صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49

موضوع: زینب عقیله بنی هاشم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee زینب عقیله بنی هاشم





    زینب عقیله بنی هاشم


    سید هاشم رسولی محلاتی
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    مقدمه‏

    در خانه علي بن ابي‏طالب عليه السلام از فاطمه اطهرعليها السلام فرزند دختري به دنيا آمد که او را زينب نام نهادند، فرزندي که نه تنها زينت پدر شد، بلکه در تاريخ پرفراز و نشيب پس از پيامبرصلي الله عليه وآله توانست در بزرگترين حماسه نبرد حق عليه باطل، نقشي مهمّ و سرنوشت‏ساز داشته و پيام‏رسان انقلاب عاشورا باشد و براي هميشه تاريخ، مسلمانان را مديون فداکاري، ايثار و شهامت خويش سازد. زينب در خانه عليعليه السلام قوّت قلب پدر، انيس و مونس مادر و غمخوار برادرش حسين بن عليعليه السلام بود و در عرصه اجتماع، پيام‏رساني سترگ، سخنوري کم‏نظير، زاهدي شب‏زنده‏دار، مجاهدي نستوه و الگوي کامل زن معرّفي شده در قرآن بود. او با شجاعتي تحسين برانگيز رو در روي يزيد و درباريانش با قوّت و قدرت پيروزي حق و شکست باطل را اعلان نمود و فرمود: فَکِد کَيدَک واسْعَ سَعيَک، فواللَّه لا تَمحوا ذکرَنا، ولا تُميتُ وحيَنا... يزيد! هر حيله‏اي که داري به کار گير و هر تلاشي مي‏تواني انجام ده، سوگند به خداوند که هرگز نخواهي‏ توانست نام و ياد ما را از ذهن‏ها محو کني و يا آيين و وحي ما را از ميان برداري... اين سخنان را زن داغديده‏اي بيان داشت که يزيديان عزيزترين کسان او را با دلخراش‏ترين وضع ممکن به شهادت رسانده‏اند و خود سرپرستي زنان و کودکاني را برعهده دارد که دلهايشان داغدار و اشک‏هايشان جاري است. ديري نپاييد که پيروزي ظاهري و موقتي يزيد به سرعت سپري شد و پرچم خونرگ عاشورا به اهتزاز درآمد و انشاء اللَّه تا هميشه تاريخ نيز در اهتزاز خواهد ماند. کتابي را که در پيش رو داريد تأليف استاد فرزانه و دانشمند گرانمايه جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي رسولي محلاتي - دامت افاضاته - است که به شکلي محقّقانه و در عين حال فشرده و گويا، بخش‏هايي از زندگي پر درد و غم زينب کبريعليها السلام را ترسيم فرموده‏اند. اميد آن که خوانندگان را مفيد افتد و آن بانوي مظلومه، شفيعه ما عاصيان در سراي باقي گردد.
    معاونت آموزش و تحقيقات‏ بعثه

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    زندگاني حضرت زينب عليها السلام

    در اخبار و رواياتي که علماي شيعه و سنّي نقل کرده‏اند آمده است که فاطمه عليها السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام پنج فرزند - سه پسر و دو دختر - آورد. پسران آن حضرت حسن، حسين و محسنعليهم السلام و دختران ايشان زينب و امّ‏کلثوم بودند. محسن در حالي که هنوز جنين بود در اثر ظلم و ستم به آن مخدره معصومه سقط شد. زينب و امّ‏کلثوم دو دختر آن‏حضرت نيز پس از رحلت مادر بزرگوارشان سالياني چند زندگي کردند. امّ‏کلثوم پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت زينب عليها السلام مدتي پس از واقعه جانگداز کربلا دار فاني را وداع گفت. زينب عليها السلام، هم از نظر سن و هم از نظر مقام و فضيلت، برتر از خواهرش ام‏کلثوم و بلکه مي‏توان گفت پس از مادرش فاطمه و جدّه‏اش خديجه شريفترين و بزرگترين زنان اسلام بوده است. زندگاني پرماجرا و سخنان پرمعنا و خطبه‏هاي بليغ و رساي او در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و زهد و عبادت و ساير خصال عالي او بهترين گواه اين مُدّعاست. اينک شرح حال آن بانوي معظمه را با استفاده از منابع معتبر و به طور اختصار به رشته تحرير در مي‏آوريم:



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ولادت‏

    در تاريخ ولادت زينب عليها السلام اختلاف است. در رياحين الشريعه آمده است که ميلاد آن حضرت را، برخي پنجم ماه‏جمادي الاُولاي سال ششم، بعضي اوايل شعبان آن سال، بعضي در ماه رمضان و برخي ديگر در دهه آخر ماه ربيع‏الثاني و طبق نقلي ماه محرم سال پنجم هجرت ذکر کرده‏اند ولي هيچ‏يک از اين اقوال دليل محکم تاريخي ندارد. اين عدم اتفاق نظر در مورد تاريخ وفات آن مخدره نيز به چشم مي‏خورد به طوري که برخي آن را در ماه رجب سال 62 و بعضي در چهاردهم رجب سال 62 دانسته‏اند. همچنين در مورد محل دفن و قبر ايشان نيز اختلاف است. برخي قبر آن بانوي بزرگوار را در مدينه، جمعي در شام و گروهي در قاهره پايتخت مصر مي‏دانند. يکي از سادات در ولادت و فضيلت زينب کبري دختر اميرالمؤمنين عليهما السلام مولوديه‏اي سروده است که بخشي از آن چنين است:

    دوستان! گشت عيان نور خدا پنجم ماه جمادي الاولي‏ از جمال و رخ بانو زينب‏ يعني از آينه علم وادب‏ اختر پاک سماوات عُلي‏ دختر شير خدا و زهرا مهربان خواهر و يار سبطين‏ با حسن همدم و همکار حسين‏ مقدمش بر همه بادا مسعود حق نگهداردش از چشم حسود لاله‏اي بود ز باغ ايمان‏ که به‏دل داشت بسي داغ، نهان‏ داغش از بس به دلِ سوخته بود لاله‏سان، چهره‏اش افروخته بود حوريان محو رخ نيکويش‏ قدسيان مات شکنج مويش‏ عود ريزيد به مجمر بسيار مشک ريزيد ز دامن خروار شمع جمع حرم آل عبا بود شهزاده آزاده ما که بدو بار به منزل برسيد کشتي عشق به ساحل برسيد يعني از بَعد شهيد بي‏سر بُرد اين بار اسيري، خواهر تا اسارت به شهادت يکجا زنده گرداند آيين خدا گل گلزار نبوت چه شکفت‏ جد او نام ورا زينب گفت‏ يعني او زينت بابش علي است‏ که از او نورخدا منجلي است‏ جلوه احمدي از او پيدا صولت حيدريش چهره نما سينه‏اش مخزن اسرار خدا چهره آيينه آثار خدا آري اين نکته مسلّم باشد عالمه غير معلم باشد نگهي گرم و سري افکنده‏ يعني از جان به حسينم بنده‏ با برادر همه جا همراهم‏ من کمين بنده او، اوشاهم‏ تهيم از خود و پر از اويم‏ عشقش از روز ازل بُدخويم‏ اي دل ارطالب فيضي به ادب‏ بوسه زن درگه بانو زينب‏ سرورا! بنده نوازي کن ساز جندقي را به نگاهي بنواز گفتم اين شعر به عيد مولود تا شود توشه به روز موعود

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نام و کنيه‏

    زينب در لغت به معناي درخت نيکو منظر آمده و ممکن است مخفف زين و أب يعني زينت پدر باشد. براساس متون تاريخي و روايات، اميرالمؤمنين دو يا سه دختر به نام زينب داشته که بانوي شجاع کربلا زينب کبري بوده است و چنان که شيخ مفيد و برخي ديگر گفته‏اند زينب صغري همان خواهر مادري زينب يعني امّ‏کلثوم بوده است ولي شيخ مفيد؛ در پايان کلام خود، در زمره فرزندان عليعليه السلام به زينب صغراي ديگري اشاره مي‏کند که مادرش کنيز بوده است. يکي از القاب حضرت زينب که در روايات هم آمده است عقيله يا عقيله بني‏هاشم به معناي زن ارجمند و يکتا در ميان خويشاوندان مي‏باشد. و در ميان کنيه‏هاي زينب عليها السلام نيز امّ‏کلثوم و امّ‏عبداللَّه ذکر شده که بر اساس اين نقل، زينب امّ‏کلثوم کبر و خواهرش امّ‏کلثوم صغري است. با اين حال در بسياري از کتابها مانند مناقب ابن شهرآشوب و شرح نهج‏البلاغه‏ي ابن ابي‏الحديد ، خواهر آن بانوي معظمه را امّ‏کلثوم کبرا مي‏دانند و براي زينب عليها السلام چنين کنيه‏اي ذکر نکرده‏اند.

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    دوران کودکي

    ‏ دختر بزرگوار فاطمه عليها السلام در سن پنج يا شش سالگي مادر خود را از دست داد. ليکن با همين سنّ کم چنان تربيت شده بود که از فاطمه عليها السلام حديث و روايت نقل کرده و برخي از تاريخ‏نويسان و محدثان، خطبه فدک را به نقل از همين بانوي بزرگوار يعني حضرت زينب ذکر کرده‏اند. به عنوان نمونه ابوالفرج در مقاتل الطّالبيين در شرح حال عون بن عبداللَّه بن جعفر مي‏نويسد: مادر عون زينب عقيله، دختر علي بن‏ابي‏طالب است. سپس ادامه مي‏دهد:

    زينب همان زني است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه عليها السلام را از او روايت کرده است و در آغاز خطبه گويد: اين خطبه را عقيله ما زينب دختر عليعليه السلام براي ما روايت کرد .(1) از ميان محدثان، مرحوم شيخ صدوق در کتاب علل در باب علل الشّرايع و اصول الاسلام بخشي از اوايل خطبه فدک را که در آن علل احکام ذکر شده نقل و سند آن را اين‏گونه ذکر مي‏کند: حَدَّثَنا مُحَمّدُ بنُ مُوسَي بنِ المُتَوَکِّل، قالَ: حَدَّثنَا عَليُّ ابن الحُسَين السَّعْدآبادي، عَنْ اَحْمَد بنِ اَبي عَبْداللَّهِ البَرقي، عَنْ اِسْماعيلَ بن مِهْران عَنْ اَحمَد بن مُحَمَّد ابنِ جابر، عَنْ زَيْنَب بِنْتِ عَليّ قالَتْ: قالت فاطمةعليها السلام في خُطَبَتِها... (2) بر خواننده محترم پوشيده نيست که نقل چنين خطبه‏اي از طرف دختري در سن پنج يا شش سالگي و حفظ کامل آن با آن همه بلاغت و جامعيت، نشانه کمال رشد، فهم، علم و دانايي اوست و مي‏توان گفت که ايشان عطيّه الهي بوده و ويژگي‏هاي خاصّي داشته است. سخنان حضرت زينب عليها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه‏ها و سخنرانيهايي که در فرصتهاي مختلف در برابر ستمکاران و طاغيان آن زمان و مردم ايراد فرموده است، نشان مي‏دهد که علم، دانش و کمال آن بانوي بزرگوار اکتسابي و از راه تحصيل و تعليم نبوده است بلکه‏ عنايت الهي و جنبه خارق‏العاده‏اي داشته است. دليل اين ادّعا کلام امام چهارمعليه السلام است که پس از سخنراني زينب عليها السلام در کوفه، آن حضرت خطاب به او فرمود: يا عَمَّة! اُسْکُتي اَنْتِ بِحَمْدِاللَّهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مَعَلَّمَة، وَ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة... [عمه جان! آرام باش و سکوت اختيار کن که تو بحمداللَّه دانشمندي معلم نديده و فهميده‏اي هستي که کسي به تو فهم نياموخته است.]

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-08-2022 در ساعت 14:45
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ازدواج با عبداللَّه بن جعفر

    در ميان ياران و نزديکان اميرالمؤمنين عليه السلام افراد زيادي آرزوي رسيدن به افتخار همسري عقيله بني‏هاشم حضرت زينب کبري را داشتند ولي هرگاه نزد اميرالمؤمنين عليه السلام از اين مقوله سخن به ميان مي‏آوردند با مخالفت آن حضرت مواجه مي‏شدند تا آنکه عبداللَّه بن جعفر بن ابي‏طالب - برادرزاده اميرالمؤمنين عليه السلام - براي اين منظور قدم پيش نهاد و از سوي خود کسي را براي خواستگاري به خانه آن حضرت فرستاد. عليعليه السلام تقاضاي او را پذيرفت و مهريه او را نيز - مانند مهريه مادرش فاطمه عليها السلام - چهارصد و هشتاد درهم قرار داد.(3)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    همسر حضرت زينب‏

    عبداللَّه بن جعفر - همسر زينب - يکي از شخصيتهاي‏ مشهور اسلام و از سخاوتمندان بنام و معروف است. پدرش جعفر بن ابي‏طالب از مسلمانان شجاع و دلير صدر اسلام و از سخنوران و فصحاي عرب بود که به جرم ايمان آوردن به خدا و رسول او و مبارزه با شرک و بت‏پرستي شد به همراه همسرش اسماء بنت عميس از وطن مألوف خود مکه، به کشور بدآب و هوا و سوزان حبشه مهاجرت کند و متجاوز از دوازده سال در غربت و دور از پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت‏اسد و برادرانش عقيل و عليعليه السلام بسر برد. جعفر در آنجا نيز مورد تعقيب مشرکان قريش و نمايندگاني که براي بازگرداندن او و همراهان به حبشه فرستاده بودند قرار گرفت و در حضور نجاشي پادشاه حبشه با کمال شهامت و راستي از دين و آيين و پيغمبر بزرگوار خود دفاع کرد تا جايي که پادشاه حبشه و کشيشان مسيحي را سخت تحت تأثير سخنان شيوا و گرم خويش قرار داد و سرانجام سبب اسلام آوردن نجاشي شد.(4) جعفر پس از بازگشت به مدينه در جنگ موته که يکي از جنگهاي بسيار سخت مسلمانان با لشکر روم بود پس از مقاومتي دليرانه در برابر دشمن و نشان دادن شهامت بي‏سابقه از خود که موجب شگفتي و تحيّر دشمنان شد، در راه پيشرفت اسلام به درجه شهادت رسيد و جعفر طيار لقب گرفت که در فضيلت او از پيغمبر اکرم و ائمه اطهار رواياتي نقل شده است.

    عبداللَّه بن‏جعفر در ايامي که پدر و مادرش در حبشه به‏سر مي‏بردند به‏دنيا آمد و در حقيقت او نخستين مولود مسلمان در سرزمين حبشه به شمار مي‏آيد. در سال هفتم پدرش به مدينه آمد و تا روز شهادت وي در جنگ موته، همچنان در مدينه ماند. پيغمبر اسلامصلي الله عليه وآله خبر شهادت او را به مسلمانان داد، سپس رسول خداصلي الله عليه وآله به خانه آنها آمد و سراغ عبداللَّه و بچه‏هاي ديگر جعفر، عون و محمد را از اسماء گرفت و زماني که او فرزندان عبداللَّه بن جعفر را به نزد پيغمبر آورد، رسول خدا دست نوازش به سر آنان کشيد. اسماء که چنان ديد عرض کرد: اي رسول خدا! چنان دست بر سر آنها مي‏کشي که گويي پدرشان از دنيا رفته و يتيم شده‏اند. پيغمبر خدا از عقل و فراست آن زن تعجب کرد، اشک از ديدگان مبارکش سرازير شد و فرمود: آري جعفر در جنگ شهيد شده است. اسماء گريست و پيغمبر او را دلداري داد و فرمود: گريه مکن که خداوند خبر داد، به جعفر در بهشت دو بال داده مي‏شود که با فرشتگان پرواز مي‏کند. آنگاه اسماء عرض کرد: اي رسول خدا! اگر مردم را جمع کنم و از فضيلت جعفر به آنها خبر دهم هرگز فضيلت او فراموش نخواهد شد.

    مرحوم طبرسي از عبداللَّه بن‏جعفر روايت کرده است که گفت: بخوبي به ياد دارم هنگامي که رسول خداصلي الله عليه وآله به‏نزد مادرم آمد و خبر شهادت پدرم را به او داد، در آن حال اشک از ديدگان آن حضرت مي‏ريخت و به سر من و برادرم‏ دست مي‏کشيد و مي‏گفت: اَللَّهُمَّ اِنَّ جَعْفَراً قَد قَدِمَ اِلَيْکَ اِلي‏ اَحْسَنِ الثَّوابِ، فَاخْلُفْه في ذُرِّيَتِهِ بِأَحْسَنِ ما خَلَّفْتَ اَحَداً مِنْ عِبادِکَ في ذُرِّيَّتِه ؛ [بار خدايا! براستي جعفر با بهترين پاداش نيک به پيشگاه تو آمد، تو نيز به بهترين وجهي که سرپرستي فرزندان يکي از بندگان خود را مي‏کني فرزندان او را سرپرستي کن!] آن گاه رو به مادرم کرده فرمود: اي اسماء! مي‏خواهي بشارتي به تو بدهم؟ عرض‏کرد: آري پدر و مادرم به‏فدايت! فرمود: بدان‏که خداوند به جعفر دوبال عنايت کرده که در بهشت با آن دو پرواز مي‏کند! اسماء عرض کرد: اين خبر را به‏مردم هم بگوييد. عبداللَّه مي‏گويد: رسول خداصلي الله عليه وآله برخاست و دست مرا نيز گرفت و با دست ديگر خود بر سرم مي‏کشيد تا به مسجد آمد، بالاي منبر رفت و مرا پيش روي خود در پله دوم نشانيد و با چهره‏ي غمناک و محزون فرمود: - همانا اندوه انسان نسبت به برادر و عموزاده‏اش زياد است، آگاه باشيد که جعفر به‏شهادت رسيد و خداوند دوبال به او عنايت مي‏فرمايد که در بهشت پرواز کند. آنگاه از منبر پايين آمده به خانه رفت و مرا همراه خويش برد سپس شخصي را به دنبال برادرم فرستاد و او نيز بيامد آنگاه دستور داد غذايي براي ما تهيه کنند و ما غذاي چاشت آن روز را نزد آن حضرت خورديم و سه‏روز ديگر در خانه او بوديم، سپس به‏خانه خود بازگشتيم. بعد از آن هنگامي‏که درباره فروش برّه برادرم مشغول صحبت بودم، رسول خداصلي الله عليه وآله به ديدن ما آمد. پيغمبر که چنان ديد درباره من و معامله‏اي که مي‏خواستم انجام دهم دعا کرد و فرمود: خدايا! در معامله‏اش برکت عنايت فرما. عبداللَّه اضافه مي‏کند: از آن پس خداوند در تک‏تک معاملات و خريدها و فروشهايم به من برکت مي‏داد.(5) عبداللَّه بن‏جعفر گذشته از شخصيت بزرگ و اصالت خانوادگي و انتسابش به خاندان نبوت و بزرگان قريش، داراي کمالاتي چون جود و کرم نيز بود که سبب سيادت و بزرگي بيشتري براي او شد تا آنجا که يکي از سخاوتمندان مشهور عرب گرديد و او را بحرالجود - درياي سخاوت - ناميدند. از استيعاب نقل شده است که درباره او گفته‏اند: در اسلام کسي از او کريمتر نبود(6) و در اين‏باره داستانهاي زيادي نقل کرده‏اند. برخي نيز گفته‏اند: در هر ماه صد بنده آزاد مي‏کرد. ذکر همه سخنان و داستانهاي مربوط به فضايل عبداللَّه از حوصله اين کتاب بيرون است اما براي نمونه به اين چند داستان توجه کنيد:

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    داستانهايي از سخاوت عبداللَّه بن‏ جعفر

    حموي در کتاب ثمرات‏الاوراق حکايت کرده‏ است که هنگام بيرون آمدن حضرت امام حسن و امام حسين عليهما السلام و عبداللَّه بن‏جعفر از مدينه به قصد حج، در بين راه از بار و اثاث خود جدا ماندند و دچار گرسنگي و تشنگي شدند، در اين‏حال به پيرزني رسيدند که خيمه‏اي در بيابان زده و گوسفند کوچکي نيز در خيمه داشت. هر سه به نزد آن پيرزن رفتند و از او پرسيدند: آب داري؟ پير زن گفت: آري و با اشاره به آن گوسفند، گفت: شيرش را بدوشيد و بنوشيد. پرسيدند: غذايي هم داري؟ پاسخ داد: نه، تنهاهمين گوسفند را دارم، اکنون يکي از شما برخيزد و آن‏را ذبح کند تا من از گوشت آن براي شما غذايي طبخ کنم. به دستور او عمل کردند و پس از ذبح گوسفند آن را به پيرزن دادند و او از گوشت آن غذايي طبخ کرد و نزد ميهمانان آورد. هر سه نفر از آن غذا خورده سير شدند و تا هنگام خنک شدن هوانزد آن زن ماندند و سپس به سوي مکه راه افتادند. پيش از حرکت به پيرزن گفتند: ما از قبيله قريش هستيم، هرگاه عبورت به مدينه افتاد نزد ما بيا تا پذيرايي و مهمان نوازي تو را جبران کنيم. پس از رفتن آنان، شوهر آن پيرزن آمد و پيرزن ماجرا را نقل کرد. مرد خشمناک شد و او را نهيب زد و گفت: چگونه براي افرادي ناشناس گوسفندي را ذبح مي‏کني؟ و به همين اندازه که به تو مي‏گويند که ما افرادي از قبيله قريش هستيم دلت را خوش مي‏کني؟! اين جريان گذشت و اين زن و شوهر به فقر و تنگدستي‏ دچار شدند و بناچار حرکت کرده به مدينه آمدند و از شدت استيصال در مدينه به جمع‏آوري سرگين شتران و فروختن آن مشغول شدند و از اين راه لقمه‏ناني تهيه مي‏کردند. از قضا روزي پيرزن از کوچه‏اي که خانه امام حسنعليه السلام در آن واقع شده بود عبور مي‏کرد و امام که دمِ در ايستاده بود، پيرزن را ديد و شناخت. سپس داخل منزل شد و غلام خود را به‏سراغ پيرزن فرستاد و چون به نزد آن حضرت آمد به او فرمود: اي زن! مرا مي‏شناسي؟ گفت: نه. فرمود: من يکي از مهمانان تو هستم که در فلان روز به خيمه تو آمديم و از ما پذيرايي کردي. پيرزن آن حضرت را شناخت و گفت: آري پدر و مادرم به قربانت! امامعليه السلام دستور داد هزار رأس گوسفند براي او خريداري کنند و هزار درهم نيز پول به او داد. سپس او را به نزد برادرش امام حسين عليه السلام فرستاد و آن حضرت نيز به‏همان مقدار گوسفند و پول به پيرزن عطا فرمود و او را به همراه غلام خود نزد عبداللَّه فرستاد و عبداللَّه پرسيد: امام حسن و امام حسين چه اندازه به‏تو عطا کردند؟ و چون مقدار آن‏را دانست به‏مقدار عطاي هر دوي آنها به پير زن بخشيد و پير زن با شوهر خود با چهار هزار گوسفند و چهار هزار درهم پول به باديه بازگشتند.(7)

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 10-08-2022 در ساعت 13:28
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    روزي عبداللَّه بن جعفر براي سرکشي به مزرعه‏اش از خانه بيرون رفت. در راه از نخلستاني عبور کرد که غلام سياهي در آنجا به ديده‏باني مشغول بود. عبداللَّه ديد که سه قرص نان براي غلام آوردند و در همان حال سگي پيش غلام آمد، غلام يک قرص نان را به نزد آن سگ انداخت. سگ آن را خورد و دوباره و سه‏باره آمد و غلام هر سه قرص نانش را نزد آن سگ انداخت. عبداللَّه که اين منظره را ديد، از غلام پرسيد: جيره غذايي روزانه تو چقدر است؟ گفت: همين که ديدي. پرسيد: پس چرا همه را به اين سگ دادي و او را بر خود مقدّم داشتي؟ جواب داد: چون در اين منطقه سگي وجود ندارد. احتمال مي‏دهم اين سگ از راه دور آمده و گرسنه است و من خوش نداشتم او را رد کنم! عبداللَّه پرسيد: خوب حالا امروز چه کار مي‏کني؟ پاسخ‏داد: امروز را تا فردا به گرسنگي بسر مي‏برم! عبداللَّه گفت: براستي که اين غلام از من سخاوتمندتر و کريمتر است. آنگاه نخلستان را از صاحبش خريداري کرد و آن غلام را نيز آزاد کرد و نخلستان را به‏وي بخشيد.(8)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi