لم یولد و قائل یقول: إنه ولد و مات و قائل یکفر بقوله إن حادی عشرنا کان عقیما و قائل یمرق بقوله إنه یتعدی إلی ثالث عشر فصاعدا و قائل یعصی الله عزوجل بقوله: إن روح القائم علیه السلام ینطق فی هیکل غیره...» (1)
یعنی: «... و اما در غیبت عیسی علیه السلام، به درستی که یهودیان و مسیحیان هم دست شدند بر این که او کشته شده، ولی خداوند عزوجل آنان را تکذیب نمود و فرمود او را نکشتند و به دار نیاویختند ولی مطلب بر آنان مشتبه شد. غیبت قائم علیه السلام نیز همین گونه است که سر انجام، این امت آن را انکار می ورزند و در اثر طولانی شدن آن، بعضی از هدایت نیافتگان قائل می شوند که آن حضرت اصلاً متولد نشده، و برخی دیگر خواهند گفت که او متولد شد و از دنیا رفت و گروهی کافر می شوند، به خاطر این که می گویند یازدهمین نفر از ما بدون فرزند بوده و کسانی دیگر سرکش خواهند شد به خاطر این اعتقاد که امامت را به سیزده نفر و بیشتر سرایت دهند و بعضی هم خداوند عزوجل را عصیان و نافرمانی می کنند به این که می گویند روح امام قائم علیه السلام در پیکر شخصی دیگر وارد شده و سخن می گوید... .»