صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 45 , از مجموع 45

موضوع: شيطان در كمين گاه

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اشتباه شيطان

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    بزرگ ترين اشتباه شيطان از آن جا سرچشمه گرفت ، او فكر مى كرد چون از آتش فروزان خلق شده ، واقعا از آدمى كه از خاك به وجود آمده بهتر و بالاتر است ؛ در حالى كه اگر قدرى از تعصب و تكبر و لجاجت پايين مى آمد مى فهميد كه به دلايل ذيل آدم عليه السلام از او برتر است .
    1. همه مواد غذايى ، جواهرات با ارزش و قيمتى ، نيروى بدنى و جسمى انسان و حيوانات تمام نيروى فكرى و عقلى از خاك است ، اگر خاك نباشد هيچ چيز نيست ، ولى آتش اين همه ويژگى ها را ندارد.
    2. اگر تكبر و خودبينى را كنار مى گذاشت . اقرار مى كرد كه خاك خواصى دارد. مثلا گياهان را مى روياند و نشو و نما مى دهد و قابل ترقى است . به همين دليل روح خدايى به آن تعلق گرفت و چنان قابليتى را پيدا كرد.
    3. اگر با چشم تواضع نگاه مى كرد مى ديد كه خاك امين و امانت دار خوبى است و هر چه را كه به عنوان امانت به او دهند پس از گذشت صدها يا هزاران سال بى آن كه در آن خيانتى كند، پس مى دهد.
    4. اگر حقيقت بين بود اقرار مى كرد كه خاك متواضع است و تواضع يكى از صفات نيك و پسنديده مى باشد. ولى آتش متكبر و سركش ، طالب بزرگى و خودبينى مى باشد و مسلما تواضع از تكبر بهتر است .
    5. از خصوصيات خاك و گل اين است كه حالت چسبندگى و نگاه دارندگى دارد و موقعى كه با روح تركيب شود فيوضات الهى را به خود مى گيرد. از همين رو، وقتى روح در آدم دميده شد، سجده گاه فرشتگان قرار گرفت . ولى آتش چنين نيست .
    6. گل مركب از آب و خاك است ، همان آبى كه مايه حيات و زندگى هر چيزى است . چنان چه خداوند مى فرمايد:
    وجعلنا من الماء كل شيئى حى افلا يؤ منون ؛
    آيا كافران نمى دانند - كه ((ما هر چيز زنده را از آب قرار داديم ؟ (مايه حيات و زندگى هر چيزى از آب است ) آيا ايمان نمى آورند؟))(109)
    همان خاكى كه مايه نشو و نما و روياندن است ، هنگامى كه با آب در هم آميزند، نفس حيوان از آن متولد مى شود؛ مانند انسان كه روح با خاك در هم آميخته شد و روح پرستنده و پيكر ستايش گر آفريده شد.
    7. هم چنين دستور خدا براى سجده ، فقط براى آدمى كه از خاك خلق شده نبود، بلكه سجده در برابر آن روحى بود كه خداوند از خودش در او دميده بود و به وسيله آن روح مقدس بود كه آدم خاكى به آدم ملكوتى لقب يافته . دستور سجده در مقابل آدم هم بعد از دميدن روح در او بود، نه قبل از آن ، چنان چه خداوند در قرآن مى فرمايد:
    و اذا سويته و نفخت فيه من روحى فقعوا لو ساجدين ؛
    ((هنگامى كه خلقت انسان به پايان رسيد و كمال يافت و از روح خود (كه يك روح شريف و پاك و با عظمتى است ) در آن دميدم همگى به خاطر او سجده كنيد)).(110)
    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 22-11-2022 در ساعت 12:27
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آرى ! عظمت آدم و دستور سجده به او به واسطه آن روح الهى بود كه در او دميده شده و گرنه خاك به خودى خود اين همه مقام و منزلت و عزت را نداشت .
    8. وقتى روح خدا در او دميده شد، نور خدا هم در قلب او تابيد و در واقع آن قلب ، مانند كعبه از براى ملائكه شد و همين طور كه انسان رو به سوى كعبه مى كند و سر به سجده مى گذارد، فرشتگان هم بايد در مقابل آن تجلى گاه نور خدا سجده كنند.
    9. علاوه بر اين ، شرف آدم به اين واسطه بود كه گل او را خود خداوند متعال بدون واسطه سرشته و خود ضامنش بود. چنان چه مى فرمايد:
    قال يا ابليس ما منعك ، ان تسجد لما خلقت بيدى ؛
    ((خداوند به شيطان فرمود: - اى ابليس تو را چه مانع شد به موجودى كه من با دو دست (علم و قدرت ) خود آفريدم سجده نكنى ؟!)).(111)
    پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هم درباره اين نكته كه گل آدم را خود خداوند سرشته ، فرمود: گل آدم را خداوند با دست خود چهل روز خمير كرد.(112)
    10. از همه اين ها كه بگذريم ، عبادت خداوند عبارت است از، اطاعت و فرمان بردارى
    او، و امر به سجده در برابر آدم عليه السلام هم يكى از دستورهاى الهى است كه بايد بدون چون و چرا اجرا شود. سجده به آدم يعنى سجده به خدا، چون به دستور خدا است . شيطان همه اين فضايل و كمالات را از كف داد.
    اول آن كس كوقياسك ها نمود
    پيش انوار خدا، ابليس بود
    گفت : نار از خاك بى شك بهتر است
    من زنار و او ز خاك اكدر(113) است
    من ز آتش زاده و او از وحل (114)
    پيش آتش مروحل را چه محل
    پس قياس فرع بر اصلش كنيم
    او، ز ظلمت ما ز نور روشنيم (115)
    در نسب من از كسى كم نيستم
    پس چرا در پيش دشمن بايستم
    او كجا بود اندر آن روزى كه من
    صدر عالم بودم و فخر زمن
    شعله مى زد آتش جان سفيه
    كاتشى بود الولد سر ابيه
    خرگريزد از خداوند از خرى
    صاحبش وز پى ز نيكو گوهرى
    نى بود سود و زيان مى خواهدش
    بلكه تا گرگى ندرد تا دمش

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    چگونه شيطان داخل بهشت شد؟

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    بعد از اين كه خداوند آدم را آفريد و از روح خود در او دميد به ملائكه دستور داد كه او را سجده كنند، همه سجده كردند، مگر ابليس . سپس ‍ دستور خارج شدن از بهشت براى شيطان صادر شد. ملائكه هم به او حمله كردند، او از ترس جان خود فرار كرد و خود را مخفى نمود.
    اما بعد از آن كه او را از بهشت بيرون كردند و ديگر جايى در بهشت نداشت ، چگونه و با چه حيله و وسيله اى بار ديگر داخل بهشت شد؟ چه طور آدم و همسرش را فريب داد؟ در اين باره از بعضى بزرگان مانند ابن عباس مطلبى در دست است كه بدنيست آن را نيز ياد آور شويم .
    او مى گويد: بعد از آن كه شيطان از بهشت بيرون شد، تصميم قاطع گرفت كه با هر نقشه و حيله اى كه شده ، باز خود را به بهشت برساند و انتقام خود را از آدم بگيرد، فكر كرد كه از راه معمولى و عادى وارد شود، ديد نگهبانان بر در بهشت هستند مانع او مى شوند؛ رفت كنارى و به انتظار ايستاد. اول طاووس ‍ را ديد، از او خواهش كرد كه او را داخل بهشت كند، قبول نكرد. در اين بين ناگهان چشمش افتاد بر بالاى ديوار، ديد مارى بالاى ديوار قرار دارد. (تا آن روز مار يكى از حيوانات زيبا و خوش رنگ بهشت بود، و مثل ساير حيوانات ديگر چهار دست و پا داشت . - شيطان جلو آمد و گفت :اى مار! مرا داخل بهشت كن ، تا اسم اعظم الهى را به تو تعليم كنم . مار گفت : ملائكه ، نگهبان در بهشت هستند تو را مشاهده مى كنند و نمى گذارند داخل شوى .
    شيطان گفت ، مرا داخل دهان خود كن و آن را ببند و به اين وسيله مرا داخل بهشت كن ، مار هم فريب او را خورد و همين كار را كرد و او را در دهان خود جاى داد - اين بود كه در ميان دندانهاى مار سم پديد آمد؛ چون جايگاه شيطان شد- وقتى مار به اين وسيله او را داخل بهشت نمود، شيطان هم كار خود را كرد، آدم عليه السلام و حوا عليه السلام را وسوسه نمود تا فريب خوردند. گفت : اسم اعظم را كه قول دادى به من تعليم كن ، در جواب گفت : اى مار! من اگر اسم اعظم را مى دانستم ، احتياج به تو نداشتم كه مرا داخل بهشت كنى - من با همان اسم اعظم داخل مى شدم .(116)

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 11-12-2022 در ساعت 11:39
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    شيطان چگونه آدم و حوا در فريب داد؟

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    بعد از آن كه بار شيطان به بهشت رفت ، در همان دهان مار، شروع كرد با آدم عليه السلام صحبت كردن - آدم هم خيال كرد سخن گو مار است . مى گفت :اى آدم ! خدا نمى خواهد كه شما براى هميشه در بهشت بمانيد و هر كس از اين درخت بخورد جاويد مى ماند، خدا با اين دستورى كه به شما داد، قصد خيانت داشته ! از آن بخوريد تا جاويد بمانيد!
    آدم جواب داد:اى مار! اين حرف كه تو مى زنى ، از غرور شيطان است . چه طور خدا كه مى گويد: از اين درخت نخوريد ضرر دارد قصد خيانت به ما را داشته ؛ در حالى كه تو مى گويى بخور ضرر ندارد و براى حرف خود قسم هم مى خورى ؟ كه خدا ((ارحم الراحمين )) است و بخيل نيست . شيطان هر چه وسوسه كرد، آدم نپذيرفت و با او مخالفت نمود. وقتى شيطان از آدم ماءيوس شد، پيش همسرش حوا آمد و گفت :اى حوا! آيا مى دانى درختى كه خداوند براى شما حرام كرده بود، اكنون برايتان حلال كرده ؟ چون ديد اطاعت و عبادات شما بسيار نيكو بوده است . اگر مى خواهى امتحان كن ، فرشتگانى كه موكل بر آن درخت بودند و حيوانات بهشت را از آن منع مى كردند، ديگر با شما كارى ندارند. همين دليل است كه آن درخت براى شما حلال شده ، اگر تو جلوتر از آدم از آن بخورى بر او مسلط خواهى شد و او مطيع تو مى شود، مجبور است از تو اطاعت كند!
    حوا گفت : من الان امتحان مى كنم . به سوى آن درخت رفت . وقتى ملائكه خواستند او را از نزديك شدن به آن درخت منع كنند، خداوند به آنان وحى نمود و خطاب كرد: شما كسى را كه عقل ندارد منع كنيد، نه كسى را كه به او عقل دادم و آن حجت است بر او. اگر مرا اطاعت كند مستحق ثواب و اگر مخالفت كند مستحق عذاب است .
    ملائكه هم او را رها كردند و آزاد گذاشتند. حوا هم بى آن كه آنها مانع اش ‍ شوند، به درخت نزديك شد. خيال كرد واقعا خوردن از آن حلال شده و ايرادى در كار نيست . مقدارى از ميوه درخت خورد و طورى هم نشد. پيش ‍ خود گفت : مار درست گفت و مى دانست كه خوردن از آن حلال شده . بعد از آن رفت پيش همسر خود آدم عليه السلام و گفت : آيا مى دانى كه خوردن از آن درخت بر ما حلال شده ؟ من نزديك آن رفتم ، ملائكه هم مانعم نشدند، مقدارى از آن خوردم ، مى بينى كه طورى نشدم و ايرادى نداشت . آدم عليه السلام هم گول زن را خورد و با حوا به راه افتاد، رفتند و از آن ميوه خوردند!

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    وسوسه شيرين شيطان

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    بدنيست قدرى از وسوسه هاى شيرين و دل پذير شيطان كه توانست با آنها آدم و حوا را بفريبد و از مقام و مرتبه خود به زير آورد بيان كنيم .
    گفته شده كه : شيطان بر اثر سجده نكردن بر آدم ، رانده درگاه شد و پس از آن تصميم قاطع گرفت تا آن جا كه مى تواند از آدم و اولادش انتقام بگيرد و در مكر و حيله و فريب دادن آنان كوتاهى نكند.
    آن ملعون ، به خوبى مى دانست خوردن از آن درخت ممنوعه باعث مى شود كه آنها را از بهشت بيرون كنند. در صدد وسوسه آنان بر آمد و براى رسيدن به اين مقصود دام هاى گوناگون خود را بر سر راه آنها گشود و براى نائل آمدن به هدف شوم خود بهترين راه را در اين ديد كه عشق و علاقه ذاتى انسان ، به تكامل و ترقى در زندگى جاويد استفاده كند. نيز براى قانع كردن آنان براى مخالفت فرمان خدا، عذر و بهانه اى بتراشد كه آنها با دلگرمى دستور او را اجرا كنند. لذا بعد از آن كه از حضرت آدم عليه السلام ماءيوس شد، پيش همسر آدم رفت . گفت : آيا مى دانى چرا خداوند شما را از ميوه اين درخت منع كرده و گفته است نزديك آن نشويد؟ چون درخت حيات و جاويد است . هر كس از آن بخورد يا فرشته مى شود و يا عمر جاويدان را به دست مى آورد و هميشه زنده مى ماند.(117)
    سپس گفت : خداوند متعال نمى خواهد شما در زندگى دائمى با او شريك باشيد، مى خواهد اين جاودانگى مخصوص خودش باشد؟ با اين نقشه و نيرنگ به آنها فهماند خوردن از اين درخت ضرر و زيان به شما نمى رساند، بلكه هميشه در بهشت خواهيد ماند. بعد از آن گفت : اگر از آن نخوريد به اين زودى شما را از بهشت بيرون مى كنند. باز براى اين كه پنجه هاى پر وسوسه و حيله هاى خود را بيشتر و محكم تر در جان آدم فرو برد و آنها را از حق و حقيقت منحرف كند، براى حق به جانبى خود، قسم هاى شديدى خورد و گفت : من خير خواه و دل سوز هستم ، خود را موظف مى دانم كه شما را نصيحت كنم !!(118)
    حضرت آدم عليه السلام كه هنوز تجربه كافى در زندگى را نداشت و تا حال گرفتار دام هاى شيطان و خدعه و نيرنگ هاى دروغ او نشده بود و نمى توانست باور كند كسى اين چنين قسم دروغ به خدا ياد كند، سرانجام تسليم شد و فريب و نيرنگ شيطان در او اثر كرد و از ميوه آن درخت خورد.
    صد هزاران سال ابليس لعين
    بود ابدال اميرالمومنين
    پنجه زد با آدم از نازى كه داشت
    گشت رسوا همچو سرگين وقت چاشت
    بعد از خوردن از آن درخت ، برايشان ثابت شد كه نه تنها آن ميوه آب حيات و زندگى جاويد نبود، بلكه به مجرد خوردن ، لباسهاى بهشتى از بدنشان ريخت و عورت ها و بدنهاى آنها تا آن موقع مخفى و پوشيده بود ناگهان ظاهر شد. ايشان در ميان بهشت و جمع فرشتگان لخت و عريان شدند، حيران و سرگردان ماندند. وقتى لباسهاى بهشتى و آن تاج كرامت از اندامشان فرو ريخت و خود را در جمع ملائكه عريان ديدند، بلافاصله خود را به ميان درختان رساندند و از برگ هاى درختان براى پوشيدن اندام كمك مى گرفتند و عورت هاى خود را مى پوشاندند، ولى برگ ها هم اطاعت نمى كردند و از بدنشان پرواز مى نمودند و باز عريان مى ماندند.
    حوا چاره خود را در اين ديد كه بنشيند تا رسوائى او كمتر باشد. آدم با يك دست عورت خود را پوشانيد و با دست ديگر سر خود را گرفت . و گفتند: خدايا! ما بر نفس خودمان ظلم كرديم . اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى از زيانكاران خواهيم بود.(119) خداوند به آنها خطاب كرد و گفت : مگر من شما را از خوردن ميوه آن درخت منع نكردم ؟ مگر به شما نگفتم كه شيطان دشمن آشكار و سرسخت شما است . چرا فرمان من را اطاعت نكرديد و فريب آن ملعون را خورديد؟
    سپس فرمود: الحال چاره اى جز اين نيست كه بايد از بهشت خارج شويد. و آنها را از مكان و مقام خود بيرون كردند و به زمين فرستادند.(120)
    جد تو آدم ، بهشتش جاى بود
    قدسيان كردند بهر او سجود
    يك گنه ناكرده گفتندش تمام
    مذنبى ، مذنب برو بيرون خرام
    تو طمع دارى كه با چندين گناه
    داخل جنت شوى اى روسياه

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi