در اينجا به توانائى امام در اداى اين كلمات كوتاه و موثر نگاه كنيد كه چگونه دلها را برمىانگيزد و انقلابى در جانها پديد مىآورد و دردى را كه در دل دارد به مردم باز مىگويد و روشى پر تاثير را كه رسائى سخن و شدت اثر در آن موج ميزند بخدمت مىگيرد ، او بمردم از حمله سفيان بن عوف بشهر انبار آگهى ميدهد و از ننگى كه بآنها رسيده سخن مىگويد و آنگاه به آنها خبر ميرساند كه كارگزار امير المؤمنين در اين حمله كشته شده و نيروى مهاجم و تجاوزكار به اين جنايت قناعت نكرده بلكه شمشير خود را در گلوگاه گروهى فراوان از سپاهيان انبار و مردم آن فرو بردهاند .
در بخش ديگر خطبه ، امام به نقطه حساس غيرت شنوندگان انگشت مىگذارد و تعصب و غرور و غيرت عربى آنها را برمىانگيزد ، زيرا عرب به شرف زن ارج مىنهاد ، و امام از همين حساسيت استفاده مىكند و ميداند كه عرب حاضر است جان خود را در راه نگهبانى شرف زنان و حفظ ناموس دختران فدا كند و بدينجهت بمردم كوفه هجوم مىآورد و بسختى بر آنها مىتازد كه چرا از يارى زنان دست كشيده و آنها را در برابر تجاوزكارانى كه بحريم امنيت آنها تاختهاند بىياور گذاشتهاند و هيچكدام از آنها براى حفظ شرف و ناموس زنان آسيبى نديده و خونى از آنها نريخته است .
آنگاه امام شگفتى و حيرت خود را از رفتار ناهنجار يارانش بيان ميدارد كه چگونه دشمنانش به باطل پيوسته و بحمايت آن برخاستهاند تا بدانجا كه در راه رسيدن بمقاصد ننگين خويش بشهر انبار حمله ميبرند و در مقابل ، يارانش كه بايد از حريم اجتماع خود دفاع كنند ناجوانمردانه مىنشينند و بيارى حق برنمىخيزند و حق را خوار و سست مىسازند .