صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 150

موضوع: گناهان زبان همراه با حکایت های آموزنده

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    hoshdarr گناهان زبان همراه با حکایت های آموزنده



    سلسله سخنرانیهای حجت الاسلام هاشمی نژاد

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مقدمه ناشر

    زبان سر منشاء بسیاری از گناهان و مفاسد اخلاقی و اجتماعی می باشد و چه بسا توجّه به گناهان زبان از جمله دروغ، غیبت و … کم شده و متأسفانه به قدری ما و اجتماع آلوده به این معاصی شده ایم که دروغ می گوییم و استغفار نمی کنیم چون دروغ را گناه نمی دانیم و برای ما عادی شده است.


    در این مجموعه سعی بر آن شده است تا گناهان زبان از جمله غیبت و … که توسط حضرت حجّت الاسلام و المسلمین سیّد حسین هاشمی نژاد بیان گردیده مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.

    و امید است در جامعه اسلامی مورد توجّه قرار گیرد تا جامعه ای سالم داشته باشیم.

    در پایان از برادران سیّد غلام رضا موسوی و رضا دیلمی و امیرسعید سعیدی که در به ثمر رسیدن این اثر تلاش وافر داشته اند تشکر می کنم ضمناً امید است خوانندگان عزیز ما را از مدیر مسؤول انتشارات

    مسجد مقدّس جمکرانی

    حسین احمدی

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    گفتار اوّل: غیبت (1)

    بسم اللَّه الرحمن الرحیم

    الحمدللَّه رب العالمین باری ء الخلائق اجمعین، باعث الانبیاء و المرسلین، الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین، الّذی سُمّیَ فی السموات بأحمد و فی الارضین بابی القاسم محمّد صلی اللَّه علیه و آله المعصومین.

    اللّهمّ کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولْیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمِّتعه فیها طویلاً.

    برای دیدن رویت بگو چکار کنم *** چقدر در غم تو ناله فکار کنم

    چه می شود بپذیری مرا به خادمی ات *** که من به نوکری کویت افتخار کنم

    ص: 9

    چه می شود ز عنایت اجازه ام بخشی *** که یک نگاه به آن روی گلعذار کنم

    چه می شود بگذاری که خاک پای تو را *** فروغ دیده پر خون اشکبار کنم

    چه می شود بگذاری قدم به دیده من *** که من به مقدم تو جان خود نثار کنم

    قرآن می فرماید: برادران یوسف آمدند نزد یوسف، گفتند: «یا أَیُّها الْعَزِیزُ مَسَّنا و َأَهْلَنا الضُّرُّ و َجِئْنا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَیةٍ فَأَوْفِ لَنا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا»؛(1)

    «گفتند: ای عزیز مصر ما فقیریم، بی نواییم، با توشه کم نزد تو آمده ایم کیل ما را پر کن و به ما صدقه بده»، روز اوّل ماه مبارک عرض می کنیم ای عزیز زهرا! مهدی جان! ما گداها با دست خالی و روی سیاه وارد ضیافت اللَّه شدیم، صدقه اوّل ماه مستحب است، امروز صدقه ات را به ما گداها بده و کِْیلِ ما را پر کن.

    گدایان آمدند بگشای در را

    نشان ده آن رخ همچون قمر را
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در فرازی از خطبه شان، در فضیلت ماه مبارک رمضان می فرمایند: «و احفظوا السنتکم رحمهما الله،(2) «زبان هایتان را حفظ کنید»، زبان سر منشأ خیلی از گناهان و مفاسد اخلاقی است. یکی از گناهان رایج زبان،

    ص: 10

    1- 1. سوره یوسف، 88.
    2- 2. وسائل الشیعه، ج 10، ص 162.
    غیبت است؛ گناهی شایع که قُبحش برای مردم ما از بین رفته است.
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 24-09-2022 در ساعت 17:07
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    چند معصیت را مردم ما گناه نمی دانند، یک، دروغ؛ دوم، غیبت؛ دیگری تهمت. این ها از گناهان بزرگ است و متأسفانه به قدری ما و اجتماع، آلوده به این معاصی شده ایم که قُبحش از بین رفته است؛ یعنی دروغ می گوییم بعد هم استغفار نمی کنیم چون دروغ را گناه نمی دانیم.

    بابی در روایات ما باز کرده اند به نام باب «صَمْت»؛ باب سکوت. «الصَّمْتُ کنزٌ مِنْ کنوز الجنة باب من ابواب الجنة»؛ می فرمایند: خودِ سکوت، خودِ خاموش بودن، خودِ کم گفتن، گنجی است از گنج های بهشت، بابی است از باب های بهشت. «بابٌ مِن ابواب الحکمة»؛ دری است از درهای حکمت، تا جایی که در حدیث شریف از معصوم علیه السلام روایت شده است که می فرمایند: عُبّادِ بنی اسرائیل وقتی می خواستند عبادت را شروع کنند، ده سال روزه سکوت می گرفتند، ده سال تکلّم نمی کردند. این گناه بزرگ غیبت از گناهانی است که ادلّه زیادی بر حرمتش داریم. اوّلین عبارتی که شیخ انصاری رحمه الله در مکاسب محرّمة در کتاب الغیبة، آورده اند این جمله است: «الغیبة حرامٌ بالادلّة الاربعة»؛(1) «غیبت حرام است به ادّله اربعه».

    مستحضرید ادّله اربعه؛ دلیل های چهارگانه در لسان فقهای شیعه به چهار چیز گفته می شود: قرآن، سنّت، اجماع، عقل.

    ص: 11

    1- 3. مصباح الفقاهه، ج 1، ص 497.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    این فتاوایی که شما از آقایان مراجع حفظه الله می بینید، مثلاً می گویند: فلان چیز حرام است، مبنایش یکی از این ادّله است، یعنی یک آیه در قرآن آمده که تصریح کرده، فلان شی ء حرام است؛ فقیه بر مبنای آن آیه، حرمت را استفاده می کند. گاهی ادّله قرآنی نیست،بلکه در کلام سنّت مطلبی برآن دلالت می کند، یعنی یکی روایتی از معصومین علیهم السلام رسیده که دالّ بر حرمت فلان شی ء است،در اینجا می فرمایند، مبنا آن سنّت است.ودر واقع گفتار معصوم، عمل معصوم و تقریر معصوم علیه السلام را سنت می گویند. گاهی مبنای فتوای فقیه اجماع فقها است می گویند: همه فقها در طول تاریخ نظرشان این است که این کار حرام است، گاهی مبنا عقل است، خوب دقت بفرمایید بعضی گناهان داریم که مبنای حرمتش هر چهار دلیل است، یعنی هم آیات، هم روایات، هم اجماع فقها و هم عقل هر کدام مستقلاً دلالت بر حرمتش می کند و این گناهی که از صبح شاید من و شما چند تایش را با زبان روزه مرتکب شده باشیم که گناه غیبت است از این مقوله است یعنی آیات، روایات، اجماع، عقل؛ هر کدام مستقلاً دلالت بر حرمتش دارد. شش آیه در قرآن داریم که آقایان فقها حرمت غیبت را از این آیات استفاده کرده اند. آیه اولی که از آیات مشهور است «یاأَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِ ّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ ّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً»؛(1)

    ص: 12
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 01-10-2022 در ساعت 13:56
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1- 4. سوره حجرات، 12.
    می فرماید: ای اهل ایمان اجتناب کنید از خیلی از گمانها، چرا؟ اِنَّ تعلیل است، انَّ بعض الظنّ اثم؛ که تأکید را می رساند، بعضی از گمان های شما گناه است مسلمان حقّ ندارد به برادر دینی اش گمان بد ببرد. هر عملی راکه می بینی و هر گفته ای را که می شنوی، می فرمایند وظیفه ات این است که حمل بر صحت بکنی بگویی ان شاءاللَّه نظرش خیر بود، ان شاء اللَّه قصدش توهین من نبود، ان شاء اللَّه قصدش معصیت نبود، اعمال و اقوال برادر دینی ات را حمل به صحت کنی، چون گمان بد، مبنای غیبت است.

    عالِمی داشتیم در تهران به نام سیّد مهدی قوام - اعلی اللَّه مقامه الشریف - خدا همه علمای گذشته، مراجع عظام و امام راحل رحمهم الله را غریق رحمتش بفرماید. این عالِم متخلقّ، خیلی درس ها به مردم داد و زندگی پر باری داشت. یکی از شاگردانش که با ایشان مأنوس بود و او هم به رحمت خدا رفت، برای من مطلبی را نقل کرد که حقیر هم در همان جزوه غیبت از قول ایشان نقل کردم، ایشان می فرمودند: شبی در خیابان ری می رفتم که برخورد کردم به سیّد مهدی، دیدم دارد می رود و زنی هم پشت سرش به دنبال اوست. آن زن ظاهر متدیّنی نداشت. یعنی نمی خورد که وابسته به یک بیت روحانی باشد. یک مرتبه شیطان گرفتارم کرد و رفتم تو کوچه با بدگمانی، گفتم: پس سیّد مهدی قوام هم آدم فاسد و خرابی بوده که آخر شب با یک زن بی بند و بار دارد

    ص: 13

    می رود؛ دنبالشان راه افتادم. - قرآن می فرماید «وَلَا تَجَسَّسُوا»؛(1) تجسس نکنید. دو نفر دارند با همدیگر می روند شما وظیفه ندارید دنبالشان راه بیفتید ببینید این زنش هست یا مثلاً زنش نیست. چنین وظیفه ای نداریم.قرآن تصریح می کند تجسس در امور هم نکنید. یعنی در کار همدیگر مداخله نکنید، فضول کار همدیگر نباشید. - می فرماید تا میدان امام (توپخانه سابق) تعقیب شان کردم، با همدیگر توی یک مسافر خانه ای رفتند که آن مسافرخانه هم، خیلی خوش نام نبود، دیگه گمانم داشت شدّت پیدا می کرد، در دلم گفتم که هر چه بگندد نمکش می زنند وای از آن وقت که بگندد نمک. پس سیّد مهدی قوام هم کارش خراب بوده و ما نمی دانستیم. عجب! اوّل کاری که کردم پای درس ایشان نرفتم، روزها مسجد امام نرفتم، یک روز رفتم، توی دلم به او خندیدم و گفتم: ما که دیشب تو را دیدیم داشتی با زنی می رفتی، حالا چیزی هم ندیده بودیم فقط دیدیم که سیّد دارد با زنی می رود، امّا از بس که ذهن های ما و افکار ما خراب است و دنبال بهانه می گردیم فقط به این فکر می کنیم که به مردم وصله بچسبانیم.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 03-10-2022 در ساعت 17:43
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رفتم پای درس استاد نشستم و به یک ستون تکیه دادم …، ایشان هم درس اخلاق می گفت و عده ای هم از بازاری ها می آمدند و استفاده می کردند. نشست روی صندلی و بسم اللَّه الرحمن الرحیم را گفت و همین آیه مورد بحث را مطرح کرد؛ «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ ّ إِثْمٌ»،(2) تأکیداً بعضی


    ص: 14

    1- 5. سوره حجرات، 12.
    2- 6. سوره حجرات، 12.
    گمان های شما معصیت است، گناه است. حقّ ندارد انسان نسبت به برادر دینی اش گمان بد ببرد بعد رویش را به من کرد، در باطن با همه حرف می زد و در ظاهر با خود من، گفت: خوب عزیزِ من، تو مثلاً در دل شب، توی خیابان داری می روی، می بینی سیّد دارد با زنی می رود، خوب وظیفه دینی تو حمل به صحت است، بگو شاید این بیچاره گرفتار است به او مراجعه کرده، شاید بیچاره بدبخت گنهکاری است که آمده پیش سیّد توبه کند، بگو شاید بیچاره پولی می خواهد که سیّد رفته پولی برایش تهیه کند، این همه شارع برای تو راه باز کرده است، توی بی انصاف همه راه ها را رها کردی آمدی توی کوچه وبا بدگمانی،گفتی که سیّد یک زنی را گرفته که با او گناه کند، کجا اسلام این را گفته که تو چنین تفکری داشته باشی در حالی که این همه راه حمل به صحت برای تو باز است؟ می گوید: سیّد تمام مسائل را داشت یکی یکی می گفت مثل این که انگار ما فی الضمیر مرا می خواند، خُب چرا درس را تعطیل کردی؟ خودت را عقب انداختی؟ چند روز است نیامدی؟ می گوید: قدری دلم آرام شد، امّا ته دلم صاف نشد. - در این ماه مبارک رمضان یکی از حاجت های تان، خواسته های تان، از خدا این باشد که خدا پرده های ما را کنار نزند و آبروی ما را نبرد. در اولین فرازهای دعای کمیل می فرماید «اللّهمُّ اغْفِر لی الذُنوب الَّتی تَحْتِک العِصَمْ» می دانید چرا؟ به خاطر این که شما اگر یک میلیارد گناه کنید،حتی یک میلیارد هم بیشتر، به اندازه تمام ذرات دل اَتم، الکترون ها و

    ص: 15

    پروتونها، امروز که روز اول ماه رمضان است، واقعاً بیایی اینجا بنشینی گریه کنی و بگویی «استغفر اللَّه ربی و اتوب الیه» و شرایط توبه در تو باشد و دیگر گناه نکنی، خدا تو را می آمرزد، امّا اگر یک عیب کوچک تو را مردم بفهمند، مثل اینکه چهل سال پیش جوان بودی، در خیابان لاله زار لبی به شراب زدی، یک کاسب هم دید که تو رفتی در این کاباره روبرو شراب خوردی، وقتی جنازه ات را دارند می برند، - رفیق بغل دستی، رفیقت هم هست، دنبال جنازت هم را گرفته دارد می گوید «لا اله الا اللَّه» به بغل دستی می گوید، خدا بیامرزدش این هم چهل سال پیش آره، این هم وضعش خراب بود.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مردم نسبت به هم اینجوری اند، فقط حضرت حق است که «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح»؛ اگر چهل تا کثافت کاری داشتی همه را پوشانده یک صفت خوب در تو هست آن یک صفت خوب معروفت کرده و تا اسمت را می برند، حاج آقای فلان! می گویند بَه بَه آدم خیّری است، فلانی! آدم به درد بخوری است، فلانی، مرد خوبی است. آن صفت خوبت را بروز می دهد.و نقل می کنند لذا بخواهید یک جوری باشید که مردم نفهمند چکاره اید اگر بفهمند، رهایت نمی کنند، تو، توبه هم بکنی و با خدا هم آشتی،کرده باشی امّا مردم، به تو با نگاه چهل سال پیش نگاه می کنند.

    گفت: ته دلم صاف نشد، مدتی گذشت و سیّد مهدی قوام مریض شد و به رحمت خدا رفت، در تشییع جنازه سیّد، یکی از دوستان نزدیک او مرا صدا

    ص: 16

    زد، گفت: فلانی! گفتم: بله، گفت: می دانی سیّد حالات عجیبی داشت، گفتم بله،گفت: یک مطلبی را من با چشم خودم از ایشان دیدم خوب است برای تو تعریف کنم، حالا که مرده و رفته دیگر راضی است که حُسن هایش را تعریف کنیم، گفتم بگو، گفت ایام فاطمیه بود من در شمیران پای منبر سیّد می رفتم،به مناسبت ایام شهادت بی بی زهراعلیها السلام ده شب مراسم عزاداری بود، منبرش که تمام شد، برگشت به من گفت که فلانی! گفتم: بله، گفت: امشب حالش را داری با همدیگر برویم تفریح، البته یک تعبیری می کرد که خیلی مزاح بود، می گفت حالش را داری امشب برویم با همدیگر الواطی کنیم، می گوید من اوّل تعجب کردم، گفتم آقا شوخی تان گرفته؟ گفت: نه، امشب می خواهیم برویم الواطی، پول منبر را گرفتیم پولدار شدیم، حالش را داری بیا تا برویم. گفتم: آقا اگر شما بروید الواطی ما هم هستیم، چون شما اگر الواطی هم بروی توی الواطی تان خدا خوابیده، معصیت خدا نیست ثواب و حسنات است.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 08-10-2022 در ساعت 17:16
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    گفت: پس ماشینت را روشن کن برویم، ماشین را روشن کردیم و نشست بغل دست ما و گفت: راست برو میدان بهارستان. با هم آمدیم میدان بهارستان سابق، دیدم چند تا زن فاحشه گوشه و کنار میدان ایستاده بودند - این ها به برکت انقلاب، الحمد اللَّه جمع شدند، یادتان نمی رود که این لاله زار شما چه خبر بود، هر آلوده ای از هر کجای ایران وارد تهران می شد می خواستند پیدایش کنند می گفتند برو در لاله زار، که حالا الحمدللَّه به برکت انقلاب اینها

    ص: 17

    جمع شدند،دیگر گناه علنی نیست، اگر هم هست در خانه هست، اگر هم هست پشت در است - یکی جوان تر بود، سیّد گفت برو آن جوان تر را صدا بزن بیاد، ما رفتیم و دیدیم دختر جوانی است اشاره کردم بیا، خوب ماشین هم داشتیم و فکر کرد ما هم اهل معصیت هستیم و راه افتاد آمد دمِ در ماشین،همین که خواست در را باز کند و بنشیند، سیّد شیشه ماشین را پائین داد و دست کرد تو جیبش و پاکت پولش را در آورد و گفت: دخترم من ده شب برای مادرم زهرا علیها السلام منبر رفتم، این پول را امشب به عنوان پول منبر و روضه به من دادند، آدرسم را هم پشتش نوشتم، این پول را بگیر برو خانه ات، تا تمام نشده از خانه بیرون نیا، پولت هم که تمام شد، آدرس و تلفنم را هم نوشته ام بیا من پول بهت می دهم، خرجی ات را می دهم، شوهرت می دهم، جهیزیه برایت تهیه می کنم، تو جوانی، دخترم حیف است دامنت را از الآن به معصیت آلوده کنی.

    هر سخن از دل برآید

    لاجرم بر دل نشیند

    فرمود، من دیدم که این دختر منقلب شد، یکمرتبه قطرات اشک بر صورتش نشست و پاکت پول را گرفت: و گفت آقا به مادرتان زهراعلیها السلام دیگر گناه نمی کنم، فرمودند وقتی در تشییع جنازه او این ماجرا را برای من گفت، گریه ام گرفت با خودم گفتم پس من آن شبی که سیّد را در خیابان ری دیدم داشت با یک زنی می رفت، او می رفته که آن زن را توبه بدهد و با خدا آشتی دهد و من بیچاره با بدگمانی، گفتم سیّد دارد می رود گناه کند،ازاین کارم خجالت کشیدم.

    ص: 18

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi