و سپس در ادامة دعا میگویی:
«وَ یُقَاتِلُ عَلَی التَّأْوِیلِ وَ لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ»
و علی(ع) برای تأویل و برگرداندن اسلام به مقام اولیه خود، جنگها و مبارزهها نمود و در راه رضای خدا از ملامت و سرزنش سرزنشکنندگان هیچ سستی به خود راه نداد و با تمام قدرت در مقابل کسانی که میخواستند ارزشهای اسلام را به ارزشهای جاهلیت تبدیل کنند، ایستاد.
رسول خدا(ص) به اباذر در بارة موضوعی که در این فراز مطرح است خبر داده بودند که «قسم به آنکه جانم در دست اوست در میان شما کسی است که برای تأویل قرآن میجنگد همچنان که من برای تنزیل آن میجنگم، در صورتی که آن گروه کلمه توحید را بر زبان جاری میکنند ولی بیشترشان بدان ایمان ندارند، کشتن این گروه بر مردمان گران آید تا آنجا که به ولی خدا افترا زنند و از عملش ناراضی و رنجیده خاطر گردند»(51)
قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ عَلَی عَدَاوَتِهِ وَ أَكَبَّتْ عَلَی مُنَابَذَتِهِ حَتَّی قَتَلَ النَّاكِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ.
و این علاوه بر آن است که در زمان خود رسول خدا(ص) در راه خدا خونهای صنادید و گردنكشان عرب را بر زمین ریخت و پهلوانان و گردنکشانشان را به قتل رسانید و سركشان را مطیع و منقاد كرد و دلهایشان را پر از حقد و كینه از واقعه جنگ بدر و حنین و خیبر و غیره ساخت و در اثر همان كینههای پنهانی بود که بعد از رحلت رسول خدا(ص) به دشمنی با او قیام كردند و به مبارزه و جنگ با او هجوم آوردند تا آنكه ناگزیر، او هم با «ناکثین» یا عهد شكنان امت و هم با «قاسطین» یا ظالمان و ستمكاران و هم با «مارقین» یا خوارج مرتد از دین، در نهروان به قتال برخاست.