صفحه 13 از 17 نخستنخست ... 391011121314151617 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 161

موضوع: آشنایی با زندگانی امام هادی علیه السلام

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فصل پنجم

    فضایل و کرامات امام هادی علیه السلام
    اشاره
    ابن صباغ مالکی از قول یکی از بزرگان علم، نقل می کند که: «فضیلت ابوالحسن علی بن محمد هادی زبانزد خاص و عام است و آوازه ی فضلش سراسر گیتی را درنوردیده است، فضیلتی ذکر نمی شود مگر آنکه نام امام، قرین آن است و کرامتی به اجمال گفته نمی شود جز آنکه تفصیل آن را امام هادی داراست.»(1)
    همچنین محمد بن طلحه شافعی درباره ی امام هادی علیه السلام می گوید: «وی بی نظیرترین خصال نیک را در خود جمع آورده بود و آنها را از درجه ی نبوّت و رسالت و بطون اصیل عرب به میراث برده بود».(2)
    بله در واقع به قول «قطب راوندی»: «صفات امامت و شرایط آن در علی بن هادی جمع شده بود و فضل، علم و صفات نیک ایشان به اوج کمال رسیده بود...
    ________________________________________
    1- . زندگانیامام علیالهادی علیه السلام، ص 28 به نقلاز الفصولالمهمه، ص 268 وهمچنین امام هادی علیه السلام ونهضت علویان،ص 74 که او همقریب به همینمضامین را ازابن صباغمالکی نقلنموده است.
    2- .زندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 30 بهنقل از مطالبالسؤول.
    ص: 126
    و اگر ما بخواهیم یکایک خصوصیات اخلاقی والای ایشان را برشماریم، تمام کتاب را باید بدان اختصاص دهیم».(1)
    به همین جهت در این فصل هم، تنها به گوشه ای از فضایل و کرامات امام علیه السلام اشاره(2) می شود، چرا که
    «آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید»(3)



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    الف زهد و پارسایی
    امام هادی علیه السلام مانند اجداد طاهرین خود زندگی ساده و بی آلایشی داشت و اهمیتی به مسائل مادّی نمی داد بلکه وجهه ی نظرش، اتصال دائمی به حق تعالی بود و زندگی خود را وقف عبادت خدای متعال نموده بود.(4) قطب راوندی در این باره می گوید: «شب که می شد حضرت روبه قبله می کرد و مشغول عبادت می شد و ساعتی از عبادت بازنمی ایستاد و بر تن نازنینش لباسی پشمین و سجّاده اش بر
    ________________________________________
    1- .زندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 29 ومنتهی الآمالبا تحقیق باقریبیدهندی، ج 2،فصل دوم، قسمتهشتم، ص 1846 به نقلاز الخرایج،ج 2، ص 678.
    2- .البته از آنجاکه در ایننوشته سعی براین بوده کهبیشتر، متنمنتهیالآمال، کهدرباره یامام هادی علیه السلام است بهشیوه ایروانتر ورساتر بیانگردد تا درکمعنای آن برایمردم زمان ماآسانتر شود،لذا در اینفصل هم سعیشده که بیشتراز مطالبمنتهی الآمالدر این زمینهاستفاده گردد.ضمناً شایدخیلی از مطالبگذشته مصداقاین فصل محسوبشود ولی برایپرهیز ازتکرار آنها، فقطاز قضایا وروایات غیرتکراری دراینجا استفادهمی شود.
    3- .مثنوی معنویاز مولوی.
    4- .زندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 43 و 44.
    ص: 127
    حصیری بود».(1)

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 01-08-2022 در ساعت 18:04
    امضاء


  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همچنین سبط بن جوزی درباره ی زهد حضرت می گوید: «امام علی الهادی علیه السلام کمترین میل و گرایشی به دنیا نداشت و همیشه ملازم مسجد بود، هنگامی که خانه اش را بازرسی کردند جز قرآن، کتب دعا و چند کتاب علمی در آن چیزی نیافتند.»(2)
    البته واضح است، منظور این نیست که حضرت کار دیگری به جز نماز و دعا و ذکر... انجام نمی دادند، بله این امور هم از مصادیق عبادت هستند ولی در واقع عبادت همان اطاعت و بندگی خداست(3) و امام علیه السلام هم در هر حال و در هر کاری
    ________________________________________
    1- .منتهی الآمالبه تحقیقباقریبیدهندی، ج 2،فصل دوم، قسمتهشتم، ص 1846 بهنقل از الخرائج،ج 2، ص 901 ضمناًدر ص 26 همیننوشته «قضیه یبزم شراب»اشاره شد کهحضرت هنگامعبادت، حتی برروی شن و سنگریزهنشسته بودند.
    2- .زندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 44.
    3- . سوره یذاریات، آیه 56می فرماید:«مَا خَلَقتُالجِنُّ وَالاِنسَاِلاّلِیَعبُدُون »یعنی «ما جن وانس را خلقنکردیم مگربرای عبادت» وواضح است که منظوراین نمی باشدکه اینموجودات فقطباید نماز ودعا و ذکر...انجام دهندبلکه دینوظایف دیگریرا هم به عهده یآنان گذاشتهاست که اگرهمه ی آنها رابا نیّت اطاعتاز خدا وبندگی او انجامدهند، در واقععبادت خدا راکرده اند. وشاید بتوان ازحدیث امامصادق علیه السلام در اصولکافی، ج 3، بابعبادت، ص 131، ح4 (وهمچنین درمعانیالاخبار، ص 240،ح1) نیز همینمعنا رااستنباط نمودکه از ایشانمی پرسند:«مَاالعِبَاده؟»«عبا ت چیست؟»و حضرت پاسخمی دهند:«حُسنُالنّیهِبالطَّا َهِمِنَالوُجوهِالَّتییُط عُ اللهُمِنها» یعنی«حُسن نیتداشتن درطاعت، آنگونهکه خدا فرمانبرداریشود» به بیاندیگر «هرکارکه با نیتاطاعت از خداانجام گیرد،عبادت است»همچنین امامباقر علیه السلام در امالیمفید، ص 310،مجلس 37 می فرمایند.«لاَیَزَالُاَلْمُ ْمِنُفِی صَلاَهٍمَا کَانَ فِیذِکْرِاللَّهِقَائِماًک َانَ أَوْجَالِساًأَوْمُضْطَجِع اًلِأنَّاللَّهَیَقُولُ: الَّذِینَیَذْکُرُونَاللّه َقِیَامًا وَقُعُودًاوَعَلَیَجُنُوبِ هِمْوَیَتَفَکَّرُونَفِی خَلْقِالسَّمَاوَاتِوَالأَ رْضِ...»یعنی «مؤمندائماً درنماز استمادامیکه به یادخداست گرچهایستاده یانشسته یا بهپهلو خوابیدهباشد چونخداوند (درسوره آلعمران، آیه 191)می فرماید:خردمندانکسانی هستندکه در هرحالی، ایستادهو نشسته وخوابیده خدارا یاد می کنندو در خلقتآسمانها وزمین فکر می کنند...».
    ص: 128
    امضاء


  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به واقع مشغول عبادت خدا بودند چون همه ی امور را به دور از گرایشات مادّی و هواهای نفسانی و فقط با انگیزه ای الهی انجام می دادند. ایشان به تبعیت از پدران و اجداد طاهرینشان، حتی برای کسب معاش خود و خانواده ی خود نیز با همین انگیزه کار و تلاش می نمودند. علی بن حمزه در این باره می گوید: «روزی امام هادی علیه السلام را دیدم که بر زمین خود، با بیلچه کار می کرد، در حالیکه دو پایش از عرق خیس شده بود. گفتم: قربانت گردم، کارگران کجا هستند که شما به زحمت افتاده اید؟ حضرت فرمود: بهتر از من و پدرم، کسانی بودند که با بیل در زمین خود کار می کردند. پرسیدم: آنها چه کسانی بودند؟
    فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و تمام پدرانم با دست خود کار می کردند و با دسترنج خود زندگی می نمودند و این کار پیامبران، رسولان و اوصیای صالح بوده است.»(1)
    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 06-08-2022 در ساعت 18:52
    امضاء


  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بله در بینش الهی سعی و تلاش و کار کردن،حتی اگر برای تأمین معاش خود باشد، فضیلت محسوب می گردد و کارگر نزد خدا مأجور(2) است و کار کردن سیره ی
    ________________________________________
    1- .برگرفته اززندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 44 وامام هادی علیه السلام و نهضتعلویان، ص 147 بهنقل از منلایحضرالفقیه، ص 23.
    2- . امامرضا علیه السلام در اینباره می فرماید:«اَلَّذِییَطْلُبُم نْ فَضْلِاللَّهِ مَایَکُفُّ بِهِعِیَالَهُ،أَعْظَمُأَج ْراً مِنَالْمُجَاهِدِفِی سَبِیلِاللَّهِ ».کتاب «ازدواجدر اسلام»قسمت 35،چهارمینوظیفه ازوظایف شوهر، ص184، ح 5، به نقل ازوسائل ابوابالنفقات، باب23، خ 2، و ترجمهحدیث اینکه«کسی که برای رفعحاجت خانواده اشبه دنبال فضلالهی (کسب مال)می رود، اجرشاز مجاهد درراه حقّ بیشتراست». ضمناًبرای کسباطلاع بیشتر،در مورد اهمیتو ارزش معنویکار می توانبه کتاب«العمل و حقوقالعامل فیالاسلام» «کارو حقوق کارگردر اسلام» از«باقر شریفقرشی» و یاکتاب «ارزشکار و کرامتکارگر دراسلام» برگرفتهاز آثار حضرتآیت ا... جوادیآملی مراجعه نمود.
    ص: 129
    انبیاء بوده است همچنانکه حضرت آدم علیه السلام زراعت و کشاورزی و حضرت ادریس علیه السلام خیاطی و لباس دوزی و حضرت نوح علیه السلام نجّاری و حضرت داود علیه السلام آهنگری و حضرت ابراهیم علیه السلام بنّایی و حضرت لوط علیه السلام کِشتکاری و برزگری و حضرت صالح علیه السلام سنگ تراشی و حضرت یحیی علیه السلام کفّاشی و بالاخره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم چوپانی می کرده اند.(1)
    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 08-08-2022 در ساعت 20:33
    امضاء


  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در نگاه انبیاء و اولیاء الهی از همه ی امور دنیا می توان بهره ی اخروی برد و انسان در هر حال و در تمام لحظات زندگی خود می تواند مشغول بندگی و اطاعت و عبادت خداوند متعال باشد و به همین دلیل است که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «الدُّنیا مزرَعَهُ الآخرَهِ»(2) یعنی «دنیا، مزرعه ی آخرت است».
    ب کَرَم و بخشش
    یکی دیگر از خصوصیات بارز آن حضرت، بخشش و عطای ایشان است که همانند اجداد خود، در این میدان گوی سبقت را از همگان ربوده است. «ابن حجر» در این باره می گوید: «علی هادی دانش و بخشش را از پدر به ارث برده
    ________________________________________
    1- .برگرفته ازامام هادی علیه السلام، و نهضتعلویان، ص 150.
    2- .بحارالانوار،ج 67، ص 225.
    ص: 130
    بود.»(1) و «شیخ آقا بزرگ تهرانی» نیز می گوید: «امام هادی جلیل القدرترین برادرانِ خویش و وراث دانش و بخشش پدران خود بود».(2) در این باره به نقل دو مورد اکتفا می شود:
    1- ابوهاشم جعفری می گوید: زمانی دچار فقر شدیدی شده بودم، به خدمت امام علی النقی علیه السلام رفتم، وقتی به من اجازه داد و نشستم حضرت فرمود: «یَا أبا هَاشمِ أیُّ نِعَمِ اللهِ عزوجلَّ علیکَ تُریدُ أن تُؤَدِّیَ شُکرَهَا؟» یعنی (ای ابوهاشم شکر کدامیک از نعمتهای الهی را که خداوند به تو عطا نموده، می توانی به جا آوری؟» من ندانستم که چه بگویم، پس خود حضرت شروع به سخن کردند و فرمودند: «رَزَقَکَ الْإِیمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَکَ عَلَی النَّارِ، وَ رَزَقَکَ الْعَافِیَهَ فَأَعَانَتکَ عَلَی الطَّاعَهِ، وَ رَزَقَکَ الْقُنُوعَ فَصَانَکَ عَنِ التَّبَذُّلِ، یَا أَبَا هَاشِمٍ إِنَّمَا اِبْتَدَأْتُکَ بِهَذَا لِأَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَشْکُوَ لِی مَنْ فَعَلَ بِکَ هَذَا، وَ قَدْ أَمَرْتُ لَکَ بِمِائَهِ دِینَارٍ فَخُذْهَا» یعنی «خداوند به تو نعمت ایمان را عطا فرموده و به سبب آن بدنت را بر آتش جهنم حرام ساخته است و به تو عافیت (سلامت بدن) داده است تا تو را بر طاعت یاری نماید و به تو صفت قناعت را داد، پس آبروی تو را نگه داشت (چون از ذلّت درخواست کردن نجات یابی)، ای ابوهاشم من شروع به سخن گفتن نمودم چون گمان کردم تو می خواهی از آنکه این همه نعمتها را به تو داده، شکایت کنی و دستور دادم که صد دینار به تو بدهند، آن را بگیر.»(3)
    ________________________________________
    1- .زندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 30 بهنقل ازالصواعقالمحرقه، ص 206 و207.
    2- .زندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 30 بهنقل از شجرهالسبطین (نسخه یاصلی)
    3- .برگرفته ازمنتهی الآمالفصل سوم،روایت دوم، ص 1036به نقل ازامالی صدوق وسخنانبرگزیده ازبرگزیدگانجهان بخش امامهادی علیه السلام، ص 477 به نقلاز انوارالبهیه ومنتهی الآمالو بحار، ج 50، ص 129 و زندگانیامام علیالهادی علیه السلام، ص 43 به نقلاز بحار، ج 50، ص129 و امالیصدوق، ص 412.
    ص: 131
    امضاء


  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این روایت فقط نمونه ای از بخششهای امام هادی علیه السلام است و بیشتر غرض این بود که متذکر نعمِ ایمان، عافیت و قناعت گردیم، تا سعی کنیم از این بزرگترین نعمت های الهی، برای زندگی دنیوی و اخروی خود، بهره کافی را ببریم و از آنها غافل نباشیم.
    2- روزی امام هادی علیه السلام برای انجام کار مهمی از سامرا به روستائی رفت. مرد عربی به در خانه حضرت آمد و جویای ایشان شد، به او گفتند که حضرت به فلان روستا رفته. آن مرد عرب هم، به آن روستا رفت و با حضرت ملاقات کرد. حضرت از او پرسید: «مَا حَاجتُکَ؟» فقال: «أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَعْرَابِ الْکُوفَهِ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیهِ جَدِّکَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ قَدْ رَکِبَنِی دَیْنٌ فَادِحٌ أَثْقَلَنِی حَمْلُهُ وَ لَمْ أَرَ مَنْ أَقْصِدُهُ لِقَضَائِهِ سِوَاکَ» یعنی «حاجتت چیست؟» گفت: «من مردی از اعراب کوفه هستم که از دوستداران جدّت علی بن ابی طالب علیه السلام می باشم، امّا گرفتار بدهی سنگینی شده ام، به طوریکه پشتم از سنگینی آن، احساس ناتوانی می کند و جز شما گره گشایی را نمی شناسم» حضرت فرمود: ناراحت نباش و آسوده خاطر باش، همین جا بمان تا زمانِ آن فرا برسد.
    فردا صبح به آن مرد فرمود: «اُریدُ مِنکَ حاجَهً اللهَ اللهَ! اَن تَخالِفَنی فیهَا» یعنی «من از تو خواهشی دارم تو را به خدا که با خواسته ی من مخالفت نکنی». مرد
    ص: 132
    عرب گفت: مخالفت نمی کنم. سپس امام هادی علیه السلام کاغذی به خط خود نوشت و در آن اعتراف نمود که مرد عرب از ایشان مبلغی را طلبکار است و مبلغی را که معین نمود، بیش از مقدار بدهی مرد عرب بود و فرمود: این نوشته را بگیر و هنگامیکه من به سامراء رفتم، و موقعی که گروهی ازمردم نزد من هستند، بیا و این مبلغ را از من بخواه و بسیار سخت بگیر و با درشتی از من بخواه! و تو را به خدا که بر خلاف این دستور عمل نکنی. مرد عرب پذیرفت و نوشت را گرفت. وقتی که حضرت به سامراء بازگشت و گروهی از اطرافیان خلیفه و دیگران در نزد ایشان حاضر بودند، آن مرد کاغذ را بیرون آورد و مبلغ را مطالبه کرد و همانطور که حضرت به او سفارش نموده بود، رفتار کرد. امام به نرمی و ملایمت با او صحبت کرد و عذر خواهی نموده و وعده داد که نگران نباشد، بدهی او را پرداخت خواهد کرد.
    این خبر به گوش متوکل رسید، او دستور داد که برای حضرت سی هزار درهم ببرند. وقتی پول را آوردند، امام آن را نگه داشت تا مرد عرب آمد و به او فرمود: این پول را بگیر و بدهی خود را پرداخت کن و ما بقی آن را خرج خانواده ات کن و ما را معذور بدار. مرد عرب گفت: یابن رسول الله به خدا سوگند، تقاضای من، کمتر از یک سوم این مبلغ است ولیکن «اَللّهُ اَعلَمُ حیثَ یَجعَلُ رسَالَتَهُ»(1) یعنی «خدا می داند مقام رسالت خویش را به چه کسانی بسپارد» سپس آن پول را گرفت و رفت.(2)
    ________________________________________
    1- . سوره یانعام، آیه 124.
    2- .برگرفته ازمنتهی الآمالبا تحقیقباقریبیدهندی، ج 2،باب دوازدهم،فصل دوم،روایت پنجم، ص1841 به نقل از کشفالغمه، ج 3، ص 166 وبحارالانوار،ج 50،ص 175 وپرسش هایمردم و پاسخ هایامام هادی علیه السلام، ص 71 به نقلازبحارالانوار،ج 50، ص 175 و امامهادی علیه السلام و نهضتعلویان، ص 76 بهنقل از شبلنجیشافعی در ص 165کتابش وزندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 41 بهنقل ازالاتحاف بحبالاشراف، ص 67 و 68و شرح شافیهابی فراس، ج 6،ص 167 و جوهرهالکلام، ص 151.
    ص: 133
    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 19-08-2022 در ساعت 15:46
    امضاء


  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بقول شیخ عباس قمی رحمه الله این کار امام هادی علیه السلام شبیه به آن چیزی است که ابی امامه از قول حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی حضرت خضر علیه السلام روایت نموده و آن اینکه: زمانی خضر علیه السلام در بازاری از بازارهای بنی اسرائیل راه می رفت، ناگهان چشم فقیری به او افتاد، و از او مال و صدقه ای خواست، خضر علیه السلام گفت: چیزی نزد من نیست که به تو بدهم. فقیر گفت: «بِوَجهِ اللهِ لَمَّا تَصَدَّقتَ علیَّ اِنّی رَاَیتُ الخَیرَ فِی وَجهِکَ و رَجَوتُ الخَیرَ عِندَکَ» یعنی «تو را به ذات خدا (وجه خدا) قسم می دهم که چیزی به من صدقه دهی، من خیر را در چهره ی تو می بینم و از تو امید خیر دارم» قالَ الخَضِرُ: «آمنتُ باللهِ اِنَّکَ سألتَنی باَمرٍ عَظیمٍ ما عِندِی مِن شَیءٍ اُعطیکَهُ الاّ أَن تأخُذَنِی فَتَبیعَنی» یعنی «خضر علیه السلام گفت: من به خداوند ایمان دارم تو به وسیله ی امر بزرگی (وجه خدا) از من درخواست کردی، ولی چیزی در نزد من نیست که به تو بدهم مگر اینکه مرا بگیری و بفروشی». فقیر گفت: این را راست می گویی؟! خضر علیه السلام گفت: راست می گویم، چون تو به وسیله ی امر عظیمی از من درخواست کردی، با وجه خدا (ذات خدا) از من درخواست نمودی، پس مرا بفروش. فقیر هم او را به بازار بُرد به چهارصد درهم فروخت. حضرت خضر مدّتی در نزد مشتری ماند ولی او از حضرت انجام کاری را
    ص: 134
    نمی خواست. حضرت خضر به او گفت: تو مرا برای خدمت کردن خریدی، به انجام کاری فرمان بده، مشتری گفت: دوست ندارم تو را به زحمت بیاندازم چون تو پیری و بزرگ. حضرت خضر گفت: مرا به سختی نخواهی انداخت، یعنی هرچه بگویی می توانم انجام دهم، او گفت: پس بلند شو و این سنگها را جابجا کن. و آن سنگ ها را کمتر از شش نفر در یک روز نمی توانستند جابجا کنند، ولی حضرت خضر بلند شد و در همان ساعت آنها را جابجا نموده آن مرد گفت: اَحسَنت، کاری را انجام دادی که هیچ کس قدرت انجام آن را نداشت.
    پس برای آن مرد سفری پیش آمد، او به حضرت خضر گفت: گمان می کنم تو شخص امینی هستی، جانشین من باش و خوب جانشینی کن و البته دوست ندارم تو را به مشقّت بیندازم. حضرت گفت: به مشقّت نمی اندازی. بعد آن مرد گفت: تا من برگردم، مقداری برایم خِشت(1) بزن. و سپس به سفر رفت و وقتی که برگشت حضرت خضر برایش ساختمانی محکم ساخته بود. آن مرد (که این عجایب را از حضرت دیده بود) گفت: تو را به وجه خدا (ذات خدا) قسم می دهم که بگویی حسب و اصل و تبار تو چیست و کار تو چگونه است؟ حضرت خضر فرمود: به وسیله ی امر عظیمی (وجه خداوند) از من سؤال کردی، من همان خضر هستم که شنیده ای فقیری از من درخواست کرد ولی چیزی نداشتم که به او بدهم، باز او مرا به ذات خداوند عزّوجل قسم داد و درخواست نمود، من هم خود را به بندگی او درآوردم و او مرا فروخت. به تو بگویم که: «هرکس که به وسیله ی وجه خداوند
    ________________________________________
    1- .فرهنگ فارسیعمید می گوید:خشت = آجر خام،گِل که درقالب بزنند وبگذارند خشک شود.
    ص: 135
    عزوجل (ذات پروردگار) از او درخواست کنند و او در حالیکه قادر به انجام آن درخواست است، سائل را ردّ کند، روز قیامت می ایستد، در حالیکه بر چهره ی او پوست و گوشت و خون نیست و فقط بر چهره اش، استخوانی است که می لرزد و تکان می خورد و حرکت می کند.»
    مرد گفت: ترا به مشقّت انداختم و نشناختمت، حضرت فرمود: نترس و باکی نداشته باش، تو مرا نگاه داشتی و به من احسان نمودی. مرد گفت: پدر و مادرم به فدای تو، در مورد خانواده و مال من حکم کن یعنی یا در اینجا بمان و هرچه می خواهی بکن و یا اینکه تو را مختار می کنم که هرکجا بخواهی بروی حضرت خضر فرمود: مرا آزاد کن تا عبادت خداوند را کنم. و آن مرد هم چنین کرد. سپس حضرت خضر علیه السلام فرمود: «اَلحَمدُ لله الّذِی أوقَعَنی فِی العُبُودیّهِ فأنجانِی مِنها» یعنی «حمد برای خدایی است که مرا در بندگی انداخت و آنگاه مرا نجات داد.»(1)

    امضاء


  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ج وقار و هیبت
    امام هادی علیه السلام از آنچنان هیبت و نفوذ معنوی برخوردار بود که نه تنها مردم حق جو، قلبشان معترف به عظمت ایشان می گشت بلکه همگان خواسته و ناخواسته تحت تأثیر ایشان قرار می گرفتند و به تجلیل و تعظیم شخصیت والای وی می پرداختند و این امر اختصاص به شیعیان هم نداشت،(2) نمونه ی آن اینکه:
    ________________________________________
    1- .برگرفته ازمنتهی الآمالبا تحقیقباقری بیدهندی،ج2، بابدوازدهم فصلدوم روایت پنجم،ص 1824 به نقل از اعلامالدین دیلمی،ص 350 وبحارالانوار،ج 13 باب 10،«قصهموسی علیه السلام حین لقیالخضر و سائرقصص الخضر علیه السلام و أحواله» ص321، ح 55.
    2- .برگرفته اززندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 24 و156، ضمناً در پاورقیص 42 همین نوشتهذکر شد که حتیخلیفه و یامأموران اعزامیاو هم، تحتتأثیر جاذبه ونفوذ امام بهتجلیل و تعظیمشخصیت ایشانمی پرداختند.
    ص: 136
    1- امین الدین طبرسی از محدثین معروف، از قول محمد بن حسن اشتر علوی می گوید: من و پدرم بر درِ دربار متوکل عباسی ایستاده بودیم و من در آنوقت کودک بودم، گروهی از عباسیان و طالبیین و آل جعفر هم سوار بر اسب حضور داشتند، ناگهان امام هادی علیه السلام وارد شد، تمامی مردم بدون استثنا برای احترام به ایشان از مرکب هایشان پیاده شدند تا آنکه حضرت وارد دربار خلافت شدند. پس از لحظه ای بعضی از افراد که از این تجلیل و گرامیداشت به خشم آمده بودند، لب به اعتراض گشودند و به بعضی دیگر گفتند: چرا ما برای این پسر پیاده شویم او نه شرافتش از ما بیشتر است و نه سنّش از ما زیادتر است، بخدا قسم که برای او پیاده نخواهیم شد. ابوهاشم جعفری به آنها گفت: به خدا سوگند که وقتی او را ببینید با ذلت و کوچکی برایش پیاده خواهید شد. مدتی نگذشت که امام تشریف آورد، وقتی نگاه آنان به حضرت افتاد همگی برای او پیاده شدند. ابوهاشم به آنها گفت: مگر شما نگفتید که ما برای او پیاده نمی شویم، پس چه شد که پیاده شدید؟ گفتند: به خدا سوگند نتوانستیم خودمان را کنترل کنیم و بی اختیار از اسب فرود آمدیم و به ایشان احترام گذاشتیم.(1)
    ________________________________________
    1- .برگرفته ازمنتهی الآمالبا تحقیقباقری بیدهندی،ج 2، بابدوازدهم، فصلدوم روایتسوم، ص1840 به نقلاز اعلامالوری، ص 343 وبحارالانوار،ج 50، ص 137 وزندگانیامام علی الهادی علیه السلام ص 24 بهنقل ازبحارالانوارو اعیانالشیعه، ج 4، ق2، ص 274 و 275 و امامعلی الهادی علیه السلام ونهضت علویان،ص 151.
    ص: 137
    هیبت امام آنچنان قوی و نفوذ ایشان آنقدر نیرومند بود که حتی گاهی افرادی که نظر سوئی هم نسبت به ایشان داشتند، به محض دیدن رخسار پرفروغش، آثار ضعف و سستی و ترس بر قلب هایشان سایه می افکند.
    البته سرّ عظمت ایشان در اطاعت خداوند متعال و پایبندی به دین بود. امام علیه السلام خواری و ذلت عصیان را از خود دور ساخته و از طریق اطاعت پروردگار به اوج عزّت و وقار دو جهان رسیده بود، لذا خدا در دل دشمنانش ترس می افکند، همانطور که قرآن کریم در سوره ی حشر آیه 2 می فرماید: «وَ قَذَفَ فِی قُلوبِهم الرُّعب».(1) نمونه ای که در این باره، از تاریخ، می توان بیان کرد، اینکه:
    2- فضل بن احمد کاتب می گوید: پدرم (احمد بن اسرائیل که کاتب معتز، پسر متوکل بود) گفت: یک روز من به همراه معتز وارد کاخ متوکل شدم، متوکل بر تخت نشسته بود و فتح بن خاقان (وزیر متوکل) هم در نزد او ایستاده بود. معتز سلام کرد و ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم. معمولاً هر وقت که معتز وارد می شد متوکل به او مرحبا می گفت و دستور می داد که بنشیند، اما این بار از شدت خشم و ناراحتی متوجه ی معتز نشد او با فتح بن خاقان سخن می گفت و هر لحظه بر شدّت خشمش افزوده می شد، به فتح بن خاقان می گفت: همین است کسی که این همه از او دفاع می کنی؟! و مرتّب سخن خود را تکرار می کرد. فتح بن خاقان می کوشید تا خشم او را کاهش دهد و می گفت: این حرفها دروغ است و به او تهمت می زنند. ولیکن متوکل بیشتر خشمگین می گردید و با جسارت می گفت:
    ________________________________________
    1- .برگرفته اززندگانی امامعلی الهادی علیه السلام، ص 25 وامام هادی علیه السلام و نهضتعلویان، ص 151.
    ص: 138
    به خدا قسم او را می کشم که ادّعای دروغ می کند و بر سلطنت من ایراد می گیرد. سپس متوکل گفت تا چهار نفر از مأموران خزر(1) را حاضر کنند، وقتی آنها حاضر شدند به هر کدام شمشیری داد و به آنان دستور داد که وقتی امام هادی علیه السلام وارد شد، او را به قتل رسانند و همچنین گفت: به خدا قسم بعد از کشتن او، بدنش را آتش می زنم. «وَاللّه لَأُحرِقَنَّهُ بعدَ القَتلِ.»
    در همان هنگام دربانان متوکل آمدند و خبر از آمدن امام دادند. ناگهان دیدم که حضرت وارد شد در حالیکه لبهای مبارکش حرکت می کرد و دعائی را می خواند و هیچ ناراحتی و وحشتی نداشت. همین که چشم متوکل به امام افتاد، به سرعت از تخت پائین آمد و به استقبال ایشان رفت و او را بغل کرد و دستهای مبارکش و پیشانی او را بوسید و در حالیکه شمشیر در دستش بود، گفت: ای آقای من، ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، ای بهترین خلق خدا، ای پسر عموی من. ای مولای من، ای ابوالحسن! ...
    سپس متوکل گفت: آقای من! چرا در این هنگام، تشریف آوردید؟ حضرت فرمود: پیک تو آمد و گفت که متوکل شما را می خواهد. متوکل فحش زشتی به آن پیک داد و گفت: دروغ گفته، ای آقای من از همان راهی که آمدید، بازگردید. سپس به وزیر و فرزندانش رو کرد و گفت: ای فتح بن خاقان، ای عبیدالله، ای معتز، مولای خودتان و مولای مرا بدرقه نمایید.
    هنگامیکه چشم آن چهار مأمور خزری به امام افتاد، به احترام ایشان به سجده
    ________________________________________
    1- . خزر،طایفه ایوحشی کهچشمانی تنگ وریز داشتند،به نقل ازفرهنگ فارسیعمید ضمناًاز متن روایتمعلوم می گرددکه زبانمکالمه یآنان با زباناهل مجلس،متفاوت بودهاست.
    ص: 139
    افتادند.

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 21-08-2022 در ساعت 16:52
    امضاء


  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,164 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وقتی امام بیرون رفت، متوکل آن چهار نفر را خواست و به مترجمی که سخنان آنان را ترجمه می کرد، گفت که از آنان سؤال کند که برای چه دستور او را نسبت به امام اجرا نکرده اند؟ و آنها گفتند: از شدّت هیب او بی اختیار شدیم زیرا در اطرافش صد شمشیر برهنه دیدیم ولی شمشیر داران را نمی توانستیم ببینیم، لذا دل ما پر از ترس شد و این وحشت موجب شد که دستور شما را انجام ندهیم.(1)
    د علم و دانش
    علم و دانش ائمه علیهم السلام همانند پیامبران و مرسلین علیهم السلام،(2) علمی الهامی و خدادادی است و خداوند آنان را بی هیچ کوشش و تلاش، مرکز حقایق و اسرار خویش قرار داده و به آنان علمی لدّنی عطا فرموده تا حجّت را بر مردم تمام کنند. امام صادق علیه السلام از کیفیت علم ائمه علیهم السلام و دامنه ی حیرت انگیز آن که وصف ناپذیر است، چنین یاد می کند:
    «علم ما عبارت است از: غَابِر، مَزبُور، نَکتٌ فِی القُلُوب، نَقرٌ فی الاَسماع، جَفر اَحمر، جَفر اَبیَض و همچنین مُصحَف فاطمهh و جامِعَه که همگی در نزد ماست.»
    ________________________________________
    1- .برگرفته ازمنتهی الآمالبا تحقیقباقری بیدهندی،ج 2، بابدوازدهم، فصلپنجم، روایتششم، ص 1879 به نقلاز الخرائجقطب راوندی،ج1، ص 417 و بحارالانوار،ج 50، ص 196 به نقلاز الخرائج واثباه الهداهج 6، ص 251 و مدینهالمعاجز،ص 550و حلیهالابرار، ج 2،ص 465 و زندگانیامام علی الهادی علیه السلام ص 297 بهنقل ازالخرائج وپرسش هایمردم و پاسخ هایامام هادی علیه السلام ص 165 به نقل ازبحارالانوار،ج 50، ص 197.
    2- . رجوعشود به اصول کافی،ج 1،باب «اَنَّالائمه ورثواعِلمَ النّبیوَ جمیع الانبیاءو الأوصیاءالّذین منقبلهم» یعنی«ائمه، علومهمه پیغمبرانرا دارند»، ص 324.
    ص: 140
    از حضرت معانی این تعابیر را پرسیدند، ایشان فرمودند: «غابر، دانش آینده است» و «مزبور، دانش گذشته است» و «نکت فی القلوب، الهامات قبلی است» و «نقر فی الاسماع، به گوش خوردن صدای ملائکه است، زیرا ما گفتار آنان را می شنویم و لیکن خود آنها را نمی بینیم» و «جفر احمر، ظرفی است که سلاح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آن قرار دارد و از آن خارج نمی شود تا آنکه قائم آل محمد (عج) قیام نماید»
    امضاء


صفحه 13 از 17 نخستنخست ... 391011121314151617 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 16:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi