ماهيت اسرائيل
پيشدرآمد[1]
نگاه اجمالي به زمينههاي شكلگيري غدهي سرطاني صهيونيسم اسراييل
تهديد نظامي ، سيطرهي مخرب اقتصادي بر اقتصاد جهان، نفوذ در سياست جهاني، تسلط و استيلا بر امكانات فرهنگي توسط صهيونيسم اسراييل، هر ناظر انديشمندي را به عمق فاجعهاي كه در حال تحقق است آگاه ميسازد.
صهيونيسم را بايد محصول و ثمرهي خصلتهاي دروني بخشي از قوم يهود دانست كه در شاخصههايي همچون: پولپرستي،[2] خيانتپيشگي،[3] قساوت و سنگدلي،[4][5]، نژادپرستي[6] و نظامي خلاصه ميشود و امروز نيز به گونهاي آشكار، در اين قوم خونريز و فتنهگر جلوهگر و نمايان است.
در نژادپرستيِ صهيونيستها همين بس كه سازمان ملل نيز در سال 1975 م، ضمن قطعنامهاي، صهيونيسم را نوعي نژادپرستي خواند و در كنگرههاي گوناگون بينالمللي، اصول نژادپرستانهي صهيونيسم محكوم شده است.[7] رفتار توهين آميز صهيونيستها با مسيحيان، مسلمانان، اعراب و ديگر ملل جهان بهخوبي حاكي از اين خصلت خطرناك است و خاطرهي اقدامات و جنگ افروزي نازيها را تداعي ميكند.
دامنهي تبعيض نژادي صهيونيستها، حتّي خود يهوديان را نيز در بر ميگيرد؛ همچنان كه: «درجهبندي يهوديان توسط صهيونيستها در سرزمينهاي اشغالي كه مدعيان نژاد برتر هستند، هر روز بر گسترش و شدت آن ميافزايند. اقدامات انجام شده عليه سياهپوستان يهودي، كه بر مبناي آن اسراييل از خاخامهاي يهودي خود در ايالات متحده خواسته است كه ديگر به هيچ سياهپوستي اجازه ندهند به دين يهود بگرود، اين كه نخست وزير اسراييل در سيام آوريل 1984 م اعلام كرد به زودي تمام سياهپوستان يهودي را از اسراييل بيرون خواهيم ريخت.»[8] و صدها شاهد ديگر، پرده از واقعيت انكارناپذير رشد نژادپرستي از سوي اين غدهي سرطاني برميدارد.
صهيونيستها در پيشبرد اهداف شوم خود، حتّي دين يهود را ملعبه قرار داده و از آن استفادهي ابزاري نمودهاند. مراجعه به متون تورات تحريف شده، براي توجيه تهاجمات و قتلعامها، از اصول سياست اسراييل است؛ در حالي كه به گفتهي روژهگارودي «استفادهي خونبار از متون مذهبي براي توجيه سياست جنايتكارانه، هيچ گونه پايه و اساس ديني ندارد، بلكه به علت برداشت افراطگرايانه از متون مقدس است؛ اين برداشت به صورت يك كلاهبرداري نژادپرستانه در آمده است».[9]