صفحه 1 از 22 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 211

موضوع: داستانهاى عارفانه در آثار استاد علامه آية الله حسن زاده آملى (جلد دوم)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shapark داستانهاى عارفانه در آثار استاد علامه آية الله حسن زاده آملى (جلد دوم)



    جلد دوم




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پيشگفتار

    بسم الله الرحمن الرحيم
    لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب ...
    در سر گذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود...(1)
    داستان زندگى انبيا و ائمه اطهار عليهم السلام و اولياى خدا براى هر نسلى قابل بازگو شدن است و مى تواند الگويى همگانى باشد.
    اگر دوست داريم كه مسير بهشت و سعادت حقيقى را بيابيم بايد از زندگى و داستان اولياى خدا عبرت بگيريم .
    مطالعه داستان سبب رشد و حركت انسان مى شود.
    در جلد اول كتاب داستانهاى عارفانه ، داستانهاى آموزنده در قالب موضوعات مختلف گردآورى شده بود. اما در جلد دوم اين كتاب كه آن هم شامل داستاهاى آموزنده و تكان دهنده اى از آثار علامه حسن زاده آملى است بدون فصل بندى آمده كه هر يك از اين داستاها در خو درسهاى فراوانى دارند.
    اميد كه با خواندن اين داستانها تغيير و تحولى در زندگى ما ايجاد شود.
    ** عباس عزيزى ** حوزه علميه قم تابستان ******81

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1- دو امانت گرانقدر نبوى

    آيه كريمه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا بر پيامبر صلى اله عليه و آله در خانه ام سلمه ، نازل شده و سپس پيامبر صلى اله عليه و آله و فاطمه عليه السلام و حسن و حسين عليه السلام را فراخوانده و عبا را بر روى خود و آنان انداخته و فرموده است : هولاء اهل بيتى ، فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا .
    در اين هنگام ام سلمه مى گويد: آيا من نيز با ايشان هستم ، اى رسول خدا؟!
    پيامبر صلى اله عليه و آله مى فرمايد: تو بر مكان خودى و به سوى خير .
    ابن اثير، از زيد بن ارقم نقل مى كند كه : رسول خدا صلى اله عليه و آله فرموده است : من دو چيز را در ميان شما باقى مى گذارم كه اگر بدان ها تمسك جوييد، هيچ گاه گمراه نشويد، يكى از آن دو، عظيم تر از ديگرى است ؛ كتاب خدا كه ريسمانى است از آسمان به زمين ؛ و ديگرى ، اهل بيت من است ، و (اين دو) از يكديگر جدا نشوند تا آن كه در حوض بر من وارد شوند، پس بنگريد كه پس از من با آنها چه مى كنيد! .
    و همچنين در همان كتاب است كه البراء گفته است : رسول خدا صلى اله عليه و آله را ديدم كه حسن بن على را بر شانه خويش نهاده ، مى گفت :
    خداوندا! من او را دوست دارم ؛ تو نيز او را دوست بدار!
    و نيز رسول خدا صلى اله عليه و آله فرمود: حسين از من است و من از حسين ام ؛ خداوندا! كسى را كه حسين را دوست بدارد، دوست دار، حسين ، سبطى از اسباط است .
    همچنين آمده است : رسول خدا صلى اله عليه و آله ، حسن و حسين و محسن را به اسامى پسران هارون ، يعنى شبر و شبير و مبشر، نامگذارى فرمود.
    گويم : اين حديث ، اشاره اى است به فرمايش ديگر رسول خدا صلى اله عليه و آله كه به امير مومنان عليه السلام فرمود: تو نسبت به من چون هارونى براى موسى .
    و شيعيان به تواتر، از رسول خدا صلى اله عليه و آله نقل كرده اند: اين پسرم (حسين عليه السلام ) امام است و پسر امام ، و او برادر امام و پدر هفت امام است ، كه نهمين آنها قائم شان است . (2)(3)

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2- كمال بهشت

    مرحوم خواجه نصير الدين طوسى ، در كتاب آغاز و انجام ، حديثى از خاتم الانبياء صلى اله عليه و آله نقل مى كند كه : حضرت فرمود: شوق بهشت به سلمان ، بيش از شوق سلمان به بهشت است .
    خواجه مى فرمايد: بهشت ، كمال اصحاب يمين است و مقربين كمال بهشت اند.


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3- جايگاه منافقين

    رسول خدا صلى اله عليه و آله با اصحاب خويش در مسجد نشسته بود، و صداى سقوط هولناكى شنيدند، پس از آن در هراس شدند. آن حضرت فرمود: آيا مى دانيد اين صدا از چيست ؟
    گفتند: خدا و رسولش بهتر مى دانند. فرمود: سنگى هفتاد سال از بالاى جهنم افكنده شده اكنون به قعر آن رسيده است و از سقوط آن اين صدا پديد آمد، هنوز كلمات آن حضرت به پايان نرسيده بود كه فغان و فرياد بر مردن منافقى از منافقان مدينه بر آمد و عمر وى هفتاد سال بود. رسول خدا صلى اله عليه و آله فرمود: الله اكبر، صحابه فهميدند كه اين سنگ همان منافق بود، و او از زمانى كه خدايش خلق كرد به جهنم فرو مى رفت ، پس ‍ هنگام مردن در قعر جهنم قرار گرفت خداى تعالى فرمود: منافقان در درجه پايين دوزخند .
    از حديث شريف معلوم مى شود كه جهنم باطن دنياست ، و در عيون قبلى بيان شد كه مراد از ورود بر آتش در قول حق تعالى و ان منكم الا واردها كان على ربك حتما مقضيا و مراد ورود بر دنياست ، و لذا وقتى از آن حضرت در شمول آيه نسبت به ايشان صلى اله عليه و آله مى پرسند، فرمود: جزناها و هى خامدة ما از آن در حال خاموشى عبور كرديم .
    يعنى چنگال هاى دنيا در ما فرو نرفت و در دامش نيفتاديم ، و وابستگى هاى آن به دامن ما نچسبيد، و افتادن آن منافق در جهنم به اين معناست كه حالات وى ملكات رذيله شده ، و رسيدن به قعر جهنم صورت تمكن آنهاست . و علم صحابه به آن واقعه هولناك شگفت آور به تصرف رسول خدا صلى اله عليه و آله در گوش هاى آن ها بوده به گونه اى كه تمثل ملكات آن منافق را به صورت آن صداى هولناك شنيدند.
    و اين اميدوار به رحمت پروردگارش را بارها شبيه اين تمثل روى آورد، از جمله اين كه مردى را به صورت كفتار ديد، معلوم گرديد كه وى رباخور است ، علاوه بر اين كه بسيارى از سلاك الى الله را ديده كه نظير اين كشف از احوال و ملكات اشخاص به صور خوش و يا زشت بر طبق آن ملكات به ايشان روى آورد، و برخى از اين سلاك ، اساتيدم و برخى از آنها از شاگردانم بودند، ذلكت فضل الله يوتيه من يشاء.(4)

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    4- داستان اصحاب كساء

    مفسران در تفسير آيه مباهله از عايشه روايت كرده اند: رسول خدا صلى اله عليه و آله در حالى كه بر دوش مباركش عبايى موئين مشكين قرار داشت خارج شد، پس حسن عليه السلام آمد آن حضرت وى را به داخل كساء كرد، آنگاه حسين عليه السلام آمد، وى را داخل كساء كرد، آنگاه فاطمه و سپس على آمد، آن حضرت فرمود: خداوند اراده كرده ، ناپليدى را از اهل بيت پاك نمايد... (5)

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    5- جلوه قرآن در روز قيامت

    رسول الله صلى اله عليه و آله فرمود: قرآن را فرا بگيريد كه قرآن در روز قيامت نزد صاحبش ، يعنى كسى كه آن را ياد گرفته و بدان كار بسته ، در چهره جوانى نيكو روى رنگ برگشته مى آيد، پس بدو مى گويد: من بودم آن كه شبت را بيدار مى داشتم ، و روزهايت را تشنه مى داشتم ، و آب دهانت را خشك مى داشتم ، و اشكت را روان مى داشتم ، هر كجا باشى من با توام ، هر بازرگانى در پى بازرگانى خود است ، و من امروز براى تو در پى بازرگانى و سودا گرى ام . مژده درياب كه كرامتى از خداى عزوجل برايت خواهد بود. پس تاجى آورند و بر سرش نهند، و امان به دست راست او عطا شود و جاودانى در بهشت ها به دست چپ او، و به دو حله خلعت پوشانده شود؛ سپس بدو گفته شود: بخوان قرآن را و بالا برو؛ پس هر بار كه آيتى را قرائت كرد درجه اى بالا رود؛ و پدر و مادرش اگر مومن باشند به دو حله خلعت پوشانده شوند. پس از آن بدانان گويند: اين پاداش شماست كه به فرزند خود تعليم داده ايد. (6)

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    6- دو لنگه كفش حنين

    حنين ، موزه دوزى يعنى كفش دوزى از اهل حيره بوده است ، مردى اعرابى خواست از او موزه اى بخرد، در بهاى آن چند بار حرف در ميانشان رد و بدل شد، سر انجام اعرابى با آن همه چانه زدن موزه را نخريد و حنين سخت در غضب شد و بر سر آن شد كه اعرابى را نيز به خشم آورد. چون اعرابى رهسپار شد، حنين از سوى ديگر رفته يك لنگه كفش را بر سر راه وى انداخت ، و پيش رفته لنگه ديگر را نيز بر سر راه وى نهاد، و خود در كنارى كمين كرده بنشست . چون اعرابى به لنگه نخستين برخورد كرد، گفت : اين لنگه كفش چه قدر شبيه به كفش حنين است ، اگر آن لنگه ديگر با اين بود مى گرفتمش ، چون پيش رفت و به لنگه ديگر رسيد پشيمان شد كه لنگه پيشين را ترك گفته است ، از شتر فرود آمد و زانويش را ببست و براى گرفتن موزه اول برگشت ، حنين فرصت كرده شتر را با آن چه بر او بود ربود.
    چون اعرابى به خانه خود بازگشت ، كسانش پرسيدند: از سفرت چه آورده اى ؟
    گفت : دو لنگه موزه حنين را آورده ام . پس اين داستان مثل شده است براى هر كس كه از سفر خود نا اميد بازگردد. (7)

    7- اولين نماز آيات

    روزى كه ابراهيم فرزند رسول خدا صلى اله عليه و آله وفات كرده بود سه سنت جارى شده است ، يكى اين كه آفتاب منكسف شد، مردم گفتند: چون فرزند رسول خدا وفات كرده است آفتاب منكسف شده است .
    رسول خدا به منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم ! آفتاب و ماه دو آيت الهى اند كه به امر خداوند سير مى كنند و مطيع فرمان اويند، به ممات و حيات كسى منكسف نمى شوند. پس هر گاه انكساف ماه يا آفتاب روى داد نماز بخوانيد، سپس از منبر فرود آمد و با مردم صلات كسوف به جاى آورد

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    8- درود بر تو اى رسول خدا

    حضرت على عليه السلام فرمود: با رسول خدا در مكه بوديم ، به بيرون مكه رفتيم ، هيچ سنگ و درختى با وى رو به رو نمى شد مگر اين كه مى گفت : درود بر تو اى رسول خدا!(8) ***


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,859
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    9- محمد (ع ) در مرتبه رضا

    آورده اند كه : جابر بن عبد الله انصارى كه يكى از اكابر صحابه بود در آخر به ضعف پيرى و عجز مبتلا شده بود. محمد بن على بن الحسين عليه السلام معروف به باقر به عيادت او رفت و او را از حال او سوال فرمود، گفت : در حالتى ام كه پيرى از جوانى و بيمارى از تندرستى مرگ از زندگانى دوست تر
    دارم .
    محمد گفت كه : من با وى چنانم كه اگر مرا پير دارد پيرى دوست تر دارم و اگر جوان دارد جوانى دوست تر دارم و اگر بيمار دارد بيمارى و اگر تندرست دارد تندرستى و اگر مرگ دهد مرگ و اگر زندگانى زندگانى را دوست تر مى دارم .
    جابر چون اين سخن شنيد به روى محمد بوسه داد و گفت : صدق رسول الله صلى اله عليه و آله كه مرا گفت كه يكى از فرزندان مرا ببينى هم نام من و هو يبقر العلم بقرا كما يبقر الثور الارض و به اين سبب او را باقر علوم الاولين و الاخرين گفتند و از معرفت اين مراتب معلوم شود كه جابر در مرتبه اهل صبر بوده است و محمد در رتبه رضا. (9)


صفحه 1 از 22 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi