صفحه 7 از 22 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 215

موضوع: داستانهاى عارفانه در آثار استاد علامه آية الله حسن زاده آملى (جلد دوم)

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    60- تربيت على عليه السلام در آغوش پيامبر

    در كافى از على عليه السلام آمده است : و در هر روز و هر شب ، يك بار بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد مى شدم و ايشان با من خلوت مى كرد و هر چه مى كرد من نيز بودم . و اصحاب رسول صلى الله عليه و آله مى دانند كه بيش از آن كه من به خانه حضرت روم ، او به خانه من مى آمد و بعضى اوقات كه بر او وارد مى شدم در خانه با من خلوت مى كرد، و زنان خود را از اتاق بيرون مى ساخت ، و چون به خانه من مى آمد و با من خلوت مى نمود، نه فاطمه و نه احدى از فرزندانم را بيرون نمى كرد. و چون پرسش ‍ مى كردم جواب مى داد و چون سكوت مى كردم و مسايلم پايان مى يافت ، ايشان شروع به سخن مى كرد، و هيچ آيه اى بر رسول خدا نازل نشد جز آن كه آن را بر من قرائت مى كرد و بر من املا مى فرمود و من با خط مى نوشتم و تاويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عامش را به من مى آموخت .
    برايم از خداوند درخواست نمود كه در فهم و حفظ آن موفق شوم ، لذا هيچ آيه اى را از كتاب خدا و هيچ علمى را كه بر من املا فرمود و من نوشتم ، از زمانى كه برايم دعا فرمود فراموش نكرده ام و او(در آموختن من )هيچ چيزى را كه خداوند بدو آموخته بود، از حلال و حرام و امر و نهى ، كان او يكون ، و هيچ كتابى كه پيش از او نازل شده ، از طاعت و معصيت ، ترك نكرد جز آن كه آن را به من آموخت و من حفظش كردم ؛ پس حتى يك حرف از آن را نيز فراموش نكردم . دستش را بر سينه ام نهاد و از خداوند درخواست نمود كه قلبم مملو از علم و حكمت و نور شود.
    من خطاب به ايشان عرض كردم : اى رسول خدا! پدر و مادرم به فدايت !از زمانى كه مرا دعا فرموده ايد، چيزى را فراموش نكرده و چيزى بر من فوت نشده است . آيا به نظر شما از اين پس من چيزى را فراموش خواهم كرد؟
    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خير!نه بر تو بيم فراموشى خواهم داشت و نه جهل . (53)



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    61- اين همان على است كه ...

    در روح الجنان آمده است : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: در روز قيامت ، آنگاه كه موازين قسط برپا شود، كردار مرد بر ميزان نهاده شده ، سپس چيزى چون ابر را بدان جا آورند و او را گويند: آيا مى دانى كه اين چيست ؟
    مرد گويد: خير!
    بدو گويند: اين همان علمى است كه به مردم مى آموختى و آنها پس از تو بدان عملى مى كردند. (54)(55)


  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    62- مقام حاج ميرزا جواد آقا ملكى

    حكايت كرد براى ما جناب حجة الاسلام حاج سيد جعفر شاهرودى كه از علماى عصر حاضر تهران است دو مكاشفه را كه مفصل است ، مجمل آن را براى يافتن مقام و منزلت صاحب ترجمه مى نگارم ، فرمود:
    شبى در شاهرود خواب ديدم كه در صحرايى حضرت صاحب الامر(عج الله تعالى له الفرج )با جماعتى تشريف دارند و گويا به نماز جماعت ايستاده اند، جلو رفتم كه جمالش را زيارت و دستش را بوسه دهم ، چون نزديك شدم ، شيخ بزرگوارى را ديدم كه متصل به آن حضرت ايستاده و آثار جمال و وقار و بزرگوارى از سيمايش پيداست ، چون بيدار شدم در اطراف آن شيخ فكر كردم كه كيست تا اين حد نزديك مربوط به مولاى ما امام زمان است ، از پى يافتن او به مشهد رفتم نيافتم ، در تهران آمدم نديدم ، به قم مشرف شدم ، او را در حجره اى از حجرات مدرسه فيضيه مشغول به تدريس ديدم ، پرسيدم : كيست ؟
    گفتند: عالم ربانى آقاى حاج ميرزا آقاى تبريزى است ؛ خدمتش مشرف شدم تفقد زيادى كردند و فرمودند: كى آمدى ؟ گويا مرا ديده و شناخته از قضيه آگاهند پس ملازمتش را اختيار نمودم و چنان يافتم كه او را ديده بودم و مى خواستم .
    تا شبى كه نزديك سحر در بين خواب و بيدارى ديدم درهاى آسمان به روى من گشوده و حجاب ها مرتفع گشته تا زير عرش عظيم الهى را مى بينم ، پس ‍ مرحوم استاد حاج ميرزا جواد آقا را ديدم كه ايستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات است به او مى نگريستم و تعجب از مقام او مى نمودم كه صداى كوبيدن در خانه را شنيده و متنبه گشته ، برخاستم در خانه رفتم ، يكى از ملازمين ايشان را ديدم كه گفت : بيا منزل آقا!
    گفتم : چه خبر است ؟
    گفت : سرت سلامت خدا صبرت دهد، آقا از دنيا رفت !(56)

  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    63- اولين كتاب احاديث

    يكى از صحابه رسول الله صلى الله عليه و آله بدان حضرت صلى الله عليه و آله عرض كرد كه : يا رسول الله !انا نسمع منك احاديث لا نحفظها، افلا نكتبها؟
    قال : بلى ، فاكتبوها.
    گفت : اى رسول خدا!از تو احاديث مى شنويم كه در حافظه ما نمى ماند، آيا آنها را ننويسيم ؟
    فرمود: بنويسيد. (57)(58)

  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    64- قضاوت امام على عليه السلام

    هنگامى كه در زمان خلافت عمر، اسيرانى از فارس به مدينه آوردند، در ميان آنان سه تن وجود داشتند كه دختران يزدگرد بودند. اسيران را فروختند و عمر دستور داد تا دختران يزدگرد را نيز بفروشند.
    على عليه السلام فرمود، دختران پادشاهان را نبايد چون كنيزان در بازار فروخت .
    عمر گفت : پس با آنها چه بايد كرد؟
    على بن ابى طالب عليه السلام پاسخ داد: بايد بهايى برايشان معين نمود و سپس هر كس بيشترين مبلغ را پرداخت ، آنها را به او فروخت .
    پس ، على عليه السلام خود آنها را خريد و يكى را به عبدالله بن عمر و يكى را به فرزندش حسين و آخرى را به محمد بن ابى بكر داد. اولى كه متعلق به عبدالله شد فرزندش ، سالم را به دنيا آورد و دومى از حسين عليه السلام ، باردار شد و زين العابدين عليه السلام متولد شد و سومى نيز از محمد باردار شده ، قاسم را به دنيا آورد. لذا اين سه نفر كه پسر خاله بودند، مادران شان ، دختران يزدگرد بودند. (59)

  7. Top | #66

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    65- من خدا و رسولش را دوست دارم !

    در باب سيزدهم مجلد ششم بحار از علل الشرايع به اسنادش از انس ‍ روايت كرده كه گفت :
    مردى از اهل باديه آمد و ما خوشمان مى آمد كه مردم باديه نشين بيايند و از پيامبر صلى الله عليه و آله سوال كند.
    اعرابى پرسيد: اى رسول خدا!قيامت كى است ؟
    در اين هنگام وقت اقامه نماز رسيد، آن حضرت نمازش را به پايان برد، فرمود: پرسنده از قيامت كجاست ؟
    مرد باديه نشين گفت : اى رسول خدا!منم .
    فرمود: براى قيامت چه آماده كردى ؟
    پاسخ داد: خدا را!عمل فراوان از نماز و روزه براى قيامت نياندوختم ، جز اين كه خدا و رسولش را دوست مى دارم
    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مرد با دوست خود محشور است .
    انس گفت : نديدم مسلمانان به چيزى بعد از اسلام ، بيش از اين خوشحال شده باشند.(60)


  8. Top | #67

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    66- الفضل ما شهدت به الاعداء

    ابن حجر در صواعق مى گويد:
    احمد آورده است كه مردى مساله اى از معاويه پرسيد، معاويه به او گفت :
    از على بپرس كه او اعلم است !
    مرد گفت : جواب تو براى من ، بهتر از جواب على است !
    معاويه به او گفت : چه سخن زشتى گفتى !تو از مردى كراهت دارى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را با علم خود به خوبى پرورش داد و بدو گفت : تو براى من ، چون هارونى براى موسى ؛ جز آن كه بعد از من پيامبرى نيست . و عمر، چون مشكلى برايش پيش مى آمد، جوابش را از او مى ستاند... . (61)


  9. Top | #68

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    67- درود كاينات بر معلمين

    ترمذى از ابى امامه نقل كند كه : رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: فضل عالم بر عابد، مثل فضل من بر پايين ترين فرد شماست . و سپس ‍ فرمود: خدا و ملائكه و اهل آسمان ها و زمين ، حتى مورچه در خانه خود و ماهى در آب ، بر معلمان مردم درود مى فرستند... (62)


  10. Top | #69

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    68- آيات تقوى و ديندارى

    خاطره اى از مرحوم شعرانى دارم كه ايشان روزى از استاد خود، مرحوم ميرزا محمود رضوان قمى صحبت به ميان آوردند.(آقاى شعرانى اساتيد بسيار ديده بودند. هم در تهران ، هم در قم و هم در نجف . در هر سه حوزه اساتيد بسيار بزرگى داشتند و يكى از اساتيد ايشان ، مرحوم محمود رضوان قمى بوده است كه تربتشان در ايوان طلا در جوار حضرت معصومه عليه السلام فرمودند: روزى استاد رضوان قمى در درس ‍ اسفار، يك مقدار درنگ كرد، براى به دست آوردن مطلب تامل كرد، با وجد اين كه ايشان استاد در صناعت بود، بعد كه مطلب را فرمود، براى تاملش ‍ عذر خواهى كرد و فرمود: اگر شما در شرايط من باشيد، همين چهار كلمه اى را كه من بلدم و مى گويم به كلى از ياد مى بريد و فراموش مى كنيد.
    اساتيد ما، نقل مى كردند كه مرحوم رضوان قمى ، عجيب به فقر مبتلا بوده است و بسيار زندگى سختى داشته ، در عين حال درس و بحث و شاگرد پرورى را تعطيل نكردند. اينان مردانى بودند آيت تقوى و دين دارى ، و اينها براى ديگران حجتند.


  11. Top | #70

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    69- ازدواج با هم كفو

    در كافى از ابوالحسن امام موسى بن جعفر عليه السلام روايت شده كه فرمود: در حالى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نشسته بود فرشته اى با بيست و چهار صورت داخل شد، عرضه داشت : اى محمد!خداى عزوجل مرا فرستاد تا نور را با نور تزويج كنم .
    فرمود: چه كسى را با چه كسى ؟
    عرضه داشت : فاطمه را با على ...
    ازدواج بايد با كفو انجام شود، غير معصوم نمى تواند بر زن معصوم استيلا داشته باشد. پس بفهم .(63)

    70- وظايف زمان بدعت

    رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر گاه در امت من بدعتى پديدار گردد، بايد دانشمند، دانش خويش را آشكار سازد، پس هر كس ‍ چنين نكند، لعنت خداوند بر او باد، از شهريار چيره (خداوند) و اينكه آنان را در خانه آخرت برند ترسناك بودند.(64) ***

    71- نزول ملائكه بر محراب زهرا(س )

    در علل الشرايع به اسنادش از عيسى بن زيد بن على عليه السلام روايت كرده است كه گفت : از ابو عبد الله امام صادق عليه السلام شنيدم كه : فاطمه عليه السلام بدين علت محدثه ناميده شده است كه ملائكه از آسمان فرود مى آمدند و او زا ندا مى كردند، چنانكه مريم فرزند عمران را ندا مى كردند، پس مى گفتند: اى فاطمه ! خداوند تو را برگزيد و پاكت گردانيد و تو را بر همه زنان عالميان برترى داد. اى فاطمه ! پروردگارت را فرمان بردار باش ، و سجده كن و با ركوع كنندگان ركوع كن . ، و ملائكه را حديث مى كرد و ملائكه او را حديث مى كردند. با ملائكه سخن مى گفت و ملائكه با او سخن مى گفتند پس در شبى به ملائكه گفت : آيا مريم دختر عمران برتر از همه زنان عالميان نيست ؟
    ملائكه گفتند: همانا كه مريم سيده زنان عالم خودش بوده است ، و خداوند عزوجل تو را سيده نساء عالم خودت و عالم مريم و سيده نساء اولين و آخرين گردانيده است .(65) ***

    72- خواندن نهج البلاغه در بهشت

    آقا حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى رضوان الله تعالى عليه بارها در مجالس درس اظهار مى فرمود:
    من آرزويم اين است نهج البلاغه را در بهشت از آقا اميرالمومنين درس ‍ بگيرم .
    وگاهى كه سخن از مردن پيش مى آمد مى فرمود: برويم در بهشت نهج البلاغه را پيش امير المومنين بخوانيم . (66)

    73- همچو نمرود قصد چرخ مكن

    پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در شان پسر عمش جعفر بن ابى طالب عليه السلام كه در جنگ موته شهيد شده است و دو دستش را از بدنش جدا كردند و انداختند، فرمود:
    خدا به عوض آن دست ها، او را دو بال از زمرد سبز داد كه اكنون با ملايكه در بهشت به هر جا كه خواهد پرواز كند.
    همچو نمرود قصد چرخ مكن با دو تا كركس و دوتا مردار
    كز دو بال سريش كرده نشد هيچ طرار جعفر طيار (67)


صفحه 7 از 22 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi