صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 88

موضوع: مبانی معرفتی مهدویت

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    غایبِ حاضر

    امام علیه السلام غایب اند، یعنی اوّلاً؛ مقام امام، فوق عالم است. ثانیاً؛ در تمام عالم حاضراند. همچنان که عرض شد وقتی متوجّه باشیم مرتبه موجودی بالا است، تمام مرتبه پایین در قبضه اوست، و به مرتبه پایین محدود نیست. مثلاً خورشید در صورتی می تواند همه جا را روشنی ببخشد که بالا باشد، امّا اگر پایین بود دیگر نمی توانست همه جا را روشن کند. حضور ملائکه در هستی به گونه ای است که آن ها را کاری از کاری باز نمی دارد، مثل خورشید که روشن کردن شهر ما آن را از روشن کردن شهر دیگر باز نمی دارد. در مورد حضور و نقش امام علیه السلام نیز چنین است که امام علیه السلام را کاری از کار دیگر باز نمی دارد. مقام امام، مقام عظمایی است که همه عالم را تدبیر می کند و همه جا در قبضه اوست بدون این که از آن مقامِ اعلای خود خارج شوند. اصلاً اگر پایین بودند و در عرض سایر موجودات بودند که نمی توانستند عالَم را تدبیر نمایند.

    ص: 28

    امام علیه السلام حاکم بر تن خود هستند

    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سؤالی مطرح می شود که آیا مثل سایر انسان ها، تن امام حاکم بر «من» ایشان است؟ یعنی این طور که تن ما یک محدودیتی برای ما دارد که به راحتی نمی توانیم اراده هایمان را عملی کنیم، تن امام هم برای امام چنین است؟ و یا من ایشان بر تن خود و بر کلّ جهان حاکم است؟

    شما می دانید کسی که اندکی ریاضت بکشد تا حاکم بر بدنش شود، می تواند طیّ الارض کند؛ یعنی وقتی بدن انسان در قبضه «من» انسان درآید، هر جا بخواهد می تواند بدن را ایجاد کند، نه این که بدن را از جایی به جای دیگر حرکت دهد، زیرا بردن و حرکت دادن محتاج زمان است. شاگرد مرحوم قاضی طباطبایی می گوید: دیدم که جناب قاضی به تنها اتوبوس مسیر سامراء به نجف نرسیدند. ما حرکت کردیم و رفتیم. ولی با کمال تعجّب در نجف دیدم که مرحوم قاضی(رحمه الله علیه) در حرم هستند یعنی آقا با طیّ الارض به نجف آمده بودند. طیّ الارض که برای نوکران امام علیه السلام واقع می شود، در مقام امام علیه السلام چیزی نیست.

    امام چون حاکم بر بدن خویش است، می تواند هر وقت که خواست تن خود را حاضر کند. در روایت است که وقتی حضرت علیه السلام ظهور می کنند، همه مردم ایشان را می شناسند؛ چراکه بین مردم بوده اند، نه این که فقط بین مردم اصفهان یا تهران یا جای دیگر بوده اند، بلکه همه جا حاضرند و به هر نحوه که خواستند با بدنی که اراده کنند ظاهر می شوند و به هیچ جا محدود نمی شوند.

    ص: 29

    آصف بن برخیا، قصر بلقیس را که در یمن بود، در اورشلیم ایجاد می کند، چون می گوید: «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ»(1)؛ یعنی من قصر را قبل از این که پلک چشمتان به هم بخورد، حاضر می کنم و این نوع آوردن که کمتر از چشم به هم زدن است، دیگر حرکت دادن نیست، بلکه ایجاد کردن است(2) . حال در نظر داشته باشید که قرآن می فرماید: این شخص یعنی جناب آصف بن برخیا مقداری از علم کتاب را در اختیار داشت «عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب» و امام صادق علیه السلام می فرمایند: «همه علمِ کتاب در نزد ماست»(3). و خداوند در قرآن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خداوند و آن کسی که همه علم کتاب در نزد اوست، شهادت می دهند که تو پیغمبر هستی»(4)

    که مفسرین شیعه و سنّی اذعان دارند آن کسی که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شهادت به نبوّت آن حضرت داشته و همه علم کتاب در نزد اوست، علی علیه السلام است؛ یعنی مقام امام در تصرّف عالم، خیلی گسترده تر از این حرف هاست، چه برای بدن خود و چه برای بقیّه عالم. عمده آن است که ما بتوانیم مقام امام علیه السلام را به آن شکلی که قرآن معرفی می کند بشناسیم. قرآن، مقام امام را چنین می داند که: «وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ اَوْحَیْنا اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات»(5)؛ یعنی ما آن ها را امام قرار دادیم و

    ص: 30

    1- سوره نمل، آیه40.
    2- در مورد چگونگی ایجاد قصر بالقیس در اورشلیم به بحث «حرکت جوهری» مراجعه بفرمایید.
    3- «اصول کافی»، ج1، ص 253.
    4- سوره رعد، آیه 42.
    5- سوره انبیاء، آیه73.
    فعل خیر به آن ها وحی کردیم. پس طبق این آیه، فعل آن ها، عین وحی الهی است و این مقام عجیبی است که عمل آن ها عیناً وحی الهی است، نه این که به آن ها دستوری داده باشند و آن ها طبق دستور عمل کنند. این مسئله ای است جدا، ولی مقام امام چیز دیگری است، همان است که قرآن می فرماید: «اَوْحَیْنا

    اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات» یعنی «فعل خیر» را به آن ها وحی می کنیم، نه این که دستور بدهیم فعل خیر انجام دهند، و مقام امام زمان عجل الله تعالی فرجه از این نوع مقام است، چون همان طور که در تفسیر آیه124 سوره بقره مطرح است، ائمه شیعه که فرزندان ابراهیم علیه السلام هستند، همگی دارای مقام امامتی هستند که قرآن از آن سخن می گوید.


    امضاء



  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مبنا و چگونگی رؤیت امام علیه السلام

    انسان با ریاضت کشیدن لایق رؤیت می شود. روحش بالا و بالاتر می رود و می تواند حضرت را رؤیت کند، البته این بدین معنا نیست که هرکس مدعی رؤیت حضرت شد مورد تأیید باشد و ما از نقش خیالات این افراد غافل باشیم. ولی چنانچه به واقع رؤیت آن حضرت واقع شد این رؤیت ناگهان تبدیل به غیبت حضرت می گردد. سؤالی که مطرح می شود این است که امام در آن حالت که یک مرتبه غایب شدند کجا رفتند؟ آیا پشت سنگ و دیواری مخفی شدند؟ جواب این است که خیر! امام هیچ جا مخفی نشدند، بلکه همان طور که از افق جان آن فرد ظهور کردند، از همان افق غایب شدند، حضرت از درون آن فرد طلوع کردند و آن فرد با چشم باطن حضرت را دید و با گوش باطن، صدای حضرت را شنید و از

    ص: 31

    همان افق هم غایب شدند. البته امام، هرجا اراده کنند، ظاهر می شوند. در خبر داریم که امیر المؤمنین علیه السلام در یک شب در چهل جا حاضر و ظاهر بودند، البته می توانند اگر بخواهند در یک میلیارد جا ظاهر شوند چراکه مقام امام طوری است که توجّه و ظهور در هر یک از این مکان ها، مانع توجّه و ظهور در مکان دیگر نمی باشد؛ زیرا ایشان را کاری از کار دیگر باز نمی دارد و همه چیز در قبضه ایشان است. مثلاً وقتی شما به حرف های کسی گوش می دهید، در عین حال او را می بینید و صدایش را می شنوید و به حرف هایش هم فکر می کنید؛ چون شما وجود مجرّد و فوق عالم مادّه هستید، دیدنتان مانع شنیدن و فکر کردنتان نیست. شما شنوا و بینا هستید، امّا ذات شما شنوایی و بینایی نیست، چون در عین این که خودتان تماماً می بینید و فکر هم می کنید، «منِ» شما در تنتان حضور «کامل» و «تمام» دارد(1)

    و عرض شد مَثَل امام در هستی، مَثَل منِ شما در تنِ شماست؛ پس امام علیه السلام از همه موجودات در عالم حاضرتر است در عین این که خودش در جای خودش می باشد. و چنانچه عرض شد، وجود امام حتّی از ملائکه هم برتر و حاضرتر است.

    امضاء



  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امام عین انسانیت است

    اگر در موضوع شناخت امام دقّت بفرمایید، متوجه می شویم خداوند برای هدایت انسان ها، عین الانسان را که همان امام باشد خلق فرموده تا

    ص: 32

    1- برای بررسی موضوع حضور کامل و تمام به نکته های 6و7 کتاب «ده نکته از معرفت نفس» رجوع بفرمایید.
    هرکس که بخواهد به انسانیت واقعی دست یابد با توجّه به امام معصوم این کار برایش ممکن گردد که البته اصل این بحث و حواشی آن را در جای دیگر باید دنبال بفرمایید.(1)

    ولی مطلبی را که در مورد عین الانسان در این جا مطرح می کنیم با مثال آب به عنوان عین تری شاید بتوان تصوّر موضوع را به ذهن نزدیک کرد. مثلاً ما برای سیراب شدن باید به عین تری رجوع کنیم و یا اگر بخواهیم چیزی را شور کنیم، باید به عین شوری یعنی نمک رجوع کنیم؛ زیرا خداوند نمک را برای شور کردن خلق کرد. برای انسان شدن هم فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن این است که به عین انسان رجوع کنیم. امام زمان عجل الله تعالی فرجه عین الانسان می باشند. من و شما به اندازه ای که به امام زمانِ خود نزدیک شویم، بهره ای از انسانیت داریم.
    امضاء



  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    انسانیت یک حقیقت است. چیزی که حقیقت است منشأ همه چیزهایی است که از آن حقیقت بهره دارند، یعنی هر چیزی به مطلقش برمی گردد؛ همان طورکه هر شوری به عین شوری برمی گردد. به اصطلاحِ فلسفه، انسانیت تشکیک بردار است؛ یعنی مثل نور شدّت و ضعف می پذیرد. هرچیزی که دارای شدّت و ضعف است، حقیقت دارد و ساخته ذهن ما و یا از اعتبارات بشر نیست. نمی توان گفت که مثلاً این ستون از ستون دیگر ستون تر و یا شدیدتر است؛ یعنی نمی توان برای ستون بودن شدّت و ضعف قائل شد، چون این ها اعتبارات بشر است و ستون حقیقتی ندارد؛ ولی در مورد وجود و علم و انسانیت، شدّت و ضعف مطرح است،

    ص: 33

    1- رجوع شود به نوشتار «نحوه حضور حضرت حجّت در هستی» قسمت «امام یا اصل الانسان».
    امضاء



  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس این ها دارای حقیقت هستند، و لذا چون برای انسانیت می توان شدّت و ضعف قائل شد، و گفت فلان آقا از رفیقش انسان تر است. پس انسانیت دارای حقیقت است و هر چیزی که حقیقت دارد، به مطلقش برمی گردد، همان طور که می گوییم وجود به عین الوجود برمی گردد و خداوند عین الوجود است. انسانیت انسان ها هم به عین الانسان برمی گردد و امام زمان عجل الله تعالی فرجه هم عین الانسان است و برای رسیدن به مقام انسانیت فقط باید به عین الانسان رجوع کرد، همان طور که همه وجودها از نظر وجودی به عین الوجود یعنی خداوند رجوع دارند و وجودشان را از حضرت حق دارند. به همین دلیل هم در دعاهایمان می گوییم: خدایا بر ما منت بگذار و قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه را از ما راضی کن!(1) خداوند برای این که ما آدم شویم، آدمیت مطلق را آفریده است، پس هرکس که به امام زمان عجل الله تعالی فرجه نزدیک تر است، انسان تر است و هر که از او دورتر است، از انسانیت دورتر است و در واقع آدم نیست، بلکه ظاهرش، ظاهر آدم است، به همین دلیل است که در روایات داریم هر که امام ندارد، به مرگ جاهلیت مرده است، یعنی در حقیقت انسان نیست و در قیامت به صورت انسان محشور نمی شود، حال کسی که انسان نیست، هرقدر می خواهد نماز بخواند، روزه بگیرد و... ارزشی ندارد(مثل بچّه ای است که از سر تقلید از بزرگ ترها و بدون شناخت، نماز شب می خواند.)
    امضاء



  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    روایات شیعه می فرماید: در بدو ورود به برزخ اوّل از عقیده سؤال می شود و بعد از اعمال. اوّل از ولایت و امام سؤال می کنند بعد از نماز و

    ص: 34

    1- «وَامْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ» قسمت آخر دعای ندبه.
    روزه؛ یعنی آیا به امام زمانت نظر داشته ای یا نه؟ اگر امام زمانت را نشناسی، تو اصلاً کاری نکرده ای، چون به مقصد خود که عین الانسان است نظر نداشته ای.

    امامت از اصول دین است، ابتدا باید با تحقیق و تعقّل بر وجود امام، برهان داشته باشید. روایت ها در واقع کمک می کنند به شناخت امام، ولی امام شناسی را باید با دلیل عقلی و کشف قلبی به دست آورد.

    امضاء



  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام زمان یا قلب کلّ

    تا این جا مباحث «واسطه فیض بودن»، «نحوه غیبت امام» و «عین الانسان بودن امام» را بحث کردیم. بحث بعدی راجع به حقیقت انسان است که عبارت است از قلب. می خواهیم عرض کنیم که انسان یعنی قلب، امّا نه قلب گوشتیِ واقع در قفسه سینه. انسان به جهت جنسیت و گوشت و چشم و گوش و خیال، انسان نمی باشد؛ چراکه حیوانات همه این ها را دارند، ولی انسان نیستند. بلکه انسان یعنی قلب. قلب یعنی آن حقیقتی از شما که تمام احوالات و اراده ها و میل ها و عواطف را به آن نسبت می دهید، می گویید: خواستم ببینم و لذا چشم خود را به کار گرفتم، پس چشم تحت تأثیر آن حقیقت شما که خواست ببیند، دیدن را شروع کرد. یا می گویید: خواستم معرفت خود را نسبت به امام زیاد کنم، لذا تعقّل و تفکّر کردم، پس مرکز اراده ها و خواستنی ها یک چیزی است به نام قلب.

    ص: 35

    آن وقت خودتان ملاحظه کرده اید آنچه مطلوب غریزه و کشش های جسمی است رفتنی است، یعنی هرچه برای غریزه انجام می دهیم، نابودشدنی است و در جان انسان نمی ماند، زیرا حقیقت انسان غریزه و شهوت نیست، امّا آنچه که با قلب انجام داده ایم، باقی می ماند. نمازهایی که با حضور قلب خوانده اید، باقی است و آثارش همواره برکات به همراه دارد. و آنچه با نیّت قلبی انجام نداده اید، نابود شده است، یعنی سرمایه ای برای آخرت -که حقیقت انسان به صحنه می آید- نشده است. پس باید متوجّه باشید، شما غریزه و شهوت نیستید، شما قلب اید و آنچه قلبی است، سرمایه حقیقی شماست.

    امضاء



  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حقیقت انسان همان بعد قلبی اوست، از طرفی چون انسان کامل حقیقت انسان و اصل انسانیت هر انسانی است، پس او قلب کل است؛ یعنی قلب حقیقی در هستی، امام زمان عجل الله تعالی فرجه است. هر کس به هر اندازه که در قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه جا دارد، حقیقت دارد و خودش است و با خیالات و غرایزش که حقیقت او نیست، به سر نمی برد، یعنی واقعیت هر کس به اندازه ای است که با قلب عالم هستی ارتباط دارد، چون هر کس به اندازه ای که در قلبش حاضر است، واقعیت دارد و هر کس هم به اندازه ای قلب دارد که از قلب کل بهره گرفته است؛ پس هر کس با قلب امام زمان ارتباط ندارد، با خود واقعی اش در ارتباط نیست و با خود وَهمی و خیالی به سر می برد.

    امضاء



  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در روایت آمده است که اعمال ما روزهای دوشنبه و پنج شنبه خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه ارائه می گردد، یعنی اعمال ما به انسانیت کل، که ملاک

    ص: 36

    ارزیابی هر انسانی است، ارائه می گردد. هر اندازه که عقاید و اعمال و اخلاق ما انسانی باشد، پذیرفته می شود و هر اندازه که حیوانی باشد، پذیرفته نمی شود، چون قلبی نبوده تا به قلب کلّ هستی وصل باشد و باقی بماند. مثل این که اعمال غریزی برای ما پایدار نیست، غذاخوردن هایمان مثل احوالات معنوی در قلب ما برای ما نمی ماند. این ها سرّ اهل البیت است، باید بفهمیم. اگر انسانیت بخواهیم باید اولاً؛ به امام زمان عجل الله تعالی فرجه نزدیک شویم و ثانیاً؛ کارهایمان را مطابق امام زمان عجل الله تعالی فرجه انجام دهیم، پس تو هر چه در قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه هستی، هستی؛ و هر چه در قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه نیستی، نیستی. ای کاش آدم ها می آمدند و بحث های امام شناسی را محکم کار می کردند تا ببینند چه برکاتی نصیبشان می شود، چرا ما کتاب جامعه شناسی و روانشناسی و داستان بخوانیم، ولی امام شناسی کار نکنیم.

    امضاء



صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi