صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 88

موضوع: مبانی معرفتی مهدویت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض مبانی معرفتی مهدویت

    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امام زمان قلب عالم هستی

    اشاره

    ص: 15

    ص: 16

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ﴿اَلسَّلامُ عَلَی مُحْیِی الْمُؤمِنینَ وَ مُبیرِ الْکافِرینَ. اَلسَّلامُ عَلی مَهْدیِّ الْاُمَم..﴾

    ﴿اَلسَّلامُ عَلَی الْقائِمِ الْمُنْتَظَر وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر. اَلسَّلامُ عَلی بَقِیَّهِ اللهِ فی بِلادِهِ﴾(1)

    سلام بر آن امامی که موجب احیاء مؤمنین و نابودی و بی ثمری کافران خواهد شد. سلام بر مهدی امّت، سلام بر قائم منتظر و عدل مورد نظر... سلام بر بقیه الله در هرجایی که آن جا شهر خدا خواهد بود.

    در این نیمه ماه شعبان، یعنی ماه رسول الله صلی الله علیه و آله، تولّد ولایت عظمی یعنی حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه را تبریک عرض می نماییم. امید است که در این ماه, محبّت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله همراه با توجّه حضرت صاحب الامر, در جان ما شعله ور گردد.

    به دلیل عظمت مسئله وجود مقدس حضرت صاحب الامر، برای هرگونه بحث در مورد آن حضرت احتیاج به تأمّلی طولانی و تفکّری عمیق می باشد. در ابتدای بحث این قول پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را که در روایت فریقین آمده است دقیقاً مدّنظر داشته باشید که حضرت فرموده اند: «مَنْ

    ص: 17

    1- «مفاتیح الجنان»، زیارت مخصوص امام زمان عجل الله تعالی فرجه .
    ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهَ الْجاهِلِیَّه»(1) یعنی؛ هر کس بمیرد و امام زمانِ خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. در واقع معنی حدیث این است که اگر قرآن بخوانی و روزه بگیری، ولی امام زمان خود را نشناسی، هنوز با عقاید اسلامی زندگی نکرده ای و لذا بت پرست هستی و اگر بمیری بت پرست مرده ای، زیرا مرگ جاهلیت یعنی مرگ بُت پرستانه.
    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام زمان عجل الله تعالی فرجه یک حقیقت معنوی

    حتماً خودتان فکر کرده اید که باید امام زمان عجل الله تعالی فرجه یک حقیقت و یک مقام فوق العاده معنوی باشد که شناخت آن حقیقت و آن مقام این همه برکت دارد و در صورتی که آن حقیقت شناخته نشود امکان فهم قرآن و استفاده از آن برای مسلمانان وجود ندارد، چون این روایت را زمانی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند که در بین مسلمانان قرآن بوده و از آن استفاده هم می کردند و با این همه حضرت فرموده اند: اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.

    از طرفی باید متوجّه بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در عین این که پیامبر خدا بودند، امام نیز بودند. چون لازمه مقام امامت دو چیز است: از نسل ابراهیم علیه السلام بودن است، که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از نسل حضرت اسماعیل فرزند ابراهیم اند، و دیگری معصوم بودن است. چراکه خداوند در آیه 124سوره بقره در جواب حضرت ابراهیم علیه السلام که سؤال می کنند،آیا امامت، به نسل

    ص: 18

    1- «مسند»، احمد حنبل، ج4، ص96.
    من هم داده می شود، جواب می دهد: این مقام به آن هایی که ظالمند داده نمی شود؛ یعنی باید هیچ گونه ظلمی نداشته باشند و این به معنی معصوم بودن است. پس همچنان که عرض شد، وجود مقدّس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم از نسل ابراهیم علیه السلام هستند و هم بنا به صراحت آیه قرآن در اوّل سوره نجم که در مورد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی» آن حضرت معصوم هستند، پس نتیجه می گیریم مقام «امامت» علاوه بر مقام نبوّت به وجود مقدّس حضرت محمّد صلی الله علیه و آله داده شده است.
    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شناخت امام، شناخت یک حقیقت

    به ما دستور داده اند که امام خود را بشناسیم و گفته اند که امام شناسی از اصول دین است؛ یعنی ابتدا باید با فکر و تعقّل بدان رسید، همان گونه که توحید و نبوّت را ابتدا با استدلال می پذیریم یعنی همان گونه که برای وجود خداوند برهان داریم، برای امام شناسی هم برهان داریم.

    مسئله این است که شناخت امام، یک شناخت معمولی نیست. از خود بپرسید: این چه شناختی است که اگر نماز بخوانی، روزه بگیری، حج بروی؛ ولی نسبت به امام زمان خود معرفت نداشته باشی؛ دینداری تو زیر سؤال می رود؟! پس این شناخت، صرفاً شناخت اسمی و لفظی و خانوادگی نیست، بلکه شناخت یک مقام است. امام یک مقام است و سن و اسم حضرت نسبت به شناخت حقیقتشان بسیار فرع است.

    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بسیاری از سؤالاتی که جوانان عزیز از ما دارند، به جهت این است که تصوّر واقعی و صحیحی نسبت به امام ندارند. اگر ما بتوانیم به گونه ای

    ص: 19

    صحیح امام علیه السلام را به این نسل معرفی کنیم، اصلاً این سؤالات و این شک ها مطرح نمی شود که آیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه وجود دارند یا خیر؟ و اگر وجود دارند چرا این همه عمر می کنند و اصلاً چرا ظاهر نمی شوند؟ روش ما این نیست که ثابت کنیم آیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه وجود دارند یا خیر؟ بلکه نحوه بودن امام را بیان می کنیم و توضیح می دهیم، آنگاه هر قلب مستعدی در خودش قبول می کند. البته انتظار نداشته باشید که امام شناسی آسان باشد. نه توحید شناسی و نبوّت شناسی و معادشناسی آسان است و نه امام شناسی و بنا هم نیست که مسلمانان به طور سطحی متوجّه امور و مبانی دین باشند. مسلمان باید اندیشه اش بلند باشد و به حقایق بلند موجود درهستی دست یابد.



    امام واسطه فیض بین خدا و مخلوقات

    لازم ترین موضوع، درک و تصور صحیح از مقام امام زمان عجل الله تعالی فرجه است و اگر تصور ما صحیح شد بسیاری مسائل بعدی خود به خود روشن می شود.

    در دعای شریف ندبه می خوانیم:

    «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأرْضِ وَ السَّماءِ»؛ یعنی کجاست آن سببی که بین زمین و آسمان عامل اتّصال مادون به مافوق است.

    این همان مفهوم واسطه فیض است؛ یعنی امام علیه السلام واسطه بین خدا و کلّ عالم هستی است و اگر متوجّه شویم که امام علیه السلام یک حقیقت و یک مقامند در عالم، می رسیم به این که حتّی ملائکه هم وجود خود را از امام می گیرند. وقتی فهمیدیم امام واسطه فیض است و واسطه فیض بودن؛ یعنی

    ص: 20

    از نظر حقیقت از همه موجودات حتّی از ملائکه مقرّب هم بالاتر است. برای این که روشن شود معنای واسطه فیض بودن یعنی یک حقیقت، به این روایت که در جوامع روایی فریقین از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده، توجّه کنید که حضرت فرمودند: «کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْماءِ وَ الطّین»(1)؛ یعنی من نبیّ بودم و آدم بین آب و گل بود. همچنین در روایت از امیر المؤمنین علیه السلام داریم که حضرت فرمودند: «کُنْتُ وَصِیًّا وَ آدَمُ بَیْنَ الْماءِ وَ الطّین»(2) یعنی من وصیّ پیامبر صلی الله علیه و آله، بودم وقتی آدم هنوز در بین آب و گل بود. این دو روایت همدیگر را تأکید می کنند. باید مفهوم این روایات روشن شود تا بتوان فهمید امام یعنی چه؟ و امام زمان دوستی و توسّل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه یعنی چه؟ و این که ما به وجود امام زمان زنده ایم چه مفهومی دارد؟

    این که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «آدم هنوز به دنیا نیامده بود که من پیامبر بودم»؛ منظور این است که مقام حضرت قبل از خلقت عالم، وجود داشته است، قبل از این که حضرت آدم علیه السلام خلق شود و نسل های متمادی به دنیا بیایند و بعد بدن و نفس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنیا بیاید، قبل از همه این ها مقام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وجود داشته است. معنی این که گفته می شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یک مقام است، به همین معنی است. و روایت دوم هم که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند، خبر از همان نکته می دهد که امام یک مقامی است فوق جسم و جسمانیات.

    ص: 21

    1- «بحار الانوار»، ج 16، ص 403.
    2- «عوالی الْلَآلی»، ج4، ص124.
    از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرموده اند: «شعبان ماه من است، پس روزه بدارید در این ماه برای محبّت پیغمبر خود»(1)

    یعنی با انجام این دستور، به مقامی می رسیم که محبّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قلبمان ایجاد می شود. این حالت را نمی توان با کتاب خواندن به دست آورد. با خواندن صد کتاب تاریخ اسلام و زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله نمی توان پیامبرشناس شد. چون پیامبر صلی الله علیه و آله یک مقام است، برای نزدیکی به مقام رسول الله صلی الله علیه و آله و دوست داشتن پیامبر صلی الله علیه و آله باید ریاضت کشید، از نوع ریاضت هایی که در ماه شعبان به ما دستور داده اند، مثل روزه و دعا و استغفار.

    همچنین در روایت آمده است که با زحمت و ریاضت می توان امام زمان عجل الله تعالی فرجه را رؤیت کرد، چون امام زمان عجل الله تعالی فرجه یک مقام است. برای ارتباط با آن مقام باید توجّه جان انسان از دنیا و تعلّقات دنیایی قطع شود و به غیب نظر کند؛ یعنی اگر بخواهی بُعدی از ابعاد آن عصمت کل را دریابی، باید در بعدی از ابعاد، یک هم سنخی و هماهنگی با مقام عصمت در خود ایجاد کنی. این که فرموده اند: «اگر چهل روز خالصانه صبح کنی و قلب خود را آماده نمایی، حضرت را می بینی»؛ به این معنا است که اگر خود را از هرگونه رذیلت خالص کردی و قلب را برای پذیرش حکم خدا آماده کردی و مقام انسانی ات از حدّ دنیا و جسم و خشم و شهوت بالا و بالا و بالاتر آمد روحت زلال می شود و به مقامی از کمال می رسد که حضرت علیه السلام بر او نظر کند و انسان نیز ایشان را در منظر خود مشاهده


    ص: 22

    1- «مفاتیح الجنان»، در فضیلت ماه شعبان.
    نماید، و از این جاست که سیر روح و تعالی آن انسان شروع می شود، چون هدفش را پیدا کرده است.
    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امامِ غایب و نه مخفی

    منظور از غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه این نیست که حضرت جایی مخفی شده باشند، بلکه باید متوجّه بود که حضرت غایب شده اند، نه مخفی. باید در مورد این دو مفهوم تأمل کنیم و مفهوم غایب را بفهمیم. متأسفانه بعضی ها مقام غیب امام عجل الله تعالی فرجه را با مخفی کردن یکی گرفته اند و در معرفت نسبت به امام به اشتباهاتی گرفتار شده اند. درک این مقام به آسانی میسّر نیست، همان طور که خود ائمه می فرمایند: «اَمْرُنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب»(1)؛ یعنی امر ما بسیار مشکل و رام ناشدنی است. و در جایی دیگر می فرمایند: «امر ما سرّ در سرّ است»(2)
    یعنی امر ما سرّی است پنهان در سرّ؛ پس باید با کمی تلاش آماده درک این مقام شد و بدون تلاشِ فکری و قلبی حقیقت موضوع به دست ما نمی آید.
    مخفی شدن؛ یعنی کسی این جا هست و در عرض ما هم هست، امّا مثلاً پشت دیوار پنهان شده است، ولی غایب بودن؛ یعنی کسی فوق هستیِ مادّی است، مثل ملائکه که در غیب هستند و در مقامی بالاتر از عالم مادّه جای دارند. مقام غیب امام زمان عجل الله تعالی فرجه به جهت واسطة فیض بودن حضرت است و هستی در قبضة مقام غیبی حضرت است و اساساً هر مرحله و مرتبة
    ص: 23
    ________________________________________
    1- «خصال»، ج2، ص624، ص183.
    2- «بحار الانوار»، ج2، ص71. یا «بصائرالدرجات»، ص28.
    پایینی در قبضة مرتبه بالاترِ غیبی اش قرار دارد. برای روشن شدن واسطة فیض بودن حضرت باید بتوان اثبات کرد که امام زمان عجل الله تعالی فرجه از نظر درجة وجودی از تمام ملائکة مقرّب بالاتر است، امّا مخلوق خداست. به قول بزرگان «کُلُّ ما سِوَی الله» است؛ یعنی غیر از خدا هر چه در هستی، کمال محسوب می شود، همه در آن مقام جمع است و مراتب وجود در آن حضرت به صورت جامع وجود دارد.(1)

    امضاء



  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    معنی«واسطة فیض بودن»

    برای روشن شدن مفهوم واسطة فیض مثالی می زنیم. شما، «من» و «تن» خود را در نظر بگیرید. چه کسی صحبت می کند؟ مسلّم «من»، اما از زبان و صوت کمک می گیرد. چه کسی می بیند؟ «من»، امّا از طریق چشم. آن که همه کاره است، یعنی می بیند و می شنود و راه می رود و قلبش تپش دارد، «من» یا نفس انسان است. اگر «من» نباشد، قلب هم تپش ندارد، امّا آیا این «من» حاضر است یا غایب؟ «من»حاضرِ غایب است، به یک اعتبار از همة اعضای بدن در خود بدن «حاضر»تر است، ولی برای شما و حسّ شما بدن «ظاهر» است. پس ملاحظه می کنید که منِ شما و تنِ شما در کنار هم و در عرض هم نیستند، بلکه در اصطلاح فلسفه، در طول یکدیگرند. یعنی «منِ» شما فوق «تنِ» شماست نه پهلوی تنِ شما. «منِ» شما از نظر درجة وجودی بالاتر از تنِ شماست. درجة وجودی موجود غایب همیشه
    ص: 24
    ________________________________________
    1- حتماً عنایت دارید که جامعیت حضرت با وجود شخصی وی منافات ندارد، چون وجود او کلّیِ سِعِی است و نه یک کلّیِ مفهومی و انتزاعی.
    از عالم مادّه بالاتر است، مثل «منِ» شما نسبت به تنِ شما. همچنین عالَم غیب، از خود مادّه در مادّه حاضرتر است، مثل حضور فعّال «من» شما در چشم و گوش شما که عملاً اوست که می بیند، منتها از طریق چشم شما. الآن، آن که می شنود «منِ» شماست که می شنود، نه گوش شما. امّا آن که در صحنه «ظاهر» است تن شماست با اعضایش، و آن که در صحنه «حاضر» است، «منِ» شماست. «منِ» شما در همه جای تن شما حاضر است، امّا چون مجرّد است، محدود به بدن نیست. پس اگر می گوییم «منِ» شما واسطة بین «تنِ» شما و عالم اعلی است، به این معنا است که اولاً؛ بودنِ آن واسطة فیض، بودن در مرتبة وجودی بالاتری است و لذا «غایب» است، چون مرتبه اش بالاتر است. ثانیاً؛ تمام مرتبة مادون در قبضة آن واسطة فیض قرار دارد.
    امضاء



  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فرق «حضور» با «ظهور»

    مثال دیگری می زنیم: خدا «حضور» مطلق است؛ یعنی در همه جا از همه چیز حاضرتر است؛ امّا حضورش مثل دیوار و سنگ و... نیست. اگر بخواهد مثل دیوار حاضر باشد که دیگر خدا نیست، بلکه یک دیوار است. حاضر بودن در جایی غیر از ظاهر بودن است. مثلاً این لیوان در این جا «ظاهر» است و شما می توانید آن را ببینید، علّتش هم این است که یک جا هست و جاهای دیگر نیست، پس می توانید آن را ببینید؛ امّا اگر همه جا بود، دیگر ظاهر نبود.
    ص: 25
    اگر چیزی شکل داشته باشد، یعنی در یک مکان هست و در مکان دیگر نیست؛ امّا اگر حدّ و مرز و شکلی نداشته باشد، همه جا می تواند باشد. چیزی که «ظاهر» است، محدود است و چیزی که «حاضر» است، ولی ظاهر نیست، حقیقتی است فوق محدودیت های مکان، پس محدود هم نیست. ذات خداوند از آن نظر که همه جا هست، «ظاهر» نیست، اگر ظاهر بود که دیگر ذات خدا نبود؛ زیرا خداوند وقتی بخواهد ظاهر باشد، باید محدودیت هم داشته باشد.
    امضاء



  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تا این جا دو مطلب «ظاهر بودن» و «حاضر بودن» را در نظر داشته باشید که «ظاهر بودن» محدودیت می آورد و «حاضر بودن» وسعت می آورد. حال سؤالی مطرح می شود که «منِ» من چقدر در تنِ من حضور و نقش دارد؟ جواب این سؤال این است که همه تنِ من در قبضة «منِ» من است؛ زیرا «منِ» من فوق «تن» من است و چون مجرّد است، همیشه مادون یعنی بدن را قبضه می کند و در اختیار دارد و لذا اگر من اراده کرد دستش را بالا بیاورد، دست نمی تواند مقاومت کند. این فوق بودن درجه وجودی من از تن، فوق بودن حقیقی است، نه نسبی. مانند سقف اتاق نیست که نسبت به کف اتاق، بالا باشد، ولی نسبت به شخصی که روی سقف ایستاده، پایین محسوب شود. پس «منِ» من، حقیقتاً از نظر درجة وجودی بالاتر و فوق «تنِ» من است؛ به همین جهت تمام تن در قبضة من است. در واقع«من» یا نفس انسان است که می شنود و می گوید و حرف می زند و راه می رود، منتها اعضاء تن را به عنوان ابزارهای خود به کار می گیرد. «تن» مثل عصاست در دست «من». إن شاءالله با تأمّل در مثال «من» و «تن»، معنی
    ص: 26
    واسطة فیض بودن امام زمان عجل الله تعالی فرجه در هستی روشن می شود که مَثَلِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه در کلّ هستی، مثَلِ «من» است در «تن».
    امضاء



  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این نوع مطالبی که عرض شد به عنوان مقدّمات امام شناسی است و باید در دبستان فرهنگِ فکری تشیّع، بررسی و تدریس شود. ما حق نداریم بدون آن که امام را بشناسیم از این دنیا برویم. از امام کاظم علیه السلام روایت هست که فرمودند: «هرکس بمیرد و امامش برایش مشخص نشده، به مرگ جاهلیت مرده، و مردم معذور نیستند تا این که امامِ خود را بشناسند و کسی که بمیرد و امام خود را بشناسد، مثل کسی خواهد بود که در کنار حضرت قائم علیه السلام در چادر آن حضرت بوده است»(1)؛ اگر بتوانیم در مورد امام شناسی وقت بگذاریم، تمام معارف دین به نحوی بسیار روشن برایمان حل می شود.
    در دعای ندبه داریم که: «اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْاَوْلِیاء»؛ کجاست آن وجه خدا که اولیاء الهی به سوی او نظر دارند، یعنی حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه وجه الهی هستند و نمایش کامل صفات الهی می باشند، یعنی امام از ملائکه هم بالاتر است. امام حقیقتاً به جهت مقام جامعیت اسمائی اش از ملائکه هم بالاتر است. همان طور که «من» حقیقتاً فوق «تن» و حتّی فوق قوای «بینایی» و «شنوایی» است.
    با این مقدمات إن شاء الله معنی غیب بودن امام را متوجّه شدید، یعنی کلّ هستی زیرپای امام و در قبضة امام عجل الله تعالی فرجه است. امام غایب اند، نه یعنی در سرداب سامراء گم شده اند. عرض شد که جهان در قبضة امام است، مثل
    ص: 27
    ________________________________________
    1- «بحار الانوار»، ج 23، ص77.
    امضاء



صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi