صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 68 , از مجموع 68

موضوع: پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    یک روز علی علیه السلام دلش به حال همسر عزیزش سوخت؛ زیرا پاکیزه ساختن منزل و کارهای آشپزخانه، جامه های او را غبار آلود و دودی کرده، به علاوه از بس که آسیاب دستی را چرخانیده، دست هایش مجروح شده بود و نیز مشک آب که گاه بر دوش می کشید، روی سینه اش اثر گذاشته بود. لذا به همسرش پیشنهاد کرد به حضور پیامبر رفته و از آن حضرت خدمتکاری طلب نماید. زهرا علیهاالسلام پیشنهاد را پذیرفت و به خانه رسول اکرم رفت، اتفاقا در آن وقت، گروهی از مردم در محضر پیامبر نشسته و مشغول گفت و گو بودند، زهرا علیهاالسلام شرم کرد و تقاضای خود را نگفت. به خانه برگشت، پیامبر متوجه آمد و رفت زهرا علیهاالسلام شد و دانست که دخترش با او کار داشته و چون موقع مناسب نبوده، برگشته است.

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم صبح روز بعد، به خانه آنها رفت، از بیرون خانه با آواز بلند فرمود: «السّلام علیکم.» علی و زهرا علیهماالسلام جواب ندادند، بار دوم پیامبر سلام کرد، باز آنها سکوت کردند، برای بار سوم پیامبراکرم سلام کرد. زیرا روش رسول اکرم این بود که هر گاه به خانه کسی می رفت، از پشت در خانه با آواز بلند سلام می کرد؛ اگر جواب می دادند، اجازه ورود می خواست و اگر جواب نمی دادند، تا سه بار سلام خود را تکرار می کرد؛ اگر باز هم جواب نمی شنید، برمی گشت.

    علی علیه السلام دید اگر جواب سلام سوم پیامبر را ندهند، پیغمبر مراجعت خواهد کرد و از فیض زیارت کیمیا اثر آن دردانه عرشی، محروم خواهند ماند؛ از این رو، با آواز بلند گفت: «و علیک السّلام یا رسول اللّه»! بفرمایید. خانه، خانه شماست.»

    پیامبر وارد شد و به دخترش فرمود: «تو دیروز پیش من آمدی و برگشتی حتما کاری داشتی، کارت را بگو». زهرا سکوت کرد؛ لذا امام علی علیه السلام عرض کرد:

    یا رسول اللّه! اجازه بفرمایید من به شما بگویم که زهرا برای چه کاری خدمت شما آمده بود. من، زهرا را پیش شما فرستادم، دلیلش این بود که من دیدم کارهای داخلی خانه، زیاد شده و زهرا به زحمت افتاده است؛ دلم به حالش سوخت. گفتم خدمت شما بیاید که خدمتگزاری برای زهرا مقرّر فرمایید تا در کارهای خانه به او کمک نماید.
    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 07-05-2023 در ساعت 18:41
    امضاء


  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رسول اکرم صلی الله علیه و آله نمی خواست که در آن زمان، با توجه به فقر عمومی مسلمانان، زندگی خود و یا عزیزانش از طبقه ضعیف جامعه بالاتر باشد. و از سوی دیگر، آن حضرت با روحیه دخترش آشنا بود و می دانست زهرا چقدر شیفته عبادت و معنویت است و «ذکر و یاد خدا» چطور به او نیرو و نشاط می دهد. از این رو، فرمود: «فاطمه جانم! میل داری چیزی به شما یاد بدهم که از همه اینها بهتر باشد؟»

    بفرمایید: یا رسول اللّه! در این موقع، پیامبر فرمود:

    «هر وقت خواستید بخوابید، سی و سه مرتبه سبحان اللّه و سی و سه مرتبه الحمد للّه و سی و چهار مرتبه اللّه اکبر بگویید، اثری که این عمل در روح شما می بخشد، از اثر یک خدمتکار به مراتب افزون تر خواهد بود.»

    زهرا علیهاالسلام با خوشحالی و نشاط، سه مرتبه گفت: «به آنچه خدا و پیغمبر خشنود باشد، خشنودم.» (152)

    یک روز علی علیه السلام از فاطمه پرسید: آیا غذایی در خانه هست؟ فاطمه گفت: سوگند به آن که حقّ تو را بزرگ قرار داده است! از سه روز پیش تاکنون، چیزی نداریم که برایت بیاورم.

    فرمود: چرا به من نگفتی؟ فاطمه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا از این که چیزی از تو بخواهم، نهی کرده و فرموده است: «تو از پسر عمویت چیزی مخواه، اگر خودش چیزی آورد، بگیر وگرنه تو از او مخواه.» (153)

    امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند! در سراسر زندگی مشترک با فاطمه علیهاالسلام تا هنگام وفات آن بزرگ بانو، هرگز او را خشمگین نساختم و بر هیچ کاری او را اکراه و مجبور ننموده و او نیز مرا هرگز خشمگین نساخت و نافرمانی من نکرد. هر وقت به او نگاه می کردم، رنج ها و اندوه هایم بر طرف می شد.» (154)

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 14-05-2023 در ساعت 20:23
    امضاء


  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ابو سعید خدری می گوید: یک روز علی بن ابی طالب علیه السلام سخت گرسنه بود، به فاطمه گفت: آیا نزد تو غذایی هست؟

    گفت: سوگند به خدایی که پدرم را به نبوّت مبعوث گردانید و تو را وصی او قرار داد! هیچ چیز نزد من نیست و دو روز است که طعامی نداشته ایم جز غذای مختصری که آن را به تو داده ام و تو را بر خود و این دو پسرم، حسن و حسین، مقدّم داشته ام.

    علی علیه السلام فرمود: چرا به من نگفتی تا چیزی برای شما تهیه کنم؟

    فاطمه گفت: ای ابوالحسن! من از خدای خود شرم می کنم چیزی را که توانایی آن را نداری، بر تو تحمیل کنم.

    علی علیه السلام از نزد فاطمه با اعتماد به خدا، بیرون آمد و یک دینار قرض کرد. در حالی که دینار را در دست داشت و می خواست برای خانواده خود چیزی خریداری کند، «مقداد» را دید که وضعی نگران کننده و اسفبار داشت. فرمود: مقداد! چه چیزی موجب شده که در چنین هوای سوزان و پرحرارتی از خانه بیرون آمده ای؟

    عرض کرد: ای ابوالحسن! مرا واگذار و از حالم پرسش ننما؟

    فرمود: برادر! غیر ممکن است تا از حالت آگاه نگردم، تو را رها سازم.

    مقداد گفت: برادر! به خاطر خدا، مرا واگذار و از حالم جویا نشو.

    علی علیه السلام فرمود: ممکن نیست که تو را رها سازم ...

    مقداد گفت: علی جان! اینک که اصرار می ورزی، برای تو می گویم. به خدایی که محمّد را به نبوّت و تو را به وصایت گرامی داشت! گرسنگی خانواده ام، مرا چنین آشفته ساخته و از خانه بیرون کشیده است. از نزد اهل بیتم آمده ام در حالی که آنان از گرسنگی به خود می پیچیدند. هنگامی که گریه اهل و عیالم را دیدم، نتوانستم قرار گیرم؛ لذا از خانه بیرون آمدم.

    اشک از چشمان علی علیه السلام بر محاسن مبارکش جاری گردید. به مقداد فرمود: به خدا سوگند! همان چیزی که تو را نگران از خانه بیرون آورد، مرا نیز از خانه بیرون آورد. و اینک، دیناری قرض کرده ام ولی تو را بر خود مقدّم می دارم.

    دینار را به مقداد داد و خود به مسجد بازگشت، نماز ظهر، عصر و مغرب را در مسجد خواند. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله نماز مغرب را به پایان برد، از کنار علی علیه السلام عبور کرد؛ آن حضرت در صف اوّل نماز قرار داشت، اشاره به او کرد، علی علیه السلام از جای برخاست و دنبال رسول خدا صلی الله علیه و آله راه افتاد و جلو یکی از درهای مسجد به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله رسید. سلام کرد، آن حضرت پاسخ علی علیه السلام را داد و فرمود: «ای ابوالحسن! آیا نزد تو چیزی برای شام هست که همراه تو بیایم؟»

    علی علیه السلام سر به زیر افکند و ساکت ماند و از خجالت نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله متحیر بود که چه جوابی بدهد؛ ولی پیامبر بر اساس وحی، جریان دینار را و این که از کجا تهیه کرده و به چه کسی بخشیده بود، می دانست و خدای متعال به پیامبرش دستور داده بود که آن شب را نزد علی علیه السلام باشد. لذا پیامبر چون سکوت علی علیه السلام را مشاهده کرد، فرمود: «ای ابوالحسن! چرا نمی گویی نه، تا باز گردم یا آری، تا همراه تو بیایم؟»

    علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید ای رسول خدا! در خدمت شما هستم.

    پیامبر، دست علی علیه السلام را گرفت و آمدند تا وارد منزل شدند، در حالی که فاطمه علیهاالسلام در محراب نماز خود نشسته بود، نمازش را تمام کرده بود و پشت سر او دیگی قرار داشت که بخار از آن متصاعد بود. فاطمه علیهاالسلام چون صدای پیامبر را در خانه خویش شنید، از محراب عبادت خارج شد و بر آن حضرت سلام کرد و او عزیزترین فرد، نزد پیامبر بود پیامبر جواب سلام او را داد و دست مبارک بر سرس کشید و فرمود:

    «دخترم! چگونه روز را به شب آوردی؟ خدای متعال تو را رحمت کند، برای ما غذا بیاور. خداوند، تو را بیامرزد.»

    آن بانوی بزرگوار، دیگ را برداشت و نزد پدر و شوهرش نهاد، علی علیه السلام چون غذا را دید و بوی دلپذیر آن را استشمام نمود، نگاه تندی به فاطمه کرد. فاطمه علیهاالسلام گفت: سبحان اللّه! چرا چنین به من نگاه می کنی؟! آیا خلافی مرتکب شده ام که مستحقّ خشم شما باشم؟

    فرمود: چه خلافی از این بالاتر که روز گذشته سوگند یاد کردی دو روز است غذایی نیافته ای، امّا اکنون؟!

    فاطمه علیهاالسلام نظری به سوی آسمان افکند و گفت: خدای من در آسمان و زمین آگاه است که من، جز حق نگفتم.

    فرمود: پس، ای فاطمه! این غذا از کجا برایت آمده است که هرگز همرنگ آن را ندیده ام و رایحه ای به دلپذیری آن نبوئیده ام و پاکیزه تر از آن نخورده ام؟!

    رسول خدا صلی الله علیه و آله دست مبارکش را به شانه دامادش نهاد و اشاره ای کرد و فرمود: «ای علی! این، پاداش دینار تو از سوی خداست. «انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب»؛ (155) خدای متعال هر کس را بخواهد، روزی بی حساب می بخشد.

    آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله از شوق و شکر خدای گریست و فرمود:

    «ستایش خدایی را که شما را پیش از آنکه از دنیا بروید، پاداش بخشید و تو را ای علی! همانند زکریا، و فاطمه را همچون مریم دختر عمران، قرار داد که: «کلمّا دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا» (156)؛ هرگاه زکریا به محراب عبادت مریم وارد می شد، نزد او طعام می یافت.» (157)

    شاعر، چه نیکو سروده:

    قاسم به جهنّم و بهشت است علی * با فاطمه اش ز یک سرشت است علی

    بر قلب علی نوشته است یا زهرا * بر سینه فاطمه نوشته است علی (158)

    ***
    امضاء


  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آری او، بهترین یاور علی بود در راه نیل به آرمان های الهی اش. لذا امام علی علیه السلام در شأن همسرش فرمود: «نعم العون علی طاعة اللّه؛ او نیکو یاوری است برای من در اطاعت و بندگی خدا».

    او بارها می گفت: جانم به فدایت علی!

    فاطمه علیهاالسلام انیس و مونس علی علیه السلام بود، و در تمام مشکلات زندگی در کنار همسرش بوده و شریک غم و شادی وی بود. (159)

    او هرگز علی علیه السلام را ناراحت نساخت. (160) هرگز بر خلاف خواسته علی علیه السلام گامی بر نداشت و همواره مطیع و فرمانبر او بود. (161)

    با آن که آن بانوی یگانه خلقت نسبت به بانیان «سقیفه» به خصوص از آن دو نفر بسیار متنفّر بود؛ اما وقتی علی علیه السلام از او خواست که اجازه دهد آن دو نفر به عیادت او بیایند، در پاسخ چنین گفت: «ألبیت بیتک و أنا أمتک؛ خانه، خانه توست و من هم، کنیز و مطیع تو هستم.» (162).

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 22-05-2023 در ساعت 19:26
    امضاء


  7. Top | #66

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فاطمه زهرا علیهاالسلام آرام بخش جان علی علیه السلام بود، و علی علیه السلام با نگاه بر او، رنج هایش را از یاد می برد. (163)

    اگر علی علیه السلام به خانه می آمد و فاطمه را نمی یافت، غم بر سینه اش سنگینی می کرد و بسیار اندوهگین می شد. (164) علی علیه السلام خود چنین می گوید:

    «کنت بک الغری (165)؛ زهرا! تو مایه تسلاّی خاطر من بودی.» و چون خبر شهادت فاطمه را شنید، بی هوش شد و تا آبی به صورتش نزدند، به هوش نیامد. (166)

    فاطمه برای آن که علی علیه السلام ناراحت نشود، دردهای خود را از وی پنهان می کرد. فروغ آسمانی زهرا بر قلب علی علیه السلام تجلّی می کرد؛

    از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیده شد: چرا فاطمه علیهاالسلام را «زهرا» می گویند؟ فرمود:

    «زیرا جلوه ملکوتی سیمای فاطمه علیهاالسلام در سه وقت بر علی علیه السلام می درخشید:

    اوّل روز، مثل خورشید و ظهر، همچون مهتاب و هنگام غروب، چون ستاره ای تابناک.» (167)

    هیچ گاه آن حضرت از شوهرش چیزی نخواست که مبادا علی علیه السلام بر تهیه آن، توانایی مالی نداشته باشد.

    خودش می فرماید:

    پدرم مرا نهی کرد از این که از علی علیه السلام چیزی بخواهم و می فرمود:

    «اگر چیزی به خانه آورد که هیچ، و الاّ از او چیزی مخواه.» (168)

    و نیز به همسرش می فرمود: «من از خدا شرم دارم که از تو چیزی بخواهم که قدرت آماده سازی آن را نداری.» (169)

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 23-05-2023 در ساعت 22:37
    امضاء


  8. Top | #67

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    او، کارهای درون خانه را انجام می داد و علی علیه السلام کارهای بیرون ر،ا و بسیار خوشحال بود که با این تصمیم و تفاهم، از خانه بیرون نمی رود و با نامحرمان برخورد نمی کند. (170)

    امام علی علیه السلام هیزم و آب می آورد و خانه را جارو می کرد، و همسرش نیز آرد می کرد و خمیر می نمود و نان می پخت. (171)

    وی، وصف و مقام علی علیه السلام را از زبان پدر، چنین بیان می دارد:

    «یا علی انّک قسیم الجنّة و النّار، و انّک تقرع باب الجنّة و تدخلها بلا حساب؛ (172) ای علی جان! تویی قسمت کننده بهشت و جهنّم، و تویی که حلقه در بهشت را می کوبی و بدون حساب، وارد بهشت می شوی.»

    او، به یاد رنج ها و غم های امام علی علیه السلام می گریست، به هنگام وفات و ساعات آخر عمرش نیز گریه می کرد. علی علیه السلام گفت: زهرا جان! چرا گریه می کنی؟

    جواب داد:

    «ابکی لما تلقی بعدی؛ (173) برای مصیبت ها و رنج هایی که بعد از من به تو می رسد، گریه می کنم.»

    او، پس از خود نیز نگران حال علی علیه السلام بود؛ از این رو، وصیت کرد که: «بعد از [رحلت] من با دختر خواهرم (امامه) ازدواج کن.» (174)

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 25-05-2023 در ساعت 22:24
    امضاء


  9. Top | #68

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به هر روی، فاطمه علیهاالسلام محبوب ترین افراد نزد علی علیه السلام است. (175)

    او، مایه فخر و مباهات علی علیه السلام بود: «ولی الفخر بفاطمة و أبیها...». (176)

    و زهرا، تکیه گاه علی علیه السلام بود و یکی از دو بال پرواز او. (177)

    به راستی که فاطمه «حانیه» بود. او، بحر موّاج عشق و مهرورزی به شوهر و فرزندان بود. و خانه گلین فاطمه، خود معجزه ای در تاریخ اسلام است؛ خانه ای که بامش، عرش الهی بود.

    در هنگام عیادت زنان مهاجر و انصار از فاطمه علیهاالسلام ، آن حضرت از حقّانیت، عظمت و مظلومیت علی علیه السلام سخن گفت. او، سیاست عوامل «کودتای سقیفه» را محکوم کرد و با جملات منطقی، جایگاه رهبری علی علیه السلام را ستود.

    فاطمه و عترت علیهم السلام

    سپهر دامان «کوثر قرآن» چون آسمانی پرستاره، شاهد فروغ و فروز فرزندان پاک و معصوم بود.

    زندگی نه ساله اش، شاهد تولّد فرزندانی چون: حسنین و زینبین بود.

    از یک سو آن بانو، مادر است؛ مادر فرزندان و کانون مهربانی، عاطفه و عشق والایی که زندگانی آن حضرت را لبریز ساخته بود.

    و از سوی دیگر، مادر امامان است.

    فروغ و تابش یازده امام معصوم از آسمان وجودش، قداست و عظمت آن بانوی اطهر را به نمایش می گذارد. لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه در جواب سرزنش و حسادت عایشه بشارت داد: فاطمه جان! تو دختر خدیجه ای که: «انّ بطن امّک کان للامامة وعاء». (178)

    آری، دامان پاک فاطمه و خدیجه علیهماالسلام است که فرزندان آن، به مقام «پیشوایی» می رسند.

    فاطمه علیهاالسلام مادر امامان است؛ دو امام بلاواسطه فرزند او هستند و نه امام دیگر نیز از نوادگان او می باشند.

    خداوند وجود او را بسان آسمانی ساخته بود که یازده خورشید تابناک عصمت هماره بر آن بدرخشند.

    آری، وجود فاطمه علیهاالسلام مظهر فروغ و فروز ائمّه است. به جز فاطمه علیهاالسلام هیچ زنی دیگر لایق نیست که دو فرزندش امام معصوم بدون واسطه باشند. امام صادق علیه السلام فرمود:

    «أبی اللّه أن یجعل الامامة لأخوین بعد الحسن والحسین علیهماالسلام ». (179)

    به هر روی، دامان پاک فاطمه است که فقط مهد حسن و حسین بوده و دو سبط و نوه پیامبر اسلام در آن نشو و نما می کنند، و این، پیامبر است که به او بشارت می دهد: «ابشری یا فاطمة فانّ المهدی من ولدک (180)؛ ای فاطمه! بر تو مژده باد که همانا مهدی (منجی جهان بشریت) از نسل توست.»

    خانه گلین فاطمه، «معجزه تاریخ» است. پرورش یافتگان دامان وی، در آسمان ها مشهورتر از زمین هستند و جلوه های حرّیت و آزادگی اند، خواه در چهره امام و رهبر یا غیر آن، چون زینب. مگر نه این است که امام حسین علیه السلام در کربلا، پس از آن که همه یارانش شهید شدند، فریاد برآورد: «هیهات که زیر بار ذلّت بروم! من، شهامت و حریت و کرامت خود را مرهون پاک دامنی و طهارت مادرم زهرا علیهاالسلام می دانم.» (181) زینب علیهاالسلام نیز بر تارک فضائل انسانی هماره می درخشد.


    امضاء


صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi