صفحه 2 از 15 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 150

موضوع: قصه های قرآن به قلم روان

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نتيجه و جمع بندى‏


    از مطالب بالا كه نظريات علمى نيز آن را تاييد مى‏كند، چنين نتيجه مى‏گيريم كه منظور از حضرت آدم عليه‏السلام در اسلام، كه از آن به عنوان اَبُوالبَشر (پدر انسان‏ها) ياد مى‏شود، و نام او در قرآن 25 بار (كه هشت مورد آن به صورت يا بَنى آدَم است) آمده، نخستين انسان اين عالَم (كه آخرين عالم است و تا قيامت امتداد دارد) مى‏باشد، و قبل از او هزار هزار (منهاى يك) آدم و نسل، وجود داشته، كه هر آدم و نسلش در يك عالم بوده‏اند، و پس از انقراض آن نسل، عالَم آن‏ها به پايان رسيده و سپس عالَم جديد و آدم جديد براى نسل‏هاى آينده به وجود آمده‏اند.
    از قرائن و نشانه‏ها استفاده مى‏شود كه آدم عليه‏السلام پدر بزرگ نسل فعلى، كامل‏ترين انسان‏ها بوده، و در نتيجه اين نسل و اين عالَم كه ما در آن هستيم و تا قيامت امتداد دارد، نسبت به نسل‏ها و عالم‏هاى گذشته، برترى دارد، از اين رو سجده فرشتگان كه مطابق فرمان خدا بر آدم عليه‏السلام انجام شد، به عنوان انجام فرمان خدا و تكريم و تجليل از اين آدم (كه آخرين آدم است) بوده و فرشتگان، خدا را سجده شكر نمودند كه پدر كامل‏ترين نسل انسانى را آفريد، ولى نسل‏هاى قبل - كه گاهى در بعضى از روايات از آن‏ها با عنوان نسناس ياد شده - از چنين تكامل و موقعيتى برخوردار نبوده‏اند.(14)
    با اين اشاره و سرآغاز، كه بيشتر مبتنى بر قرائن و حدس است، ورق داستان‏ها را به روى خود مى‏گشاييم، و گوش جان فرا مى‏دهيم تا درسهايى از اين داستان‏ها بياموزيم و در راستاى تكامل خود، از آن بهره گيريم.



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1-حضرت آدم عليه ‏السلام‏


    در قرآن 17 بار سخن از آدم عليه‏السلام به ميان آمده.(15) در اين جا نظر شما را به بخشى از زندگى او كه در قرآن آمده با توجه به روايات و گفتار مفسران، جلب مى‏كنيم:
    خبر از آفرينش خليفه خدا در زمين، و پاسخ به سؤال فرشتگان‏
    خداوند اراده كرد تا در زمين خليفه و نماينده‏اى كه حاكم زمين باشد قرار دهد، چرا كه خداوند همه چيز را براى انسان آفريده است.(16)موقعيت و لياقت انسان را به گونه‏اى قرار داده تا بتواند به عنوان نماينده خدا در زمين باشد.
    خداوند قبل از آن كه آدم عليه‏السلام پدر انسان‏ها را به عنوان نماينده خود در زمين بيافريند، اين موضوع بسيار مهم را به فرشتگان خبر داد. فرشتگان با شنيدن اين خبر سؤالى نمودند كه ظاهرى اعتراض گونه داشت و عرض كردند:
    پروردگارا! آيا كسى را در زمين قرار مى‏دهى كه:
    1 - فساد به راه مى‏اندازد
    2 - و خونريزى مى‏كند
    اين ما هستيم كه تسبيح و حمد تو را به جا مى‏آوريم، بنابراين چرا اين مقام را به انسان گنهكار مى‏دهى نه به ما كه پاك و معصوم هستيم؟
    خداوند در پاسخ به سؤال آن‏ها فرمود: من حقايقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.(17)
    خداوند همه حقايق، اسرار و نام‏هاى همه چيز (و استعدادها و زمينه‏هاى رشد و تكامل در همه ابعاد) را به آدم عليه‏السلام آموخت. و آدم عليه‏السلام همه آن‏ها را شناخت.
    آنگاه خداوند آن حقايق و اسرار را به فرشتگان عرضه كرد و در معرض نمايش آن‏ها قرار داد و به آن‏ها فرمود: اگر راست مى‏گوييد كه لياقت نمايندگى خدا را داريد، نام اين‏ها را به من خبر دهيد، و استعداد و شايستگى خود را براى نمايندگى خدا در زمين، نشان دهيد.
    فرشتگان (دريافتند كه لياقت و شايستگى، تنها با عبادت و تسبيح و حمد به دست نمى‏آيد، بلكه علم و آگاهى پايه اصلى لياقت است از اين رو) با عذرخواهى به خدا عرض كردند: خدايا! تو پاك و منزه هستى، ما چيزى جز آن چه تو به ما آموخته‏اى نمى‏دانيم، تو دانا و حكيم مى‏باشى(18)
    به اين ترتيب فرشتگان كه به لياقت و برترى آدم عليه‏السلام نسبت به خود پى برده و پاسخ سؤال خود را قانع‏كننده يافتند، به عذرخواهى پرداخته، و دريافتند كه خداوند مى‏خواهد انسانى به نام آدم عليه‏السلام بيافريند كه سمبل رشد و تكامل، و گل سرسبد موجودات، و ساختار وجودى او به گونه‏اى آفريده شده كه لايق مقام نمايندگى خدا است.



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آفرينش آدم، و نگاه او به نورهاى اشرف مخلوقات‏


    آدم از دو بُعد تشكيل شده، جسم و روح. خداوند نخست جسم او را آفريد، سپس روح منسوب خود را در او دميد و به صورت كامل او را زنده ساخت.
    از آيات مختلف قرآن و تعبيرات گوناگونى كه درباره چگونگى آفرينش انسان آمده به خوبى استفاده مى‏شود كه انسان در آغاز، خاك بوده است،(19) سپس با آب آميخته شده و به صورت گِل در آمده است،(20) و بعد به گِل بدبو (لجن) تبديل شده، (21) سپس حالت چسبندگى پيدا كرده،(22) سپس به حالت خشكيده در آمده و همچون سفال گرديده است.(23)
    فاصله زمانى اين مراحل كه چند سال طول كشيده، روشن نيست.
    اين قسمت نشان دهنده مراحل تشكيل جسم آدم است، كه همچنان تكميل شد تا به صورت يك جسد كامل در آمد.
    در كتاب ادريس‏(24)آمده: روزى حضرت ادريس پيامبر، به ياران خود رو كرد و گفت: روزى فرزندان آدم در محضر او پيرامون بهترين مخلوقات خدا به گفتگو پرداختند، بعضى گفتند: او پدر ما آدم عليه‏السلام است، چرا كه خدا او را با دست مرحمت خود آفريد، و روح منسوب به خود را در او دميد، و به فرمان او، فرشتگان، به عنوان تجليل از مقام آدم عليه‏السلام، او را سجده كردند، و آدم را معلم فرشتگان خواند، و او را خليفه خود در زمين قرار داد، و اطاعت او را بر مردم واجب نمود.
    جمعى گفتند: نه بلكه بهترين مخلوق خدا فرشتگانند كه هرگز نافرمانى از خدا نمى‏كنند، و همواره در اطاعت خدا به سر مى‏برند، در حالى كه حضرت آدم عليه‏السلام و همسرش بر اثر ترك اَوْلى از بهشت اخراج شدند، گرچه خداوند توبه آن‏ها را پذيرفت و آنان را هدايت كرد، و به ايشان و فرزندان با ايمانشان وعده بهشت داد.
    گروه سوم گفتند: بهترين خلق خدا جبرئيل است كه در درگاه خدا امين وحى مى‏باشد. گروه ديگر سخن ديگر گفتند: گفتگو به درازا كشيد تا اين كه آدم عليه‏السلام در آن مجلس حاضر شد و پس از اطلاع از ماجرا، چنين فرمود:
    اى فرزندانم! آن طور كه شما فكر مى‏كنيد، نادرست است. هنگامى كه خداوند مرا آفريد و روحش را در من دميد، بلند شده و نشستم. همينطور كه به عرش خدا مى‏نگريستم، ناگهان پنج نور بسيار درخشان را ديدم. غرق در پرتو انوار آنها شدم و از خداوند پرسيدم: اين پنج نور كيستند؟ خداوند فرمود: اين پنج نور، نورهاى اشرف مخلوقات، باب‏ها و واسطه‏هاى رحمت من هستند، اگر آن‏ها نبودند تو و آسمان و زمين و بهشت و دوزخ و خورشيد و ماه را نمى‏آفريدم.
    پرسيدم: خدايا نام اين‏ها چيست؟ فرمود: به عرش بنگر. وقتى به عرش نگاه كردم، اين نام‏ها را مشاهده نمودم: بارقليطا، ايليا، طيطه، شَبَر، شُبَير (كه به زبان سريانى است، يعنى محمد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) بنابراين برترين مخلوقات اين پنج تن هستند.(25)



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فرمان خدا به فرشتگان در مورد سجده بر آدم عليه‏السلام‏


    مراحل جسمى آدم عليه‏السلام او را به مقامى نرسانيد كه لياقت يابد و به عنوان گل سرسبد موجودات و مسجود فرشتگان، معرفى شود. مرحله تكاملى بشر به آن است كه روح انسانى از جانب خدا به او دميده گردد، در اين صورت است كه آدم در پرتو آن روح ويژه انسانى، لياقت و استعداد فوق العاده پيدا مى‏كند، و خداوند به فرشتگان فرمان مى‏دهد كه به عنوان تكريم و تجليل از مقام آدم عليه‏السلام او را سجده كنند، يعنى خدا را سجده شكر به جا آورند كه چنين موجود ممتازى را آفريده است.
    خداوند به فرشتگان خطاب نمود و فرمود: من بشرى از گِل مى‏آفرينم، هنگامى كه آن را موزون نمودم و از روح خودم در آن دميدم بر آن سجده كنيد.(26)
    بنابراين سجده فرشتگان به خاطر آن روح ويژه‏اى بود كه خداوند در كالبد بشر دميد، و چنين روحى، به آدم لياقت داد تا نماينده خدا در زمين شود.
    آدم داراى دو بُعد بود: جسم و روح انسانى. جسم او به حكم مادى بودنش، او را به امور منفى دعوت مى‏كرد و روح او به حكم ملكوتى بودنش او را به امور مثبت فرا مى‏خواند.
    فرشتگان جنبه‏هاى مثبت آدم عليه‏السلام را بر اساس فرمان خدا، ديدند، و بدون چون و چرا آدم را سجده كردند، يعنى در حقيقت آدم را در راستاى تجليل از آدم سجده نمودند.(27)

    ولى ابليس جنبه منفى آدم، يعنى جسم او را مورد مقايسه قرار داد، و از سجده كردن آدم خوددارى نمود، و فرمان خدا را انجام نداد.
    درست است كه سجده بر آدم عليه‏السلام واقع شده و آدم عليه‏السلام قبله اين سجده قرار گرفت، ولى همه انسان‏ها در اين افتخار شركت دارند، چرا كه لياقت و استعدادهاى ذاتى آدم موجب چنين تجليلى از مقامش گرديد، و چنين لياقتى در ساير انسان‏ها نيز وجود دارد.
    از اين رو در روايات معراج نقل شده: در يكى از آسمان‏ها، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به جبرئيل فرمود: جلو بايست تا همه ما و فرشتگان به تو اقتدا كنيم.
    جبرئيل پاسخ داد: از آن هنگام كه خداوند، به ما فرمان داد تا آدم را سجده كنيم، بر انسان‏ها پيشى نمى‏گيريم، و امام جماعت آن‏ها نمى‏شويم.
    و نيز هنگامى كه آدم عليه‏السلام از دنيا رفت، فرزندش هِبَةُ الله به جبرئيل گفت: جلو بايست و بر جنازه آدم عليه‏السلام نماز بخوان. جبرئيل در پاسخ گفت: اى هبة الله! خداوند به ما فرمان داد تا آدم را در بهشت سجده كنيم، بنابراين براى ما روا نيست كه امام جماعت يكى از فرزندان آدم عليه‏السلام قرار گيريم.(28)



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تكبر و سركشى ابليس‏


    ابليس گرچه فرشته نبود(29) ولى از عابدان ممتاز خدا با نام حارث در ميان كرّوبيان و فرشتگان، به عبادت خدا اشتغال داشت، و به فرموده حضرت على عليه‏السلام: او شش هزار سال خدا را عبادت نمود، كه معلوم نيست از سال‏هاى دنيا است يا سال‏هاى آخرت، در عين حال لحظه‏اى تكبر، همه عبادت او را پوچ و نابود ساخت.(30)
    همه فرشتگان فرمان حق را به طور سريع اجرا كردند، ولى ابليس بر اثر تكبر، از سجده نمودن خوددارى ورزيد، و در صف كافران قرار گرفت.(31)
    مطابق آيه 34 بقره، ابليس در اين نافرمانى، مرتكب سه انحراف و خلاف شد:
    1 - خلاف عَملى - چنان كه تعبير به اَبى (سركشى كرد) بيانگر آن است، كه موجب فسق او شد.
    2 - خلاف اخلاقى، چنان كه تعبير به استكبر (تكبر ورزيد) حاكى از آن است كه موجب خروج او از بهشت، و داخل شدنش به دوزخ گرديد.
    3 - خلاف عقيدتى، كه با مقايسه كبرآميز خود، عدل الهى را انكار كرد وَ كانَ مِنَ الكَافِرينَ؛ (از كافران گرديد).

    خداوند به ابليس خطاب كرد و فرمود: اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه از سجده كردن مخلوقاتى كه با قدرت خود آن را آفريدم سرباز زدى؟
    ابليس در پاسخ خدا، نه تنها عذرخواهى نكرد، بلكه با مقايسه غلط خود كه مقايسه جسم خود با جسم آدم بود گفت: من از آدم بهترم، مرا از آتش آفريده‏اى، ولى آدم را از گِل و آتش بر گِل برترى دارد.
    همين تكبر و خودبرتربينى ابليس باعث شد كه به او فرمان داد:
    فَاخرج مِنها فَاءِنَّكَ رَجِيمٌ - وَ اءنّ عَليكَ لعنَتِى اِلى يَومِ الدِّينِ؛
    از آسمان‏ها و صفوف فرشتگان خارج شو كه تو رانده درگاه منى - و قطعاً لعنت من بر تو تا روز قيامت ادامه دارد.
    ابليس گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه انسان‏ها برانگيخته مى‏شوند (روز قيامت) مهلت بده.
    خداوند فرمود: تو از مهلت شدگان هستى، ولى تا روز و زمان معين.
    ابليس (كه از اين مهلت، بيشتر مغرور شد و از آن جا كه در رابطه با آدم عليه‏السلام رانده درگاه خدا شده بود، همه دشمنى خود را به آدم آشكار كرد و) گفت: خدايا به عزتت سوگند، همه انسان‏ها را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو را از ميان آن‏ها، كه بر آن‏ها سلطه ندارم.(32)

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ادامه تكبر ابليس‏


    گويند: در عصر حضرت موسى عليه‏السلام، روزى ابليس نزد حضرت موسى عليه‏السلام آمد و گفت: مى‏خواهم هزار و سه پند به تو بياموزم.
    موسى عليه‏السلام او را شناخت و به او فرمود: آنچه كه تو مى‏دانى، بيشتر از آن را من مى‏دانم، نيازى به پندهاى تو ندارم.
    جبرئيل عليه‏السلام به موسى عليه‏السلام نازل شد و عرض كرد: اى موسى! خداوند مى‏فرمايد هزار پند او فريب است، اما سه پند او را بشنو.
    موسى عليه‏السلام به ابليس فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو!
    ابليس گفت: 1 - هرگاه تصميم بر انجام كار نيكى گرفتى، در انجام آن شتاب كن و گرنه تو را پشيمان مى‏كنم. 2 - اگر با زن نامحرمى خلوت كردى، از من غافل نباش كه تو را به عمل منافى عفت وادار مى‏نمايم. 3 - هرگاه خشمگين شدى، جاى خود را عوض كن، وگرنه موجب فتنه خواهم شد.
    اكنون كه تو را سه پند دادم (به تو حقى پيدا كردم) در عوض، از خدا بخواه تا مرا بيامرزد.
    موسى عليه‏السلام خواسته ابليس را به خدا عرض كرد، خداوند فرمود: شرط آمرزش شيطان آن است كه به كنار قبر آدم عليه‏السلام برود و خاك قبر او را سجده كند.
    حضرت موسى عليه‏السلام فرمان خدا را به ابليس ابلاغ كرد.
    ابليس كه همچنان در خودخواهى و تكبر غوطه ور بود، گفت: اى موسى! من در آن هنگام كه آدم عليه‏السلام زنده بود، بر او سجده نكردم، چگونه اكنون حاضر شوم كه بر خاك قبر او سجده كنم؟!(33)


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آدم و حوّا در بهشت‏


    در دنيا جايگاهى بسيار خوب و پر درخت و شاداب وجود داشت كه به آن بهشت دنيا مى‏گفتند. خداوند آدم عليه‏السلام را در همان جا آفريد و روح انسانى را در او دميد، و به فرشتگان فرمان داد تا او را سجده كنند.(34)
    از آن جا كه خداوند اراده كرده بود تا فرزندانى به آدم عطا كند و نسل او را به وجود آورد، مشيت او چنين قرار گرفت كه حضرت آدم همسرى داشته باشد تا با او ازدواج نموده و از او داراى فرزند گردد.
    خداوند حوا را از زيادى گِل آدم عليه‏السلام آفريد، بنابراين حوا بعد از آفرينش آدم عليه‏السلام آفريده شده است.(35)
    عمرو بن ابى مقدام مى‏گويد: از امام باقر عليه‏السلام پرسيدم: خداوند حق را از چه چيز آفريد؟
    امام باقر عليه‏السلام فرمود: مردم در اين مورد چه مى‏گويند؟
    گفتم: مى‏گويند خداوند حق را از يكى از دنده‏هاى آدم عليه‏السلام آفريده.
    فرمود: آنها دروغ مى‏گويند، آيا خداوند ناتوان است كه حوا را از غير دنده آدم بيافريند؟.
    گفتم: فدايت گردم اى پسر رسول خدا! پس خداوند حوا را از چه چيز آفريد؟
    امام باقر عليه‏السلام فرمود: پدرم از پدرانش نقل كرد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداوند متعال مقدارى از گِل را گرفت و آن را با دست قدرتش در هم آميخت، و از آن گِل، آدم عليه‏السلام را آفريد، و سپس از آن گِل مقدارى اضافه آمد، خداوند از آن اضافى، حوا عليها السلام را آفريد.(36)
    آدم عليه‏السلام به اين ترتيب از تنهايى بيرون آمد، و با حوا اُنس گرفت؛ چنان كه امام صادق عليه‏السلام فرمود: از اين رو زنان را نساء مى‏گويند، چون اين واژه در اصل از اُنس است، و براى آدم عليه‏السلام جز حوا كسى نبود تا با او اُنس بگيرد.(37)
    آرى! زن و مرد از يك ريشه‏اند، و هر دو انسان بوده و تكميل كننده همديگر مى‏باشند، و آرامش آن‏ها در زندگى و اُنس با همديگر تحقق مى‏يابد.


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تمرين و آزمايش آدم و حوا، در آموزشگاه بهشتِ دنيا


    آدم از چگونگى زندگى بر روى زمين هيچگونه اطلاعى نداشت، و تحمل زحمت‏هاى آن، بدون مقدمه براى او مشكل بود، و از چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات و آگاهى پيدا مى‏كرد. بنابراين مى‏بايست مدتى كوتاه تمرين‏ها و آموزش‏هاى لازم را در محيط آرامِ بهشتِ دنيا ببيند، و بداند زندگى روى زمين با برنامه‏ها و تكاليف و مسؤوليت‏ها آميخته است، كه انجام صحيح آن‏ها باعث سعادت و تكامل و بقاى نعمت است و سر باز زدن از آن، سبب رنج و ناراحتى.
    و نيز بداند هر چند او آزاد آفريده شده اما اين آزادى به طور مطلق و نامحدود نيست كه هر چه خواست انجام دهد. او مى‏بايست از پاره‏اى از اشياء روى زمين چشم بپوشد. نيز لازم بود بداند، چنان نيست كه اگر خطا و لغزشى كند، درهاى سعادت براى هميشه به روى او بسته مى‏شود و راه بازگشت براى او نيست، بلكه راه بازگشت وجود دارد و او مى‏تواند پيمان ببندد كه بر خلاف دستور خدا كارى را انجام ندهد، تا بار ديگر به بهره مندى از نعمت‏هاى الهى نائل گردد.
    او در محيط بهشت لازم بود تا حدى پخته شود. دوست و دشمن خود را بشناسد، چگونگى زندگى در زمين را فرا گيرد، و با داشتن اين آمادگى، به روى زمين قدم بگذارد. اينها امورى بود كه هم آدم و هم فرزندان او در زندگى آينده خود به آن نياز داشتند. بنابراين شايد علت اين كه آدم عليه‏السلام در عين اين كه براى خلافت و نمايندگى خدا در زمين، آفريده شده بود، اما مدتى در بهشت دنيا، درنگ كرد، اين بود كه دستورهايى به او داده شود، تا تمرين و آموزش‏هاى لازم را براى ورود به زمين ببيند.(38) بنابراين سكوت آدم و حوا در بهشت، در حقيقت دوره آموزشى آن‏ها براى پا گذاشتن به ميدان زمين براى جبهه‏گيرى در برابر انحرافات و ناملايمات، و كسب سعادت بود.

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سكونت آدم و حوا در بهشت، و اخراج آن‏ها بر اثر گناه‏


    خداوند آدم عليه‏السلام و حوّا عليها السلام را در بهشتِ دنيا سكونت داد، و فرمود: شما در بهشت ساكن شويد و از هر جا مى‏خواهيد از نعمت‏هاى آن، گوارا بخوريد اما نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد.(39)
    ولى شيطان، آدم و همسرش را به لغزش انداخت و آنان را از آن چه در آن بودند (بهشت) خارج كرد. در اين هنگام به آن‏ها گفتيم؛ همگى بر زمين فرود آييد، در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود، و براى شما تا مدت معينى در زمين قرارگاه و وسيله بهره بردارى هست.(40)
    خداوند به آدم عليه‏السلام و حوا عليهاالسلام فرمود: از همه ميوه‏ها و نعمت‏هاى بهشت آزاد هستيد، بخوريد، گواراى وجودتان باشد، ولى تنها از اين يك درخت نخوريد، و حتى به آن درخت نزديك نشويد. ولى شيطان به سراغ آن‏ها آمد و آن‏ها را وسوسه كرد تا لباس‏هاى تقوا را كه باعث كرامتشان شده بود، از تنشان خارج سازد. به آن‏ها گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرده مگر به خاطر اين كه (اگر از آن بخوريد) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه در بهشت خواهيد ماند، و براى آن‏ها سوگند ياد كرد كه من خيرخواه شما هستم. به اين ترتيب آن‏ها را به فريبكارى، از مقامشان فرود آورد.
    هنگامى كه آن‏ها فريب شيطان را خوردند، و از آن درخت چشيدند، لباس‏هاى كرامت و احترام، از اندامشان فرو ريخت و به چنين سرانجام شوم گرفتار آمده (41) و در نتيجه از بهشت رانده شده و اخراج گشتند.
    خداوند آن‏ها را سرزنش كرد و فرمود: آيا من شما را از آن درخت منع نكردم و نگفتم كه شيطان دشمن آشكار شما است؟(42)


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,868
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    گفتگوى جبرئيل با آدم عليه‏السلام‏


    در روايت آمده: آدم و حوا عليهماالسلام وقتى كه از بهشت دنيا اخراج شدند، در سرزمين مكه فرود آمدند، حضرت آدم عليه‏السلام بر كوه صفا در كنار كعبه، هبوط كرد و در آن جا سكونت گزيد و از اين رو آن كوه را صفا گويند كه آدم صفى الله (برگزيده خدا) در آن جا وارد شد. حضرت حوا عليهاالسلام بر روى كوه مَروه (كه نزديك كوه صفا است) فرود آمد و در آن جا سكونت گزيد. آن كوه را از اين رو مروه گويند كه مرئه (يعنى زن كه منظور حوّا باشد) در آن سكونت نمود.
    آدم عليه‏السلام چهل شبانه روز به سجده پرداخت و از فراق بهشت گريه كرد. جبرئيل نزد آدم عليه‏السلام آمد و گفت: اى آدم! آيا خداوند تو را با دست قدرت و مرحمتش نيافريد، و روح منسوب به خودش را در كالبد وجود تو ندميد، و فرشتگانش بر تو سجده نكردند؟!
    آدم گفت: آرى، خداوند اين گونه به من عنايت‏ها نمود.
    جبرئيل گفت: خداوند به تو فرمان داد كه از آن درخت مخصوص بهشت نخورى، چرا از آن خوردى؟
    آدم عليه‏السلام گفت: اى جبرئيل! ابليس سوگند ياد كرد كه خيرخواه من است و گفت: از اين درخت بخورم. من تصور نمى‏كردم و گمان نمى‏بردم موجودى كه خدا او را آفريده، سوگند دروغ به خدا، ياد كند.(43)



صفحه 2 از 15 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi