8- عقل از ديدگاه روايات :
حديث سوم از كتاب عقل و جهل كافى از امام صادق (عليه السلام ) است كه بعضى از اصحاب عرض مى كنند: قال : قلت له : ما العقل ؟ قال : ((ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان )) قال : قلت : فالذى كان فى معاوية ؟ فقال : تلك النكراء تلك الشيطنة و هى شبيهة و ليست بالعقل .
در شرح مولى صالح بر كافى بر شرح قول حضرت كه فرمود: العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان آمده : هذا التعريف اشارة الى القوة النظرية المسماة بالعقل النظرى ، و الى القوة العملية المسماة بالعقل العملى ، اذ بالاولى يعلم المعارف الالهية و الاحكام الشرعية و الاخلاق الحسنة النفسانية ، و بالثانى يعمل بها و يهذب الظاهر و الباطن . و بالعلم و العمل يتم نظام عبادة الرحمن و اكتساب الجنان كه يشهد به الذوق السليم .
گويد: اين تعريف حضرت براى عقل اشاره به عقل نظرى و عملى است كه با اولى معارف الهى و احكام شرعى و اخلاق حسنه را مى فهمد و با عقل عملى بدان عمل مى كند و ظاهر و باطن را تهذيب مى نمايد. و با علم و عمل نظام عبادت رحمن و اكتساب جنان تمام مى شود.
تعريف عقل به كنه آن چون براى سائل متعسر بود؛ لذا حضرت به بعضى از خصوصيات آن اشاره فرمود كه در حقيقت عقل در بخش علمى و عملى به منزله دو بال پرواز انسان به معارج كمالات است .
در انسان سلطان قواى انسانى عقل است و عقل مظهر اسم شريف الهادى است كه در طريق صراط مستقيم الهى است . در مقام وهم كه مظهر اسم شريف مضل است .
از اين عقل ، به عقل ناقص تعبير شده است و او از سنخ خود، حقايق نوريه را طلب مى كند كه بدنبال عبادت رحمن و كسب جنان است .
بهشتى كه به حقيقت آراسته باشد به انواع نعم و زنجبيل و سلسبيل ادراك معقول است . دوزخ با عقاب و اغلال ، متابعت اشغال جسمانى است .
اگر مدارك سبعه در ادراك آيات الله صرف شود و به تمكين رسند و عقل هم كه باب هشتم است بالفعل شود، چون ابواب ثمانيه هشت بهشت شوند.
حقيقت انسان را به جهت تعلقش به ماوراى ماده ، يعنى موجودات مجرد عقلى ، عقل و روح گويند كه شاءنى از شئون انسان است كه انسان را با ديار كلى و مرسلات آنسويى ، آشنا مى نمايد يعنى روى به طرف حق دارد. لذا با بسم الله الرحمن الرحيم در طريق مستقيم حق تعالى قرار دارد كه صراط عقل بسم الله است .