صفحه 22 از 22 نخستنخست ... 121819202122
نمایش نتایج: از شماره 211 تا 213 , از مجموع 213

موضوع: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ( جلدسوم)

  1. Top | #211

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,037
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,105
    مورد تشکر
    14,276 در 4,665
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    معرفى فرقه ها

    1 - محكمه الاولى ؛

    نخستين گروه خوارج هستند كه در صفين و پس از جريان حكميت لب به اعتراض گشودند. سران اين گروه عبارت بودند از: عروه بن اديه و يزيد بن عاصم محاربى ، عبدالله بن كوا، شبث بن ربعى ، عبدالله بن وهب راسبى و حرقوص بن زهير بجلى (معروف به : ذوالثديه ) كه هر كدام سرنوشت خاص خود را دارند. برخى در جريان حرورا توبه كرده ، به امام على عليه السلام پيوستند، و برخى كشته شدند و تعدادى كه زنده ماندند، به سازمان دهى خوارج پرداختند.

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #212

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,037
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,105
    مورد تشکر
    14,276 در 4,665
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2 - فرقه ازارقه ؛

    پيروان نافع بن ارزق را گويند. نافعى مكنى به ابوراشد است اين فرقه از ديگر فرق خوارج نيرومندتر بوده و مخالفان خود را كافر و مشرك مى دانستند. آنان برادران خارجى خود را كه به آنان نمى پيوستند، مشرك مى خواندند. اما خوراج محكمه فقط دشمنان خود را كافر دانسته و مشركشان نمى گفتند. افرادى كه به اين فرقه مى پيوستند، در ابتداى ورود به سختى آزمايش مى شدند. آنان بايد اسيرى را گردن مى زند؛ اگر چنين مى كردند، پذيرفته شده و قبول بودند، در غير اين صورت وى را منافق و مشرك مى خواندند، و به قتل مى رساندند. خوارج ازارقه قتل زنان و كودكان مخالفين خود را جايز واجب مى دانستند.
    خوارج ازارقه دشمنان خود را در جهنم ، جاويد مى دانستند. اين فرقه با نافع بن ازرق بيعت كرده ، وى را اميرالمؤ منين مى گفتند. گروه خوارج عمان و يمامه نيز با آنان هم آهنگ شده و گروهى در حدود 20 هزار نفر گرديدند و به طرف خوزستان رفته ، بر اهواز و فارس و كرمان دست يافتند و ماليات آن سامان را در اختيار خود گرفتند. استاندار بصره عبدالله بن حارث كه از سوى عبدالله بن زبير منصوب شده بود، سپاهى به فرماندهى مسلم بن عيسى بن كريز براى سركوبى خوارج اعزام داشت در منطقه دولاب اهواز ميان دو سپاه جنگ در گرفت ازارقه پيروز شدند ابن زبير بار ديگر نيروهائى براى سركوبى خوارج اعزام كرد كه با شكست روبرو شدند.
    سرانجام ابن زبير از مهلب بن ابى صفره براى سركوب خوارج ازارقه كمك خواست .
    مهلب با نيروهاى بصره به سوى دولاب حركت كرد. خوارج ازارقه در برخورد اوليه با مهلب عقب نشينى كرده ، به اهواز رفتند. نافع بن ازرق در اين نبرد كشته شد. پس از مرگ نافع ، خوارج با عبيدالله بن مامون تميمى بيعت كردند مهلب به تعقيب خوارج ادامه داد و در اهواز به نبرد با آنان پرداخت . در اين مرحله از نبرد خوارج شكست خوردند و بسوى ايذج (: ايذه ؟) گريختند در آنجا با قطرى بن فجاه بيعت كردند و او را اميرالمؤ منين ناميدند درگيرى با مهلب همچنان ادامه يافت . خوارج به شهر شاپور در فارس گريختند. و جنگ و گريز ادامه داشت . خلاصه آنكه درگيرى با خوارج ازارقه 19 سال ادامه يافت . در دوره فرمانروائى حجاج بن يوسف ثقفى ، ميان خوارج ازارقه اختلافى روى داد: گروهى عبدربه بزرگ را رهبر خود دانستند كه تعدادشان هفت هزار نفر بود. و گروهى ديگر عبدريه كوچك را رهبر خود كردند و تعدادشان چهار هزار نفر بود اين دو گروه از قطرى بن فجاه جدا شدند قطرى با ده هزار نفر در منطقه فارس بود. مهلب با وى درگير شد و آنان را شكست داد.
    قطرى به كرمان گريخت . مهلب وى را تعقيب كرد. قطرى از كرمان به رى گريخت مهلب با عبدريه بزرگ درگير شد و پسرش يزيد بن مهلب را براى سركوبى عبدربه كوچك فرستاد پدر عبدربه كبير را بكشت و پسر عبدربه صغير را حجاج بن يوسف سپاهى عظيم به فرماندهى سفيان بن ابرد كلبى به جنگ با قطرى فرستاد.
    قطرى از رى به طبرستان رفته بود.
    قطرى سرانجام كشته شد. گروهى از اين فرقه گرد عبيده بن هلال جمع شدند و بسوى قومس گريختند سفيان بن ابرد كلبى به تعقيب آنان پرداخت تا كه در قومس عبيده و يارانش را بكشت و بدين سان خوارج ازارقه نابود شدند



    امضاء


  4. Top | #213

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,037
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,105
    مورد تشکر
    14,276 در 4,665
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3 - فرقه اباضيه ؛

    پيروان عبدالله بن اباض تميمى را اباضيه گويند. اين فرقه زمانى پديد آمدند كه عبدالله بن اباض از گروه خوارج افراطى كناره گرفت ابوبلال مرداس كه از نخستين پيشوايان اين فرقه بود، در سال 62 هجرى كشته شد پس از او عبدالله بن اباض رهبرى اين فرقه را در دست گرفت . وى در سال 65 هجرى بكلى از خوارج ازارقه جدا شد و در بصره عليه زبيريان قيام كرد.
    عبدالله مردى فقيه بود در منابع اباضيه وى را بسيار محترم دانسته اند سازش عبدالله بن اباض با عبدالملك مروان ، اتحادى عليه عبدالله بن زبير بود سياستى را كه عبدالله بن اباض در برابر خلفا اموى در پيش ‍ گرفت ، جانشين وى جابر بن زيد ازدى ادامه نداد.
    جابر از مردم عمان بود كه در سال 100 هجرى در گذشت . جابر بن زيدازدى با حجاج ثقفى روابطى دوستانه داشت ولياندكى بعد كارشان به دشمنى كشيد حجاج به كشتن فرقه اباضيه دستور داد و گروه زيادى از بزرگان اباضيه را به عمان تبعيد كرد. جابر بن زيد يك شاگرد ايرانى به نام ابو عبيده مسلم بن كريمه تميمى داشت كه از اهالى مرو بود وى پس از مرگ جابر جانشين او شد. پايگاه فرقه اباضيه در كوفه ، حجاز، حضر موت ، يمن ، عمان و... بود. آنان در دوره خلافت عباسى به آفريقاى شرقى ، خليج فارس ، قشم ، بندر عباس و... راه يافتند.
    4 - فرقه ثعالبه ؛
    پيروان ثعلبه بن عامر را ثعالبه گويند. ثعلبه با عبدالكريم عجاردى همفكر بود. تنها اختلاف در مورد كودكان بود كه ثعلبه معتقد بود بر كودكان بود كه ثعلبه معتقد بود بر كودكان حكمى نيست و در محبت و عداوت آنان آزادند تا به بلوغ رسند و در آن زمان بايد اسلام را بر آنان عرضه كرد. اگر ايمان آوردند كه خوب است ، در غير اين صورت بايد تكفير شوند. اين فرقه معتقد بود كه بايد از ثروتمندان زكاه گرفت و به بى نوايان داد. بر اثر اختلافات بين رهبران ، اين فرقه ، دچار انشعاب شد و فرقه هايى از آن پديد آمد.
    5 - فرقه حازميه ،
    پيروان شعيب بن حازم يا اصحاب حازم بن على حازميه گويند.
    اين فرقه معتقد بود كه اعمال بندگان را خداوند مى كند. برائت از امام على را آشكارا بر زبان نمى آورند، ولى ديگران را علنا ناسزا مى گفتند. و عقيده داشتند كه خير و شر به قضا و قدر الهى بستگى دارد.
    6 - فرقه معبديه :
    پيروان ((معبد بن عبدالرحمن را ((معبديه )) گويند. اين فرقه از پيروان ((ثعالبه )) بودند. اين فرقه با زنان غير مذهب خود ازدواج نمى كردند و عقيده داشتند كه هر كس زكاة ندهد، كافر است . اين عقايد خلاف فرقه ((ثعالبه )) بود. اين فرقه عقيده داشت كه ثواب خداوند به بندگان در همين دنيا است .
    7 - فرقه صلتيه :
    پيروان ((صلت بن ابى صلت )) را ((صلتيه )) گويند. اين فرقه از گروه عجارده جدا شدند. اينان مى گفتند هر كس گفتار ما را بپذيرد، مسلمان گردد و با وى دوست باشيم . ولى از كودكان آنان بيزاريم تا وقتى كه بالغ گردند و اگر اسلام را پذيرفتند، قبولشان داريم .
    8 - فرقه حمزويه ؛
    پيروان حمزه بن ادرك را حمزويه گويند اين فرقه با فرقه ميمونيه همفكرى داشتند. اينان معتقد بودند كه اطفال مشركين ، كافر هستند و در دوزخ جاى دارند.
    حمزه از تابعان حصين بن رقاد بود كه در سجستان شورش كرد. حمزه معتقد بود كه در يك زمان دو امام مى توانند حضور داشته باشند، در صورتى كه متفق القول نباشند. اين گروه خير و شر را به خداوند نسبت مى دادند.
    9- فرقه شعيبيه ؛
    پيروان شعيب بن محمد را شعيبيه گويند اين فرقه نيز از گروه عجارده جدا شدند و هم عقيده با فرقه حازميه مى باشند
    رهبر اين فرقه شعيب با مردى از خوارج كه ميمون نام داشت ، بر سرطلبى اختلاف پيدا كردند.
    شعيب طلب خود را مى خواست و مى گفت كه بايد قرض خود را بدهى ، زيرا خداوند تو را امر كرده كه قرضت را ادا كنى ميمون مى گفت : خداوند امر به ادا دين نكرده است . براى حل اختلاف نامه اى به عبدالكريم بن عجارده كه در زندان بود، نوشتند وى در جواب نوشت : آنچه خداوند خواسته همان شود و آنچه نخواسته ، نشود؛ هيچ كار زشتى به خداوند نسبت ندهيد. هر يك از طرفين اين پاسخ را به نفع خود تاويل مى كرد. اين اختلاف باعث شد تا يپروان عجارده به رهبرى شعيب گرايش يابند.
    10 - فرقه نجدات ؛
    اين فرقه را عادزيه نيز گويند. اين فرقه از پيروان نجد بن عامر حنفى بودند كه از يمامه حركت كرد تا به ازارقه پيوندد در بين راه دو نفر به نام ابوفديك و عطيه بن اسود كه از نافع بن ازرق جدا شده بودند، به نجده پيوسته و با وى بيعت كردند و او را اميرالمومنين خواندند و بدين سان فرقه جديدى پديد آمد گويند علت اختلاف نجده و نافع مسئله تقيه بوده است . نافع تقيه را حرام مى دانست و نجده آن را جايز مى دانست .
    خوارج نجده معتقد بودند كه : بايد خداوند و رسول او را شناخت و به خون مسلمان احترام گذاشت . عذر و مكر نبايد كرد. بايد براى اشنائى مردم به احكام اسلام ، از راه برهان و دليل وارد شد. مرتكب گناه كبير مشرك است كار اين فرقه سرانجام به اختلاف كشيد: گروهى دنبال عطيه بن اسود حنفى به سيستان رفتند (: فرقه عطويه )، و گروهى با ابوفديك به جنگ با نجده كه از اصول خوارج تخطى كرده بود، پرداختند اين گروه سرانجام نجده را كشتند. و گروهى به نجده وفادار ماندند.
    براستى نجده از اصول ثابت خوارج دورى مى كرد و مرتكب خلاف مى شد: در يكى از نبردهاى خوارج نجده با مردم مدينه ، دخترى از عثمان بن عفان با اسارت گرفته مى شود. عبدالملك مروان نامه اى به نجده نوشت و تقاضاى آزادى وى را كرد نجده آن دختر را از مردى كه اسيرش كرده بود خريد و رهايش نمود. ياران نجده از اين عمل بسيار خشنود شدند.
    خوارج در جريان تصرف قطيف بر اموال بسيار و زنان و كودكان دست يافتند. هنوز خمس اموال و نسا را نداده ، لشكريان بر زنان تاختند و كام گرفتند. اين اقدام مورد عفو نجده قرار گرفت و روساى خوارج را ناخوش آمده . نجده گناه صغيره را جايز مى دانست و بسيارى كارهاى ديگر از نجده صادر شده بود. همين بدعتها بود كه خوارج نجدات نتوانستند نجده را تحمل كنند. نجده تحت فشار خوارج سرانجام از امامت بر آنان كناره گرفت و ابوفديك را برگزيد. ابوفديك وقتى بر يمامه دست يافت ، نجده را بكشت .
    خوارج نجدات را عاذريه گفته اند؛ به اين دليل كه مردم را به خاطر جهل بر فروع دين معذور دانسته اند.
    11 - فرقه عجارده ؛
    پيروان عبدالكريم بن عجرده را عجارده يا عجروديه گويند. اين فرقه ابتدا از پيروان عطيه بن اسود حنفى بودند. عقايد اين فرقه شبيه عقايد ازارقه است . تنها اختلاف در نهب اموال مخالفان است . عجارده با غارت اموال مخالفان خود موافق نيست ؛ بر خلاف ازارقه كه جايز مى دانست .
    فرقه عجارده سوره يوسف را جز قرآن نمى دانند و گفته اند كه اين داستان عشقى است و شايسته نيست كه در قرآن باشد. فرقه عجارده به نه فرقه تقسيم شدند كه در رديف 25 فرقه خوارج قرار دارند.
    12 - فرقه ميمونيه ؛
    پيروان بن عمران را ميمونيه گويند. اين فرقه از گروه عجارده است . به اين فرقه ازدواج با محارم را نسبت مى دهند. و گويند در عداوت با على عليه السلام از ديگران پيش قدم بوده اند.
    13 - فرقه خلفيه ؛
    پيروان خلف خارجى را خليفه گويند. وى از خوارج كرمان بود و با فرقه حمزويه اختلاف عقيدتى داشت و خير و شر امور را به خداوند نسبت مى داد.




    امضاء


صفحه 22 از 22 نخستنخست ... 121819202122

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi