صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: ابوطالب شخصيت مظلوم تاريخ

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    book ابوطالب شخصيت مظلوم تاريخ




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مقدمه



    ابوطالب (عليه‌السلام) عموي بزرگوار رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، پدر اميرالمؤمنين، علي (عليه‌السلام) بود. وي وصي «عبدالمطلب» و بزرگترين حامي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) بود. تاريخ زندگي او سراسر، پر از افتخارات بي‌نظير است. مردي كه به حق، پناهگاه دردمندان و محرومان بود. ايثار و اخلاص در وجود او تجسم پيدا كرده بود. ابرمردي كه «تاريخ»، فداكاري و استقامت‌هاي وي را در كسي جز در فرزندش «اميرالمؤمنين» سراغ ندارد! چنان كه دانشمند «اهل سنت»، ابن ابي الحديد، مي‌گويد: [1] «ابوطالب» و پدرش «عبدالمطلب»، بزرگ «قريش» و امير و سرور «مكه معظمه» بودند و مردم آن سامان و مهاجرين و مسافرين اين شهر تاريخي و زائران بيت خدا را پذيرايي و رهبري مي‌كردند. او يك لحظه از خدا غافل نبود؛ بلكه از جانشينان حضرت ابراهيم (عليه‌السلام)، قهرمان توحيد بود، و طبق پيشگويي‌هاي انبياي الهي، منتظر نبوت خاتم پيامبران (صلي الله عليه و آله) بود. از اين جهت، پيش از آن كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از مادرش متولد گردد، حضرت ابوطالب (عليه‌السلام) به رسالت وي ايمان داشت و هنگامي كه «فاطمه بنت اسد»، تولد پيامبر اسلام را به اطلاع وي رسانيد، و از غرايب امرش در هنگام زايمان او سخن گفت، «ابوطالب» فرمود: از اين كارها و چنين نوزادي تعجب مي‌كني؟ صبر كن، سي سال ديگر، تو نيز همانند وي را كه وزير و وصيش خواهد بود، به دنيا مي‌آوري! [2] . ابوطالب، فردي با ايمان و مقتدر بود كه پيامبر اسلام را از شر كفار قريش تا واپسين لحظات عمر حفظ كرد و از اين رهگذر، سهم بسزايي در پيشرفت اسلام داشت؛ اما علي رغم آن همه فداكاري‌ها و ايثارگري‌هايش، بعضي از مبغضين و متعصبين، نسبت به آن حضرت اسائه ادب نموده و در ايمان و اعتقادش دچار شك و ترديد گرديدند. در اين نوشتار، برآنيم به گوشه‌هايي از فضايل، ايثار و فداكاري، و دلايل ايمان آن بزرگ مرد اسلام، كه به حق مظلوم تاريخ است، اشاره نماييم.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تولد ابوطالب
    اشاره
    سي و پنج سال قبل از تولد پيامبر (صلي الله عليه و آله)، ابوطالب در خانه عبدالمطلب (شيبة الحمد) [3] به دنيا آمد؛ مادر او «فاطمه» دختر عمروبن عائذبن مخزوم بود.

    نام ابوطالب
    ابوطالب، (چنان كه رسم عرب است كه هر فردي داراي كنيه‌اي، مأخوذ از نام فرزند بزرگ مي‌باشد، با قرار دادن كلمه «اب» در مرد، و «ام» در زن) از لحاظ فرزند بزرگش طالب، مكني به ابوطالب شد؛ اما نام آن حضرت «عبدمناف» بود. برخي خيال كرده‌اند كه معني اين نام، «بنده بت» است؛ چنان كه صاحب قاموس گفته است: گويا مناف نام بتي از قريشيان بوده است. اما با اعتقاد به طهارت پدران اوصيا و پيشوايان، هرگز پذيرفته نمي‌شود كه نام بنده بت، بر حضرت ابوطالب گذاشته باشند؛ به ويژه آن كه بر حسب گفته صحاح اللغه و لغويين ديگر، كلمه «نوف» بر علو و فضيلت دلالت دارد. بنابراين عبد مناف، يعني عبدالعالي و بنده بلند مرتبه؛ نه بنده بت.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 15-08-2022 در ساعت 17:21
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جلوه‌هايي از ايثار و فداكاري ابوطالب

    هنگامي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به دنيا آمد، پدرش، از دنيا رفته بود؛ از اين رو، كفالت او را جدش «عبدالمطلب» به عهده گرفت، و هنوز بيش از هفت سال از عمر وي نگذشته بود كه جدش نيز از دنيا رفت. عبدالمطلب در هنگام احتضار در جمع فرزندانش، ابوطالب را به عنوان كفيل پيامبر (صلي الله عليه و آله) معرفي كرد. چنان كه در منابع دست اول اسلامي آمده است: «رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هشت ساله بود كه جد بزرگوارش وفات يافت؛ عبدالمطلب در هنگام وفات، كفالت و نگهداري پيامبر (صلي الله عليه و آله) را به ابوطالب سفارش و توصيه كرد. [4] چنان كه اين وصيت به زبان شعر نيز بيان شده است: اوصيك يا عبد مناف++ بعدي بموعد بعد ابيه فرد اي عبد مناف (ابوطالب)! نگهداري و حفاظتِ شخصي را كه مانند پدرش يكتاپرست است، بر دوش تو مي‌گذارم. ابوطالب در پاسخ گفت: پدرجان! محمد (صلي الله عليه و آله) هيچ احتياجي به سفارش ندارد؛ زيرا او فرزند من است و فرزند برادرم. (ابوطالب با عبدالله از يك مادر بودند). [5] . وقتي كه عبدالمطلب درگذشت، ابوطالب پيامبر (صلي الله عليه و آله) را پيش خود برد، و با اين كه ثروتي نداشت، اما بهترين سرپرست براي آن حضرت بود؛ علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «پدرم در عين ناداري، سروري كرد و پيش از او هيچ فقيري سروري نيافت.» [6] .


    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 21-08-2022 در ساعت 20:00
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ابوطالب نسبت به پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنان دوستي و محبت شديدي ابراز مي‌داشت كه هيچ يك از فرزندان خود را تا آن اندازه دوست نمي‌داشت. در كنار پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي‌خوابيد و هر گاه بيرون مي‌رفت، او را نيز همراه خود مي‌برد و چنان دلبستگي شديدي به پيامبر (صلي الله عليه و آله) داشت كه نسبت به هيچ كس چنان نبود و خوراك خوب را مخصوص آن حضرت قرار مي‌داد. [7] . «ابن عباس» و ساير صحابه مي‌گويند: «حضرت ابوطالب رسول خدا را بسيار دوست مي‌داشت؛ به طوري كه او را از فرزندانش بيشتر دوست داشته، و بر آنان مقدم مي‌نمود! بنابراين هرگز از وي دورتر نمي‌خوابيد و خود هر جا مي‌رفت، او را نيز با خود مي‌برد.» [8] . علامه مجلسي (ره) نقل مي‌كند: «هرگاه رسول خدا در رختخوابش مي‌خوابيد، حضرت ابوطالب پس از آن كه همه مي‌خوابيدند، به آرامي او را بيدار مي‌كرد، و رختخواب علي را با وي جابه جا مي‌نمود، و فرزند خود و برادرانش را جهت حفاظت وي مأمور مي‌ساخت.» [9] . يعقوبي مي‌نويسد: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) روايت شده است كه پس از وفات «فاطمه بنت اسد»، كه زني مسلمان و بزرگوار بود، فرمود: «اليوم ماتت امي»؛ امروز مادرم وفات كرد. و چون از ايشان پرسيدند: چرا براي فاطمه بنت اسد چنين بي‌تاب شده‌اي؟ فرمود: «او به راستي مادرم بود؛ زيرا كودكان خود را گرسنه مي‌گذاشت و مرا سير مي‌كرد. آنان را گردآلود مي‌گذاشت و مرا تميز و آراسته مي‌نمود، و راستي كه مادرم بود.» [10] . حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن هشت سالگي به خانه خويش منتقل ساخت، و تا سن پنجاه سالگي رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، لحظه‌اي از ياري و حمايت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم مي‌داشت! و خطرهاي احتمالي را كه متوجه رسول خدا مي‌گرديد، خود و فرزندانش با جان و دل مي‌خريدند، و آن چنان فداكاري و ايثاري مي‌نمودند كه ملائكه و جبرئيل به آن‌ها مباهات مي‌كردند! در تاريخ آمده است كه كفار قريش بارها به حضرت ابوطالب مراجعه نموده و از او خواستند كه جلوي تبليغات پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) را كه به نظر آنان اهانت به آيين و مقدسات بت‌پرستي بود، بگيرد. پس از چندين بار تذكر، سرانجام با اخطار و هشدار شديدتر پيش آمدند؛ به گونه‌اي كه جان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و حضرت ابوطالب مورد تهديد جدي قرار گرفت. در چنين موقعيتي ابوطالب با تمام قوا از رسول‌خدا حمايت كرد و گفت: «اذهب يا بن اخي فقل ما احببت فوالله لا اسلمك لشي ابدا»؛ [11] تو نگران نباش و به دنبال مأموريت الهي‌ات انجام وظيفه كن. به خدا سوگند! به هر قيمتي (ولو جان من در خطر باشد) دست از حمايت تو برنمي‌دارم! ابن ابي الحديد مي‌نويسد: «ابوطالب، كسي است كه پيامبر خدا را در دوران كودكي‌اش كفالت نمود و در بزرگي‌اش او را مورد حمايت قرار داد، و از شرارت كفار قريش جلوگيري كرد. وي در اين راه انواع سختي‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل نمود، و بلاها را با جان و دل خريد، و در ياري و نصرت پيامبر و تبليغ آيينش با تمام وجود قيام كرد! آن چنان ايثار نمود كه «جبرئيل» در هنگام وفات او بر پيامبر نازل شد و خطاب كرد: ديگر از مكه خارج شو؛ زيرا ياور و كمك تو از دنيا رفته است

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 23-08-2022 در ساعت 17:19
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شايان توجه است كه محدثين و مورخين «شيعه و سني» فداكاري‌هاي اين رادمرد اسلام را ثبت كرده‌اند، و احاديث و رواياتي را در اين باره نقل نموده‌اند، از آن جمله آورده‌اند كه: قريش از ابوطالب مي‌ترسيدند و احترامش را نگه مي‌داشتند. تا او زنده بود، خطر جدي رسول خدا را تهديد نمي‌كرد، اما پس از وفات او جسارت و خلافكاري‌ها به حدي رسيد كه خاك و شكمبه حيوانات را بر سر و شانه‌هاي مبارك رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي‌ريختند! و در حال نماز و عبادت، به اذيت و آزار او و يارانش مي‌پرداختند؛ تا جايي كه رسول خدا فرمود: «ما نالت قريش مني شيئا اكرهه حتي مات ابوطالب»؛ كفار قريش نتوانستند با وجود عمويم «ابوطالب» كارهاي ناپسند به من انجام دهند، تا اين كه او وفات كرد. پس از وفات ابوطالب آن چنان عرصه را بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) تنگ كردند كه رسول خدا سال وفات «ابوطالب» و حضرت خديجه (عليهاالسلام) را كه مدتي بعد از رهايي از شعب ابي طالب رخ داد، «عام الحزن»، سال غم‌ها و اندوه، ناميد
    .... [13] .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بحث و تحليلي در ايمان ابوطالب
    در فرهنگ قرآن، ايمان و عمل صالح توأمان مطرح است. هر جا سخن از عمل صالح در ميان است، ايمان نيز در كنارش طرح مي‌شود و در واقع، عمل صالح، آيينه ايمان و باورهاي دروني انسان مي‌باشد: «وَ مَن يَأتِهِ مُؤمِناً قَد عَمِلَ الصّالِحاتِ»؛ [14] هر كس نزد او با ايمان بيايد، در حالي كه كارهاي شايسته كرده باشد. ايمان، طرح دروني است و اعمال مؤمن، بر مبناي اين طرح بنا مي‌شود و شكل شايسته و مطلوب به خود مي‌گيرد: «كُلٌ يَعمَلُ عَلي شاكِلَتِهِ». [15] پس از ديدگاه قرآن، چهره واقعي اشخاص را بايد در سيماي اعمال و آيينه ايمان آن‌ها جستجو كرد و بر اين اساس، درباره آن‌ها به داوري نشست. يكي از چهره‌هاي نامداري كه داوري‌هاي متفاوتي را متوجه خود ساخته است، حضرت ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت علي (عليه‌السلام) مي‌باشد. پيچيدگي شخصيت و سياست پيشگي پر رمز و راز او، باعث شده كه عده‌اي به انحراف شناخت و لغزش داوري در مورد ايشان دچار گرديده و شبهه و خدشه‌اي در ايمان ابوطالب ايجاد نمايند و وي را متهم به شرك كنند. اين گروه متعصب و مبغض نه تنها ابوطالب را بي‌ايمان مي‌دانند، حتي مي‌گويند كه پدر و مادر پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) نيز بي ايمان از دنيا رفته و (نعوذ بالله) در دوزخ «جمره» آتشند! [16] و حال آن كه به كرّات در منابع اصيل اسلامي وارد شده است كه هيچ يك از پدران و مادران معصومين (عليه‌السلام) مشرك نبودند.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 28-08-2022 در ساعت 16:17
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: «سوگند به خدا! كه نه پدر و نه اجدادم
    «عبدالمطلب و هشام و عبدمناف» هرگز بت را نپرستيدند؛ بلكه آنان به سوي «كعبه» نماز خواندند، و به آيين حضرت ابراهيم (عليه‌السلام)، قبل از اسلام، عمل مي‌كردند.» [17] . درباره ايمان آن حضرت كتاب‌هاي مستقلي نوشته شده و علماي بزرگ عامه و خاصه نيز اين موضوع را مورد توجه قرار داده، و به طور مبسوط از آن بحث نموده‌اند و بدون اغراق صدها حديث و نظر مثبت در ايمان آن حضرت در منابع اسلامي ثبت و ضبط است؛ چنان كه علامه مجلسي (ره) بيش از يكصد و پانزده صفحه، و با بيان هشتاد و پنج حديث در اين مورد، اين مسأله مسلّم تاريخي را مورد امعان نظر قرار داده، و ديدگاه‌ها و منابع بزرگ اهل سنت را نيز نقل نموده است. [18] همچنين صاحب الغدير در جلد هفتم و هشتم كتابش، صدها حديث را از منابع معتبر (شيعه و سني)، همراه با اعترافات محققين و مورخين آنان نقل نموده، و در بيش يكصد و ده صفحه، به تحقيق اين مطالب پرداخته است و با آن آگاهي و اشراف محققانه خود، از شخصيت مظلوم تاريخ، ابوطالب، دفاع نموده است. [19] . علما و انديشمندان و محققان اهل «سنت» نيز كم و بيش و به طور پراكنده، در كتاب‌هاي خود به ايمان حضرت «ابوطالب» اشاره نموده و معمولا نتيجه مثبت گرفته‌اند. هر چند بعضي‌ها نتوانسته‌اند بغض و دشمني خود را نسبت به ولايت علي (عليه‌السلام) و پدر بزرگوارش ناديده بگيرند. در اين ميان، به نظر مي‌رسد كه ابن ابي الحديد، بيش از ديگران به اين موضوع پرداخته و احاديث و قضاياي بسيار جالبي را نقل نموده، كه براي افراد حق‌جو سودمند است؛ اگر چه او نيز جزء افراد «متوقف» و سرگردان مي‌باشد! [20] گويا بيش از سه هزار شعر ابوطاب، در مدح رسول خدا و رسالتش، اين افراد متعصب و يا گروه مبغض را در مورد ايمان آن حضرت قانع نساخته است! و صدها حديث از رسول خدا و ائمه اطهار(عليه‌السلام) در اين مورد كافي نبوده است! و فقط به يك حديث ضعيف [21] كه به اعتراف خود آنان، راوي‌اش «مغيره بن شعبه»، مردي فاسق و مبغض اهل بيت و به ويژه علي (عليه‌السلام) است، تمسك نمودند و ابوطالب را (نعوذبالله) اهل آتش مي‌دانند! آيا منصفانه است كه كسي درباره ايمان ابوطالب شك و ترديد كند؟ و يا بالاتر از آن، او را مشرك معرفي نمايد؟
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 29-08-2022 در ساعت 14:37
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ابوطالب كسي است كه حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) را در خانه خود پرورش داد و در زمان رسالت او، از مال و حيثيت و موقعيت اجتماعي و سياسي خود، در راه ياري او كوتاهي نكرد. ابن ابي الحديد، مورخ و دانشمند معروف اهل سنت، در ضمن شرح فداكاري‌هاي حضرت ابوطالب، مي‌گويد: «يك نفر از علماي شيعه درباره ايمان ابوطالب كتابي نوشت و نزد من آورد كه من بر آن تقريظ بنويسم. من به جاي تقريظ، اين اشعار را كه شماره آن‌ها به هفت بيت مي‌رسد، در پشت كتابش نوشتم، كه مضمون بخشي از آن‌ها چنين است: «اگر ابوطالب و فرزندش علي (عليه‌السلام) نبودند، هرگز اسلام قد راست نمي‌كرد؛ پدر در مكه از آن حمايت كرد و فرزند در يثرب (مدينه)، جانش را نثار كرد.» [22] .
    او در راه حفظ پيامبر (صلي الله عليه و آله) لحظه‌اي از پا ننشست و سه سال در به دري و زندگي در كوه‌ها و دره‌ها را بر رياست و سيادت مكه ترجيح داد. او راضي بود تمام فرزندانش كشته شوند؛ ولي پيامبر (صلي الله عليه و آله) زنده بماند. در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من محمد را به شما توصيه مي‌كنم؛ زيرا او امين قريش و راستگوي عرب، و حائز تمام كمالات است؛ آئيني آورد كه دل‌ها بدان گرايش پيدا كرد. آيا با اين وصف، باز مي‌توان درباره ايمان واعتقاد او ترديد كرد و اعمال او را، گواه و گوياي ايمانش ندانست؟ بايد دانست كه كردار نيك و پسنديده ابوطالب، نشأت يافته از ايمان سرشار و محكم و آهنين او مي‌باشد؛ و به حق بايد گفت كه ابوطالب شخصيت مظلوم تاريخ است؛ او نه تنها در زمان حياتش مورد ستم واقع شد، بلكه بعد از وفاتش نيز ستم‌هايي بر او روا داشتند؛ تا آن جا كه گروهي تصور كرده‌اند كه تعصب قومي، او را بر حمايت و ياري و فداكاري درباره پيامبر (صلي الله عليه و آله) واداشته است و اگر رشته خويشاوندي ميان او و برادر زاده‌اش نبود، او هرگز تا اين حد از او دفاع نمي‌كرد، ولي اين داوران جاهل تاريخ، از دو مطلب غفلت ورزيده‌اند:
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 02-09-2022 در ساعت 16:30
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1ـ درست است كه تعصب خويشاوندي گاهي انسان را تا لب پرتگاه مي‌كشاند، ولي رشته خويشاوندي سبب نمي‌شود كه انسان چهل و دو سال تمام از انساني دفاع كند و پروانه وار گرد وجود او بچرخد و خود و فرزندان و تمام فاميل را قرباني تعصب خويش سازد. از اين افراد مي‌پرسيم: مگر ابولهب ارتباط نزديك نسبي با پيامبر (صلي الله عليه و آله) نداشت؟ مگر ابولهب، عموي پيامبر نبود؟ چرا او بر اساس رابطه نسبي، برادر زاده خويش را ياري نكرد؟ نه تنها ياري نكرد، بلكه مانند مشركان ديگر و بدتر از آنان، درصدد آزار و شكنجه پيامبر برآمد و موضع خصمانه در برابر دين توحيدي اتخاذ كرد و در برابر رسول خدا با تمام توان ايستاد، تا جايي كه كلمات عتاب‌آميزي از سوي خدا درباره او و همسرش نازل شد. [23] . پس ايمان است كه به انسان، شجاعت، از خودگذشتگي، مقاومت و ايثارگري مي‌بخشد و نقش عوامل ديگر بسيار ضعيف و كمرنگ است و در شرايط حساس هرگز نمي‌تواند، تأثيرگذاري داشته باشد
    . 2ـ آنان سخنان و اشعار و سروده‌هاي آن حضرت را از نظر دور داشته و داوري بي‌پايه‌اي كرده‌اند؛ در صورتي كه اشعار جاودانه او (بيش از سه هزار بيت) حاكي از آن است كه محرك او بر اين دفاع همان عقيده راسخ او نسبت به فضيلت و كمال و به تعبير روشن‌تر، نبوت و رسالت او بود. آيا مي‌توان اشعار فراوان او را كه درباره عظمت برادرزاده و فضيلت و كمال و دعوت آسماني او سروده است، از نظرها دور داشت؟ اشعار و سروده‌هاي وي، كاملا بر ايمان و اخلاصش گواهي مي‌دهد كه به قسمتي از آن‌ها مي‌پردازيم: «اشخاص شريف و فهميده بدانند كه محمد (صلي الله عليه و آله) بسان موسي و عيسي، پيامبر و بسان آن‌ها راهنماست و هر فردي از پيامبران به امر پروردگار، منصب هدايت را به عهده مي‌گيرد. شما اوصاف او را در كتاب‌هاي آسماني با كمال درستي مي‌خوانيد، و اين گفتار صحيح است و رجم به غيب نيست...». [24] . شعر فوق و ده‌ها شعر ديگر كه در ديوان [25] وي و در لابه لاي تاريخ و نوشته‌هاي حديث و تفسير موجود است، گواهي است بر اين كه انگيزه او از دفاع پيامبر، همان عقيده خالص و اسلام واقعي او بوده، و هيچ محركي جز عقيده، و ايمان نداشته است. براي اثبات ايمان اين مرد بزرگ اسلام، علاوه بر ايثار و فداكاري‌هاي او و اشعار و سروده‌هايش، كه در شأن و عظمت دعوت نبوي و ايمان به حقانيت رسول خدا و فضائل او... مي‌باشد، شواهد و ادلّه فراوان ديگري نيز در منابع روايي شيعه و سني وجود دارد، كه به جهت رعايت اختصار، به ذكر چند روايت بسنده مي‌كنيم: 1) ابن ابي الحديد معتزلي مي‌گويد: با اسناد بسياري، برخي از عباس بن عبدالمطلب و بعضي از ابوبكر بن ابي قحافه، نقل كرده‌اند كه ابوطالب رحلت نكرد، مگر اين كه گفت: «لااله الا الله، محمد (صلي الله عليه و آله) رسول الله». [26] ابوبكر در سال هشتم هجرت، دست پدرش را كه نابينا بود، گرفت و به حضور رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آورد، و پس از گذشتن بيست و سه سال از رسالت آن حضرت ايمان آورد. [27] ابوبكر از ايمان وي خوشحال شد و گفت: اي پيامبر خدا! سوگند به خدايي كه تو را به حق مبعوث كرد، من به اسلام و ايمان عمويت «ابوطالب» بيش از اسلام پدرم خشنود گرديدم. ناگفته نماند كه اين فراز از سخنان خليفه اول، در كنار ده‌ها حديث ديگر كه مبني بر ايمان ابوطالب است، در منابع اهل سنت آمده است. 2) در تواريخ و سيره‌هاي «شيعه و سني» آمده است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) با خديجه و اميرالمؤمنين (عليهم‌السلام) مشغول خواندن نماز مستحبي بودند [28] ، «ابوطالب» و فرزندش «جعفر» نماز آنان را تماشا مي‌كردند. در اين هنگام، ابوطالب به جعفر گفت: «صل جناح ابن عمك»؛ برو در طرف راست پيامبر خدا نماز بگذار، و سپس به علي (عليه‌السلام) سفارش كرد: «اما انه لا يدعو الا الي خير فالزمه»؛ آگاه باش كه رسول خدا جز به راه نيك دعوت نمي‌كند. از او دست برندار. [29] . 3) علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «وقتي وفات پدرم، ابوطالب، را به رسول خدا خبر دادند، آن حضرت سخت گريست. سپس دستور داد: برو او را غسل داده و كفنش كن. خداوند او را ببخشد و رحمت كند.» [30] آن گاه آن حضرت خود تشريف آورده و در كنار جسد «ابوطالب» قرار گرفته و فرمود: «اي عموي بزرگوار! تو مرا در يتيمي كفالت نمودي، و در كودكي تربيت فرمودي، و در بزرگي‌ام ياري دادي؛ خداوند به تو پاداش خوبي مرحمت فرمايد.» [31] . ابن ابي الحديد معتزلي پس از ذكر اين مطالب مي‌نويسد: رسول خدا فرمود: «اما والله لا استغفرن لك و لا شفعن فيك شفاعه يعجب لها الثقلان»؛ من در مورد تو آن چنان از خدا طلب مغفرت و شفاعت مي‌نمايم، كه جن و انس از عظمت آن تعجب مي‌نمايند. [32] . و در همين مورد جبرئيل به محضر پيامبر (صلي الله عليه و آله) شرف ياب گرديد و خطاب كرد: خداوند شفاعت تو را در مورد شش نفر پذيرفته است: 1ـ مادرت «آمنه» كه تو را به دنيا آورده است؛
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi