صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 79 , از مجموع 79

موضوع: انسان از مرگ تا برزخ

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    خواجه ربيع در قبر

    مطالب ياد شده ، هشدارى به همه مسلمانان است كه تا خداوند، در اين دنيا به آنها مهلت داده از فرصت استفاده كنند؛ زيرا هنگامى كه وقت مرگ فرا رسيد، ديگر تاءخير و بازگشتى نيست .
    از اين رو، بعضى از درستكاران و پارسايان در خانه خود قبرى كنده بودند، گاهى در ميان آن رفته و مى خوابيدند: به خود خطاب كرده و مى گفتند: ((خيال كن مرده اى و ترا درون قبر نهاده اند و از خداوند، تمنا مى كنى ترا به دنيا بازگرداند تا عمل صالح انجام دهى )).
    بعد از آن ، بيرون مى آمدند و به خود مى گفتند: ((اكنون خدا به تو لطف كرده و ترا به دنيا بازگردانده است . اكنون در راه خدا قدم بردار، خود را اصلاح كن ، تا هنگام مرگ تقاضاى بازگشت و جبران نكنى ، كه اگر چنين تمنا كنى ، اين جواب قاطع را مى شنوى كه ((هرگز بازگشتى نيست و هميشه بايد در قبر باشى )).
    علامه غزالى در اين باره چنين نقل مى كند: ربيع بن خثيم (معروف به خواجه ربيع ) در خانه خود، قبرى كنده بود، هر وقت در قلب خود احساس قساوت و غفلت مى كرد، وارد آن مى شد و در لحد مى خوابيد و ساعت ها در ميان آن مى ماند. سپس مى گفت :
    رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فيما تركت (١٣١)
    ((پروردگارا! مرا بازگردان ، شايد در قبال آن چه كرده ام ، عمل صالحى انجام بدهم )) (و جبران گذشته را بنمايم و تدارك كنم ).
    اين آيه را مكرر به زبان مى آورد، و با حال حزين مى خواند. سپس به خود خطاب كرده و از قول خداوند، مى گفت :
    يا عبداله قدر جعناك فاعمل الصالح
    ((اى بنده خدا! همانا ترا به دنيا برگردانديم پس كارهاى شايسته و عمل صالح انجام بده )).(١٣٢)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    سگ سياه بر روى جنازه


    از دكتر حسن احسان تهرانى كه در كربلا مطب داشته نقل شده است : روزى مشرف به كاظمين شدم و بعد از آن كنار دجله رفتم ، ديدم جنازه اى را عده اى بر دوش گرفته و به سمت حرم مطهر حركت مى كنند.
    هنگامى كه جنازه را به طرف صحن مطهر مى بردند، من هم كه عازم تشرف بودم به دنبال آن حركت كردم . مقدارى كه او را تشيع كردم ناگاه ديدم يك سگ سياه ترسناكى روى جنازه نشسته است !
    بسيار تعجب كردم و با خود گفتم : اين سگ ، چرا روى جنازه رفته است ؟ متوجه نبودم كه اين سگ نيست بلكه تجسم يافته اعمال ميت است . به افرادى كه در اطراف من تشييع مى كردند گفتم : روى جنازه چيست ؟
    گفتند: چيزى نيست به جز همين پارچه اى كه مى بينى ! دريافتم كه اين سگ صورت واقعى اعمال ميت است و فقط من آن را مى بينم و ديگران ادراك نمى كنند.
    هيچ نگفتم تا جنازه را به صحن مطهر رسانيدند. همين كه خواستند تابوت را براى طواف داخل صحن برند ديدم آن سگ از روى تابوت پائين پريد و در گوشه اى ايستاد تا آن كه جنازه را طواف دادند. وقتى مى خواستند از در صحن خارج شوند، دوباره آن سگ به روى جنازه پريد!(١٣٣)
    معلوم است كه صاحب آن جنازه مرد ظالم و متجاوزى بوده كه صورت ملكوتى او به شكل سگ مجسم شده است . (چون آن دكتر داراى صفاى باطن بوده اين معنى را ادراك مى نموده و ديگران چيزى نمى ديده اند.)

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 28-04-2023 در ساعت 19:58
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    جنازه دولت مردى سگ شد!

    شخصى نقل مى كند: من با جماعتى همراه جنازه يكى از رجال دولت ((ناصر الدين شاه قاجار)) بوديم و به عتبات عاليات مى رفتيم ، در يكى از منزل ها جنازه را نزديك خود گذاشته و مشغول صحبت بوديم . ناگهان ديديم آن تابوت به حركت درآمد و سگى بد صورت از ميان آن بيرون آمد! چون آن كيفيت را مشاهده كرديم تعجب نموده ! كنار تابوت آمديم و نگاه كرديم چيزى در آن نديديم و كفن هم بدون جنازه بود!
    ما هم با چوب چيزى شبيه جنازه ترتيب داديم و به صورت ميتى در ميان كفن پيچيده و در تابوت گذاشتيم ، اطراف آنرا با پارچه و شمع بستيم و به عتبات عاليات نقل داديم و در مكان شريفى دفن كرده و مراجعت نموديم . آن شخص مى گويد: من او را مى شناختم ولى براى احترام اسم او را نبردم .(١٣٤)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #74

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    اعمال خبيثه به قيافه سگ !

    از شيخ بهايى نقل شده : ايشان روزى به قصد زيارت يكى از اهل حال كه در مقبره تخت فولاد منزل داشت از اصفهان بيرون رفت . چون به خدمت آن شخص عارف رسيد و مشغول صحبت شدند، مرد عارف براى شيخ نقل كرد:
    روز گذشته امر عجيبى در اين جا واقع شد كه من شاهد آن بودم ! قضيه چنين بود: ديدم جماعتى جنازه اى را آوردند و در فلان موضع دفن نمودند و رفتند، (موضع دفن را به شيخ بهايى نشان داد).
    مى گويد: ساعتى نگذشت ناگاه بوى خوشى به مشامم رسيد كه از بوهاى عالم دنيا نبود! متحير شدم و از چپ و راست در صدد بر آمدم كه بدانم آن بو از كجا است .
    ناگهان جوان خوش صورتى را ديدم كه در لباس سلاطين و صاحبان ثروت به جانب آن مقبره كه تازه صاحب آن را دفن كرده بودند در حركت است ، وقتى كنار قبر رسيد ناگهان داخل آن شد! زمانى نگذشت كه بوى زننده اى به مشامم رسيد كه در تمام عمر خود بدتر و گندتر از آن نديده بودم . به دنبال آن بر آمدم ديدم سگى سياه و بدهيبتى به سوى همان قبر در حركت است و داخل آن شد.
    از اين قضيه تعجب كردم ! در فكر فرو رفتم و متحير بودم . ناگاه ديدم آن جوان كه اول داخل قبر شده بود با لباسهاى پاره پاره و بدن مجروح و خون آلود بيرون آمد! از همان راهى كه آمده بود شروع به رفتن كرد. من از خود را به او رسانيدم درخواست و التماس نمودم كه حقيقت اين امر را برايم بيان كند. گفتم : تو كيستى ؟
    آن سگ چه بود و چرا داخل قبر شديد؟ چرا بيرون آمدى و بدنت مجروح شده است ؟
    در جواب گفت : من اعمال نيك اين ميت بودم ! ماءموريت داشتم با او رفاقت نمايم ، آن سگ سياه و بدهيبت ، اعمال زشت و ناصالح او بود كه وارد قبر شد!
    گفتم : اين جا، جاى من است ! تو از قبر بيرون برو. آن هم گفت : اين جا، جاى من است و تو بيرون برو! اما چون اعمال بد او بيشتر بود آن سگ غالب شد و مرا مجروح و لباسهايم را پاره كرد و با اين وضع كه مى بينى از قبر بيرون نمود و خودش تا روز قيامت رفيق و همنشين او شد.(١٣٥)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #75

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    فصل دوم : سئوال قبر

    سئوال در قبر، از ضروريات دين اسلام

    يكى از ضروريات دين اسلام ، كه بر هر كسى واجب است به آن ايمان و اعتقاد داشته باشد، سئوال در قبر مى باشد و منكر آن كافر است .
    امام صادق عليه السلام فرمود: از شيعيان ما نيست كسى كه يكى از اين سه چيز را منكر باشد. يكى معراج حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم ديگرى سئوال قبر. سوم شفاعت در قيامت را.(١٣٦)
    درباره سئوال قبر كيفيت آن چند قول وارد شده است :
    بعضى گفته اند: روح وارد جسد مى شود همان طور كه در دنيا بوده ، او را مى نشانند و از او سئوال مى كنند.
    عده اى گفته اند: روح تا سينه داخل بدن مى شود و از او سئوال مى نمايند.
    قول سوم اين كه : سئوال قبر از روح است نه از جسم .
    قول چهارم اين كه : روح بين جسد و كفن واقع مى شود در اين حال از او سئوال مى كنند. در ميان اين چهار قول به نظر مى رسد قول سوم از همه صحيح تر باشد و بعد از آن قول چهارم اما قول اول و دوم نه با عقل مى سازد نه با منطق .
    وقتى انسان را داخل قبر گذاشتند قبل از نكير و منكر فرشته اى به نام ((رومان )) داخل مى شود و از اعمال و كردار او سئوال مى كند. بعد از او نكير و منكر داخل مى شوند و از اعتقادت او مى پرسند.
    از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم از اول ملكى كه قبل از نكير و منكر داخل قبر مى شود سئوال كردند. فرمود: ملكى است به نام ((رومان )) صورت او مانند خورشيد مى درخشد. به ميت مى گويد: تمام اعمال خود را از خوب و بد بنويسد.
    مى گويد: نه قلم و دواتى دارم نه كاغذ و مركبى . مى گويد: ((همه چيز آماده است )) آب دهانت مركب و انگشتت قلم تو است . مى گويد: كاغذى ندارم . ملك مى گويد:
    كاغذت كفن تو است ! شروع به نوشتن كن .
    ميت همه اعمال نيكى را كه در دنيا انجام داده است مى نويسد. هنگامى كه به گناهان و كارهاى زشتش مى رسد خجالت مى كشد و دست از نوشتن باز مى دارد.
    ملك مى گويد: اى خطاكار و اى خيانت پيشه ! وقتى در دنيا مى خواستى اعمال زشت را مرتكب شوى خجالت نكشيدى و از خداى خود شرم نكردى ، ولى الان داخل قبر براى نوشتن آن ها خجالت مى كشى ؟ بعد از آن ، عمود آتشين را بالا مى برد كه ضربتى بر او زند.
    مى گويد: عمود را بر من فرود نياور، همه را مى نويسم . بنده خدا هر چه در دنيا از اعمال خير و شر انجام داده همه را مى نويسد، فرشته مى گويد: آن را مهر كن .
    عرض مى كند: مهر ندارم . مى گويد: انگشتت مهر تو است ! وقتى مهر كرد پرونده را مى پيچد و تا روز قيامت به گردن او مى اندازد.(١٣٧) قرآن در اين باره مى فرمايد:
    ععع و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيامه كتابا يلقاه منشورا (١٣٨)
    ((اعمال هر انسانى را به گردنش قرار داديم و روز قيامت كتابى براى او بيرون مى آوريم كه آن را در برابر خود گشوده مى بيند)).
    بلى آدمى آخر سرنوشت
    هر آن كار كردست از نيك و زشت
    به هنگام حشر و درو كردنش
    چو طوقى بيفتد بر گردنش
    كتاب عمل را برون آوريم
    به پيش دو چشمش فرو گستريم
    بود نامه ها باز، در يك زمان
    توانند ببينند اوراق آن
    پس آن گاه آيد بر انسان خطاب
    كه اكنون تو، بر خوان خودت اين كتاب
    نظاره گرى نيست غير از تو كس
    حساب خودت را برو خود برس
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #76

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    داخل شدن نكير و منكر در قبر


    بعد از آن كه ملك ((رومان )) براى ميت پرونده اى تشكيل داد و از قبر او خارج شد، به نكير و منكر خبر مى دهد كه : اين بنده پرونده اعمالش ‍ خوب است با او مدارا كنيد يا بد است با او سخت برخورد نماييد.
    در اين هنگام دو ملك ديگر به نام ((نكير و منكر)) يكى از طرف راست و ديگرى از طرف چپ وارد قبر مى شوند، در حالى كه موهاى آنان روى زمين مى كشد و زمين را به ناخن هاى خود مى كنند! صداى آنها مانند صداى آسمانى است و چشم هاى آن ها مانند برق مى درخشد.
    وقتى آنها داخل قبر شدند. به ميت مى گويند: پيامبر تو كيست ؟ دين و قبله تو چيست ؟ امام تو چه كسى است ؟
    اگر ميت از اهل ايمان باشد در جواب گويد: خداى من ((الله )) و پيامبرم ((محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم ، امام و پيشوايانم ((اميرالمؤ منين عليه السلام و يازده فرزندش مى باشند، دين من ((اسلام )) و قبله ام ((كعله )) است . آن دو ملك گويند: خدا ترا بر آن چيزهايى كه دوست مى دارى ثابت قدم بدارد. خوش بخواب كه ناراحتى در آن نباشد، بخواب خوابيدن عروس . (بدون غم و غصه )
    سپس درى از قبرش باز مى شود و از آن ، بوى خوش گل ها و نسيم عطرهاى بهشت بر او مى وزد، نور و روشنى بر قبرش مى تابد، جاى خوابيدنش به اندازه اى كه چشم انسان كار مى كند وسيع مى شود. ميت مؤ من مى گويد: خدايا! در بر پا شدن قيامت تعجيل كن ، من زودتر به اهل و عيالم برسم .(١٣٩)
    و اگر ميت از اهل ايمان نباشد، وقتى آن دو ملك از او مى پرسند: خداى تو كيست و پيامبر و امامت چه كسى است . مى گويد: نمى دانم .
    ملائكه گويند: نمى دانى ؟ خدا ترا هدايت نكند. سپس گرزى بر سر او مى زنند كه تمام موجودات صداى آن را مى شنوند و به وحشت مى آيند، مگر جن و انس . بعد از آن درى از قبرش به سوى جهنم باز مى شود. به او مى گويند: به خواب با بدترين حال و ناراحتى و قبر او چنان تنگ مى شود مانند نيزه اى كه در جاى خود قرار مى گيرد، قبرش چنان او را فشار مى دهد كه مغز سرش از دماغش بيرون مى آيد.
    خداوند مارها و عقرب ها و حيوانات زمنى را بر او مسلط مى كند كه او را نيش بزنند تا وقتى كه زنده شود و از قبر بيرون آيد.(١٤٠) بايد توجه داشت كه سئوال قبر براى همه مردم نيست . فقط براى مؤ منان مخلص و كفار و مشركان و بقيه مردم تا روز قيامت در بى خبرى به سر مى برند.
    امام صادق عليه السلام فرمود: در قبر سئوال نمى شود مگر از كسى كه ايمانش را كاملا نموده يا آن كه كفر خود را كاملا خالص كرده باشد، امام از سئوال قبر بقيه مردم تا روز قيامت صرف نظر مى شود.(١٤١)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #77

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    درباره پيامبر هم سئوال مى كنند.

    از امام صادق عليه السلام نقل شده : وقتى انسان را داخل قبر كردند، نكير و منكر، اول از توحيد و خداشناسى از او سئوال مى كنند: اگر ميت از مؤ منان باشد پاسخ صحيح مى دهد. در اين هنگام حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در مقابل ميت مؤ من مجسم مى شود. آن دو فرشته از او سئوال مى كنند: اى بنده خدا!
    درباره اين مردى كه در كنار تو قرار دارد چه مى گويى ؟
    در جواب مى گويد: آيا از حضرت محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و مسلم پرسش مى كنيد؟ (او را از قبل شناخته ام و به دستوراتش عمل كرده ام ) مى گويند: آيا گواهى مى دهى كه او رسول خدا بوده و از جانب او فرستاده شده است .
    مى گويد: بلى ، گواهى مى دهم كه ايشان رسول خدا هستند و از جانب خداوند براى هدايت خلق فرستاده شده است .
    آن دو فرشته مى گويند: بخواب ، خواب خوش و راحت ، خوابى كه خستگى ندارد و اضطراب فكرى در آن نباشد، و قبر او را به قدر نه ذراع مى گشايند و درى از آن به سوى بهشت باز مى كنند به طورى كه ميت محل و منزل خود را در آن مى بيند و لذت مى برد.
    امام اگر ميت از كفار باشد، آن دو فرشته بر او وارد مى شوند در حالى كه شيطان مقابل او ايستاده است ، چشم هاى او مانند دو كاسه مس ‍ مى درخشند.
    فرشتگان مى گويند: پروردگارت كيست ؟ دينت چيست ؟ درباره اين مردى كه بين شما ظهور كرده است عقيده ات چيست ؟
    مى گويد: نمى دانم ؟ در اين حال او را با شيطان رها مى كنند و در قبرش نود و نه مار گزنده پيدا مى شود. ما رهايى كه اگر يكى از آن ها به روى زمين بدمد ديگر درخت و گياه از زمين روييده نمى شود! و درى از قبرش به سوى جهنم مى گشايند به طورى كه محل و منزل خود را در آتش مى بيند. قرآن در اين باره مى فرمايد: و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين (١٤٢)
    ((و كسى كه از ياد خداوند رحمان اعراض كند، مى گماريم بر او شيطانى را كه پيوسته با او قرين و ملازم است .))
    اين شيطان در حقيقت ظهور و بروز نفس اماره اوست كه در دنيا به واسطه پرده حجاب ديده نمى شد و اينكه كه حجابها كنار رفته است مشاهده مى شود و انسان آرزوى دورى از آن را مى كند.
    هر آن كس كه از راه رحمان خدا
    بتابيده رخ بر طريق خطا
    برانگيزد ابليس را از كمين
    كه گردد هميشه ورا هم نشين
    كه آن غافلان را به كار گناه
    كند نهى از راه يكتا اله
    به ذلت در افتاده بنشسته اند
    گمان مى نمايند ره جسته اند
    يكى روز آيد كه بر سوى ما
    نمايند رجعت ز دار الفناء
    پشيمان بخواهد گفتن سخن
    كه اى كاش در بين شيطان و من
    بدى راه از شرق تا باختر
    كه او، هم نشين رابدى ، سخت شر
    در آن روز اين گفت و گو و شنود
    ندارد به حال شما هيچ سود
    كه آنگه كه بوديد اندر جهان
    ستم ها نموديد ((فاش و نهان ))
    پس امروز با اين شياطين پست
    شريكيد اندر عذابى كه هست

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 17-06-2023 در ساعت 18:31
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #78

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    از ولايت على هم سئوال مى كنند

    اين طور نيست كه نكير و منكر فقط از خدا و پيامبر و دين سئوال كنند. بلكه از امامت و ولايت معصومين عليهم السلام هم سئوال مى كنند. اگر كس نتواند جواب دهد با گرز آتشين بر مغزش مى زنند كه در اثر آن ، قبرش ‍ پر از آتش مى شود.
    در اين باره داستانى كه مرحوم علامه طباطبايى ره از مرحوم آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى نقل كرده است را مى آوريم تا مطلب بهتر معلوم شود.
    ايشان نقل كرده است : در نجف اشرف ، نزديك منزل ما، مادر يكى از دخترهاى افندى ها فوت كرد.(١٤٣)
    اين دختر در مرگ مادر بسيار ضجه و ناله مى كرد و جدا ناراحت بود، او با تشييع كنندگان تا كنار قبر مارد آمد، آن قدر ناله كرد كه تمام جمعيت و تشيع كنندگان را منقلب نمود.
    وقتى قبر را آماده كردند و خواستند مارد را در قبر گذارند، آن دختر فرياد زد: از مادرم جدا نمى شوم ؟!
    هر چه خواستند او را آرام كنند نتوانستند.
    ديدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند بدون شك او جان مى دهد و از دار دنيا مى روند.
    بالاخره بنا شد مادر را در قبر بخوابانند و دختر هوم پهلوى مادر بماند و قبر را به وسيله تخته اى بپوشانند و سوراخى هم بگذارند تا دختر نميرد و هر وقت خواست ، از اين دريچه بيرون آيد. دختر در شب اول قبر، پهلوى مارد خود خوابيد، وقتى آمدند و سرپوش را برداشتند كه ببينند چه بر سر دختر آمده است ؟ ديدند تمام موهاى سر دختر سفيد شده است ؟!
    گفتند: چرا اين طور شده اى ؟ در جواب گفت : ديشب پهلوى مادرم خوابيدم ، ديدم دو نفر از ملائكه آمدند و در دو طرف او ايستادند، شخص ‍ محترمى هم آمد و در وسط ايستاد.
    فرشتگان مشغول سئوال از عقائد مادرم شدند و او جواب مى داد: سئوال از توحيد نمودند. جواب داد: خداى من واحد است . سئوال از نبوت كردند. گفت : پيغمبر من حضرت ((محمد)) است . سئوال از امامت كردند. آن مرد محترم كه در وسط ايستاده بود فرمود: من امام او نيستم .
    در اين حال آن دو فرشته چنان گرزى بر سر مادرم زدند كه آتش به آسمان زبانه كشيد! من از وحشت آن واقعه به اين حال كه مى بينيد در آمده ام .
    مرحوم قاضى نقل كرده : چون تمام طايفه دختر سنى مذهب بودند و اين واقع طبق عقيده شيعه واقع شده است ، آن دختر شيعه شد و تمام طايفه او كه از افندى ها بودند به بركت اين دختر شيعه شدند.(١٤٤)

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #79

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    منكر ولايت را تازيانه زدند

    نه تنها حضرت على عليه السلام بالين محتضر حاضر مى شود و شهادت مى دهد كه آيا اين شخص از شيعيان و دوستان من هست يا نه . بلكه موقع سئوال نكير و منكر هم ، حاضر مى شود و همان شهادت را مى دهد: اگر ميت از شيعيان او باشد او را نجات مى دهد و اگر از معاندين و دشمنان آن حضرت يا از كسانى كه معتقد به امامت ايشان نيستند باشد او را شفاعت نمى كند و دستور مى دهد كه او را تازيانه زنند.
    سيد حسين پسر حسن طالقانى نقل كرده : شخصى مورد اعتماد به من گفت : زن جوانى را ديدم كه تمام موى سرش سفيد شده بود. از علت سفيد شدن موى او در جوانى از ايشان سئوال كردم ؟ گفت : من و برادرم هر دو ناصبى و دشمن على بوديم ، من خيلى به برادرم علاقه داشتم و وقتى برادرم فوت شد و مى خواستند او را دفن كنند. از شدت علاقه اى كه به او داشتم با اصرار گفتم : مرا هم با او دفن كنيد؟ آخر الامر قرار شد كه او را در سردابه گذارند و روزنه اى در آن قرار دهند كه من نميرم و اگر هم خواستم خارج شوم بتوانم و مرا هم داخل آن سردابه كنار برادرم گذاشتند.
    بعد از برگشتن آن جماعت ، ديدم كرسى گذاشتند و مردى خوش سيما و خوش صورتى آمد و بر آن نشست . در اين حال ديدم نكير و منكر به صورت و هيئت ترس ناكى وارد شدند در حالى كه به دست هر كدام از آنان تازيانه اى بود.
    ايشان كنار برادرم قرار گرفتند و از او سئوالاتى كردند: از جمله ، از پروردگارش سئوال كردند. جواب نداد. آن شخص نورانى كه بر كرسى نشسته بود به او فرمود:
    بگو خداى من پروردگار من است . برادرم همان را گفت : بعد از پيغمبرش سئوال كردند: باز جواب نداد. همان شخص ‍ فرمود: بگو محمد صلى الله عليه و آله و سلم رسول خدا است . پس از آن از امامش سئوال كردند؟ نتوانست جواب دهد و ساكت ماند.
    آن شخص به يكى از آن دو ملك فرمود: سينه او را بو كن ببين آيا چيزى از محبت ما در آن هست يا نه ؟ وقتى بو كرد. عرض نمود: نه ، چيزى از محبت شما در آن نيست . فرمود: او را با تازيانه بزن آن ملك اطاعت كرد و او را زد.
    عرض كردم : كيستى ؟ فرمود: على بن ابى طالبم . عرض كردم : علت چه بود كه دو سئوال را به او تلقين كردى اما سئوال سوم را تلقين نفرمودى ؟
    فرمود: چون به آن معتقد نبود و مرا به عنوان امام قبول نداشت . (در اين حال من متنبه شدم و خواستم كه مرا تعليم امامت دهد و دستورات مذهب را به من بياموزد. فرمود: آن ها را از عمه ات از شيعيان ماست سئوال كن ! (عمه من شيعه بود ولى مذهب خود را كتمان مى كرد) بعد آن دو ملك چنان صيحه اى بر من زدند گفتند: از اين جا بيرون رو، وقتى مرا بيرون آوردند ديدم در اثر ترس و وحشت از صيحه آنان تمام موهاى سرم سفيد شده است .(١٤٥)
    ------------------------------------------
    پاورقى ها:
    ١١٥-سابقا اين مطلب مفصل بيان شد.
    ١١٦-سوره زمر آيه ٤٢.
    ١١٧-انسان در مراحل شش گانه ، ص ١٠٧.
    ١١٨-انسان در مراحل شش گانه ، ص ١٠٧.
    ١١٩-معانى الاخبار، ص ٢٨٩.
    ١٢٠-تفسير صافى ، جلد ٢، ص ٤٦٨.
    ١٢١-مجموعه و رام ، ج ١، ص ١٥٠، الحكم الزهرة ، ص ٢٢٩.
    ١٢٢- سوره سجده ، آيه ٧.
    ١٢٣-تفسير نمونه ، ص ١٤٩.
    ١٢٤-احتجاج ، ج ٢، ص ٩٦.
    ١٢٥-روم ، آيه ٥٥.
    ١٢٦-مؤ من ، آيه ٤٦.
    ١٢٧-مؤ منون ، آيه ١٠٠.
    ١٢٨-مؤ منون ، آيه ١٠٠.
    ١٢٩-معادشناسى ، ج ٣، ص ٣٤.
    ١٣٠-انعام ، آيه ٢٨.
    ١٣١-مؤ منون آيه ١.
    ١٣٢-بهجة الامال ج ٤ ص ١٤٣.
    ١٣٣-معادشناسى ، جلد ٢، ص ٢١٤.
    ١٣٤-خزينة الجواهر، ص ٥٦٢.
    ١٣٥-خزينة الجواهر، ص ٥٤١ با تغييراتى در عبارت .
    ١٣٦-نهج البلاغه خويى ، ج ٦، ص ٤١.
    ١٣٧-لئالى ، جلد ٥، ص ٢١.
    ١٣٨-سوره اسرا، آيه ١٣.
    ١٣٩-لئالى ، جلد ٤، ص ٢٤٩.
    ١٤٠-نهج البلاغه خويى ، جلد ٦، ص ٤٤.
    ١٤١-بحار الانوار، جلد ٦، ص ٢٣٥، و سفينه البحار، ج ٢، ص ٣٩٥.
    ١٤٢-زحرف / آيه ٣٦.
    ١٤٣-منظور از افندى ، سنى هاى عثمانى بودند كه از طرف دولت عثمانى در آن هنگام كه عراق در تحت تصرف آن ها بود به شغل هاى حكومتى و دولتى اشتغال داشتند و بعد از جنگ بين الملل اول ، كه دولت كفر بر اسلام غلبه كرد و كشور عثمانى را تجزيه نمود عراق از تحت قيمومت عثمانى خارج شد.
    ١٤٤-معاد شناس ، ٣، ص ١٠٨، اين داستان به مناسبت سختى قيامت در كتاب ((انسان از حشر تا دادگاه )) ذكر شده است .
    ١٤٥-خزينه الجواهر، ص ١٣٦، اين داستان به مناسبت سخنى قيامت در كتاب ((انسان از حشر تا دادگاه )) ذكر شده است .
    ۴

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi