صفحه 5 از 15 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 142

موضوع: دولت کریمه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در اين روايت ، مورد اختلاف مال و ثروت بيان شده است ، در روايت ديگر فرد شكايت شده ادّعاى شاكى را قبول داشته و شاكى معتقد بوده است كه جوانى بدون اجازه او وارد باغ او شده و درختان انگور او را خراب كرده و جوان نيز اين شكايت را قبول داشته . حضرت داود بر اساس حكم واقع به نفع جوان حكم مى كند و باغ را به جوان تحويل مى دهد... . (46)
    و در روايت ديگر كه در آن تصريح شده حضرت داود يك بار بر اساس حكم واقع قضاوت كرده است - نه بر اساس بيّنه - اختلاف درباره مالكيّت گاو بوده است و هر يك از دو نفر براى خود بيّنه اقامه نموده بودند... .(47)
    چگونگى قضاوت اهل بيت عليهم السلام و حضرت داود
    در تعدادى از روايات از حكومت حضرت داود سخن به ميان آمده است كه
    خود دليل بر اين است كه در قضاوت آن حضرت خصوصيّتى بوده است كه آن بى نيازى از اقامه بيّنه است . اين روايات چگونگى قضاوت ائمّه اطهار عليهم السلام را نيز بيان نموده اند .

    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به اين روايات توجّه كنيد :

    عن الساباطى قال: قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام: بما تحكمون إذا حكمتم؟
    فقال : بحكم اللَّه وحكم داود ، فإذا ورد علينا شي ء ليس عندنا تلقّانا به روح القدس ؟ (48)
    ساباطى مى گويد : به امام صادق عليه السلام گفتم : آن گاه كه قضاوت بنماييد به چه چيزى حكم مى كنيد ؟
    حضرت فرمودند : به حكم خداوند و حكم داود ، هر گاه چيزى به ما برسد كه درباره آن ، چيزى در نزد ما نباشد روح القدس آن را به ما القاء مى نمايد .
    به اين روايت نيز توجّه كنيد :
    عن جعيد الهمداني (وكان جعيد ممّن خرج مع الحسين عليه السلام بكربلا) قال : فقلت للحسين عليه السلام : جعلت فداك ؛ بأيّ شي ء تحكمون؟
    قال : يا جعيد ؛ نحكم بحكم آل داود ، فإذا عيينا عن شي ء تلقّانا به روح القدس ؟(49)
    جعيد همدانى(او از كسانى است كه با امام حسين عليه السلام به كربلا رفت) مى گويد : به امام حسين عليه السلام گفتم : فدايتان شوم ؛ به چه چيزى حكم مى نماييد ؟
    حضرت فرمودند : اى جعيد ؛ ما به حكم آل داود حكم مى كنيم و هر گاه از چيزى مانديم روح القدس آن را به ما القاء مى نمايد .
    امضاء



  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اين روايت را مرحوم علاّمه مجلسى از جعيد از امام سجّاد عليه السلام نيز نقل كرده است .(50)
    (تذكّر اين نكته لازم است كه اين گونه پاسخ ها بستگى به ظرفيّت عمومى اهل
    مجلسى است كه روايت در آن عنوان شده است و گرنه روح القدس طفل ابجدخوان مكتب اهل بيت عليهم السلام مى باشد ؛ همان گونه كه امام حسن عسكرى عليه السلام فرموده اند ، روح القدس از بوستانِ دست نخورده ما علم آموخته است.)
    در روايتى از امام صادق عليه السلام چنين آمده است :
    عن حمران بن اعين قال : قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : أنبياء أنتم ؟
    قال : لا . قلت : فقد حدّثني من لا أتّهم أنّك قلت : إنّكم أنبياء ؟
    قال : من هو أبوالخطّاب ؟ قال : قلت : نعم .
    قال : كنت إذاً أهجر ؟ قال : قلت : بما تحكمون ؟
    قال : نحكم بحكم آل داود ؟(51)
    حمران بن اعين مى گويد : به امام صادق عليه السلام گفتم : شما پيامبران هستيد ؟ فرمود : نه . گفتم : كسى كه او را متّهم به دروغ نمى دانم به من گفت كه شما فرموديد : شماها انبياء هستيد .
    آن حضرت فرمود : كيست ، او ابوالخطّاب است ؟
    گفتم : آرى .
    حضرت فرمودند : بنابراين من بيهوده مى گويم ؟!
    گفتم : شما به چه چيزى حكم مى كنيد ؟
    فرمودند : به حكم آل داود حكم مى كنيم .
    امام باقر عليه السلام در روايتى فرمودند :
    ... أنّه إتّهم زوجته بغيره فنقر رأسها وأراد أن يلاعنها عندي . فقال لها : بيني وبينك مَن يحكم بحكم داود و آل داود ، ويعرف منطق الطير ولايحتاج إلى شهود . فأخبرته أنّ الّذي ظنّ بها لم يكن كما ظنّ ، فانصرفا على صلح .(52)
    او زوجه اش را متّهم ساخته بود كه با ديگرى دوست شده ، پس بر سر او كوبيده و مى خواست
    نزد من او را لعان نمايد .
    زوجه اش گفت : بين من و تو كسى حكم كند كه به حكم داود و آل داود حكم مى نمايد و سخن پرندگان را مى داند و احتياج به شاهد ندارد . پس به او گفتم : آنچه را نسبت به همسرت گمان كرده اى آن گونه نيست . پس با حال صلح برگشتند .
    از اين دسته از روايات استفاده مى شود كه ائمّه اطهار عليهم السلام - همانند حضرت داود - در قضاوت هاى خود نيازى به بيّنه نداشتند .
    بنابراين از مجموع اين روايات استفاده مى شود : حضرت داود بر اساس علم خود عمل مى كرد و به بيّنه رجوع نمى نمود . ائمّه اطهار عليهم السلام نيز گاهى اين گونه قضاوت مى نمودند . حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نيز بر اساس علم خود قضاوت نموده و نيازى به بيّنه ندارند .

    امضاء



  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قضاوت هاى امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه

    اكنون رواياتى را نقل مى كنيم كه دلالت مى كند امام عصر ارواحنا فداه براى قضاوت نيازى به بيّنه ندارند ، همان گونه كه حضرت داود نيازى به بيّنه نداشت .
    اكنون به اين روايات توجّه كنيد :
    در نامه اى كه حسن بن طريف به امام عسكرى عليه السلام نوشته است درباره چگونگى قضاوت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سؤال كرده ، او مى گويد :
    إختلج في صدري مسألتان ، وأردت الكتاب بهما إلى أبي محمّد عليه السلام ، فكتبت أسأله عن القائم عليه السلام بم يقضي ؟
    فجاء الجواب : سألت عن القائم ، إذا قام يقضي بين النّاس بعلمه كقضاء داود عليه السلام ، ولايسأل البيّنة .(53)
    دو مسأله در سينه ام وارد شد و تصميم گرفتم آن دو را به امام حسن عسكرى عليه السلام بنويسم .
    پس نامه نوشتم و از ايشان سؤال كردم : قائم به چه چيز قضاوت مى كند ؟
    جواب آمد : از قائم سؤال كردى ، آن زمان كه او قيام نمايد ، بين مردم به علم خودش قضاوت مى كند مانند قضاوت داود و شاهد نمى طلبد .
    امام صادق عليه السلام در روايتى به ابوعبيده فرمودند :
    يا أبا عبيدة ؛ أنّه إذا قام قائم آل محمّد ، حكم بحكم داود وسليمان ؛ لايسأل النّاس بيّنة .(54)
    اى اباعبيده ؛ هر گاه قائم آل محمّد)عليهم السلام( قيام نمايد به حكم داود و سليمان حكم مى نمايد و از مردم شاهد طلب نمى نمايد .
    ابان مى گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود :
    لايذهب الدّنيا حتّى يخرج رجل منّي يحكم بحكومة آل داود لايسأل عن بيّنة ، يعطي كلّ نفس حكمها .(55)
    دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از من به نوع حكومت آل داود حكومت نمايد ، از بيّنه سؤال ننمايد و به هر فردى حكم واقعى او را جارى نمايد .
    امضاء



  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اين روايت به اين گونه نيز از ابان بن تغلب نقل شده است ؛ او مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمودند :
    سيأتي في مسجدكم ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً - يعني مسجد مكّة - يعلم أهل مكّة أنّه لم يلد (هم) آبائهم ولا أجدادهم ، عليهم السيوف ، مكتوب على كلّ سيف كلمة تفتح ألف كلمة ، فيبعث اللَّه تبارك وتعالى ريحاً فتنادي بكلّ وادٍ : هذا المهديّ يقضي بقضاء داود وسليمان عليهما السلام لايريد عليه بيّنة.(56)
    در مسجد شما (مسجد مكّه) سيصد و سيزده مرد مى آيند كه مردم مكّه مى دانند آنان از نسل آباء و اجداد اهل مكّه نيستند ، بر آنان
    شمشيرهايى است كه بر هر شمشير كلمه اى نوشته شده كه از آن هزار كلمه گشوده مى شود . خداوند تبارك و تعالى بادى را برمى انگيزاند كه در هر وادى ندا مى دهد : اين مهدى است كه به قضاوت داود و سليمان عليهما السلام قضاوت مى نمايد و بر آن بيّنه اى نمى طلبد .
    همچنين حريز مى گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود :
    لن تذهب الدنيا حتّى يخرج رجل منّا أهل البيت يحكم بحكم داود و آل داود ؛ لايسأل النّاس بيّنة .(57)
    دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از ما اهل بيت خروج نموده ، به حكم داود و آل داود حكم كند و از مردم شاهد نخواهد .
    امضاء



  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عبداللَّه بن عجلان روايت كرده است كه حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نه تنها در مقام حكومت نيازى به بيّنه ندارد ؛ بلكه در امور ديگر نيز آن حضرت از امور پنهانى آگاه مى باشند و هر قومى را به آنچه در ضمير خود پنهان كرده اند خبر مى دهند :
    امام صادق عليه السلام فرمودند :
    إذا قام قائم آل محمّد عليهم السلام حكم بين الناس بحكم داود لايحتاج إلى بيّنة ، يلهمه اللَّه تعالى فيحكم بعلمه ، ويخبر كلّ قوم بما استبطنوه ، ويعرف وليّه من عدوّه بالتوسّم .
    قال اللَّه سبحانه : «إِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ × وَإِنَّها لَبِسَبيلٍ مُقيم»(59). (58)
    زمانى كه قائم آل محمّد عليهم السلام قيام نمايد به حكم داود ميان مردم حكومت مى كند ، نيازى به بيّنه ندارد ، خداوند بزرگ به او الهام مى نمايد و او به علم خود حكم مى كند و به هر قومى از آنچه در دل پنهان نموده اند خبر مى دهد و دوست خود را
    از دشمنش با توسّم مى شناسند .
    خداوند بزرگ مى فرمايد : »و در اين عذاب هوشمندان را نشانه هاى بسيار است و اينها راهى برقرار براى عبرت است« .
    روايت ديگرى كه نقل مى كنيم صريح است كه آن حضرت به حكم داود حكومت مى كنند و از نياز به بيّنه يا عدم نياز به آن ، سخنى به ميان نيامده است .
    پيغمبر گرامى صلى الله عليه وآله وسلم در روايتى فرمودند :
    ... ويخرج اللَّه من صلب الحسن عليه السلام قائمنا أهل البيت عليهم السلام يملأها قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً ، له هيبة موسى وحكم داود وبهاء عيسى ، ثمّ تلا صلى الله عليه وآله وسلم : »ذرّيّة بعضها من بعض واللَّه سميع عليم«(61). (60)
    ... خداوند از صلب حسن ، قائم ما اهل بيت را خارج مى سازد كه زمين را سرشار از قسط و عدل مى سازد همان گونه كه از جور و ظلم پر شده باشد ، او داراى هيبت موسى و حكم داود و بهاء عيسى است .
    آن گاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم اين آيه را تلاوت فرمودند : »نسلى كه بعضى از بعض ديگر فرا گرفته اند و خداوند شنوا و عالم است« .
    در روايت ديگرى كه نقل مى كنيم درباره چگونگى قضاوت حضرت داود چيزى نفرموده اند ولى در آن تصريح شده است كه امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در قضاوت خود در دو مورد مذكور در روايت از بيّنه سؤال نمى كنند .
    امام صادق عليه السلام فرمودند :
    دمان في الإسلام حلال من اللَّه عزّوجلّ لايقضي فيهما أحد بحكم اللَّه حتّى يبعث اللَّه عزّوجلّ القائم من أهل البيت عليهم السلام ، فيحكم فيهما بحكم اللَّه عزّوجلّ
    لايريد على ذلك بيّنة : الزاني المحصن يرجمه ، ومانع الزكاة يضرب رقبته .(62)
    ريختن دو خون در اسلام از جانب خداوند مباح است كه احدى درباره آن دو به دستور الهى حكم نمى كند تا خداوند جليل قائم ما اهل بيت (عليهم السلام) را برانگيزاند ، پس در آن دو خون به حكم الهى حكم مى كند و بر اين كار بيّنه طلب نمى نمايد :
    1 - زناكارى كه همسر داشته باشد ، او را سنگسار مى نمايد . 2 - كسى كه زكات نپردازد ، گردن او را مى زند .
    رواياتى كه نقل كرديم ، تصريح مى كنند كه حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه در قضاوت نيازى به شاهد و بيّنه ندارند و با علم و آگاهى خود عمل مى نمايند ؛ همان گونه كه حضرت داود در قضاوت جوياى گواه و بيّنه نمى شد .
    مرحوم علاّمه مجلسى نيز همين عقيده را برگزيده و فرموده است :
    ظاهر اخبار اين است كه هر گاه حضرت قائم عليه السلام ظاهر شوند به واقعيّتى كه علم دارند حكم مى نمايند نه به بيّنه . امّا امامان ديگر عليهم السلام به ظاهر حكم مى نمودند و گاهى آنچه را از باطن او خبر داشتند به وسيله اى ظاهر مى ساختند كما اين كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام اين كار را در موارد زيادى انجام مى دادند .
    و شيخ مفيد در كتاب »المسائل« فرموده است : امام عليه السلام مى تواند به علم خودش حكم نمايد همان گونه كه مى تواند به ظاهر گواهى ها حكم نمايد و هر گاه بداند گواهى و شهادت با واقعيّتِ امرى كه درباره آن شهادت داده شد مخالف است حكم به بطلان شهادتِ شاهد مى نمايد و به
    آنچه خداوند بزرگ او را عالم نموده است حكم مى نمايد .(63)
    قضاوت هاى ياوران امام زمان ارواحنا فداه در عصر ظهور
    گسترش عدالت در جهان و ريشه كن شدن ظلم و ستم در سراسر گيتى ، در صورتى است كه قضاوتِ قاضيان در عصر ظهور ، بر اساس حقيقت و واقعيّت باشد نه بر اساس ظاهر و اين در صورتى تحقّق پذير است كه قاضى فراتر از بيّنه و يمين ، راهى براى يافتن حقيقت و درك واقعيّت داشته باشد .
    از روايات روشن مى شود در حكومت عدالت گستر حضرت بقّية اللَّه الأعظم ارواحنا فداه نه تنها آن بزرگوار نيازى به سؤال از شاهد و بيّنه ندارند ؛ بلكه كارگزينان آن حضرت نيز كه در سراسر جهان مأمور به ريشه كن ساختن ظلم و ستم و استقرار عدل و انصاف مى باشند ، از امدادهاى غيبى برخوردار بوده و از امورى فراتر از بيّنه و يمين برخوردار مى باشند و هيچ گاه گرفتار بيّنه دروغين و يمين كاذب نخواهند شد .
    اين حقيقتى است كه در رواياتى كه بيانگر چگونگى قضاوتِ قاضيان در عصر درخشان ظهور مى باشد ، به آن تصريح شده است .
    حضرت امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايند :
    إذا قام القائم بعث في أقاليم الأرض في كلّ إقليم رجلاً ، يقول: عهدك في كفّك ، فإذا ورد عليك أمر لاتفهمه ولاتعرف القضاء فيه، فانظر إلى كفّك ، واعمل بما فيها .
    قال : ويبعث جنداً إلى القسطنطينيّة ، فإذا بلغوا الخليج كتبوا على أقدامهم شيئاً ومشوا على الماء ، فإذا نظر إليهم الرّوم يمشون على الماء ، قالوا : هؤلاء أصحابه يمشون على الماء ، فكيف هو؟
    فعند ذلك يفتحون لهم أبواب المدينة ، فيدخلونها ، فيحكمون فيها ما يشاؤون .(64)
    آن
    زمان كه قائم قيام نمايد در هر قسمتى از قسمت هاى زمين مردى را مى فرستد و مى فرمايد : پيمان تو )آنچه را كه وظيفه دارى انجام دهى( در كف دست توست . پس هر گاه جريانى برايت واقع شد كه آن را نفهميدى و ندانستى كه درباره آن چگونه قضاوت كنى ، به كف دستت نگاه كن و به آنچه در آن وجود دارد قضاوت نما .
    امام صادق عليه السلام فرمودند : و گروهى از ارتش را به سوى قسطنطينيّه مى فرستد ، آن گاه كه آنان به خليج مى رسند بر قدم هاى شان چيزى مى نويسند و به روى آب راه مى روند . وقتى كه اهل روم مى بينند كه آنان به روى آب راه مى روند مى گويند : اينان ياوران او هستند كه به روى آب راه مى روند ! پس او خود چگونه خواهد بود ؟!
    در اين هنگام راه هاى شهر را به روى آنان مى گشايند و آنان وارد شهر مى شوند و در آنجا به آنچه مى خواهند حكم مى كنند .
    گرچه برخى از مؤلّفين احتمال معناى ديگرى درباره اين خبر داده اند كه خلاف ظاهر روايت است ؛ زيرا ظاهر روايت اين است كه فردى را كه حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه براى حكومت به اقليمى از گيتى مى فرستند برخوردار از امدادهاى غيبى است .
    نه تنها او بلكه همه افرادى كه ارتش او را تشكيل مى دهند و تحت فرماندهى او مى باشند نيز اين چنين هستند ؛ همان گونه كه در آخر روايت به گونه اى صريح مى فرمايند : آنان - بدون وسيله ظاهرى و تنها با نوشتن چيزى بر قدم هاى شان - به روى آب راه مى روند .
    با اين بيان چرا ما امدادهاى غيبى
    را به چيزهايى همچون موبايل توجيه كنيم ؟!
    جالب توجّه است كه در روايتى تصريح شده است كه قاضيان عصر درخشان ظهور از امدادهاى غيبى برخوردارند و از فهمى فراتر از فهم و درك ديگران استفاده مى كنند .
    اكنون به اين روايت توجّه كنيد :
    امام باقر عليه السلام مى فرمايند :
    ... ثمّ يرجع إلى الكوفة فيبعث الثلاث مائة والبضعة عشر رجلاً إلى الآفاق كلّها فيمسح بين أكتافهم وعلى صدورهم ، فلايتعايون في قضاء...(65)
    ... سپس به كوفه برمى گردد و سيصد و سيزده نفر مرد را به سوى آفاق و سراسر گيتى مى فرستد . و ميان شانه ها و سينه هاى آنان را دست مى كشد كه در نتيجه در امر قضاوت درنمى مانند .
    از اين روايت نكاتى استفاده مى شود :
    1 - سيصد و سيزده تن ياوران امام عصر ارواحنا فداه حاكمان جهان مى باشند و همه آفاقِ زمين و سراسر گيتى در دست ياوران حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف خواهد بود .
    2 - حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه - كه يد اللَّه هستند - با كشيدن دست بر شانه ها و سينه هاى آنان ، آن ها را از امداد غيبى برخوردار نموده به گونه اى كه هيچ گاه در امر قضاوت و صدور حكم حق ، ناتوان نخواهند شد .
    3 - تمام سيصد و سيزده نفر افرادى كه به عنوان حكومت و قضاوت به سراسر جهان اعزام مى شوند مرد هستند ؛ همان گونه كه در اين روايت به آن تصريح شده است . (66)
    نكته هاى پايان بحث
    اكنون به چند نكته توجّه كنيد :
    1 - در روايات متعدّد تصريح شده است كه امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در قضاوت نيازى به بيّنه ندارند .
    2 - بر
    فرض روايتى به ظاهر دلالت كند كه آن حضرت در قضاوت نياز به بيّنه دارند ، توان معارضه با روايات ديگر را ندارد .
    3 - بر فرض وجود روايت مخالف و توانِ معارضه آن با روايات ديگر بايد به جمع ميان روايات پرداخت و از طرح تعداد زيادى از روايات دست برداشت ؛ زيرا مى توان روايت مخالف را - بر فرض وجود آن - بر ماه هاى اوّل ظهور كه حكومت آن حضرت در سراسر عالم مستقرّ نشده حمل نماييم ؛ زيرا پس از استقرار حكومت و استقرار سيصد و سيزده نفر ياوران بزرگ امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در سراسر زمين ، از امدادهاى غيبى برخوردارند . بنابراين دچار بيّنه هاى دروغين نخواهند شد .
    4 - به آنان كه مى گويند حضرت داود فقط يك بار بر اساس واقع قضاوت كرده است مى گوييم : آيا معقول است آن حضرت فقط يك بار بر اساس واقع قضاوت كرده باشد و قضاوت اين چنين شهرت يافته باشد ؟
    5 - بر فرضى كه حضرت داود فقط يك بار طبق علم واقعى عمل كرده و قضاوت او اينچنين شهرت يافته است ، تشبيه قضاوت امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه به قضاوت حضرت داود به خاطر همان گونه قضاوتى است كه شهرت يافته است .
    6 - اگر بپذيريم حضرت داود يك بار طبق علم واقعى عمل كرده است ، در پاسخ به رواياتى كه راجع به حضرت سليمان و آل داود وارد شده كه آنان نيز بدون سئوال از بيّنه قضاوت مى كردند چه مى گويند ؟!
    7 - همان گونه كه از فرمايش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرديم
    ممكن است قضاوت بر اساس بيّنه خلاف واقع باشد و به محكوم ظلم روا داشته شود ، آيا اين با حكومت عدالت پرور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه چگونه سازگار است ؟
    8 - از همه اين ها كه بگذريم طبق روايتى كه حضرت داود از خداوند خواست كه بر اساس بيّنه عمل كند ، براى اين بوده است كه پيروان او آماده پذيرش حكم واقعى نبوده اند . و اين بر اساس عدم تسليم كامل آنان در برابر حضرت داود و عدم رضايت آن ها بر احكام باطنى بوده است ولى در عصر روزگار رهايى كه مردم به تكامل عقلى رسيده و پذيرايى آنچه آن حضرت بفرمايند هستند ، نيازى براى دست برداشتن از قضاوت بر اساس واقع نيست .
    (3)
    پيشرفت اقتصادى
    پيشرفت اقتصادى در عصر ظهور
    قبل از آن كه به بيان پيشرفت اقتصادى در عصر ظهور بپردازيم ، نكته اى را درباره فقر و تنگدستى و رفتار ناهنجار ابرثروتمندان - كه دليل ناكامى پروژه هاى اقتصادى است - بيان مى كنيم :
    كمبود مالى و فقر اقتصادى ، اساس و ريشه بسيار مهمّى براى وقوع بسيارى از جنايت هايى است كه در عصر غيبت در سراسر جهان واقع شده و مى شود . اين واقعيّتى است كه پس از ريشه يابى بسيارى از قتل ها، خونريزى ها، دزدى ها و... روشن شده است .
    كسانى كه به عقيده خود با قتل ، خونريزى ، دزدى و جنايت هاى ديگر مبارزه مى كنند و مى خواهند آن ها را در جامعه ريشه كن كنند ، بايد اساس و منشأ آن ها را - كه فقر يكى از عوامل مهمّ آن است - از جامعه بزدايند تا قسمت مهمّى از جنايت هايى را كه در جامعه واقع مى شود نابود سازند ؛
    زيرا همان گونه كه گفتيم فقر و نياز عامل بسيارى از جنايت ها است .
    عالم مهمّ ديگرى كه داراى نقش اساسى در وقوع جنايت ها مى باشد ، تكاثر و افزون طلبى است ، تأثير اين عامل ، از عامل اوّل بسيار مهمّتر و بيشتر است ، زيرا اگر يك فرد فقير و مستمند دست به سرقت يك خانه يا كشتن يك فرد مى زند ، قدرتمندان براى تكاثر اموال و به خاطر افزون طلبى ، مال و ثروت يك جامعه را غارت مى كنند و ملّتى را به خاك و خون مى كشانند .(67)
    بديهى است همان گونه كه امكان خدمت براى فرد ثروتمند يا قدرتمند ، بيشتر از يك فرد فقير و ضعيف مى باشد ، امكان خيانت او نيز بيشتر از يك فرد فقير و محتاج مى باشد .
    بنابراين فقرِ مستمندان و بيشتر از آن ، تكاثر و افزون طلبى ثروتمندان و قدرتمندان ، دو عامل بسيار مهمّ براى وقوع جنايت ها و خيانت ها در دوران تيره غيبت مى باشند و با فرا رسيدن عصر شكوهمند ظهور ، نه تنها اين دو عامل بلكه همه عوامل جنايت ، نابود مى شوند و عوامل نجات و سعادت ، جايگزين عوامل فساد و تباهى مى گردند .
    وظيفه مهمّ ثروتمندان و قدرتمندان كمك به افراد فقير و ضعيف مى باشد تا هم فقر اقتصادى آنان جبران شود و هم مانع طغيان خودشان گردد تا در نتيجه ، دو عامل مهمّ تباهى برطرف گردد ؛ امّا متأسّفانه اين وظيفه بزرگ همچون بسيارى از وظايف ديگر به دست فراموشى سپرده شده است ؛ ولى سرانجام روزگارى فرا خواهد رسيد كه اگر انسان بخواهد از كسى دستگيرى كند ، هر چه جستجو كند فقيرى را
    نجويد !
    نكته اى كه بايد به آن توجّه شود اين است كه گفتيم : افزون طلبى و تكاثر ثروتمندان و قدرتمندانِ بزرگ عاملى بسيار مهمّتر از فقر در وقوع جنايات جهان است ؛ افزون طلبى و ثروت ، ثروتمندان را به سوى ثروت بيشتر فرا مى خواند و قدرت و زورگويى ، قدرتمندان و زورگويان را به زورگويى بيشتر وا مى دارد .
    در واقع ثروتِ ابرثروتمندان ، هم به عنوان دوّمين عاملى كه نام برديم داراى نقش است و هم در عامل اوّل شركت دارد ؛ زيرا عامل مهمّ وجود فقر در ميان جامعه ، ثروتمندانى هستند كه با نقشه هاى شوم خود براى هر چه بيشتر شدن سرمايه خويش به وسيله احتكار و يا افزايش قيمت ها ، باعث ايجاد فقر و يا افزايش فقر تنگدستان مى شوند . اين حقيقتى است كه در كلمات خاندان وحى عليهم السلام به آن تكيه شده است .
    توجّه كنيد به زمين خوارانى كه خود در كاخ ها و ويلاها زندگى مى كنند و با نگه داشتن هكتارها زمين باعث افزايش نرخ زمين شده و در نتيجه مستمندان از خريد يك قطعه زمين كوچك ناتوان مى مانند .
    بنابراين بسيارى از ثروتمندان با انباشتن اموال ، هم باعث ايجاد فقر و يا افزايشِ آن مى شوند - كه مقدّمه و زمينه فساد براى بعضى از افرادِ نيازمند مى شود - و هم تكاثر و افزون طلبى آنان باعث طغيان و رها شدنشان از مقيّدات شرعى و عقلى مى گردد .
    اكنون به اين جريان توجّه كنيد :
    »خان مرو« يكى از اعيان و ثروتمندان تهران بود كه مسجد و مدرسه اى در آن شهر ساخته و تاكنون به نام وى معروف است . گويند يكى از دوستان قديم
    وى چندين ماه هر روز به درخت چنارى كه در مقابل خانه وى بود تكيه داده به انتظار بيرون آمدنِ خان مى ايستاد كه شايد در وقت خروج از منزل نگاهش به او افتد و تلطّفى در حقّ او بكند . ولى خان ملتفت او نمى شد تا وقتى كه خان از منصبى كه داشت معزول و خانه نشين شد . آن دوست به ديدن وى رفت .
    خان گله كرد كه چرا در اين مدّت ياد ما نكردى و نزد ما نيامدى . آن شخص جريان آمدن خود را نقل كرد . خان گفت : من در آن وقت چنار جلو منزل خود را با آن بزرگى و بلندى نمى ديدم تا چه رسد به تو كه زير آن ايستاده بودى ! (68)
    آرى ؛ جهان قبل از ظهور امام عصر ارواحنا فداه شاهد ثروتمندان زيادى است كه پاى از دايره انسانيّت بيرون نهاده و نتوانسته اند با تقيّدات شرعى و عقلى ، طغيان خود را كنترل نموده و مهار نمايند .
    با توجّه به اين نكته اين سؤال پيش مى آيد كه در عصر درخشان ظهور - كه در سراسر جهان همه افراد ، بى نياز و داراى ثروت مى باشند - چگونه ثروت هاى بى كران باعث طغيانِ آنان نمى گردد ؟ و به عبارت ديگر اگر ممكن است ثروت هاى كلان داراى اين همه آثار شوم باشد ، چرا در عصر فرخنده ظهور مردم جهان از ثروتِ سرشار برخوردار مى شوند ؟
    در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : ثروتى كه از راه حلال باشد هيچ گاه شوم نيست ، بلكه ممكن است وسيله خيرات باشد ولى اين ثروتمندان هستند كه از ثروت خود سوء استفاده مى نمايند
    . اگر ثروت خود بذاته داراى آثار شوم مى بود ، بايد همه ثروتمندان اين گونه مى بودند و حال آن كه اين گونه نيست و بعضى از افراد ثروتمند - اگرچه در اين زمان اندكند - خدمت هاى شايانِ تقدير به جامعه نموده اند و باعث دستگيرى و نجات بسيارى از افراد گشته اند و مورد مدح خاندان وحى عليهم السلام قرار گرفته اند . و اين دليل بر نقص فكرى و كوتاهى انديشه ثروتمندانى است كه در تلاش افزايش ثروت و اندوختن و به جاى گذاردنِ آن براى وارثان خود هستند و گرنه اصل ثروت همچون حربه اى است كه هم انسان مى تواند با آن دشمن را از سر راه خود دور كند و هم مى تواند با آن خون افراد بى گناه را به زمين بريزد .
    علاوه بر اين ، در عصر درخشان ظهور بر اثر تكامل معنوى انسان ها و رشد فكرى و عقلى آنان و بر اثر سعادتى كه آنان را فرا مى گيرد ، از طغيان و هلاكت در امان مى باشند .
    در آن عصر فرخنده و در آن روزگار شكوهمند ، توسعه ، افزايش و فزونى هست ، امّا افزون طلبى و انباشتن وجود ندارد . ثروت ، نعمت و امكانات وجود دارد ؛ امّا هلاكت ، طغيان و تجاوز از مرز دين وجود ندارد.
    در آن زمان ثروت هاى سرشارى كه در دنيا وجود دارد ، چه ثروت هاى فراوان و انبوهى كه در زير زمين وجود دارد و چه آن ها كه بر روى زمين مى باشد ، گردآورى شده و به نزد آن حضرت جمع مى گردد .
    آيا مى دانيد در اعماق زمين چه گنجينه هاى بسيار مهمّى از سنگ هاى قيمتى ، طلا ، نقره و
    ساير اشياء قيمتى وجود دارد ؟ آيا مى دانيد زمين كوه هايى از طلا را در خود پنهان ساخته است ؟ آيا مى دانيد پادشاهان و ثروتمندان قديم ثروت هاى بى كران خود را در زير زمين پنهان مى نمودند ؟! آيا مى دانيد زلزله هاى سهمگين ، سرمايه هاى عظيمى را با صاحبان خود در دل خاك فرو برده است ؟ و آيا...
    در عصر ظهور ، كه عصر آگاهى و آشكار شدن امور پنهانى است ، همه ثروتهايى كه در زمين پنهان است ، آشكار مى گردد و مردمان عصر ظهور از آن برخوردار مى شوند .
    قدرت كنترل
    جالب توجّه است كه آنچه گفتيم - يعنى هم توسعه و فزونى ثروت براى همگان در عصر ناشناخته ظهور و هم سعادتمند بودن و عدم طغيان و تجاوزِ مردم آن روزگار - در گفتار خاندان وحى عليهم السلام به آن تصريح شده است .
    روايتى كه مى آوريم شاهد گفتار ما مى باشد : حضرت باقر العلوم عليه السلام فرمودند :
    يقاتلون واللَّه حتّى يوحّد اللَّه ولايشرك به شي ء وحتّى يخرج العجوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب ولاينهاها أحد ، ويخرج اللَّه من الأرض بذرها ، وينزل من السّماء قطرها ، ويخرج الناس خراجهم على رقابهم إلى المهديّ ، ويوسّع اللَّه على شيعتنا ، ولولا ما يدركهم من السعادة لبغوا .(96)
    مى جنگند به خدا سوگند ، تا )همه( خداوند را يكتا بدانند و چيزى را شريك او ندانند و تا اين كه پيرزن ضعيفى از مشرق به قصد مغرب خارج شود و هيچ كس او را از اين كار باز ندارد .
    و خداوند از زمين بذرش را خارج نموده و از آسمان باران را و مردم خراج هاى خود را از اموال خود خارج
    ساخته و به سوى مهدى مى برند و خداوند بر شيعيان ما توسعه مى دهد و اگر نبود كه سعادت آنان را فرا مى گرفت ، حتماً طغيان مى نمودند .
    ثروت و فقر همان گونه كه ممكن است منشأ سعادت انسان واقع شود ، ممكن است عامل جنايت و خيانت نيز قرار گيرد ، يعنى هم فقر و هم دارايى ، داراى نقش اساسى در افزايش جنايات مى باشند ؛ همان گونه كه ممكن است وسيله سعادت انسان باشند .
    طمع براى به دست آوردن و حرص براى تكاثر و افزودن ، چنين روندى را به بار مى آورد . ريشه اين جريان به خاطر نبودن قدرت كنترل در دوران تيره غيبت است .
    آشنا نبودن جامعه از مقام ولايت و توجّه نداشتن انسان به مرتبه عظيم خاندان وحى عليهم السلام ، سعادت را از دست او مى ربايد و او را از مقام ولايت كه ضامن كنترل توان ها و قدرت هاست دور مى سازد .
    امّا در روزگار ناشناخته ظهور كه جامعه بشريّت در پناه دژ محكم ولايت قرار دارد و ابر رحمت الهى بر همه مردم جهان سايه مى افكند ، آنان را با قدرت ولايت الهيّه حضرت مهدى ارواحنا فداه حفظ و حراست نموده و كنترل مى نمايد .
    به دليل اين سعادت بزرگ - كه طعم آن را هنوز نچشيده ايم - در عصر درخشان و فرخنده ظهور ، هر مقدار ثروت و مال مردم افزايش يافته و زياد شود ، باعث طغيان و تجاوز آنان نمى گردد .
    آرى ؛ بر اثر سايه افكندن نيروى ولايت بر تمامى مردم جهان ، همه نيروها ، توان ها و امكانات را تحت پوشش و حفظ خود قرار داده و آن ها را كنترل
    نموده و مهار مى نمايد تا از تندروى و طغيان باز مانند .
    اين همان سعادت و نيكبختى است كه امام باقر عليه السلام در پايان روايت به آن تصريح فرمودند : »ولولا ما يدركهم من السعادة ، لبغوا« .
    آرى ؛ قدرت كنترل و مهار از ويژگى هاى عصر ظهور براى همگان است ، و هر چه مال و ثروت ، قدرت و توانايى ، نشاط و زيبايى و... افزايش يابد ، نور سعادت و نيكبختى در آن عصر درخشان كه بر اثر ظهور ولايت درخشش يافته است ، همگان را مهار كرده به گونه اى كه همراه با ميزان عقل ، به زندگى سرشار از نعمت كه چشم روزگار تا آن زمان هرگز مانند آن را نديده و نخواهد ديد ، ادامه مى دهند .
    به اين روايت بسيار جالب از امام صادق عليه السلام(70) توجّه كنيد :
    تواصلوا وتبارّوا وتراحموا ، فوالّذي فلق الحبّة وبرأ النسمة ليأتينّ عليكم وقت لايجد أحدكم لديناره ودرهمه موضعاً ، يعني لايجد عند ظهور القائم عليه السلام موضعاً يصرفه فيه ، لإستغناء النّاس جميعاً بفضل اللَّه وفضل وليّه .
    فقلت : وأنّى يكون ذلك؟
    فقال : عند فقدكم إمامكم فلاتزالون كذلك حتّى يطلع عليكم كما تطلع الشّمس ، آيس ما تكونون ، فإيّاكم والشكّ والإرتياب ، وانفوا عن أنفسكم الشكوك ، وقد حذّرتكم فاحذروا ، أسأل اللَّه توفيقكم وإرشادكم .(71)
    باهم در ارتباط باشيد و به يكديگر نيكويى كنيد و باهم مهربانى نماييد ، سوگند به كسى كه دانه را شكافته و روح مى دمد ، حتماً زمانى بر شما فرا مى رسد كه احدى از شما جايى براى مصرف دينار و درهم خود نداشته باشد ، يعنى در زمان
    ظهور حضرت قائم عليه السلام جايى نمى يابد كه پول خود را در آن مورد خرج كند ، زيرا به فضل خداوند و ولىّ او تمامى مردم بى نياز خواهند بود .
    گفتم : اين چه زمانى خواهد بود ؟!
    حضرت فرمودند : آن زمان كه شما امامتان را نيابيد ، پس همين گونه خواهيد بود تا زمانى بر شما طالع شود همان گونه كه خورشيد طلوع مى كند ، اين در زمانى خواهد بود كه از هر زمان به ظهور آن حضرت بيشتر نااميد باشيد .
    پس بپرهيزيد از اين كه شك كنيد يا خود را به شك بيندازيد ، شكّ ها را از خودتان دور كنيد ، به راستى من شما را برحذر نمودم پس برحذر باشيد . از خداوند توفيق شما و ارشاد شما را خواهانم .
    در اين روايت نكته هاى بسيار جالبى درباره پاكسازىِ دل از يأس و شكّ وجود دارد ، كه تشريح آن ها نياز به بحث گسترده دارد .
    آن قسمت از روايت كه اكنون مورد استدلال ما است ، گفتار امام صادق عليه السلام پيرامون عصر درخشان ظهور است كه آن حضرت درباره آن روزگار فرخنده مى فرمايد : در آن زمان به خاطر بى نياز بودن تمامى مردمان ، فرد نيازمندى يافت نمى شود تا ثروتمندان از مال خود به او كمك كنند .
    بيش از 800 ميليون گرسنه در جهان
    اكنون عصر شكوهمند ظهور را - كه همه مردم در آن زمان از نعمت هاى فراوان برخوردارند به گونه اى كه در سراسر گيتى گرسنه اى پيدا نمى شود - با دوران تيره ما بسنجيد كه صدها ميليون گرسنه در سراسر جهان پراكنده اند و كسى براى نجاتِ آنان گامى مؤثّر برنمى دارد .
    به اين گزارش توجّه كنيد :
    «رئيس بانك جهانى
    : يك ميليارد نفر در جهان ، قشر غنى دنيا را تشكيل مى دهند كه 80% درآمد جهان را به خود اختصاص مى دهند . اين در حالى است كه بقيّه جمعيّت جهان كه 5 ميليارد نفر هستند بايد فقط با 20% درآمد در جهان ، گذران عمر كنند .
    سازمان خواربار و كشاورزى ملل متحد (فائو) : شمار گرسنگان جهان با 18 ميليون افزايش به 842 ميليون گرسنه رسيده است .
    پاريس؛ روزانه »ونت مينوت« چهارشنبه 16 اكتبر 2002 (يعنى 81/7/24) : در هر 4 ثانيه يك نفر در جهان بر اثر گرسنگى، جان خود را از دست مى دهند.
    840 ميليون نفر در جهان، از سوء تغذيه رنج مى برند و 799 ميليون نفر آنان در كشورهاى در حال توسعه زندگى مى كنند .
    در 30 كشور جهان ، حالت فوق العاده اعلام شده است و تنها در آفريقا 67 ميليون نفر ، به كمك اضطرارى نيازمند هستند . 194 ميليون نفر از جمعيت كشورهاى آفريقايى ، از تغذيه مناسبى برخوردار نيستند . در قارّه آسيا %20 (496ميليون نفر) از گرسنگى رنج مى برند .
    فائو (سازمان خواربار كشاورزى سازمان ملل متحد) : روزانه 24 هزار نفر در جهان در اثر گرسنگى مى ميرند. سالانه 6 ميليون كودك كمتر از 5 سال بر اثر گرسنگى مى ميرند .»(72)
    بديهى است اين همه گرسنگى ، تنگدستى ، بيكارى(73) و... دليل بر نقص مديريّت كشورهاى جهان است . اگر سياستمداران مى توانستند عوامل كمبودها را شناسايى كرده و در زدودن آن ها اقدام نمايند ، اين همه انسان گرسنه در جهان وجود نداشت .
    يكى از علّت هاى گرسنگى ، افزايش قيمت ها است . براى مبارزه با گرسنگى بايد از بالا رفتن نرخ ها
    جلوگيرى كنند ؛ ولى متأسّفانه در اين باره ، برنامه اى كارساز عملى نمى شود .
    اكنون توجّه شما را به اين آمار كه درباره افزايش قيمت در ايران ، منتشر شده جلب مى كنيم :
    سال 57 62 67 82
    جمعيّت كشور(نفر) 35000000 40000000 46000000 68000000
    افزايش نرخها :
    اقلام يونجه جو سبوس كنجاله شيرخام گوساله نر زنده گاو ماده زنده
    سال
    57 8 7 3 9 28 210 150
    82 1200 1200 620 180 2000 14000 10000
    مقدار افزايش 150برابر 172برابر 206برابر 206برابر 72برابر 67 برابر 67برابر
    83 1600 1550 درصد افزايش 83 به 82 - يونجه و جو %33 (74)
    اين نمونه اى كوچك از چند قلم جنس در يك گوشه از جهان است ، همان گونه كه مشاهده كرديد در مدّت 25 سال ، جمعيّت ايران نزديك به دو برابر افزايش يافته است و افزايش برخى از نرخها به 200 برابر رسيده است با توجّه به اين نكته كه رشد جمعيّت ، دليلى براى افزايش نرخ ها نيست مخصوصاً با اين همه تفاوت !(75)
    افزايش نرخ ها فقط در ايران نيست ؛ بلكه در كشورهاى ديگر نيز گرانى ، افراد ضعيف را از پاى درمى آورد و بالا رفتن نرخها حتّى در كشورهايى مانند آمريكا ، ژاپن و... كه خود را پيشرفته مى دانند وجود دارد .(76)
    افزايش ناگهانى نرخ ها دليل بر اين است كه سياست اقتصادى آنان قدرت بر كنترل و مهار كردن قيمت ها و به وجود آوردن تعادل را ندارد .
    ابرثروتمندان نه تنها از افزايش نرخ ها غمى به دل راه نمى دهند ؛ بلكه آن ها خود طرّاح اصلى اين گونه اقتصادِ بيمار مى باشند تا با افزايش قيمت ها ، سرمايه هاى كلان خود را چند برابر نمايند ؛ زيرا »دزد ، بازار آشفته
    مى خواهد« .
    در اين ميان توده هاى ضعيف پايمال زرمندانِ زورمند مى شوند و كاش با اين همه تزوير آن ها را نمى پذيرفتند ! پس زر و زور و تزوير از آنِ دزدان بازار آشفته اقتصاد جهان است و گرسنگى از آنِ بيش از 800 ميليون گرسنه در جهان ! و فقر و تنگدستى از آنِ نيمى از مردمان دنيا !

    امضاء



  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    برکات توجه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    با توجه به این مقدمات؛ مقامِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه، مقام ختم ولایت و صاحب ولایت کلیّة الهیّه در زمین است. امامی که صاحب ولایت الهی است، یعنی کسی که از طریق باطن شما را مدد می کند. در همین راستا عاشقان
    ص: 76
    ________________________________________
    1- سوره احزاب، آیه 33.
    حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بیدارانی هستند که متوجّه اند یک انسان کاملی جهت افاضة مدد های غیبی و برای ریزش انسانیت بر جان هر انسانی، در هستی هست و خودشان را به او سپرده اند که البته مفصّل این موضوع در جای خودش بحث شده است.
    جامعه ای که متوجّه قطب برین انسانی بشود، روزمرّگی های اجتماعی را افق خود قرار نمی دهد. یکی از خبرنگاران ایتالیا پس از آن که ابرقدرت ها، صدام را به سلاح شیمیایی مجهّز کردند و نیروهای انقلاب اسلامی از منطقة فاو عقب نشینی کردند، مصاحبه ای با یکی از مسئولین جمهوری اسلامی انجام داد. خبرنگار می پرسد: «همه می دانند این حرف هایی که شما می گویید حرف های خوبی است؛ امّا آیا شما فکر می کنید حرف های شما عملی هم هست؟!» توجّه بفرمایید جامعة کنونی دنیا می دانند که سخن ما دروغ نیست، ولی معتقد است که عملی نیست. جهان را یأس گرفته است و لذا به باطل تن داده است، چون حق را عملی نمی داند. آن مسئول در جواب او دقیقاً انگشت گذاشتند روی مشکل آن ها و جواب دادند: «ما مثل شما مأیوس نیستیم».
    جامعه ای که متوجّه قطب برین انسانی شود، روزمرّگی های اجتماعی را افق خود نمی گیرد و در تحرّک به سوی حیاتی بلند از پای نمی نشیند. و ظلم طاغوت ها را به عنوان یک واقعیّت پایدارِ در حیات زمینی حک شده نمی داند و این ظلم ها شعلة امیدش را خاموش نمی کند.
    چون این فکر با اعتقاد به وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه نمی سازد. یأس و سکون و سکوت، چشم برگرداندن است از یک واقعیّتی به نام پیروزی حق بر
    ص: 77
    پیشانی نظام الهی. باید بدانیم که افق حیات انسانی تاریک نیست و امید به آینده ای روشن، خودفریبی نیست؛ بلکه چشم دوختن به یک واقعیّت مسلّم است و برعکس، نظر را از حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه برداشتن، فرار کردن از یک واقعیّت حتمی است.
    یقین؛ مقدمة تحقّق و ایجاد
    این یک قاعده است که اگر به حقیقتی یقین پیدا کردید آن حقیقت محقّق می شود– البته شرطش آن است که آن چیزی که ما بدان یقین پیدا می کنیم وجودش حقیقی باشد و نه وَهمی- خدمت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مطرح شد که یاران حضرت عیسی علیه السلام روی آب راه می رفتند. حضرت فرمودند: «اگر یقینشان بیشتر بود، در هوا سیر می کردند.» این مطلب خود بحثی مفصّل نیاز دارد، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خواهند بفرمایند در عالم چنین قاعده ای هست، حالا اگر شما هنوز به آن نرسیده اید، نه از آن جهت است که خداوند چنین قاعده ای خلق نکرده است، بلکه لازمة به دست آوردن آن، یقین بیشتر به چنین لطفی از طرف پروردگار است تا در اثر وجود چنین یقینی آن لطف متعالی واقع شود. توجّه بفرمایید! آیا شما می توانید در حالت عادی اراده کنید و چیزی را در عالم خارج ایجاد کنید؟ در ذهنتان چطور؟ در حالت عادی در ذهن خود می توانید هر چیز را که خواستید ایجاد نمایید، چون ذهن شما با شما یک ارتباط غیرمادّی دارد. شما به راحتی این کار را می کنید. اگر شما از نظر توحیدی و معنوی خیلی قوی شوید، هر چه را با آن اراده توحیدی خود،
    ص: 78
    اراده کنید در بیرون ایجاد می شود. همان طور که شما در قیامت این گونه می شوید. کاری که شما الآن در ذهنتان انجام می دهید، اگر حکم بدن ضعیف شود و یا از بین برود (مثل قیامت) هر چه اراده کنید در بیرون محقّق می شود. چون رابطة شما با خارج و دنیای بیرونی، مثل رابطة شما با ذهنتان می شود. یک عارف سالک که حکم بدنش را ضعیف کرده است، هر چه را با آن ارادة معنوی خود، اراده کند به اذن الهی در بیرون خلق می شود.
    در مورد ائمه علیهم السلام نیز حتماً شنیده اید. «ابوهاشم» نقل می کند: به دنبال امام حسن عسگری علیه السلام سوار مرکب بودم و در همان حال به فکر قرض خود افتادم که موعدش رسیده بود و با خود می اندیشیدم که آن را از کجا اداء کنم، امام علیه السلام رو به من کرده و فرمودند: «خدا آن را ادا می کند»، آنگاه حضرت در حالی که بر زین مرکب سوار بودند خم شدند و با تازیانه ای که در دست مبارکشان بود خطی به روی زمین کشیدند و فرمودند: «ای ابوهاشم پیاده شو و بردار و پنهان کن». من پیاده شدم و مشاهده کردم یک شمش طلا است.(1)
    - نمونه هایی از ایجاد کردن در سیرة ائمه معصومین علیهم السلام به خصوص و در بقیّة عرفا به صورت نازل تر به چشم می خورد- رابطة حضرت را با بدنشان و با بقیّة عالم و با قلب مؤمنین، رابطة ایجادی یا «امری» بدانید و خوب مسئله را بشناسید تا به راحتی باور کنید و از این شعور برین یعنی اعتقاد به وجود حضرت خود را محروم نکنید.
    ص: 79
    ________________________________________
    1- «بحار الانوار»، ج50، ص259.
    اگر ملّتی به واقع و با تمام وجود ظهور حضرت را اراده کند و آن را جزء تقاضای واقعی خود قرار دهد تا خداوند آن حضرت را ظاهر کند، آن غیبِ بزرگِ عالم، ظهور می کند. دوری حضرت، ریشه در ضعف اراده و تقاضای ما دارد. همین باورِ اصیل شیعه خود وسیله ای برای ظهور حضرت است، باید تقاضا را شدید کرد، نظام دینی یک نظام لطیفی است و باید به ظرائف آن توجه داشت.
    در جملة قبل عرض کردیم؛ شما برای نجات زندگی اجتماعی، سیاسی خود باید راجع به حضرت فکر کنید. ولی بنده معتقدم تا مسئله از بعد نظری و عقیدتی حل نشود طرح مسئله از جهت اجتماعی، سیاسی مفید نیست. پس باید ابتدا ابعاد وجود مبارک حضرت در هستی، از جنبه های نظری بررسی شود. در روایات با این مضمون داریم که هر کس راجع به مسائل دینی خوب فکر نکرده است، ولی در مسائل دینی خیلی تحرّک دارد، احتمال بدهید منافق است، چون منافق خوب فکر نمی کند و اهل «تَفَقّه» در دین نیست، ولی خیلی کار می کند. این خطرناک است که افراد جامعه در مسائل دینی خوب فکر نکنند ولی ادعای دینی داشته باشند. مسئله معرفت به وجود حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه نیز باید از جهت علمی حل شود. بنده؛ این موضوع را در دستگاه فکری خاصّی مطرح کردم. از طریق دستگاه های فکری دیگری نیز می توان مسئله را بررسی کرد. خودِ قرآن برای اثبات امامت، مبانی فوق العاده خوبی دارد؛ چراکه اگر اثبات کردیم قرآن سخن صدق است و نبی حقیقتاً نبی الله است، خود قرآن وسیله ای می شود برای اثبات ادّعاهای بعدی. به قول صدرالمتألهین(رحمة الله علیه) سخن
    ص: 80
    معصوم علیهم السلام و قرآن می تواند حدّ وسط قضیه قرار گیرد، به شرطی که ابتدا برای قلب شما اثبات شود که قرآن حق می گوید و یا آن سخن، سخن امام معصوم است.(1)
    بنابراین؛ بعد از معرفت به چگونگی وجود حضرت، جهت سیاسی مسئله هم چیز خوبی است. اعتقاد به جنبة اجتماعی، تاریخی و سیاسی وجود مبارک حضرت که بقای جامعه را تضمین می کند، نکته ای است که باید روی آن کار کنید ولی دیگر در این جلسه نمی توان به آن پرداخت.(2)
    برکات ارتباط قلبی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    تأکید بنده این است که ارتباط حضوری بین عاشقان ولیّ الله الاعظم، با آن حضرت یک ارتباط ملموس شیرینی است که هر کس از آن محروم شود از عیش بزرگی محروم شده است. آیا شما در این باره فکر کرده اید که همین حالا می شود قلباً با حضرت ارتباط داشت؟ آیا روی این مسئله وقت گذاشته اید؟ البته؛ نه به یک شکل ارتجاعیِ انحرافی که انجمن حجّتیه فقط شعارش را داد و از عقاید خرافی مردم، بنای خود را ساخت، یا این که امروزه گروه هایی مردم را مشغول این موضوعات کرده اند که چه کسی امام را ملاقات کرده و در واقع مردم را مشغول افراد می کنند تا متوجه مقام امام علیه السلام، این نوع برخوردها با موضوع، برخوردهای خطرناکی
    ص: 81
    ________________________________________
    1- در این مورد می توانید به تفسیر قیّم المیزان، به خصوص به تفسیر آیات 59 نساء، 44 مائده، 59 آل عمران، 33 احزاب و 124 بقره رجوع فرمایید.
    2- برای بررسی جنبه تاریخی- سیاسی موضوع می توانید به کتاب فلسفه حضور تاریخی حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه رجوع بفرمایید.
    است. ولذا آن ها عموماً طعمة بازی های سیاسی غرب و استعمار می شوند. از همان ها بپرسید حضرت را چگونه قبول دارید؟ معلوم نیست تصوّر و اندیشة صحیحی از حضرت عجل الله تعالی فرجه داشته باشند.
    یک وقت عشق به حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه دکان داری است و یک زمانی یک بیدارباش است. نسل نو که نسلی بیدار است حیف است که از ارتباط قلبی با انسان کامل محروم باشد. اگر شما رسیدید به این که کسی هست که به شما کمک جدّی می کند، یعنی تمام انسانیت شما را هدایت می کند پس باید با او ارتباط داشته باشید آن هم ارتباطی ارادتمندانه. حداقل روی این مطلب فکر کنید.
    عدّه ای هستند که با چشم باطن، مثل زمانی که شما در خواب، چیزی را می بینید، حضرت را می بینند، بعضی ها در حدّ رؤیت باطنی نیستند، ولی قلبشان آماده است و از انوار و هدایت های آن حضرت مدد می گیرند. زمان، زمانی نیست که این دنیا و قراردادهایش، برای زندگی به تنهایی کافی باشد و از امام زمان عجل الله تعالی فرجه محروم باشیم. صاحبِ امر برای مدد به ما انسان ها حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه است. هنگامی که شما با مقدّماتی توانستید مسئله را برای خودتان حل کنید، آرام آرام، چشم قلب شما نسبت به توجّه به آن مقام عظیم بینا می شود. آن وقت خود امام وجود خودش را برای قلب شما ثابت می کند. مگر خداوند نمی فرماید: «اگر شما با عبادات خود به سوی من آمدید، من آن چنان شما را دیندار می کنم که به یقین برسید»(1) این وعده حق است که شما با ایمان بیایید، من شما را به یقین
    ص: 82
    ________________________________________
    1- سوره حجر، آیه 99.
    می رسانم. شما مسائل علمی و معرفتی امامت را حل کنید، بعداً از طریق بندگی خداوند، به سمت این قطب عالم امکان بروید، ببینید چه مددهایی می کند که بنده شرمنده می شوم از این که از آن مقام برین، به طور سطحی برایتان سخن گفتم، والله شرمنده ام.
    مرحوم آیت الله طهرانی از قول آیت الله قاضی طباطبایی(رحمة الله علیه) نقل می کنند که: «اگر کسی درست سیر و سلوک کند، حتماً خداوند او را به مسیر اهل البیت می کشاند».
    در هر صورت، مقام آن حضرت بسیار بالاتر از این ها بود و از حضرت عذر می خواهم چون بنای این بحث، طرح اوّلیه ای از نحوة حضور حضرت است، ولی آنچه شأن موضوع بود آن نیست که ما گفتیم. ما به عنوان مقدّمه، بحثی را جهت عزیزان مطرح کردیم.
    امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: «مالِلّهِ آیَةٌ اَکْبَرُ مِنّی»(1)؛ یعنی برای خداوند آیت و نشانه ای بزرگ تر از من نیست، بنابراین با شناخت مقام و مرتبة امام معصومکه در حال حاضر حضرت مهدی اند- بسیاری از مراحل خداشناسی را می توان طی کرد، ولی ابتدا باید به نحوة حضور آن حضرت آگاهی پیدا کرد تا در مراحل دیگر به بی راهه نرویم.
    خدایا! بارالها! پروردگارا! ما را به معارف اسلامی بیش از پیش آشنا بگردان.
    خدایا! قلب ما را ظرف معارف قرآنی قرار بده.
    ص: 83
    ________________________________________
    1- «بحار الانوار»، ج23، ص206.
    خدایا! آمادگی برای مدد گرفتن از انسان کامل، حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه را بر ما ارزانی بدار.
    خدایا! قلب آن حضرت را از ما راضی بگردان.
    خدایا! ما را لیاقت دریافت الطاف غیبیه انسانِ کامل عطا بفرما.
    خدایا! فرج پربرکت آن حضرت را تسریع بفرما.
    «والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
    ص: 84
    امضاء



  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قضاوت هاى امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه

    اكنون رواياتى را نقل مى كنيم كه دلالت مى كند امام عصر ارواحنا فداه براى قضاوت نيازى به بيّنه ندارند ، همان گونه كه حضرت داود نيازى به بيّنه نداشت .
    اكنون به اين روايات توجّه كنيد :
    در نامه اى كه حسن بن طريف به امام عسكرى عليه السلام نوشته است درباره چگونگى قضاوت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سؤال كرده ، او مى گويد :
    إختلج في صدري مسألتان ، وأردت الكتاب بهما إلى أبي محمّد عليه السلام ، فكتبت أسأله عن القائم عليه السلام بم يقضي ؟
    فجاء الجواب : سألت عن القائم ، إذا قام يقضي بين النّاس بعلمه كقضاء داود عليه السلام ، ولايسأل البيّنة .(53)
    دو مسأله در سينه ام وارد شد و تصميم گرفتم آن دو را به امام حسن عسكرى عليه السلام بنويسم .
    پس نامه نوشتم و از ايشان سؤال كردم : قائم به چه چيز قضاوت مى كند ؟
    جواب آمد : از قائم سؤال كردى ، آن زمان كه او قيام نمايد ، بين مردم به علم خودش قضاوت مى كند مانند قضاوت داود و شاهد نمى طلبد .
    امام صادق عليه السلام در روايتى به ابوعبيده فرمودند :
    يا أبا عبيدة ؛ أنّه إذا قام قائم آل محمّد ، حكم بحكم داود وسليمان ؛ لايسأل النّاس بيّنة .(54)
    اى اباعبيده ؛ هر گاه قائم آل محمّد)عليهم السلام( قيام نمايد به حكم داود و سليمان حكم مى نمايد و از مردم شاهد طلب نمى نمايد .
    ابان مى گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود :
    لايذهب الدّنيا حتّى يخرج رجل منّي يحكم بحكومة آل داود لايسأل عن بيّنة ، يعطي كلّ نفس حكمها .(55)
    دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از من به نوع حكومت آل داود حكومت نمايد ، از بيّنه سؤال ننمايد و به هر فردى حكم واقعى او را جارى نمايد .
    اين روايت به اين گونه نيز از ابان بن تغلب نقل شده است .

    امضاء



  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    او مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمودند :
    سيأتي في مسجدكم ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً - يعني مسجد مكّة - يعلم أهل مكّة أنّه لم يلد (هم) آبائهم ولا أجدادهم ، عليهم السيوف ، مكتوب على كلّ سيف كلمة تفتح ألف كلمة ، فيبعث اللَّه تبارك وتعالى ريحاً فتنادي بكلّ وادٍ : هذا المهديّ يقضي بقضاء داود وسليمان عليهما السلام لايريد عليه بيّنة.(56)
    در مسجد شما (مسجد مكّه) سيصد و سيزده مرد مى آيند كه مردم مكّه مى دانند آنان از نسل آباء و اجداد اهل مكّه نيستند ، بر آنان
    شمشيرهايى است كه بر هر شمشير كلمه اى نوشته شده كه از آن هزار كلمه گشوده مى شود . خداوند تبارك و تعالى بادى را برمى انگيزاند كه در هر وادى ندا مى دهد : اين مهدى است كه به قضاوت داود و سليمان عليهما السلام قضاوت مى نمايد و بر آن بيّنه اى نمى طلبد .
    همچنين حريز مى گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود :
    لن تذهب الدنيا حتّى يخرج رجل منّا أهل البيت يحكم بحكم داود و آل داود ؛ لايسأل النّاس بيّنة .(57)
    دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از ما اهل بيت خروج نموده ، به حكم داود و آل داود حكم كند و از مردم شاهد نخواهد .
    عبداللَّه بن عجلان روايت كرده است كه حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نه تنها در مقام حكومت نيازى به بيّنه ندارد ؛ بلكه در امور ديگر نيز آن حضرت از امور پنهانى آگاه مى باشند و هر قومى را به آنچه در ضمير خود پنهان كرده اند خبر مى دهند :
    امضاء



  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امام صادق عليه السلام فرمودند :
    إذا قام قائم آل محمّد عليهم السلام حكم بين الناس بحكم داود لايحتاج إلى بيّنة ، يلهمه اللَّه تعالى فيحكم بعلمه ، ويخبر كلّ قوم بما استبطنوه ، ويعرف وليّه من عدوّه بالتوسّم .
    قال اللَّه سبحانه : «إِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ × وَإِنَّها لَبِسَبيلٍ مُقيم»(59). (58)
    زمانى كه قائم آل محمّد عليهم السلام قيام نمايد به حكم داود ميان مردم حكومت مى كند ، نيازى به بيّنه ندارد ، خداوند بزرگ به او الهام مى نمايد و او به علم خود حكم مى كند و به هر قومى از آنچه در دل پنهان نموده اند خبر مى دهد و دوست خود را
    از دشمنش با توسّم مى شناسند .
    خداوند بزرگ مى فرمايد : »و در اين عذاب هوشمندان را نشانه هاى بسيار است و اينها راهى برقرار براى عبرت است« .
    روايت ديگرى كه نقل مى كنيم صريح است كه آن حضرت به حكم داود حكومت مى كنند و از نياز به بيّنه يا عدم نياز به آن ، سخنى به ميان نيامده است .
    پيغمبر گرامى صلى الله عليه وآله وسلم در روايتى فرمودند :
    ... ويخرج اللَّه من صلب الحسن عليه السلام قائمنا أهل البيت عليهم السلام يملأها قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً ، له هيبة موسى وحكم داود وبهاء عيسى ، ثمّ تلا صلى الله عليه وآله وسلم : »ذرّيّة بعضها من بعض واللَّه سميع عليم«(61). (60)
    ... خداوند از صلب حسن ، قائم ما اهل بيت را خارج مى سازد كه زمين را سرشار از قسط و عدل مى سازد همان گونه كه از جور و ظلم پر شده باشد ، او داراى هيبت موسى و حكم داود و بهاء عيسى است .
    آن گاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم اين آيه را تلاوت فرمودند : »نسلى كه بعضى از بعض ديگر فرا گرفته اند و خداوند شنوا و عالم است« .
    در روايت ديگرى كه نقل مى كنيم درباره چگونگى قضاوت حضرت داود چيزى نفرموده اند ولى در آن تصريح شده است كه امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در قضاوت خود در دو مورد مذكور در روايت از بيّنه سؤال نمى كنند .
    امضاء



صفحه 5 از 15 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi