صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35

موضوع: در سايه آفتاب (جلوه هاى رفتار علوى)

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شهید مطهری می گوید:
    علی از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرمند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه ای به نیرومندی جاذبه و داقعه علی پیدا نکنیم...
    در میان اصحاب پیغمبر هیچ کس مانند علی دوستانی فداکر نداشت، همچنان که هیچ کس مانند او دشمنانی جسور و خطرناک نداشت...
    (دوستان) جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند و در دوستی او همه چیز را فراموش کرده اند، از مرگ علی سالیان بلکه قرونی گذشت، اما این جاذبه همچنان پرتو می افکند و چشمها را به سوی خویش خیره می سازد... تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را می شناسند که بی اختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کرده اند...
    علی به همین شدت دشمنان سر سخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود می پیچند... با او میانه خوبی ندارند و از وجود او رنج می برند...) (37)
    برجستگی و ارزش شخصیت پر جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) تنها در عمل و سلوک آن حضرت خلاصه نمی شود، بلکه کارگزارن خویش را به این شیوه زندگی سفارش و راهنمایی می کند.
    َّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی إِقَامَةِ الدینِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ الاَْثِیمِ وَ أَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ الْمَخُوفِ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ عَلَی مَا أَهَمَّکَ وَ اخْلِطِ الشدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللینِ وَ ارْفُقْ مَا کَانَ الرفْقُ أَرْفَقَ
    وَ اعْتَزِمْ بِالشدَّةِ حِینَ لاَ تُغْنِی عَنْکَ إِلا الشدَّةُ وَ اخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَنَاحَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الاِْشَارَةِ
    وَ التَّحِیَّةِ حَتَّی لاَ یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ وَ لاَ یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ(38)
    (پس از یاد خدا و درود! همانا تو از کسانی هستی که دریاری دین از آنها کمک می گیرم و سرکشی و غرور گناهکاران را در هم می کوبم و مرزهای کشور اسلامی را که در تهدید دشمن قرار دارند حفظ می کنم. پس در مشکلات از خدا یاری جوی، و درشتخویی را با اندک نرمی بیامیز.
    در آنجا که مدارا کردن بهتر است، مدارا کن و در جایی که جز با درشتی کار انجام نگیرد، درشتی کن. پر و بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشاده روی و فروتن باش و در نگاه او اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره کردن با همسایگان یکسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مایوس نگردند).
    علی (علیه السلام) چنان برای ویژگی ارزش قایل است که به مردم مصر در مورد مالک اشتر می نویسد:
    اَشَدَّ عَلَی الْفُجّارِ مِنْ حَریقِ النّارِ.... وَ قَدْ اثَرْاتُکُمْ بِهِ علی نَفْسِی لِنَصیحَةِ لَکُمْ وَ شِدَّةِ شَکیمَتِهِ عَلی عَدوِّکُمْ (39)
    (مالک) بر بدکاران از شعله های آتش تندتر است... من شما را بر خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم زیرا او خیر خواه شما است و سر سخت در برابر دشمنانتان.
    و در جای دیگر می فرماید:
    إِنَّ الرَّجُلَ الَّذِی کُنْتُ وَلَّیْتُهُ أَمْرَ مِصْرَ کَانَ رَجُلاً لَنَا نَاصِحاً وَ عَلَی عَدُونَا شَدِیداً نَاقِماً(40)
    همان مردی را فرماندار مصر قرار دادم که نسب به ما خیرخواه و بر دشمنان ما سخت گیر و در هم کوبنده است.(41)
    اما آنچه در مورد جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) گفتنی است و مطابق مصادیق تاریخی، شهید مطهری نیز بر آن تاءکید دارد، اینکه هرگاه علی (علیه السلام) در مقابل اشتباه و تخلف و فرصت طلبی یاران و دوستانش عکس العمل نشان داد، عشق و محبت و شیفتگی یارانش رو به کاستی نرفت، چون نیک می دانستند که علی تجسم حقیقت است و انگیزه ای جز اجرای حدود الهی ندارد.
    امام خود می فرماید:
    لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَی أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی
    وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَی الْمُنَافِقِ عَلَی أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَی عَلَی لِسَانِ النَّبِی الاُْمی ص أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لاَ یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لاَ یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ(42)
    (اگر با شمشیرم بر بینی مؤ منی بزنم که دشمن من شود، با من دشمنی نخواهد کرد و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد و این بدان جهت است که قضای الهی جاری شد و بر زبان پیامبر اُمی (صلی الله علیه وآله) گذشت که فرمود:
    (ای علی! مومن تو را دشمن نگیرد و منافق تو را دوست نخواهد داشت.)
    با داستانی زیبا، بیشتر می توان به عمق معنی سخن پیامبر پی برد.
    (...مردی است از دوستان امیرالمومنین، با فضیلت و با ایمان، متاءسفانه از وی لغزشی سر زد؛ می بایست حد بر روی جاری می گشت. امیرالمؤ منین پنجه راستش را برید. آن را به دست چپ گرفت. قطرات خون می چکید و (مرد پنجه بریده) می رفت. (ابن الکواء) - خارجی آشوبگر - خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی استفاده کند. با قیافه ای ترحم آمیز جلو رفت و گفت دستت را چه کسی بریده؟ گفت:
    (پنجه ام را برید سید جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت، ذیحق ترین مردم نسبت به مؤ منان، علی بن ابی طالب، امام هدایت... پیشتار بهشتهای نعمت، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات... رهبر راه رشد و کمال. گوینده گفتار راستین و صواب، شجاع مکی و بزرگوار با وفا.)
    ابن الکواء گفت: وای بر تو! دستت را می برد و این چنین ثنایش می گویی؟
    گفت: چرا ثنایش نگویم و حال آنکه دوستی اش با گوشت و خونم در آمیخته است؟ به خدا سوگند که نبرید دستم را جز به حقی که خداوند قرار داده است.) (43)
    و چه نیکو و قابل ستایش است، عمل و کردار کارگزاران و فرماندهان و مسؤ ولیتی که رفتار علوی و شیوه زندگی آن منبع فیاض را پیشه خود ساخته اند و جز عشق به علی و آموزه های عظیم او اندیشه ای در سر ندارند.


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ...................) Anotates (.................
    1) 1. نهج البلاغه، نامه 45، نامه امام علیه السلام به عثمان بن حنیف
    .
    2) 1-
    نهج البلاغه، خطبه 3 شقشیه، بند 10
    2-
    سوره اعراف، آیه 179
    3-
    شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19 و 20 و ص 470؛ شرح غررالحکم، ج 5، ص 377، ش 8830. ارزش کسی که تلاش و همت خویش را در تامین شکم خلاصه کند به اندازه چیزی است که از شکم او خارج می شود.
    3)
    شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19 و 20، ص 470.
    خدای سبحان می قرماید: ای فرزند آدم! تو را خلق نکردم تا سودی ببرم، بلکه نتیجه خلقتت، سود بردن تو از من است.
    4)
    عارف شبستری
    5)
    سوره انعام، آیه 57.
    6)
    سوره انعام، آیه 124.
    7)
    سوره مائده، آیه 3. امروز، کافران از دین شما ناامید شدند.
    بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز، دین شما را کامل و نعمت را برای شما تمام کرده ام و راضی شدم که اسلام برای شما دین و آیین باشد.
    8)
    غدیر در لغت به تالاب و آبگیر گفته می شود که آب باران و سیل در آن جمع می شود (فرهنگ معین، ج 2، ص 2393). غدیر خم، آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیه جحفه، واقع در دو میلی جحفه که سرچشمه ای در آن می ریخته و ماجرای ابلاغ ولایت علی (ع) در آنجا واقع شد (همان، ج 6، ص 1244).
    9)
    خصال صدوق، ج 1، ص 173
    10)
    سوره اعراف، آیه 163. روز شنبه آنان، ماهی هایشان روی آب می آمد و روز غیر شنبه به سوی آنان نمی آمد.
    11)
    سوره بقره، آیه 184. هرکس از شما که در ماه رمضان بیمار یا در سفر باشد، پس روزهای دیگری را روزه بگیرد.
    12)
    سوره آل عمران، آیه 140. ما در این روزهای ظفر و شکست را به نوبت میان مردم می گردانیم.
    13)
    نهج البلاغه، حکمت 396. زمانه روز است: یک روز به نفع توست و یک روز بر ضرر تو.
    14) 1.
    در بخش اشارات در این باره بحث خواهیم کرد. رک: ص 168.
    15) 2.
    سوره اعراف، آیه 54 ؛ سوره حدید، آیه 4. خدایی که آسمان و زمین را در شش مرحله خلق کرد.
    16) 3.
    سوره فصلت، آیه 9. زمین را در دو مرحله خلق کرد.
    17) 1.
    سوره طه، آیه 126. امروز همهان گونه (که آیات ما را فراموش کردی) فراموش می شوی.
    18) 2.
    سوره نحل، آیه 63. پس او (شیطان) امروز سرپرست آنان است.
    19) 1.
    کشاف، ج 1، ص 604، ذیل آیه.
    20) 2.
    هو ما یقابل الطمع (التحقیق، یاس).
    21) 1.
    سوره هود، آیه 62.
    22) 2.
    نهج البلاغه، خطبه 192 قاصعه بند 121. هرچند که در عبارت آن حضرت ایس به کار رفته است، نه یئس، لیکن فیومی از برخی نقل کرده که گفته اند: ایس مقلوب یئس؛ و بعضهم یقول: هو مقلوب من یئس (مصباح المنیر، ایس).
    23) 1.
    سوره توبه، آیه 32 - 33. آنان اراده دایمی دارند که نور خدا با دهانهایشان خاموش کنند، در حالی که خدا می خواهد نورش را تمام و کامل کند هر چند که کافران را خوش نیاید. او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند، هر چند که مشرکان را خوش نیاید.
    24) 1.
    سوره مائده، آیه 15. برای شما از جانب خدا، نور و کتابی روشنگر آمده است.
    25) 2.
    سوره بقره آیه 217.
    26) 1.
    سوره بقره، آیه 109. بسیاری از اهل کتاب دوست دارند شما را بعد از ایمان آوردنتان به کفر بر گردانند.
    27) 2.
    سوره آل عمران، آیه 69. گروهی از اهل کتاب دوست دارند که شما را گمراه کنند.
    28)
    سوره بقره، آیه 120. یهود و نصاری هرگز از تو راضی نخواهند شد، جز اینکه از دین و آیین آنها پیروی کنی.
    29) 4.
    سوره بقره، آیه 111. کسی داخل بهشت نمی شود جز آنکه یهود و نصرانی باشد.
    30) 5.
    سوره بقره، آیه 135. یهودی یا نصرانی باشید تا هدایت شوید.
    31) 1.
    سوره ص، آیه 6. بروید و بر خدایانتان استقامت و پایداری بورزید.
    32) 2.
    سوره نساء آیه 101. کافران برای شما دشمن آشکاری هستند.
    33) 3.
    سوره بقره، آیه 98. کسی که دشمن خدا، فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد، (بداند که) خدا دشمن کافران است.
    34) 3.
    سوره بقره، آیه 120. یهود و نصاری هرگز از تو راضی نخواهند شد، جز این که از دین و آیین آنها پیروی کنی.
    35) 1.
    هوالمراقبه و الوقایعه مع الخوف، بان یراقب اعماله و یتقی نفسه مع الخوف و الملاحظه (التحقیق، خشی).
    36) 1.
    سوره احزاب، آیه 39. مبلغان رسالات الهی از خدا می ترسند و از کسی جز او خشیت ندارند.
    37) 2.
    سوره یوسف، آیه 13. (یعقوب (ع) به فرزندان خود گفت:) خوف دارم که گرگ، او (یوسف (ع) را بخورد.
    38) 1.
    سوره شعراء، آیه 21. (موسی (ع) گفت:) از شما گریختم؛ زیرا از شما خوف داشتم.
    39) 2.
    رک: المیزان، ج 11، ص 343، ذیل آیه 21 سوره رعد.
    40) 3.
    سوره فاطر، آیه 28. از میان بندگان خدا فقط علما از او می ترسند.
    41) 1.
    بحار، ج 2، ص 52.
    42) 1.
    سوره انفال، آیه. خداوند نعمتی را که به قومی عنایت کرده، تغییر نمی دهد جز آن که آنها آنچه را مربوط به خودشان است، تغییر دهند.
    43) 1.
    سوره بقره، آیه 211. کسی که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تغییر دهد و کفران کند (باید بداند که) خداوند شدید العقاب است.
    44) 3.
    سوره نحل، آیه 112. خداوند برای کفران نعمت کنندگان به قریه ای مثال می زند که دارای امنیت، آرامش و اطمینان بود و روزیش از هر جا می رسید. پس از آن، نعمت خدا را ناسپاسی کردند. خدا هم به سزای آنچه انجام می دادند، طعم گرسنگی و ترس را به آنان چشاند.
    45) 1.
    سوره نحل، آیه 121 - 122... شاکر نعمت های الهی بود.
    خدا او را برگزیده، به راه راست هدایت کرد و در دنیا به او حسنه و نعمت داد و در آخرت، از صالحان است.
    46) 2.
    سوره بقره، آیه 279. (اگر ربا خواری را ترک نکنید) بدانید که در جنگ و نبرد با خدا و رسولش هستید.
    47) 3.
    سوره آل عمران، آیه 28. خداوند، شما را از نافرمانی و عقاب خویش می ترساند و بدانید که صیرورت و بازگشت شما به سوی خداست.
    48) 1.
    سوره فتح، آیه 4و7. لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست.
    49) 2.
    سوره فجر، آیه 29 - 30. در زمره بندگان من در آی و در بهشت من داخل شو.
    50) 3.
    سوره محمد (ص)، آیه 12. خدا، کسانی را که ایمان آورند و اعمال صالح به جاآرند، در بهشت هایی داخل می کند که نهرها از زیر آن جاری است.
    اوامر و نواهی به دو دسته مولوی و ارشادی تقسیم می شود: امر و نهی مولوی آن است که از مقام مولویت صادر می شود. موافقت با اینگونه اوامر و نواهی واجب بوده، سبب مثوبت می گردد و مخالفت با آن حرام بوده، موجب عقوبت می شود، مانند امر به نماز خواندن، روزه گرفتن و نهی از نجس کردن مسجد... امر و نهی ارشادی آن است که از مقام مولویت صادر نشود و فقط ارشاد به نفع ضرری است که در متعلق امر و نهی وجود دارد و عقل نیز آن را می فهمد. مقصود از این امر رسیدن به منفعت مامور به و مصون ماندن از مضرت منهی عنه است، مانند اوامر و نواهی طیب.
    51) 1.
    سوره آل عمران، آیه 175. از آنان نترسید و از من بترسید اگر مومن هستید.
    52) 2.
    سوره مائده، آیه 44. از مردم نترسید و از من بترسید.
    53) 1.
    در المنصور، ج 3، ذیل آیه محل بحث.
    54) 1.
    تمام الشی ء: انتهاوه الی حد لایحتاج الی شی ء خارج عنه و الناقص: ما یحتاج الی شی ء خارج عنه (مفردات، تمم).
    55) 2.
    کمال الشی: حصول ما فیه الغرض منه فاذا قیل: کمل ذلک فعمناه: حصل ما هو الغرض منه (همان، کمل).
    56) 1.
    مرتبه بعد تمامیه الاجزاء. و قد سبق ان التمام یستعمل غالبا فی الکمیات و الکمال فی الکیفیات و ان الکمال یتحقق بعد تمامیه الاجزاء اذا اضیفت الیها خصوصیات و محسنات اخر فهو مرتبه بعد التمامیه (التحقیق، کمل).
    57) 1.
    سوره مومنون، آیه 14. سپس جنین را آفرینش تازه ای دادیم. پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است.
    58) 2.
    سوره ذاریات، آیه 56. جن و انس را خلق نکردم، مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.
    59) 3.
    هو الخضوع و الانقیاد قبال برنامج او مقررات معینه (التحقیق، دین).
    60) 1.
    سوره انشراح، آیه 1. آیا برای تو سینه ات را گشاده نکردیم؟.
    61) 1.
    رک: التحقیق، نعم. ریشه نعم به معنای خوشگواری و نیک حال بودن می آید؛ طیب عیش و حسن حال (همان).
    62) 2.
    سوره لقمان، آیه 20. آیا نمی بینید که خدا آنچه را در آسمان و زمین است مسخر شما گردانیده و نعمت های ظاهری و باطنی خود را بر شما ارزانی داشته است؟.
    63) 3.
    گلستان سعدی، دیباچه.
    64) 1.
    تغابن، آیه 14.
    65) 1
    و2. سوره تغابن، آیه 15 و 16.
    66) 1
    و2.سوره تغابن، آیه 15 و 16.
    67) 3.
    سوره تغابن، آیه 17.
    68) 1.
    سوره توبه، آیه 55 و 85 (با اندکی اختلاف).
    69) 1.
    سوره حجر، آیه 29.
    70) 2.
    موافقه المیل بما یجری علیه و یواجهه (التحقیق، رضی).
    71)
    رک: تفسیر ابی السعود و کشاف، ذیل آیه.
    72) 4.
    هو ما یقابل الخصومه و هو الموافقه شدیده فی الظاهر و الباطن بحیث لایبقی خلاف فی البین (التحقیق، مسلم).
    73) 1.
    سوره آل عمران، آیه 19. بی تردید دین در نزد خدا، اسلام است.
    74) 2.
    سوره آل عمران، آیه 85. کسی که غیر از اسلام دین دیگری برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیان کاران خواهد بود.
    75) 1.
    خاتم پیامبران (ص) همه پیامبران پیشین را تصدیق کرد و چون خاتم بود بشارتی به پیامبر پس از خود نداد.
    76) 2.
    سوره صف، آیه 6. هنگامی که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من پیامبر خدا به سوی شما هستم و کتابی که پیش از من بوده، یعنی تورات را تصدیق می کنم و بشارت دهنده ام به پیامبری که پس از من می آید و نام او احمد است.
    77) 1.
    سوره مائده، آیه 48. برای هر امتی شریعت و راه روشنی قرار داده ایم.
    78)
    سوره نحل، آیه 89. و به سوی تو نازل کردیم کتابی را که بیانگر هر چیزی است.
    79) 1.
    سوره فصلت، آیات 41 - 42. به راستی که این قرآن، کتابی عزیز و شکست ناپذیر است که هیچ گونه فساد و بطلانی، نه از پیش رو و نه از پشت سر به آن راه نمی یابد؛ زیرا فرستاده شده از سوی حکیم شایسته ستایش است.
    80) 2.
    سوره احزاب، آیه 40.
    81) 1.
    سوره عصر، آیه 1و2.
    82)
    حلیه الاولیاء، ج 4، ص 345.
    83)
    سیره ابن هشام، ج 3، ص 334.
    84)
    همان، ص 336.
    85)
    سوره توبه، آیه 28. ای کسانی که ایمان آورده اید به راستی که مشرکان نجس هستند. پس نباید بعد از این سال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
    86)
    نهج البلاغه، نامه 16.
    87)
    در تاریخ آمده است: ابو غبشان، در حال مستی، کلید داری و تولیت کعبه را به یک مشک شراب فروخت (الکنی والالقاب، ج 1، ص 128).
    88)
    نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، بند 53. آیا نمی بینید خداوند سبحان انسان ها را از زمان آدم (ع) تا آخرین انسانهای این عالم، با سنگ هایی آزموده است که نه ضرری می رسانند و نه نفعی، نه می بینند و نه می شنوند.
    89)
    بحار، ج 96، ص 374. مردم مامور شدند سراغ این سنگها بیایند و گرد آن طواف کنند. سپس به سراغ ما بیایند و با اعلام پذیرش ولایت ما، نصرت خویش را بر ما عرضه دارند.
    90)
    کامل ابن اثیر، حوادث سالهای 64 و 73.
    91)
    سوره تکویر، آیه 24. پیامبر نسبت به وحی ضنین و بخیل نیست.
    92)
    بحار، ج 67، ص 96. ای مردم! به خدا قسم، چیزی نیست که شما را به بهشت، نزدیک و از جهنم دور کند مگر آنکه شما را امر به آن کردم و چیزی نیست که شما را به آتش نزدیک و از بهشت دور کند مگر آنکه شما را از آن نهی کردم.
    93)
    سوره انعام، آیه 26. کافران، دیگران را از نزدیک شدن به حق نهی می کنند و خودشان نیز از حق دوری می گزینند.
    94)
    رک: سیره ابن هشام، ج 3، ص 68.
    95)
    همان، ج 4، ص 162.
    96)
    همان، ص 179؛ مجمع البیان، ج 5، ص 71، ذیل آیه 65 سوره توبه.
    97)
    بحار، ج 21، ص 247؛ مجمع البیان، ج 5، ص 71، ذیل آیه 65 سوره توبه.
    98)
    سوره احزاب، آیه 60. اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان مرض وجود دارد و شایعه افکنان در مدینه از کارشان دست نکشند، تو را بر ضد آنان می شورانیم و جز مدتی کوتاه در مجاورت تو نخواهند ماند.
    99)
    سوره منافقون، آیه 7. منافقان کسانی هستند که می گویند: به کسانی که اطراف رسول خدا هستند، انفاق نکنید تا پراکنده شوند.
    100)
    سوره منافقون، آیه 8. بی تردید عزت مندان و بزرگان، زبونان را بیرون خواهند کرد.
    101)
    سوره نور، آیه 11. کسانی که داستان افک را به وجود آوردند، گروهی از شما هستند. این ماجرا را شری برای خود مپندارید، بلکه خیری برای شماست...
    102)
    راجع به نگرش سلطنتی به نبوت در نکته ها بحث خواهیم کرد (رک: ص 160.).
    103)
    مجمع البیان، ج 10، ص 836، ذیل سوره.
    104)
    کشاف، ج 4، ص 808، ذیل سوره.
    105)
    این گونه، خدا آیات را برای شما روشن می کند شاید که شما درباره دنیا و آخرت اندیشه کنید.
    106)
    برای این مطلب، در قرآن کریم شواهد فراوانی وجود دارد که آیه نور (سوره نور، آیه 35) و آیات پس از آن را می توان نمونه دیگری از آن دانست.
    107)
    برای مطالعه و دقت بیشتر در آیه تطهیر رجوع کنید به: تجلی ولایت در آیه تطهیر.
    108)
    سوره مائده، آیه 3. امروز، (روزی است که) کافران از (نفوذ در) دین تان (و نابودی آن) ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز، (روزی است که) دین شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام برای شما دین و آیین باشد.
    109)
    سوره مائده، آیه 67. ای پیامبر! آنچه که از سوی پروردگارت به سوی تو نازل می شود، به مردم ابلاغ کن.
    110)
    جمله معترضه، اصطلاحا به جمله ای گفته می شود که با ملاحظه برخی شرایط در میان جمله های دیگر قرار می گیرد و ارتباط منطقی با آن جملات ندارد، هرچند که بی ارتباط نیز نیست، لیکن این ارتباط به گونه ای نیست که اگر این جمله نباشد، خللی در معنای جمله های قبل و بعد ایجاد کند. البته آوردن جمله معترضه، خالی از حکمت نیست و ممکن است متکلم، انگیزه های مختلفی از ذکر آن داشته باشد. مثلا انسان در حال سخن گفتن با دیگری درباره مطلبی علمی است، لیکن بر اساس احساس خطر از وقوع زلزله یا حادثه سهمگین دیگر در بین گفتگو ناگهان کلام را قطع کرده، هشدار می دهد. جمله معترضه، در قرآن کریم نیز فراوان است، مانند: (و اذا بدلنا ءایه مکان ءایه و الله اعلم بما ینزل قالوا انما انت مفتر...؛ هرگاه که حکمی را به حکم دیگر تبدیل کنیم - و خدا آگاهتر است به چیزی که نازل می کند - می گویند: تو دروغگو هستی (نحل، 101) در این آیه، جمله (و الله اعلم بما ینزل) جمله معترضه است. همچنین دو آیه (ذلک عیسی بن مریم قول الحق الذی فیه یتمرون ما کان لله ان یتخذ من ولد سبحانه اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون) (مریم، 34و35) معترضه است و در میان کلماتی که حضرت عیسی (ع) در گهواره بیان کرد، آمده است. در زبان فارسی معمولا جمله معترضه را بین دو پرانتز، دو خط تیره (-) یا دو ویرگول (،) قرار می دهند.
    111)
    رک: ص 164 (جمله معترضه).
    112)
    ای یوسف! از این حادثه صرف نظر کن.
    113)
    و تو ای زن! از گناه خویش استغفار کن.

    امضاء


  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    114)
    بحار، ج 89، ص 94(به نقل از: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 11).
    115)
    مثلا از حضرت یوسف (ع) نقل کرده که در کنار تعبیر خواب، استدلال بر توحید کرد و گفت: رب واحد بر ارباب متعدد و متفرق ترجیح دارد. هیچ معبودی غیر از خدا حقیقت ندارد و اسمایی بی محتوا بیش نیست، حکم از آن خداست، ما مامور به عبادت او هستیم و...(سوره یوسف، آیه 39-40).
    116)
    سوره غاشیه، آیه 17-20.آیا به شتر نگاه نمی کنند که چگونه خلق شده است؟ و به آسمان که چگونه برافراشته شده است؟ و به کوهها نمی نگرند که چگونه نصب گردیده است؟ و به زمین نظاره نمی کنند که چگونه گسترده شده است؟
    117)
    تفسیر المنار، ج 2، ص 451، ذیل آیه 241 سوره بقره.
    118)
    تنظیم نهایی این نوشتار با برگزاری دومین اجلاس حوزه و تبلیغ ویژه بزرگداشت یکصدمین سال ولادت علامه امینی مصادف شد. این همایش در ایام مبارک غدیر سال امیرالمومنین (ع) (اسفند 1379)- که همزمان با سی امین سال رحلت آن بزرگمرد است - به مدت دو روز در تبریز، زادگاه آن عالم فرزانه و یک روز در حوزه علمیه قم برگزار شد. این همزمانی را به فال نیک می گیریم فسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا.
    119)
    در المنثور، ج 3، ص 17.
    120)
    رک: ص 75.
    121)
    همان، ص 19.
    122)
    همان.
    123)
    اصول کافی، ج 1، ص 289.
    124)
    نور الثقلین، ج 1، ص 589.
    125)
    مثلا شهید اول در الفیه، هزار حکم واجب و در نفلیه، سه هزار حکم مستحب برای نماز ذکر کرده، که تعداد بسیار کمی از آن در قرآن آمده است.
    126)
    سوره حشر، آیه 7.
    127)
    این حدیث در ص 77 گذشت.
    128)
    سوره مائده، آیه 67.
    129)
    نور الثقلین، ج 1، ص 588 (به نقل از کافی، ج 1، ص 290).
    130)
    مراه العقول، ج 3، ص 261. ترجمه، براساس اصلاحیه مرحوم علامه مجلسی صورت گرفته است.
    131)
    سوره مائده، آیه 67.
    132)
    سوره طه، آیه 67.
    133)
    نهج البلاغه، خطبه 4.
    134)
    نور الثقلین، ج 1، ص 589.
    135)
    نور الثقلین، ج 1، ص 590.
    136)
    مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت 366.
    137)
    در المنثور، ج 3، ص 17.
    138)
    همان، ص 16.
    139)
    رک: ص 75.
    140)
    نور الثقلین، ج 1، ص 587 (به نقل از تفسیر عیاشی، ج 1، ص 292).
    141)
    تفسیر کبیر، ج 6، جزء11، ص 140، ذیل آیه اکمال، مسئله یکم.
    142)
    البته پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کرارا از امیرالمومنین علیه السلام به عنوان جانشین خود یاد می کرد، لیکن در روز نزول این بخش آیه به صورت استثنایی و برجسته از این مطلب پرده برداشت؛ زیرا جمعیت فراوانی از نقاط مختلف جهان در نقطه ای نگاه داشته شدند، پیامبر خدا صص و سلم پس از اتمام حجت های متعدد و اخبار به نزدیک شدن ارتحال خود، فرمود: ماموریت الهی من در این هنگام - که با مرارت های 23 ساله رسالت برابری می کند - معرفی جانشین و خلیفه پس از رحلتم است . آنگاه به این اعلان اکتفا نکرد، بلکه از همه حاضران بیعت گرفت....
    آری چنین چیزی سابقه نداشت. از این رو فرمود: امروز دین کامل شد.
    143)
    بحار، ج 22، ص 466، 473.
    144)
    تفسیر کبیر، ج 6، جزء11، ص 141، ذیل آیه اکمال، مسئله سوم.
    145)
    توجه به این نکته لازم است که قیاس در اصطلاح منطق غیر از قیاس مصطلح در فقه و اصول است. در اصطلاح منطق، قیاس، مترادف با استدلال و برهان است. اما قیاس در فقه که تعریف تفصیلی آن در صفحات آینده می آید - مترادف تمثیل اهل منطق است و ارزش استدلال ندارد.
    146)
    تفسیر کبیر، ج 6، جزء11، ص 141، ذیل آیه اکمال، مسئله سوم.
    147)
    تفسیر کبیر، ج 6، جزء11، ص 141، ذیل آیه اکمال، مسئله سوم.
    148)
    فرائد الاصول، ج 1، ص 82. بر اساس ادله چهار گانه، یعنی قرآن، سنت، اجماع و عقل، تعبد به ظنی که دلیل خاص بر حجیت آن وجود ندارد، حرام است.
    149)
    آنچه در اینجا آمد، تقسیم بندی رایج و متداول کتابهای اصولی است. اما تقسیم بندی دقیق تر و صحیح تر این است: منبع فقه اراده الله است که احکام شرع از آنجا می جوشد و جعل می شود. راه های دست یابی به این احکام یا کاشف و حاکی از آن دو چیز است: اول) نقل. دوم) عقل. نقل بر دو قسم است: الف) کتاب یعنی قرآن. ب) سنت. سنت نیز از سه راه به دست می آید: 1) روایات. 2) اجماع. 3) شهرت.
    روایات بر دو قسم است: اول) متواتر. دوم) غیر متواتر.
    روایات غیر متواتر بر دو قسم است: 1- مستفیض. 2- غیر مستفیض...بنابراین، تعبیری که در برخی کتب آمده، که می گویند: بر این مطلب هم شرع دلالت می کند، هم عقل، صحیح نیست؛ زیرا عقل را در مقابل شرع قرار می دهد، در حالی که خود عقل از ادله شرعی است.

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 31-07-2022 در ساعت 20:11
    امضاء


  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    150)
    در اصطلاح اصول فقه، تقریر آن است که کاری در حضور معصوم انجام نگیرد و او در حالی که ملزم به رعایت تقیه نیست، به اصل عمل یا کیفیت آن اعتراضی نکند. این تایید ضمنی که از سکوت و عدم اعتراض معصوم فهمیده می شود، همانند گفتار و کردار خود او قابل استناد است.
    151)
    مجمع البحرین، ج 3، ص 224، عقل.
    152)
    المستصفی من علم الأصول، ج 2، ص 110، باب اول.
    153)
    أبان بن تغلب قال: قلت لابی عبدالله علیهم السلام: ما تقول فی رجل قطع اصبعاً من أصابع المراة، کم فیها؟ قال علیهم السلام: عشرة من الابل - قلت: قطع ائنتین؟ قال علیه السلام - عشرون - قلت: قطع ثلاثاً؟ قال علیه السلام: - ثلاثون - قلت: قطع أربعاً؟ قال علیه السلام: - عشرون - قلت: سبحان الله یقطع ثلاثاً فیکون علیه ثلاثون و یقطع أربعاً فیکون علیه عشرون؟! ان هذا کان یبلغنا و نحن بالعراق فنرأ ممن قاله و نقول: الذی جاء به شیطان، فقال علیه السلام: - مها با أبان، هذا حکم رسول صلی الله علیه و آله، ان المرأة تعاقل الرجل الی ثلث الدیة فاذا بلغت الثلث رجعت الی النصف، یا أبان انک أخذتنی بالقیاس و السنة اذا قیست محق الدین (وسائل، ج 29، ص 325، کتاب الدیات، أبواب دیات الأعضاء، باب 44، ح 1).
    154)
    التوحید، ص 68، باب التوحید و نفی التشبیه، ح 23.
    155)
    قال عمر: ان رسول الله صلی الله علیه و آله غلبه الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله (نهج الحق و کشف الصدق، ص 273 به نقل از صحیح مسلم، ج 5، ص 76، باب ترک الوصیة؛ صحیح بخاری، ج 1، ص 57، ح 114 و منابع دیگر).
    156)
    بحار، ج 2، ص 315.
    157)
    همان، ص 302.
    158)
    سوره تکاثر، آیه 8، در آن روز، یعنی روز قیامت از نعمت هایی که خداوند به شما داده، پرسش می شوید.
    159)
    بحار، ج 10، ص 220. در جلد دوم، ص 283 به بعد، کتاب العلم، باب 34 (البدع و الرای و المقاییس) این ماجرا با تفاصیل بیشتری آمده است.
    160)
    تفسیر کبیر، ج 6، جزء 11، ص 142، ذیل آیه اکمال مسله پنجم.
    161)
    سوره آل عمران، آیه 19. دین (پسندیده) در نزد خدا، اسلام است و بس.
    162)
    سوره آل عمران، آیه 85. هر کسی غیر از اسلام، دین دیگری برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد و در قیامت از زیان کاران خواهد بود.
    163)
    سیره ابن هشام، ج 4، ص 47؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 15 و 16، ص 119، ذیل نامه 27.
    164)
    شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9 و 10، ص 38، ذیل خطبه 139؛ ج 1 و 2، ص 289، ذیل خطبه 26؛ ج 15 و 16، ص 118، ذیل نامه 27.
    165)
    الاحتجاج، ج 2، ص 122؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 616؛ کشف الغمه، ج 2، ص 21؛ الغدیرج 3، ص 361 (به نقل از تاریخ طبری، ج 10، ص 261، حوادث سال 284).
    166)
    سیره ابن هاشم، ج 3، ص 143.
    167)
    سوره کهف، آیه 19.
    168)
    نهج البلاغه، خطبه 1، بند 7.
    169)
    نهج البلاغه، خطبه 186، بند 2.
    170)
    یوره یاس، آیه 82. قول و گفتار به معنای مشهور و معهود در نزد ما، مراد نیست. قول او همان اراده و فعل اوست، یعنی به محض اراده، شی ء مورد نظر، ایجاد می شود.
    171)
    نهج البلاغه، جطبه 185، بند 16. خلقت موجورات بزرگ و کوچک، سنگین و سبک، قوی و ضعیف در نزد خدای سبحان یکسان است، چنان که آفرینش آسمان، هوا، باد و آب برای او تفاوتی ندارد.
    172)
    نهج البلاغه، خطبه 109، بند 7.
    173)
    البته کلمه مولی دارای 27 معناست و به عبارت دیگر 27 مصداق دارد. معنای صحیح و قابل قبول در ماجرای غدیر، همان سرپرست و متولی است. بیست و چهار معنای دیگر، نظیر رب، عم، ابن، عبد، شریک،، داماد، آزاد کننده، آزاد شده،و... هیچ گاه قابل طرح کردن نیست؛ زیرا معنا ندارد کسی بگوید هر کس که من رب، عمو، فرزند و... او هستم علی رب، عمو، فرزند و... او است.
    174)
    الغدیر، ج 1 ص 166؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3و4، ص 290، ذیل خطبه 56.
    175)
    نهج البلاغه، حکمت 311. هر چند مرحوم سید رضی می گوید: این ماجراهنگامی بود که آن حضرت، انس را پیش طلحه و زبیر فرستاد ولی ابن ابی الحدید تصریح می کند این ماجرا مربوط به مسجد یا قصر کوفه است.
    176)
    الغدیر، ج 1، ص 340.
    177)
    همان.
    178)
    همان.
    179)
    تفصیل این بحث را در الغدیر، ج 1، ص 340، مفاد حدیث الغدیر مطالعه فرمایید.




    امضاء


  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    *@* پـــــــــــــایـــــــــ ــان*@*
    امضاء


صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi