نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

    دروغگویی به عنوان یک نابهنجاری اجتماعی هرچند که از سوی دین، گناه بزرگ دانسته شده است و دروغگویان به عنوان دشمنان خدا شناخته شده اند، با این همه، دروغگویی به عنوان رفتار اجتماعی، بخشی از رفتارهای روزمره و زندگی اجتماعی ما را تشکیل می دهد. شگفت آن که همه ما می دانیم دروغ می گوییم، همه می دانیم، مردم دروغ می گویند، همه می دانند، ما دروغ می گوییم و بالاخره همه می دانند همه دروغ می گویند.
    می گویند که کورش کبیر هزاران سال پیش از خداوند خواست که ایران زمین را از دو مصیبت بزرگ ایمن بدارد، یکی خشکسالی بود و دیگری دروغ.
    دروغگویی به عنوان یک رفتار ناسالم و نابه هنجار، از سوی همه انسان ها در طول تاریخ بشریت ناپسند شمرده می شود (غافر، آیه ۲۸) ولی در عمل اجتماعی، وفاق اجتماعی بر این قرار گرفته است که بی دروغ نمی توان زندگی را پیش برد. دروغ، رفتاری است که در فرایند کلی رفتار انسان ها ثبت شده، جاافتاده و در شرایط مختلف، با اشخاص مختلف به کار برده می شود. عمل دروغ را نه تنها در گفتار و نوشتار که در رفتار و کردار و در فکر و نگاه و سکوت هم می توان بازشناخت. آنچه درپی می آید بازخوانی و تحلیل این رفتار زشت اجتماعی است که با هم آن را ازنظر می گذرانیم.
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

    ● توصیف پدیده دروغ
    علامه دهخدا در لغت نامه خود دروغ را «سخن ناراست، قول ناحق، خلاف حقیقت، مقابل راست، مقابل صدق» و درنهایت معادل «کذب» می داند و از صاحب آنندراج مثال «گریه دروغ، اشک دروغ، آه دروغ، وعده دروغ، صبح دروغ» را می آورد و واژه دروغ را با فعل «گفتن، بستن، پرداختن، زدن، آوردن، یافتن وبرکسی فروکوفتن» می آمیزد.
    دروغ یک پدیده روانی- اجتماعی تازه نیست و با آن که هیچ گاه از نظر زمانی و مکانی دارای کم و کیف یکسانی نبوده است، عمر آن شاید به بلندای عمر زبان و چه بسا به درازای تاریخ تفکر باشد، به طوری که می توان فرض کرد همیشه با انسان اجتماعی، همراه بوده است. (غافر، آیه ۲۸)
    در آیات قرآنی بیان شده که نخستین دروغ را ابلیس به انسان گفت. ابلیس که خواهان خلافت الهی بر زمین بود، افزون بر این که حقیقت را به گونه ای دیگر توصیف کرد تا انگیزه ای برای خوردن آدم از درخت ممنوع شود، با سوگندهای دروغین خویش، وی را به انجام این عمل واداشت. خداوند در آیه ۲۰سوره اعراف می فرماید: فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ماو وری عنهما من سوآتهما و قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجره الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخالدین؛ پس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا شرمگاهشان را که از آنها پوشیده بود درنظرشان آشکار کند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع کرد تا مبادا از فرشتگان یا جاودانگان شوید.
    همین معنا را خداوند در آیه ۱۲۰ سوره طه نیز یادآور می شود که چگونه ابلیس برای رسیدن به مقاصد خویش از دروغ بهره برد و آدم و حوا را فریفت و در دام نقشه شیطانی خویش افکند.
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

    ● رابطه دروغ با قدرت
    قرآن در تعلیل گرایش مردم به این پدیده علل و عوامل چندی را معرفی می کند. ازجمله عواملی که قرآن برای دروغگویی بیان می کند، مسئله ضعف و قدرت است. به این معنا که هرگاه رابطه میان دوطرف، قدرت یکی و ضعف دیگری باشد، شخص ضعیف می کوشد ضعف و سستی خویش را از راه دروغگویی بپوشاند.
    هرچند که در جامعه اسلامی و نظام ولایی، میان ولی الامر و امت، رابطه دوسویه تولی وجود دارد و هریک نسبت به دیگری از نوعی ولایت برخوردار می باشند؛ به گونه ای که نمی توان مفهوم رابطه قدرت میان امام و امت را در نظام سیاسی اسلام یافت؛ زیرا نظام اسلامی براساس رابطه عزت و ولایت شکل گرفته است که همواره دوسویه است؛ ولی در همین جامعه، شهروندانی زندگی می کنند که به سبب ترس از قدرت، ایمان ظاهری آورده و شرک و کفر خویش را نهان داشته اند. در این زمان است که برخی از شهروندان، از ترس آشکار شدن مخالفت های سیاسی وفرهنگی با نظام ولایی، از ابزار دروغ بهره می برند. به سخن دیگر حتی اگر رابطه میان امت و امام را در نظام اسلامی، براساس نظام تولی بدانیم که شهروندان به سادگی و آسانی سخن حق را می گویند و مخالفت خویش را در شورا و مشارکت های سیاسی اعلام می کنند، ولی در همین جامعه میان برخی از شهروندان با نظام نوعی اعمال قدرت ملاحظه می شود که هرچند از سوی دولت و امام اعمال نمی شود ولی از سوی شهروندانی خاص احساس می شود. این شهروندان خاص همان منافقان هستند که اعمال قدرت را احساس می کنند و می کوشند تا به نوعی از آن رهایی یابند. خداوند درآیه ۴۱ سوره مجادله به این علت توجه می دهد و می فرماید: الم تر الی الذین تولوا قوماً غضب الله علیهم ما هم منکم ولا منهم ویحلفون علی الکذب و هم یعلمون؛ آیا ندیده ای آن کسان را که با مردمی که خدا بر آنها خشم گرفته بود، دوستی ورزیدند؟ اینان نه از شمایند و نه از ایشان و خود می دانند که بر دروغ سوگند می خوردند. در این آیه ریشه و خاستگاه دروغگویی شماری از شهروندان به نام منافقان تحلیل می شود. این دسته از شهروندان بر این باورند که حقوق ایشان رعایت نمی شود و از این رو، نمی توانند صادقانه رفتاری را درپیش گیرند که ارتباط آشکار با دشمنان کشور و دولت اسلامی است. از این رو، به شیوه نفاق و دروغ رو آورده و برای رهایی از فشار قدرت، به دروغ متوسل می شوند.
    حال در کشورهایی که استبداد بر آنها حاکم است و همه شهروندان از بیان آشکار حق و درخواست حقوق خویش عاجز و ناتوان هستند و مفهوم دولت به معنای اعمال قدرت مطلق است، به سادگی می توان دریافت که چرا شهروندان به سوی دروغ کشیده می شوند.
    بنابراین دروغ و یا صورت های تابع آن می تواند به عنوان عامل گمراه کننده شخصی برضد شخص دیگر وارد عمل شود و حربه ای در دست ظالم (کاسب، توانگر، شوهر نامطمئن، رئیس سختگیر) و سلاحی در دست مظلوم (مشتری، مستمند، زن انتقامجو، کارمند، کارمند متقلب) باشد.
    بدیهی است که در این حرکت رفت و آمدی، مظلوم با پیشه کردن روش های خدعه آمیز دفاعی به نوبه خود به موجودی ظالم تبدیل خواهد شد (آل عمران، آیه ۴۹ و انعام ، آیه ۱۲ و ۳۹) که قرآن از آن به ظلم به نفس نیز یاد کرده و دروغ را از این لحاظ مذموم و رفتاری ضداخلاقی و هنجاری و گناهی بزرگ شمرده است که زیانش نخست به خود فرد بازمی گردد. (غافر، آیه ۸۲)
    ازنظر قرآن استمرار دروغگویی، آدمی را نه تنها از حالت تعادل بیرون می برد و شخصیت اجتماعی وی را خدشه دار و اعتماد عمومی را نسبت به وی سلب می کند، بلکه در بلندمدت موجب می شود تا شخص به کفر گرایش یافته و از درک حقیقت (جاثیه آیات ۷ و ۸)، هدایت واقعی (زمر آیه ۳)، رستگاری (یونس آیه ۹۶) محروم گردد وگرفتار نفاق در دین شود (توبه آیه ۷۷)
    گرفتار شدن در نفاق دینی به معنای آن است که شخص در یک فرآیند، ماهیت ایمانی خویش را از دست می دهد و نفاق، ماهیت و چهره واقعی وی می شود. تکرار دروغ و استمرار آن، شخصیت وی را دگرگون می سازد و توانایی جداسازی حق از باطل را ازدست می دهد. بسیار دیده شده که شخص دروغی را چنان تکرار کرده که خودش آن را باور می کند. چنین حالتی موجب می شود که نسبت به ایمان و احتمال واقعی و حقیقی بودن آن شک و تردید پیدا کند و باطل را حق بپندارد.

    در حوزه عمل سیاسی، نفاق ایرانی در طول تاریخ به سبب فشار جامعه استبدادی شکل گرفت و به صورت فرهنگ درآمد. یکی از جامعه شناسان در این باره می نویسند: «در جامعه سنتی ایران، دولت از جامعه جدا بوده ونه فقط در رأس بلکه در فوق آن قرار داشته؛ درنتیجه- در تحلیل نهایی- دولت پایگاه و نقطه اتکای محکم و مداومی در درون اجتماع نداشته و به همین دلیل نیز از نظر طبقات مردم مشروعیت سیاسی نداشته و منافع آنان را نمایندگی نمی کرده است. به این ترتیب، همه حقوق اجتماعی مآلاً در انحصار دولت بود و «حقوقی» که هر فرد، گروه و طبقه اجتماعی (و حتی کل جامعه) از آن برخوردار بود، اساساً برمبنای اجازه و اراده دولت قرار داشت، یعنی در حیطه «امتیازی» بود که دولت در هر لحظه می توانسته آن را ملغی کند. یعنی قدرت دولت به هیچ سنت، عرف، قرارداد یا قانون مداومی منوط و مشروط نبوده و این درست معنای عادی واژه استبداد- یعنی خودرأیی و خودسری- است» (همایون کاتوزیان، ۱۳۷۲، ص۴).
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

    ● اهداف و انگیزه های دروغگویان
    دروغگویان با اهداف و انگیزه های چندی، از این ابزار بهره می گیرند، برخی برای فریب دیگری از آن استفاده می کنند که در آیات ۰۲ سوره اعراف و ۱۲۰سوره طه بدان اشاره شده است.
    برخی دیگر، برای رهایی از فشار قدرت و یا احساس فشار قدرت ظالمانه (گمانی که منافقان درباره دولت ولایی اسلام دارند) به سمت دروغگویی گرایش می یابند و براین باورند که می توانند با دروغگویی، خود را از آسیب های احتمالی قدرت و اعمال آن دور نگه دارند. (مجادله آیه ۴۱)
    از دیگر اهدافی که قرآن برای دروغگویی برمی شمارد، پنهان کردن جرم و جنایت است، زیرا شخص از اعمال قانون می ترسد و می کوشد تا با نهان کردن جرم خویش از راه دروغگویی از زیربار مجازات، شانه خالی کند. (یوسف آیات ۷۱و ۸۱)
    هرچند که جامعه ایرانی برای دروغ، سطوح و درجاتی مشخص می کند و براساس درصد آسیب ها و زیان های فردی و اجتماعی، سطوح چندی برای تحمل آن می پذیرد ولی باید گفت از نظر قرآن، دروغ، گناه بزرگ و غیرقابل گذشتی است که انسان ها باید از آن دوری کنند. بنیاد هر گمراهی بر دروغ است که آدمی را به سوی همه نابهنجاری ها می کشاند و در ورطه تباهی و سقوط می افکند و دوزخ را جایگاه انسان می سازد.
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

    ● دروغ، نابودکننده اعتماد اجتماعی
    مهمترین سرمایه حیات فردی و اجتماعی انسان که موجبات آرامش و آسایش او را فراهم می آورد، «حس اطمینان و اعتماد» به یکدیگر است و در جامعه ای که چنین احساسی موجود نباشد، هرگز زندگی، گوارا و دلنشین نخواهد بود و دروغ عامل مهمی در ازبین بردن این سرمایه ارزشمند است. زیرا هنگامی که آدمی از اطرافیان خود رفتار و سخن توأم با دروغ و ناراستی می بیند و می شنود و دروغ آنها برایش برملا می گردد، دیگر خود را درامنیت و آسایش نمی یابد وهر لحظه و هرآن، انتظار حادثه ناگواری را دارد که در اثر دروغگویی دیگران روی خواهد داد.
    وقتی دروغ فراوان گفتیم و شنیدیم، اعتماد از میان ما رخت برمی بندد که به قول سعدی «دروغ گفتن به ضربت ماند که اگر نیز جراحت درست شود نشان بماند.
    یکی را که عادت بود راستی
    خطایی رود در گذارند از و
    وگر نامور شد به قول دروغ
    دگر راست باور ندارند ازو
    این عدم اعتما ما را مجبور می کند که برای باوراندن حرف هایمان به یکدیگر به مبالغه روی آوریم و به اصطلاح از کاه کوه بسازیم و در بسیاری از اوقات قسم را پشتوانه آن کنیم؛ قسم هایی چون به جدم، به روح پدرم، به مرگ مادرم، به دوازده امام و چهارده معصوم و...؟
    با نگاهی به زندگی هرروزه خودمان می توانیم دریابیم که بیشتر مکالمات روزمره ما به مبالغه (و در نتیجه نوعی دروغ و یا شبه دروغ) آمیخته است. اصطلاحاتی چون «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود» و یا «از کاه کوه ساختن» و «یک کلاغ و چهل کلاغ» همه به نوعی به ویژگی مبالغه کردن در میان ما اشاره دارند. خصوصیتی که تقریباً بر تمامی وجوه زندگی ما از دوستی و مهر تا خشم و نفرتمان سایه افکنده است.
    مبالغه در ابراز محبت در جملاتی چون «فدایت شوم، قربانت بروم، قدم بر روی چشم ما بگذارید و...»، خود را نشان می دهد درحالیکه می دانیم کمتر کسی به راستی حاضر است جان خویش را فدای دیگری نماید. مبالغه در اظهار کوچکی در کلماتی چون: «نوکرم، چاکرم و خاک پایم» خود را نشان می دهد و مبالغه در نفرت را در عباراتی چون «چشم دیدنت را ندارم، بروی و برنگردی، خفه شوی، به زمین گرم بخوری و بمیری» می توان مشاهده نمود، درحالی که کمتر کسی حاضر به مرگ شخصی است که از او کدورتی به دل دارد. مبالغه در تهدیداتمان نسبت به فرزندانمان با عباراتی چون «اگر چنین کنی می کشمت» و یا «اگر پدرت بفهمد می کشدت» خود را می نمایاند. و مبالغه در واکنش هامان به حوادث بسیار جزئی مانند ریختن کمی آب بر روی فرش یا شکستن یک گلدان سفالی در گفتن «خدا مرگم بدهد» تجلی می کند و بالاخره عبارت «صدبار گفتم» را نیز زمانی استفاده می کنیم که حرفی را بیش از یک یا دو بار به کسی زده ایم.
    ما آنچنان به گفتن و شنیدن این مبالغه گوئی ها عادت کرده ایم که تا حرفها، خواسته ها و حوادث را چند ده یا چند صد برابر نکنیم اموراتمان نمی گذرد. به عنوان مثال اگر سرمان درد می کند و می خواهیم در خانه کمی سکوت برقرار باشد، باید اطرافیان را متقاعد نمائیم که مغزمان از شدت درد در حال متلاشی شدن است وگرنه کسی به حرف ما توجهی نمی کند. ریشه این تکرارها و سوگندها و مبالغه ها را می بایست در سلب اعتماد اجتماعی و اطمینانی جست که به سبب گسترش فرهنگ دروغ و دروغگویی در جامعه ایرانی پدید آمده است. گمان می کنیم بااین گونه مبالغه ها می توانیم اطمینان از دست رفته را باز یابیم، در حالی که خود این گونه مبالغه به حکم دروغ بودن، بی اعتمادی را تقویت می کند. (منافقون، آیه ۱ و مجادله، آیه ۴۱)
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دروغ بیماری فرهنگی و اجتماعی

    ● راهکارهای رهایی از دروغ
    قرآن برای رهایی از این بیماری نفسانی و نابهنجاری اجتماعی، راهکارهایی را بیان داشته که در این جا به آن اشاره می شود.
    از آن جایی که علل و عوامل گرایش به دروغ، وسوسه های شیطانی (شعراء آیات ۲۲۱ و ۲۲۲) و چیرگی او بر انسان (مجادله آیه ۴۱ و ۹۱)، گناه پیشگی (جاثیه آیات ۶ و ۷)، مکر زنانه (یوسف آیات ۵۲ و ۸۲)، حسادت (یوسف آیات ۹ و ۲۱) ضعف قدرت و نفاق (مجادله آیه ۴۱) می باشد، بهترین راهکار آن است که با بازگشت به خدا و ترس از خشم و غضب او، دروغ را به عنوان گناه بزرگ شمرده و از آن پرهیز کنیم.
    هشدارهای خداوند و آگاهی بخشی به عذاب دوزخ (بقره آیات ۸ و ۰۱) و افزایش ایمان به خدا (نحل آیه ۱۰۵) می تواند زمینه فرهنگی و روحی رهایی از این بیماری اجتماعی را فراهم آورد.
    در حقیقت توجه به زیان های بی شمار دروغ در دنیا و آخرت، گامی است که باید در وهله نخست برداشت. آدمی به طور فطری، موجودی منفعت طلب است و از ضرر و زیان، گریزان است، به همین دلیل اگر در مواردی «دروغ» هم می گوید، هدفش جلب منفعت و دفع خسران و زیان است. بنابراین اگر شخص به زیان ها و ضررهایی که از راه دروغگویی وارد می شود آگاه شود و بداند که سود دروغگویی بسیار کم تر و ناپایدارتر است، می توان امید داشت که از این بیماری رهایی یابد.

    توجه دادن به فواید راستگویی و تقویت آن به شکل آموزش های علمی و عینی می تواند جامعه را به سمت و سویی ببرد که از دروغ بیزاری جوید.



    پایگاه آفتاب
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi