نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: قرآن و عصمت رسول الله (ص)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    قرآن و عصمت رسول الله (ص)





    قرآن و عصمت رسول الله (ص)

    خدای سبحان رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را چنین وصف می‌كند «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِیمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
    [1] یعنی سوگند به این كتاب حكیم كه تو از مرسلین و فرستاده‌گان هستی و بر بستر و مسیر صراط مستقیم و راه راست قرار داری. در گذشته، گفته شد «صراط مستقیم» آن است كه هم از خطر افراط و زیاده‌روی دور باشد و هم از خطر تفریط و كوتاهی و اگر حضرت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر صراط مستقیم و بلكه خود، عین صراط مستقیم است. تمام شئون و وظایف آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز عین صراط مستقیم است. تلاوت و تعلیم و تزكیه و یاد آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، به دور از افراط و تفریط می‌گردد و درخصوص قرآن علاوه بر تلاوت، در گرفتن و نگهداری آن نیز معصوم از خطا و انحراف و نسیان است.

    به تعبیر استاد علاّمه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سه جهت رسالتش معصوم است: اوّل آن‌ كه وحی الهی را درست دریافت می‌كند؛ دوم این كه پس از دریافت درست، آن را به خوبی ضبط و نگهداری می‌كند و سوم این كه در ابلاغ به مردم، الفاظ آن را بدون كم و زیاد بر مردم تلاوت می‌كند، و معارف آن را بدون كاهش و افزایش بیان می‌كند، پس آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در هر سه مرحله معصوم از سهو و نسیان و دور از عصیان است،[2]كه باید هر یك جداگانه روشن گردد.

    مسئله مهمّ در این‌جا آن است كه آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ چگونه فهمید كه آنچه بر او وحی شده، وحی خداوند است نه كلام شیطان؟ فخر رازی در این زمینه می‌گوید: همان گونه كه افراد عادی بشر برای شناخت وحی، نیازمند معجزه‌اند، پیامبر نیز برای تشخیص وحی نیاز به معجزه دارد؛ اگر فرشته‌ی وحی برای او معجزه‌ای ارائه كرد، برای وی ثابت می‌شود كه آن‌چه دریافت می‌كند وحی الهی است و بدون ارائه‌ی معجزه، ثابت نمی‌شود. درباره‌ی فرشته نیز همین سخن را تكرار می‌كند كه: فرشته‌ی وحی برای این‌كه بفهمد آن‌چه تلقی و دریافت كرده وحی است نه تلقین‌های نفسانی و نه وسوسه‌های شیطانی، نیاز به معجزه دارد.

    متأسّفانه این تفكّر نادرست كه رسول خدا و فرشته‌ی معصوم امین را در حدّ انسانی عادی پایین می‌آورد به طوری كه اصل وحی را تشخیص نمی‌دهد و نیازمند گواهی دیگری است، به كتاب‌های برخی از عالمان شیعه در عصر حاضر نیز سرایت كرده و ایشان مطلبی كه در برخی از تفسیرهای اهل سنّت آمده را گرفته است كه وقتی حالت خاص در غار حرا و در آغاز بعثت و رسالت، برای حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ پیش آمد و صدای وحی را شنید، آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمی‌دانست كه این حالت، وحی و نبوتّ است، آنگاه كه مسئله را به خدیجه (سلام الله علیها) گفت و خدیجه آن را پیش «ورقه بن نوفل» بازگو كرد، ورقه بن نوفل لوازم نبوّت و علایم انبیا را بیان كرد و سپس گفت آنچه شما از همسرت نقل می‌كنی نشانه‌ی نبوّت است. آنگاه خدیجه توضیح ورقه را به رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسانید و در آن حال بود كه حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطمینان یافت كه به مقام نبوّت و رسالت رسیده است![3]
    1ـ عصمت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در گرفتن قرآن
    دینی كه آورنده‌ی آن، حقیقت وحی را نشناسد و نبوّت خود را با سخنان یك نفر یهودی، مانند ورقه‌ی بن نوفل بشناسد، یك ورق هم ارزش ندارد. چگونه ممكن است كسی آنقدر شخصیّت بزرگی داشته باشد و به مقام بلند «لدن» بار یابد و وحی «لدنی» را با علم شهودی بیابد. ولی در حال شك و تردید باشد؟



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : قرآن و عصمت رسول الله (ص)




    اقسام علم حصولی و شهودی

    علوم حصولی دو قسم است: نظری و بدیهی؛ بدیهیّات نیز باید به اوّلی محض منتهی گردند كه هیچ احتمال شك و تردید در آن وجود ندارد. كشف و شهود وعلم حضوری نیز چنین است؛ بعضی از كشفها اوّلی و بالذات و «عَلى بَیِّنَه‌ی مِنْ رَبِّه»[4] است و اصلاً تردید بردار نیست و همه‌ی شهودها باید به این شهود اوّلی و بالذات برگردد. خدا چگونه می‌داند كه خداست؟ آیا او هم نیاز به استدلال دارد تا بداند خداست؟ آیا جبرئیل امین وقتی سخن خدا را می‌شنود، شك می‌كند كه كلام خداست؟

    باید توجّه داشت كه فرشتگان معصوم هستند، و شهود آنها نیز معصوم از خطاست و شك بردار نیست. شهود اولیای الهی یعنی معصومین ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ نیز چنین است و شك و تردید و ابهام در علم حضوری آنان راه ندارد. اگر ما وارد قیامت شدیم آیا شك می‌كنیم كه قیامت است تا برای ما برهان اقامه كنند بر وقوع قیامت یا اینكه در آن نشئه و مرتبه دیگری جایی برای شك و تردید نیست؟ اینكه می‌فرماید:

    « رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ»[5]

    حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ می‌فرماید:

    «ما شككت فی الحق مذ أُریتُه»[6]

    از آن هنگام كه حق را به من ارائه نمودند هیچ گاه شكی در آن نداشتم. زیرا دیدن حقِ محض و شنیدنِ وحی الهی آنقدر روشن است كه زمینه‌ی شكی در آن وجود ندارد و به همین سبب وقتی برخی از اصحاب امام صادق ـ سلام الله علیه ـ از آن حضرت پرسیدند كه انبیا چگونه می‌فهمند پیامبر شده‌اند؟ آن حضرت فرمودند: «لوقفوا لذلك» یعنی وحی و نبوّت را به روشنی می‌دیدند و برای آگاه شدن به حقیقت وحی موفقّ بوده ومی‌شدند.

    خطا و شك و تردید در جایی است كه حق و باطل، هر دو، وجود داشته باشند وانسان درباره‌ی مورد خاص نداند كه آن شیء حقّ است یا باطل؛ ولی اگر مقام و مرحله‌أی وجود داشت كه حق محض بود و باطل در آن هرگز راه نیافت، احتمال خطا و لغزش نیز وجود ندارد و شك و تردید در حق بودن چیزی هم رخ نخواهد داد و طبیعی است كه به چنین مقام بلندی، شیطان نمی‌تواند بالا برود. مرز وجودی شیطان همان خیال و توهّم است و به حرم امن عقل محض راهی ندارد.

    انسان كامل اگر به مقام قرب « عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِرٍ»[7] رسید، شیطان در آن مرحله رجیم و رانده شده و مطرود است. در آن جایگاه بلند، دست بر سینه‌ی نامحرم شیطان خورده و اثری از او و وسوسه‌اش و یا هر لغزش و خطای دیگری نیست. رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه در پیشگاه خدای حكیم علیم قرآن را دریافت می‌كند و جانش به لقای وحی می‌رسد « وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِیمٍ عَلِیمٍ»[8] در نزد خدا جایی برای جهل و تردید و لغزش و خطا وجود ندار. در آن مرحله حقیقت بسیط قرآن را یكباره دریافت می‌كند و در شب قدر نیز توسط جبرئیل ـ سلام الله علیه ـ فرشته امین و معصوم وحی، آن را بدون هیچ كم و زیادی اخذ می‌كند.

    مرحله دوم عصمت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ این است كه آن حضرت هر چه را كه فهمیده و از خداوند دریافت داشت، به درستی حفظ و نگهداری می‌كند و سهو و نسیان در قلمرو حفظ او راه ندارد، چنانكه خدای سبحان درباره‌ی این شأن ایشان می‌فرماید « سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»[9] یعنی ما قرآن را بر تو قرائت می‌كنیم و تو اهل نسیان و فراموشی نیستی. عبارت «إِلاَّ ما شاءَ اللَّه»[10] استثنا نیست تا بگوییم در مواردی كه خدا بخواهد آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ فراموش می‌كند، بلكه برای تأكید مستثنی منه است؛ زیرا ذات اقدس اله، در مقام منّت گذاشتن و اطمینان بخشیدن به آن حضرت است كه پس از اخذ قرآن فراموش نخواهد كرد و اگر اراده‌ی خداوند استثنا شده برای افاده‌ی اطلاق قدرت و اختیار خداوند است؛ نظیر آنجا كه می‌فرماید « وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّه‌ی خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ»[11] اما اهل سعادت پس آنها نیز در بهشت ابدی تا آسمان و زمین باقی است جاودانند مگر آنچه خواست پروردگار باشد كه عطایش ابدی و نامقطوع است.

    جمله‌ی «إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ»[12] كه در آیه‌ی قبل آمده و مربوط به ابدی و دائمی بودن اهل شقاوت در جهنّم است، می‌تواند استثنا از جاودانگی باشد یعنی خداوند برخی از تبهكاران را پس از عذاب موقّت از جهنّم بیرون آورده به بهشت می‌برد، و جمله‌ی «إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ»[13] در ذیل آیه می‌تواند قرینه‌أی بر صحّت این استثنا باشد كه می‌فرماید: به راستی پروردگار تو هر چه را كه بخواهد انجام می‌دهد.

    ولی تعبیر مزبور در آیه‌ی مورد استشهاد كه درباره‌ی جاودانگی بهشتیان است گرچه ظاهراً استشناست ولی باطناً برای تأكید مستثنی منه آمده است؛ زیرا خلاف وعده از ناحیه‌ی خداوند محال است و امكان ندارد كه خدای سبحان به مؤمنان وعده‌ی جاودانگی بهشت بدهد و آن را عملی نكند! و عبارت پایانی آیه نیز كه می‌فرماید

    « عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ»[14]:

    عطای پروردگار ابدی و غیر قابل انقطاع است، قرینه‌ای است بر اینكه بهشتیان، برای همیشه در بهشت جاویدند و این استثنا برای تأكید قدرت و مشیت است و مقصود آن است كه آنچه محقّق می‌شود به مشیّت و قدرت حقّ است، نه آنكه از محدوده‌ی قدرت او بیرون باشد.

    پي نوشت :
    [1] ـ سوره‌ی یس، آیات 1 تا 4.

    [2] ـ المیزان، ج 2، ص 134.
    [3]
    ـ بحار، ج 18، ص 195.
    [4]
    ـ سوره‌ی محّمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، آیه‌ی 14؛ دلیل روشنی از پروردگارش دارد.
    [5]
    ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 9؛ پروردگارا! تو مردم را برای روزی كه تردیدی در آن نیست، جمع خواهی كرد.
    [6]
    ـ نهج البلاغه، خطبه‌ی 4.
    [7]
    ـ سوره‌ی قمر، آیه‌ی 55؛ نزد خداوند مالك مقتدر.
    [8]
    ـ سوره‌ی نمل، آیه‌ی 6؛ به یقین این قرآن از سوی حكیم و دانایی بر تو القا می‌شود.
    [9]
    ـ سوره‌ی اعلی، آیه‌ی 6.
    [10]
    ـ سوره‌ی اعلی، آیه‌ی 7؛ مگر آنچه كه خدا خواست.
    [11]
    ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی 108.
    [12]
    ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی 108.
    [13]
    ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی 107.
    [14]
    ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی 108.

    آيت الله جوادي آملي- قرآن در قرآن




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi