آیا در «فرهنگ اسلامی» چیزی به نام اوقات فراغت وجود دارد؟
بدون تردید در زمان های گذشته، فراغت به معنای امروزی آن وجود نداشته و انسان ها، که بیشتر در دل طبیعت زندگی می کردند، در همان جا هم ساعاتی به استراحت مشغول می شدند و تجدید قوا می نمودند. در نظر آنان بین کار و تفریح یک همبستگی ناگسستنی وجود داشت. با پیدایش و رواج شهرنشینی و گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع، چون انسان ها وارد محیط های پر سروصدا و پرجمعیت شدند و چون مجبور گشتند تن به کارهای یک نواخت و بی تحرّک بدهند و در اثر انجام کارهایی که بدون علاقه و انگیزه مجبور به انجام آن بودند، در نتیجه روز به روز جسم و روحشان فرسوده تر شد و برای رهایی از عواقب این نوع کار، رو به تفریحات جدید آوردند. علت این رویکرد هم این بود تا بلکه کمی از آلام خود را که در اثر تسلّط ماشین بر آنها وارد شده بود، بکاهند و خود را موقّتاً از قید و بندها آزاد کنند.
اما فرهنگ اسلامی که انسانیت و آزادگی انسان را تأمین می کند، هیچ گاه به دلیل کار و تلاش، مسلمان با خود، بیگانه نمی شود و اختیار و اراده او سلب نمی گردد. در فرهنگ اسلامی طبق آنچه از قرآن و سنّت برداشت می شود، بین «کار»، «فراغت» و «استراحت» هماهنگی کامل وجود دارد.
در فرهنگ اسلامی، انسان باید وقت شناس باشد، زمان مناسب هرکار را تشخیص دهد و در فعالیت های مختلف، همه جوانب شخصیت خود را مدّ نظر داشته باشد. کار و تلاشش به هنگام، عبادت و ارتباطش با خدا به جا و نیز ساعاتی را به ارتباط با مردم و مراوده با هم کیشان خود اختصاص دهد و در مساجد در جمع آنها حاضر شود تا از اثرات معنوی آن بهره مند گردد؛ نه آنکه کار، او را از یاد خدا و یا حضور در اجتماع مسلمانان بازدارد. قرآن کریم می فرماید:
«یا ایّها الذین آمنوا اذا نُودی للصّلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر اللّه و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون»2؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که ندای نماز جمعه را شنیدید، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که برای شما بهتر است اگر بدانید.
شاعر معاصر، دکتر قاسم رسا می سراید:
در راه خدمت خلق، مصروف کرد اوقات3 دانی چه وقت باشد خرّم ترین اوقات وقتی که اهل دل راست با اهل دل ملاقات دیدار اهل دانش، گر ساعتی دهد دست آن ساعت است در عمر، از بهترین ساعات خرّم کسی که در دهر، عمری به نیکنامی عمر عزیز انسان گرانبهاتر از آن است که به بیهودگی، غفلت و بطالت بگذرد.
عارف دلسوخته، الهی قمشه ای می گوید:
رفیقی که روشن ز نور خدا شد.4 رود عمر و ماند به جا حسرت و غم بر آن دل که غافل ز یاد خدا شد اگر بود عمری که از دست ما شد دریغا که یکسر به باد فنا شد خوشا حال جانی که با یادِ جانان به سر بُرد و با شوق او زین جهان شد. «الهی»، ز خوبان عالم طلب کن زینت عابدان، امام سجّاد علیه السلام می فرماید:
«اللّهمّ صلّ علی محمّد و آله و ارزقنی صحّةً فی عبادة و فراغاً فی زهادة و علماً فی استعمال و ورعاً فی اجمال... نبّهنی لذکرک فی اوقات الغفلة و استعملنی بطاعتک فی ایّام المهلة.5؛ خداوندا! برمحمّد و آل او درود فرست و صحّت در عبادتت را روزی من کن و فراغت مرا در بی میلی نسبت به دنیا و علم مرا در عملی بر طاعتت و پرهیزگاری در نیکی ها... و در ایّام غفلت مرا به ذکر و یاد خود آگاه کن و در ایّام مهلت در دنیا مرا به طاعت خود مشغول کن.»