صفحه 3 از 15 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 147

موضوع: برگی از آسمان * شرحى بر توقيعات حضرت مهدى (عج) *

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در كتاب معانى الاخبار به استناد محكم مرقوم است كه على بن موسى الرضا عليه السلام زمانى كه در خراسان سكونت داشت يك روز از بزرگان اصحاب در مجلس او حاضر بودند و زيد بن موسى نيز در آن مجلس بود و با اهل مجلس از مفاخر خويش سخن همى كرد و ما و من همى گفت . على بن موسى الرضا اگر چند با اهل مجلس حديث مى فرمود، سخنان زيد را نيز مى شنيد، پس روى به زيد كرد:فقال يا زيد اغرك قول بقالى الكوفة ان فاطمه احصنت فرجها فحرم الله ذريتها على النار و الله ما ذلك الا الحسن و الحسين و ولدبطنها حاصه فاما ان يكون موسى بن جعفر عليه السلام يطمع الله يصوم نهاره و يقوم ليله و تعصيه انت ثم تجئيان يوم القيامة سواء فانت اعز على الله عزجل منه ان على ابن الحسين كان يقول لمحسينا كفلان من الاجر و لمسيننا ضعفان من العذاب
    همانا فاطمه عليها سلام معصوم است از همه محرمات و خداوند حرام كرده است آتش جهنم را بر فرزندان او سوگند به خداى كه اين حديث وارد نشده است مگر در حق حسن و حسين و زينب و ام كلثوم كه از بطن فاطمه عليها سلام اند. هان اى زيد! موسى بن جعفر عليه السلام اطاعت خداى كند و روزها روزه بدارد و شبها از بهر عبادت بر پاى بايستد و تو عصيان خداوند كنى ، آيا هنگامى كه وارد محشر شويد تو با او در نزد خداوند يك درجه خواهيد داشت ؟ مگر ندانسته اى كه على بن الحسين عليه السلام مى فرمايد: كه خوبان ما را در ازاى يك ثواب دو اجر دهند و بدان ما را به جاى يك نافرمانى دو عذاب كنند.
    چون سخن بدينجا آورد روى به حسن الوشا كرد فرمود اى حسن اين آيه تبارك را از قرآن كريم چگونه قرائت مى كنى :قال نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح حسن عرض كرد يابن رسول الله جماعتى عمل غير صالح خوانند و گروهى تنوين داخل عمل نكنند عمل غير صالح دانند و كنعان را پسر نوح نخوانند. فرمود حاشا همانا او پسر نوح بود لكن چون در حضرت حق گناهكار شد او را از پسر نوح نفى كرد كذامن كان منا لم يطع الله ليس منا و انت اذا اطعت الله فانت منا اهل البيت يعنى همچنين است كسى كه در نسب و نژاد از ما باشد و اطاعت خدا را نكند از ما نيست و تو اى حسن با اينكه از خويشاوندان ما باشد و اطاعت خدا را نكند از ما نيست و تو اى حسن با اينكه از خويشاوندان ما نيستى چون خدا را فرمانبردار باشى در شمار اهل بيت خواهى بود. (37)
    هر كه باشد اگر تقوى و پرهيزكارى و اجتناب محرمات الهى داشته باشد، در روز قيامت به درجات عالى مى رسد و اما اگر بر خلاف دستور الهى و پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام رفتار كند در جهنم ، در عذاب خواهد شد.
    نامه 27 حضرت على عليه السلام به محمد بن ابابكر (كه يكى از خواص ياران امام عليه السلام بود) و در اين نامه او را بعدالت بين مردم و تقوى و پرهيزكارى و سختى مرگ و عذاب روز قيامت ياد آورى نمود.
    در همان نامه خطاب مى كند:فاحذروا نارا قعرها بعيد و حرها شديد و غذابها جديد دار ليس فيها رحمة و لا تسمع فيها دعوة و لا يفرح فيها كربة بترسيد از آتشى كه گودى و گرمى آن بى اندازه و عذاب و گرفتارى آن تازه است . (دوزخ ) سرائى است كه در آن رحمت و مهربانى نيست و درخواست پذيرفته نمى گردد و غم و اندوه بر طرف نمى شود. (38)
    چنانكه در قرآن مجيد مى فرمايد:ان الذين كفروا بآياتينا سوف تصليهم نارا نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها ليذوقو العذاب ان الله كان عزيزا حكيما
    كسانيكه به آيات ما كافر شدند به زودى آنها را در آتشى وارد مى كنيم كه هر گاه پوستهاى تن آنها (در آن ) بريان گردد (و بسوزد) پوستهاى ديگرى به جاى آن قرار مى دهيم تا كيفر را بچشند. خداوند توانا و حكيم است . (39)
    و سرنوشت مجرمان و كافران در روز قيامت (پناه مى برم به خداى عزوجل ) شرح مى فرمايد:(74) كان المجرمين فى عذاب جهنم خالدون (75) لا يفتر عنهم و هم فيه مبلسون
    مجرمان و گنهكاران در عذاب جهنم جاودانه مى مانند هرگز عذاب از آنها تخفيف نمى يابد و آنها در آنجا از همه چيز ماءيوسند و هيچگونه راه نجاتى ندارند. (40)
    در روز قيامت بعضى از دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران . امام صادق عليه السلام مى فرمايد:الا كل خلة كانت فى الدنيا فى غير الله عزوجل فانها تصير عداوة يوم القيامة بدانيد هر دوستى كه در دنيا براى خاطر خدا نباشد در قيامت تبديل به عداوت و دشمنى مى شود. (41)
    داستان سه نفر در غار
    حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سه تن از بنى اسرائيل با همديگر مسافرت كردند و در بيابان باران شديدى باريدن گرفت و آنها به غارى پناهنده شدند. ناگهان سنگ بزرگى كه در بالاى مدخل غار بود فرود آمد و دهانه غار گرفته شد اين سه نفر در داخل غار محبوس ماندند و چاره براى نجات و خلاص خود نيانديشيدند و پس از مذاكره و چاره جويى زياد، قرار بر آن گذاشتند كه هر يك خالصترين و بهترين عمل خود را به نظر آورد و به وسيله آن عمل ، از پروردگار خود مسئلت نمايد كه آن را از اين گرفتارى سخت نجات دهد.
    يكى از آن سه نفر دست به دعا بلند كرده و گفت : پروردگارا تو خود آگاه هستى كه من دختر عمويم را دوست مى داشتم و صد دينار براى جلب خاطر او دادم و چون به او در مجلسى خلوت كرديم مرا گفت اى پسر عموى من از خدا بترس و چيزى را كه بسته و مهر شده است بنا حق مكن ، پس من تنها به خاطر خوف تو، از آن عمل نامشروع منصرف شده و صد دينار را كه داده بودم به او بخشيده و از مجلس او بيرون آمدم . پروردگارا اگر آن حركت از من براى تحصيل رضاى تو بود ما را از اين بلاء سخت و گرفتارى نجات بده .
    در اين ساعت يك قسمت از سه قسمت سنگ از مدخل غار كنار رفت .
    دومى گفت پروردگارا تو خود آگاهى كه مرا پدر و مادر پيرى بود و هر روز صبح و شام غذاى صبحانه و شام براى آنها مى بردم و روزى طرف صبح كه به نزد آنها رفتم هر دو را در خواب يافتم و پيش خود انديشه كردم كه اگر آنان را بيدار نمايم ممكن است ناراحت و متاذى شوند و اگر از نزد آنان مراجعت كنم محتمل است كه غذاى صبحانه آنان تلف شود و روى اين نظر آن قدر در نزديكى آنان ايستاده و صبر كردم كه از خواب بيدار شده و صبحانه تناول كردند. پروردگارا اين عمل و قصد من تنها براى رضا تو بوده اگر نظرى به جز تو در اينكار نداشتم اين گرفتارى و ابتلاى سخت را از ما رفع فرما.
    در اين ساعت يك قسمت ديگر نيز از سنگ كنار رفت .
    سومى گفت پروردگارا آگاه هستى كه من شخصى را در مقابل انجام عملى اجير كرده بودم و چون خواستم اجرت عمل او را پرداخت كنم از گرفتن وجه خوددارى نموده و اظهار مى كرد كه اجرت و حق من بيشتر از اين مقدار است در نتيجه چيزى نگرفته و گفت تو نسبت به من ظلم كردى و خداوند در ميان من و تو در روز جزا حكومت خواهد فرمود. پس او اجرت خود را نگرفته و رفت و من در مقابل اجرت او گوسفندى به نام او خريدارى كردم چند سال آن را نگه داشته و در اين مدت ، چند بچه از آن به وجود آمده و زياد شدند و پس ‍ از مدتى آن اجير پيش من آمده و مطالبه اجرت خود را كرد و من همه گوسفندها را به دست او سپردم . اجير گفت تو همان كسى هستى كه در پرداخت اجرت من به آنطورى كه سزاوار بود اهمال و امتناع مى ورزيدى و امروز اين گوسفندها را به من مى بخشى ، آيا نظر استهزاء و مسخره دارى . من جريان را به او شرح دادم . شخص اجير گوسفندها را گرفته و با نهايت سرور در حق من دعا كرد. پروردگارا اگر اين عمل من از روى خلوص و صميميت و تنها بخاطر تو بود اين گرفتارى و بيچارگى را از ما بر طرف ساز. در اين ساعت بقيه سنگ نيز از مدخل غار كنار رفته و آن سه نفر از آن حبس و گرفتارى شديد نجات يافتند. (42)



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    همسران پاكيزه بهشتى در اختيار پرهيزكاران

    سوره آل عمران آيه 15:
    قل انبئكم بخير من ذلكم للذين اتقوا عند ربهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ارواح مطهرة رضوان من الله و الله بصير بالعباد
    بگو آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايه هاى مادى ) بهتر است براى كسانى كه تقوا و پرهيزكارى پيشه كرده اند (و از اين سرمايه ها در طريق مشروع و حق و عدالت استفاده نموده اند)
    در نزد پروردگارشان باغ ها (در جهان ديگر) است كه نهرها از پاى درختان آن مى گذرد هميشه در آن خواهند بود و همسرانى پاكيزه از هر پليدى و خشنودى خداوند نصيب آنها است و خداوند به امور بندگان بينا است .
    در قرآن مجيد در سوره مريم آيه 63 مى فرمايد:تلك الجنة التى نورث من عبادنا من كان تقيا
    اين همان بهشتى است كه ما به ارث به بندگان پرهيزكار مى دهيم بهشت تنها جاى پرهيزكاران است .
    سوره زمر آيه 73:سبق الذين اتقوا ربهم الى الجنة زمرا حتى اذا جاؤ ها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند و از محرمات الهى پرهيز كردند گروه گروه بسوى بهشت برده مى شوند تا اينكه آنها به بهشت مى رسند در حالى كه درهاى آن از قبل براى آنها گشوده شده است و در اين هنگام خازنان و نگهبان بهشت آن فرشتگان رحمت به آنها مى گويند: سلام بر شما، گوارا باد اين نعمت ها برايتان ، داخل بهشت شويد و جاويدانه بمانيد.
    آيه 74:و قالوا الحمد لله الذى صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبواء من الجنة حيث نشاء فنعم اجرالعاملين
    آنها مى گويند حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه وعده خويش درباره ما وفا كرد و زمين بهشت را ميراث ما قرار داد و به ما بخشيد كه ما هر جا از بهشت را بخواهيم منزلگاه خود قرار مى دهيم . چه خوب و جالب است پاداش و ثواب عمل كنندگان به دستورات پروردگار
    اشاره به اين كه اين مواهب وسيع را به بها مى دهند. به بها نمى دهند. در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم :ما من احد الا له منزل فى الجنة و منزل فى النار فاما الكافر فيرث المؤ من منزله من النار و المؤ من يرث الكافر منزله من الجنة
    هر كس بدون استثناء منزلگاهى در بهشت و منزلگاهى در دوزخ دارد كافران منزلگاه دوزخى مؤ منان را به ارث مى برند و مؤ منان جايگاه بهشتى كافران را.(15)
    سوره صافات آيه (41) اولئك لهم رزق معلوم (42) فواكه و هم مكرمون (43) فى جنات النعيم (44) على سرور متقابلين
    از نعمتهاى بهشتى يكى اين است كه براى آنها روزى معلوم و معينى است ميوه هاى گوناگون پرارزش و آنها مورد احترامند در باغهاى پرنعمت بهشت بر تختهاى روبروى يكديگر تكيه زده اند و نزد آنها همسرانى است كه جز به شوهران خود عشق نمى ورزند و چشمانى درشت (و زيبا) دارند. گوئى از لطافت و سفيدى همچون تخم مرغهائى هستند كه (زير بال و پر مرغ ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است )

    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فصل دوم : وصيت به اقامه نماز و اداء زكات

    حضرت امام حسن عسگرى عليه السلام در توقيع شريف به على بن الحسين (صدوق اول ) مى فرمايد: بعد از تقوى و پرهيزكارى ، تو را وصيت مى كنم به اقامه نماز و اداء زكات . فانه لا يقبل الصلوة من ما نعى الزكوة پس به درستيكه نماز قبول نمى شود از كسيكه زكات ندهد و مانع زكات باشد.
    قبلا بايد توجه داشت كه از نظر احكام الهى نماز و زكات كه از اعظم عبادات محسوب مى شوند از اهميت بسيار بالائى برخوردارند كه خداوند متعال در 26 مورد از آيات قرآنى اين در امر مهم را مترادف و مقرون با هم ياد آور شدند و مكرر مى فرمايند و اقيموا الصلوة و اتو الزكوة ...
    و در سوره بقره آيه 177 مى فرمايد:ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من امن بالله و اليوم الاخر و الملائكة و الكتاب و اليقين و التى اعمال على حبه ذوى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل و المساكين و الرقاب و اقام الصلوة و اتى الزكوه و الموفون بعهدهم اذ اعاهدوا و الصابرين فى الباءساء و الضراء و حين الباءس اولئك صدقوا و اولئك هم المتقون
    نيكى تنها به اين نيست كه (بهنگام نماز) صورت خود را به سوى مشرق و مغرب كنيد (و تمام گفتگو از مساءله قبله و تغيير قبله نماييد و تمام وقت خود را مصروف آن سازيد) بلكه نيكى و نيكوكار، كسانى هستند كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده اند و مال خود را با تمام علاقه اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى كنند و نماز را بر پا مى دارند و زكات را مى پردازند و به عهد خود بهنگامى كه عهد بستند وفا مى كنند و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ استقامت به خرج مى دهند؛ اينها كسانى هستند كه راست مى گويند (گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است ) و اينها هستند پرهيزكاران .
    و در آيه فوق سومين اصلى كه آيه به آن اشاره فرموده و از صفات مردان نيكوكار شمرده ، نماز است آنان نماز را با تمام شرائط و حدود، با كمال اخلاص و مواظبت انجام مى دهند و چهارمين امتياز مردم نيكوكار اداء زكات و حقوق واجب است . (43)
    در خبر است كه موسى عليه السلام به جوانى عبورش واقع شد كه به غايت خوبى ، نماز خود را به جا مى آورد از او تعجب كرد. بعد از چند سال باز آن جوان را در آن مقام ديد گفت : هرگز نديدم كه كسى از اين جوان بهتر نماز گذارده باشد ندا در رسيد كه اى موسى نماز او را چكنم كه زكوة مال خود را اداء نمى سازد. نماز و زكوة تو اءمانند، يكى بدون ديگرى مقبول درگاه ما نمى گردد. (44)
    تارك نماز كافر است
    عن مسعدة بن صدقه قال سمعت اباعبدالله عليه السلام و سئل ما بال الزانى لا تسميه كافرا و تارك الصلوة قد سميته كافرا و ما الحجة فى ذلك فقال لان الزانى و ما اشبهه انما يفعل ذلك لمكان الشهوة لانها تغلبه و تارك الصلوة لا يتركها الا استخفافا بها
    مسعدبن صدقه گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه السلام كه در پاسخ اين سؤ ال : كه چگونه است كه شما زناكار را كافر نمى گوئى ولى تارك صلوة و كسى كه نماز را ترك نموده ، كافر مى گوئيد. دليل بر اين چيست ؟
    فرمود: چون زناكار و آنكه مانند اوست همانا اين كار را به خاطر غلبه شهوت كند ولى تارك نماز آن را ترك نكند جز از روى استخفاف (و سبك شمردن ) آن و اين براى آن است كه زنا كارى نيست كه نزد زنى رود جز اينكه از نزديكى با او طلب لذت كند (هدفش كاميابى و التذاذ است ولى هر كه نماز را ترك كند هدفش در ترك آن ، لذت نيست و چون لذتى نيست ، پس براى استخفاف و سبك شمردن شد كفر واقع شود. (45)
    پس كسى كه نماز را ترك نمود، كافر است .
    امام صادق عليه السلام فرمود تارك الصلوة كافر است (يعنى كسى كه بدون جهت نماز نمى خواند كافر است ) كسى كه نماز را ترك كند در روز قيامت در بدترين عذاب خواهد بود.
    قال رسول الله صلى الله عليه و آله ان فى جهنم واديا يستغيث منه اهل النار كل يوم تسبعين الف مرة و فى ذلك الوادى بيت من نار و فى ذلك البيت جب من النار و فى ذلك الجبب تابوت من النار الى اخر الحديث . قال انس قلت يا رسول الله صلى الله عليه و آله لمن يكون هذا العذاب قال لشارب الخمر من اهل القرآن و تارك الصلوة ببان وادى .
    شيخ جليل ورام بن ابى فرفراس الحلى در كتاب خود نقل نموده از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرموده بدرستى كه در جهنم زمينى است كه عذاب در آن زمين بطورى شديد است كه اهل جهنم روزى هفتاد هزار بار از آزار، طلب فرياد رس مى كنند و در آن زمين خانه اى است كه از آتش است و در اين خانه چاهى است از آتش و در اين چاه صندوقى است از آتش (تا آخر حديث كه مى فرمايد) در اين وقت انس بن مالك عرض كرد يا رسول الله اين عذاب و اين مكان براى كيست ؟ فرمود براى خورنده شراب از اهل قرآن و كسانى كه نماز نمى خوانند از مسلمانان . (46)
    منقول است از حضرت باقر عليه السلام كه روزى حضرت سيد انبياء صلى الله عليه و آله در وقت صبح با اصحاب نشسته بود و حديث مى فرمود تا آنكه آفتاب طالع گرديد. مردمان برفتن آغاز نمودند تا آنكه دو نفر نزد آن حضرت ماندند يكى انصارى و ديگرى ثقفى . آن حضرت خطاب به ايشان فرمود كه : مى دانم شما را حاجتى است اگر اراده داشته باشيد من بيان فرمايم و اگر خواهيد، عرض نمائيد؟ ايشان بمعرض عجز و انكساء در آمده گفتند شما بيان فرمائيد. آن حضرت فرمود كه برادر ثقفى اراده دارى كه مرتبه ثواب وضو و نماز را بدانى ، بدانكه هر گاه هر دو دست را به آب گذارده بگويى بسم الله ، گناهانى كه از رهگذر دست كسب نموده باشى ريخته گردد و چون روى بشوى گناهانى كه از رهگذر هر دو نظر و دهن كسب شده باشد ريخته گردد، و چون هر دو زراع شسته شود گناهان از جانب راست و چپ شما ريخته ايد و هر گاه سر و هر دو قدم مسح گردد گناهانى كه به سبب تردد حاصل آمده ريخته مى گردد.(47)
    از كتاب ثواب الاعمال شيخ صدوق (اعلى الله مقامه ) است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده اند كسى كه برود به مسجدى از مسجدها براى نماز تا برگردد به منزل خود، به هر قدمى ، خدا ده حسنه براى او مى نويسد و ده سيئه از او پاك مى كند و ده درجه براى او بالا مى رود و كسيكه مواظبت كند بر نماز جماعت كه هر كجا باشد (خود را به نماز جماعت حاضر كند) روز قيامت كه مى شود با اولين دسته ئى كه از پل صراط عبور مى كنند، مانند برق از صراط مى گذرد و صورتش مانند شب چهارده نورانى خواهد بود و هر روز و شبى كه مواظبت بر خواندن نماز جماعت مى كند ثواب شهيد در راه خدا براى او مى نويسند. (48)
    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وظيفه همسايگان مسجد چيست


    حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند در شهر كوفه خبر به اميرالمؤ منين عليه السلام رسيد كه جمعى از همسايگان مسجد به نماز جماعت در مسجد حاضر نمى شوند. آن حضرت خطبه ئى خواند (در حضور مردمان ) و فرمود مردمانى هستند كه براى نماز جماعت در مسجد حاضر نمى شوند پس بايد ايشان با ما در يك ظرف ، آب و غذا نخورند و با ما در امور خود مشورت نكنند و از ما زن نگيرند و زن ندهند و از فى ء ما (يعنى بيت المال ) چيزى نگيرند.
    يا آنكه با ما به نماز جماعت حاضر شوند و نزديك است كه من امر كنم آتشى در خانه آنها بيفروزم كه خانه آنها را بسوزانند يا (اينكه ) به مسجد حاضر شوند. پس مسلمانان چون اين كلام را شنيدند با آنها هم غذا نشدند و به آنها زن ندادند و از آنها زن نگرفتند تا آنكه آنها به صف جماعت با ساير مسلمانان حاضر شدند. (49)
    از خطبه هاى حضرت على عليه السلام درباره نماز و زكاة در بيان اسباب تقرب و نزديكى به خداوند متعال است كه مى فرمايد:ان افضل ما توسل به المتوسلون الى الله سبحانه و تعالى الايمان به و برسوله و الجهاد فى سبيل فانه ذردة الاسلام و كلمة الاخلاص فانها الفطره و اقام الصلوة فانها الملة و ايتاء الزكوة فانها فريضه واجبة ...
    برترين وسيله تقرب به سوى خداوند سبحان ، اول ايمان و تصديق و اعتراف بيگانگى خداوند و رسالت فرستاده او محمد صلى الله عليه و آله است و دوم جهاد و جنگيدن در راه حق تعالى است (با كفار و دشمنان دين كه به سبب بلندى و ركن اعظم اسلامم است ) و سوم كلمه اخلاص گفتن : لا اله الا الله است خداوند مردم را بر اين فطرت آفريده كه هر كس ‍ تصديق دارد كه : خدائى است بى همتا و بى شريك چهارم برپا داشتن نماز كه نشانه مليت دين اسلام است . بزرگترين ركن دين است و از جهت عظمت و اهميت آن را نفس ملت و دين فرموده و پنجم زكات است كه سهميه اى است از جانب خدا تعيين گشته ، دادن و پرداختن آن به مستحقين واجب است ... . (50)
    آيه 6 سوره توبه انما الصدقات للفقراء و المساكين و العالمين عليها و المؤ لفة قلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم .
    زكات مخصوص فقراء و مساكين و كاركنانى است كه براى جمع آورى آن كار مى كنند و كسانى كه براى جلب محبتشان اقدام مى شود و براى آزادى بردگان و بدهكاران و در راه (تقويت آئين ) خدا و واماندگان در راه ، اين يك فريضه مهم الهى است و خداوند دانا و حكيم است .
    در روايتى از حضرت امام صادق عليه السلام مى خوانيم :من منع قيراطا من الزكاة فليس هو بمؤ من و لا مسلم و لاكرامه كسى كه يك قيراط از زكات را نپردازد نه مؤ من است و نه مسلمان و ارزشى ندارد. (51)
    در حديثى از امام موسى ابن جعفر عليه السلام مى خوانيم : حضوا اموالكم بالزكاة اموال خود را به وسيله زكات حفظ كنيد. (52)
    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فصل سوم : توبه از گناه

    حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام مى فرمايد تو را وصيت مى كنم به توبه كردن از گناه . توبه از گناه چهار شرط دارد اول پشيمانى قبلى دوم استغفار زبانى : استغفر الله ربى و اتوب اليه بگويد سوم گناه را ترك كند چهارم تصميم بر ترك در آينده .
    در حديثى از پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله مى خوانيم هنگامى كه معاذبن جبل از توبه نصوح سؤ ال كرد در پاسخ فرمودان يتوب التائب ثم لا يرجع فى ذنب كما لا يعود اللبن الى تضرع توبه نصوح آن است كه شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند آن چنانكه شير به پستان هرگز باز نمى گردد. (53)
    سوره تحريم آيه 8:يا ايها الذين امنوا توبوا الى الله توبة نصوحا عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار يوم لا يخزى الله النبى و الذين امنوا معه ...اى كسانى كه ايمان آورده ايد توبه كنيد توبه خالص ؛ اميد است با اين كار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند. در آن روزى كه خداوند پيامبر و كسانيكه به او ايمان آوردند خوار و موهون نمى كند اين در حالى است كه نور آنها از پيشاپيش آنها و از سوى راستشان در حركت است و مى گويند پروردگارا نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر كارى قادرى . (54)
    حضرت امام على بن الحسين عليه السلام در مناجات تائبين به پيشگاه خدا چنين عرضه مى داردالهى انت الذى فتحت لعبادك بابا الى عفوك سميته التوبه فقلت توبوا الى توبة نصوحا فاعذر من اعقل دخول الباب بعد فتحه
    خداى من تو كسى هستى كه درى به سوى عفوت به روى بندگانت گشوده اى و نامش را توبه نهاده اى و فرموده اى بازگرديد به سوى خدا و توبه كنيد توبه اى خالص ؛ اكنون عذر كسانى كه از ورود اين در بعد از گشايش آن غافل شوند چيست . (55)
    در حديثى از امام باقر عليه السلام ان الله تعالى اشد فرحا يتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فى ليلة ظلماء فوجدها
    خداوند از توبه بنده اش بيش از كسى كه مركب و توشه خود را در بيابان در يك شب تاريك گم كرده و سپس آن را بيابد، شاد مى گردد. (56)
    هر گاه توبه با شرائط انجام گيرد آنچنان اثر مى گذارد كه گناه و آثار گناه را به كلى از روح و جان انسان محو مى كند لذا در حديثى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم :التائب من الذنب كمن لاذنب له و المقيم على الذنب و هو مستغفر منه كالمستهزءكسى كه از گناه خود توبه كند همچون كسى است كه اصلا گناه نكرده و كسى كه به گناه خود ادامه دهد در حالى كه استغفار مى كند كسى كه مسخره مى كند. (57)
    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    انما التوبة على الله للذين يعملون السوء بجهالة ثم يتوبون من قريب فاولئك يتوب الله عليهم و كان الله عليما حكيما.توبه تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند و سپس به زودى توبه مى كند. خداوند توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد و خداوند دانا و حكيم است .
    در اين آيه در واقع همان حقيقتى را بيان مى كند كه امام سجاد عليه السلام در دعاى ابو حمزه ثمالى با توضيح بيشترى بيان فرموده است ، آنجا كه مى گويد:الهى لم اعصك حين عصيتك و انا بربوبيتك جاحد و لابامرك مستخف و لا بعقوبتك متعرض و لا لو عيدك متهاون و لكن خطيئة عرضت و سولت لى نفسى و غلبنى هواى
    خداى من هنگامى كه به گناه و معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه راه انكار خداونديت نكردم و نه به خاطر خفيف و سبك شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بى اعتنا بودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطائى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره ، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد.

    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با گنهكاران همنشين نشويد

    جعفرى گويد شنيدم حضرت ابوالحسن عليه السلام به من فرمود چرا مى نگرم كه تو نزد عبدالرحمن ابن يعقوب هستى (جعفرى ) عرض كرد او دائى من است حضرت فرمود او درباره خدا سخن ناهموار گويد خدا را (بصورت اجسام و اوصاف آن ) وصف كند پس يا با او همنشين شو و ما را واگذار يا با ما بنشين و او را ترك كن عرض كردم او هر چه مى خواهد بگويد به من چه زيانى دارد وقتى كه من نگويم آنچه را كه او گويد حضرت ابوالحسن عليه السلام فرمود آيا نمى ترسى از اينكه به او عذابى نازل گردد و هر دوى شما را فرا گيرد آيا ندانى (داستان ) آن كس را كه خود از ياران موسى عليه السلام بود و پدرش از ياران فرعون پس هنگامى كه لشگر فرعون (در كنار دريا) به موسى (و يارانش ) رسيد آن پسر از موسى جدا شد كه پدرش به راه خود (در لشگر فرعون ) مى رفت و اين جوان با او (درباره مذهبش ) ستيزه مى كرد تا اينكه هر دو به كنارى از دريا رسيدند و (همينكه لشگر فرعون غرق شدند آن دو نيز غرق شدند خبر به موسى عليه السلام رسيد فرمود او در رحمت خداست ولى چون عذاب نازل گردد از آنكه نزديك گنهكار است دفاعى نشود!
    امام چهارم به فرزندش امام حضرت عليه السلام سفارش مى كرد كه با پنج طائفه رفاقت نكن كه از آن جمله شخص فاسق و گنهكار است كه مى فرمودو اياك و مصاحبة الفاسق فانه بايعك باكلة و اقل من ذلك از رفاقت با فاسق و گنهكار بپرهيز كه او تو را به لقمه اى و (بلكه ) به كمتر از لقمه اى مى فروشد. (58)
    در حديث گويا و بيدار كننده اى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم :ان رسول الله نزل بارض قرعاء و قال فلياءت كل انسان بما قدر عليه فجاؤ ا به حتى رموا بين يديه بعضه على بعض فقال رسول الله صلى الله عليه و آله هكذا تجمع الذنوب ثم قال اياكم ولامحقرات من الذنوب فان كل شى ء طالبا الا و ان طالبها يكتب ماقدموا و اثارهم و كل شى ء احصيناه فى امام مبين
    رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد زمين بى آب و علفى شد به اصحاب و يارانش فرمود هيزم بياوريد. عرض كردند اى رسول خدا اين جا سرزمين خشكى است كه هيچ هيزم در آن نيست فرمود برويد هر كدام هر مقدار مى توانيد جمع كنيد هر يك از آنها مختصر هيزم يا چوب خشكيده اى با خود آورد و همه را پيش روى پيغمبر صلى الله عليه و آله روى هم ريختند (شعله اى در آن افكند و آتشى عظيم از آن زبانه كشيد) سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود اينگونه گناهان (كوچك ) روى هم متراكم مى شوند (و شما براى تك تك آنها اهميتى قائل نيستيد) سپس فرمود بترسيد از گناهان كوچك كه هر چيزى طالبى دارد. طالب آنها آنچه را پيش فرستادند و آنچه را از آثار باقى گذاشته اند مى نويسد و همه چيز را در كتاب مبين ثبت كرده (59)
    قال الله تعالى و توبوا الى الله جميعا ايها المؤ منون لعلكم تفلحون
    سوره نور آيه 31. همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤ منان تا رستگار شويد (توبه درى به سوى رحمت خدا) خداوند متعال از تمام گنهكاران دعوت مى كند براى اصلاح خويش و جبران گذشته از اين در وارد شوند.

    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    توبه يك زن گنهكار


    شعوانه نام زنى بود كه آواز خوش و طرب انگيزى داشت و در بصره فسق و فجورى بر پا نمى شد جز آنكه آن زن در مجلس مزبور حضور داشت و تدريجا از اين راه ثروتى به هم زده و كنيزكانى خريدارى كرده بود كه از آنها براى همين منظور استفاده مى كرد. روزى با جمعى از كنيزكانش از كوچه اى مى گذشت از خانه اى صداى خروشى شنيد يكى از كنيزانش را به درون آن خانه فرستاد تا سبب آن خروش را بداند كنيزك رفت و بازنگشت ديگرى را فرستاد و دستور داد به زودى مراجعت كند او نيز به درون خانه رفت و بازنگشت كنيز سومى را براى استعلام فرستاد و به او دستور داد فورا وضع داخل خانه را به او اطلاع دهد كنيزك رفت و بازگشت و بدو گفت اين خروش گنه كاران و عاصيان است . شعوانه با شنيدن اين حرف به درون خانه رفت واعظى را ديد در آنجا نشسته و جمعى دور او را گرفته و آن واعظ آنان را موعظه مى كند و از عذاب خدا و آتش دوزخ بيم مى دهد و آنان همه به حال تباه خود مى گريند. شعوانه وقتى رسيد واعظ اين آيه را كه درباره تكذيب كنندگان روز قيامت است تفسير مى كند:بل كذبوا بالساعة واءعتدنا لمن كذب بالساعة سعيرا 11 اذا راءتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيظا وزفيرا 12 واذا القوا منها مكانا ضيقا مقرنين دعوا هنالك ثبورا (60)
    آنها روز رستاخيز را دروغ مى شمارند و ما براى آنكه قيامت را دروغ مى شمارد آتشى افروزن آماده كرده ايم كه چون از مكانى دور آنان را ببينند خروش و عرش آن را بشنوند و چون اين آيات را شنيد دگرگون شد و رو به واعظ كرده گفت اگر من توبه كنم خدايم مى آمرزد واعظ گفت آرى اگر توبه كنى خدا تو را مى آمرزد اگر چه گناهت همانند گناه شعوانه باشد. زن گفت اى شيخ شعوانه منم كه ديگر گناه نخواهم كرد. واعظ بار ديگر او را وادار به توبه و اميدوار به كرم خدا كرد. شعوانه از آنجا بيرون آمد و بندگان و كنيزان خود را آزاد كرد و به تلافى اعمال گذشته سخت به عبادت مشغول شد تا جائى كه بدنش لاغر و ضعيف گشت . روزى در بدن خود نگريست و گفت آه در دنيا به اين نحو گداخته شدم نمى دانم در آخرت حالم چگونه است . (61)
    دنباله كارش به جايى رسيد كه زاهدان و عابدان در مجلس وعظ او حاضر مى شدند و در حال موعظه بسيار مى گريست و حاضران با او مى گريستند. روزى بدو گفتند مى ترسيم از شدت گريه نابينا شوى در پاسخ گفت كور شدن در دنيا بهتر از كورى روز قيامت است . (62)
    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اثر توبه خالص

    قصه فضيل بن عياض اثر توبه خالص فضيل بن عياض در اوائل حال راهزن بود و در همان اوقات نسبت به يكى از زنان علاقه مند شده بود شبى از شبها براى آنكه به وصال آن زن برسد از ديوارى بر آمد كه به منزل جانان رود ناگاه آواز گوينده اى را شنيد كه اين آيه را تلاوت مى نمود:الم ياءن للذين امنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله يعنى آيا وقت آن نرسيده كه آنانكه ايمان آورده اند قلب هايشان از براى ياد خدا نرم شود. همين كه فضيل اين آيه را شنيد گويا قائد توفيقى گريبان جانش را گرفته به راه راست هدايتش نمود. با خود گفت وقت آن شد كه آهن دل من چون موم از آتش گردد همان شب سر به بيابان نهاده و بعد از طى مسافتى به كاروانسرايى رسيد خواست استراحت كند جماعتى از كاروانيان آنجا پياده شده بودند. نيم شب برخاسته و گفتند برخيزيد تا روانه شويم يكى از آنها گفت توقف كنيد تا روز شود زيرا كه فضيل در راه مى باشد فضيل با شنيدن اين حرف . رقت حالى پيدا نمود و متوجه آنها شد و گفت اى جوانمردان فضيل اكنون در مقابل شما است از ناحيه ى او خاطر جمع باشيد و حركت كنيد رسم فضيل آن بود كه هر مالى از كاروانى مى دزديد نام صاحبش را در طومارى ثبت مى نمود چون آنها را مى شناخت صاحبان اموال را طلبيده و به هر نحو بود رضايت آنان را تحصيل نمود مگر يك يهودى كه از او مال زيادى ربوده بود و آن يهود در شام سكنى داشت . فضيل به شام رفت و يهود را پيدا كرد. جريان توبه ى خويش را برايش نقل كرد و از او حلال بود طلبيد. يهودى به فضيل گفت من سوگند خورده ام تا مال خود را نستانم رضايت ندهم چون اكنون مالى در دست ندارى بايد به خانه ى من بيايى و از پولى كه من در زير بساط دارم برداشته و به من بدهى تا سوگند خود را نشكسته باشم و تو هم به مراد خود كه رضايتمندى من است برسى مرد يهودى فضيل را به خانه برد آنگاه فضيل دست به زير تشك وى برد و مرتبا زر برداشته و به يهودى مى داد تا هنگامى كه ذمه ى خود را برى ديد. مرد يهودى پس از مشاهده ى اين امر از فضيل بشرف اسلام مشرف گشت و كلمه شهادتين را بر زبان جارى نمود. بعدا گفت آيا دانستى كه چرا من مسلمان شدم گفت خير. فضيل گفت راستى دل توبه كند خاك براى او به خداوند عالم مبدل به زر گردد چون در زير بساط من بجز خاك چيزى نبود مى خواستم تا تو را امتحان كنم و هم از اين راه حقانيت اسلام را بشناسم چون ديدم كه براى تو خاك مبدل به زر گرديد دانستم كه تو به راستى توبه كرده اى و دين اسلام بر حق است لذا مسلمان شدم !(63)
    در حديث پر معنى و تكان دهنده اى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم هنگامى كه آيه والذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروالله فاستغفروا لذنوبهم كسانى كه وقتى كار بدى انجام دهند يا به خويشتن ستم كنند خدا را ياد آورند و براى گناهانشان استغفار مى كنند نازل شد ابليس بالاى كوهى در مكه رفت و با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشگرش را جمع كرد گفتند اى آقاى ما چه شده است كه ما را فراخواندى گفت اين آيه نازل شده (آيه كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است ) چه كسى مى تواند با آن مقابله كند يكى از شياطين بزرگ گفت من مى توانم نقشه ام چنين است و چنان . ابليس طرح او را نپسنديد ديگرى برخاست و گفت من از عهده آن بر مى آيم ابليس گفت از چه راه گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا آلوده گناه شوند و هنگامى كه گناه كردند توبه را از يادشان مى برم ابليس گفت تو مى توانى از عهده اين كار برآيى (نقشه ات بسيار ماهرانه و عالى است ) و اين ماءموريت را تا دامنه قيامت به او سپرد.(64)
    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از حضرت امام باقر عليه السلام منقول است كه زن زناكارى در ميان بنى اسرائيل بود كه بسيارى از جوانان بنى اسرائيل را مفتون خود ساخته بود روزى بعضى از آن جوانان گفتند كه اگر فلان عابد مشهور اين را ببيند فريفته خواهد شد. آن چون اين سخن را شنيد گفت والله به خانه نروم تا او را مفتون خود كنم . پس در همان شب قصد منزل آن عابد نمود و در را كوبيد و گفت اى عابد مرا امشب پناه ده كه بعضى از جوانان بنى اسرائيل با من قصد زنا دارند و از ايشان گريخته ام و اگر در نمى گشايى ايشان مى رسند به من و فضيحت مى رسانند به من . عابد چون اين سخن را شنيد در را گشود چون زن به منزل عابد در آمد جامه هاى خود را افكند چون عابد حسن و جمال او را ديد و مشاهده كرد از شوق بى اختيار شد و دست به او رسانيد و در حال متذكر شد و دست از او برداشت و ديگى در بار داشت كه آتش در زير آن مى سوخت رفت و دست خود را در زير ديگ گذاشت زن گفت كه چه كار مى كنى گفت دست خود را مى سوزانم به جزاى آن خطايى كه از من صادر شد پس زن بيرون رفت و بيرون شتافت و بنى اسرائيل را خبر كرد كه عابد دست خود را مى سوزاند چون مى آمدند دستش تمام سوخته بود.(65)
    امضاء


صفحه 3 از 15 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi