صفحه 4 از 14 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 132

موضوع: تاریخ از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آيا تاريخ در مسير تكاملى حركت مى كند

    ادعاى حركت انسان در مسير تكاملى، با ناتوانى او از مهار كردن قدرت "كه اگر به دستش آورد، همواره آن را در تخريب و از بين بردن هر فرد و جامعه اى به كار مى اندازد" يك ادعاى مسخره است. ادعاى حركت انسان در مسير تكاملى، با در نظر داشتن اين كه هنوز انسان نتوانسته است لذايذ خود را بدون اين كه به آلام ديگران تمام شود، تنظيم كند، و بادر نظر داشتن اين كه حتى يك قدم در راه تعديل خود خواهى هايش برنداشته است، و با در نظر گرفتن اين كه براى حفظ ارزش هاى والاى انسانى نتوانسته است قانون 'هدف وسيله را توجيه مى كند' را طورى معنى كند كه انسانيت را قربانى هوى و هوس قدرت پرستان نكند، و با در نظر داشتن اين كه هنوز نتوانسته است به آن مرحله برسد كه از آلام ديگران رنج ببيند، با اين اوصاف، ادعاى تكامل براى كسى خوشايند است كه بتواند با به كار بردن اين اصطلاح، قدرت و امتيازى براى خود اثبات كند. خداوندا، اين موجود چگونه ادعاى حركت در مسير تكامل مى كند، با اين كه در هر فرد و جامعه اى كه احساس ضعف مى كند، تاخت و تاز را بر سر او شروع مى كند؟ بى دليل نيست كه اغلب انقلاباتى كه در جوامع به وجود آمده، بدون فاصله ى زمانى زياد، مورد هجوم همسايه هاى نزديك يا دور از اقليم آن جامعه ى انقلابى واقع شده است، چرا؟ براى اين كه انقلاب و تحول، آن جامعه را ضعيف كرده و اقويا اكنون مى توانند آن را به سود خود متلاشى كنند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آرى، همه ى اينها دليل حركت تكاملى تاريخ انسانى است! در روزگار ما كه اوايل قرن پانزدهم هجرى و اواخر قرن بيستم ميلادى است، تكامل به اوج خود رسيده است. مى گويند: بشر براى نابودى خودش، قدرتى بيش از قدرت سى بار كشتن همه ى انسان ها و متلاشى كردن كره ى زمين تهيه ى كرده است! آرى، براى آن انسان ها كه حركت در مسير اخلاق و ارزشهاى والاى انسانى و ارتباط با عالم ملكوت الهى و قرار گرفتن در جاذبه ى كمال، تنزل و ارتجاع و سير قهقرايى تلقى شود، نابودى از صفحه ى و جود هم تكامل محسوب مى شود!
    چشم باز و گوش باز و اين عما حيرتم از چشم بندى خدا


    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 01-12-2022 در ساعت 20:10
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آنچه كه با نظر به مجموع سر گذشت بشرى و موجوديت طبيعى و مغزى و روانى بشر به دست مى آيد، اين است كه حركت بشر در مسير تكاملى در تاريخ، يك مسئله مبهم و غيرقابل توضيح و اثبات است. زيرا آنچه كه همگان مشاهده مى كنيم، گسترش تفكرات و تصرفات انسان در طبيعت، و نفوذ به بعضى از سطوح با اهميت آن است كه تا كنون از ديدگاه علمى، مخصوصا در دو قرن اخير، به دست آمده و بسيار چشمگير بوده است. اما آيا اين گسترش و نفوذ را كه همه ى ارزش ها و عظمت هاى انسانى را زير پا گذاشته است، مى توان تكامل ناميد؟ پاسخ مثبت به اين سئوال، خوش بينى غير عاقلانه اى مى خواهد.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ضرورت تفكيك ميان عامل ضرورى تاريخ و عامل تعيين كننده كيفيت تاريخ

    يك اشتباه بزرگ از بعضى از صاحب نظران كه در فلسفه ى تاريخ كار كرده اند، ديده مى شود كه بايد مورد توجه قرار گيرد و مرتفع شود. آن اشتباه اين است كه عامل ضرورى تاريخ را با عامل تعيين كننده ى كيفيت تاريخ يكى دانسته و آن دو را از يكديگر تفكيك نكرده اند! براى توضيح ضرورت تفكيك دو عامل مزبور از يكديگر، بايستى به خود پديده ى حيات توجه كنيم. عوامل مربوط به اين پديده، بر دو قسم عمده تقسيم مى شوند:

    قسم يكم. عوامل وجود و ادامه ى حيات است. مانند تنفس از هوا، اعتدال و صحت مزاج، خوردن و آشاميدن و امثال اين واقعيات كه بدون آنها حيات آدمى در معرض نابودى است. فرا گرفتن صنعت، دانش، شكست، پيروزى، شجاعت، زبونى، تكيه بر غير، استقلال، منش هنرى، منش قضايى، منش سياسى، منش روحانى، منش مديريت و غير ذلك. اين نوع عوامل در تعيين كيفيت حيات، نقش اساسى را بازى مى كنند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قسم يكم از عوامل، فقط ادامه ى حيات آدمى را به عهده دارند و بدون آنها، حياتى وجود ندارد. در صورتى كه قسم دوم، چگونگى حيات را مشخص مى كند. هر يك از پديده هاى بالا "صنعت، دانش..." رنگ خاصى به حيات آدمى مى بخشد كه پديده هاى ديگر، آن رنگ را نمى بخشد. كيفيت آن زندگى كه با حداقل وسايل معيشت ادامه مى يابد "فقر"، غير از زندگى با تمكن از همه ى وسايل معيشت و پديده هاى تجملى و رفاه و كامكارى است.

    تاريخ بشرى هم به يك دليل شبيه به حيات آدمى است، يعنى از دو نوع عامل بر خوردار است. عامل ضرورى براى به وجود آمدن و تشكل اجزا و عناصر تاريخ، و عامل تعيين كننده ى كيفيت تاريخ.

    نوع اول. عامل ضرورى به وجود آمدن و تشكل تاريخ، همان عامل طبيعى و روانى حوادث و تحولاتى است كه در تاريخ به وجود مى آيد و معلولات خود را كه حوادث و تحولات تاريخى است، به دنبال خود مى آورد. در تاريخ، مردم جوامع بشرى دست به كشاورزى زده اند. علت اين جريان در تاريخ، نياز مردم به غلات و ديگر محصولات بوده است كه زندگى مادى مردم بدون آنها امكان ناپذير است. همچنين، مردم در طول تاريخ، براى خود، خانه ها و مساكن ساخته اند، سدها كشيده اند،

    معادن استخراج كرده اند، از حيات خود در برابر عوامل مزاحم طبيعت و درندگان همنوع خويش دفاع كرده اند، مسافرت هاى طولانى در خشكى ها كرده، درياها را در نورديده اند. اينها يك عده نمودهاى طبيعى هستند كه ناشى از علل ضرورى حيات انسان ها در تاريخ است.

    اصل فعاليت هاى اقتصادى و قوانين و تعهدات حقوقى و اجراى سياست هاى لازم، همه و همه، ناشى از عوامل ضرورى تشكل اجزا و عناصر تاريخ بوده و هست. نكته اى را كه بايد در اين قسم از عوامل مورد توجه قرار بدهيم، اين است كه عوامل ضرورى به وجود آمدن اجزا و عناصر تشكيل دهنده ى تاريخ، نمى تواند بازگوكننده ى كيفيت تاريخ و نمودها و اجزا و عناصر آن بوده باشد. زيرا نشستن در يك مسكن كه ضرورى حيات است، نمى تواند چگونگى حيات را، مثلا خوش بينى، هنر گرايى، انتخاب عقيده ى خاص اقتصادى، سياسى، حقوقى، فلسفى، فرهنگى و غير ذلك را تعيين كند. همچنين است، خوراك و پوشاك و آشاميدنى ها و ديگر عوامل تنظيم معيشت مادى.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 12-12-2022 در ساعت 13:20
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    براى توضيح عامل تعيين كننده ى چگونگى حيات "نوع دوم"، انسان را در دو موقعيت عمده مطرح مى كنيم.

    براى تعيين عامل كيفيت حيات، ماهيت و مختصات خود انسان است

    اساسى ترين عامل تعيين كننده ى كيفيت حيات يك انسان، با نظر به ماهيت و مختصات او، عبارت است از من ايدآل "من مطلوب" او، كه در اين زندگانى آن را ساخته و محور همه ى شئون حياتى خود تلقى كرده است. اگر من مطلوب يك انسان، علاقه مند و عاشق ثروت و مال دنيا باشد، قطعى است كه چنين انسانى، به هر كس و به هر چيزى بنگرد و با هر كس و هر چيزى ارتباط بر قرار كند، بر مبناى ثروت و مال دنيا خواهد بود. تابلوى هنرى بسيار زيبا براى او از اين جهت جالب است كه اگر آن را مثلا هزار تومان خريده است، مى تواند دو هزار تومان بفروشد. كتاب خطى را كه در مفيدترين و ضرورى ترين موضوعات علمى نوشته شده است، بايد با كمال دقت و علاقه حفظ كرد، زيرا هر چه زمان بر او بگذرد به قيمتش افزوده مى شود. اگر چنين كتابى به دست مردى محقق بيفتد كه بتواند هزاران مشكلات بشرى را با محتويات آن كتاب حل و فصل كند، جامعه يا جوامعى را به سعادت برساند، آن انسان صاحب كتاب، كه من مطلوبش فقط افزايش ثروت را مى خواهد، آن كتاب را به هيچ وجه از دست نخواهد داد، اگر چه سعادت ميلياردها انسان را بر آورده كند. زيرا او پول مى خواهد و انسان ها اشتباه مى كنند كه در فكر سعادت خود يا منتفى كردن دردهاى خويش هستند. براى اين حيوان وقيح، شرابى كه با كهنه شدن به قيمتش افزوده مى شود، با چنين كتابى كه با گذشت زمان بر ارزش پولى آن اضافه مى شود، تفاوتى ندارد! آن انسانى كه من مطلوب او شهرت اجتماعى مى خواهد، كيفيت حيات خود را طورى مى سازد كه مطلوب اجتماعش باشد. همچنين كسى كه من مطلوب او سلطه و قدرت خواهى است، كيفيت حيات او همان حيوان قدرتمند لوياتان، به اصطلاح هابس، است. او مى خواهد از همه ى ابعاد حيات بر ديگران و بر زمين و آسمان مسلط شود و ديگر هيچ!

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بنابراين، اگر كسى بخواهد كيفيت حيات يك انسان را در طول تاريخ زندگى اش بفهمد، بايد تمام كوشش و فعاليت خود را صرف شناخت من مطلوب وى كند، و اين حقيقت را به دست بياورد كه من مطلوب او چه مى خواسته و آرمان اصيل او چه بوده است. لذا، اگر بر فرض، يك انسان هزاران سال زندگى كند و داراى من مطلوب مخصوصى باشد، براى شناخت كيفيت حيات او در آن هزاران سال، بايد سراغ شناسايى من مطلوب او را گرفت.

    براى تعيين عامل كيفيت حيات انسان ها در حال زندگى دسته جمعى

    عمل كيفيت حيات انسان ها در حال زندگى دسته جمعى، بسيار پيچيده تر از عامل كيفيت حيات انسان ها در حال زندگى فردى است. به همين دليل است كه در تعيين عامل اين كيفيت، آرا و عقايد مختلف و متعددى ابراز شده است. اهميت اين عامل به قدرى است كه مى توان گفت با شناختن آن، موثرترين گام را در راه پيدا كردن عامل تعيين كننده ى تحولات تاريخ و رويدادهاى آن برداشته ايم. عده اى از نويسندگان، آن اندازه كه در تاثير اجتماع بر فرد مى انديشند، به همان اندازه در تعيين عامل كيفيت حيات انسان ها در حال زندگى دسته جمعى نمى انديشند. اگر چه آنان صريحا نمى گويند كه علت اساسى اين طرز تفكر چيست؟ ولى مى توان حدس زد كه شدت تغييرات و تحولات عارضه بر اجتماعات، كه معلول باز بودن نظام "سيستم" زندگى اجتماعى است، براى آنان، مانع تعيين قطعى عامل يا عوامل كيفيت زندگى جمعى است. براى ورود به تحقيق كافى درباره ى اين مسئله، ضرورى است كه ما دو نوع كيفيت را در زندگى جمعى از همديگر تفكيك كنيم:

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 16-12-2022 در ساعت 14:23
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1. كيفيت اولى، كه عناصر ضرورى زندگى است.

    2. كيفيت ثانوى، كه عبارت است از روابط انسان ها و گروه هاى اجتماعى با يكديگر، و فرهنگ و طرز تفكرات و آرمان ها و برداشت هاى آنان از زندگى و ارزش هاى متنوع آنان و غير ذلك.

    دريافت عامل تعيين كننده ى كيفيت اولى حيات جمعى، ساده تر و روشن تر از كيفيت ثانوى است. زيرا عامل اساسى اين كيفيت، لزوم هماهنگى در اراده ها "مى خواهم ها"، به وسيله ى تعديل آنها، براى به وجود آوردن زندگى جمعى است. البته هر اندازه هماهنگى و تعديل اراده هاى مردم جامعه منطقى تر بوده باشد، زمينه براى بروز كيفيت عالى تر در زندگى جمعى آماده تر خواهد بود. اين عامل اساسى كه متاسفانه غالبا مورد توجه جدى قرار نمى گيرد، به قدرى از اهميت برخوردار است كه مى توان گفت بدون اين عامل، اگر چه سطح ظاهرى جامع آرام و منظم بوده باشد، آرامش جامعه مانند كوه آتشفشان است كه عوامل انفجار و تخريب را در درون خود داراست. در چنين اجتماعى، به اضافه ى اين كه آرامش و نظم و هماهنگى جبرى پايدار نبوده و همواره در معرض طوفان ها و انواعى از اختلالات است، طعم حقيقى حيات قابل دريافت نيست، نتيجه ى كيفيت هاى ثانوى چنين جوامعى هم طبيعى نبوده و ساختگى خواهد بود "اگر تاريخ يك جامعه و ملتى با كيفيت هاى ثانوى ساختگى امتداد پيدا كند، هر تفسير و تحليلى كه درباره ى چنين تاريخى ابراز شود، بى اساس بوده و قابل قبول نيست". بنابراين، اين اصل را بايد مورد توجه قرار بدهيم كه معناى هماهنگى اراده ها كه به وسيله ى تعديل آنها به وجود مى آيد، بر دو قسم عمده تقسيم مى شود:

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قسم يكم.

    تعديل جبرى كه محصول آن هماهنگى جبرى است كه متاسفانه در اكثريت قريب به اتفاق جوامع در طول تاريخ حاكميت داشته است. نهايت امر اين است كه اشكال تعديل جبرى براى گروه هاى اجتماع، مختلف بوده است.

    قسم دوم.

    تعديل طبيعى كه محصول آن، هماهنگى طبيعى است. ملاحظه مى شود كه ما تعبير: 'تعديل طبيعى و هماهنگى طبيعى' به كار برديم. مقصود از طبيعى در اين مورد، اختيار ناشى از آگاهى كامل و اراده و تصميم ناشى از حد اعلاى به فعليت رسيدن استعدادها نيست، زيرا چنين اختيارى، نه تنها در اكثر انسان ها به وجود نمى آيد، بلكه اقليتى كه توانسته باشد چنين اختيارى را به دست بياورد، از نظر كميت بسيار محدود هستند. بلكه منظور ما از تعديل طبيعى و هماهنگى طبيعى، مراعات حد متوسط اراده هاى مردم جامعه است، كه مردم در آن تعديل، احساس ظلم و جور نكنند. اكنون ببينيم معناى تعديل اراده ها كه به عنوان عامل تعديل كننده ى كيفيت اولى يك جامعه معرفى كرديم، چيست؟

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 30-12-2022 در ساعت 18:00
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نمونه اى از تعديل ها را در اين جا براى روشن شدن مسئله مى آوريم:

    1. در زندگى جمعى تقسيم كار ضرورى است. اگر اشخاصى بخواهند كارها را در اختيار خود بگيرند يا تقسيم كار را طورى قرار بدهند كه به ضرر جامعه تمام شود، بدون ترديد، جامعه، اراده ى آن اشخاص را محدود كرده و با نظر به كل مصالح جامعه، آن را تعديل خواهد كرد.

    2. در زندگى جمعى، مالكيت نامحدود امكان ناپذير است. زيرا مواد مفيد براى زندگى، محدود، و تدريجا در اختيار انسان ها قرار مى گيرد. فرض تجويز نامحدود بودن مالكيت، تزاحم و تصادم ميان افراد و گروه هاى جامعه را قطعى خواهد كرد.

    3. دو پديده ى جلب لذت و منفعت شخصى و فرار از الم و ضرر شخصى، به عنوان گسترده ترين عوامل و انگيزه هاى حركت افراد در جامعه است. نيز اين دو پديده، اساسى ترين عامل حيات طبيعى انسان هاست، تا آن مرحله كه حيات طبيعى، تحت مديريت خرد و روح آدمى درمى آيد. آدمى با وصول به اين مرحله، نخست لذت و منفعت ديگران را هم در زندگى خود به حساب مى آورد. يعنى مادامى كه دو پديده ى مزبور موجب درد و ضرر ناگوار براى حيات او نباشد، آن دو را براى آنان مى خواهد، چنان كه براى خود مى خواهد. همچنين درد و ضرر ديگران را نمى خواهد، چنان كه آن دو را براى خويشتن نمى خواهد. سپس او مى تواند به مرحله اى عالى تر وارد شود كه بدون ورود به آن، رشد و كمالى وجود ندارد. در اين مرحله، روح انسانى درمى يابد كه عظمت نيكى ها بالاتر از آن است كه در معرض معامله گرى در برابر لذت و منفعت قرار بگيرد.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 4 از 14 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi