احساس ناامیدی و نداشتن هدف و احساس پوچی به عنوان پی آمدهای فرار به سبب پایین آمدن اعتماد به نفس فرد به وجود می آید؛ اعتماد به نفسی که آماج تیرهای سهمگینِ ندانم کاری های خودِ نوجوان، والدین و اجتماع شده است. خود پنداره و حرمت نفس فرد، براساس رخدادها و حادثه های گوناگون به هم ریخته و دیگر یک شناخت واقعی از خود و توانایی هایش ندارد. نمی داند آیا می تواند دوباره به زندگی عادی برگردد؟ آیا دوباره می تواند مثل دیگر هم سالان خود باشد یا این که نه اجتماع و نه خانواده این اجازه را به او نخواهند داد؟