صفحه 59 از 59 نخستنخست ... 9495556575859
نمایش نتایج: از شماره 581 تا 585 , از مجموع 585

موضوع: عهد روزانه قران کریم

  1. Top | #581

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    عهد قرآن و نهج البلاغه روز پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403



    صفحه 573 سوره مبارکه جن آیات 14تا28



    وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً (14)
    و اینکه گروهی از ما مسلمان و گروهی ظالمند؛ هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است،
    وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (15)
    و امّا ظالمان آتشگیره و هیزم دوزخند!
    وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً (16)
    و اینکه اگر آنها [= جنّ و انس‌] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان می‌کنیم!
    لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ يَسْلُکْهُ عَذَاباً صَعَداً (17)
    هدف این است که ما آنها را با این نعمت فراوان بیازماییم؛ و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند، او را به عذاب شدید و فزاینده‌ای گرفتار می‌سازد!
    وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (18)
    و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید!
    وَ أَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ کَادُوا يَکُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً (19)
    و اینکه هنگامی که بنده خدا [= محمّد (ص)] به عبادت برمی‌خاست و او را می‌خواند، گروهی پیرامون او بشدّت ازدحام می‌کردند!»
    قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَ لاَ أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً (20)
    بگو: «من تنها پروردگارم را می‌خوانم و هیچ کس را شریک او قرار نمی‌دهم!»
    قُلْ إِنِّي لاَ أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرّاً وَ لاَ رَشَداً (21)
    بگو: «من مالک زیان و هدایتی برای شما نیستم!»
    قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً (22)
    بگو: «(اگر من نیز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هیچ کس مرا در برابر او حمایت نمی‌کند و پناهگاهی جز او نمی‌یابم؛
    إِلاَّ بَلاَغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسَالاَتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً (23)
    تنها وظیفه من ابلاغ از سوی خدا و رساندن رسالات اوست؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن می‌مانند!
    حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً (24)
    (این کار شکنی کفّار همچنان ادامه می‌یابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببینند؛ آنگاه می‌دانند چه کسی یاورش ضعیفتر و جمعیّتش کمتر است!
    قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً (25)
    بگو: «من نمی‌دانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرارمی‌دهد؟!
    عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً (26)
    دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد،
    إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27)
    مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می‌دهد...
    لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ أَحْصَى کُلَّ شَيْ‌ءٍ عَدَداً (28)
    تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصاء کرده است!»

    يُعْرِضْآیه 17: ریشه عَرَضَ در آیه 71 آیه و 78 بار تکرار شده.
    أَعْرَضَ‏ عنّي: به روشنى روى از من برگرداند، در آيات: (ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها- 22/ سجده) (فَأَعْرِضْ‏ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ‏- 63/ نساء) (وَ أَعْرِضْ‏ عَنِ الْجاهِلِينَ‏- 199/ اعراف) (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي‏- 124/ طه) (وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ‏- 32/ انبياء) و چه بسا كه حرف (عن) حذف شود مثل آيات: (إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ‏) (ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‏) و (فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‏) (وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‏- 133/ آل عمران)
    ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج‏2 580
    عرض‏
    : العَرْض‏: پهنا، نقطه مقابل طول يا دراز است- اصلش اين است كه- عَرْض‏- در باره اجسام گفته مى‏شود و سپس در غير جسم نيز بكار مى‏رود چنانكه گفت:
    (فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ‏- 51/ فصّلت) واژه- عَرْض‏- مخصوص كنار و جانب چيزى است، در عبارات: عَرَضَ‏ الشّي‏ءُ: عرض و پهنايش ظاهر شد.
    عَرَضْتُ‏ العودَ على الإناءِ: چوب را بر كنار ظرف به پهنا قرار دادم‏ اعْتَرَضَ‏ الشّي‏ءُ في حلقه: در گلويش گير كرد.
    اعْتَرَضَ‏ الفرسُ في مشيه: آن اسب در رفتنش چموشى و توسنى كرد فيه‏ عُرْضِيَّةٌ: توسنى كردن و با سختى رفتن.
    عَرَضْتُ‏ الشّي‏ءَ على البيع و على فلان و لفلان: آن چيز را براى فروش بر او عرضه كردم، مثل آيات: (ثُمَ‏ عَرَضَهُمْ‏ عَلَى الْمَلائِكَةِ- 31/ بقره) (وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّكَ صَفًّا- 48/ كهف) (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ- 72/ احزاب) (وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ‏ عَرْضاً- 100/ كهف) (وَ يَوْمَ‏ يُعْرَضُ‏ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ- 20/ احقاف) عَرَضْتُ‏ الجندَ: سپاه را سان ديدم.
    العَارِض‏: كسى كه چهره خود آشكار كند و گاهى اين واژه مخصوص پيدا شدن ابر در آسمان است مثل آيه: (هذا عارِضٌ‏ مُمْطِرُنا- 24/ احقاف) و به چيزى و حالتى كه از بيمارى به انسان عارض مى‏شود، مى‏گويند: بِهِ‏ عَارِضٌ‏ من سقمٍ: آثارى و نشانه‏هايى از بيمارى در او نمايان، و آشكار است و گاهى به چهره و گونه، عَارِض‏- گويند مثل- أخذ من‏ عَارِضَيْهِ‏ دو طرف رخسارش را فرا گرفت و گاهى در مورد دندان‏ها بكار مى‏رود مثل:
    العَوَارِض‏ للثّنايا: دندانهايى كه در خنديدن نمايان مى‏شود.
    فلان شديد العَارِضَة: كنايه از خوش زبانى و شيرين سخنى است.
    بعيرٌ عَرُوضٌ‏: شترى كه از گرسنگى و بى علفى با دو طرف دهانش خار مى‏خورد.
    عُرْضَة: آهنگ و قدرت آنچه را كه براى برخورد با چيزى آماده و ظاهر مى‏شود، در آيه گفت: (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ‏- 224/ بقره) بعيرٌ عُرْضَةٌ للسّفر: شترى كه آماده براى مسافرت است.
    أَعْرَضَ‏: جانب خويش ظاهر كرد، و اگر گفته شود:
    أَعْرَضَ‏ لي كذا: چهره خويش آشكار كرد و دسترسى به او ممكن شد أَعْرَضَ‏ عنّي: به روشنى روى از من برگرداند، در آيات: (ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها- 22/ سجده) (فَأَعْرِضْ‏ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ‏- 63/ نساء) (وَ أَعْرِضْ‏ عَنِ الْجاهِلِينَ‏- 199/ اعراف) (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي‏- 124/ طه) (وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ‏- 32/ انبياء) و چه بسا كه حرف (عن) حذف شود مثل آيات: (إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ‏) (ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‏) و (فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‏) (وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‏- 133/ آل عمران) گفته شده همان عرض و پهنايى است كه نقطه مقابل طول و دراز است چنين تصوّرى از وجوه مختلفى است:
    1- يا اينكه مى‏خواهد بگويد عرض بهشت در جهان و نشأة آخرت مثل فراخنا و پهناى آسمانهاى دنيا و نشأة اوّل است چنانكه گفت: (يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ‏- 48/ ابراهيم).
    2- و يا اينكه آسمانها و زمين در آخرت بزرگتر از چيزى كه اكنون هست مى‏باشد و حصولش ناممكن نيست، روايت شده است كه شخصى يهودى از عمر (رض) در باره اين آيه پرسيد و گفت: فأين النّار؟ پس آتش و عذاب كجاست، عمر پاسخ داد: وقتى كه شب فرا مى‏رسد روز كجاست.
    3- گفته شده واژه- عَرْضُهَا- در آيه: (32/ آل عمران) وسعت و بزرگى بهشت است نه از جهت مساحت بلكه از جهت گسترش مسرّت و شادمانى در آن، چنانكه در ضدّ آن معنى مى‏گويند: الدّنيا على فلان حلقة خاتم و كفّه حابل (دنيا بر او از نظر اندوه و سختى و تنگى حال همچون حلقه انگشترى است و همچون كفه دام كه محدود است.) و مثل عبارت- سعة هذه الدّار كسعة الأرض: فضاى وسيع اين خانه مثل زمين بزرگ است.
    گفته شده- عَرْض‏- در اينجا از عبارت عرض البيع- گرفته شده چنانكه مى‏گويند: بيع كذا بعرض: در وقتى كه چيزى به متاعى فروخته مى‏گويى: عرض هذا الثّوب كذا و كذا: عرض اين جامه چنين و چنان است يعنى عوض آن.
    عَرَض‏: هر چيزى است كه ثباتى نداشته باشد و متكلّمين آن را به طور استعاره در باره چيزى كه جز با جوهر يا اصل هر چيز ثباتى ندارد بكار برده‏اند مثل: رنگ و طعم.
    الدّنيا عَرَضٌ‏ حاضرٌ: هشدارى است بر اينكه دنيا پايدار نيست و ثباتى ندارد، خداى تعالى گويد:(تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ- 67/ انفال) (يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‏- 169/ اعراف) (وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ‏- 169/ اعراف) و آيه: (لَوْ كانَ‏ عَرَضاً قَرِيباً- 42/ توبه) يعنى: مطلبى سهل و آسان و باطنى. گفت: (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ‏ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ- 235/ بقره) (اگر در امر همسر گزينى و خطبه نكاح يعنى عقد همسرى به كنايه چيزى بگوئيد گناهى بر شما نيست) مثل اينكه به همسرش بگويد: أنت جميلة و مرغوب فيك: تو زيبا هستى و مورد آرزوئى، و از اين قبيل سخنان ..




    صفحات قران و نهج البلاغه در پیام رسانه ای زیر


    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #582

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    عهد قرآن و نهج البلاغه روز جمعه 21 اردیبهشت 1403




    صفحه 574 سوره مبارکه مزمل آیات 1تا19



    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌ (0)
    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
    يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ‌ (1)
    ای جامه به خود پیچیده!
    قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً (2)
    شب را، جز کمی، بپاخیز!
    نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً (3)
    نیمی از شب را، یا کمی از آن کم کن،
    أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً (4)
    یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان؛
    إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْکَ قَوْلاً ثَقِيلاً (5)
    چرا که ما بزودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد!
    إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً (6)
    مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت‌تر است!
    إِنَّ لَکَ فِي النَّهَارِ سَبْحاً طَوِيلاً (7)
    و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت!
    وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً (8)
    و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند!
    رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِيلاً (9)
    همان پروردگار شرق و غرب که معبودی جز او نیست، او را نگاهبان و وکیل خود انتخاب کن،
    وَ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً (10)
    و در برابر آنچه (دشمنان) می‌گویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین!
    وَ ذَرْنِي وَ الْمُکَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً (11)
    و مرا با تکذیب‌کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمی مهلت ده،
    إِنَّ لَدَيْنَا أَنْکَالاً وَ جَحِيماً (12)
    که نزد ما غل و زنجیرها و (آتش) دوزخ است،
    وَ طَعَاماً ذَا غُصَّةٍ وَ عَذَاباً أَلِيماً (13)
    و غذایی گلوگیر، و عذابی دردناک،
    يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ وَ کَانَتِ الْجِبَالُ کَثِيباً مَهِيلاً (14)
    در آن روز که زمین و کوه‌ها سخت به لرزه درمی‌آید، و کوه‌ها (چنان درهم کوبیده می‌شود که) به شکل توده‌هایی از شن نرم درمی‌آید!
    إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْکُمْ رَسُولاً شَاهِداً عَلَيْکُمْ کَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولاً (15)
    ما پیامبری به سوی شما فرستادیم که گواه بر شماست، همان گونه که به سوی فرعون رسولی فرستادیم!
    فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذاً وَبِيلاً (16)
    (ولی) فرعون به مخالفت و نافرمانی آن رسول برخاست، و ما او را سخت مجازات کردیم!
    فَکَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً (17)
    شما (نیز) اگر کافر شوید، چگونه خود را (از عذاب الهی) بر کنار می‌دارید؟! در آن روز که کودکان را پیر می‌کند،
    السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ کَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً (18)
    و آسمان از هم شکافته می‌شود، و وعده او شدنی و حتمی است.
    إِنَّ هٰذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً (19)
    این هشدار و تذکّری است، پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمی‌گزیند!

    کَثِيباًآیه 14: این کلمه فقط یک بار در قرآن آمده.
    ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج‏3 312
    كثب‏
    : در آيه گفت: وَ كانَتِ الْجِبالُ‏ كَثِيباً مَهِيلًا 14/ مزمل يعنى ريگهاى متراكم و درهم فشرده شده، جمعش- أَكْثِبَة و كُثُب‏ و كُثْبَان‏- است.
    كَثِيبَة: مخلوطى از شير كم با مقدارى خرما كه به خاطر مخلوط بودنشان اينطور ناميده شده.
    كَثَبَ‏: وقتى است كه چيزى جمع شود و فراهم آيد.
    كَاثِب‏: جمع كننده.
    تَكْثِيبُ‏ الصّيدِ: وقتى است كه شكار نزديك باشد كه بتواند شكار شود، أعراب مى‏گويند:
    أَكْثَبَكَ‏ الصّيدُ فارْمِهِ: شكار نزديك است آنرا بزن و تيرش بينداز.

    قاموس قرآن ج‏6 90
    كثب: يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ‏ كَثِيباً مَهِيلًا مزمل:14. كثيب بمعنى تلّ شن و اصل كثب بمعنى جمع است، «كثب الشّى‏ء كثبا: جمعه» در صحاح گويد: تلّ شن را كثيب گويند كه بمكانى ريخته و جمع‏ شده است (يعنى مكثوب) «مهيل» تلّ شنى است كه اگر از پائين آنرا حركت دهند قلّه‏اش سرازير ميشود و مى‏ريزد يعنى: روزى زمين و كوهها ميلرزند و كوهها همچون تپّه لغزنده شوند، اين كلمه فقط يكبار در كلام اللّه آمده است اين آيه نظير إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا. وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا واقعة:4 و 5. ميباشد.





    صفحات قران و نهج البلاغه در پیام رسانه ای زیر


    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #583

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    عهد قرآن و نهج البلاغه روز شنبه 22 اردیبهشت 1403


    صفحه 575 سوره مبارکه مزمل آیه 20 و سوره مبارکه مدّثر آیات 1تا18


    إِنَّ رَبَّکَ يَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَکَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ عَلِمَ أَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (20)
    پروردگارت می‌داند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا می‌خیزند؛ خداوند شب و روز را اندازه‌گیری می‌کند؛ او می‌داند که شما نمی‌توانید مقدار آن را (به دقّت) اندازه‌گیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید؛ اکنون آنچه برای شما میسّر است قرآن بخوانید او می‌داند بزودی گروهی از شما بیمار می‌شوند، و گروهی دیگر برای به دست آوردن فضل الهی (و کسب روزی) به سفر می‌روند، و گروهی دیگر در راه خدا جهاد می‌کنند (و از تلاوت قرآن بازمی‌مانند)، پس به اندازه‌ای که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «قرض الحسنه» دهید [= در راه او انفاق نمایید] و (بدانید) آنچه را از کارهای نیک برای خود از پیش می‌فرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است!
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌ (0)
    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
    يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ (1)
    ای جامه خواب به خود پیچیده (و در بستر آرمیده)!
    قُمْ فَأَنْذِرْ (2)
    برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده)،
    وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ (3)
    و پروردگارت را بزرگ بشمار،
    وَ ثِيَابَکَ فَطَهِّرْ (4)
    و لباست را پاک کن،
    وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (5)
    و از پلیدی دوری کن،
    وَ لاَ تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ (6)
    و منّت مگذار و فزونی مطلب،
    وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ (7)
    و بخاطر پروردگارت شکیبایی کن!
    فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (8)
    هنگامی که در «صور» دمیده شود،
    فَذٰلِکَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ (9)
    آن روز، روز سختی است،
    عَلَى الْکَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ (10)
    و برای کافران آسان نیست!
    ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً (11)
    مرا با کسی که او را خود به تنهایی آفریده‌ام واگذار!
    وَ جَعَلْتُ لَهُ مَالاً مَمْدُوداً (12)
    همان کسی که برای او مال گسترده‌ای قرار دادم،
    وَ بَنِينَ شُهُوداً (13)
    و فرزندانی که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند،
    وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً (14)
    و وسایل زندگی را از هر نظر برای وی فراهم ساختم!
    ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ (15)
    باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم!
    کَلاَّ إِنَّهُ کَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيداً (16)
    هرگز چنین نخواهد شد؛ چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی می‌ورزد!
    سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً (17)
    و بزودی او را مجبور می‌کنم که از قلّه زندگی بالا رود (سپس او را به زیر می‌افکنم)!

    ذَرْنِيآیه 11: ریشه وَذَرَ 46 بار در 44 آیه تکرار شده.
    ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج‏4 438
    وذر
    : وَذَرَ فعلى است كه زمان گذشته و ماضى ندارد و بمعنى دور افكندن چيزى است كه قابل اعتنا نيست در آيه گفت: قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا- الاعراف/ 70 و وَ يَذَرَكَ‏ وَ آلِهَتَكَ‏- الاعراف/ 127 و فَذَرْهُمْ‏ وَ ما يَفْتَرُونَ‏- الانعام/ 112 و وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا- البقره/ 278 و نظير اين آيات و ويژگى آن در آيه: وَ يَذَرُونَ‏ أَزْواجاً- البقره/ 234 (كه بمعنى همان بى‏توجهى و بى‏اعتنائى به همسران است) كه انشاء اللّه بعد از اين كتاب بحث آن خواهد شد.

    قاموس قرآن ج‏7 195
    وذر: ترك كردن. راغب انداختن از روى بى‏اعتنائى گفته است ولى آن در همه جا صادق نيست. ناگفته نماند: اعراب ماضى و مصدر و اسم فاعل آنرا از بين برده‏اند و در ماضى و مصدر و فاعل آن ترك، ترك و تارك بكار ميبرند.
    وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً نوح: 26. نوح گفت خدايا احدى از كفار را در روى زمين زنده نگذار وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ‏ انعام: 120. گناه آشكار و باطن را ترك كنيد. فَما حَصَدْتُمْ‏ فَذَرُوهُ‏ فِي سُنْبُلِهِ‏ يوسف: 47. آنچه درو كرديد در سنبلش بگذاريد.






    صفحات قران و نهج البلاغه در پیام رسانه ای زیر


    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #584

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    عهد قرآن و نهج البلاغه روز یکشنبه 23 اردیبهشت 1403


    صفحه 575 سوره مبارکه مزمل آیه 20 و سوره مبارکه مدّثر آیات 1تا18


    إِنَّ رَبَّکَ يَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَکَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ عَلِمَ أَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (20)
    پروردگارت می‌داند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا می‌خیزند؛ خداوند شب و روز را اندازه‌گیری می‌کند؛ او می‌داند که شما نمی‌توانید مقدار آن را (به دقّت) اندازه‌گیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید؛ اکنون آنچه برای شما میسّر است قرآن بخوانید او می‌داند بزودی گروهی از شما بیمار می‌شوند، و گروهی دیگر برای به دست آوردن فضل الهی (و کسب روزی) به سفر می‌روند، و گروهی دیگر در راه خدا جهاد می‌کنند (و از تلاوت قرآن بازمی‌مانند)، پس به اندازه‌ای که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «قرض الحسنه» دهید [= در راه او انفاق نمایید] و (بدانید) آنچه را از کارهای نیک برای خود از پیش می‌فرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است!
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌ (0)
    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
    يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ (1)
    ای جامه خواب به خود پیچیده (و در بستر آرمیده)!
    قُمْ فَأَنْذِرْ (2)
    برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده)،
    وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ (3)
    و پروردگارت را بزرگ بشمار،
    وَ ثِيَابَکَ فَطَهِّرْ (4)
    و لباست را پاک کن،
    وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (5)
    و از پلیدی دوری کن،
    وَ لاَ تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ (6)
    و منّت مگذار و فزونی مطلب،
    وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ (7)
    و بخاطر پروردگارت شکیبایی کن!
    فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (8)
    هنگامی که در «صور» دمیده شود،
    فَذٰلِکَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ (9)
    آن روز، روز سختی است،
    عَلَى الْکَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ (10)
    و برای کافران آسان نیست!
    ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً (11)
    مرا با کسی که او را خود به تنهایی آفریده‌ام واگذار!
    وَ جَعَلْتُ لَهُ مَالاً مَمْدُوداً (12)
    همان کسی که برای او مال گسترده‌ای قرار دادم،
    وَ بَنِينَ شُهُوداً (13)
    و فرزندانی که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند،
    وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً (14)
    و وسایل زندگی را از هر نظر برای وی فراهم ساختم!
    ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ (15)
    باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم!
    کَلاَّ إِنَّهُ کَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيداً (16)
    هرگز چنین نخواهد شد؛ چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی می‌ورزد!
    سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً (17)
    و بزودی او را مجبور می‌کنم که از قلّه زندگی بالا رود (سپس او را به زیر می‌افکنم)!

    ذَرْنِيآیه 11: ریشه وَذَرَ 46 بار در 44 آیه تکرار شده.
    ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج‏4 438
    وذر
    : وَذَرَ فعلى است كه زمان گذشته و ماضى ندارد و بمعنى دور افكندن چيزى است كه قابل اعتنا نيست در آيه گفت: قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا- الاعراف/ 70 و وَ يَذَرَكَ‏ وَ آلِهَتَكَ‏- الاعراف/ 127 و فَذَرْهُمْ‏ وَ ما يَفْتَرُونَ‏- الانعام/ 112 و وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا- البقره/ 278 و نظير اين آيات و ويژگى آن در آيه: وَ يَذَرُونَ‏ أَزْواجاً- البقره/ 234 (كه بمعنى همان بى‏توجهى و بى‏اعتنائى به همسران است) كه انشاء اللّه بعد از اين كتاب بحث آن خواهد شد.

    قاموس قرآن ج‏7 195
    وذر: ترك كردن. راغب انداختن از روى بى‏اعتنائى گفته است ولى آن در همه جا صادق نيست. ناگفته نماند: اعراب ماضى و مصدر و اسم فاعل آنرا از بين برده‏اند و در ماضى و مصدر و فاعل آن ترك، ترك و تارك بكار ميبرند.
    وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً نوح: 26. نوح گفت خدايا احدى از كفار را در روى زمين زنده نگذار وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ‏ انعام: 120. گناه آشكار و باطن را ترك كنيد. فَما حَصَدْتُمْ‏ فَذَرُوهُ‏ فِي سُنْبُلِهِ‏ يوسف: 47. آنچه درو كرديد در سنبلش بگذاريد.






    صفحات قران و نهج البلاغه در پیام رسانه ای زیر


    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #585

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    عهد قرآن و نهج البلاغه روز دوشنبه 24 اردیبهشت 1403



    صفحه 577 سوره مبارکه مدّثر آیات 48تا56 و سوره مبارکه قیامت آیات 1تا19


    فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ‌ (48)
    از این رو شفاعت شفاعت‌کنندگان به حال آنها سودی نمی‌بخشد.
    فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِينَ‌ (49)
    چرا آنها از تذکّر روی گردانند؟!
    کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ (50)
    گویی گورخرانی رمیده‌اند،
    فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ (51)
    که از (مقابل) شیری فرار کرده‌اند!
    بَلْ يُرِيدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَى صُحُفاً مُنَشَّرَةً (52)
    بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه‌ای (از سوی خدا) برای او فرستاده شود!
    کَلاَّ بَلْ لاَ يَخَافُونَ الْآخِرَةَ (53)
    چنین نیست که آنان می‌گویند، بلکه آنها از آخرت نمی‌ترسند!
    کَلاَّ إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ (54)
    چنین نیست که آنها می‌گویند، آن (قرآن) یک تذکّر و یادآوری است!
    فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ‌ (55)
    هر کس بخواهد از آن پند می‌گیرد؛
    وَ مَا يَذْکُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (56)
    و هیچ کس پند نمی‌گیرد مگر اینکه خدا بخواهد؛ او اهل تقوا و اهل آمرزش است!
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌ (0)
    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
    لاَ أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ (1)
    سوگند به روز قیامت،
    وَ لاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (2)
    و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)!
    أَ يَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ‌ (3)
    آیا انسان می‌پندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟!
    بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ‌ (4)
    آری قادریم که (حتّی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم!
    بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ‌ (5)
    (انسان شک در معاد ندارد) بلکه او می‌خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند!
    يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ (6)
    (از این رو) می‌پرسد: «قیامت کی خواهد بود»!
    فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ (7)
    (بگو:) در آن هنگام که چشمها از شدّت وحشت به گردش درآید،
    وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8)
    و ماه بی‌نور گردد،
    وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9)
    و خورشید و ماه یک جا جمع شوند،
    يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ (10)
    آن روز انسان می‌گوید: «راه فرار کجاست؟!»
    کَلاَّ لاَ وَزَرَ (11)
    هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد!
    إِلَى رَبِّکَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (12)
    آن روز قرارگاه نهایی تنها بسوی پروردگار تو است؛
    يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (13)
    و در آن روز انسان را از تمام کارهایی که از پیش یا پس فرستاده آگاه می‌کنند!
    بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ (14)
    بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است،
    وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ‌ (15)
    هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد!
    لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ‌ (16)
    زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [= قرآن‌] حرکت مده،
    إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‌ (17)
    چرا که جمع‌کردن و خواندن آن بر عهده ماست!
    فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ‌ (18)
    پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن!
    ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ‌ (19)
    سپس بیان و (توضیح) آن (نیز) بر عهده ماست!

    شَفَاعَةُآیه 48
    قاموس قرآن ج‏4 48
    شفع: شفع و شفاعت هر دو مصدراند بمعنى منضم كردن چيزى بچيزى. راغب گويد «الشَّفْعُ‏: ضَمُّ شَيْ‏ءٍ إِلَى مِثْلِهِ» در اقرب الموارد گفته «شَفَعَ‏ الْعَدَدَ: صَيَّرَهُ زَوْجاً أَي أَضَافَ إِلَى الْوَاحِدِ ثَانِياً».
    «وَ الشَّفْعِ‏ وَ الْوَتْرِ. وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» فجر: 3 و 4. شفع در اينجا اسم است بمعنى جفت چنانكه وتر بمعنى تك است يعنى: قسم بجفت و تك و قسم‏ بشب آنگاه كه ميرود. تفسير اين آيه در «فجر» ديده شود.
    [شفاعت‏]
    ظاهرا شفاعت را از آنجهت شفاعت گوئيم كه شفيع خواهش خويش را بايمان و عمل ناقص طرف منضم ميكند و هر دو مجموعا پيش خدا اثر ميكنند. با در نظر گرفتن اينكه انگيزاننده شفيع، خداست و او دستور داده چنين خواهشى بكند چنانكه خواهيم گفت. مثلا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله با اجازه خدا خواهش خويش را با عمل ناقص مؤمن توأم كرده و از خدا ميخواهد كه او را بيامرزد. بعبارت ديگر همانطور كه آنحضرت در دنيا شفاعت رهبرى دارد و واسطه در رساندن احكام خداست، در آخرت نيز واسطه در جلب مغفرت خداست.
    لذا معناى اولى در آن ملحوظ ميشود على هذا شفيع بمعنى واسطه، وسيله، و كمك است.
    شفاعت را بايد از دو جهت بررسى كرد يكى از جهت تكوين و ديگرى از جهت تشريع. اما از جهت تكوين از بعضى آيات مستفاد ميشود كه كليه اسباب و وسائل زندگى نسبت بمسبّبات و رساندن رحمت خدا بخلق واسطه و شفيع‏اند «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ‏ شَفِيعٍ‏ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ...» يونس: 3.
    جمله‏ «ما مِنْ‏ شَفِيعٍ‏ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ» پس از ذكر آفرينش آسمانها و زمين و تدبير آنها روشن ميكند آنها نيز شفيع و واسطه رحمت خدايند ايضا آيه‏ «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي‏ يَشْفَعُ‏ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» بقره: 255. و ايضا «قُلْ لِلَّهِ‏ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً» زمر: 44. و در آياتى نظير «ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ‏» سجده: 4. ظاهرا مراد انضمام اسباب بيكديگر است كه باراده خدا انجام مى‏پذيرد مثل‏ «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ».

    اما از جهت تشريع:
    ميشود گفت كليه اعمال وسائل و شفيعانند در جلب رحمت و مغفرت خداوند «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» مائده: 35.
    وسيله‏ايكه ميتوان نسبت بخدا طلب كرد همان راهها و اعمالى است كه خداوند قرار داده است و نيز شفيعان آخرتند كه از جانب خدا بدين مقام منصوب‏اند.
    شفاعت باذن خداست‏
    آياتى داريم كه ميگويند: هيچ شفيعى نيست مگر پس از اذن خداوند چنانكه در آيه 255 بقره و 3 يونس گذشت ايضا «قُلْ لِلَّهِ‏ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» زمر: 44.
    اين آيات صريح‏اند در اينكه شفيع را بايد خدا منصوب كند و بوى اجازه دهد، آيه اخير روشن است كه مطلق شفاعت مال خداست و حكومت آسمانها و زمين از اوست. اوست كه در دنيا اسباب و وسائل زندگى و رحمت و در آخرت واسطه‏هاى شفاعت قرار ميدهد.
    على هذا شفاعت آن نيست كه مجرم با كمك شفيع جلو مقررات خدائى را بگيرد و نقض قانون كند مثل پارتى بازيهاى دنيا. بلكه خود قانونگذار (خدا) همانطور كه عده‏اي را در دنيا وسيله هدايت و واسطه رساندن احكام قرار داده آنها را در آخرت وسيله مغفرت خويش قرار داده است.
    مجرم فى حدّ ذاته نسبت باستفاده از شفاعت مسلوب الاختيار است و محلى از اعراب ندارد. اين خداست كه چنين خواسته و چنين قرار داده است.
    بدين طريق بعضى از اشكالات كه بشفاعت شده مرتفع ميشود.
    شفاعت در آخرت يعنى استغفار
    حكم اوّلى آيات قرآن آنست كه در آخرت مطلقا شفاعت و واسطه‏اى نيست و هيچ كس حق دم زدن ندارد.
    كارها فقط در اختيار خداست واحدى بحال احدى مفيد نيست و كسى در كار كسى حق دخالت ندارد. «يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» انفطار: 19. «يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» دخان: 41. ايضا «وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ‏ والِدِهِ شَيْئاً» لقمان: 33.
    همچنين است آياتيكه مطلق دوستى و شفاعت و داد و ستد را در آخرت نفى ميكنند مثل‏ «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ» بقره: 254. ايضا آياتيكه فائده شفاعت را نفى كرده و آنرا بى فايده ميدانند «وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ ...» بقره:48. «وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ» بقره: 123. بموجب اين آيات شفاعتى در آخرت نيست و اگر هم كسى درباره كسى سخن گويد مسموع نخواهد بود.
    ليكن با ملاحظه آيات ديگر كه شفاعت را با اذن خدا اثبات ميكنند خواهيم دانست مقصود از آيات نفى، استقلال در شفاعت است. بعبارت اخرى آن دسته آيات ميگويند: كسى در شفاعت بديگران استقلال ندارد و نميتواند بدون اذن خدا كارى كند ولى شفاعت پس از اجازه خداوند مرحله ديگرى است كه آيات بسيارى آنرا اثبات ميكنند نحو «مَنْ ذَا الَّذِي‏ يَشْفَعُ‏ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» بقره: 255. «ما مِنْ‏ شَفِيعٍ‏ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ» يونس: 3. «وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي‏ شَفاعَتُهُمْ‏ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‏» نجم: 26.
    مقتضاى اين آيات آنست كه بعد از اذن خدا شفاعت هست. ملائكه آسمان شفاعت ميكنند ولى شفاعتشان فائده‏اى ندارد مگر پس از اذن خدا.
    همچنين است آيات سه‏گانه زير:
    «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ‏ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا» طه: 109.
    «وَ لا تَنْفَعُ‏ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» سباء: 23. «لا يَمْلِكُونَ‏ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» مريم:87.
    آيه اول راجع بشافعين است يعنى آنروز فايده نميدهد شفاعت، مگر شفاعت كسيكه خدا باو اذن داده و از سخن گفتنش راضى است چنانكه در آيه ديگر است‏ «لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» نباء: 38. آيه دوم راجع بمشفوع لهم است يعنى شفاعت پيش خدا فايده‏اى نميدهد مگر براى كسيكه خدا اجازه داده در حق او شفاعت شود مثل آيه‏ «وَ لا يَشْفَعُونَ‏ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ ...» انبياء: 28. يعنى ملائكه شفاعت نميكنند مگر بآنكه خدا از او راضى است.

    شافعان قيامت‏
    شافعان قيامت آنانند كه در دنيا واسطه فيض و هدايت‏اند. اين قاعده از قرآن با كمك روايات به بهترين وجهى استفاده ميشود. توضيح اينكه: بتصريح قرآن از جمله شفعاء روز قيامت ملائكه‏اند چنانكه در آيه 28 انبياء و 26 نجم گذشت. ملائكه در دنيا واسطه فيض و هدايت‏اند و حتى‏ عده‏اى از آن بزرگواران سلام اللّه عليهم در دنيا نيز پيوسته براى اهل ايمان استغفار ميكنند چنانكه آمده‏ «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ. رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» غافر: 7 و 8.
    اين فرشتگان چنانكه در دنيا چنين محل فيض‏اند و حتما دعاى آنها در پيشگاه خداوند مقبول است ايضا در آخرت شفيع خواهند بود ايضا آيه‏ «... وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» شورى: 5.
    آيه ديگريكه شافعان قيامت را معرفى ميكند اين آيه است‏ «وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ‏ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» زخرف: 86. مراد از حق چنانكه گفته‏اند توحيد است يعنى بتها و معبودات دروغين مالك شفاعت نيستند بلكه مالك شفاعت آنهااند كه دانسته و از روى علم، بتوحيد اقرار كرده‏اند و بنظر ميرسد كه قيد شهادت باشد جمله‏ «شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» شامل انبياء، ائمه، علماء و صلحاء و غيرهم است. على هذا اينها همه در قيامت شفيع‏اند چنانكه در نقل روايات خواهد آمد و اينها همه در دنيا واسطه فيض و هدايت‏اند.
    ايضا آيه‏ «لا يَمْلِكُونَ‏ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» مريم: 87. بنا بر آنكه مراد شافعان باشند در اينصورت بعيد نيست كه اتخاذ عهد همان شهادت بحق باشد. ولى رواياتى هست كه دلالت دارند مراد از آيه شفاعت شدگان‏اند. و عهد مثلا ولايت است.
    روايات درباره شفاعت و شافعان زياد است مجلسى رحمه اللّه در بحار (ج 8 ص 29- 63 طبع جديد) بيشتر آنها را نقل كرده و شفعائيكه در آن روايات نام برده شده بقرار ذيل‏اند:
    حضرت رسول و ائمه اطهار سلام اللّه عليهم اجمعين، پيامبران (البته عدّه‏اى نام برده شده)، جبرئيل، حضرت فاطمه سلام اللّه عليها، علماء، شهيدان، مؤمنان، همسايه در حق همسايه، دوست در حق دوست.
    رواياتى نيز در كافى و غيره مخصوصا نهج البلاغه درباره شفاعت قرآن هست كه كلام اللّه مجيد روز قيامت شفاعت خواهد كرد و شفاعت آن پذيرفته است و در حق آنست: شافع مشفّع.
    براى نمونه دو حديث ذيل را نقل ميكنيم‏
    «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏: ثَلَاثَةٌ يَشْفَعُونَ‏ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَيُشَفَّعُونَ‏: الْأَنْبِيَاءُ، ثُمَّ الْعُلَمَاءُ، ثُمَّ الشُّهَدَاءُ. سه دسته شفاعت می کنند: انبیاء، علماء و شهداء.
    عَنْ حُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِحَوْضِي فَلَا أَوْرَدَهُ اللَّهُ حَوْضِي. وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ‏ بِشَفَاعَتِي‏ فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ‏ شَفَاعَتِي‏ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا شَفَاعَتِي‏ لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَأَمَّا الْمُحْسِنُونَ فَمَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ. قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ خَالِدٍ فَقُلْتُ لِلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «وَ لا يَشْفَعُونَ‏ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏» قَالَ: لَا يَشْفَعُونَ‏ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى اللَّهُ دِينَهُ». امام رضا علیه السلام فرمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: کسی که به حوض من(کوثر) ایمان ندارد پس خداوند از آن سیرابش نمی کند. و کسی که به شفاعت من ایمان ندارد خداوند او را از شفاعتم محروم می کند بعد فرمودند: شفاعت من برای گناهکاران امت هست وگرنه نیکوکاران که مشکلی ندارند. راوی(حسین بن خالد) از امام رضا پرسیدند: ای پسر رسول خدا پس معنای آیه چیست که خداوند می فرماید ((فقط کسانی که که خداوند از آنها راضی شده است شفاعت می کنند)) حضرت فرمودند: فقط کسانی که "خداوند از دینشان" راضی باشد شفاعت می کنند.
    ناگفته نماند شافعانيكه نام برديم همه در دنيا واسطه فيض و هدايت‏اند على هذا آنكه در دنيا واسطه و شفيع است در آخرت نيز چنان خواهد بود پس نطفه شفاعت از دنيا متكون ميشود و اين قاعده بسيار قابل قبول است: در كتب اهل سنت نيز احاديثى درباره‏ شفاعت نقل شده كه حاجت بنقل آنها نيست.
    شفاعت شدگان‏
    بموجب آيه‏ «وَ لا يَشْفَعُونَ‏ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏» انبياء: 28. شفاعت شدگان كسانى‏اند كه خدا از آنها راضى است و بموجب آيه‏ «لا يَمْلِكُونَ‏ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» مريم: 87.
    بنا بر آنكه مراد از آيه، مشفوع لهم و از عهد، توحيد است، اهل توحيد اهل شفاعت‏اند نتيجه آنكه براى كفّار و مشركان شفاعتى نيست كه نه عهدى عند اللّه دارد و نه خدا از آنها راضى است.
    و بموجب روايات شفاعت شدگان گناهكاران اهل توحيداند و در بعضى هست كه همه بشفاعت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله محتاج خواهند بود. رجوع شود بروايات. بنظر ميايد مراد از «لِمَنِ ارْتَضى‏» چنانكه از حضرت امام رضا عليه السّلام نيز نقل شد آن نيست كه خدا از همه چيز او راضى است بلكه خداوند نسبت باو فى الجمله رضايت دارد و لو راجع بدين و اعتقاد قلبى او باشد و چون شخص معتقد قهرا بعضى از اعمال نيك را خواهد داشت بدست ميايد كه شفاعت مال كسانى از اهل توحيد است كه‏ «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً».
    شفاعت نقض غرض نيست‏
    در گذشته ديديم كه آيات قرآن در وجود شفاعت با اذن خدا صريح‏اند.
    در اينصورت جائى براى اشكال وجود ندارد آنچه قرآن اثباتش ميكند نميتوان درباره آن تشكيك نمود. و آنچه از گروهى نقل شده كه شفاعت با توحيد در عبادت منافات دارد و آن نوعى شرك است، بى جا و لغو ميباشد.
    بزرگترين اشكاليكه درباره شفاعت كرده‏اند آنست كه شفاعت موجب تجرّى بگناه بلكه موجب تشويق بگناه است.
    ولى بايد دانست كه شفاعت فقط اميدوارى ايجاد ميكند و از يأس باز ميدارد توضيح آنكه بموجب‏ «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» اعراف: 99. نبايد از مكر خدا و قهر خدا ايمن بود و بموجب‏ «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» يوسف: 87. نميتوان از رحمت خدا نااميد شد زيرا اين هر دو از گناهان كبيره است، مؤمن معتدل كسى است كه پيوسته بين خوف و رجاء باشد عقيده بشفاعت فقط باعث رجاء است.
    ميدانيم كه خداوند غفور و رحيم است ولى هيچگاه نگفته‏اند غفور و رحيم بودن خدا موجب تجرّى است خدا فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ» نساء: 48. ابراهيم عليه السّلام بخدا عرض ميكند: «رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ» ابراهيم: 41. حال آنكه دعاى او مقبول درگاه خدا است و براى مؤمنان در روز قيامت مغفرت خواسته، يعقوب عليه السّلام بپسران گناهكارش ميگويد: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» يوسف: 98. برسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور ميرسد براى خودت و امتت استغفار كن‏ «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» آل عمران: 159. «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ» محمد: 19.
    حاملان عرش و ديگر فرشتگان پيوسته بمؤمنان چنانكه گذشت استغفار ميكنند و «فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا» ميگويند.
    آيا اينها غير از شفاعت است؟ آيا اينها موجب تجرّى است.
    آيا وجود دكتر و دارو و عمل جرّاحى مشوّق و موجب آنست كه ما عمدا شكم خويش را پاره كنيم و يا پاى خويش را بشكنيم؟ نه بلكه وجود آنها باعث اطمينان خاطر است كه در روز مبادا بدرد ما خواهند خورد.
    وانگهى شفاعت موجب آن نيست كه خدا تحت تأثير شفيع قرار گيرد و از قانون كلى خود دست بر دارد بلكه خدا از وضع بندگان خويش و اينكه در چه دنيائى زندگى ميكنند داناست و خودش بشفيع دستور ميدهد كه‏ «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ» شفيع اولا و بالذّات مسلوب الاختيار است و گناهكار رو سياه نقشى در اين كار ندارد اين خداست كه شفيع را بشفاعت بر ميانگيزد نه اينكه گناهكار خواسته بكمك شفيع بجنگ خدا بروند و از تصميم خداوندى جلوگيرى كنند.
    از طرف ديگر روشن نيست كه همه گناهان مورد شفاعت خواهند بود چنانكه در روايات بعضى از گناهان نام برده شده كه مورد شفاعت نخواهند بود خلاصه شفاعت مورد رجاء و اميد و تحرك است نه موجب تجرّى بگناه.

    با اين حديث اين مطلب را بپايان مى‏بريم‏
    قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏: «إِنَّي‏ أَشْفَعُ‏ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأُشَفَّعُ‏ وَ يَشْفَعُ‏ عَلِيٌ‏ فَيُشَفَّعُ‏ وَ يَشْفَعُ‏ أَهْلُ بَيْتِي‏ فَيُشَفَّعُونَ‏ وَ إِنَّ أَدْنَى الْمُؤْمِنِينَ‏ شَفَاعَةً لَيُشَفَّعُ‏ فِي أَرْبَعِينَ مِنْ إِخْوَانِهِ كُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ». من در روز قیامت شفاعت می کنم و پذیرفته می شود و علی(علیه السلام) شفاعت می کند و پذیرفته می شود و اهل بیتم نیز شفاعت می کنند و کمترین درجه شفاعت در آنجا این است که مومنین می توانند 40 نفر را از برادران و خواهران خود شفاعت کنند که همه مستوجب آتش هستند.

    ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن ج‏2 334
    شفع‏
    : الشَّفْعُ‏: پيوستن و ضميمه شدن چيزى است به همانند خود كه به جاى- مشفوع- شفع- گفته مى‏شود.
    الشَّفَاعَة: پيوستن به ديگرى براى اينكه يار و ياور اوست و درخواست كننده از او- بيشتر كاربرد شفاعت يعنى پيوستن و انضمام به كسى كه از نظر حرمت و مقام بالاتر از كسى است كه مادون اوست كه مورد شفاعت قرار مى‏گيرد و از اين معنى شفاعت در قيامت است.
    و (وَ لا يَشْفَعُونَ‏ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏- 23/ انبياء) يعنى: شفاعت نمى‏كنند مگر از كسى كه خداوند راضى باشد و (فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ‏- 48/ مدّثر) يعنى شفاعتشان نمى‏كنند.
    اسْتَشْفَعْتُ‏ بفلان على فلان: از او براى ديگرى شفاعت خواستم.
    فَتَشَفَّعَ‏ لى: شفاعتم كرد.
    شَفَّعَهُ‏: شفاعتش را پاسخ داد، در اين باره سخن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است كه:
    «القرآن‏ شَافِعٌ‏ مُشَفَّعٌ‏».يعنى: قرآن شفاعت كننده و شفاعت پذير است.
    الشُّفْعَة: يعنى طلب حقّ، شركت در چيزى كه داد و ستد شده باشد تا شريكش آن را بما يملك خويش ضميمه كند و از معنى- شفع- است.
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «اذا وقعت الحدود فلا شفعة».
    يعنى: (هر گاه حدود و مقرّرات وقوع يافت و انجام شد ديگر شفعه‏اى در آن باره نيست)







    صفحات قران و نهج البلاغه در پیام رسانه ای زیر




    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    • نوع فایل: pdf 577.pdf (367.6 کیلو بایت, 0 مشاهدات)
    • نوع فایل: mp3 577.mp3 (697.2 کیلو بایت, 0 مشاهدات)
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 59 از 59 نخستنخست ... 9495556575859

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi