صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 58

موضوع: ظهور ولایت در صحنه غدیر

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    معنای دین

    دین در لغت به معنای خضوع و انقیاد در برابر برنامه و مقررات معین می آید(59) و در اینجا بر مجموعه احکام و معارفی اطلاق شده، که از جانب خدای سبحان نازل گشته تا برنامه زندگی بندگان او باشد.
    اسناد اکمال به دین نشان می دهد که چیزی به این مجموعه اضافه شده است، لیکن از سنخ سایر اضافات نیست، بلکه از اموری است که تغییری اساسی در دین ایجاد کرده و آن را از جهت عمودی پیش برده است.
    ذکر کلمه (لکم) - با آن که اگر ذکر نمی شد خللی در معنا ایجاد نمی کرد - برای اشاره به این نکته است که در اکمال دین، منفعت و مصلحت مکلف ها
    ملاحظه شده است، چنان که در (الم نشرح لک صدرک)(60) نیز این نکته ملحوظ است.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 31-05-2022 در ساعت 18:39
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نعمت مطلق و مشروط

    نعمت که همانند سایر اوزان فعله دلالت بر نوع می کند، بیانگر نوع خاصی از تنعم، برخورداری و خوشگواری است.(61)
    مجموع موجودات عالم برای آن است که در خدمت انسان باشد تا او را و در پیمودن مسیر سعادت حقیقی، یعنی تقرب به خدای سبحان کمک کند: الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبع علیکم نعمه ظاهره و با طنه(62)
    ابر و باد مه و خورشید و فلک در کارند تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
    همه از بهر تو سر گشته و فرمان بردار - شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری(63)
    از این رو هر یک از متصرفات انسان که در این مسیر قرار گیرد، نعمت است و گرنه نقمت خواهد بود. به عبارت دیگر اگرچه مجموع آنچه که در نظام آفرینش وجود دارد نقشی در خوشگواری زندگی انسان دارد، لیکن نعمت بودن آن مشروط است به این که مایه سعادت و پایه کمال باشد. مثلا اموال، اولاد و همسر را در اختیار انسان قرار داده تا مایه خوشگواری زندگی او گردد. اگر کسی بتواند با استفاده صحیح از آن، سعادت خویش را تامین کند، برای او نعمت خواهد بود و گرنه نقمت محسوب می شود. از این جهت قرآن کریم با معرفی برخی از همسران و اولاد به عنوان دشمن آدمی و سعادت او، توصیه کرده که از آسیب چنین دشمنانی بر حذر باشید: یا ایها الذین ءامنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم(64).آن گاه به صورت قاعده ای کلی فرمود: اموال و اولاد شما فتنه و وسیله آزمایش شماست. پس توجه داشته باشید که اگر بتوانید از عهده این آزمایش به درستی برآیید، نزد خدا از اجر بزرگی برخوردار خواهید بود: انما اموالکم و اولادکم فتنه و الله اجر عظیم(65).
    در دو آیه بعد راه موفقیت در این امتحان را بیان کرده، نخست می فرماید: هرچه در توان دارید از خدا بترسید و به فرمانهای الهی گوش فرا دهید، اوامر او را اطاعت کنید و مال تان را در راه او انفاق کنید که برای خودتان بهتر است. و چون انفاق مال نیاز به مبارزه با حرص و بخل دارد، فرمود: کسانی که به فلاح و رستگاری می رسند که با این صفات رذیله مبارزه کنند: فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطیعوا و انفقوا خیرا لانفسهم و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون(66). سپس می فرماید: اگر بتوانید حب مال و فرزند را تعدیل کنید و در راه خدا قرض الحسنه بدهید، خدا آن را برای شما مضاعف می کند و لغزشهای تان را می آمرزد؛ زیرا خدا شکر گزار بردبار است: ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم والله شکور حلیم(67).
    چنان که در دو آیه دیگر - با اندکی اختلاف - خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کثرت فرزند و دارایی آنان، تو را به شگفتی وا ندارد؛ زیرا اراده الهی این است که به وسیله همین اموال و اولاد آنها را عذاب کند و آنان در حالی که در کفر، غوطه ورند از دنیا بروند: فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیوه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون(68).
    آری، ولایت الهی و اولیای او، همیشه نعمت است و هرگز نقمت نخواهد شد؛ زیرا اگر وجود داشته باشد، حتما مایه تقرب بلکه عین تقرب است. مگر آنکه انسان امر موهومی را ولایت الهی بشمارد.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دین، نعمت بزرگ الهی

    مجموع آنچه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در طول 23 سال از جانب خدای سبحان برای مردم آورد، دو چهره دارد:
    1 - از آن رو که روابط انسان را با خلق، خالق و نظام هستی تنظیم می کند و زمینه عبادت و عبودیت را برای او فراهم می سازد عنوان دین بر آن اطلاق می شود.
    2 - از آن جهت که جلوه ولایت الهی است، نعمت محسوب می گردد.
    از سوی دیگر ولایت الهی بر بندگانش جز با ولایت رسول او امکان پذیر نیست چنان که ادامه ولایت رسول خدا صلی الله علیه و آله با ولایت جانشینان او ممکن خواهد بود. بنابراین، تعیین رسول و جعل ولایت برای او تنها بخشی از اعمال ولایت الهی است و بدون انتخاب جانشین برای آن حضرت، این نعمت ویژه و مطلق الهی به مرحله پایانی خود نخواهد رسید. به بیان دیگر: ولایت جانشینان پیامبر مکمل ولایت پیامبر و ولایت او مظهر ولایت خدای سبحان است. بدین ترتیب اطلاق نعمت در این آیه نشان می دهد که مراد از نعمت در اینجا باید مربوط به جعل ولایت باشد که همواره نعمت است و گرنه باید قید یا شرطی به آن اضافه می شد و مثلا گفته می شد: در صورتی که بتوانید استفاده صحیح از آن بکنید.
    اضافه نعمت به ضمیر متکلم ی - که به خدا بر می گردد - حکایت از شرافت این نعمت می کند، چنان که اضافه روح به یای متکلم در آیه (نفخت فیه من روحی)(69) حکایت از این شرافت دارد.


    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 05-06-2022 در ساعت 17:36
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دین برگزیده

    رضیت از ماده رضی است. رضی به معنای موافقت و تمایل داشتن نسبت به چیزی می آید(70).
    بسیاری از مفسران آن را به معنای اختیار و برگزیدن دانسته اند(71).
    اسلام از ریشه سلم، مقابل خصومت به معنای موافقت شدید ظاهری و باطنی است به گونه ای که هیچ خلاف و اختلافی وجود نداشته باشد(72).
    واژه اسلام که به معنای تسلیم و فرمان برداری است، دو مصداق دارد:
    1 - شریعتی که حضرت محمد عبدالله صلی الله علیه و آله مامور ابلاغ و تبلیغ آن بوده است. به همین اعتبار پیروان آن حضرت را مسلمان می نامند چنان که شریعت حضرت موسی بن عمران علیه السلام را یهودیت و پیروان او را یهودی، شریعت حضرت عیسی بن مریم علیه السلام را مسیحیت یا نصرانیت و پیروان او را مسیحی یا نصرانی می گویند. مصداق بارز برای واژه اسلام همین است.
    2 - قدر جامع و مشترک همه ادیان الهی که همان دین پذیرفته شده در نزد خدای سبحان است: (ان الدین عندالله الاسلام)(73) و جز آن از کسی پذیرفته نمی شود: و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الاخره من الخاسرین(74). سر این تعبیر و تسمیه، آن است که خط کلی همه ادیان و قدر جامع آنها تسلیم، انقیاد و فرمان برداری در برابر خدای سبحان و فرامین اوست. در آیه محل بحث، معنای یکم مراد است.
    اشتراک ادیان الهی در خطوط کلی و اصلی، دلایل فراوان دارد که یکی از آنها دین است: هر پیامبری به آمدن پیامبر پس از خود مژده می داد و پیامبران قبلی را تصدیق می کرد:(75)و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراه و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد(76)
    این خط سیر به یک دوره کامل آموزشی شباهت دارد که از سالهای اول دبستان و بلکه قبل از آن، یعنی دوران آمادگی و پیش دبستانی شروع به مراحل پایانی دانشگاه ختم می شود.
    هر یک از این مراحل، شریعت و منهاج نامیده می شود: (لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا)(77).
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تکامل در شرایع

    چنان که اشاره شد دین، بیانگر نحوه سلوک آدمی در زندگی دنیا برای رسیدن به سعادت حقیقی، یعنی رسیدن به مقام انسانیت و قرب الهی است. از این رو امور دنیوی را هماهنگ با کمالات اخروی بیان می کند.
    از آنجا که بشر و جامعه بشری در طول تاریخ در حال تکامل فرهنگی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و... بوده است، شرایع الهی نیز همراه و هماهنگ با آن تکامل پیدا می کرده است. بدین معنا که انسانها در دوران نخستین زندگی بشری در بساط کامل فکری و فرهنگی به سر می بردند و چون جوامع انسانی بساطت کامل اجتماعی را سپری می کرد، آیینی متناسب با همان بساطت برای او جعل و ابلاغ شد. پس از آن همراه با تکامل بشر، شریعت متکامل تری ابلاغ می شد تا پاسخگوی نیاز انسان باشد. سرانجام با جعل و ابلاغ کامل ترین شرایع، پرونده تکامل شرایع، برای همیشه بسته شد؛ زیرا با خصوصیات و ویژگی هایی که در آن وجود دارد می تواند تا قیام قیامت جوابگوی نیازهای بشر باشد:
    و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی ء(78).
    ناگفته پیداست که مراد از تکامل در شرایع این نیست که شریعتی با حد نصابی از کمال نازل می شد و سپس در طول زمان، مسیر تکاملی را طی می کرد و به کمال لازم می رسید، بلکه مقصود آن است که شریعت با حد نصابی از کمال که پاسخ گوی نیازهای عصر خویش باشد، در دوره ای مشخص بر پیامبری از پیامبران الهی نازل می شد و پس از آن پیامبر نیر تا زمانی که می توانست پاسخ گو باشد، رسمیت داشت سپس به وسیله شریعت دیگری که دارای نصاب بیشتری از کمال بود، نسخ می شد. شریعت جدید نیز تا زمانی که می توانست پاسخ گو باشد رسیمت داشت، آنگاه با شریعت کامل تر پس از خود نسخ می گردید. بنابراین، هرگز نمی توان گفت گذشت ایام و تطور زمان مایه تکامل شریعت می شد، بلکه شریعت متکامل جدید ناسخ شریعت پیش از خود می گردید، شریعتی که نمی توانست پاسخ گوی نیازهای عصر جدید باشد.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 10-06-2022 در ساعت 14:23
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قرآن فراتر از تحریف

    از سوی دیگر وظیفه اصلی پیامبران در کنار شریعت متکامل تر، پیراستن شریعت پیشین از پیرایه های تحریف است و چون دامنه قرآن کریم از دسترس تحریف بدخواهان دور و معارف آن از فساد و زوال مصون است: انه لکتاب عزیزلایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید(79)، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را خاتم پیامبران معرفی کرده است: (لکن رسول الله و خاتم النبیین)(80) ؛ زیرا همانگونه که اشاره شد با بعثت او و ظهور کامل ترین شریعت، نه تکامل در شرایع معنا خواهد داشت و نه فساد، زوال و تحریف در این شریعت راه پیدا خواهد کرد.
    البته تحریف لفظی آیات قرآن و افزودن بر آن یا کاستن از آن مقدور کسی نیست، لیکن تحریف معنوی و محتوایی آن به اسم قرائت جدید و امثال آن ممکن نیست، چنان که سپر قرار دادن قرآن - مانند آنچه که با نیرنگ پسر جنایت کار و مکار نابغه در صحرای صفین رخ داد و مایه نجات او و پسر نابکار هند جگر خوار گردید - شاید ممکن یا موثر نباشد، اما بر سر نیزه کردن قرائت جدید و بی اساس و سپر قرار دادن آن به سهولت ممکن و گاهی موثر است. مبارزه با چنین تحریفی بر عهده جانشینان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و علما و دانشمندان اسلامی است.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تدریج در ابلاغ شریعت اسلام

    شریعت اسلام - که حالت تکامل یافته شرایع گذشته است و برای پیشرفته ترین جوامع جعل شده است - خود نیز در مرحله اعلان و ابلاغ، به تدریج تکامل یافت. بدین معنا که با تجلی امین وحی و نزول آیات اولیه سوره علق در غار حرا، رسالت آخرین سفیر الهی صلی الله علیه و آله آغاز شد و پیوسته آیات و احکام جدیدی نازل می گشت تا این که با نزول این بخش از آیه، یعنی الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی به کمال نهایی و مطلوب خود رسید و به عنوان دینی که پروردگار عالم برای انسان ها اختیار کرده و به پیروی و هدایت جویی از آن رضایت داده است، معرفی شد: (و رضیت لکم الاسلام دینا)
    این، همان وعده ای بود که خدای سبحان به مسلمانان و مومنان داده بود: وعده الله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض... و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم.
    این، همان وعده ای بود که خدای سبحان راضی شد، دین بشریت قرار گیرد و گرنه خدا همیشه راضی به چنین امری بوده است.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 13-06-2022 در ساعت 21:38
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مراد از الیوم

    آنچه گذشت بحث هایی کلی در تفسیر بخشی از آیه شریفه، یعنی بخش کلامی آن بود و در ضمن آن روشن شد که در یکی از روزهای صدر اسلام حادثه ای عظیم رخ داده که قرآن کریم ویژگی های ذیل را برای آن ذکر می کند:
    1- امید تمام دشمنان را که برای نابودی اسلام دندان تیز کرده بودند، به یاس مبدل کرد: (یئس الذین کفروا).
    2- افزون بر تبدیل شدن امیدشان به یاس، آن چنان زمینه فعالیت آنها را خنثی کرد که ترس مسلمانان را از آنان بی جهت دانست: (فلا تخشوهم)
    3- امکان داشت که مسلمانان با پشت پا زدن و نادیده گرفتن آن نعمت بزرگ، کفران نعمت کنند و زمینه غضب الهی و بازگشت سلطه کفار را فراهم و امید تازه ای در آنان ایجاد کنند، از این رو برای پیشگیری از این مسئله فرمود: (واخشون).
    4- پیشرفتی کیفی (کمال) در دین الهی ایجاد کرد و مایه تکامل آن گردید: (اکملت لکم دینکم).
    5- پیشرفتی کمی (کمال) تمامیت در نعمت مطلق الهی (ولایت) ایجاد کرده و آن را به مراحل پایانی و اتمام رساند: (اتممت علیکم نعمتی)
    6- در مرحله ابلاغ نیز خدا راضی شد تا اسلام، دین ابدی مردم گردد (رضیت لکم الاسلام دینا).
    بدین ترتیب آن روز، آغاز برهه ای جدید در تاریخ اسلام شد، پس باید روزی را در تاریخ اسلام پیدا کرد که این خصوصیات شش گانه را داشته باشد.
    روزهای برجسته ای که در تاریخ وجود دارد و ممکن است همان روز معین باشد عبارت است از:
    1- روز تولد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله.
    2- روز مبعث، چنان که ممکن باشد مراد از عصر در (والعصر ان الانسان لفی خسر...)(81) نیز عصر بعثت باشد.
    3- روز اعلام عمومی دعوت از ناحیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال سوم هجری که یوم الانذرا معروف است.
    4- روز هجرت از مکه و نجات از آزار مشرکان.
    5- روز ورود به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی.
    6- روزی که جنگ بدر اتفاق و شکست سختی بر مشرکان وارد کرد و سران شرک مکه را به خاک و خون کشید.
    7- روزی که جنگ احد پیش آمد و در مرحله اول آن، مشرکان شکست خوردند و در مرحله سوم آن - که به حمراء الاسد معروف است - خائفانه و زبونانه فرار کردند.
    8- روزی که جنگ خندق تحقق یافت و گروه های فراوانی از نقاط مختلف جزیره العرب، مدینه را محاصره کردند - و به همین جهت، جنگ احزاب نامیده شد - ولی با شکست و کشته شدن عمرو بن عبدود فرار ذلیلانه را بر قرار ترجیح دادند و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره آن فرمود: تا کنون آنها به سراغ ما می آمدند و به ما حمله می کردند و ما دفاع می کردیم ولی اکنون ما موضع حمله و تهاجم می گیریم: الان نغزوهم یغزوننا(82)
    9- روز شکست قبایل یهودی مدینه، یعنی بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه که دشمنان داخلی و چون ماری در آستین مسلمان بودند و با شکست و اخراج شان غنایم فراوانی نیز به دست مسلمانان افتاد.
    10- روز فتح خیبر که دژهای مستحکم و آهنین یهودیان اطراف مدینه و پایگاه هایشان را در هم ریخت.
    11- روز تحقق عمره القضا که در سال هفتم انجام شد و مسلمانان توانستند در مقابل دیدگان حیرت زده مشرکان وارد مکه شوند و مراسم عبادی عمره را بر اساس آیین خودشان بجا آورند.
    12- روز تحقق صلح حدیبیه که زمینه فتح مکه و نزول سوره فتح را فراهم کرد(83) و به گفته زهری هیچ فتحی در اسلام قبل از این صلح به این بزرگی نبوده است(84).
    13- روز فتح مکه که پوزه قدرت سران ستم مکه را به خاک مالید و موجب از هم پاشیدن قدرت کافران شد.
    14- روز نزول آیات اول سوره برائت و اعلام آن در سال نهم هجرت، که محیط جزیزه العرب را برای مشرکان ناامن کرد و آنها را پس از تحقیر، در تنگنا و فشار قرار داد، به گونه ای که نه تنها نتوانستند به سنت های جاهلی خود عمل کنند، بلکه حق ورود به مسجدالحرام را نیز نداشتند: یا ایها الذین ءامنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا (85).
    15- روز عرفه، یعنی نهم ذی الحجه سال دهم هجرت که اسلام به اوج شکوفایی خود رسیده بود و بسیاری از مسلمانان مراسم عبادی حج را همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بجا آورده، مناسک حج را از آن حضرت آموختند. روایات فراوانی در کتب اهل سنت از خلیفه دوم و دیگران در این باره نقل شده و محور اصلی تفاسیر عامه در این آیه، همین احتمال است و مدعی هستند که این آیه در سر زمین عرفات نازل شده است.
    16- روز نزول احکامی که در این آیه آمده است.
    17- رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که در آن هنگام یقینا همه احکام و آیات الهی نازل شده بود و...
    نقد و بررسی احتمالات
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    هیچ یک از این احتمالات قابل قبول نیست؛ زیرا خصوصیات شش گانه ای که در تفسیر آیه بدان اشاره شده در هیچ یک از این روزها جمع نشده است از این جهت بسیاری از اینها، احتمال محض بیش نیست و قایل ندارد. اینک هر یک از این احتمالات را مورد بررسی قرار می دهیم:
    1- اگرچه روز تولد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، سر فصل مهمی در تاریخ بشر بود؛ زیرا موجب شکسته شدن ایوان کاخ کسری، خشک شدن دریاچه ساوه، خاموش گشتن آتشکده فارس و... شد، لیکن هیچ یک از خصوصیات اکمال دین، اتمام نعمت، یاس دشمنان و... در آن وجود نداشت.
    2- روز بعثت نمی تواند مراد باشد؛ زیرا بعثت حادثه ای بود که فقط علی علیه السلام و خدیجه (علیها السلام) از آن با خبر شدند و کافران از آن حادثه عظیم مطلع نشدند تا ناامید شوند.
    افزون بر این، روز بعثت آغاز ظهور دین بود و تنها بخشی از سوره علق بر آن حضرت وحی شد. بنابراین، روز کامل شدن دین نبود. از سوی دیگر قبل از بعثت، دینی در محیط جزیره العرب وجود نداشت تا کافران در صدد تحریف یا نابودی کردن باشند و در روز بعثت تکمیل شده باشد.
    3- یوم الانذار، یعنی روز اعلان عمومی رسالت مراد نیست؛ زیرا این اعلان، نه تنها موجبات یاس سران شرک را فراهم نکرد، بلکه طمع آنان را به نابودی اسلام برانگیخت. از این رو مسلمانان را آزار می دادند، محاصره اقتصادی می کردند و... . از سوی دیگر بخش ناچیزی از دین تا آن روز ابلاغ شده بود و تا رسیدن به مرحله کمال فاصله فراوانی داشت.
    4- روز هجرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی تواند مراد باشد؛ زیرا:
    اولا، هجرت بر اثر هراس از آزار و اذیت مشرکان مکه صورت گرفت. پس موجب ناامیدی کافران نشده بود. و اگر منظور این باشد که چون هجرت، زمینه تشکیل حکومت اسلامی را فراهم ساخت، اوس و خزرج را با یکدیگر متحد کرد و... ، مشرکان ناامید شدند، این نیز قابل قبول نیست؛ چون با تاسیس حکومت اسلامی، زمینه جنگ های خونین فراهم شد.
    ثانیا، روز هجرت، روز کمال دین نبود؛ زیرا در مکه تنها برخی از اصول و فروع کلی دین نازل شد و بسیاری از مسائل کلی و جزئی آن در مدینه نازل گردید.
    5- ورود به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی نیز مایه یاس مشرکان نشد، نشانه اش آن است که مشرکان، نه تنها دست از توطئه نکشیدند، بلکه در سال سوم هجرت برای جنگیدن با مسلمان، خودشان را به مدینه رساندند، چنان که برای جنگ خندق نیز چنین کردند. افزون بر این، بسیاری از آیات پس از آن نازل گردید.
    6- هیچ کدام از جنگ بدر، احد، خندق، شکست قبایل یهودی بنی قینقاق، بنی نظیر و بنی قریظه، فتح خیبر، عمره القضا و صلح حدیبه با تمام اهمیتی که هر یک از آنها برای مسلمانان و تاریخ اسلام دارد، مایه یاس کفار نشده بود. از سوی دیگر بسیاری از آیات، بعد از این حوادث نازل نشده بود. بدین ترتیب در هیچ یک از این حوادث اکمال دین، اتمام نعمت، یاس کفار و... مطرح نبود.
    7- روز فتح مکه مراد نیست؛ زیرا بسیاری از احکام و آیات پس از فتح مکه - که در سال هشتم هجری اتفاق افتاد - نازل شد. پس دین، هنگام فتح مکه کامل نشده بود. افزون بر این، فتح مکه نیز مایه یاس کامل کافران نشده بود؛ به دلیل این که به پیمانهای عدم تعرض، پای بند بوده، به آن عمل می کردند، چنان که به سنت های جاهلی خود نیز - برهنه حج کردن زنها - عمل می کردند. به تعبیر امیر المومنین علیه السلام اگرچه اظهار اسلام کردند ولی مسلمان نشده بودند، بلکه اجبارا تسلیم شده، کفرشان را پنهان می داشتند و آنگاه که مناسب دیدند و عده و عده فراهم شد، آشکار کردند: ما اسلموا و لکن استسلموا و اسروا الکفر فلما وجدوا اعوانا علیه اظهروه(86).
    8- روز نزول آیات اولیه سوره برائت و اعلام آن نیز نمی تواند مراد باشد؛ زیرا اگرچه اعلام برائت، مشرکان مکه و حتی مشرکان و بت پرستان حجاز را در فشار قرار داده، عرصه را بر آنها تنگ کرد، و آنها را بر خاک ذلت و خواری نشاند لیکن این، فرجام مشرکان و بت پرستان حجاز بود، در حالی که در آیه محل بحث آمده است: همه کافران، از دین شما ناامید شدند: (الذین کفروا). این تعبیر شامل مشرکان مکه، یهودی ها، نصرانی ها، امپراطور قدرتمند ایران، روم و... می شود.
    چنان که دین نیز در آن روز به کمال خودش نرسیده بود؛ زیرا هنوز یک سال از عمر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله باقی مانده بوده و بسیاری از احکام آیات - از جمله همین سوره مبارکه مائده که حاوی بسیاری از احکام است - در این مدت نازل شد.
    9- روز عرفه، یعنی نهم ذی الحجه سال حجه الوداع نیز نمی تواند مقصود باشد؛ زیرا در روز عرفه سال دهم هجری حادثه قابل توجهی پیش نیامد تا موجب یاس کفار و تکمیل دین شود. یاس مشرکان قریش در ماجرای فتح مکه در سال هشتم حاصل شد و یاس مشرکان حجاز نیز هنگام نزول آیات برائت و اعلام آن توسط امیر المومنین علیه السلام در سال نهم هجری اتفاق افتاد اما بقیه کفار اعم از یهود، نصاری، نصاری، مجوس و...در آن روز، روز عرفه سال دهم هجری هنوز امیدوار بودند که ضربه ای کاری بر اسلام وارد کنند.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 14-06-2022 در ساعت 13:37
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ممکن است گفته شود: انجام مناسک حج با حضور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله که تعلیم علمی را با تعلیم عملی همراه کرده بود حادثه بزرگی است که در روز عرفه سال دهم هجری واقع شد و موجب تکمیل دین و یاس کفار گردید.
    اگرچه این احتمال مانند برخی از احتمالات دیگر تایید می کند که این بخش آیه جدا از صدر و ذیل خود - که درباره خوردنی های حرام است - نازل شد، لیکن خود این احتمال، مخدوش است؛ زیرا:
    اولا، چنین حجی فقط موجب کمال حج است و هرگز موجب کمال دین نمی شود؛ برای اینکه طواف دور خانه ای که روزی بتکده، روزی میکده(87) و روزی... و بالاخره اسیر دست این و آن است، به تنهایی کاره ای نیست. علی علیه السلام از کعبه به عنوان سنگ های بی نفع و ضرر یاد می کند: الا ترون ان الله سبحانه اختبر الاولین من لدن آدم صلوات الله علیه الی الاخرین من هذا العالم باحجار لاتضر و لاتنفع و لاتبصر و لاتسمع(88) حج هرچه با شکوه باشد، به تنهایی نمی تواند مایه ناامیدی کفار گردد. آری، تنها در صورتی که همراه با معرفت امام واجب الاطاعه باشد، می تواند واجد چنین اثری باشد. امام باقر علیه السلام فرمود: انما امر الناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفوا بهاثم یاتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم(89).
    کعبه ای که دشمن، توان ویران کردن آن را دارد - چنان که عبدالله بن زبیر دوبار به آن پناهنده شد و هر دو بار سنگ باران گردید و در سنگ باران دوم، کعبه ویران و ابن زبیر کشته شد(90) - بدون حضور امام معصوم چه نفع و ضرری می تواند داشته باشد که طواف دور آن مایه یاس کفار شود؟
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi