يك روز پليس هلند بعد از يك آتش سوزى در شهر «ونيسكوتن» از «پتر» خواست كه عامل اين حريق را معرّفى كند ؛ زيرا پليس بعد از چهار ماه تحقيق ، ديگر عاجز شده بود .
او بلافاصله بعد از سؤال گفت : من زنى را مى بينم كه يك دستكش خود را در محلّ آتش سوزى جا گذاشته است ؛ مثل اين كه اين زن با ترياك و موادّ مخدّر نيز رابطه اى دارد !
مأمورين پليس تا آن وقت دستكشى در محلّ آتش سوزى نديده بودند ، امّا وقتى دوباره به آن محلّ رفتند دستكش را پيدا كردند . اين دستكش از يكى از مغازه هاى پاريس خريدارى شده بود و پيدا كردن صاحب آن خيلى مشكل بود . امّا مرد رادار وقتى دستكش را نگاه كرد ، مشخّصات ديگر آن زن را نيز يافت و گفت كه او شوهر ندارد و ترياكى است .
وقتى از روى اطّلاعات «پتر» زن را دستگير كردند ، او اعتراف كرد كه ترياكى است و ويلا را براى ترياكخانه ، اجاره كرده است . همچنين پليس توانست به كمك «پتر» ، يك سازمان بزرگ قاچاق مواد مخدّر را به دام اندازد . در اين ماجرا پليس بين المللى رسماً از
او تشكّر كرد .