صفحه 3 از 15 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 150

موضوع: واجب فراموش شده در اثبات وجوب دعا براي فرج امام زمان ارواحنافداه

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فرق میان وجوب و لزوم

    در فقه برای واجب بودن دعا برای فرج گاهی کلمه "لزوم" و گاهی کلمه "وجوب" به کار می رود. ما برای تبیین معنای این دو واژه به تعاریف آنها در فقه و فلسفه می پردازیم.
    در عمل این دو واژه با هم فرقی نداشته و مترادف اند، اما میان وجوب و لزوم از جهت نظری تفاوت هایی وجود دارد که برخی از آنها بیان می شود:
    1-واژه وجوب یک اصطلاح منطقی و فقهی است، ولی لزوم یک اصطلاح عقلی و فلسفی است.(1)
    2-در فقه، وجوب، وصف فعل واجب است و در مقابل حرام قرار می گیرد اما لزوم، نحوه وجود
    دو امر است که تصور وجود هریک بدون تصور وجود دیگری امکان ندارد، به بیان دیگر لزوم عبارت است از رابطه منطقی بین مبادی و نتایج.
    3-وجوب، یکی از احکام پنج گانه تکلیفی است، اما لزوم، یک حکم عقلی
    ص: 26
    ________________________________________
    1- . فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، ج3، ص2099
    است.
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    با این وجود، درباره وجوب و لزوم به چند نکته باید توجه نمود:
    یک-در عمل این دو واژه باهم فرقی نداشته و مترادف اند و اگر کسی متعلق وجوب و لزوم را ترک نماید مستحق عذاب و مذمت واقع می شود.
    دو- واژه وجوب در برخی از بحث های فقهی به معنای لزوم نیز به کار می رود. مانند اینکه در برخی از بحث های مربوط به معاملات، وجوب عقد بیع، به معنای لزوم عقد است. همچنین در فقه اصلی به نام "اصالة اللزوم العقد" داریم.
    سه- هرگاه عقل حکمی به "لزوم" کاری نماید، شرع نیز حکم به "وجوب" آن کرده و حکم عقل را امضا و تأیید می نماید.
    با توجه به تعاریف "لزوم" و "وجوب"، دعا برای فرج امام زمان روحی لتراب مقدمه الفداء از نظر شرع و عقل واجب و الزامی است. به عبارت دیگر دعا برای فرج هم تکلیف وجوبی و شرعی، و هم تکلیفی لزومی و عقلی می باشد.
    ص: 27
    امضاء



  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ادله وجوب دعا برای فرج
    اشاره
    پس از ذکر معانی فقهی "واجب" و اقسام آن و انطباق آن با وجوب "دعا برای فرج" در این جا به ادله وجوب عقلی و نقلی (شرعی) می پردازیم.
    ادله ای که از آن ها وجوب دعا برای فرج استنباط می شود به سه بخش تقسیم می گردد:
    الف- دلیل عقل
    ب- دلیل نقل
    ج- دلیل انتظار (دلیل انتظار خود برگرفته از دلیل عقل و نقل است که به جهت اهمیت آن مستقلاً ذکر شده است.)
    دلیل عقل
    حجیت عقل در مسائل شرعی در نظر شیعیان، به این معناست که اگر عقل در موردی حکم قطعی دانست، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است حجت است.
    در نظر شیعیان احکام شرعی تابع و منبعث از یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی است. یعنی هر امر شرعی به علت یک مصلحت لازم الاستیفاء است و هر نهی شرعی ناشی از یک مفسده واجب الاحتراز است.
    به عبارت دیگر خداوند متعال برای اینکه بشر را به یک سلسله مصالح واقعی که سعادت او در آن است برساند، یک سلسله امور را واجب یا مستحب
    ص: 28
    کرده است و برای اینکه بشر از یک سلسله مفاسد دور بماند او را از پاره ای کارها منع کرده است.
    اگر آن مصالح و مفاسد نمی بود نه امری بود و نه نهیی، و به تعبیر دیگر: آن حکمت ها به نحوی است که اگر عقل انسان به آن ها آگاه گردد همان حکم را می کند که شرع کرده است.
    بدین جهت است که علمای اصول و همچنین متکلّمین می گویند چون احکام شرعی تابع و دائرمدار حکمتها و مصلحتها و مفسده هایی هستند، خواه آن مصالح و مفاسد مربوط به جسم باشد یا جان، مربوط به فرد باشد یا اجتماع، مربوط به حیات فانی باشد یا حیات باقی، پس هر جا که آن حکمت ها وجود دارد، حکم شرعی مناسب هم وجود دارد، و هرجا که آن حکمت ها وجود ندارد، حکم شرعی آن وجود ندارد.
    حال اگر فرض کنیم در مورد به خصوصی از طریق نقل هیچگونه حکم شرعی به ما ابلاغ نشده است، ولی عقل به طور یقین و جزم به حکمت خاصی در ردیف سایر حکمت ها پی ببرد، کشف می کند که حکم شارع چیست.
    مثلاً اگر در نزد مجتهدی ثابت شود سیگار سرطان زاست، به دستور عقل حکم می کند که سیگار شرعاً حرام است.(1)
    متکلمین و اصولیون تلازم عقل و شرع را قاعده "ملازمه" می نامند و می گویند: «کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل.»
    ص: 29
    ________________________________________
    1- . فقه و اصول فقه، ص38
    و همچنین عقل حکم به لوازم هر حکمی نیز می کند، مثلاً اگر مکلف امر به چیزی بشود مثل نماز یا حج، عقل امر به مقدمات آنها نیز می کند مثل تحصیل طهارت برای نماز و فراهم نمودن مقدمات سفر حج.
    امضاء



  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با بیان حجیتِ عقل در احکام شرعی عرض می کنیم:
    اگر هیچ دلیل نقلی بر "وجوب دعای فرج" نداشتیم دلیل عقل خود بر وجوب آن کفایت می کند، زیرا همانطور که قبلاً متذکر شدیم عقل به تنهایی پی به مصالح بسیار مهم در امر دعا برای ظهور و فرج امام زمان علیه السلام می برد، لذا حکم بر وجوب آن می نماید که در آینده مفصلاً به برهان عقلی در امر "وجوب دعا برای فرج" خواهیم پرداخت.
    به عبارت ساده تر تمام مصالح فردی و اجتماعی بشر به ولایت و ظهور امام عصر علیه السلام بر می گردد، به این معنا که اگر حضرتش ظهور نموده و آشکار شود تمام خیر ها و نیکی های دنیا و آخرت به بشر می رسد، در این صورت است که عقل پس از درک مصالح و حکمتهای ظهور، حکم بر وجوب دعا برای فرج و ظهور آن حضرت می نماید.
    وجه دیگر اینکه عقل با در نظر گرفتن مصالح، حکم می کند مکلف برای محبوب خود دعا کند و او را فراموش ننماید و این عدم فراموشی امر فطری بشر نیز هست. زیرا محبت به امام زمان علیه السلام بر می گردد به این که تمام منافع و بهره های مادی و معنوی به برکت وجود آن حضرت به خلایق می رسد، چون آن جناب فرد کامل بلاشبیه است و هر انسانی فرد کامل را دوست می دارد و به
    ص: 30
    او محبت می ورزد، لذا عقل حکم می کند که همه انسانها برای این فرد کامل دعا کنند.
    امضاء



  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وجه دیگر اینکه انسان مؤمن که معرفت به آن حضرت دارد و به خصائص کمالی آن حضرت پی برده است، عقلش حکم بر دعا برای آن حضرت می کند، لذا هرکس معرفتش نسبت به فضائل شریف آن جناب بیشتر باشد، دعا کردن در نظر او مهم تر است، زیرا اهتمام و کوشش در دعای او نشأت گرفته از معرفت او است، لذا عقل وی حکم بر وجوب دعا برای فرج آن حضرت می کند.
    وجه دیگر اینکه هنگامی که مؤمن ایمان به ولایت و استیلاء و سر پرستی آن حضرت آورد به این معنا که آن حضرت در تمام آنچه متعلق به ماست از خود ما شایسته تر و اولی است، عقلاً بر خود لازم خواهیم دانست که در همه چیزهایی که مورد علاقه ما است، آن حضرت را اولی و شایسته تر و مقدم بداریم که از جمله آنها دعا می باشد، پس عقلاً ولایت آن
    حضرت موجب می شود آن حضرت را در تمام امور مقدم بداریم که یکی از مهمترین امور دعاست، که کلید هر خیر و سعادت است.
    از طرفی عقلاً با کاوش در آیات و روایات در می یابیم اصل دعا کردن و فلسفه آن موضوع بسیار مهم و گسترده ای است که به صورت یک تکلیف بر بندگان در آمده است و متمرد از آن کافر می باشد، لذا خدای تعالی می فرماید:
    «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُم»(1)
    ص: 31
    ________________________________________
    1- . سوره فرقان، آیه 77
    یعنی: «(ای پیامبر) بگو اگر دعای شما نباشد خداوند هیچ اعتنایی به شما نمی کرد.»
    امضاء



  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بر این اساس ما امر به "دعا" شده ایم و این امر الهی در همه امور و موضوعات زندگیمان می باشد که باید از خدای تعالی درخواست رفع نواقص مادی و معنویمان را بکنیم و بدین وسیله اظهار عجز و ناتوانی خود را در پیشگاه پروردگار قادر توانا آشکار سازیم، از این رو اصل دعا کردن تکلیفی است که اعتنا و رضایت الهی را در پیش خواهد داشت، لذا خداوند در قرآن دستور و امر فرموده است:
    «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم»(1)
    یعنی: «مرا بخوانید، شما را اجابت می کنم.»
    در این راستا، به حکم قاطع عقل چه حاجتی و چه نیازی با اهمیت تر از "ظهور امام علیه السلام" است که از خدای تعالی طلب کنیم؟! زیرا هرچه خوبی، زیبایی، سعادت، رفاه، آسایش، عدالت، نجات از گرفتاری ها و بدبختی ها، نجات از ظالمین، نجات از کید های شیاطین، نجات از کمبود ها و بیماری ها و ... و جان کلام هر چه رزق مادی و معنوی است، همه و همه تحت حکومت و لوای امام زمان علیه السلام می باشد. لذا به حکم قاطع عقل باید همه برای تعجیل در امر ظهور و فرج امام علیه السلام دعا کنند و بدین وسیله احساس نیاز خود را به وجود امام معصوم علیه السلام با کمال خضوع و خشوع در پیشگاه الهی ابراز کرده و دعا کنند، در غیر اینصورت بشریت در جهل و بدبختی خود خواهد ماند و تا وقتی که
    ص: 32
    ________________________________________
    1- .سوره غافر، آیه 60
    این قیام همگانی صورت نگیرد و مردم دست به دعا بلند نکنند ظهوری در کار نخواهد بود زیرا مَثَل امام علیه السلام مَثَل کعبه است که باید به سراغ حضرتش رفت و حضرتش را درخواست نمود نه اینکه توقع داشته باشیم آن حضرت به سوی ما بیاید. چنانکه در روایتی آمده است شخصی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرضه داشت: سرورم چرا حضرت علی علیه السلام حق خود را نگرفتند؟ حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: مَثَل امام علیه السلام مَثَل کعبه است که باید مردم به سراغ او بروند نه آنکه امام علیه السلام به سراغ مردم برود!(1)
    امضاء



  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اقسام واجب

    اشاره

    در مباحث فقهی تکالیف و عبادات و معاملات به اقسامی تقسیم شده است که می توان جایگاه وجوبی هر تکلیفی را یافت و در عمل به آن کمال کوشش و اهتمام را به خرج داد. ما در این قسمت از این رساله اقسام واجبات را با مثال می آوریم تا با کمال وضوح دریابید که در "دعا برای فرج امام زمان علیه السلام" معنای واجب نهفته شده و تارک آن یقیناً واجبی از واجبات الهی را ترک نموده است.

    1-واجب نفسی و واجب غیری

    واجب نفسی آنست که خودِ عمل واجب است، نه برای رسیدن به عمل

    ص: 16

    دیگر، مانند نمازهای فریضه، روزه و ... . دعا برای فرج نیز فی نفسه واجب است و یک تکلیف نفسی می باشد.

    واجب غیری عملی است که برای رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاک کردن لباس از نجاست برای نماز و ... . این قسم را واجب مقدمی نیز می گویند. دعا برای فرج مقدمه برای ظهور امام عصر علیه السلام است پس واجب مقدمی نیز می باشد.

    امضاء



  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-واجب تعبّدی و توصّلی

    واجب تعبدی عملی است که باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الّا باطل خواهد بود، مانند حج، نماز و ... . دعا برای ظهور را نیز باید به قصد عبادت انجام داد.

    واجب توصلی آنست که انجام اصل عمل کافی است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاک کردن بدن برای نماز.
    امضاء



  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3-واجب عینی و کفایی

    واجب عینی آنست که از هریک از مکلّفین بالخصوص خواسته شده، و به عبارت دیگر مکلّفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز، روزه، وضو و ... . دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام نیز واجبی است عینی که همه مؤمنان باید آن را انجام دهند و از خدای تعالی تقاضای ظهور و فرج را نمایند.

    واجب کفایی آنست که یک عمل معین، از یک گروه خواسته شده مانند دفن یک میّت، از کسانی که مطّلع شده اند، به عبارت واضح تر در واجب کفایی تحقق

    ص: 17

    عمل مهم است و همه وظیفه دارند که برای انجام آن عمل به پا خیزند، لذا اگر یکی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون کار انجام شده است، دیگر نیازی به انجام دیگران نیست و از گردن دیگران ساقط می شود. لذا اگر کسی قیام به دفن میت کرد، این وجوب از سایرین برداشته می شود، ولی دعا برای فرج، چون تکلیفی عینی است با دعا کردن دیگران، از سایرین ساقط نمی شود.
    امضاء



  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    4-واجب تعیینی و تخییری

    واجب تعیینی آن است که یک عمل معین و به یک شکل خاص از مکلف، خواسته شده، مانند نماز صبح که عوض ندارد. دعا برای فرج نیز یک عمل معینی است که از هر مکلفی خواسته شده است به این نحو که عوض برای آن وارد نشده است که مکلف مخیر باشد بین دعا برای فرج و عمل دیگری که کفایت کند از آن.

    واجب تخییری آن است که یکی از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا کفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانکه می دانید کسی که روزه اش را در ماه رمضان به عمد باطل کند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، کفاره نیز بپردازد، چنین فردی می تواند یکی از سه کفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد کردن برده (که امروزه به علت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.

    امضاء



صفحه 3 از 15 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi