صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 57

موضوع: تاریخ سید الشهداء علیه السلام

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این اختلاف ها در اثر سهو و نسیان پیش می آید، و معلول سیاست و تعمد کذب نیست. البته باید خبری را که احتمال سهو و اشتباه در آن کمتر باشد، بر خبر دیگر ترجیح داد. این طریقه عقلایی در مقام ترجیح یکی از دو خبر است. پس میزان ترجیح، نزدیکتر بودن به واقعه و کمی واسطه، وثاقت راوی و کمی فاصله زمانی بین ضبط و تحریر حدیث وبین شنیدن آن است، و به این جهات و نظایر آن می توان نقلی را بر نقل دیگر ترجیح داد.
    بله! گاهی اختلافات معلول سیاست و اغراض می باشد، مثل اختلاف در مدفن و قبر فاطمه علیهاالسلام و یا اختلاف در حرکت دادن امام موسی بن جعفر علیه السلام به سمت بصره یا کوفه. این گونه اختلاف در نقل، نه از باب اشتباه بعضی از روات و محدثان است، بلکه مصلحت، اختلاف نقل را ایجاب می کرده است.
    شیخ کلینی، سال سوّم هجری را سال ولادت دانسته، و تولد امام حسن علیه السلام را در ماه رمضان معیّن کرده است. و طبق حدیث معتبری، فاصله میان تولد آن دو امام علیهماالسلامشش ماه و ده روز می باشد.(1) بنابراین، تولد امام حسین علیه السلام باید در ماه
    ربیع الاول یا ربیع الثانی باشد و شهید در «دروس» آخر ماه ربیع الاولِ سال سوم هجرت را روز تولد دانسته است.(2) البته من مدرک این اقوال را نمی دانم و تاکنون روایت مسند و معتبری در این باب ندیده ام.(3)
    ص: 30
    ________________________________________
    1- - کافی، ج 1، ص 461 تا 464 فی مولد الحسن والحسین علیهماالسلام
    2- - دروس، ج 2، ص 8، کتاب المزار.
    3- - علامه مجلسی گوید: ولادت آن حضرت در سوّم شعبان مشهورتر است و شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجّد نقل کرده که توقیعی به دست قاسم بن علاء - وکیل حضرت عسکری علیه السلام - رسید و در آن نوشته بود: مولای ما حسین علیه السلام در روز پنجشنبه، سوّم شعبان متولد شده، پس آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان... بحار الانوار، ج 44، ص 201.


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پدر و مادر امام علیه السلام


    پدر آن حضرت علیه السلام ، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام و مادرش سیدة النساء
    دختر خاتم النبیین صلی الله علیه و آله وسلم است و آن حضرت در مدینه طیبه به دنیا آمد. حسن و حسین فرزندان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می باشند. دشمنان و منافقین تا می توانستند از معروف شدن این قرابت و خویشاوندی با پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم جلوگیری می کردند.
    بنی امیّه به اهل شام می گفتند: نزدیکتر از بنی اُمیّه برای پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خویشی نیست.
    عدّه ای از مشایخ شام نزد سفّاح عباسی رفته، سوگند یاد کردند که نمی دانسته اند نزدیکتر از بنی اُمیّه برای پیغمبر خویشانی باشد.(1) و چون بنی عباس مانند فرزندان علی علیه السلام عموزادگان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بودند، و بیش از این اندازه از خویشاوندی را برای حسن و حسین علیهماالسلام نمی توانستند ببینند، منکر شدند که حسن و حسین علیهماالسلام فرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم باشند و گفتند: اولاد دختر، فرزند حساب نمی شوند!
    علمای شیعه پاسخ این شبهه را داده اند و ابن ابی الحدید - که از بزرگان علمای عامّه است - نیز تایید حق نموده، و به آیه مباهله و غیر آن ثابت نموده که حسن و حسین علیهماالسلامفرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می باشند.(2)
    شما از همین قضیّه تا اندازه ای می توانید عناد منافقین از بنی عباس را بدست آورید. گروهی خویشاوندی و نزدیکی آنان را با پیغمبر منکر می شوند تا خود را مقرّب و محبوب القلوب مردم نمایند، و گروه دیگری فرزندی اولاد پیغمبر را منکر می شوند تا مبادا تقدّم آنان برای خلافت ثابت شود.
    ص: 31
    ________________________________________
    1- - مروج الذهب مسعودی، ج 3، ص 33.
    2- - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص 25 - 28.
    «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ »(1)
    «می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند».
    به کوری چشم دشمنان، بر همه کس ثابت و مبرهن گردید که امام حسن و امام حسین علیهماالسلامفرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و مورد علاقه او بودند. امیرالمؤنین علیه السلام برای این که نسل پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم قطع نشود، نمی گذاشت حسن و حسین علیهماالسلام در میدان های جنگ با دشمنان روبرو شوند، و چون دید امام حسن علیه السلام در جنگ صفین شتابان به سوی کارزار می رود، فرمود:
    «املکوا عنی هذا الغلام لایهدنی فإننی أنفس بهذین - یعنی الحسن والحسین علیهماالسلام - علی الموت لئلا ینقطع بهما نسل رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم »(2)
    او را نگاه دارید، مبادا به میدان نبرد رود و مرا با مرگ خود خرد کند و درهم شکند. من از مرگ حسن و حسین جلوگیری می کنم، مبادا با مرگ آنها نسل پیغمبر علیه السلام قطع شود.
    از این کلام ، علاقه امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام ، بلکه به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به دست می آید.
    نقد روایت طبری
    طبری روایت نموده است: سعید بن عاص - والی کوفه از طرف عثمان - در سال سی ام هجری، مازندران را فتح نمود، و در این جنگ عدّه ای همراه او بودند، از جمله: حذیفة بن یمان و جمعی از اصحاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و حسن و حسین علیهماالسلام و عبداللّه بن عباس و عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبیر و عبداللّه بن عمرو بن عاص.(3)
    ص: 32
    ________________________________________
    1- - سوره صف، آیه 8.
    2- - نهج البلاغه، خطبه 198.
    3- - تاریخ طبری، ج 4، ص 269.
    این نقل درست نیست، زیرا امیرالمؤنین علیه السلام به حدّی به حسن و حسین علیهماالسلام علاقه داشت که نمی گذاشت در جنگ های خودش شرکت کنند، پس چگونه این دو را با دشمنان به بلاد بسیار دور روانه می کند؟
    کسی که می گوید: «مرگ او مرا خرد می کند و درهم می شکند» چگونه او را به دست سعید بن عاص اُموی می سپارد؟ از کجا معلوم که او را در جنگها، مأمور به شرکت در جنگ و یا مبارزه با پهلوانی نکند؟
    امیرالمومنین علیه السلام ، محمّد بن حنفیه، پسر سوم خود را در جنگها وارد می کرد، و علم را به او می سپرد، و بر او سخت گیری می کرد. در تاریخ آمده که محمّد گریه کرد و گفت: ای پدر! دو برادر مرا کنار می گذاری و مرا به سمت مرگ روانه می کنی؟ فرمود: آن دو، پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و تو، پسر من هستی(1).
    پس روایت طبری در عصر اموی ها برای عظمت دادن به آنان و کاستن از مقام دو سید جوانان اهل بهشت ساخته شده است.
    نام گذاری پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و عقیقه برای امام حسین علیه السلام
    شیخ کلینی از امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام روایت نموده که آن حضرت فرمود: «هفت روز پس از تولد امام حسین علیه السلام ، جبرئیل آمد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم تهنیت گفت، و دستور داد که آن حضرت، نام و کنیه مولود را معیّن کند، و سر او را بتراشد، و از برای او عقیقه کند».(2)
    در روایت دیگری امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید:
    «هفت روز پس از تولد امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم اسم آن دو را معین کرد، و گوسفندی از برای هر یک عقیقه نمود و یک ران گوسفند را برای قابله
    ص: 33
    ________________________________________
    1- - بحار الانوار، ج 54، ص 349.
    2- - کافی، ج 6، ص 33 و 34.
    فرستاد، و از باقیمانده آن خوردند و به همسایگان نیز هدیه دادند. و حضرت فاطمه علیهاالسلامسر هر دو فرزند خود را تراشید، و مطابق وزن موی آن ها از نقره صدقه داد».(1)

    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مدت عمر امام علیه السلام

    امام علیه السلام در حدود هفت سال با پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و سی و هفت سال با امیرالمومنین علیه السلام و چهل و هفت سال با برادر خویش امام حسن علیه السلام ، زندگانی نمود، و موقع شهادت در حدود پنجاه و هفت یا پنجاه و هشت سال سن داشت.
    ص: 34
    ________________________________________
    1- - همان.

    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خبر دادن خدا و پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام از شهادت امام حسین علیه السلام

    اشاره


    در روایت موثق سماعه آمده است: «جبرئیل خبر شهادت حسین علیه السلام را برای پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم آورد، و آن حضرت در خانه اُمّ سلمه بود، پس حسین علیه السلام وارد شد، جبرئیل گفت: این را امت تو می کشند.
    پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: تربت او را به من نشان بده. پس جبرئیل مشتی خاکِ قرمز رنگ به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم داد، و تا ام سلمه زنده بود آن خاک در نزد او بود».(1)
    پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم مکرراً از شهادت آن حضرت خبر داده بود، و این مسأله از مسلّمات بود، نظیر خبر دادن از شهادت عمّار که آن حضرت مکرر فرموده بود: «تقتله الفئة الباغیة ؛ گروه ستمگر عمار را می کشند».
    حضرت صادق علیه السلام فرمود:
    «چون امیرالمؤمنین علیه السلام از کربلا عبور نمود، چشم او پر از اشک شد، پس فرمود: در اینجا شتران بر زمین می خوابند، و در اینجا بارها را می گذارند و در اینجا خونشان ریخته می شود، خوشا به حال تو ای
    ص: 35
    ________________________________________
    1- - بحار الانوار، ج 44، ص 236، به نقل از کامل الزیارات.
    زمین که خونهای دوستان، در تو جای می گیرد».(1)
    نصر بن مزاحم نقل می کند که هرثمة بن سلیم گوید: در آن موقع که علی علیه السلام به سمت صفین می رفت در رکاب حضرتش بودیم، چون به کربلا رسید نماز خواند، پس از نماز، مقداری از خاک کربلا را برداشت و بویید، سپس فرمود:
    «واهاً لکِ ایتهاالتربة! لیحشرن منک قوم یدخلون الجنّة بغیر حساب».
    هرثمه پس از مراجعت از سفر به زن خود - که از شیعیان بود - گفت: ابوالحسن پس از آن که قدری از خاک کربلا را برداشت و بویید، چنین و چنان گفت. - هرثمه اعتراض داشت به امیرالمومنین علیه السلام و می گفت: او چه اطلاعی از غیب دارد؟ - زن او گفت: ای مرد! دست از این سخن بردار. امیرالمؤمنین علیه السلام هر چه می گوید حقّ است.
    هرثمه گوید: چون ابن زیاد سپاه کوفه را به سمت حسین علیه السلام روانه کرد، من در میان سپاه بودم، چون به حسین رسیدم، زمینی را که علی علیه السلام در آن فرود آمده بود و جایی را که از خاک آن برداشت و بویید و آن سخن را فرمود شناختم، پس از این سفر خوشم نیامد. نزد حسین علیه السلام رفتم و به او سلام کردم و قصّه امیرالمؤمنین علیه السلام را به او گفتم.
    حضرت فرمود: تو با ما هستی یا با دشمن ما؟
    گفتم: یابن رسول اللّه! من بی طرف هستم، نه با تو و نه با دشمن تو، خانواده من در کوفه هستند و اگر با تو باشم می ترسم که ابن زیاد به آنان ضرر برساند.
    حسین فرمود: پس زود برو، و کشته شدن ما را مبین. زیرا هر کس آن روز را ببیند و مرا یاری نکند، خداوند او را داخل آتش می کند.
    هرثمه گوید: پس من فرار کردم و کشته شدن امام را ندیدم.(2)
    سعید بن وهب گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام را در کربلا دیدم که با دست خود اشاره
    ص: 36
    ________________________________________
    1- - قرب الاسناد، ص 26، ح 87.
    2- - وقعة صفّین، ص 140 و 141.
    می کند و می فرماید: «اینجا است و اینجا است».
    راوی گفت: چه خبر است یا امیرالمومنین؟
    فرمود: «جمعی از آل محمد علیهم السلام در اینجا منزل می کنند، وای بر آنان از شما! و وای بر شما از آنان! یعنی شما آنان را می کشید و بدین جهت به جهنم می روید»(1).
    نصر به سند دیگر روایت می کند: وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام به کربلا رسید، ایستاد
    و فرمود: «ذات کربٍ و بلاء» سپس به محلی اشاره کرد و فرمود: «اینجا شتران را می خوابانند و بارها را می گذارند و به جای دیگری اشاره کرد و فرمود: در اینجا خون آنان می ریزد»(2).
    این روایات را ابن ابی الحدید از تاریخ نصر نقل نموده است.(3) بنابراین، موضوع خبر دادن پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمؤنین از کشته شدن امام حسین علیه السلام از مسلّمات است، مانند خبر دادن آن حضرت از کشته شدن عمّار به دست فئه باغیه و گروه ستمگر که حتی خود عمرو بن عاص - پیش از آن که قضایای کشته شدن عثمان و جنگ صفین پیش آید - راوی همین خبر از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. این گونه اخبار که در میان دوست و دشمن مشهور بود از شواهد نبوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم محسوب می شود.(4)
    شیخ مفید از عبداللّه بن شریک عامری نقل نموده که او گوید: چون عمر بن سعد به مسجد وارد می شد، اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام می گفتند: این قاتل حسین علیه السلام است، واین قضیه پیش از واقعه کربلا بود.(5)
    کسانی که مسلمان هستند و ایمان به نبوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دارند، نباید از این
    ص: 37
    ________________________________________
    1- - همان، ص 141 و 142.
    2- - همان، ص 142.
    3- - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 169 تا 171.
    4- - مستدرک حاکم، ج2، ص168، ح2663.
    5- - الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج2، ص 131 و 132.
    قبیل چیزها که نشانه نبوت آن سرور است، تعجب نمایند.
    امیرالمؤمنین علیه السلام در موارد زیادی از آینده خبر می داد، همین امر موجب شقاوت جمعی از دشمنان و غلات، و سعادت جمعی از علاقمندان و مؤنین گردید، مانند قرآن مجید:
    «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَلا یَزیدُ الظّالِمینَ إِلاّ خَساراً»(1)
    «و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، ولی ستمگران را جز زیان نمی افزاید».
    رضایت پیغمبر و فاطمه به شهادت امام حسین علیه السلام
    به سند صحیح از ابن رئاب روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «چون فاطمه علیهاالسلامبه حسین علیه السلام آبستن شد، پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به او گفت: خداوند به تو فرزندی عطا کرده که نامش حسین است، و امّت من او را می کشند.
    حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: من نیازی به این پسر ندارم.
    حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: خداوند به من وعده داده که امامت را در نسل او قرار دهد.
    حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: راضی شدم».(2)
    از حدیث معتبر ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام معلوم می شود که این حکایت پس از به دنیا آمدن امام حسین علیه السلام اتفاق افتاده است.(3) و بعید نیست که این قصه هم در موقع حمل و هم در موقع ولادت اتفاق افتاده باشد، زیرا کسی که به چیزی
    ص: 38
    ________________________________________
    1- - سوره اسراء، آیه 82.
    2- - کمال الدین، ج 2، ص 416، باب 40، ح8.
    3- - همان، ص 415، ح6.
    علاقه داشته باشد، میل دارد که مکرر آن را بشنود.
    مثلاً حضرت زکریّا علیه السلام عرض می کند:
    «رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ»(1)
    «پروردگارا! از جانب خود فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایی»
    و چون ملائکه به او بشارت یحیی را می دهند، می گوید:
    «رَبِّ أَنّی یَکُونُ لی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتی عاقِرٌ»(2)
    «پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود؟ در حالی که پیری من بالا گرفته است و زنم نازاست!»
    زکریّا علیه السلام می دانست پیر شده و زن او نمی زاید، با این حال از خدا فرزند می خواست.
    حال که به او بشارت می دهند، موانع امر را بیان می کند تا خوب بشارت را بشنود و از شنیدن آن لذّت ببرد و اطمینان بیشتری حاصل کند، و همین است سرّ گفتن ساره:
    «یا وَیْلَتی ءَأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلی شَیْخاً إنَّ هذا لَشَیْ ءٌ عَجِیبٌ»(3)
    «ای وای بر من! آیا فرزند آورم با آن که من پیر زنم واین شوهرم پیر مرد است؟ واقعاً این چیز بسیار عجیبی است».
    پس اگر فاطمه علیهاالسلام جمله «من نیازی به این مولود ندارم» را مکرر گفته باشد، برای این است که بشارت را به آن که امامت در ذریه او است، مکرر بشنود.
    ص: 39
    ________________________________________
    1- - سوره آل عمران، آیه 38.
    2- - همان، آیه 40.
    3- - سوره هود، آیه 72.
    در روایت موثّق ابن بکیر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «فاطمه علیهاالسلام
    خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم شرفیاب شد در حالی که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم گریه می کرد، و اشک از چشمان مبارکش جاری بود.
    پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: جبرئیل به من خبر داد که حسین را می کشند.
    این خبر بر فاطمه علیهاالسلام گران آمد و بی تابی نمود. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم او را به کسانی
    از اولادش که به سلطنت می رسند، بشارت داد. پس راحت شد، و آرام گرفت».(1)
    ظاهراً مقصود از پادشاهان از اولاد فاطمه علیهاالسلام، ائمه علیهم السلاممی باشند که از نسل حسین علیه السلام هستند.
    از این گونه روایات، کثرت علاقه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و فاطمه علیهاالسلام به حسین علیه السلام معلوم می شود، زیرا وقتی به یاد می آورند آنچه بعداً بر حسین علیه السلام وارد می شود، بی تاب می شوند و گریه می کنند و خود را تسلیت می دهند به آن که امامت در ذریه او است.
    این گریه و بشارت مکرر اتفاق می افتاده است.
    ص: 40
    ________________________________________
    1- - بحار الانوار، ج 44، ص 233 و 234، به نقل از کامل الزیارات.

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «واهاً لکِ ایتهاالتربة! لیحشرن منک قوم یدخلون الجنّة بغیر حساب».
    هرثمه پس از مراجعت از سفر به زن خود - که از شیعیان بود - گفت: ابوالحسن پس از آن که قدری از خاک کربلا را برداشت و بویید، چنین و چنان گفت. - هرثمه اعتراض داشت به امیرالمومنین علیه السلام و می گفت: او چه اطلاعی از غیب دارد؟ - زن او گفت: ای مرد! دست از این سخن بردار. امیرالمؤمنین علیه السلام هر چه می گوید حقّ است.
    هرثمه گوید: چون ابن زیاد سپاه کوفه را به سمت حسین علیه السلام روانه کرد، من در میان سپاه بودم، چون به حسین رسیدم، زمینی را که علی علیه السلام در آن فرود آمده بود و جایی را که از خاک آن برداشت و بویید و آن سخن را فرمود شناختم، پس از این سفر خوشم نیامد. نزد حسین علیه السلام رفتم و به او سلام کردم و قصّه امیرالمؤمنین علیه السلام را به او گفتم.
    حضرت فرمود: تو با ما هستی یا با دشمن ما؟
    گفتم: یابن رسول اللّه! من بی طرف هستم، نه با تو و نه با دشمن تو، خانواده من در کوفه هستند و اگر با تو باشم می ترسم که ابن زیاد به آنان ضرر برساند.
    حسین فرمود: پس زود برو، و کشته شدن ما را مبین. زیرا هر کس آن روز را ببیند و مرا یاری نکند، خداوند او را داخل آتش می کند.
    هرثمه گوید: پس من فرار کردم و کشته شدن امام را ندیدم.(2)
    سعید بن وهب گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام را در کربلا دیدم که با دست خود اشاره
    ص: 36
    ________________________________________
    1- - قرب الاسناد، ص 26، ح 87.
    2- - وقعة صفّین، ص 140 و 141.
    می کند و می فرماید: «اینجا است و اینجا است».

    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    راوی گفت: چه خبر است یا امیرالمومنین؟
    فرمود: «جمعی از آل محمد علیهم السلام در اینجا منزل می کنند، وای بر آنان از شما! و وای بر شما از آنان! یعنی شما آنان را می کشید و بدین جهت به جهنم می روید»(1).
    نصر به سند دیگر روایت می کند: وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام به کربلا رسید، ایستاد
    و فرمود: «ذات کربٍ و بلاء» سپس به محلی اشاره کرد و فرمود: «اینجا شتران را می خوابانند و بارها را می گذارند و به جای دیگری اشاره کرد و فرمود: در اینجا خون آنان می ریزد»(2).
    این روایات را ابن ابی الحدید از تاریخ نصر نقل نموده است.(3) بنابراین، موضوع خبر دادن پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمؤنین از کشته شدن امام حسین علیه السلام از مسلّمات است، مانند خبر دادن آن حضرت از کشته شدن عمّار به دست فئه باغیه و گروه ستمگر که حتی خود عمرو بن عاص - پیش از آن که قضایای کشته شدن عثمان و جنگ صفین پیش آید - راوی همین خبر از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. این گونه اخبار که در میان دوست و دشمن مشهور بود از شواهد نبوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم محسوب می شود.(4)
    شیخ مفید از عبداللّه بن شریک عامری نقل نموده که او گوید: چون عمر بن سعد به مسجد وارد می شد، اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام می گفتند: این قاتل حسین علیه السلام است، واین قضیه پیش از واقعه کربلا بود.(5)
    کسانی که مسلمان هستند و ایمان به نبوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دارند، نباید از این
    ص: 37
    ________________________________________
    1- - همان، ص 141 و 142.
    2- - همان، ص 142.
    3- - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 169 تا 171.
    4- - مستدرک حاکم، ج2، ص168، ح2663.
    5- - الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج2، ص 131 و 132.
    قبیل چیزها که نشانه نبوت آن سرور است، تعجب نمایند.

    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امیرالمؤمنین علیه السلام در موارد زیادی از آینده خبر می داد، همین امر موجب شقاوت جمعی از دشمنان و غلات، و سعادت جمعی از علاقمندان و مؤنین گردید، مانند قرآن مجید:
    «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَلا یَزیدُ الظّالِمینَ إِلاّ خَساراً»(1)
    «و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، ولی ستمگران را جز زیان نمی افزاید».
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رضایت پیغمبر و فاطمه به شهادت امام حسین علیه السلام
    به سند صحیح از ابن رئاب روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «چون فاطمه علیهاالسلامبه حسین علیه السلام آبستن شد، پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به او گفت: خداوند به تو فرزندی عطا کرده که نامش حسین است، و امّت من او را می کشند.
    حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: من نیازی به این پسر ندارم.
    حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: خداوند به من وعده داده که امامت را در نسل او قرار دهد.
    حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: راضی شدم».(2)
    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از حدیث معتبر ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام معلوم می شود که این حکایت پس از به دنیا آمدن امام حسین علیه السلام اتفاق افتاده است.(3) و بعید نیست که این قصه هم در موقع حمل و هم در موقع ولادت اتفاق افتاده باشد، زیرا کسی که به چیزی
    ص: 38
    ________________________________________
    1- - سوره اسراء، آیه 82.
    2- - کمال الدین، ج 2، ص 416، باب 40، ح8.
    3- - همان، ص 415، ح6.
    علاقه داشته باشد، میل دارد که مکرر آن را بشنود.
    مثلاً حضرت زکریّا علیه السلام عرض می کند:
    «رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ»(1)
    «پروردگارا! از جانب خود فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایی»
    و چون ملائکه به او بشارت یحیی را می دهند، می گوید:
    «رَبِّ أَنّی یَکُونُ لی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتی عاقِرٌ»(2)
    «پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود؟ در حالی که پیری من بالا گرفته است و زنم نازاست!»
    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    زکریّا علیه السلام می دانست پیر شده و زن او نمی زاید، با این حال از خدا فرزند می خواست.
    حال که به او بشارت می دهند، موانع امر را بیان می کند تا خوب بشارت را بشنود و از شنیدن آن لذّت ببرد و اطمینان بیشتری حاصل کند، و همین است سرّ گفتن ساره:
    «یا وَیْلَتی ءَأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلی شَیْخاً إنَّ هذا لَشَیْ ءٌ عَجِیبٌ»(3)
    «ای وای بر من! آیا فرزند آورم با آن که من پیر زنم واین شوهرم پیر مرد است؟ واقعاً این چیز بسیار عجیبی است».
    پس اگر فاطمه علیهاالسلام جمله «من نیازی به این مولود ندارم» را مکرر گفته باشد، برای این است که بشارت را به آن که امامت در ذریه او است، مکرر بشنود.
    ص: 39
    ________________________________________
    1- - سوره آل عمران، آیه 38.
    2- - همان، آیه 40.
    3- - سوره هود، آیه 72.
    در روایت موثّق ابن بکیر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «فاطمه علیهاالسلام
    امضاء


صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi