مقصود از فلسفه تاريخ چيستكلمه ى فلسفه، چنانكه مى دانيم، داراى يك مفهوم عام است كه از بررسى حقيقت و علت وجودى يك موجود گرفته، تا بررسى كل مجموعى هستى در تمام ابعاد آن را شامل مى شود. كسانى كه در تاريخ بشر، فلسفه مى جويند، و به عبارات ديگر، فلسفه ى تاريخ بشر را مى جويند، واقعا مى خواهند حقيقت و علت وجودى و نتايج رويدادها و تحولات تاريخ را درك كنند، و تاريخى را كه بشر آن را پشت سر گذاشته و بلكه تاريخى را كه بشر در آينده ى خود خواهد ديد، در برابر خود نهاده، همه ى سطوح و ابعاد آن را بفهمند.
در اين مبحث، نخست ما بايد اين نكته را مطرح كنيم كه آيا ما در صدد شناخت فلسفه ى كل مجموعى تاريخ هستيم، يا فلسفه ى برهه هايى از تاريخ؟ از طرف ديگر، آيا ما از تاريخ بشرى به اندازه اى قوانين علمى به دست آورده ايم كه بتوانيم تاريخ بشرى را با آن قوانين به دست آورده از تجربه هاى يقين آور، مورد تفسير و تحليل قرار داده، فلسفه ى آن را به دست بياوريم؟
ممكن است عقيده ى بعضى از متفكران چنين باشد كه آرى، ما مى خواهيم و مى توانيم فلسفه ى كل مجموعى تاريخ بشرى را به دست بياوريم. همان طور كه فلسفه ى حقوق، زيبايى، اقتصاد و فلسفه ى سياست را تحصيل مى كنيم. اشكالى كه اين متفكران با آن مواجه هستند، اين است كه شما چگونه مى توانيد فلسفه ى كل مجموعى تاريخ بشرى را كه در اين دنيا يك بار رخ داده است، و هرگز تكرار نخواهد شد، به دست بياوريد!