عهد قرآن و نهج البلاغه روز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
صفحه 583 سوره مبارکه نبأ آیات 31تا40 و سوره مبارکه نازعات آیات 1تا16
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (31)
مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است:
حَدَائِقَ وَ أَعْنَاباً (32)
باغهایی سرسبز، و انواع انگورها،
وَ کَوَاعِبَ أَتْرَاباً (33)
و حوریانی بسیار جوان و همسن و سال،
وَ کَأْساً دِهَاقاً (34)
و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور)!
لاَ يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَ لاَ کِذَّاباً (35)
در آنجا نه سخن لغو و بیهودهای میشنوند و نه دروغی!
جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَاباً (36)
این کیفری است از سوی پروردگارت و عطیهای است کافی!
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمٰنِ لاَ يَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَاباً (37)
همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هیچ کس حق ندارد بی اجازه او سخنی بگوید (یا شفاعتی کند)!
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلاَئِکَةُ صَفّاً لاَ يَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمٰنُ وَ قَالَ صَوَاباً (38)
روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف میایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمیگویند، و (آنگاه که میگویند) درست میگویند!
ذٰلِکَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآباً (39)
آن روز حق است؛ هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند!
إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْکَافِرُ يَا لَيْتَنِي کُنْتُ تُرَاباً (40)
و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)!»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
وَ النَّازِعَاتِ غَرْقاً (1)
سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمیکشند،
وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطاً (2)
و فرشتگانی که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا میسازند،
وَ السَّابِحَاتِ سَبْحاً (3)
و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت میکنند،
فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً (4)
و سپس بر یکدیگر سبقت میگیرند،
فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً (5)
و آنها که امور را تدبیر میکنند!
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (6)
آن روز که زلزلههای وحشتناک همه چیز را به لرزه درمیآورد،
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (7)
و بدنبال آن، حادثه دومین [= صیحه عظیم محشر] رخ میدهد،
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ (8)
دلهایی در آن روز سخت مضطرب است،
أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ (9)
و چشمهای آنان از شدّت ترس فروافتاده است!
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ (10)
(ولی امروز) میگویند: «آیا ما به زندگی مجدّد بازمیگردیم؟!
أَ إِذَا کُنَّا عِظَاماً نَخِرَةً (11)
آیا هنگامی که استخوانهای پوسیدهای شدیم (ممکن است زنده شویم)؟!»
قَالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خَاسِرَةٌ (12)
میگویند: «اگر قیامتی در کار باشد، بازگشتی است زیانبار!»
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ (13)
ولی (بدانید) این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است!
فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (14)
ناگهان همگی بر عرصه زمین ظاهر میگردند!
هَلْ أَتَاکَ حَدِيثُ مُوسَى (15)
آیا داستان موسی به تو رسیده است؟!
لَغْواً آیه 35: ریشه لغو 11 بار در قرآن تکرار شده است.
ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج4 140
لغو
: لَغْو در سخن و كلام خبرى است كه قابل توجه نيست و از روى دقّت و انديشه گفته نشود كه در حقيقت مانند- لَغَا- يعنى صداى گنجشكان است يا صداى پرندگان (غير قابل فهم و درك).
لغيت مثل لقيت است، هر سخن زشت و قبيحى را- لغو- گويند، چنانكه در آيات لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً- قصص 57) و گفت: وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ- نباء 34). و باز در وصف محيط پاك بهشت گفت: لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً- در آيه وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً- الفرقان/ 72).
يعنى زشتى را آشكار نكردهاند كه گفتهاند معنايش اينست كه عباد الرحمن يا پارسايان و خداپرستان اگر به پوچ گرايان يا بدكاران برخورد كردند با آنها در نمىآميزند و خود را آلوده نميسازند- لم يخوضوا معهم- با آنها همراه و هم كردار نيستند.
واژه- لغو- چنانكه گفته شد به چيزى كه اعتبارى ندارد گفته ميشود كه از اين معنى- لغو در سوگند و قسم است يعنى چيزى كه پيمانى در آن بسته نشده مانند عادتى كه بعضى از مردم دارند كه ميگويند (نه بخدا- آرى بخدا) كه قابل توجه نيست چنانكه خداوند فرمود:
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ- المائده/ 89).
توبه سوگند لفظيت كه گفتى اگر قصدى براى پيمان كار بزرگى نداشتهاى مسئول و مواخذ نيستى).
در آيه گفت- (لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً- الغاشيه/ 11) يعنى لغو و باطل، در اينكه باز وصف بهشت است ميگويد در آنجا سخن زشت نمىشنود، كه واژه- لاغيه بصورت اسم فاعل وصف كلام است مثل- كاذبه- و گفتهاند واژه- لغو- در ديه شتر كه پرداخت نميشود و بىاعتبار است بكار ميرود، لغى بكذا- يعنى نامفهوم و بيهوده سخن گفت مثل جيك جيك گنجشكان و چنين سخن نامفهوم را زبانى و كلماتى جدا جدا و ناپيوسته گويند.
قاموس قرآن ج6 196
لغو: كلام بىفائده. «لغى يلغو» يعنى كلام بىفائده آورد. لاغيّة كلام قبيح است لغت را از آن لغت گفتهاند كه در نزد غير اهلش فائدهاى ندارد، لغو الطائر صداى پرندگان را گويند (مجمع).
در قاموس گفته لغو: شىء بىاعتنا است كلام باشد يا غير آن راغب گويد كلام لغو آنست كه اعتنائى بآن نيست و از روى عدم تفكر باشد و جارى مجراى «لغا» است و آن صداى گنجشك و غيره ميباشد.
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ مائده: 89. سوگند لغو آنست كه لا عن قصد باشد مثل و اللّه و باللّه كه بطور عادت در سخن مياورند و تعقيد سوگند آنست كه آنرا با قصد محكم كنيم و روى قصد و فكر سوگند ياد كنيم يعنى خدا شما را بسوگندهاى بىقصدتان مؤاخذه نميكند ولى بسوگند هائى كه با قصد محكم كردهايد مؤاخذه ميكند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ فصلت: 26 «الْغَوْا فِيهِ» يعنى در آن باطل داخل كنيد. كفّار گفتند: باين قرآن گوش ندهيد و در آن باطل وارد كنيد شايد پيروز گرديد مثل اينكه منظور معارضه بلغو و باطل است يعنى در مقابل آن ايستادگى كنيد و در موقع خواندن آن داد و بيداد كنيد تا مفهوم نگردد و از تأثير ساقط شود.
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ مؤمنون: 3. ظاهرا مراد از آن هر قول و فعل بىفائده است فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ. لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً غاشيه: 10 و 11. در بهشتى عالى كه در آن كلام قبيح و بى فائده نشنوى.