صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 132

موضوع: تاریخ از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با نظر به آيات قرآنى فوق و جملاتى كه از نهج البلاغه آورديم، به خوبى روشن شد كه مشيت بالغه ى تشريعى خداوندى اين است كه فساد و افساد در روى زمين منتفى شود، و انسان ها بتوانند بدون اضطراب و آلودگى به كثافت ها و ستمكارى ها زندگى كنند. اين مشيت خداوندى از انسان ها يك عمل تعبدى محض نمى خواهد، بلكه او حيات انسان ها را مى خواهد، كه با فساد در روى زمين، قطعا مختل مى شود. ممكن است در اين مورد گفته شود: اگر افساد يكى از مختصات طبيعت انسانى بوده باشد، چنانكه از سئوال فرشتگان در حكمت خلقت آدميان برمى آيد: 'آيا قرار مى دهى "مى آفرينى" در روى زمين كسى را كه فساد در آن به راه خواهد انداخت و خون ها خواهد ريخت.' [ سوره ى بقره، آيه ى 30. ]
    آيات و روايات وارده در لزوم منتفى كردن فساد از روى زمين، چه نفعى خواهد داشت؟ پاسخ اين سئوال روشن است، زيرا فرشتگان نگفتند: 'آيا مفسد در روى زمين مى آفرينى؟'
    بلكه سئوال اين بود كه خدايا در روى زمين كسى را مى آفرينى كه فساد خواهد كرد و خون ها خواهد ريخت. چنانكه اين آيه دلالت نمى كند بر اينكه هدف از خلقت آدميان، فساد و خونريزى بوده است، همچنين دلالت نمى كند كه انسان ذاتا مفسد و خونريز است. بلكه در طبيعت او هر دو استعداد افساد و اصلاح و خونريزى و احيا وجود دارد، و در اين طبيعت كه داراى هر دو استعداد است، بعضى از افراد اصلاح و بعضى ديگر افساد را به جريان مى اندازند.
    روشن ترين دليل اين مدعا، مشاهده ى خود انسان هاست. مى بينيم نه تنها همه ى انسان ها حيوانات خون آشام نيستند و نه تنها از آدمكشى شديدترين وحشت را دارند و حتى حاضر نيستند جراحتى سبك و قابل تحمل به يك انسان، بلكه به يك حيوان وارد بياورند، بلكه مى بينيم افسادهاى مخرب و خيلى ناشايست و ناگوار، از افراد كمى كه به كلى وجدان خود را سركوب كرده اند، سر مى زند. افساد فرعونى و چنگيزى و تيمورى و ماكياولى در اقليت است، اگر چه اثر و نتيجه ى آن گسترده و فراوان است. به هر حال افساد در ذات هيچ تبهكارى، به طورى كه مجبور به آن باشد، وجود ندارد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در مبحث شماره ى 18 "نظرياتى كه به عنوان عامل محرك تاريخ تاكنون ارائه شده است" گفتيم سه عامل از عوامل فوق "خدا، انسان، آنچه كه مفيد به حال انسان هاست"، اساسى ترين عوامل محرك و ايجادكننده ى كيفيت هاى اوليه و ثانويه و هويت اصلى تحولات و رويدادهاست. مسائل مربوط به مشيت و عمل خدا را تحت عنوان '1. خدا' مطرح كرديم.
    2. انسان. يك فرد از انسان مى تواند مديريت حيات خويش را داشته باشد. معناى اين جمله چنين است كه انسان داراى نفس "من، شخصيت" است و اين نفس، او را در رابطه با جهانى كه در آن زندگى مى كند و در رابطه ى اجتماعى كه با مردم آن اجتماع به طور دسته جمعى حركت مى كند و در رابطه با خدا كه خود را از او و به سوى او مى بيند، توجيه مى كند. از آغاز تاريخ تاكنون، افرادى از انسان ها، جمعيت هايى را اداره مى كنند و سرنوشت آنان را در زندگى به دست مى گيرند، مانند امرا و روسا. همچنين افرادى از انسان ها ابعاد معنوى جمعى را اداره مى كنند و سرنوشت فرهنگ و تعليم و تربيتى اجتماع را به عهده مى گيرند. به طور كلى، شخصيت هاى بزرگى در جوامع بروز مى كنند و خواه ناخواه، چه مردم آگاه باشند يا نباشند، در توجيه حيات آنان موثر هستند. اگر كسى اين انواع مديريت را كه گفتيم منكر شود، ما سخنى قابل گفتن با چنين شخصى نداريم. انسان ها با اين مديريت و مقاومت در برابر عوامل جبرى مخرب است كه در گذرگاه قرون، انواعى بى شمار از ابعاد و سطوح طبيعت را شناخته و خود خويشتن را در آن ابعاد و سطوح گسترده است، به نحوى كه گويى طبيعت ساخته ى خود اوست. نيز انسان در اين گذرگاه بس طولانى، با انواعى از روابط، با همنوعانش به زندگى خود ادامه داده است. آيا با چنين قدرت و فعاليت فكرى و عضلانى كه بشر را از آغاز تاريخ به موقعيت كنونى رسانده است، باز مى توان گفت انسان در به وجود آوردن تاريخ خود نقشى ندارد و عامل محرك تاريخ، مثلا، محيط طبيعى اوست؟ يا عامل محرك تاريخ فعاليت جبرى غريزه ى جنسى اوست؟ يا عامل محرك تاريخ كرات آسمانى هستند؟
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 01-03-2024 در ساعت 17:15
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به نظر مى رسد اگر چه ابرازكنندگان اينگونه نظريات، قصد بيان واقعيات را دارند و نمى خواهند خويشتن و ديگران را فريب دهند، ولى اينان بدون توجه، انسان را سركوب مى كنند و او را آلت و ابزار بى اختيار عوامل جبرى كه از انسان كوچك ترند، مى كنند. اگر انسان اسير محيط طبيعى و اجتماعى خويشتن بود، آيا مى توانست از غارهاى آغاز زندگى خود "به اصطلاح باستان شناسان" بيرون بيايد و راهى كهكشان ها و رهسپار اعماق اقيانوس ها شود و به ديار ذرات بنيادين طبيعت، مانند الكترون ها، مسافرت كند؟
    حتى كسانى كه مى گويند تاريخ بشرى ساخته شده ى مسائل اقتصادى است كه خود انسان را اجبارا اداره مى كند، و كيفيت هاى اوليه و ثانويه ى تاريخ او را مى سازد، اگر چه در فلسفه و تفسير تاريخ با قصد واقع بينى وارد مى شوند، ولى ناآگاهانه انسان را تسليم عوامل جبرى كه ساخته ى خود اوست، مى كند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    يك مثال ساده و لطيفى مى تواند مقصود ما را در اين مورد توضيح بدهد. يكى از اساتيد رياضيات در جامعه ى ما كه از طرح كردن مسائل شگفت انگيز خيلى لذت مى برد و شايد واداشتن مردم به تعجب را هدف اصلى زندگى خود قرار داده بود، در يكى از سخنرانى هاى خود گفته بود: سلطه ى كامپيوترها بر جوامع انسانى به حدى شدت پيدا خواهد كرد كه مردم حتى خنده ها و گريه ها و تفكرات و احساسات و تخيلات خود را هم در اسارت كامپيوتر قرار خواهند داد. بدين ترتيب اراده و جهت آن را هم كامپيوترها تعيين خواهد كرد. در نتيجه انسان ها مبدل به يك عده اجزاى ناآگاه و بى اراده اى در صحنه ى طبيعت خواهند شد! يكى از دانشجويان در همان موقع از جاى برمى خيزد و مى گويد: استاد عزيز، به ياد داشته باشيد كه كليد كامپيوترها در دست خود انسان است و انسان در آن موقع كه احساس كرد جبرا به وسيله ى كامپيوتر معدوم مى شود، با جبر قوى ترى، به وسيله ى مهار كامپيوترها، به وجود خود ادامه خواهد داد. آن استاد رياضى "كه فقط با داشتن مقدارى از شناخت هاى رياضى خو را در همه ى علوم و فلسفه ها صاحب نظر مى ديد، در حالى كه يك روز پس از آن كه اينجانب در دانشكده ى علوم تهرانى سخنرانى كرده بودم، به من گفت: 'من هيچ فلسفه نخوانده ام'" ساكت مى شود و دنبال بحث را نمى گيرد.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-03-2024 در ساعت 15:34
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خلاصه ما نبايد عظمت وجودى انسان را تا حد كرم پيله پايين بياوريم و بگوييم او اسير بافته ها و ساخته ها و ابزارهايى است كه خودش آنها را ساخته است.
    البته اين نكته را فراموش نمى كنيم كه مى توان بعضى از انسان ها را براى هميشه ، و همه ى انسانها را به مدتى محدود، با تلقين و فريب اسير جبرى ساخته و پرداخته ى خود آنان قرار داد، ولى همه ى انسان ها را براى هميشه نمى توان اسير جبر همه چيز كرد.
    خلاصه، ناديده انگاشتن قدرت و اراده و انديشه ى انسان در تشكيل تاريخ خويشتن، به اضافه ى اينكه به وى، هواى قهوه خانه هاى نيهيليستى "هيچ و پوچ گرايى" مى دهد، رسالتى در تحقير انسان را از خود نشان مى دهد كه برنامه ى اساسى آن اين است كه اى انسان، بنشين تا عوامل جبرى كه در برابر قدرت و اراده و انديشه ى تو داراى توانايى نبوده و امكان تسليم شدن در برابر تو را داشت، بيابند و موجوديت مادى و معنوى تو را بسازند!
    برخى از نويسندگان درباره ى فلسفه و تحليل تاريخ، كه اصرار در تسليم كردن انسان به عوامل ناآگاه و بى اراده ى محيط و اجتماع و عوامل مربوط به آن دو را دارند، به نظر بزرگ تر از آن مى نمايند كه واقعا عظمت و اهميت قدرت و اراده و انديشه ى انسان را نشناخته باشند، و در نتيجه دست و پاى انسان را با زنجير پولادين ساخته شده هاى خود انسان، بسته و تسليم قدرت پرستان خودكامگى جوامع كنند! آيا بيل و كلنگ ديروزى و كامپيوتر امروزى كه هر دو ساخته شده ى فكر و دست بشرى است، مى تواند انسان را پيرو خود كرده و حقيقت و كيفيت اوليه و ثانويه ى تاريخ او را بسازند، ولى خود انسان كه به وجود آورنده ى بيل و كلنگ ديروزى و كامپيوتر امروزى است، نتواند راهى را كه در پيش گرفته است ببيند و بشناسد و انتخاب كند؟! آيا مفاهيمى مانند دموكراسى، به عنوان مبناى اصلى سياست، حقوق پيرو مردم به عنوان مبناى بهترين حقوق مردمى، اقتصاد اجتماعى با ارشاد معقول از ناحيه ى مديريت ها، طرز تفكر 'خودسازى انسان' در فلسفه ها و غير ذلك، كه به عنوان عالى ترين آرمان هاى بشرى تلقى شده اند، نمى توانند تاثير انسان را در تشكيل تاريخ خود اثبات كند؟
    يك بحث بسيار مهمى كه در اين مورد بايد در نظر داشت و نبايد مورد غفلت قرار بگيرد، اين است كه:

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    كميت و كيفيت دخالت و تاثير انسان در تشكيل تاريخ


    تعيين دقيق كميت و كيفيت دخالت و تاثير انسان در تشكيل تاريخ خود، اگر امكان ناپذير نباشد، حداقل بسيار بسيار دشوار است. زيرا چنان كه در مباحث اوليه ى اين رساله گفتيم، هم نظام "سيستم" موجوديت مغزى و روانى انسان در حال انفرادى و اجتماعى، و هم نظام اجتماع و محيط و منظومه ى شمسى مربوط به كيهان كه در آن زندگى مى كند، باز بوده و قابل بستن نيست "مگر با اعمال قرار داد و قدرت و زور، آن هم براى مدتى در حيطه ى اجتماع". مسلم است كه واحدها و جرياناتى كه در يك نظام "سيستم" باز، مشغول فعاليت اند، همواره در معرض دگرگونى هستند، لذا به هيچ وجه از ديدگاه علمى نمى تواند سرنوشت كمى و كيفى جريانات و واحدهاى فعال در يك نظام باز را تعيين و مشخص كرد. به همين علت است كه همواره تفسير و تحليل رويدادهاى مهم در تاريخ، مانند بروز تمدن ها و زوال آنها و ظهور و اعتلا و سقوط امپراطورى ها و شكوفايى و پژمردگى فرهنگ ها، جز با تخمين و احتمال و 'شايد' و 'ممكن است' و غير ذلك تفسير و تحليل نمى شود.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 20-03-2024 در ساعت 20:12
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با اين حال، انديشه و اراده ى انسان ها، در هر مقطعى از تاريخ، توانسته است آمال و اهداف و وسايل واقعى حيات خود را درك كرده و براى به دست آوردن آنها اقدام كند، كه گاهى در حركت خود موفق و گاهى ناموفق بوده است. در آن صورت كه ناموفق بوده است، اشتياق به آن واقعيات، مانند آتش زير خاكستر بوده است كه بادهاى رويدادهاى محاسبه نشده براى بازيگران صحنه ى اجتماع، كه عامل ناموفق بودن مردم بوده اند، از راه رسيده، خاكسترها را بر كنار كرده و آتش اشتياق را نمودار كرده و به فعاليت واداشته است.
    3. آنچه كه مفيد به حال انسان هاست. همه ى موضوعات و رويدادهايى كه چه از طرف طبيعت و چه از ناحيه ى خود نوع انسانى، به انسان روى مى آورند و با وى در حال تاثير و تاثر قرار مى گيرند، بر دو نوع عمده تقسيم مى شوند:


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نوع يكم


    امورى هستند كه بروز مى كنند و به وجود مى آيند و زمانى نسبتا كم و بيش، ولى محدود، در ارتباط با انسان قرار مى گيرند و سپس از منطقه ى ارتباط بيرون مى روند.
    نوع دوم
    امورى هستند پايدار و ملايم هويت انسانى، در هر دو قلمرو مادى و معنوى انسان. اين امور به علت منفعتى كه براى موجوديت مادى يا معنوى او دارند، پايدار مى مانند و اگر هم در معرض دگرگونى ها قرار بگيرند، مطلوبيت ماهيت خود را از دست نمى دهند. البته منظور از منفعت در اين مورد، اعم از منافع گوناگون مادى و اقسام مختلف منافع معنوى است.
    اين منفعت نه تنها بايد مزاحم اصول بنيادين حيات انسانى نباشد، بلكه بالضروره بايد ملايم و بر پا دارنده ى اصول مزبور بوده باشد. لذا فرهنگ هايى كه به وجود مى آيند و زمانى يا از بعضى جهات براى انسان لذت بخش و سودمند بوده و سپس عامل ضرر به انسان ها هستند، و يا نفع بعضى جهات آنها موجب ضرر بزرگ ترى به جهات ديگر مى شود، دير يا زود از صحنه ى حيات انسان ها رخت برمى بندند و منتفى مى شوند.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 26-03-2024 در ساعت 17:02
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    منفعت گرايى در فلسفه تاريخ


    گمان نمى رود خردمندى پيدا شود و در نفع گرايى انسان ها كمترين ترديدى داشته باشد. چنانكه گريز از ضرر براى انسان ها به عنوان يك اصل كاملا جدى مطرح است. منفعت در قرآن مجيد، با صراحت كامل مورد تذكر قرار گرفته است. از آن جمله:
    1. 'قطعا، در آفرينش آسمان ها و زمين و تعاقب شب و روز و كشتى كه در دريا به نفع مردم حركت مى كند و در آن آب كه خداوند از آسمان فرستاده و زمين را بعد از مرگش حيات مى بخشد و در اينكه از هر نوع جنبنده در روى زمين منتشر ساخته و در وزش بادها و ابر مسخر ميان آسمان و زمين، آياتى است براى مردمى كه تعقل مى نمايند.' [ سوره ى بقره، آيه ى 164. ]
    2. 'و اما آنچه كه براى مردم نفع مى رساند، در روى زمين مى ماند.' [ سوره ى رعد، آيه ى 17. ]
    3. 'و چهارپايان را آفريد. در آن چهارپايان براى شما وسيله ى گرمى "مانند پشم" و منافعى است و از آنها مى خوريد.' [ سوره ى نحل، آيه ى 5. ]
    4. 'اعلان كن در مردم وجوب حج را، در حال پياده و سوار بر شترهاى لاغر به سوى تو خواهند آمد. از هر راه دور مى آيند تا منافعى را كه براى آنان است مشاهده كنند و نام خداوندى را ذكر كنند...' [ سوره ى حج، آيه ى 27. ]
    5. 'و قطعا براى شما درباره ى چارپايان عبرتى است. ما شما را از آنچه كه در شكم هاى آنهاست "از شيرهايشان" سيراب مى كنيم و براى شماست در آن چارپايان منافعى فراوان و از آن ها مى خوريد. و بر آن چارپايان و بر كشتى حمل مى شويد.' [ سوره ى مومنون، آيات 22 -21. ]
    خداوند در سوره ى يس، آيه ى 73، سوره ى غافر، آيه ى 80، سوره ى حديد، آيه ى 25 نيز موضوع منافع را گوشزد كرده است. كلمه ى خير در آيات قرآنى به هر دو معناى خير مادى و خير معنوى آمده است. از آن جمله:
    'و قطعا انسان در محبت خير شديد و مقاوم است.' [ سوره ى عاديات، آيه ى 8. ]
    'و هر چه كه از خيرات انفاق كنيد قطعا خداوند به آن داناست.' [ سوره ى بقره، آيه ى 273. ] در بعضى آيات ديگر، محبت شديد به مال كه نوعى خاص از نفع است، تذكر داده شده است. از آن جمله:
    'و شما مال را بسيار دوست مى داريد.' [ سوره ى فجر آيه ى 20. ]
    ما در اين مبحث، به تفصيل تعريف نفع و منفعت كه به لغت فارسى سود گفته مى شود، نمى پردازيم، و به بيان دو مفهوم بسيار روشن كه در ذهن همگان وجود دارد، قناعت مى كنيم:
    مفهوم يكم. هر چيزى كه به حالى از حالات انسانى مفيد باشد، آن را نافع و سودبخش و سودمند مى نامند، خواه در برابر آن، كار و كالا يا قيمتى پرداخته باشد يا نه. مانند نور و حرارت آفتاب و هواى قابل استنشاق در روى زمين. همچنين كار و تلاش عضلانى و فكرى در راه وصول به مقاصد مادى و معنوى كه آرمان تلقى شده اند، نافع و سودمند ناميده مى شوند، زيرا اينگونه كار و تلاش مفيد است. البته در نظر داريم كه مفيد بودن اشياء گاهى مربوط به ماهيت خود آنهاست، مانند خوراك گوارا و پوشاك و مسكن مناسب و غير ذلك. گاهى ديگر مفيديت از جنبه ى وسيله بودن اشياء براى وصول به خواسته هاست. مانند پول هايى كه ارزش آنها كاملا اعتبارى "قراردادى" است و مربوط به ماهيت آنها نيست، و مانند كار و تلاش براى آماده كردن زمينه ى وصول به منافع، يعنى آن سودها مستقيما در ماهيت خود اشياء است، چنانكه در بالا متذكر شديم.
    مفهوم دوم. نفع تبادلى كه ناشى از داد و ستد است. نفع به اين معنى عبارت است از سودى كه بيش از آن است كه واگذار كرده و از دست داده است. بنابراين، اگر يك صندلى را كه مثلا صد تومان خريده است، به همان صد تومان بفروشد، يا در برابر آن صندلى مقدارى چوب بگيرد كه قيمتش معادل صد تومان باشد، سودى نبرده است. در اين دو صورت، اگر چه صد تومان پول به عنوان وسيله و مقدارى چوب به قيمت صد تومان، منفعت به مفهوم اول، يعنى مفيد به حال انسان است، ولى منفعت به مفهوم دوم نيست. زيرا در مقابل آنچه كه دريافت داشته است، كالايى داده است كه از نظر ارزش مساوى همان دريافت شده ى او است. اگر فرض كنيم ارزش كار يك بافنده در هشت ساعت، مثلا صد و پنجاه تومان است، اگر چه صد و پنجاه تومان به مفهوم اول منفعت محسوب شود، زيرا مبلغ مزبور به جهت تبديل آن به كار و كالا داراى فايده ى وسيله اى است، ولى بدان جهت كه در برابر آن مبلغ، هشت ساعت انرژى كار مصرف كرده، و فرض اين است كه دستمزد مزبور از نظر ارزش درست معادل همان هشت ساعت كار است، لذا نفع و منفعت به مفهوم دوم، به آن مبلغ دستمزد گفته نمى شود.




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تلاش انسان براى منفعت

    طلب و جويندگى هر دو معناى نفع و منفعت را مى توان به انسان نسبت داد. اين مسئله اى نيست كه جاى ترديد باشد، لذا از بحث و تفصيل درباره ى اثبات آن خوددارى مى كنيم. چيزى كه در اين مورد داراى اهميت است و بايد آن را مورد توجه قرار بدهيم، اين است كه تلاش براى به دست آوردن منفعت به مفهوم اول را، كه مستند به ضرورت و جست و جوى عامل و وسيله ى ادامه ى حيات انسانى است، مى توان به صيانت ذات نسبت داد. يعنى منفعت جويى كه عبارت است از تلاش براى به دست آوردن هر چيزى كه مفيد به ادامه ى حيات است، از فعاليت هاى كاملا طبيعى اصل الاصول صيانت ذات است، كه هيچ كس را ترديدى در آن نيست.

    آيات قرآنى كه بازگو كننده ى متن اصلى همه ى اديان حقه ى الهى است، بر مبناى فطرت اصلى انسان مقرر شده است، اين تلاش را نه تنها محكوم نكرده، بلكه چنانكه گفتيم، براى به دست آوردن آن نيز تشويق و تحريك شديد كرده است. اگر براى منفعت گرايى انسان كيفيت و حد و اندازه اى مقرر نشود، بدان جهت كه خودخواهى آدمى هيچ كيفيت خاص و حد و اندازه اى براى خود نمى شناسد، لذا تا بلعيدن همه ى مواد مفيد و امتيازات دنيا، به نام اصالت منفعت "تيليتارنيسم" پيش خواهد رفت، و هر كس كه بخواهد از اين جهانخوارى جلوگيرى كند، خواهد گفت طبيعت انسانى منفعت گراست و تو مى خواهى بر ضد طبيعت من كه انسان هستم، قيام كنى! اين حركت متاسفانه سراسر تاريخ را به خود مشغول داشته است. داستان غم انگيز آن چنين بوده است كه اقوياى ناآگاه و قدرت پرست، همواره چنين پنداشته اند كه عالم هستى با همه ى مزاياى مفيد و انسان هايش، وسايلى براى ادامه ى حيات مطلوب آنان است و آنان بدون اينكه به زبان بياورند، با كنايه هاى روشن و طرز رفتار خود، اين پندار انسان كش را ابراز كرده اند. ناگوارتر و غم انگيزتر از اين داستان، متفكرنماهايى هستند كه به جاى اينكه براى دفاع از انسان برخيزند و اثبات كنند كه منفعت بيش از ضرورت هاى حيات، نه تنها منفعت نيست، بلكه ضرر است، و در نظر گرفتن نفع ديگران كه عامل بقاى حياتشان است، خود بزرگترين نفع است "به جاى اين راهنمايى"، فلسفه اى به نام اصالت منفعت را پى ريزى مى كنند و مردم را كه اكثرا به جهت عدم تربيت سودجو هستند، و بلكه در برابر سود هوش و عقل از دست مى دهند، مست تر و ناهشيارتر مى سازند! و رسالت خود را كه تعديل حس منفعت خواهى است، به فراموشى مى سپارند. با اين فراموش كارى صدمه اى جبران ناپذير به حيات انسان ها وارد مى آورند، زيرا منفعت خواهى نامحدود و بى حساب، قطعا به ضرر ديگر انسان ها تمام خواهد شد. زيرا:

    ده تن از تو زرد روى و بينوا خسبد همى تا به گلگون مى تو روى خويش را گلگون كنى
    اين ضرر مستقيما به ديگر انسان ها وارد مى شود، و به طور غير مستقيم و در زمانى نسبتا طولانى، سراغ خود انسان منفعت پرست را خواهد گرفت، و بنا بر قانون عليت و يا عمل و عكس العمل:

    اين جهان كوه است و فعل ما ندا سوى ما آيد نداها را صدا
    دمار از روزگار او هم درمى آورد. اين منفعت گرايان و قدرت پرستان نابخرد نمى دانند كه همان شيران به دور از عقل اند كه در سراسر تاريخ، آتش در نيزارهايى مى افروزند كه خود در آنها زندگى مى كنند!

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 08-04-2024 در ساعت 18:28
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi