صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32

موضوع: ویژه نامه سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه (س) به شهر قم * لاله سرخ قم*

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
    لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

    وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
    تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

    هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
    بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

    با شور شهر فاصله دارم کنار تو
    احساس وصل میکند آدم کنار تو

    حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
    در هر نماز مسجد اعظم کنار تو


    تا آسمان خویش مراباخودت ببر
    ازآفتاب ردشده شبنم کنارتو

    با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
    روشن کنند هاجر و مریم کنار تو


    در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
    زیباتر است ماه محرم کنار تو


    ما با تو در پناه تو آرام می شویم
    وقتی که با ملائکه همگام می شویم


    مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
    داریم افتخار که همشهری ات شدیم

    زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
    تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

    باران میان مرمر آیینه دیدنیست
    این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

    مرغ خیال سمت حریمت پریده است
    یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

    خوشبخت قوم و طایفه ما مردم قمیم
    جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

    اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
    چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

    من روی حرف های خود اصرار میکنم
    در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

    ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
    آئینه ایم و محو تماشا نشسته ایم

    اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
    ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

    قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
    باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

    بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
    ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم


    از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
    از دست ماچه ها که کشیدی ببخشمان

    من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
    روزی که زیر پای شما خاک می شوم

    سید حمیدرضا برقعی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
    که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید!

    کاروانی در راه است ...
    کاروان نور، کاروان عشق، بهار.
    کاروانی که با خود خورشید را می آورد.

    برخیزید!
    دل های مشتاق، چشم های عاشق!
    ای تمام آینه ها، پرنده ها، درختان،
    دشت ها و بیابان ها، سنگ و سنگریزه ها!
    ای کویر!به پیشواز بروید.

    زیر قدم هایش، گل بریزید!
    مسیر عبورش را گل آذین کنید.
    دست بیافشانید، پنجره روحتان را باز کنید،
    تا خدا را عاشقانه به تماشا بنشینید.

    دروازه چشم ها را بگشایید
    و صاحب خانه را بنگرید.
    پرده جان هایتان را بیافکنید
    تا هوای عشق در تار و پود وجودتان بوزد.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    از تبار گل و گلاب



    چه شکوه جاودانه ای! چه لحظه های عاشقانه ای!
    از حنجره چکاوک های عاشق، آواز حضور می تراود.

    لحظه ها زلال می شود مثل آب، روشن می شود مثل آفتاب.
    چه زیباست، لحظه های شکفتن قدم هایش!

    کویر قم، از تبلور حضورش سبز می شود و آسمان،
    ترانه خوان آبی ترین سروده های عشق.


    زمین در زیر گام هایش به شوق می آید.
    طراوت از جام زمان می تراود.
    گویی آفتاب به دیدار سرزمین قم آمده است!

    شهر، بوی یاس می دهد؛ بوی مهربانی و عشق.

    گل لبخند بر لب ها شکوفا شده است.

    آسمان، ستاره باران آمدنش می شود و مهتاب،
    پولک باران حضور عاشقانه اش.


    بانویی از شهر مدینه، از تبار گل و گلاب و آیینه آمده
    است تا با دَمِ مسیحایی خویش، نسیم جاودانگی را
    در شهر قم به میراث بگذارد.


    با حضور سبزش، دریا به میهمانی کویر آمده است.
    پروانه ها رویش سبزش را به تماشا نشسته اند.حضورش،
    غزل عاشقانه ای ست که گلواژه عشق و امید را می سراید.


    معصومه، بانوی افلاکی، بانوی صداقت و پاکی، آمده است
    تا قم را به زلال ترین لحظه های تاریخ بسپارد.


    با قدم های پاک مبارکش، دُرِّ گرانبهای شفاعت را
    برای مردم قم به ارمغان آورده است.


    با وجودش، مشام خاکی قم، از بوی بهشت پر شده است.
    چشمه زلال رحمت در زمین خشکیده قم به جوش آمده است.

    معصومه آمده است تا بهار سبز زندگی را با
    شکوفه های سپید ایمان، به مردم قم ارزانی کند.


    حمید باقریان





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پا از رکاب نور بر زمین نهادی، در حالی که فرشتگان،
    همراهی ات می کردند و بانوان پرده نشین،
    گرداگردت حلقه زده بودند.


    خاک تفتیده قم، زیر قدم های مبارکت، جان می گرفت
    و از برکت غبار نشسته بر دامانت، هر چه
    بیابان و کویر به شکوفه می نشست.


    ای دختر آفتاب! تو آمدی؛ در سرسبزترین بهاری
    که اهالی قم به چشم دیده بودند و در روزی که
    جدّ بزرگوارت، وعده آمدنش را داده بود.


    آسمان آن روز، میزبان فرشتگانی بود که برای
    پابوسی ات بر هم پیشی می گرفتند و مشتاقانه
    اذن دخول می طلبیدند.


    تو در امواج خروشان مردمی که فرسنگ ها به
    پیشوازت آمده بودند، چون خورشید می درخشیدی
    و با تبسمی شیرین به صدای تکبیر و تهلیل مردم گوش می سپردی؛


    مردمی که شبنم اشک بر غنچه لبخندشان نشسته بود
    و با دست های گل و ریحان، به استقبالت آمده بودند.


    تو آمدی، معصومه جان و بعد از تو،
    همه چیز رنگ و بویی دیگر یافت.


    قم قطعه ای از بهشت شد و صدای بال فرشتگان
    ، هر صبح و شام از آسمانش به گوش رسید.


    انگار همه خوبی ها، همه شادی ها به سوی
    این نقطه از زمین سرازیر شده بود.


    ای پرده نشین حرم عصمت و عفاف، خدا را شکر
    که آفتاب وجودت بر آسمان بی ستاره قم درخشید.


    خدا را شکر که بیت النور عبادتت،
    بیت الله دلخستگان این وادی شد.


    خدا را شکر که طوبای عشق و معرفتت، چونان درختی
    سبز و ستبر بر سر مردمان شیفته این دیار، سایه گستر شد.


    بانوی عشق! قم، خانه اهل بیت است و صاحب این خانه تویی!
    قم، پناهگاه همه دلسوختگان عالم است و
    سرسلسله این عاشقانِ دلسوخته تویی!


    قم، باغی از جنات بهشت است و باغبان
    مهربان شکوفه هایش تویی!


    خوش آمدی به خاک کویری این دیار، ای طلایه دار بهار!
    صفای قدم های خسته ات، ای نادره روزگار!

    چشم هامان را تا ابد به جمال فاطمی ات روشن کردی
    و دل ها مان را تا همیشه، سرشار از پروانگی ات کردی!


    اینک، تو را قسم به کرامت دستانت، قبولمان کن!
    تو را قسم به زلال چشمانت، آب کوثرمان بخش!

    تو را قسم به عطوفت و مهرت، از خانه خویش مرانمان!
    ای تجسم مهربانی زهرا علیهاالسلام و
    رأفت برادرت امام رضا علیه السلام !


    دریاب ما را که ساحل نشین دریای تو ایم؛
    رهامان مکن در این روزگار وانفسا!

    نسرین رامادان




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    بوی غروب، تمام خاک را فرا گرفته است.
    چراغ یادت، آرام آرام در من پر نورتر می شود،
    فوج فوج کبوتر، آهنگ خاک کرده اند،

    کویر به وجد آمده است و خاک به هیجان. کاروان نزدیک تر
    می شود، بوی بهشت می تراود از همه سو.

    خورشید، در شب هنگام این خاک، به طلوع ایستاده است.
    می آید؛ بانوی اختران فروزان و روشنایِ بی غروب.

    می آید و ردّ گام هایش، کویر را بیدار می کند تا
    این تکه از خاک، خواب بهشت ببیند، تا سایه مهربانی اش،
    هوای این شهر فراموش شده را معطّر کند.

    از ردّ گام هایش خورشید می تپد مرا باکی از فرو ریختن
    در پیشگاهت نیست، بانو!

    کجای غربتِ جهان ایستاده ام با تو؟
    ملائک به پیشوازت آمده اند. کبوتران،
    بال می گسترند زیر گام هایت.

    چتر محبّت تو، تنها پناه این خاک شتابان است
    و این کویر سرگردان.

    در مقابل شکوهت سر خم کرده ام بانو!
    صاف در چشمانت خیره می شوم تا در این
    ظلمت عمیق، دنبال مصادر خورشید بگردم.

    جان سوخته ام را لهیب عشقت گدازان تر می کند.
    قدم هایت تقدس این خاکند.
    چه مهربان این خاک را به رویش وا داشتی!

    چه زیبا خورشید را به میهمانی شب های طولانی این خاک
    سپردی و کبوتران حرمت که بال می گشایند در یکدست
    ی هوایی که نفس کشیدی و شاخه های خشک از دمِ مسیحایت
    به شکوفه نشستند، نعمت را بر این خاک تمام کردی!

    بانو تو آمدی تا بر این شهر، تمام
    ستاره های دنیا بدرخشند.


    حمیده رضایی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پنجره ها، باز و بسته می شوند؛
    در سرگردانی شوقی ناسرودنی.


    کوچه ها، فرش راهت می شوند و درها دست
    کوچه ها را گرفته به سمت خویش می کشند.


    این ردّ پا به کدامین خانه خوشبخت خواهد رسید؟
    این عطر، کدام پنجره را مست حضورت خواهد کرد؟


    چند پنجره صف بسته پلک گشوده اند تا
    بادها، عطر نفس هایت را تقسیم کنند.


    این خاک، شوره زاری است که خود را در بهاری جاوید
    می بیند؛ وقتی که دست هایت ابر می شوند و می بارند و
    می ریزند برکت آسمان ها را در دل تِرَک تِرَک این خاک غریب.


    دست های تو باور نکردنی ترین ابرهای بهاری اند.
    دست های تو می بارند؛ می بارند و پنجره ها، تماشای
    باریدنت را در تابستان داغ این سرزمین، سیر نمی شوند.


    بانو! بر گستره این کویر ترک خورده جاری شو.
    چگونه دغدغه تشنه ماندنی خواهد بود؛ وقتی جاری
    کوثر تو به این جا خواهد رسید؟!



    تو بوی مادرت را داری و حق دارد این خاک که شور بزند؛
    آهنگ همایونی آمدنت را شور بزند.

    خانه ها هر چه دل داشتند، لب پنجره گذاشته، تماشایت می کنند.
    تو می آیی و خورشید، مثل سایه پشت سرت می آید.


    علی سعادت شایسته



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    ما شهرمان رامهیا کرده بودیم تا بر گرداگرد لبخند
    مهرت خانه بسازیم و از مسیر نگاهت، کوچه بکشیم
    و دیارمان را در پیوند با تو جاویدان کنیم.

    ما کجا می دانستیم که میهمان تازه رسیده مان، هنوز بار
    سفر بر زمین نگذاشته، بار عمر خویش بر شانه های حضرت
    اجل می گذارد و از اقلیم ما محمل بر می بندد.


    ما دلمان می خواست تمام دیوارهای گرداگردت را آیینه
    کاری می کردیم و زمین زیر پایت را از مرمر سفید می ساختی
    م و بالای سرت را سایبانی می زدیم از گنبدهای پر از کبوتر،
    نه این که با آرزوهای ناکاممان خانه آخرتت را آذین بندیم.

    اما ما به همین نیز مفتخریم که شهرمان را به نام تو
    می شناسند و از ما نشانه های تو را می جویند.

    خدا کند که همسایگان خوبی برای یادگار آل الله باشیم!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    از تبار گل و گلاب



    چه شکوه جاودانه ای! چه لحظه های عاشقانه ای!
    از حنجره چکاوک های عاشق، آواز حضور می تراود.

    لحظه ها زلال می شود مثل آب، روشن می شود مثل آفتاب.
    چه زیباست، لحظه های شکفتن قدم هایش!

    کویر قم، از تبلور حضورش سبز می شود و آسمان،
    ترانه خوان آبی ترین سروده های عشق.


    زمین در زیر گام هایش به شوق می آید.
    طراوت از جام زمان می تراود.
    گویی آفتاب به دیدار سرزمین قم آمده است!

    شهر، بوی یاس می دهد؛ بوی مهربانی و عشق.

    گل لبخند بر لب ها شکوفا شده است.

    آسمان، ستاره باران آمدنش می شود و مهتاب،
    پولک باران حضور عاشقانه اش.


    بانویی از شهر مدینه، از تبار گل و گلاب و آیینه آمده
    است تا با دَمِ مسیحایی خویش، نسیم جاودانگی را
    در شهر قم به میراث بگذارد.


    با حضور سبزش، دریا به میهمانی کویر آمده است.
    پروانه ها رویش سبزش را به تماشا نشسته اند.حضورش،
    غزل عاشقانه ای ست که گلواژه عشق و امید را می سراید.


    معصومه، بانوی افلاکی، بانوی صداقت و پاکی، آمده است
    تا قم را به زلال ترین لحظه های تاریخ بسپارد.


    با قدم های پاک مبارکش، دُرِّ گرانبهای شفاعت را
    برای مردم قم به ارمغان آورده است.


    با وجودش، مشام خاکی قم، از بوی بهشت پر شده است.
    چشمه زلال رحمت در زمین خشکیده قم به جوش آمده است.

    معصومه آمده است تا بهار سبز زندگی را با
    شکوفه های سپید ایمان، به مردم قم ارزانی کند.


    حمید باقریان






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    کاروانی در راه است ...



    کاروان نور، کاروان عشق، بهار.
    کاروانی که با خود خورشید را می آورد.

    برخیزید!
    دل های مشتاق، چشم های عاشق!

    ای تمام آینه ها، پرنده ها، درختان، دشت ها و
    بیابان ها، سنگ و سنگریزه ها! ای کویر!
    به پیشواز بروید.

    زیر قدم هایش، گل بریزید!
    مسیر عبورش را گل آذین کنید.

    دست بیافشانید، پنجره روحتان را باز کنید،
    تا خدا را عاشقانه به تماشا بنشینید.

    دروازه چشم ها را بگشایید و صاحب خانه را بنگرید.
    پرده جان هایتان را بیافکنید تا هوای عشق
    در تار و پود وجودتان بوزد.


    بوی خوش بهشت! بوی دلنواز ایمان!
    بوی روح بخش بانوی کرامت.
    می آید، حقیقت وعده داده شده.


    قُمْ، ای خاک مقدّس! چه سعادتی!
    رستگاری از این بالاتر که هر روز، آفتاب از آسمانت طلوع کند!

    هر روز آسمان سر به خاکت بگذارد!
    هر روز، میزبان هزارها هزار فرشته مقرّب باشی!

    که هر صبح، با نور دعای فاطمه علیهاالسلام بیدار شوی!
    قُمْ،ای سرزمین آسمانی!

    به پیشواز نور برو! با تمام دلت از خورشید استقبال کن،
    که از این پس تو نیز کعبه دل ها خواهی شد؛

    پناهگاه امن جان های بی تاب
    خانه امید دلشکستگان نامید
    دارالاجابه ناله های جانسوز
    مهبط همیشه فرشتگان
    و دارالشّفای عرشیان و خاکیان.

    از این پس، حضور هیچ ابلیسی وجودت را نخواهد آزرد!
    فاطمه علیهاالسلام می آید و تاج عزّت بر سرت می نهد.


    معصومه می آید، خاکت بوی آسمان می گیرد.
    کریمه اهل بیت می آید و خدا، به یُمنِ مقدمش یک در از بهشت
    به رویت می گشاید. صدای کاروان نزدیک و نزدیک تر می شود.

    السلام علیک یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة
    سلام بانو!
    خوش آمدید!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    گلاب ناب


    کجاوه، پستی و بلندی جاده را می پیماید
    و شما مسافت غربت را.

    چه چیز، راه طولانی را کوتاه می کند، جز نهالستان های
    امید که آبادی به آبادی در نگاه دلتان سبز می روید؟


    دروازه های شهر گشوده، چشم های میهمان نواز
    به جاده، آغوش ها باز و دست ها به اشتیاقِ
    آب و جارو، آستین ها را زده بالا.

    امروز از چهار سو، نسیم نرگس و مریم وزیدن گرفته
    ست، تا در برابر عطر قدم های بانوی
    کریمه علیهاالسلام سر فرودآورد.


    آوای زنگوله ها، موسیقی کویر است؛
    جاری در قافله که زیر و بم آن آویخته به گردن اشتران
    است و دل های گوش به زنگ را می گوید که فاصله ای
    نیست تا مسافری محبوب، قدم رنجه کند.

    و پر می شود مشام هوا از شمیم جان فشانی و عطر اسپند.
    ... وَ اِن یَکادُ الَّذینَ کفروا لَیُزْلِقونَکَ بِاَبْصارِهِمْ...


    دور باد از حضور شما شمّه ای از نگاه تنگ نظران و
    خاکستر باد اندیشه ای که آتش گردن کشی را خواهد رقصاند.

    حالا این سرزمین، بوی آب و خاک اهل بیت را گرفته است
    و می خواهد بخشی از میراث نبوی را ناباورانه تحویل بگیرد.

    بانوی کریمه، گلاب ناب حضور، شیرینی کلام
    خاندان، حریر سپید نوازش و نان برشته برکت، سوغات آورده است.

    ... و چشم ها نمی توانند ببینند ظرفیت صندوقچه او را که
    به اندازه دنیایی از کرامت جا دارد.




    السلام علیکِ یا بنتَ فاطمةَ و خدیجة! هر آن که دست
    بر سینه، شما را درود می فرستد، تمام حق عشق را به جای آورده است.

    زنان، بر پشت بام ها، هلهله کنان و کودکان در کوچه های
    شادی روان، شهر را به شور و شعف آذین بسته و نفس های
    گرم خویش را به خوش آمد گویی، رها کرده اند.


    مهناز السادات حکیمیان






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi