نکاتی کمترشنیدهشده از تصمیمگیری برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
موسسه تنظيم و نشر آثار امام نامه مهم احمد خميني را منتشر كند
تا سالها تصمیمگیری در مورد ادامهی جنگ پس از خرمشهر در فضای رسانهای مسالهای چالشی تلقی نمیشد و مخالفتها به اپوزیسیون نسبت داده میشد. ده سال پس از این تصمیم، احمد فرزند امام گفت امام موافق ادامهی جنگ پس از فتح خرمشهر نبود. احمد گفت: «امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسولان جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط العرب برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این کار موافق نبودند و میگفتند اگر بناست شما جنگ را ادامه بدهید بدانید اگر این جنگ با وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمامشدنی نیست، ما باید این جنگ را تا نقطهای خاص ادامه بدهیم و الان که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده، بهترین موقع برای پایان جنگ است.»
این تنها روایت از اعضای جلسات تصمیمگیری برای ادامهی جنگ است که میگوید امام به دنبال پایان جنگ بود. محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی بارها تاکید کردهاند امام بههیچوجه موافق اتمام جنگ نبود و تنها با ورود به خاک عراق برای ادامهی جنگ مخالف بود. دو ماه پیش از فتح خرمشهر، در ابتدای سال 61 همزمان با عملیات فتحالمبین، هاشمی دریافته بود که خرمشهر آزاد خواهد شد و مساله ورود به خاک عراق یک سوال جدی خواهد بود.
یکی از رایزنیهای او با امام در فروردین 61 مشاوره دربارهی ورود به خاک عراق است. امام مخالف ورود به خاک عراق بود منتها نظرات خیلی تند بود و عدهای میگفتند دولت جدید عراق را هم تشکیل دهند اما نظر امام چیز دیگری بود. خاطرات هاشمی رفسنجانی جمعه 6 فروردين61 (هنوز عملیات فتحالمبین پایان نیافته): «احمدآقا آمد و گفت: امام با ورود ما به خاك عراق موافق نيستند و تشكيل شوراى انقلاب عراق در ايران را هم صلاح نميدانند.»
پس از آزادی خرمشهر جلساتی با حضور امام تشکیل شد. فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی معتقد بودند اگر با یک عملیات به رودخانهی اروند که در خاک عراق شط العرب نام دارد برسیم و بالاسر بصره قرار بگیریم، صدام سقوط میکند. امام خمینی با ورود به خاک عراق مخالف بود، میگفت مردم عراق آسیب میبینند، فشار بر ما زیاد میشود و کمکها به عراق بیشتر میشود. امام میگفت بدون اینکه وارد خاک عراق بشویم برای سقوط صدام فشار بیاوریم. فرماندهان معتقد بودند اگر عراق بداند وارد خاکش نمیشویم فشارها را تحمل میکند، اما اگر بالاسر بصره باشیم نمیتواند دوام بیاورد. هاشمی رفسنجانی میگوید در آن دو جلسه بیشتر نظامیها صحبت کردند و او و آقای خامنهای چندان سخن نگفتند. در جلسهی اول تیمسار ظهیرنژاد استدلال رسیدن به شطالعرب را توضیح داد و محسن رضایی نیز که در جلسهی اول حضور نداشت در جلسهی دوم نظرات ظهیرنژاد را تایید کرد و دوباره توضیح داد. از هاشمی میپرسم شما نیز با استدلال آنها موافق بودید؟ تایید میکند.
هرچه بود استدلال نظامیان و همراهی سیاسیون با استدلال نظامیها آیتالله خمینی را متقاعد کرد. احمد خمینی جدیترین مخالف ادامه جنگ بود و به روایت سردار علایی نامهای به امام نوشت و از تغییر نظر امام گله کرد و دلایلش برای مخالفت با ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را توضیح داد. در یکی از گفتگوهایی که با سردار محسن رشید(از اعضای دفتر سیاسی سپاه در زمان جنگ) داشتم ایشان با نامبردن از یکی از مقامات ارشد نظامی گفت که او در جلسهای سالها پس از پايان جنگ گفته است اگر ما هوش حاجاحمدخمینی را داشتیم جنگ را ادامه نمیدادیم.
امیدوارم موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی این نامه مهم را منتشر کند.
به روایت امیر مفید از فرماندهان وقت ارتش، فرماندهان نظامی با جمعزدن آمار تلفات و خسارتهای عراق در عملیاتها(تا بعد از عمليات بيتالمقدس) به نتیجه رسیده بودند، بیش از 50درصد توان ارتش صدام از بین رفته است. یک حملهی دیگر میتوانست ضربهی آخر به حکومت نیمهجان صدام باشد.
نکته مهم اینجا بود كه شاید هیچکدام از فرماندهان نظامی و مسولین سیاسی گزینهای به نام شکست در عملیات بعدی را پیشبینی نمیکردند و گویا تنها امام به این گزینه اندیشیده بود و گفته بود اگر موفق نشوید دیگر این جنگ تمامشدنی نیست.
به هر حال ایران آماده عملیات رمضان(تير و مرداد 61) شد. در یادداشت فردا درباره این عملیات تلخ و وحشتناک و نقد روند ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و اشتباهات مهم در این روند خواهم نوشت.
jafarshiralinia
http://s9.picofile.com/file/8299596600/101.jpg