صفحه 15 از 16 نخستنخست ... 5111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 152

موضوع: گناهان زبان همراه با حکایت های آموزنده

  1. Top | #141

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در حدیث شریفی حضرت جواد الائمه علیه السلام می فرمایند: «عن ابی جعفر الثانی عن آبائی قال»؛ از قول پدران طاهرین شان می فرماید: «قال النبی صلی الله علیه وآله لمّا اسری بی»؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: چون در شب اسراء به معراج رفتم، «رأیت امرأة رأسها رأس خنزیر»؛ زنی را دیدم که سرش سر خنزیر (خنزیر) بود و «بدنها بدن الحمار»؛ و بدن او بدن الاغ بود، «و علیها الف الف لون من العذاب»؛ و بر او هزار هزار رنگ از عذاب های الهی بود، «و سئل ما کان علیها»؛ سؤال کرده شد که این زن، در دنیا چه کاره بوده است و چه فعل زشتی داشتند که عذابش این قدر سخت است؟ «فقال انها کانت نمامة کذابة»؛(1) خطاب آمد این زن در دنیا هم دروغگو بود و هم سخن چین (نمامه)، با یک کلمه حرف یک آتش روشن می کرد و شش ماه بین دو تا برادر را جدایی انداخت، با یک کلمه حرف، خانواده ای را از همدیگر گسیخت.

    ص: 128

    1- 109. بحارالانوار، ج 72، ص 264.
    چند چیز عذاب قبر دارد: «عذاب القبر یکون من النمیمة»؛(1) مولی الموالی حضرت علی علیه السلام می فرمایند: یکی از چیزهایی که باعث عذاب قبر می شود، نمّامی است؛ انسان های سخن چین خود را برای عذاب قبر آماده کنند.

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #142

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در حدیث دیگری پیغمبر بزرگوار صلی الله علیه وآله می فرماید: «ألا انبّئکم بشرارکم؟» آیا شما را خبر بدهم که شرورترین شما کیانند؟ «قالوا بلی یا رسول اللَّه»؛ عرض داشتند، بله یا رسول اللَّه، بگویید شرورترین امّت چه کسانی هستند؟ فرمودند: «المشاؤون بالنمیمة»؛ کسانی که بین مردم سخن چینی می کنند، «المفرقون بین الاحبة»؛ کسانی که دوستان را از یکدیگر جدا می کنند، «الباغون للبراء المعایب»؛(2) کسانی که می کوشند برای انسان های بی عیب، عیب تراشی کنند، این ها شرورترین امّت من هستند.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 16-03-2024 در ساعت 18:15
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #143

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در امالی صدوق رحمه الله از امام صادق علیه السلام مروی است که می فرمایند: «اربعة لایدخلون الجنة»؛ چهار طایفه داخل بهشت نمی شوند، هر چه هم در دنیا حسنات داشته باشند؛ «الکاهن»؛ یکی کاهن ها و جادوگر ها «و المنافق»؛(3) دیگری انسان های دورو و انسان هایی که دلشان با زبان شان دو جور است؛ کسی که برادر دینی اش را با دو زبان ملاقات می کند، - وقتی جلو رویت

    ص: 129

    1- 110. بحارالانوار، ج 72، ص 265.
    2- 111. الکافی، ج 2، ص 369.
    3- 112. امالی، ص 489.
    می رسد، می گوید یک نوکر داری و آن هم من هستم، همین که شروع می کند پشت سرت بدگویی کردن، چنین انسانی منافق است و در قیامت با دو زبان وارد محشر می شود - حضرت در ادامه می فرمایند: «و له لسانان من نار»؛(1) دو تا زبان از آتش دارد؛ چون دو زبان در دنیا داشت. سعی کنید هر چه که هستید همان باشید، حتی در اظهار محبت. حدیث شریفی را در این مضامین دیدم که خیلی برای خود من جالب بود؛ موسی بن جعفرعلیه السلام می فرماید: با پدرم امام صادق علیه السلام از مسجد به سوی خانه آمدیم، در هنگام ورود به خانه به یکی از محبّین پدرم برخورد کردیم، پدرم به او تعارف نکرد، - معمولاً ما وقتی که می خواهیم از یکی جدا بشویم شروع می کنیم به تعارف کردن، خب اگر تعارف واقعاً از دل باشد، خیلی خوب است؛ بفرمایید داخل خدمتتان باشیم، خانه خانه شماست، ما سرایه دار شماییم، ما نوکر شماییم، بعضی جاها هم می کنیم، که بزرگان می گویند: اصلاً انسان متملّق و چاپلوس، انسان نیست، واقعاً انسان نیست. - از ایشان سؤال کردم: پدرجان به این بنده خدا یک تعارف می کردید، ایشان فرمودند: پسرم چرا سخنی را بگویم که دلم به آن تمایل ندارد؟؛ یعنی مثلاً اگر این آقا داخل بیایند، و نمی توانم از او پذیرایی کنم و یا میوه ندارم، می خواهم جایی بروم، یا با دیگری وعده ملاقات دارم و … امّا مردم ما اینجوری نیستند؛ قرار گذاشته با عیالش دکتر برود، رفیقش هم آمده

    ص: 130

    1- 113. امالی، ص 489.
    درب منزل، حالا تعارف می کند جان من بیا تو، فدایت بشوم بیا تو، حالا در دلش هم می گوید خدا کند داخل نیاید، عیال چادر سرش کرده دکتر هم دیرش شده است باید بروند، چرا این گونه است و چرا گفتار با دل یکی نیست؟ دلتان با زبانتان یکی باشد به هر اندازه ای که مردم را دوست دارید به همان اندازه اظهار محبت نمایید، چون بندگان خدا روی اظهار محبت شما حساب باز می کنند.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #144

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    «و مُدمِنُ الخمر»؛(1) سومین طایفه ای که داخل بهشت نمی شوند شرابخوار ها هستند؛ کسانی که دنبال شرب خمر هستند، هنوز هم بعضی جاها هستند، شنیدم چند تا جوان شراب گیرشان نیامده بود، الکل تقلّبی درست کرده و خورده بودند، چند تاشون کور شده، چند تاشون هم مرده بودند، آخر چرا؟؛ یعنی این قدر انسان باید غافل از خدا باشد؟ که نتواند نفس خود را کنترل کند دنبال الکل برود و این بلاها را به سر خودش بیاورد؟ چقدر شارع روی این موضوع، حسّاسیت دارد: می گوید: دختر الکلی را نگیر؛ یعنی آثار سوء الکل روی آن نسل اثر می گذارد، روی اسپرم ها اثر می گذارد و این نسل دیگر نمی تواند دسته گل خوبی، مادر خوبی برای بچه آینده تو باشد، وقتی یک لات عرق خور می میرد زیر تابوتش را نگیر که مردم بفهمند شرب خمر بد است. چهارم: «و القَتّات و هو النّمام»؛(2) چهارمین کسی که به بهشت

    ص: 131

    1- 114. امالی، ص 489.
    2- 115. همان.
    نمی رود و راهش نمی دهند، قَتّات است. که به او نمّام می گویند، یعین کسی که فتنه انگیز و تهمت زن می باشد.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 21-03-2024 در ساعت 18:54
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #145

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حدیث شریفی در بحث تجسّم عمل، در تفسیر نورالثقلین آورده شده است که تفاسیر دیگر نیز آن را نقل کرده اند و آن این است: خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله در خانه معاذ بن جبل نشسته بودند، از محضر حضرت سؤال شد که یا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله این آیه شریفه چه می گوید: «یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً»؟(1) حضرت فرمود: یا معاذ «سألت عن امر عظیم»؛ از امر بزرگی سؤال کردی؛ یعنی حشر مردم در قیامت «ثمّ ارسل عینیه»؛ سپس اشک های حضرت فرو ریخت، دیدگانش افتاد؛ یعنی اشک های حضرت فرو ریخت، سپس فرمودند: ده طایفه از امّت من فردای قیامت به صور مختلف وارد محشر می شوند «فاما الذین بصورة القردة فالقتات من الناس»؛(2) کسانی که به صورت بوزینه وارد محشر می شوند، این ها فتنه انگیزان امّت من و نمّام های امت من هستند. الان هم به صورت بوزینه اند واین چیز تازه ای نیست. آن هایی که خوک وارد محشر می شوند الان هم در همین دنیا خوک هستند. امّا هر کسی نمی تواند ما فی الضمیر شان و شکل واقعی آنها را ببیند، مگر اولیاء حق، مگر آقا سیّد جمال الدین گلپایگانی رحمه الله مگر آقا شیخ حسنعلی نخودکی رحمه الله نقل می کند در یکی از رواق های صحن مطّهر بودم و در یکی از

    ص: 132

    1- 116. سوره نبأ، آیه 18.
    2- 117. تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 493.
    مقبره ها مشغول ریاضت بودم که یک مرتبه پرده ها کنار رفت، دیدم (همین جایی که سنگ قبر آقا شیخ است،) ثامن الحجج علیه السلام شرف حضور دارند و نشسته اند، درهای صحن هم باز است، هر چه وارد می شود حیوانات است، حیوانات پشت سر همدیگر، به صور و شکل های مختلف می آمدند؛ خوک، خرس، شغال و سگ، و در بین بعضی ها هم آدم بودند. این ها می آیند جلو به حضرت سلام و عرض ادب می کنند، حضرت نگاه محبت آمیزی به همه شان می کند و از جلو ایشان رد می شوند. خوکها الان هم خوک هستند، نمام هایی که قرده(میمون) هستند الان هم قرده اند، ولی من و تو آن ها را انسان می بینیم، اولیاء حقّ صور برزخی آن ها را می بینند و ما فی الضمیر را می خوانند.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 05-04-2024 در ساعت 18:28
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #146

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بعد مرحوم آقا شیخ فرموده بود، وقتی رأفت و مهربانی ثامن الحجج علیه السلام را دیدم، تصمیم گرفتم در مشهد بمانم، قصد کرده بودم، نجف بروم، امّا وقتی این صحنه را دیدم که حضرت به این حیوانات هم عنایت دارند، گفتم: همین جا پیش امام رضاعلیه السلام بمانم. فرموده بود که قبر مرا اینجا قرار بدهید. شما عزیزان سر قبر ایشان بروید، سر قبر شیخ بهاء رحمه الله بروید، سر قبر صاحب وسائل، شیخ حرّ عاملی رحمه الله بروید.

    یکی از اساتید ما می فرمودند که اگر سر قبر این ها بروید و این بزرگواران سفارش شما را به امام رضاعلیه السلام بکنند. امام رضاعلیه السلام تحویل تان می گیرد و شما را می پذیرد، اینها آبرومندند.

    ص: 133

    آقا شیخ فرموده بود: قبرم اینجا باشد، دلم می خواهد زیر پای زوّار امام رضاعلیه السلام باشم، وقتی از پشت سر خیابان طبرسی وارد می شوی و پایتان را میگذارید زمین پایتان روی سنگ قبر مرحوم آقا شیخ رحمه الله قرار می گیرد، گفته بود چون جای پای مولایم اینجا بود و آقا اینجا نشسته بودند، دلم می خواهد من هم اینجا باشم. ببینید نور تقوی چه می کند. فرموده بود: هفت متر قبر مرا گود کنید و مرا دفن نمایید، نوشته ی کتاب «نشان از بی نشان ها»، نقص دارد، شده در این کتاب با یک رموز خاصی ترویج صوفی گری شده است، متأسفانه در این کتاب خدمتی به مرحوم آقا شیخ نشده است. البته حکایاتی که راجع به آقا شیخ نقل شده صحیح است ولی با یک فن خاصی در کتاب ترویج صوفی گری شده که اسلام هیچ رابطه ای با دراویش ندارد.

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #147

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مرحوم وحید بهبهانی «استاد کلّ» یک شب امام حسین علیه السلام را خواب دید گفت: آقا این صوفی ها چه می گویند، حضرت فرمود: «این ها یک طایفه اند که می خواهند شریعت جدّ مرا به هم بزنند و در مقابل شریعت احمدی یک چیز دیگری از خودشان عرضه کنند» لذا حکایات کتاب را بخوانید، ولی سراغ این گونه روایت ها نروید؛ مثلاً از کجا آورده است که از امیرالمؤمنین سؤال شد که صوفی چیست؟ حضرت فرمود: صوفی لباسش پشمی است و یک سری چیزهای دیگر آورده که این ها در شأن مرحوم آقا شیخ نیست و آقا شیخ هم واقعاً نه صوفی بود و نه درویش بود و خودش فرمود: آنچه که من پیدا کرده ام

    ص: 134

    از محبّت به ذریه فاطمه زهراعلیها السلام می باشد: طریق او همین طریق و سیره علما بود، درویش نبود مرحوم آقا شیخ فرمود: قبر مرا هفت متر گود کنید، گفتند: چرا؟ فرمودند: سال ها بعد از مرگم می فهمید، قبر آقا شیخ را گود کردند و دفنش نمودند، بیست سال که از مرگ آقا شیخ گذشت، آستان قدس رضوی تصمیم گرفت زیر صحن ها را خالی کند و سرداب بسازد، مهندسین بررسی کردند که چقدر خاکبرداری کنند، گفتند: هفت متر باید گود کنیم تا بتوانیم کاملاً سرداب بزنیم و زیرش را بسازیم و درست کنیم این هفت متری که خاک برداری کردند تمام اجسادی که دفن شده بود، دست خورد، فقط یک بدن دست نخورد و آن بدن مرحوم آقا شیخ - رضوان اللَّه علیه - بود. بیست سال بعد از مرگش را هم می دید.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 12-04-2024 در ساعت 17:13
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #148

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خوک صفت ها الان هم خوکند؛ آن هایی که نمّامند، اولیای خدا اگر آن ها را ببینند، الان هم به صورت بوزینه می بینند، قیامت چیز تازه ای نیست، آنجا تجلّی اینجاست. کسانی که به خاطر اعمال بد شان، صورت حیوان پیدا می کنند، «أُولَئِکَ کالأَْنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (1) الان هم حیوانند، آقا سیّد جمال الدین رحمه الله از بس که حیوان در نجف دیده بود، به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد، آقا این چشم را از من بگیر، از بس که حیوان دیدم، مریض شدم، بقالی می روم سگ ببینم، قصابی می روم، خرس می بینم، آخوند کاشی رحمه الله استاد آیت اللَّه

    ص: 135

    1- 118. سوره اعراف، آیه 179.
    العظمی بروجردی - رضوان اللَّه علیه - در مجلس فاتحه ای شرکت کردند، در آن مجلس یکی از پولدار های آن شهر بلند شد و به آقا اشاره کرد که بیایید کنار منبر بنشینید، آخوند کاشانی رنگش پرید و همان دم در نشسته و فاتحه ای خواند و مجلس را ترک کرد. این مرد متمکن فردای آن روز، جناب آقا شیخ را دید و گفت: آقا از شما گله دارم، دیروز بلند شدم و در کنار منبر به شما تعارف کردم که بیایید اینجا بنشینید امّا شما اعتنا نکردید و من ناراحت شدم. آقا شیخ فرموده بود، پس آن خرسی که در کنار منبر دیدم تو بودی؟ پرده ها کنار رفته بود در آن لحظه دیدم خرسی بغل منبر ایستاده و هی با دستش اشاره می کند بیا اینجا بنشین وحشت کرده بودم و نیامدم پس آن خرسه تو بودی. این ها هست.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 16-04-2024 در ساعت 20:38
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #149

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    می فرمایند: نمّامان و سخن چینان؛ کسانی که بین دو کاسب محل را با یک کلمه حرف به هم می زنند، یک خانواده را بهم می ریزند، این افراد زیادند. سراغ داریم برادری را که چند سال با برادرش قهر است، سراغ مادرش هم نمی رود به خاطر این که زنش سخن چینی کرده است. همسر حقوقی دارد امّا کاری نکنیم و مقامی به او ندهیم، که دیگر روی سرمان بنشیند، به قول قدیمی ها حتی حقوق مادرت را هم پایمان کند. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آورده شده است: «من فضّل زوجته علی امّه فعلیه لعنة اللَّه و الملائکة و الناس اجمعین»؛ هر کس زنش را بر مادرش برتری بدهد لعنت خدا

    ص: 136

    و ملائکه و همه مردم بر این آدم است که مادر پیر خودش را فدای خواهش های نفسانی همسرش می کند. پیرزن یک شب جمعه می خواهد خانه شما افطاری بیاید، یک شب می خواهد خانه شما بماند، وقتی می خواهد برود، آنقدر نسبت به مادرت هتک حرمت می کنی و شخصیت او را خرد می کنی که عصر جمعه وقتی می خواهد برود با چشم گریان می رود و پشیمان می شود که خانه تو آمده است. قدری مراقب باشید، اندکی دقت کنید.

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #150

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,664
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,546
    مورد تشکر
    14,365 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شهید ثانی روایتی را نقل کرده اند که خاتم الانبیاء محمّدصلی الله علیه وآله فرمودند: «إنّ اللَّه تعالی لمّا خلق الجنّة قال لها تکلّمی»؛ چون خدا بهشت را خلق کرد به بهشت فرمود، صحبت کن، «فقالت»؛ پس بهشت گفت: «سعد من دخل»؛ سعادتمند شد هر که داخل من گشت، «قال الجبّار جلّ جلاله»؛ خدای جبّار جلّ جلاله فرمود: «و عزّتی»؛ قسم به عزتم، «و جلالی»؛ و قسم به جلالم، «لا یسکن فیک ثمانیة نفر من الناس»؛ داخل تو نمی کنم، هشت گروه از مردم را، یکی: «و لا قتّات و هو النّمام»؛(1) به عزت و جلالم قسم، سخن چین را نمی گذارم وارد بهشت بشود.

    چه انسان هایی را سراغ داریم که رفقای چهل ساله بودند، ولی از همدیگر به خاطر نمّامی جدا شدند، چهل سال با همدیگر دستشان تو یک سفره می رفت، یک نمّام آمد و این ها را از همدیگر جدا کرد.

    ص: 137

    1- 119. رسائل الشهید الثانی، ص 305.
    در این باب، روایات زیادی داریم: «عن رسول اللَّه فی خطبة له»؛ در خطبه ای رسول بزرگوار صلی الله علیه وآله می فرمایند، «و من مشی فی نمیمة بین اثنین»؛ هر کسی قدم بردارد که بین دو نفر نمّامی کند، «سلّط اللَّه علیه فی قبره ناراً تحرقُه الی یوم القیامة»؛(1) خدای تبارک و تعالی آتشی را در قبر به او مسلّط می کند که تا روز قیامت او را بسوزاند.
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 08-05-2024 در ساعت 16:19
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 15 از 16 نخستنخست ... 5111213141516 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi