❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- دوباره در جهان پیغمبر آمد * اشعار زیبا به...
- شعر یکی از بازنشستگان فرهیخته به مناسبت...
- ╬●♥●╫ گلواژه هاي شعر احساس دروصف صادق آل...
- دل تنگم دوباره سادگی کرد
- از سراپای مدینه گل غم می ریزد.....{ اشعار...
- اشعار شهادت جانسوز امام باقر علیه السلام{بار...
- اشعار ویژه ولادت مولای منتظران حضرت مهدی عج...
- ۩۩۩... دکلمــــــــــــــه به مناسبت دهه...
- وقت خزان زینب پر غم رسیده است * اشعاری به...
- ▐✿▐✿▐مژده میلاد تو نفخه باد...
❤ |
باز از دل ندای غم آمد
باز بر شماره دم آمد
باز یاسی ز شاخه اش بشکست
باز روحی ز جسم پاکش جَست
باز گویا زدیده خون آمد
بهر این غم به دل جنون آمد
یادگار غَمین کرب و بلا
خورده باده ز باده های بلا
او که از کودکی بلا دیده
روی نی شاه کربلا دیده
او که سیلی به صورتش خورده
رنگ نیلی به صورتش خورده
در تمامیِ راه کوفه و شام
زهر سیلی چشید، او در کام
بوده او چون کبوتری در دام
مردم کوفه دیده او بر بام
ذهن او پر ز خاطره هاست
او همان یادگار کرب و بلاست
همچو پیچک به دور خود پیچد
اشک نم نم ز چشم خود ریزد
گوید او چون به ناله ای جانسوز
این جگر شد ز سوز سَم پر سوز
بر تنم این شرر شده کاری
کار من گشته ناله و زاری
شده ام من شبیه مادر خویش
گشته جسمم شبیه او کم و بیش
مادرم در مدینه لاغر گشت
جسم من هم شبیه مادر گشت
مادرم سینه اش کبود از میخ
انتظاری جز این نبود از میخ
مادرم بین کوچه ای افتاد
دشمن از گریه های او شد شاد
حال من هم به حجره افتادم
زهر کینه بداده بر بادم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
کسی که بود شکافندۀ تمام علوم
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم
سر تو باد سلامت ایا رسول الله
وصِّی پنجم تو کشته شد ولی مظلوم
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانه اش از کینه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج دیدۀ خویش
همیشه بود زحقّ و حقوق خود محروم
به غربت علی و خاندان اوسوگند
امام ما زجهان رفت با دلی مغموم
هماره قصّۀ مظلومی اش بخاک بقیع
بود زغربت قبرش برای ما معلوم
زدردهای نهانی که بود در دل او
کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم
حیات او همه با درد و رنج و غصّه گذشت
که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم
نه طاقت است زبان را به وصف غم هایش
نه قدرت است قلم را مه تا کند مرقوم
بگو به امّت اسلام، این سخن (میثم)
به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
آسمان اشک غم از دیده ما بیرون کرد
دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون کرد
هر دلی رسته ز غم بود، به غم کرد دچار
هر سری لاف زد از عقل و خرد مجنون کرد
هر که در دایره عشق و وفا گام نهاد
چرخش از دایره عشق و وفا بیرون کرد
پنچمین حجت حق حضرت باقر که خدا
بهر او خلقت این دایره گردون کرد
گشت مسموم جفا از اثر زهر ولید
شیعیان را به جهان غمزده و محزون کرد
چه دهم شرح غمش را که ندانم به خدا
با دل خسته او زهر هلاهل چون کرد
گویم آن قدر که تا بر سر زین جای گرفت
آسمان زین فلک از غم او وارون کرد
قدر این گوهر یکدانه ندانست فلک
که غریبانه به زیر لحدش مدفون کرد
می رود اشگ غم از چشم ملایک «خسرو»
شعر جانسوز تو چون چشم ملک جیحون کرد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم
در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم
بوسه زنان پای غلامان باقریم
بیچاره ایم و دست به دامان باقریم
آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که
همواره زیر بارش باران باقریم
از داغ قبر خاکی او لطمه می زنیم
بر سینه و به سر زده گریان باقریم
یکتا امام اهل نظر یک نظر فقط
آقا نمی کنی تو ضرر یک نظر فقط
گرد و غبار قبر شما بهتر از بهشت
یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت
من که ز تو بهشت برینی نخواستم
از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت
جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن ...
رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت
شمعی کنار پنجره های بقیع نیست
گریه کنار پنجره ها بهتر از بهشت
در خواب هم برای تو گنبد نساختیم
اصلا چرا برای تو مرقد نساختیم
از این به بعد روضه ی ما می شود شروع
با خاطرات کرببلا می شود شروع
با اشک و سوز وآه و نوا می شود شروع
دارد عزای اهل ولا می شود شروع
چون گریه های آل عبا می شود شروع
خونریزی از دو چشم شما می شود شروع
این ماجرا بگو ز کجا آب می خورد
قصه ز ظلم آن خلفا می شود شروع
جسمی میان آن درو دیوار مانده بود
ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود
با پنج سال سن سر بر نیزه دیده ای
در زیر نیزه ها تن در خون تپیده ای
مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام
تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای
پای برهنه با تن زخمی دویده ای
از روی خارهای بیابان پریده ای
رقاصه ها به دور شما تاب خورده اند
دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیده ای
روضه تمام و این دلمان غرق در غم است
این اولین گریز به ماه محرم است ....
شاعر : جعفر ابوالفتحی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ای دوّمین محمد و ای پنجمین امام
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور
روح و روان احمد و فرزنـد چـار امــام
آن هفت نور، روشنی چشم هفت اب
آن چار امام خود پدر این چهار امام
وصف تو را نگفته خدا جز به افتخار
نام تو را نبرده نبی جز به احترام
هم ساکنان عرش به پایت نهاده رخ
هم طایران سدره به دستت همیشه رام
حکم خدا به همّت تو گشته پایدار
دین نبی به دانش تو مانده مستدام
با آن همه جلال و مقامی که داشتی
دیدی ستم ز خصم ستمگر علَی الدّوام
گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید
گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام
گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن
سوزند از برای تو هر لحظه خاص و عام
گاهی به دشت کرب و بلا بوده ای اسیر
گاهی به کوفه بر تو ستم شد گهی به شام
خواندند سوی بزم یزیدت بدان جلال
بردند در خرابه ی شامت بدان مقام
گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان
گه سنگ ریختند به سرهایتان ز بام
راحت شدی ز جور و جفای هشام دون
آندم که گشت عمر تو از زهر کین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بی چراغ تو گوئیم یک سلام
«میثم» هماره وصف شما خاندان کند
ای مدحتان بر اهل سخن خوشترین کلام
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)