آيا تاريخ در مسير تكاملى حركت مى كند
ادعاى حركت انسان در مسير تكاملى، با ناتوانى او از مهار كردن قدرت "كه اگر به دستش آورد، همواره آن را در تخريب و از بين بردن هر فرد و جامعه اى به كار مى اندازد" يك ادعاى مسخره است. ادعاى حركت انسان در مسير تكاملى، با در نظر داشتن اين كه هنوز انسان نتوانسته است لذايذ خود را بدون اين كه به آلام ديگران تمام شود، تنظيم كند، و بادر نظر داشتن اين كه حتى يك قدم در راه تعديل خود خواهى هايش برنداشته است، و با در نظر گرفتن اين كه براى حفظ ارزش هاى والاى انسانى نتوانسته است قانون 'هدف وسيله را توجيه مى كند' را طورى معنى كند كه انسانيت را قربانى هوى و هوس قدرت پرستان نكند، و با در نظر داشتن اين كه هنوز نتوانسته است به آن مرحله برسد كه از آلام ديگران رنج ببيند، با اين اوصاف، ادعاى تكامل براى كسى خوشايند است كه بتواند با به كار بردن اين اصطلاح، قدرت و امتيازى براى خود اثبات كند. خداوندا، اين موجود چگونه ادعاى حركت در مسير تكامل مى كند، با اين كه در هر فرد و جامعه اى كه احساس ضعف مى كند، تاخت و تاز را بر سر او شروع مى كند؟ بى دليل نيست كه اغلب انقلاباتى كه در جوامع به وجود آمده، بدون فاصله ى زمانى زياد، مورد هجوم همسايه هاى نزديك يا دور از اقليم آن جامعه ى انقلابى واقع شده است، چرا؟ براى اين كه انقلاب و تحول، آن جامعه را ضعيف كرده و اقويا اكنون مى توانند آن را به سود خود متلاشى كنند.