صفحه 2 از 28 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 280

موضوع: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ( جلدسوم)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ابوطالب تنها ياور و پشتيبان محمد صلى الله عليه و آله بود. سران قريش و مشركان مكه از ((ابوطالب )) مى خواستند تا جلوى محمد صلى الله عليه و آله را بگيرد و نگذارد به بت ها بد گويد. ابوطالب اين گفته ها را ناشنيده مى گرفت و به حمايت از محمد ادامه مى داد و توطئه ها و نقشه هاى مشركان را به محمد صلى الله عليه و آله اطلاع مى داد. آخرين پيشنهادهاى قريش كه با تطميع همراه بود، توسط ابوطالب به محمد صلى الله عليه و آله ارائه شد.
    قريش پيشنهاد كرده بودند كه حاضرند قدرت و ثروت در اختيار محمد صلى الله عليه و آله قرار دهند تا او دست از عقايدش بر دارد. پاسخ محمد صلى الله عليه و آله معلوم بود! او همچنان بر ستيز با شرك ذهنى و عينى اصرار داشت و پيام داد كه اگر خورشيد را در يك دست و ماه را در دست ديگرم قرار دهند، از هدايت و نجات مردم دست بر نخواهم داشت . ابوطالب عليه السلام به محمد صلى الله عليه و آله گفت : اى فرزند برادر! هرآنچه ماءمور آن هستى ، در رابطه با هدايت مردم انجام بده و من تا زنده ام ، دست از حمايت تو بر نخواهم داشت .
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قريش بار ديگر در حضور ابوطالب ترتيب جلسه داد و نقطه نظرات پيشين را با اضافات ديگر مطرح ساخت . گويا در اين جلسه محمد صلى الله عليه و آله نيز در كنار ابوطالب حضور داشت . آنان اين مرتبه زنان زيباى عرب را بر قدرت و ثروت ، افزودند تا محمد صلى الله عليه و آله راضى شود و محمد صلى الله عليه و آله همان پاسخ را داد. سران مشرك قريش تقاضا كردند كه پس از حمله به بت ها و نفى آنها خوددارى كند. محمد صلى الله عليه و آله بر شعار توحيد كه نفى مطلق هر گونه شرك را در برداشت ، تكيه كرد. آنان هراسان گفتند: چگونه ممكن است كه ما سيصد و شصت خدا را ترك گوئيم و يك خدا را بپرستيم ، مگر مى شود!؟... و اين آخرين كلام قريش با محمد صلى الله عليه و آله بود.

    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مهاجرت به حبشه
    در پى فشارهاى بسيار، مهاجرت به حبشه آغاز شد. به دستور پيامبر گروهى از مسلمانان به حبشه مهاجرت كردند. تعداد اين مهاجران در تواريخ مختلف است .
    اين هجرت مخفيانه و شبانه صورت گرفت . اندكى بعد گروه دوم مهاجرين راهى حبشه شدند. كفار قريش وقتى از هجرت مسلمانان آگاه شدند، به فكر چاره افتاده و در تلاش بودند تا در حبشه مهاجران را تحويل گرفته ، به مكه بازگردانند. آنان نمايندگانى به دربار حبشه فرستاند و هدايائى ارسال داشتند. عمروبن عاص و عبدالله بن ربيعه سفراى كفار قريش بودند كه به دربار حبشه رفتند. آن دو در ملاقات با پادشاه حبشه از وى خواستند تا مهاجران را تحويل دهد. آنان به سلطان حبشه گفتند كه اين مهاجران ياغيانى هستند كه عليه دين آباء و اجدادى خود عصيان كردند و آئينى خلاف دين شما و ما آورده اند.
    سلطان حبشه در ديدار بعدى ، نمايندگان مهاجران مسلمان را نيز به حضور طلبيد تا از صحت گفته هاى نمايندگان قريش مطلع شود. جعفربن ابى طالب سخنگوى مسلمانان مهاجر بود.
    سلطان حبشه خطاب به او گفت : شما چرا از دين آباء و اجدادى خود بيرون رفته و دينى اختراع كرده ايد كه با دين ما و قريش ناسازگار است ؟
    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جعفربن ابى طالب در پاسخ گفت :
    ما قومى بوديم نادان و بت پرست ، از حرام اجتناب نمى كرديم و به كارهاى زشت روى مى آورديم ، همسايگان را آزار مى داديم و ضعيفان محكوم زورمندان بودند و دائم در جنگ و خونريزى بوديم . تا كه يك نفر از ميان قوم كه صالح ترين و خوش سابقه ترين فرد ما بود، به فرمان الهى مبعوث به رسالت گرديد و عليه هر گونه ستم و تجاوز قيام نمود و ما را به توحيد و يكتاپرستى دعوت كرد و به راستى و درستى و تقوى ارشادمان فرمود...
    سران مشرك و بت پرست مكه ما را شكنجه كردند و آزار و اذيت نمودند و ما به توصيه پيامبرمان به كشور حبشه پناهنده شديم .
    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سلطان حبشه تحت تاءثير سخنان جعفر بن ابيطالب قرار گرفت و على رغم اصرار نمايندگان قريش ، از تحويل آنان خوددارى كرد و به حمايت از آنان پرداخت . آنگاه سلطان حبشه كه مسيحى بود، از جعفر درباره عيسى پرسيد. جعفر آيات قرآن پيرامون عيسى را بر سلطان خواند. پادشاه خشنود گرديد.
    گويا اين سئوال سلطان به خاطر تبليغات و شايعاتى بود كه نمايندگان قريش در رابطه با عيسى از زبان پيامبر كرده بودند. نمايندگان قريش ‍ مى كوشيدند تا هر طور شده ، نظر پادشاه حبشه را در مورد مهاجران عوض كنند. آنان به اطرفيان و درباريان شاه گفتند كه محمد صلى الله عليه و آله مطالب بدى درباره عيسى آورده است . جعفر بن ابيطالب مخصوصا به پادشاه خاطر نشان كرد كه : (( هو عبدالله و رسوله و روحه و كلمته القاها الى مريم البتول العذرا : )) عيسى بنده خدا و فرستاده او است و... اين ديدگاه پادشاه را خوش آمد و بر حمايت مهاجران افزود.
    اين گروه از مسلمانان مهاجر پس از نبرد خيبر به مدينه بازگشتند. پيامبر از بازگشت جعفر بسيار خوشحال شد.
    سران قريش مكه تصميم گرفتند كليه روابط قومى ، قبيله اى و اقتصادى خود را با خانواده بنى هاشم قطع كنند. اين توافق به صورت قطعنامه اى در آمد و بر ديوار كعبه آويخته شد. نتيجه اين اقدام ، محاصره اقتصادى و بايكوت مطلق محمد و پيروانش بود كه در شعب ابيطالب به مدت سه سال ادامه يافت . شعب ابوطالب دره اى بود در حومه مكه ، كه پيامبر و مسلمانان اوليه در اين دره محاصره بودند.
    در اين سه سال بر محمد صلى الله عليه و آله و يارانش بسيار سخت گذشت . مقاومت شورانگيز ياران محمد صلى الله عليه و آله دشمن را به عقب نشينى واداشت . قريش محاصره را برداشتند. پس از اين حادثه بود كه اندكى بعد خديجه همسر پيامبر در گذشت . خديجه به هنگام مرگ 60 سال داشت . سه ماه بعد ابوطالب در گذشت . ابوطالب هشتاد سال عمر كرد.
    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    محققان در توصيف محاصره پيامبر و يارانش مى گويند:
    ساكنان شعب در زندان بودند. خروج از اين زندان منحصر به ايام حج بود. فشار اقتصادى بسيار دردناك بود و كودكان و سالمندان رنج بيشترى مى بردند. تلاشهاى ابوطالب براى شكستن محاصره تا حدودى موفق بود. قريش از انعكاس اجتماعى محاصره نگران بودند. مخصوصا رنج كودكان غير قابل تحمل مى نمود. گويا سران قريش دنبال بهانه اى بودند تا محاصره را لغو كنند. قطعنامه آويخته بر ديوار كعبه را موريانه جويده بود و اين بهانه خوبى براى ناديده گرفتن محاصره بود.
    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حوادث سال ششم بعثت
    در سال ششم بعثت حمزه و عمر بن خطاب اسلام آوردند. اسلام حمزه يك امر عقيدتى بود و اسلام عمر يك هوشيارى سياسى ؛ چرا كه تلاشهاى قريش ناموفق بود و هر گونه اميدى در تثبيت اوضاع بيهوده بود. بنابراين پيروزى نهضت اسلام به عنوان يك قدرت بزرگ منطقه اى حتمى به نظر مى رسيد.
    طمع سياسى ، بسيارى از سران با نفوذ جاهلى را به صف پيروان محمد صلى الله عليه و آله كشاند. جناح ابوبكر كه بر اساس يك هماهنگى قبلى به صف محمد پيوست ، مى تواند از يك ائتلاف سياسى در جهت به دست گرفتن قدرت پس از محمد صلى الله عليه و آله تلقى شود و ديديم كه چنين شد.
    پيوستن اين جناح بسيارى از موانع سر راه نهضت را برطرف كرد. قبائلى كه مرعوب نفوذ اين جناح بودند، ديگر مزاحمتى نداشتند. از طرفى اتحاد سران قريش عليه محمد صلى الله عليه و آله دچار اختلال شد.
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلاورى و پايمردى حمزه در دفاع از محمد (صلى الله عليه و آله ) نقش ‍ مهمى در پيشبرد نهضت داشت . تنبيه ابوجهل توسط حمزه در مسجد الحرام خاطره فراموش ناشدنى تاريخ نهضت اسلام است .
    پيامبر راهى ((طائف )) شد تا اسلام را بر مردم آن شهر عرضه كند. طائف شهرى خوش آب و هوا و سر سبز بود كه اشراف ثروتمندان عرب مخصوصا قبيله ((ثقيف )) در آن ساكن بودند. معبد ((لات )) در اين شهر قرار داشت . ((لات )) يكى از سه بت بزرگ جاهلى بود. اشراف طائف در جبهه متحد قريش عليه محمد (صلى الله عليه و آله ) شركت داشتند. تشويق آنان باعث دل گرمى قريش بود. در اين سفر، زيدبن حارثه همراه پيامبر اسلام بود. برخى منابع مى گويند كه محمد (صص ) تنها به طائف رفت . پيامبر ده روز در طائف ماند و با روساى شهر كه سه برادر بودند، به گفتگو نشست و اسلام را بر آنان عرضه داشت . آنان و ديگر مردم طائف به سخنان پيامبر توجهى نكردند. اهالى طائف اراذل و اوباش را تحريك كردند تا پيامبر را از شهر بيرون كنند و چنين شد. گويا در اين سفر پيامبر مجروح شد. در بازگشت به مكه چند روزى در نخله توقف كرد. ورود به مكه خطرناك مى نمود.
    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پيامبر تدبيرى انديشيد:
    با رهگذرى به چند نفر از افراد سرشناس مكه پيام فرستاد. اين پيامها به )) سهيل بن عمرو)) و ((مطعم بن عدى )) ارسال شد و از آنان يارى خواست . ((معطم بن عدى )) جواب مثبت داد و صبح هنگام با فرزندان و برادرزادگان خود مسلح به حضور پيامبر رفته ، آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. آنان چنين وانمود كردند كه به محمد صلى الله عليه و آله پناه داده اند و كسى حق تعرض به او را ندارد. اين حادثه در سال 620 م اتفاق افتاد. (3)
    پس از مرگ ابوطالب و تنهائى محمد، فشارها تشديد شد. پيامبر در ايام حج كه اعراب به مكه مى آمدند، به نشر اسلام و هدايت آنان فعال بود. و اين فرصت مناسبى بود، زيرا قريش ملاحظات اجتماعى را مى كردند و از آزار و اذيت پيامبر خوددارى مى كردند. و از طرفى حرمت ماههاى حرام واجب بود و قريش بناچار خويشتندار بودند. اين تنها ابولهب بود كه پيامبر را تعقيب مى كرد و بلافاصله سخنان پيامبر را تكذيب مى كرد و اجتماع افراد قبائل را بر گرد پيامبر بر هم مى زد. تهديدات قريش به قوت خود باقى بود و قبائل از هر گونه ابراز علاقه اى به دين جديد و شخص محمد صلى الله عليه و آله مى ترسيدند. در همين ايام بود كه پيامبر با افراد قبيله خزرج در مكه ملاقات نمود و با آنان به گفتگو پرداخت . اين گفتگوها زمينه هجرت پيامبر به يثرب را فراهم ساخت .
    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    هجرت به يثرب
    يثرب از ديرباز محل سكونت يهودى هاى مهاجر بود. آنان قدرت اقتصادى - تجارى يثرب را در دست داشتند.
    موقعيت جغرافيائى يثرب ، آن را بر سر راه كاروانهاى تجارى قرار داده بود. قبائل يهودى بنى نظير، بنى قريضه ، بنى عكرمه ، بنى بهدل ، بنى ثعلبه و... در يثرب و اطراف آن منزل داشتند.
    بنى قيقاع در يثرب به زرگرى مشغول داشتند. دو قبيله اوس و خزرج پس از ويران شدن سد مآرب ، از جنوب به يثرب مهاجرت كردند.
    اين دو قبيله شاخه هائى بودند از قبيله بزرگ ((ازد)) و از اعراب قحطانى جنوب حجاز.
    قبيله اوس و خزرج مدتها زير سلطه اقتصادى - فرهنگى يهوديان يثرب قرار داشتند. سرانجام با اتحاد حميرى ها بر قبائل يهودى يثرب فائق امدند. از آن پس بين اوس و خزرج اتحادى نسبى برقرار شد، اما خصومت هاى قومى همچنان پنهان ماند و هر از چند گاهى خود را نشان مى داد. همين اختلاف ذاتى و نهانى بود كه اوس را در شرق يثرب ساكن كرد و خزرج را در جنوب و غرب آن شهر سكنى داد. اندكى بعد تضادهاى ذاتى بين اين دو قبيله و خلق و خوى عربى - جاهلى آشكار شد و خون ريزى در گرفت . يهوديان از اين نزاع قبيله اى سود جستند. يهوديان يثرب دو گروه شدند: بنى قيقاع به پشتيبانى از خزرجيان و بنى نظير به يارى قبيله اوس پرداختند. كشتار و غارت و ويرانى حاصل اين نزاع بود. بزرگان اين دو قبيله از جنگ به تنگ آمدند و راه آشتى مى جستند. گويند عبدالله بن ابى از اشراف قبيله خزرج پادر ميانى كرد و آتش بس اعلام نمود.
    افراد اين دو قبيله كه به مراتب آگاه تر از سران خود بودند، بدنبال فردى بودند كه بتواند به اين برادر كشى طولانى و تاريخى پايان دهد. اين دو قبيله از لحظه انشعاب از قبيله مادر يعنى ازد، با يكديگر در ستيز بودند. ستيزى كه هيچ علتى نداشت و تنها روساى ناسازگارشان اتش جنگ را روشن مى كردند. در ميان اعراب نبرد قبايلى به اراده روساى قبايل بستگى داشت و مردان قبيله بايد به اين جنگ هاى ناخواسته تن در مى داند. ماجراى اوس و خزرج دقيقا در چنين فصلى از تاريخ نبردهاى قبايلى اتفاق افتاد.
    امضاء


صفحه 2 از 28 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi