❤ |
❤ |
پيشگفتاراز بارزترين كسانى كه انسانيت را در تمام مراحل تاريخى مطرح و بناى رفيع انديشههاى انسانى را پايهگذارى كردند و به ارزشهاى فردى و اجتماعى عينيّت بخشيدند، سالار شهيدان حضرت حسين بن على (ع) بود.
او تاريكيهائى را كه در مسير حركت معنوى و تكاملى بشريّت قرار داشت با نور هدايت از ميان برد و طلوع فجر هدايت را در افق دلهاى جويندگان حقيقت و پويندگان طريق سعادت، بشارت داد.
او معلّم راستينى بود كه در راستاى تحقّق رسالت جدّ بزرگوارش - رسول اكرم (ص) - با مبارزه و پيكار با مظاهر فساد و نابودى بيداد و بيدادگرى و اقامه مكتب ايمان و عدل، درسهاى آموزنده و سرنوشتسازى را به انسانها آموخت.
او در قيام تاريخى خود به دنبال موقعيّتهاى سياسى و يا كسب منافع مادى نبود و تنها هدفى را كه دنبال مىكرد نجات گمراهان از گرداب ضلالت و فراخواندن آنان به صراط هدايت بود.(11)
او قيام كرد تا امّت اسلامى را به صلاح و فلاح رهنمون گردد و حاكميت اللَّه را با اجراى فريضه امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى تحقّق بخشد.(12)
قداست هدف و نيّت خالص آن بزرگوار، جاودانگى ياد و نامش را در ميان امّتها و ملّتها در پى داشت و بشريّت هرگز او را فراموش نخواهد كرد چرا كه او اسوه همه خوبيهاست.
حسين (ع) در آن مقطع حسّاس تاريخى نمىتوانست شاهد پايمال شدن اصول مسلّم اسلامى و جان گرفتن بدعتها و رواج بازار فساد و تباهى باشد، چرا كه بعنوان يك رهبر الهى براى روياروئى با عناصر ناشايست و خودكامه اموى احساس مسئوليت مىكرد و با تمام توان در برابر اين مظاهر فساد و طغيان و ظلم و شرك - كه توسط آل ابىسفيان پديد آمده بود - ايستاد، بويژه كه زمينههاى اين قيام توسط پدر بزرگوارش حضرت على (ع) و برادر گراميش امام حسن (ع) در سالهايى بسيار سخت و طولانى آماده شده بود.
ابن ابى الحديد مىگويد: او شخصيتى است كه خوارى و ذلّت را نپذيرفت و جوانمردى و شهادت را در سايه شمشير بر پستى و مذلّت برگزيد، او و يارانش را امان دادند ولى او خوارى را نپذيرفت.(13)
در اين پيشگفتار ضمن پرهيز از ترجمه لفظ به لفظ و با روش نقل معنى به معنى به برخى از موضوعات پيرامون اين شخصيت كم نظير اشاره خواهيم داشت، شخصيّتى كه با گذشت قرنها هنوز يادش بر دلها و نامش بر زبانها جارى است، و نهضت افتخار آفرينش الهام بخش ملّتها، و خون نامه شهادتش عنوان برجسته حيات اسلام و قرآن، و اسارت اهل بيتش موجب رسوائى و نابودى دشمنان، و ابعاد فدكاريش موجب حيرت عالميان، و توان و شكيبائيش موجب شگفتى فرشتگان خدا شده است.(14)
امّ الفضل(15) همسر عبّاس بن عبدالمطّلب - عموى رسول خدا - مىگويد: در خواب ديدم گويا قطعهاى از بدن رسول خدا (ص) را قطع نموده و در دامان من گذاشتند؛ چون از خواب بيدار شدم ترسان از اينكه تأويل اين رؤيا چيست نزد پيامبر (ص) آمدم و رؤياى خود را به آن حضرت عرض كردم. فرمود: چه خوب رؤيايى است! انشاء اللَّه پسرى از فاطمه بزودى متولّد مىشود كه در دامان تو بزرگ خواهد شد.
ديرى نپائيد كه از زهرا عليها السلام، حسين (ع) متولّد گرديد و همانگونه كه پيامبر خبر داده بود در دامان امّ الفضل (لبابه) قرار گرفت و او را پرورش داد.(16)
❤ |
رسول خدا (ص) و ولادت حسين (ع)چون خبر ولادت حسين (ع) به رسول خدا (ص) رسيد، با سرعت به خانه فاطمه عليها السلام رفت در حالى كه آثار حزن و اندوه در چهره مباركش نمايان بود و با آهنگى حزن آلود فرمود: اى اسماء! فرزندم را بياور، اسماء قنداقه نوزاد را به دست پيامبر (ص) داد.
پيامبر او را در آغوش گرفت و مىبوسيد و مىگريست.
اسماء كه از مشاهده اين حالت سخت متأثر شده بود گفت: پدر و مادرم فداى شما اى رسول خدا، از چه مىگريى؟
پيامبر (ص) فرمود: براى اين فرزندم گريه مىكنم!
اسماء از اين پاسخ در شگفت شد و گفت: اين فرزند تازه به دنيا آمده است!
رسول خدا (ع) فرمود: «او را گروهى ستمكار خواهند كشت، خدا آنها را از شفاعت من بىنصيب گرداند»(17)
سپس رسول خدا از جاى برخاست و با اندوه روى به اسماء كرد و گفت: از اين ماجرا فاطمهعليها السلام را آگاه مكن، زيرا او تازه صاحب اين فرزند شده است.(18)
❤ |
مراسم ولادت و نامگذارىهنگامى كه حسين (ع) به دنيا آمد، رسول خدا (ص) او را در آغوش گرفت و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او گفت(19)(20)(21) مورّخان نوشتهاند كه: عرب در زمان جاهليت با نام حسن و حسين آشنايى نداشتند تا فرزندان خود را به اين دو اسم نامگذارى كنند، و اين دو نام از جانب خداوند به پيامبر (ص) وحى شد تا بر فرزندان فاطمه عليها السلام نهاده شود.(22)
سيوطى نقل كرده است كه: حسن و حسين دو نام از نامهاى اهل بهشت است، و عرب بر فرزندان خود اين نامها را نمىنهادند.(23)
و نيز بر اساس سنّت اسلامى، رسول خدا (ص) در روز هفتم ولادت، دو گوسفند براى حسين (ع) قربانى كرد و مقدارى از آن را به قابله عطا فرمود و نيز معادل وزن موى حسين (ع) صدقه داد و سر مبارك او را با ماده معطّرى خوشبو فرمود.(24)
❤ |
شمايلاز اميرالمؤمنين (ع) نقل شده است كه فرمود: حسن (ع) شبيهترين مردم به رسول خدا (ص) است از سر تا قسمت سينهاش، و حسين (ع) شبيهترين مردم به رسول خدا (ص) است از پا تا سينهاش، و آن دو اين شباهت به رسول خدا (ص) را در ميان خود تقسيم كردهاند.(25)
ابورافع مىگويد: فاطمه عليها السلام نزد رسول خدا (ص) آمد و به پيامبر عرض كرد: اينها (حسن و حسين عليهما السلام) فرزندان شمايند، به آنها چيزى را عطا فرما.
رسول خدا (ص) فرمود: امّا حلم خود و شمايلم را به حسن، و سخاوت و شجاعت خويش را به حسين عطا كردم.
فاطمه عليها السلام گفت: اى رسول خدا! از عطائى كه فرمودى شادمان و راضيم.(26)
❤ |
شخصيّتشخصيّت هر فردى را ويژگيهايى ترسيم مىكند كه علم، ايمان، جهاد، مبارزه، ايثار، استقامت، عفاف، اخلاص، زهد و تقوى از شاخصترين آنهاست. ممكن است بعضى از اين ويژگيها در كسى باشد ولى تحقّق همه اين فضائل به نحو كامل در غير معصوم و حجّت خدا ممكن نيست، و امام از اين جهت كه رهبرى جامعه را بر عهده دارد و مردم در گفتار و رفتار و كردار به او اقتدا مىكنند، بايد بطور كامل داراى تمامى اين ويژگيها باشد، و در اين راستا حضرت سيّدالشهداء سلام اللَّه عليه در دارا بودن اوصاف كمال و فضائل اخلاقى زبانزد خاص و عام بود، و ما در اينجا به ذكر برخى از تعبيرها و تعريفها در رابطه با اين شخصيّت بزرگ مىپردازيم:
❤ |
سيماى حسين (ع) در قرآندر قرآن مجيد، آيات فراوانى تصريحاً و يا تلويحاً و تأويلاً مربوط به خاندان عترت رسول خدا (ص) است كه به ذكر بعضى از آن آيات اكتفا مىكنيم:
1- آيه مودّت «قل لا اسألكم عليه اجرا الاّ المودّة في القربى»(27):ابن عباس مىگويد: هنگامى كه اين آيه نازل گرديد، به رسول خدا (ص) گفتند: اى رسول خدا! نزديكان تو چه كسانى هستند كه محبت آنان براى ما واجب شمرده شده است؟!
پيامبر (ص) فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آنان صلوات اللَّه عليهم اجمعين(28).
❤ |
2- آيه تطهير «انّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت و يطهّركم تطهيرا»(29) :عايشه نقل كرده است: پيامبر (ص) روزى به هنگام بامداد در حالى كه بُردى يمانى در بر داشت بيرون آمد، در همين اثنا حسن و حسين و فاطمه و علىعليهم السلام به ترتيب و به فاصله كوتاهى از هم بر پيغمبر وارد شدند و پيامبر اكرم (ص) نيز به ترتيب آنها را با بُردى كه به تن داشت، پوشانيد و فرمود «انّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت و يطهّركم تطهيرا».(30)
و در روايت ديگرى آمده است كه: پدر و پسرى بر عايشه وارد شدند و از علىّ بن ابىطالب(ع) پرس و جو كردند، عايشه در جواب گفت: از مردى سؤال مىكنيد كه محبوبترين اشخاص نزد رسول خدا (ص) است و دخترش فاطمه، همسر اوست، من به چشم خود ديدم كه رسول خدا (ص)، على و فاطمه و حسن و حسينعليهم السلام را فراخواند و پارچهاى را به روى آنها كشيد و فرمود: «خداوندا! اينها اهل بيت منند، از آنان پليدى را دور كن و پاكيزهشان نگاه دار»(31) ، و من به آنها نزديك شده گفتم: اى رسول خدا! من هم از اهل بيت تو هستم؟ پيامبر فرمود: برخيز و دور شو!(32).
❤ |
3- آيه مباهله «فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة اللَّه على الكاذبين»(33):از جمله آياتى كه بر فضيلت و موقعيّت حضرت سيدالشهداء (ع) به اتّفاق مسلمين دلالت دارد، آيه مباهله است. در تفاسير اهل سنّت و در كتب محدّثان و مورّخان آمده است كه شركت كنندگان به همراه رسول خدا (ص) در مباهله با نصاراى نجران، على و فاطمه و حسن و حسينعليهم السلام بودند(34) ، و اين خود دليل روشنى است كه آنان گرامىترين افراد نزد خدا و پيامبر او بودهاند.
آيه مباهله نمايانگر جلالت مقام و تقرّب خاصّ آنها به خداوند است و اين فضيلت براى جلالت شأن حسين بن على (ع) كافى است.
❤ |
سيماى حسين (ع) در روايات1- از رسول خدا (ص) نقل شده است كه فرمود: حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت هستند.(35)
2- و در روايت ديگرى آمده است كه: جمعى با رسول خدا (ص) به ميهمانى مىرفتند و آن حضرت پيشاپيش آنان حركت مىكرد. در اثناى راه، حسين (ع) را ديد و خواست او را در آغوش بگيرد، و حسين (ع) به اين سو و آن سو مىدويد، پيامبر اكرم از مشاهده اين حالت تبسّم مىكرد تا آنكه او را در آغوش گرفته يك دست خود را به پشت سر و دست ديگر را به زير چانه او نهاد و لبهاى مباركشان را بر لبهاى حسين (ع) قرار داده بوسه زد و فرمود: «حسين از من است و من از اويم، خداوند دوست دارد كسى را كه او را دوست دارد».(36)
3- و نيز از رسول خدا (ص) نقل شده است كه فرمود: «كسى كه حسن و حسين عليهما السلام را دوست داشته باشد مرا دوست داشته و كسى كه آنها را دشمن بدارد با من دشمنى كرده است».(37)
4- راوى مىگويد: به خدمت رسول خدا (ص) شرفياب شدم و ديدم كه حسن و حسين عليهما السلام روى دوش اويند، عرض كردم: اى رسول خدا! آيا اين دو را دوست مىدارى؟ فرمود: براى چه دوست نداشته باشم در حالى كه اين دو گلهاى منند از باغ دنيا.(38)
5- در روايت ديگرى آمده است كه: مردم در برترى فردى بر ديگرى اختلاف كردند، مردى از آن ميان براى روشن شدن قضيّه به مدينه مىرود و با حذيفة بن يمان ملاقات نموده و جريان امر را با او در ميان مىگذارد، حذيفه در پاسخ مىگويد: از شخص دانا و آگاهى سؤال كردى، من براى تو ماجرائى را بازگو مىكنم كه با چشم خود ديده و با گوش خود شنيده و به خاطر سپردهام؛ روزى پيامبر (ص) از منزل بيرون آمد و من همانگونه كه تو را نگاه مىكنم او را تماشا مىكردم، در آن اثناء ديدم كه حسين (ع) را بر شانه خود سوار كرده و دست مباركش را روى پاهاى او قرار داده و او را به سينهاش مىفشارد، بعد رو به مردم كرد و گفت: اگر در بهترين شخص بعد از من اختلاف كرديد، من او را معرّفى مىنمايم:
اين حسين بن على (ع) بهترين مردم است از نظر جدّ و جدّه، زيرا پدر بزرگ او رسول اللَّه سرور پيامبران، و مادر بزرگ او خديجه بنت خويلد اولين زنى است كه به خدا و رسالت رسول او ايمان آورد.
اين حسين بن على بهترين مردم است از جهت پدر و مادر، زيرا پدر او علىّ بن ابى طالب برادر و جانشين و پسر عمومى پيامبر است و اولين مردى است كه به خدا و رسولش ايمان آورد، و مادر او فاطمه بانوى بانوان عالم است.
اين حسين بن على بهترين مردم است از جهت عمو و عمّه، زيرا عموى او جعفر بن ابى طالب كه صاحب دو بال است و عمّه او امّ هانى دختر ابى طالب است.
و اين حسين بن على بهترين مردم است از جهت دائى و خاله زيرا دائى او قاسم فرزند رسول خدا، و زينب دختر رسول اللَّه خاله اوست.
سپس او را از شانه خود بر زمين نهاد و فرمود: اى مردم! اين حسين بن على است، پدر بزرگ و مادر بزرگ و پدر و مادر و عمو و عمّه و دائى و خاله او در بهشت خدايند و او و برادرش در بهشت خواهند بود و به هيچيك از فرزندان انبيا داده نشده آنچه كه به حسين بن على داده شده است مگر به يوسف بن يعقوب.(39)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)