صفحه 6 از 9 نخستنخست ... 23456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 88

موضوع: مبانی معرفتی مهدویت

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    انسانیت از مقوله وجود است

    برای انسانِ حسّی، «گوش» یک چیز واقعی است؛ ولی آیا انسانیتِ حسن و بتول هم یک چیز واقعی است؟ در ابتدا با توجه به چند صفت انسانی می توان روشن کرد که علاوه بر این جسم ظاهری که قابل دیدن است، هر انسانی جنبه ای از وجود به نام «انسانیت» هم دارد و آن انسانیت یک بعد وجودیِ فوق مادّی است. یعنی انسانیتْ خود یک پدیده و واقعیّت است، منتها واقعیتی است غیرمادّی؛ به طوری که انسانیتِ حسن از آن جهت است که یک نحوه شجاعت دارد، که آن شجاعت از بی باکی گرگ متمایز است، همچنین انسانیت حسن یک نحوه میل دارد که غیر از شهوت خوک است و نیز یک ویژگی به نام تعقّل دارد که آن را حیوان ندارد. این نحوه خصوصیات در انسان ها را که غیر از خصوصیات موجود در گرگ و خوک است- هر چند انسان از نظر حیات و ادراک با حیوان مشترک است- «انسانیت» می نامیم، بنابراین اولین نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این که انسانیت یک واقعیّت است.

    ص: 55

    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حال از آن جایی که انسانیت در خود انسان ها نیز شدّت و ضعف بردار است، مثلاً می گوییم فلانی انسانیتش بیشتر است، لذا انسانیت از مقوله وجود است، چون وجود شدّت و ضعف بردار است و در همین راستا است که ثابت می شود انسانیت، خود یک وجود است، برعکس «ماهیت» که شدت و ضعف بردار نیست و مقوله ای عدمی است.

    نکته دیگر این که همان طور که عرض شد؛ هر چیزی که صفتی را دارد یا باید آن چیز، ذاتاً دارای آن صفت باشد یا به چیزی ختم شود که آن ذاتاً دارای آن صفت باشد(1)؛

    مثلاً هر چیز شوری باید یا خود عین شوری باشد یا به عین شوری ختم شود. هر انسانی نیز یا باید تمام انسانیت را داشته باشد یا انسانیت او به عین الانسان ختم شود و چون انسان ها تمام رفتارهایشان انسانی نیست و رفتارهای حیوانی از خود نشان می دهند، و تا حدّی شهوت و غضبشان جنبه حیوانی به خود می گیرد و صورت عقل کامل نیستند، پس عین انسانیت نیستند. آری؛ نمودهای غیرانسانی در رفتارهای انسان ها دیده می شود و این نشان می دهد که عین الانسان نیستند و از طرفی تا حدّی از انسانیت برخوردارند. پس از نظر انسانیت باید به یک عین الانسان ختم شوند و این عین الانسان همان انسان کامل و یا به فرمایش دین، امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.
    امضاء



  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خوب دقّت بفرمایید؛ مشکل ما در همین قسمت است که متوجّه باشیم اوّلاً: انسانیت، یک واقعیت است و ما انسان ها به جهت برخورداربودن از آن واقعیت، انسان هستیم؛ ثانیاً: عین انسان نیستیم؛ ثالثاً: چیزی که انسان

    ص: 56

    1- «کُلُّ ما بِالعَرَضِ لابُدَّ اَنْ یَنْتَهِیَ اِلی ما بِالذّات».
    است و عین انسان نیست باید به عین الانسان ختم شود و آن عین الانسان نمی شود که موجود نباشد، چراکه «انسانیت»، حقیقتی تشکیکی است، یعنی شدّت و ضعف بردار است و لذا هم از مقوله وجود است و هم در راستای شدت و ضعف داشتن، یک حدّ تام دارد که همان انسان کامل است.

    امضاء



  5. Top | #54

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شما ملاحظه می کنید که همه ادیان؛ یعنی همه آن هایی که حسّ برین خود را به کار انداخته اند، به یک انسان برین که کلّ انسانیت از او سرازیر می شود، معتقدند. حالا به روش های مختلف می توان متوجه وجود مبارک و مقدس آن حضرت شد. در این بحث به این طریق وجود حضرت را مورد توجه قرار دادیم. در بحث «آخرالزّمان؛ شرایط ظهور باطنی ترین بُعد هستی» مبانی نظری وجود حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه را از زاویه دیگر مورد بحث قرار داده ایم، همان طور که در مقدمه بحث «نحوه ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه» برهان دیگری را ارائه نموده ایم.

    امضاء



  6. Top | #55

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    انسانیت؛ حقیقت یا اعتبار؟

    در راستای بحثی که در این برهان داریم عرض می کنم؛ ما اگر یک مقایسه ای بین دو انسان معمولی که یکی از دیگری برتر است، انجام دهیم، ملاحظه می کنیم در عین این که هر دونفر آن ها انسان معمولی هستند و هیچ کدام هم معصوم نیستند، تفاوت هایی دارند و تفاوت اساسی انسانی که از دیگری برتر است، در داشتن حرکت و حسّ و ادراک و بدن انسانی نیست؛ بلکه در «انسانیت» است که او در انسانیت رشد بیشتری دارد ولی

    ص: 57

    آن دیگری در همین صفت ضعف دارد. یعنی در همان حالتی ضعف دارد که ابعاد دیگر انسان را جهت می دهد به طوری که آن کسی که از انسانیت بهره بیشتری برده است، شهوت و غضبش انسانی است و نه حیوانی؛ یعنی غضب دارد، ولی نه غضبی همچون غضب گرگ؛ شهوت دارد، ولی نه شهوتی همچون شهوت خوک. امّا کسی که از انسانیت بهره ای نبرده است، شهوت و غضبش انسانی نیست، بلکه حیوانی است؛ پس نتیجه می گیریم که انسانیت یک حقیقتی است که اگر در شخصیت کسی تجلّی کرد و در حدّ مناسبی به فعلیّت درآمد، به همان اندازه او را از حیوانیت جدا می کند.(1)

    و لذا می توان گفت: «انسانیت، یک حقیقت متقن است و نه یک مفهوم اعتباری».


    امضاء



  7. Top | #56

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از طرفی همان طور که روشن است و قبلاً هم عرض شد «انسانیت» حقیقتی است که در افراد مختلف شدّت و ضعف برمی دارد و به اصطلاح فلاسفه، قابل «تشکیک» است، مثل «وجود» و یا مثل «علم»، که شدّت و ضعف بردار است. و همان طور که وجود، شدّت و ضعف برمی دارد و وجود ضعیف داریم مثل عالم مادّی، و وجود شدید داریم مثل عالم مجرّدات، یک وجود مطلق هم داریم که همان ذات احدی است، پس نتیجه این شد که: در عالم وجود، انسانیت یک واقعیّتی است که به طور شدید و ضعیف در انسان ها وجود دارد و علاوه بر این، یک وجه مطلق که

    ص: 58

    1- انسانیت در هر انسانی در ابتدای امر بالقوّه موجود است، ولی به اندازه ای که آن فرد خود را آماده نمود و زمینه پذیرش خود را افزایش داد، جنبه بالقوه او به بالفعل تبدیل می شود و آن حقیقت در جان او تجلّی می کند.
    امضاء



  8. Top | #57

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عالی ترین و شدیدترین وجه آن است موجود است، که همان عین الانسان یا انسان کامل است که آن انسان کامل،(1)

    خودش یک وجود است، همان گونه که تری یک وجود است و همه تری ها از عین تری است؛ همه انسانیت انسان های معمولی در عین شدت و ضعفی که در انسانیت دارند، هم از عین الانسان است و مثل عین شوری که تمام درجات شوری به آن ختم می شود تمام درجات انسانیت در یک جا جمع است به نام انسان کامل. حالا به این جمله توجّه بفرمایید:

    همچنان که هر مقیّدی به مطلق ختم می شود و همچنان که هر مابالعرضی به مابالذّات خود ختم می شود، «انسانیت موجود در وجود هر انسانی یک حقیقتی است که به انسان الکلّ و یا عین الانسان و یا انسان کامل ختم می شود.
    امضاء



  9. Top | #58

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    یعنی انسانیت، یک حقیقت معنوی است با درجات مختلف که یک اصلی دارد که همان انسان کامل است.(2)

    ص: 59

    1- باز نظر شما را به بحث « امام یا اصل الانسان» جلب می کنیم که حضرت می فرمایند: ما ساخته و پرداخته خدا هستیم و خلق، ساخته و پرداخته ما (البته اگر خلق بخواهند که به انسانیت خود نزدیک و از حیوانیت فاصله بگیرند).
    2- در راستای همین موضوع است که حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند: «اِنَّ اللهَ خَلَقْنا مِنْ اَعْلی عِلِّیینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِیعَتِنا مِمّا خَلَقَنا وَ خَلَقَ اَبْدانَهُمْ مِنْ دُونِ ذلِکَ، قُلُوبُهُمْ تَهْوِی اِلَیْنا، لِاَنَّها خُلِقَتْ مِمّا خُلِقْنا» (اصول کافی ج1ص290). خداوند ما را از اعلی علییّن آفرید و دل های شیعیان ما را از آنچه ما را آفرید، آفرید و بدن هایشان را از درجه پایینش آفرید. از این روی دل شیعیان به ما متوجّه است؛ زیرا از آنچه ما آفریده شده ایم، آفریده شده اند. چنانچه ملاحظه می فرمایید حضرت نکته فوق العاده دقیقی را مطرح می نمایند مبنی بر این که خلقت آن ذوات مقدسه، خلقتی است از اعلی علیین که همان مقام انسان کامل یا حقیقت الانسان است. و بعد می فرمایند: شیعیان ما نیز بهره ای از آن حقیقت انسانی دارند و لذا می توان نتیجه گرفت؛ هرکس به همان مقدار که به انسان کامل نزدیک است، از انسانیت بهره دارد.
    به طور مختصر باید عرض کنم که ما چند نوع هستی فوق مادّه داریم؛ یکی مقام ملائکه که مجرّدند و هر کدام حامل اسمی از اسماء الهی هستند، یکی هم مقام ذات احدی که فوق این حرف هاست، یکی هم مقام انسان کامل که مقام جامعیت اسماء الهی است و قرآن در مورد آن فرموده: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسْماءَ کُلَّها»(1) بعد از ذات احدی، مقام انسان کامل است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نُوری»؛ یعنی اوّلین چیزی که خداوند خلق کرد، نور من بود. این نور، مقام انسان کامل، یعنی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله است و ناظر بر جنبه مادّی و جسمانی پیامبر نیست. این «من» که در روایت می فرماید؛ ناظر بر «منِ» انسان کامل و انسانیت پیامبر صلی الله علیه و آله است، نه «منِ» جسمانی پیامبر صلی الله علیه و آله . مقام نبوی قبل از ظهور در عالم مادّی به عنوان رسالت نبوی، خود یک حقیقت موجود در هستی است به نام «انسان کامل»، و همین حقیقت یعنی انسان کامل در بستر تاریخ، ظهورات مختلفی در شخصیت سایر پیامبران و ائمه داشته تا در نهایت با ظهور کامل خود، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه به صحنه می آیند.

    امضاء



  10. Top | #59

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «عزیز الدین نسفی» که شافعی مذهب است در کتاب انسان کامل می گوید:

    «ای درویش! تمام عالم همچون ظرفی است پر از افرادِ موجودات و از این موجودات هیچ چیز و هیچ کس را از خود و از این ظرف خبر

    ص: 60

    1- سوره بقره، آیه 31.
    نیست مگر انسان کامل، که از خود و از این ظرف خبر دارد و مُلک و ملکوت و جبروت هیچ چیز بر او پوشیده نیست، اشیاء را کَما هِیَ(1)

    و حکمت اشیاء را کَما هِیَ می داند و می بیند».

    «آدمیان زبده و خلاصه کائنات اند و انسان کامل زبده و خلاصه آدمیان است، موجودات به یک بار در تحت نظر انسان کاملند، هم به صورت و هم به معنی.»

    «ای درویش! هر چیزی را مغزی است که بیش از یکی هم نباشد و انسان کامل، مغز عالم هستی است که بیش از یکی هم نیست.»
    امضاء



  11. Top | #60

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,339
    تشکر
    792
    مورد تشکر
    744 در 210
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مقامات انسانی

    مقام انسان، در مراتب وجود، مقام جمع است؛ یعنی هر سه مرتبه وجودی را دارد.

    مقام تعقّلش به ازاء عالم جبروت است و مقام تخیّلش به ازاء عالم ملکوت است، و مقام و مرتبه بدنی اش به ازاء عالم ماده یا عالم ناسوت است. پس؛ انسان، هر سه مقام هستی را یک جا دارد، منتها به شدّت و ضعف، یعنی مقام عقل انسانی، مظهری از عقل کل است، و مقام مثال و خیال انسانی، مظهری از مقام و عالم مثال منفصل و یا برزخ است و انسان در هنگام خواب که جنبه بدنی و مادّی آن ضعیف می شود، به نشئه مثال می رود و همین انسان در جنبه بدنی اش در مقام مادّی و طبیعت، در عالم مادّه است.

    ص: 61

    1- «کَما هِیَ» یعنی همان طور که هست و همان طور که مقصد و مقصود خداوند بوده است.
    این حالت را که انسانْ بِوَحْدَتِهِ در هر سه مقام و مرتبه عقل و خیال و بدن حاضر است، حالت جمع گویند، این است که به اصطلاح عرفان انسان دارای مقام «کون جامع» است و به عبارت دیگر، انسان در مقام «حضرت خمس» است که حضرت و مقام جامع است.(1)

    امضاء



صفحه 6 از 9 نخستنخست ... 23456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi