صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 79

موضوع: انسان از مرگ تا برزخ

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اما وقتى روح ، ارتباط و علاقه خود را با بدن قطع مى كند، آن بى حركت مى شود و بايد دفن گردد و در قبر مى پوسد و از بين مى رود، ولى اين پوسيده شدن ، لطمه اى به روح او وارد نمى كند و روح همچنان باقى مى ماند و به صورت موجودى مستقل و اصيل به زندگى خود ادامه مى دهد. مثال هايى كه براى حقيقت روح زده اند از اين قرار است .
    ١ - بعضى گفته اند: بدن و روح مانند كشتى و كشتيبان اند، جدايى ناخدا از كشتى ، ارتباط و علاقه او را از كشتى جدا مى سازد. با اين كه حقيقت ناخدا غير از كشتى است نيرويى كه كشتى را اداره مى كند و آن را از غرق شدن نجات مى دهد نيروى ناخداست . روح هم نسبت به بدن همان علاقه را دارد و در حقيقت روح ، بدن را رهبرى مى كند. (همانند ناخدا در رهبرى كردن كشتى ) و با جدا شدن روح ، بدن نابود مى شود.
    ٢ - بعضى ديگر گفته اند: روح به منزله نورى است در تاريكى تن . بدن با اين نور از مجراى گوش مى شنود، از مجراى چشم مى بيند، از مجراى دهان و زبان مى گويد. همچنين حواس ديگر در بدن به بركت روح فعاليت دارند، هرگاه اين ارتباط و علاقه بريده شود نور از بدن قطع مى شود.
    پس ، حقيقت مرگ عبارت از بيرون رفتن نور از اين محل و قرار گرفتن آن در جاى ديگر است و با رفتن روح ، بدن تاريك مى شود، چنانچه پيش از دميدن روح تاريك بوده است .
    براى روشن شدن مطلب فرض كنيد: در كلبه اى كه چندين سوراخ داشته باشد چراغى روشن نماييد، از اين سوراخ ‌ها نور و روشنى بيرون مى رود. اين چراغ روح كلبه است ! تا زمانى كه در كلبه باشد، حيات دارد و نور از سوراخ ‌ها بيرون مى رود اما اگر چراغ را بيرون ببريد آن جا تاريك مى شود و در واقع مى ميرد.
    پس مرگ ، جابه جا كردن چراغ و بيرون بردن آن از بدن است .
    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 28-08-2022 در ساعت 16:03
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    ٣ - عده اى علاقه روح و بدن را به راننده و ماشين مثل زده اند، راننده ، روح و جان ماشين است و تا زمانى كه راننده داخل آن باشد، ماشين روح دارد و حركت مى كند. اما وقتى ماشينى كهنه و اوراق شد و ديگر قابل استفاده نبود راننده ، آن را ترك مى كند وقتى راننده آن را ترك نمود علاقه خود را از آن بريده است .
    ٤ - بعضى علاقه روح و بدن را، به اتاقى مثل زده اند كه شخصى سال ها داخل آن بوده است . در اين مدت شخص به اتاق علاقه پيدا كرده است . اما به مرور زمان و در اثر حوادث روزگار اتاق پوسيده و به خرابى مشرف مى شود. شخصى كه در خانه ساكن است چون ديگر آن را قابل استفاده نمى بيند و مى ترسد كه ناگهان بر سرش خراب شود علاقه خود را مى برد و از آن جا خارج مى شود.
    جان قصد رحيل كرد گفتم كه مرو
    گفتا چه كنم خانه فرو مى ريزد



    از مثال هاى فوق مى فهميم كه علاقه و ارتباط روح و بدن از باب حلول چيزى در چيز ديگرى و مخلوط شدن چيزى به چيزى نمى باشد؛ چرا كه روح مجرد است ، خارج و داخل ندارد فقط علاقه به بدن دارد و مرگ قطع علاقه از آن است .
    روى همين جهت بعضى از حكما گفته اند: روح مانند پوششى است كه بدن را فراگرفته باشد. هم چنان كه لباس دخول و خروج ندارد، روح هم دخول و خروج ندارد، بلكه گاهى به تن پوشيده و گاهى از آن كنده مى شود. بين اين دو اصلا سنخيتى نيست ((آفرين بر خدايى كه دو موجود ناهماهنگ را به هم پيوسته است )).
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    ٥ - بوعلى سينا هم ، درباره حقيقت ((مرگ )) چنين اظهار نظر مى كند: ((مرگ )) جز اين نيست كه روح و نفس آدمى آلات خود را كه به كار گرفته است رها كند. (منظور از آلات ، همان اعضا و جوارح است كه مجموع آنها را بدن مى نامند)، هم چنان كه شخصى صنعت كار ابزار كار خود را ترك مى كند. روح وقتى از بدن خارج شد باقى خواهد ماند و راهى براى فنا و نابودى او نيست .
    نيز مى گويد: حقيقت ((مرگ )) مفارقت روح از بدن است . اين مفارقت ، به معناى فساد و نابودى روح نيست . تنها چيزى كه از اين مفارقت حاصل مى شود فساد تركيب بدن و متلاشى شدن آن است . اما روح كه همان ذات آدمى است هم چنان باقى مى ماند.(٢٣)
    خلاصه : با سپرى شدن عمر و فرا رسيدن ((مرگ ))، آن چه پايان مى پذيرد حيات بدن است اما روح باقى و برقرار مى ماند و پس از ((مرگ ))، به سراى ديگر منتقل مى شود و در اقامت گاهى جديد با شرايطى نوين به حيات خود ادامه خواهد داد.
    از اين ملك روزى كه دل بر كنم
    سراپرده در ملك ديگر زنم
    پس اين مملكت را نباشد زوال
    ز ملكى به ملكى بود انتقال
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    مرگ در نظر ائمه

    درباره ((مرگ )) و حقيقت آن : ائمه معصوم عليهم السلام نظراتى داده و هر كدام براى فهم مردم و تقريب ذهن به نحوى ((مرگ )) را تعريف كرده اند.
    به امام صادق گفتند كه : ((مرگ )) را براى ما توصيف كن . فرمود: ((مرگ )) براى مؤ من بهترين بوى خوش است كه آن را جلوى بينى خود برده و كشد. لذتى تمام برده و به دنبال آن به خواب مى رود و تمام درد و رنج و ناراحتى او از بين مى رود.(٢٤)
    و براى كافر مانند مارگزيدگى و عقرب گزيدگى يا سخت تر از آن است .
    بعضى مى گويند: ((مرگ )) براى كافر از بريدن بدن او با اره ، و قيچى كردن با مقراض ، و كوبيدن با سنگ ، و گذاشتن ميله وسط سنگ آسيا در چشم او و به گردش در آوردن ، سخت تر است .
    هم چنين اميرالمؤ منين عليه السلام خواستند كه : ((مرگ )) را براى ما توصيف كن . فرمود: ((مرگ )) چيزى است كه به نعمت هاى جاويد، يا به عذاب هاى دائم بشارت مى دهد، يا چيزى مبهم و نامعلوم است . دوستان و مطيعان ما را به نعمت هاى جاويد و دشمنان و مخالفان ما را به عذاب دائم بشارت مى دهد، مرگى كه مبهم و نامعلوم است . مربوط به مؤ منينى است كه در گناه زياده روى كرده اند، شايد به شفاعت ما برسند و از عذاب نجات يابند و شايد شفاعت ما شامل حالشان نشود و به عذاب گرفتار آيند و عذاب از سيصد هزار سال كمتر نباشد.(٢٥)
    از امام حسن مجتبى عليه السلام پرسيدند: ((مرگ )) چيست ؟ حقيقت آن پيش ما مجهول است . فرمود:
    ((مرگ )) براى مؤ منان بهترين سرور و خوشحالى است (مانند وقتى كه ) انسان را از زندان تنگ و تاريك و كثيف به باغ هاى سبز و خرم منتقل كنند و براى كفار مانند آن است كه آنها را از باغ هاى باصفا و پر درخت و نعمت به سوى آتش سوزان انتقال دهند.(٢٦)
    امام حسين عليه السلام در روز عاشورا به اصحاب خود فرمودند: ((مرگ )) مانند پل است كه از يك طرف آن عبور كنيد و به طرف ديگر رويد كه اين طرف پل ، ناراحتى و سختى و مشكلات فراوان باشد و آن طرف باغستان ها و كاخ ‌هاى مرفه و پرنعمت . آيا كدام از شما ناراحت است كه از زندان تاريك و پر جانور به سوى قصرهاى عالى انتقال يابد.
    ((مرگ )) براى دشمنان ما، مانند كسى است كه او را از قصرها به سوى زندان برند! همين طور جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
    ((الدنيا سجن المؤ من و جنة الكافر و الموت جسر هؤ لاء)) (مؤ منان ) الى جناتهم ، و (كفار) الى جحيمهم ))
    دنيا زندان مؤ من و بهشت كافر است و ((مرگ ))، پل مؤ منان و دوستان ما به سوى بهشتشان و پل كفار به سوى جهنمشان است .(٢٧)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    مرگ پاك شدن از گناهان


    امام حسن عسگرى عليه السلام نقل مى كند: پدرم امام هادى عليه السلام به عيادت يكى از اصحابش كه در بستر مرض افتاده بود تشريف برد و ديد آن مرد گريه مى كند و از ترس ((مرگ )) در جزع و فزع است .
    فرمود: اى بنده خدا! تو از ((مرگ )) در هراس و گريه اى ، براى اين كه معناى ((مرگ )) را نمى دانى . بعد از آن فرمود: من از تو سئوالى مى كنم . جواب بگو!
    اگر فرضا تمام بدن ترا چرك و كثافات فرا گيرد و از بسيارى اين چركها و كثافات و پليدى هايى كه در تو نشسته است در رنج و آزار باشى و در عين حال دمل هايى در بدن تو پديدار شود و مرض جرب و سوداى خشك پيكر ترا فراگيرد و بدانى اگر حمام بروى و بدن خود را بشويى تمام اين مرض ها و كثافات از بين مى رود و بدن تو پاك و پاكيزه مى شود، آيا دوست ندارى كه به حمام روى و شستشويى بنمايى و تمام اين چرك ها و آفات را از بين ببرى و از خود دور كنى ؟ يا آن كه رفتن به حمام را ناپسند دارى و حاضر نيستى بدان جا، گامى نهى و با تمام اين كثافات و آفات صبر مى كنى و مى سازى ؟
    مريض عرض كرد: يا بن رسول الله ! دوست دارم به حمام بروم و تمام آلودگى ها را بزدايم و از خود دور گردانم .
    حضرت فرمود: ((مرگ )) هم براى انسان مؤ من در حكم حمام و تطهير و شستشو است ، آن چه از گناهانى كه انجام داده اى و به واسطه طول مرض و ساير امور هنوز از بين نرفته و باقى است ، به واسطه ((مرگ )) تمام آنها از بين مى رود و از بدى ها و گناهان پاك و پاكيزه بيرون مى آيى .
    اى مرد! بدان كه چون بر ((مرگ )) وارد شوى و از اين دريچه عبور نمايى از هرگونه اندوه و غصه و آزار و رنجى نجات يابى و در دامان هرگونه سرور و فرح و انبساطى قرارگيرى .
    سخنان آن حضرت در مريض اثر كرد، دلش آرام گرفت و از طپش ايستاد. با نهايت خرسندى و نشاط چشمان خود را فرو بست و جان به جان آفرين تسليم نمود.(٢٨)
    نيز از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده : از رسول خدا شنيدم كه فرمود: مؤ من وقتى از دنيا مى رود، اگر گناهان او به اندازه گناهان همه اهل زمين باشد ((مرگ )) او باعث مى شود كه همه آن ها بخشيده شود و از گناهان پاك گردد.(٢٩)
    نيز از امام صادق نقل شده : ((مرگ )) كفاره گناهان هر مؤ منى است . (مؤ من به واسطه ((مرگ )) تصفيه و تزكيه و تطهير مى شود.)(٣٠)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    مرگ ترسناك است


    حال كه حقيقت مرگ را فهميديم ، لازم است بدانيم : با اين كه ((مرگ )) يك امر حتمى است ، چرا اكثر مردم از آن در هراسند؟
    اگر ((مرگ )) نيستى و فنا و انهدام نيست چرا بعضى از آن مى ترسند؟ چرا از مردن وحشت و خوف دارند؟ چرا نام ((مرگ )) و مردن كه پيش مى آيد ناراحت مى شوند و با چشم ديگرى به آن نگاه مى كنند؟ حتى از شنيدن نام ((مرگ )) كراهت دارند؟
    بزرگان دين چند چيز را علت ترس از مرگ دانسته اند:
    اول : اين كه وقتى انسان حقيقت ((مرگ )) را فانى شدن و از بين رفتن پندارد، از آن مى هراسد و از شنيدن نامش مى گريزد تا چه رسد به خود آن . ولى اگر حقيقت آن را، آن چنان كه هست دريابد و بدان يقين كند ترسش ‍ مى ريزد و ((مرگ )) را جز كمال و ترقى چيز ديگرى نخواهد يافت و به آن عشق مى ورزد.
    اميرالمؤ منين عليه السلام كه حقيقت ((مرگ )) را به روشنى دريافته و معنى آن را درك كرده است چنين مى فرمايد:
    والله لابن ابيطالب انس بالموت من الطفل بثدى امه .(٣١)
    ((به خدا سوگند كه انس پسر ابوطالب به مرگ از انس به پستان و شير مادرش بيشتر است .))
    در مورد متقين و چگونگى علاقه آنها به مرگ در خطبه همام مى فرمايد: اگر خداوند اجل و مدتى در دنيا برايشان تعيين نمى فرمود، از شوق ثواب و بيم عذاب حتى يك چشم بهم زدن نيز جان در بدشان قرار نمى گرفت .(٣٢)
    و همسر آن حضرت فاطمه زهرا (س ) ((مرگ )) خود را از خداوند مى خواهد و مى فرمايد:
    اللهم عجل وفاتى سريعا
    ((خدايا! هر چه زودتر مرگ را برسان .)) (و از اين دنياى پر درد و رنج مرا نجات ده و به آخرتى كه جاويد است منتقل كن .)
    دوم : دلبستگى به دنيا. ترس از((مرگ )) گاهى به خاطر دل بستگى به دنيا است ، انسانى كه عمر خود را صرف تيمار بدن كرده باشد هنگام مرگ و انتقال روح به عالم جديدى بسيار بيم ناك است ؛ زيرا او در لجن زار طبيعت غوطه ور بوده و با عالم جديدى كه بدان جا منتقل مى شود هيچ آشنايى ندارد. وى دنيا را منزل حقيقى خود پنداشته ، به آن خو گرفته و دلبستگى شديدى پيدا كرده است ، از اين رو هنگام احتصار و قالب تهى كردن ، حالت بسيار بدى او دست خواهد داد.
    ولى همين انسان ، اگر در اين عالم رشته ارتباط خود را با عالم آخرت محكم كند، به پروردگار ميل و علاقه و محبت بورزد و با ساكنين حرم قدس الهى آشنا شود، به اهل بيت عصمت و طهارت تمسك جويد و همت خود را صرف دنيا نكند، با اشتياق فراوانى به عالم ديگر منتقل مى شود و به محل خويش پرواز مى كند. نه تنها از ((مرگ )) نمى ترسيد، بلكه آن را شيرين تر از عسل مى يابد.
    سوم : تهيه نكردن توشه : سومين علت ترس از ((مرگ ))، اين است كه ما توشه راهى براى سفر آخرت آماده نكرده ايم و عمل نيكى انجام نداده ايم تا باعث نجات ما شود. اگر آخرت خود را آباد كرده و از پيش ‍ چيزى فرستاده باشيم و يقين بدانيم كه آن جا در رفاه هستيم ، منزل و مكان آماده و آباد داريم ، چرا از ((مرگ )) بترسيم و وحشت داشته باشيم ؟
    شخصى به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم آمد و عرض ‍ كرد: يا رسول الله ! چرا من از ((مرگ )) كراهت دارم ؟ فرمود: آيا مال و ثروتى دارى ؟ عرض كرد: بلى ، فرمود: براى قيامت خودت چيزى فرستاده اى ؟
    عرض كرد: خير، فرمود: به همين علت از ((مرگ )) مى ترسى و كراهت دارى .(٣٣)
    در مجلسى كه امام حسن مجتبى عليه السلام حضور داشتند، صحبت از ((مرگ )) شد. شخصى عرض كرد: يابن رسول الله ! چرا ما از مرگ خوشمان نمى آيد؟ فرمود: براى اين كه آخرت خود را خراب و دنيايتان را آباد كرده ايد، از اين جهت ناراحتيد كه از عمران و آباد به سوى خرابه و ويرانه منتقل شويد.(٣٤)
    هم چنين كسى از اباذر پرسيد: چرا ما از مرگ ناراحت و گريزانيم . در جواب گفت : چون دنياى خود را آباد و تعمير نموده و آخرت را ويران كرده ايد. لذا خوشتان نمى آيد كه از عمران به خرابه رويد.(٣٥)
    قرآن مجيد هم ، اعمال نادرست و خلاف مردم را كه موجب كيفر و عذاب الهى است ، تنها عامل ترس از مرگ معرفى مى كند و مى فرمايد:
    ععع قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انكم اولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين و لا يتمنونه ابدا بما قدمت ايديهم و الله عليم بالظالمين (٣٦) (اى محمد) ((بگو: اى كسانى كه يهودى شده ايد! اگر مى پنداريد كه تنها شما دوستان خدا هستيد نه ديگران ، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد، ولى آنان به سبب كارهاى نادرست و زشتى كه انجام داده اند هرگز تمناى مرگ نخواهند كرد و خداوند به (اعمال ) ظالمان آگاه است )).
    آرى ، كسانى از ((مرگ )) مى ترسند كه عمرشان را در غير طاعت خدا سپرى ساخته اند وگرنه افرادى كه على گونه زندگى كرده اند همانند او به مرگ بيش از طفل به پستان مادر علاقه دارند.
    نيز آن حضرت درباره آمادگى براى ((مرگ )) مى فرمايد: كسى كه واجبات را انجام داده و محرمات را ترك نموده است و مكارم اخلاق را داراست باكى ندارد كه ((مرگ )) بر او وارد شود يا او مرگ .(٣٧)
    حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: زيرك ترين افراد كسانى هستند كه بيشتر به ياد ((مرگ )) باشند و خود را براى آن آماده نمايند.(٣٨)

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 31-08-2022 در ساعت 20:33
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    مرگ مؤ منان

    مؤ منان و نيكوكاران ، ظالمان و بدكاران ، از همان لحظه ((مرگ )) از هم جدا مى شوند و حالات متفاوتى دارند. يا تعبير ديگر، نتيجه هاى اعمال و عقائدشان ، از همان لحظه كم كم ظاهر و آشكار مى گردد.
    موقع جان دادن مؤ منان ، فرشتگان رحمت ، با كمال مهربانى و لطف ، با اخلاق نيك و بشاشت براى قبض روح آنها و آنان را به بهشت بشارت مى دهند. قرآن در اين باره چنين مى فرمايد:
    ععع الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون (٣٩)
    ((پرهيزكاران كسانى هستند كه ملائكه (قبض ارواح و فرشتگان رحمت ) روحشان را مى گيرند. در حالى كه (از نظر عقيده و گفتار و كردار)، پاك و پاكيزه اند. به آنها مى گويند: سلام بر شما باد. (سلامى كه نشانه سلامت و امن و امان است ) به خاطر اعمال نيكى كه انجام مى داده ايد داخل بهشت شويد)).
    در واقع ، پاداش پاكى و تقوا چيزى جز اين نيست كه فرشتگان الهى با سلام و درود از ايشان استقبال كنند و آنها را به بهشت دعوت نمايند، دعوتى كه آميخته با لطف و محبت و احترام باشد!
    ملايك از آنها چو گيرند جان
    بر آن ها گشايند اينان زبان
    چو پاكيزه مانديد ز اعمال زشت
    كنون پس در آييد اندر بهشت
    در اين جا ممكن است بهشتى كه فرشتگان مى گويند داخل آن شويد، اشاره به بهشت برزخى باشد كه مؤ منان ، بعد از قبض روح شدن داخل آن مى شوند و ممكن است اشاره به بهشت قيامت باشد كه بهشت برزخى درهاى آن حساب مى شود.
    ((مقربين و مؤ منين نيكوكار هنگامى كه در آستانه مرگ قرار مى گيرند در نهايت آرامش و راحتى و شادى چشم از جهان مى پوشند. خداوند درباره آنان مى فرمايد: فاما ان كان من المقربين فروح و ريحان و جنت نعيم و اما ان كان من اصحاب اليمين فسلام لك من اصحاب اليمين (٤٠)
    كسى كه در حالت احتضار و واپسين لحظات زندگى قرار مى گيرد اگر از مقربان باشد در نهايت راحتى و آرامش و روح و ريحان است ، و در بهشت پر نعمت جاى مى گيرد.
    ((اما اگر از مؤ منان نيكوكار اصحاب يمين باشند، (همان مردان و زنان صالحى كه نامه اعمالشان به نشانه پيروزى و قبولى به دست راستشان داده مى شود) به ايشان گفته مى شود: سلام بر تو از سوى دوستانت كه از اصحاب يمين هستى .
    پس مؤ منان نيكوكار هنگام ((مرگ ))، به راحتى و ناز و نعمت ، به آرامش كامل ، به رحمت و مغفرت از گناهان ، به آزادى از آتش دوزخ ، به بشارت به دخول در بهشت دست مى يابند.

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    با آمدن ((مرگ ))، پرده حجاب برداشته شده ، و ارتباطشان با محبوبشان نزديك تر و روشن تر مى گردد، طبيعى است در آن حال فرح و سرورى بر روحشان غالب مى شود و در آن دم به زبان حال مى گويند:
    حجاب چهره جان مى شود غبار تنم
    خوشا دمى كه از اين چهره پرده برفكنم
    چنين قفس نه سزاى چو من خوش الحانيست
    روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم
    خرم آن روز كز اين منزل ويران بروم
    راحت جان طلبم و ز پى جانان بروم
    خرم آن روز كه پرواز كنم تا در دوست
    به هواى سر كويش پرو بالى بزنم
    چون بلال از ضعف شد هم چون هلال
    رنگ مرگ افتاد بر روى بلال
    جفت او ديدش بگفتا: و احرب
    پس بلالش گفت : نه نه و اطرب
    تاكنون اندر حرب بودم ز زيست
    تو چه دانى مرگ چون عيش است و چيست
    اين همى گفت و رخش در عين گفت
    نرگش و گلبرگ و لاله مى شگفت
    تاب رو و چشم پر انوار او
    مى گواهى داد بر گفتار او
    گفت : جفتش الفراق اى خوش خصال
    گفت : نه نه الوصال است الوصال
    گفت : جفت امشب غريبى مى روى
    از تبار و خويش غايب مى شوى
    گفت : نه نه بلكه امشب جان من
    مى رسد خوش از غريبى در وطن
    گفت : اى جان و دل و احسرتاه
    گفت : نه نه جان من ، وادولتا
    گفت : آن رويت كجا بينيم ما
    گفت : اندر خلقه خاص خدا(٤١)
    ------------------------------------------
    پاورقى ها:
    ١-عنكبوت آيه ٥٧.
    ٢-الرحمن آيه ٢٦.
    ٣-آل عمران ، آيه ١٨٥.
    ٤-تفسير كبير، ج ٩ ص ١٢٥.
    ٥-سوره قصص ، آيه ٨٨.
    ٦-آب طلا.
    ٧-وقتى عمر انسان به سر آمد.
    ٨-محجة البيضا، جلد ٨، ص ٢٤٢.
    ٩-محجة البيضا، جلد ٨، ص ٢٤٢.
    ١٠-محجة البيضا، جلد ٨، ص ٢٤٢.
    ١١-سوره اعراف ، آيه ١٥٧.
    ١٢-سوره اعراف ، آيه ١٥٧.
    ١٣-سوره ملك ، آيه ٢.
    ١٤-سوره زمر، آيه ٤٢.
    ١٥-سوره سجده ، آيه ١٠.
    ١٦-سوره نحل ، آيه ٣٢.
    ١٧-سوره نحل ، آيه ٢٨.
    ١٨-من لايحضره الفقيه ، شش جلدها، جلد ١، ص ١٩٠.
    ١٩-كشف الاسرار، ج ٧، ص ٥٢١.
    ٢٠-كشف الاسرار، ج ٧، ص ٥٢٢.
    ٢١-كشف الاسرار، ج ٧، ص ٥٢٢.
    ٢٢-بحار، ج ٦١، ص ٧٨.
    ٢٣-بسوى جهان ابدى ، ص ١٩٧.
    ٢٤-معانى الاخبار، ص ٢٨٧.
    ٢٥- معانى الاخبار، ص ٢٨٧.
    ٢٦-معانى الاخبار، ص ٢٨٧.
    ٢٧-معانى الاخبار، ص ٢٨٧.
    ٢٨-معانى الاخبار، ص ٢٩١.
    ٢٩-لئالى ج ٤، ص ٢٣٥.
    ٣٠-لئالى ج ٤، ص ٢٣٥.
    ٣١-نهج البلاغه ، خطبه ٥، فيض ص ٥٧.
    ٣٢-نهج البلاغه ، خطبه همام ص ١٩٣، ص ٦١٢.
    ٣٣-بحار جلد ٦، ص ١٢٧.
    ٣٤-بحار، جلد ٦، ص ١٢٩.
    ٣٥-بحار ج ٦، ص ١٣٧.
    ٣٦-سوره جمعه آيه ٦- ٧.
    ٣٧-بحار، جلد ٦، ص ١٣٨.
    ٣٨-بحار، جلد ٦، ص ١٢٦.
    ٣٩-سوره نحل ، آيه ٣٢.
    ٤٠-سوره واقعه ، آيه ٨٨ الى ٩١.
    ٤١-مثنوى مولوى .
    ۱
    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 01-09-2022 در ساعت 16:50
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    مرگ ظالمان

    گفته شد: مؤ منان و ظالمان ، از همان لحظه ((مرگ )) از هم جدا مى شوند، نتايج اعمال و عقائدشان ، از همان لحظه ظاهر و آشكار مى گردد.
    ظالمان و بدكاران ، به خلاف مؤ منان كه به آن ها گفته مى شود داخل بهشت شويد، به آنان هم گفته مى شود، شما داخل جهنم شويد و جاودانه در آن بمانيد قرآن درباره آنان چنين مى فرمايد:
    ععع الذين تتوفاهم الملائكه ظالمين انفسهم فالقوا السلم ما كنا نعمل من سوء بلى ! الله عليم بما كنتم تعملون (٤٢)
    ((ظالمان بدكار و كافران كسانى هستند كه فرشتگان (قابض ارواح ) هنگام مرگ روحشان را مى گيرند، در حالى كه آن ها به خود ظلم و ستم كرده اند، در اين هنگام تسليم مى شوند و اظهار ايمان مى كنند(ايمانى كه فرعون حين غرق شدن به وحدانيت خدا آورد) و مى گويند(خدايا ما در دنيا) كار بدى انجام نمى داديم .
    گفته مى شود (چنين است ) بلكه خداوند دانا است به آن چه انجام مى داديد.)) سپس به آن ها گفته مى شود:
    فادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فلبئس مثوى المتكبرين (٤٣)
    (حال كه دروغ مى گوييد و با اين همه گناه و جنايت ، منكر گناهان خود مى شويد) ((از درهاى جهنم داخل آن شويد و جاودانه در آن بمانيد آنجا چه جاى بدى براى متكبران و ظالمان است .))
    آرى ، وقتى كه خود را در آستانه مرگ مى بينند و پرده هاى غرور و غفلت از مقابل چشمانشان كنار مى رود، فورا تسليم مى شوند و مى گويند: ما كار بدى انجام نمى داديم ! آن ها هر گونه كار بد و زشت را كه در دنيا انجام مى دادند انكار مى كنند آنان دروغ مى گويند به خاطر اين كه دروغ بر اثر تكرار، صفت ذاتى آنها شده است يا مى خواهند بگويند، ما مى دانيم اين اعمال را انجام داده ايم ولى اشتباه كرده ايم و سوء نيتى نداشته ايم ؟
    بگويند آن مردم بد سرشت
    كه هرگز نكرديم اعمال زشت
    ملايك برآرند آن گه ندا
    كه دوزخ شما راست اكنون سرا
    ز هر در، در آييد اكنون در آن
    معذب بمانيد در آن مكان
    كه دوزخ بود جاى مستكبرين
    بگردند در بد مكانى قرين
    در آيه ديگر در همين باره مى فرمايد:
    فكيف اذا توفتهم الملائكه يضربون وجوههم و ادبارهم (٤٤)
    (منافقان و ظالمان بعد از آن كه حق براى آن ها ثابت شد و باز مخالفت كردند درباره ايشان گفته مى شود: ((حال آن ها ((مرگ )) چگونه خواهد بود هنگامى كه فرشتگان مرگ روحشان را قبض مى كنند در حالى كه بر صورت و پشت آن ها مى زنند.))
    آرى ، اين فرشتگان ، ماءمورند كه در آستانه مرگ ، مجازات و جزاى آن ها را شروع كنند تا طعم تلخ كفر و نفاق و لجاجت و عناد خود را بچشند.
    لذا هنگام ((مرگ )) به صورت آن ها مى كوبند، براى اين كه رو به سوى دشمنان خدا رفته اند، بر پشت آنها مى زنند به خاطر اين كه به آيات الهى و پيامبرش پشت كرده اند.
    اين كيفر و عذاب ها به خاطر آن است كه ايشان از آن چه خداوند را به خشم مى آورد پيروى مى كردند. به همين جهت فرشتگان الهى با سيلى و مشت بر صورت و پشتشان مى زنند و به اين وسيله از آن ها استقبال مى نمايند.
    در اين گه كه خود از دو رويان پست
    ملائك ستانند جان را به دست
    به پشت و بر و روى آنان زنند
    بسى تازيانه ز قهر و گزند

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    مرگ مستى آور است


    از آيات و روايات چنين استفاده مى شود كه ((مرگ )) با شدت ها و سختى ها و وحشت هاى گيج كننده همراه است . انسان را در يك حيرانى و سرگردانى عجيبى فرو مى برد! به انسان حالتى شبيه ((مستى و بى هوشى دست مى دهد؟! بر اثر رسيدن ((مستى )) بر عقل او چيره مى شود و او را در اضطراب و ناآرامى شديدى فرو مى برد قرآن درباره سكرات مرگ چنين مى فرمايد:
    و جاءت سكره الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحيد(٤٥)
    ((و سرانجام سكرات مرگ ، به حق فرا مى رسد (و به انسان گفته مى شود): اين همان چيزى است كه از آن فرار مى كردى .))
    ((مستى )) در حالت ((مرگ ))، يا به سبب انتقال از جهانى به جهان ديگر است كه هر جهت ناشناخته و مجهول مى باشد، هم چون حالت هيجانى كه به نوزادان در هنگام انتقال از عالم جنين به عالم دنيا دست ميدهد.
    يا به سبب مشاهده كردن اوضاع و احوال و شرايط بعد از مرگ و قرار گرفتن در برابر نتيجه اعمال و ترسيدن از سرنوشت نهايى است .
    يا به سبب جدايى از دنيا و افراد و كسان و اشياء مورد علاقه او (از قبيل خانه باغ ، ثروت و فرزندان ).
    چگونه چنين اضطرابى در محتضر نباشد! در حالى كه انسان بايد در لحظه مرگ كه مرحله انتقالى مهم است تمام پيوندهاى خود را با جهانى كه ساليان دراز با آن خو گرفته است قطع كند و در عالمى گام بگذارد كه براى او كاملا تازه و اسرارآميز است به خصوص اين كه در لحظه ((مرگ ))، انسان درك و ديد تازه اى پيدا مى كند، بى ثباتى اين جهان را با چشم خود مى بيند و حوادث بعد از ((مرگ )) را كم و بيش مشاهده مى كند. اين جاست كه وحشتى عظيم سر تا پاى او را فرا مى گيرند. و حالتى شبيه ((مستى )) به او دست مى دهد ولى ((مست )) نيست .
    كنون آمده وقت سكرات موت
    به حق خود رسيده است هنگام فوت
    بلى آن همان مرگ باشد درست
    كه جستيد دورى از آن از نخست
    حتى انبياء و مردان خدا كه در لحظه ((مرگ )) از آرامش كاملى برخوردارند از مشكلات و فشارهاى اين لحظه انتقالى بى نصيب نيستند، چنانچه در حالات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمده است كه : در لحظات آخر عمر مباركش دست خود را در ظرف آبى مى كرد و به صورت مى كشيد و ((لا اله الا الله )) مى گفت و مى فرمود: ان الموت سكرات ((مرگ سكراتى دارد))(٤٦)
    حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ترسيم زنده و گويايى از لحظه ((مرگ )) و سكرات آن دارد و مى فرمايد: هر آينه ((مرگ )) شدايد و سختى هايى دارد، شديدتر از آن چه در وصف بگنجد، يا با معيار عقل مردم دنيا سنجيده شود.
    از امام صادق عليه السلام سئوال كردند: چرا هنگامى كه روح از بدن انسان خارج مى شود احساس ناراحتى مى كند. فرمود: به سبب اين كه با آن نمو كرده است .(٤٧) درست مانند اين مى ماند كه دندان فاسدى را از دهان بيرون كشند، (به طور مسلم پس از آن احساس آرامش مى كند، ولى لحظه جدايى دردناك است ).

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi