صفحه 2 از 14 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 132

موضوع: تاریخ از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مقصود از فلسفه تاريخ چيست


    كلمه ى فلسفه، چنانكه مى دانيم، داراى يك مفهوم عام است كه از بررسى حقيقت و علت وجودى يك موجود گرفته، تا بررسى كل مجموعى هستى در تمام ابعاد آن را شامل مى شود. كسانى كه در تاريخ بشر، فلسفه مى جويند، و به عبارات ديگر، فلسفه ى تاريخ بشر را مى جويند، واقعا مى خواهند حقيقت و علت وجودى و نتايج رويدادها و تحولات تاريخ را درك كنند، و تاريخى را كه بشر آن را پشت سر گذاشته و بلكه تاريخى را كه بشر در آينده ى خود خواهد ديد، در برابر خود نهاده، همه ى سطوح و ابعاد آن را بفهمند.
    در اين مبحث، نخست ما بايد اين نكته را مطرح كنيم كه آيا ما در صدد شناخت فلسفه ى كل مجموعى تاريخ هستيم، يا فلسفه ى برهه هايى از تاريخ؟ از طرف ديگر، آيا ما از تاريخ بشرى به اندازه اى قوانين علمى به دست آورده ايم كه بتوانيم تاريخ بشرى را با آن قوانين به دست آورده از تجربه هاى يقين آور، مورد تفسير و تحليل قرار داده، فلسفه ى آن را به دست بياوريم؟
    ممكن است عقيده ى بعضى از متفكران چنين باشد كه آرى، ما مى خواهيم و مى توانيم فلسفه ى كل مجموعى تاريخ بشرى را به دست بياوريم. همان طور كه فلسفه ى حقوق، زيبايى، اقتصاد و فلسفه ى سياست را تحصيل مى كنيم. اشكالى كه اين متفكران با آن مواجه هستند، اين است كه شما چگونه مى توانيد فلسفه ى كل مجموعى تاريخ بشرى را كه در اين دنيا يك بار رخ داده است، و هرگز تكرار نخواهد شد، به دست بياوريد!
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به عبارت ديگر، تاريخ بشرى، تا همين لحظه كه من اين كلمات را مى نويسم، از تحولات و رويدادهايى كوچك و بزرگ، نيك و بد، و زشت و زيبا تشكل يافته، و اين تاريخ با اين خصوصيات هرگز تكرار نخواهد شد. هر حقيقى قابل تكرار نباشد، قابل بررسى علمى نيست. اين يك مطلب جالب است، ولى نمى تواند اثبات كند كه تاريخ بشرى قابل بررسى علمى نيست، زيرا هر يك از اجزا و عناصر تشكيل دهنده ى تاريخ، با ديگرى، به طورى متباين و متخالف نيستند كه تحت هيچ جامع مشتركى قرار نگيرند. بلكه اغلب اجزاى عناصر تشكيل دهنده ى تاريخ، معلولاتى مستند به علل مشابه هستند. به همين دليل، خود آن معلولات هم شبيه يكديگرند.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 17-10-2022 در ساعت 15:30
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به عنوان مثال، ما در هر مرحله اى از تاريخ و در ميان هر قومى و ملتى، هنگامى كه برابرى مردم را در مقابل حقوق مى بينيم، فورا اين نتيجه ى قطعى را مى گيريم كه آن مردم در حيات حقوقى خود، در رفاه و آسايش بوده، وضع روانى آنان در اطمينان و آرامش بوده است. هنگامى كه ظلم و جور سردمداران يك جامعه را مى بينيم، اين نتيجه ى قطعى را مى گيريم كه مردم آن جامعه آماده ى طغيان و عصيان بر آن سردمداران بوده و دير يا زود، مبارزه ى بى امان را در اشكال گوناگون با آنان شروع كرده اند. سقوط اقتصادى همواره موجب سقوط حيات انسانى از تحرك و جوشش بوده است. با سقوط ايمان و ايدئولوژى، مردم با لذت يابى سرگرم و سپس به پوچى مى رسند. احساس قدرت در خويشتن، غالبا ملازم احساس بى نيازى بوده و احساس بى نيازى، طغيان گرى را به دنبال خود مى آورد. مگر اين كه احساس كننده ى قدرت داراى ايمان الهى باشد و بپذيرد كه قدرت يك امانت خداوندى در دست اوست، و او بايد قدرت را در راه صلاح انسان ها به كار بيندازد، نه در راه متورم كردن خود طبيعى اش.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جريان شخصى بودن تاريخ


    جريان شخصى بودن تاريخ، منافاتى با قانونى بودن اجزا و عناصر تشكيل تاريخ ندارد.
    اين جريانات در تاريخ، مانند يك عده قوانين كلى كه در رويدادهاى عينى تجسم پيدا مى كند، به وقوع مى پيوندد، و هيچگونه اختصاصى به دوران مخصوص يا قوم و ملت مشخصى ندارد. اگر تاريخ را مانند موجوديت شخصى يك انسان، از آغاز تكون نطفه ى او تا لحظه ى آخر زندگى اش تصور كنيم، درست است كه انسان از آغاز وجودش تا پايان زندگى اش يك شخص معين است، ولى هر يك از اجزا و عناصر تشكيل دهنده ى اين شخص معين، در به وجود آمدن و استمرار و حركت خود، تابع قوانين مخصوص به خود است. تعين و تشخص طبيعى خون و گوشت و رگ ها و اعصاب و سلول ها و ديگر اجزاى بدن آدمى، با اينكه در هر موقعيتى تشخص معينى براى انسان ايجاد مى كند، ولى هر يك از آنها، هم در تكون و هم در استمرار خود، تابع قوانين كلى است كه در همه ى موارد، درباره ى انسان ها مشابه صورت مى گيرد. بنابر مجموع ملاحظات فوق مى توان گفت بررسى فلسفى كه عبارت است از بحث و كاوش در علل و اهداف و وقايع و تحولات در تاريخ، و نقش اختيارى و اجبارى انسان ها در آن، يك امر ضرورى است كه نه فقط ما را با آن چه كه در گذرگاه قرون و اعصار رخ داده و با عوامل و انگيزه ها و اهداف آن آشنا مى كند، بلكه مى تواند ما را براى حيات آگاهانه در دوران معاصر و آينده آماده كند. بالاتر از اين، ما را با شناخت كليات ارتباط انسان با خويشتن و با جهان و با همنوعان خود بر خوردار مى كند.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 19-10-2022 در ساعت 18:08
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تاريخ و قانون عليت
    اشخاصى معتقدند كه تاريخ بشرى را نمى توان با قانون عليت تفسير و توجيه كرد. به عبارت ديگر، قانون عليت در تاريخ جريان ندارد. زيرا محور اساسى تاريخ، انسان است و انسان داراى آگاهى و اختيار است و قانون عليت نمى تواند كارهاى انسانى را به طور كامل تحت سلطه ى خود قرار بدهد. ديگر اين كه حوادث محاسبه ى نشده، نسبت به موقعيت هايى كه بشر براى خود در مسير تاريخ انتخاب كرده است، به قدرى فراوان و در جريان تاريخ موثر بوده است كه ناديده گرفتن آنها، ما را با تاريخ بشرى بيگانه خواهد كرد. دو قضيه ى بسيار با اهميت را به طور مختصر مورد دقت قرار مى دهيم.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    انسان، اختيار و قانون عليت در تاريخ


    نخست اين اصل را مى پذيريم كه تاريخ انسانى بيان كننده ى سر گذشت بسيار متنوع موجودى است كه انسان ناميده شده است. بديهى است كه انسان يك موجود آگاه، سازنده، مكتشف، متفكر، زيبا جو، حقيقت خواه و داراى اختيار "و به اصطلاح بعضى از متفكران داراى اراده ى آزاد" است. اگر كسى پيدا شود و از كلمه ى اختيار و اراده ى آزاد وحشت داشته باشد و بگويد ما در انسان اراده و اختيار سراغ نداريم، ما مى گوييم: هيچ مانعى وجود ندارد كه ما اين دو كلمه "آزادى اراده و اختيار" را براى مراعات وضع روحى شما بايگانى كنيم. اصلا اگر ما اين دو كلمه را هم از قاموس بشرى به كلى حذف كنيم، اشكالى پيش نمى آيد! اما نبايد فراموش كنيم كه فورا و بدون معطلى بايد اين جمله را به جاى آن دو كلمه جانشين كنيم كه:


    هر انسان عاقل و هر جامعه ى بيدار، وقتى كه شايستگى موقعيتى را احساس كرد و قدرت حركت و تكاپو براى وصول به آن موقعيت را در خود ديد، با كمال جديت حركت كرده و آن موقعيت را به دست آورده است. خواه آن موقعيت به دليل منافع مادى داراى شايستگى بوده است، و خواه به دليل داشت ارزش هاى والاى انسانى. اينجانب در نوشته ها و درسهايم مكرر اين معنى را متذكر شده ام كه هيچ انسان عاقلى نمى تواند قانون مزبور را كه حقيقتى روشن است، منكر شود و يا مورد ترديد قرار دهد. نيز اصرار ورزيده ام كه هر انسان و جامعه اى كه قدرت حركت براى وصول به موقعيت شايسته تر را در خود احساس كرد، بايد رو به آن موقعيت حركت كند و نامش را جبر، ضرورت، حتميت، لزوم، بايستى، ناچار، و هر كلمه اى كه بتواند بيشتر معناى جبر را بدهد، بگذارد. هنگامى كه ما در سرگذشت بشرى مطالعه مى كنيم و مى انديشيم، با قانون مزبور مواجه مى شويم را يعنى مى بينيم انسانهاى بسيارى در حالت فردى و در جوامعى متعدد "و به يك اعتبار همه ى انسان ها و جوامعى كه از آگاهى به شايستگى ها و موقعيت ها و قدرت انتخاب و حركت به سوى آنها بر خوردار بوده اند"، در زندگى آگاهانه ى خود، با قانون مزبور حركت كرده و مى كنند. بنابراين، بايد گفت انسان، همواره، در گذرگاه تاريخ، با اعمال قدرت براى انتخاب موقعيت هاى شايسته و شايسته تر و وصول به آنها، در عليت ها و انگيزگى هاى اشياء تصرف كرده و راه خود را براى گسترش موجوديت خود در طبيعت و ميان همنوعان خود ادامه داده است.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    هر انسان عاقل و هر جامعه ى بيدار، وقتى كه شايستگى موقعيتى را احساس كرد و قدرت حركت و تكاپو براى وصول به آن موقعيت را در خود ديد، با كمال جديت حركت كرده و آن موقعيت را به دست آورده است. خواه آن موقعيت به دليل منافع مادى داراى شايستگى بوده است، و خواه به دليل داشت ارزش هاى والاى انسانى. اينجانب در نوشته ها و درسهايم مكرر اين معنى را متذكر شده ام كه هيچ انسان عاقلى نمى تواند قانون مزبور را كه حقيقتى روشن است، منكر شود و يا مورد ترديد قرار دهد. نيز اصرار ورزيده ام كه هر انسان و جامعه اى كه قدرت حركت براى وصول به موقعيت شايسته تر را در خود احساس كرد، بايد رو به آن موقعيت حركت كند و نامش را جبر، ضرورت، حتميت، لزوم، بايستى، ناچار، و هر كلمه اى كه بتواند بيشتر معناى جبر را بدهد، بگذارد. هنگامى كه ما در سرگذشت بشرى مطالعه مى كنيم و مى انديشيم، با قانون مزبور مواجه مى شويم را يعنى مى بينيم انسانهاى بسيارى در حالت فردى و در جوامعى متعدد "و به يك اعتبار همه ى انسان ها و جوامعى كه از آگاهى به شايستگى ها و موقعيت ها و قدرت انتخاب و حركت به سوى آنها بر خوردار بوده اند"، در زندگى آگاهانه ى خود، با قانون مزبور حركت كرده و مى كنند. بنابراين، بايد گفت انسان، همواره، در گذرگاه تاريخ، با اعمال قدرت براى انتخاب موقعيت هاى شايسته و شايسته تر و وصول به آنها، در عليت ها و انگيزگى هاى اشياء تصرف كرده و راه خود را براى گسترش موجوديت خود در طبيعت و ميان همنوعان خود ادامه داده است.




    امضاء
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    انسان قانون عليت را از بين نمى برد

    انسان قانون عليت را از بين نمى برد و معدومى را موجود و موجودى را معدوم نمى كند، بلكه با تحصيل آگاهى ها و قدرت هاى متنوع در عليت علت ها و انگيزگى انگيزه ها، در رابطه با خويشتن تصرف مى كند.

    براى درك و پذيرش مطلب فوق، يك مثال بسيار ساده را در نظر مى گيريم. يك توپ زيبا و يك اسباب بازى خوشايند، شخصيت و من ما را در دوران كودكى تحت تاثير جدى قرار مى داد. به طورى كه براى ما چيز ديگرى به عنوان مطلوب در اين دنيا مطرح نمى شد. ولى امروزه كه ده ها سال از آن حال كودكى فاصله گرفته ايم، نه تنها آن اسباب بازى نمى تواند كمترين تحريكى در ما ايجاد كند، بلكه اگر براى كودكانمان نيازى به تصور آن اسباب بازى نداشتيم، شايد كه سال ها مى گذشت و اصلا آن را در ذهن خود خطور نمى داديم. شخصيت ما، تفكر ما و آرمان ها و هدف گيرى هاى ما خيلى خيلى بالاتر از آن است كه ما را رها كنند تا به آن اسباب بازى ها متوجه شويم. بنابراين، آنچه كه واقعيت پيدا كرده است، اين است كه قدرت و استعدادهاى به فعليت رسيده ى ما، عليت و انگيزگى هر آنچه كه در گذشته ما را تحت تاثير خود قرار مى داد، از بين برده است، نه وجود آن را. به طور خلاصه مى گوييم: هر اندازه كه استعدادهاى آدمى بيشتر به فعليت مى رسد و آگاهى هاى او افزوده و قدرت انتخاب او گسترده تر مى شود، قدرت او در ايجاد تغيير در عليت علت ها و انگيزگى انگيزه ها رو به افزايش مى رود. بنابراين، اين مطلب را به عنوان يك اصل مطرح مى كنيم كه: 'انسان قانون عليت را از بين نمى برد و هيچ معدومى را موجود و هيچ موجودى را معدوم نمى كند. بلكه با تحصيل آگاهى ها و قدرت هاى متنوع، در عليت علت ها و انگيزگى انگيزه ها در رابطه با خويشتن تصرف مى كند.'

    چنانكه انسان هنگامى كه آتشى را خاموش كند و آن را از سوزاندن ساقط كند، به معناى مخالفت با قانون عليت نيست، بلكه خاموش شدن آتش به وسيله ى آب، كه علت خاموشى آتش محسوب مى شود، خود مصداقى از جريان قانون عليت است كه آب به عنوان علت خاموش كننده ى آتش وارد ميدان عمل شده است.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 26-10-2022 در ساعت 16:50
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    با توجه به اصل فوق، اين قضيه به خوبى اثبات مى شود كه: 'اختيار داشتن انسان با جريان قانون عليت در تاريخ هيچ منافاتى ندارد.' چنانكه اختيار انسان هيچ منافاتى با قانون عليت در وضع روانى و مغزى و حركات عضلانى انسان ندارد.

    اشكال ديگرى كه ممكن است براى نفى جريان قانون عليت در تاريخ مطرح شود، حوادث محاسبه نشده يا غير قابل محاسبه است، كه به طور فراوان در مسير تاريخ اتفاق افتاده است. تا جايى كه گفته شده است:
    نداند به جز ذات پروردگار كه فردا چه بازى كند روزگار

    و شاعرى عرب زبان مى گويد:
    ما كل ما يتمنى المرء يدركه تجرى الرياح بما لا تشتهى السفن


    'هر آن چه كه انسان آرزو كند به آن نمى رسد. بادها بر خلاف ميل كشتى ها مى وزند.'
    برد كشتى آن جا كه خواهد خداى و گر جامه بر تن درد ناخداى

    آيا امثال فراوانى از باران محاسبه نشده اى كه به وسيله ى قطعه ابرى سياه از گوشه اى از فضاى واترلو پيدا شد و به دره ى واترلو باريدن گرفت، و ناپلئون بناپارت را از پاى در آورد، و به قول برخى از تحليل گران تاريخ، سرنوشت قاره ى اروپا را تغيير داد، براى اثبات اين كه جريان تاريخ و تحولات و رويدادهاى آن را نمى توان با قانون عليت تفسير و توجيه كرد، كفايت نمى كند؟! به نظر مى رسد اين اشكال هم وارد نيست، زيرا ميان حادثه ى محاسبه نشده و حادثه ى بى علت تفاوت زيادى است. معناى حادثه ى محاسبه نشده اين است كه علل يا زمان وقوع حادثه براى انسان مجهول باشد، مانند اين كه شما در خيابان مى رويد و ناگهان دوست خود را ملاقات مى كنيد كه اصلا حتى احتمال ملاقات مزبور هم براى شما مطرح نبود. از اين جهت حادثه ى مزبور را حادثه ى محاسبه نشده مى ناميم. ولى حتى كمترين حركتى كه دوست شما براى عبور از آن خيابان كه شما عبور مى كرديد، انجام داده است، معلول علتى بوده است كه اگر آن علت نبود، هيچ حركتى به وجود نمى آمد. همچنين آمدن قطعه اى ابر و باريدن به دره ى واترلو، در محاسبات ناپلئون نبود، ولى حتى ناچيزترين حركت ابر و بارش آن بدون علت نبوده است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اين كه مى گوييم: 'انسان قانون عليت را از بين نمى برد و معدومى را موجود و موجودى را معدوم نمى كند، بلكه با تحصيل آگاهى ها و قدرت هاى متنوع، در عليت علت ها و انگيزگى انگيزه ها در رابطه با خويشتن تصرف مى كند'، درست مانند اين است كه مى گوييم انسان نمى تواند از عدم محض گندم را به وجود بياورد، ولى انسان مى تواند گندم را، آرد و آرد را خمير كند، و از آن خمير نان بپزد و آن را بخورد. در صورتى كه ممكن بود گندم، با ارتباط با انواعى از اجزاى جهان هستى تفاعل كند و مسير ديگرى را پيش بگيرد. مثلا آن را گاو بخورد، يا نشاسته ى آن را با عناصر قابل تفاعل ديگر تركيب كرده، به شكل مركبى خاص در جريانات طبيعى قرار دهند. يكى از مسيرهاى گندم هم اين است كه زير خاك به طور مناسب قرار بگيرد و شرايط روييدن آن به وجود بيايد و مسير سنبله شدن را طى كند و دانه هايى از گندم را به وجود بياورد.

    ملاحظه مى شود كه وقتى انسان گندم را آرد و آرد را خمير و خمير را نان و نان را مى خورد، نه معدومى را موجود و نه موجودى را معدوم و نه قانون عليت را نقض مى كند، بلكه با معرفت و قدرتى كه دارد، با به وجود آوردن علت اقوى، مسير و جهت حركت گندم را تعيين مى كند. در گندم متحرك در مسير انتخاب شده از طرف انسان، كمترين خلاف اصل و قانون صورت نمى گيرد. اگر بخواهيم قانون اين جريان را با اصطلاح مناسبى بيان كنيم، بايد بگوييم:

    نقش علل در تبديل كيفيت هاى اوليه به كيفيت هاى ثانويه

    كيفيت ثانويه ناشى از بر خورد يك جسم و به طور كلى يك موضوع با علت ضد قانون آن جسم كه داراى كيفيت اوليه بوده است، نيست. بلكه اين قانون عام عالم هستى است كه حركت، همواره كيفيت هاى اوليه را تغيير مى دهد، و از اين تغيير، كيفيت هاى ثانويه به وجود مى آيد. هيزم زغال مى شود. زغال محترق و آتش مى شود و آنگاه به خاكستر مبدل مى شود. كيفيت اوليه و ثانويه در جريان هيزم تا خاكستر، بدين قرار است: هيزم با آن وضع و شكل خاص اجزا و تركيبات آن، كيفيت اوليه است "كه البته بالنسبه به حالات پيشين، كيفيت ثانويه است". پس از بر خورد هيزم با آتش و احتراقى معين، به زغال مبدل مى شود. زغال بالنسبه، به هويت كيفيت ثانويه براى زغال، و كيفيت اوليه براى خاكستر است، و خاكستر، كيفيت ثانويه زغال محترق است. اين جريان مستمر از كيفيت هاى اوليه به كيفيت هاى ثانويه، به وسيله ى بر خورد با علل، قانون فراگير همه ى متغيرات عالم هستى است.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 04-11-2022 در ساعت 14:23
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 2 از 14 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi