صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 131

موضوع: جلوه هاى پنهانى امام عصر عليه السلام

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام زمان (علیه السلام) گشاینده مشکلات

    ۱ - علامه حلّی در محضر امام زمان (علیه السلام)

    مرحوم میرزا محمّد تنکابنی (رحمه الله) می گوید که در السنه وافواه اشتهار دارد (... وخود ایشان به واسطه مرحوم آخوند لاهیجی از آقا سید محمّد «فرزند آقا سید علی» صاحب «مناهل» نقل می کنند) که علاّمه حلّی در شب جمعه به تنهایی به زیارت سید الشهداء (علیه السلام) می رفت، در حالی که بر الاغی سوار بود وتازیانه ای در دست مبارک داشت. در اثنای راه، شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاد وبا هم به مکالمه مشغول شدند. چون قدری با هم سخن گفتند، بر علاّمه معلوم شد که این شخص مرد فاضلی است.
    پس در مسائل علمی با هم صحبت نمودند وعلاّمه فهمید که آن شخص، صاحب علم وفضیلتِ بسیار ومتبحّر درعلوم است. لذامشکلاتی راکه برای او در علوم مانده بود، یک به یک از آن شخص سؤال می کرد واو حلّ می نمود تا این که سخن در مسئله ای واقع شد وآن شخص فتوایی گفت. علاّمه منکر آن شد وگفت: حدیثی بر طبق این فتوا نداریم.
    آن مرد گفت: شیخ طوسی در تهذیب حدیثی در این باب ذکر کرده است. شما از کتاب تهذیب فلان مقدار از اوّل بشمارید که در فلان صفحه وفلان سطر، این حدیث مذکور است.
    علاّمه در حیرت شد که این شخص کیست؟ پس از آن مرد پرسید: «آیا در زمان غیبت کبری می توان حضرت صاحب الامر (علیه السلام) را دید یا نه؟»
    در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد. آن حضرت خم شد وتازیانه را از زمین برگرفت ودر میان دست علاّمه گذاشت وفرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید وحال آن که دست او در میان دست توست؟!»
    علاّمه بی اختیار خود را از مرکب به زمین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد. پس غش نمود وچون به هوش آمد، کسی را ندید وپس از آن که به خانه بازگشت، رجوع به کتاب تهذیب نمود وآن حدیث را در همان ورق وهمان صفحه وهمان سطر که آن حضرت نشان داده بودند، یافت.
    علاّمه به خطّ خود در حاشیه کتاب تهذیب در آن مقام نوشت: این حدیث را حضرت صاحب الامر (علیه السلام) با ذکر صفحه وسطر ومحلّ آن، نشان دادند».
    مرحوم تنکابنی (رحمه الله) می گوید که آخوند لاهیجی می گفت: «من همان کتاب را دیدم ودر حاشیه آن حدیث، خطّ علاّمه را مشاهده کردم که به مضمون سابق بود»(۱۳۰).

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ۲ - حلّ مسائل مقدّس اردبیلی (رحمه الله)

    سید جزائری می فرماید: مطمئن ترین استاد من در علم وعمل - مقدّس اردبیلی - شاگردی داشت از اهل تفرش به نام میر علاّم که درنهایت فضل وورع بود. او می گفت که من در مدرسه ای حجره داشتم که گنبد شریف امیر المؤمنین (علیه السلام) از آن جا دیده می شد. در یکی از شب ها که از مطالعه فراغت یافتم، در حالی که پاسی از شب گذشته بود، از حجره بیرون آمدم وبه اطراف بارگاه مطهّر امام (علیه السلام) نگاه می کردم وآن شب بسیار تاریک بود.
    در این هنگام مردی را دیدم که رو به سوی حرم می آید. پس از جایگاه خود بیرون آمدم وبه نزدیکی او رفتم. او مرا نمی دید. او رفت ونزدیک درب حرم مطهّر ایستاد. در این هنگام دیدم که قفل گشوده شد ودرب دوّم وسوّم نیز باز شد. وارد حرم شد وسلام کرد. از جانب قبر مطهّر جواب سلام او داده شد.
    صدای او را شناختم که با امام (علیه السلام) در مسئله علمی سخن می گفت. آن گاه از شهر بیرون رفت وبه سوی مسجد کوفه متوجّه گردید. من از پی او رفتم، ولی او مرا نمی دید. چون به محراب مسجد رسید، شنیدم که با دیگری راجع به همان مسئله سخن می گفت. آن گاه برگشت. من از پی او بازگشتم تا به دروازه شهر رسید که صبح شد وهوا روشن شد واو مرا مشاهده نمود. پس گفتم: ای مولای ما! من از اوّل تا آخر با تو بودم. اکنون مرا آگاه کن که شخص اوّل که در حرم مطهّر با او سخن می گفتی، چه کسی بود؟ وآن شخص که در مسجد کوفه با او هم سخن بودی که بود؟
    پس، از من عهد وپیمان گرفت تا زنده است راز او را به کسی خبر ندهم. آن گاه فرمود که ای فرزند! گاهی بعضی از مسائل بر من مشتبه می شود وبسا هست که در شب به نزد قبر امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می روم ودر آن مسئله با آن حضرت سخن می گویم وجواب می شنوم. در این شب، مرا حواله به حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) نمود وفرمود: «فرزندم مهدی (علیه السلام) امشب در مسجد کوفه است. برو به نزد او واین مسئله را از او بپرس». واین شخص، حضرت مهدی (علیه السلام) بود(۱۳۱).

    امضاء


  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ۳ - دستگیری امام زمان (علیه السلام) از مرحوم آیة اللّه میرزا مهدی اصفهانی

    این عالم بزرگوار در محرّم ۱۳۰۳ (هـ.ق) در اصفهان متولّد ودر نوزدهم ذیحجّه سنه ۱۳۶۵ (هـ.ق) در مشهد مقدّس وفات یافت. ایشان دوران تحصیلات عالی خود را در نجف اشرف در محضر مرحوم آیة اللّه سید کاظم یزدی صاحب کتاب «عروة الوثقی» ومرحوم آقای نائینی گذراندند. در آغاز به کسب عرفان اشتغال داشت، امّا آن را سازگار با آیات قرآن وروایات نمی دید وچون هیچ پناهگاهی که بتواند رو به او آورده ومشکل خود را با او در میان گذارد، همانند حضرت بقیة اللّه (علیه السلام) نمی یافت، متوسّل به آن حضرت شد ودر مسجد سهله وجاهای دیگر به آن حضرت استغاثه نمود.
    او خود می گوید: یک موقع در نزد قبر جناب هود وصالح (علیهما السلام) در حال تضرّع وتوسّل به حضرت بقیة اللّه (علیه السلام) بودم. در بیداری آن حضرت را دیدم که ایستاده بود وکاغذی که اطراف آن با آب طلا مزین شده بود، روی سینه آن حضرت بود. نظر کردم، دیدم وسط صفحه به خطّ سبز ونور نوشته شده است:
    «طلب المعارف من غیرنا أهل البیت (علیهم السلام) مساوق لإنکارنا».
    «طلب کردن معارف دین از غیر ما اهل بیت نبوّت، در حدّ انکار امامت ما می باشد».
    چون کاغذ را دیدم، به خطّ ریزتری امضا شده بود:
    «وقد أقامنی اللّه وأنا حجّة بن الحسن».
    «خداوند مرا به پا داشته است ومنم حجّة بن الحسن».
    از خواندن این نامه مبارک چنان روشن شدم که چون متوجّه خود گردیدم، نورانیتی را در خود احساس کردم(۱۳۲).






    امضاء


  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ۴ - حلّ مطالب شیخ انصاری (رحمه الله) با تشرّف به حضور امام زمان (علیه السلام)

    یکی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری درباره ارتباط ایشان با امام عصر (علیه السلام) وتشرّف ایشان به منزل آن حضرت، چنین گفته است:
    در یکی از زیارات مخصوصه حضرت ابی عبد اللّه الحسین (علیه السلام) به کربلا مشرّف شده بودم. بعد از نیمه شب برای رفتن به حمام از منزل بیرون آمدم. چون کوچه ها گِل بود چراغی همراه برداشتم. از دور، شخصی را شبیه به شیخ دیدم. چون قدری نزدیک رفتم، دیدم آری، شیخ است. در فکر فرو رفتم که ایشان در این موقع از شب، آن هم در این گل ولای، با چشم ضعیف به کجا می رود؟ من برای این که مبادا کسی او را کمین کرده باشد، آهسته در پی او روان شدم تا بر در خانه مخروبه ای ایستاد وزیارت جامعه را با توجّه خاصّی خواند وسپس داخل آن خانه گردید!
    من دیگر چیزی نمی دیدم، ولی صدای شیخ را می شنیدم. گویا با کسی صحبت می کرد. به حمام رفتم وبعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم وشیخ را در حرم مطهّر دیدم. بعد از پایان مسافرت، در نجف اشرف خدمت شیخ رسیدم وجریان آن شب را به عرض وی رساندم. اوّل شیخ انکار کرد. پس از اصرار زیاد فرمود:
    گاهی برای رسیدن به خدمت امام عصر (علیه السلام) مأذون می گردم وپشت درب آن منزل که تو آن را پیدا نخواهی کرد، می روم وزیارت جامعه را می خوانم. چنانکه اجازه دهند، خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم ومطالب لازمه را از آن سرور می پرسم.
    سپس شیخ فرمود: «تا زمانی که در قید حیات می باشم، این مطلب را پنهان دار وبه کسی اظهار مکن»(۱۳۳).
    این گونه شخصیت های بزرگ وراه یافته، دارای آمادگی کامل برای ظهور امام زمان (علیه السلام) می باشند; نه آنان که در زمان ظهور با تأویل وتوجیه آیات قرآن مجید، به جنگ با آن حضرت می پردازند!
    امضاء


  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ممکن است سؤال شود که چگونه مرحوم شیخ انصاری هرگاه اجازه می یافت، می توانست به منزل امام زمان (علیه السلام) برود وبا خواندن زیارت جامعه واذن ثانوی، وارد منزل شود وبا امام مهربان خویش، سخن بگوید؟ او چگونه به این مقام راه یافته بود؟ ولی شاگرد آن بزرگوار که او نیز منزل امام عصر (علیه السلام) را دیده بود، چنین افتخاری نداشت ومرحوم شیخ به او چنین فرمود: تو آن را پیدا نخواهی کرد؟!»
    این سؤال مهمّی است که پاسخ قانع کننده ای لازم دارد. متأسفانه بعضی از افراد برای این گونه سؤالات، جواب های آماده وفوری دارند ودر برابر این قبیل پرسش ها، فوراً پاسخ می دهند که خدا چنین خواسته است یا خدا با بعضی از افراد - نعوذ باللّه - قوم وخویشی دارد وهیچ گونه ارتباطی به عمل وخواسته مردم ندارد. این گونه پاسخ ها که بیش تر برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت می باشد، صحیح نیست. زیرا نه قانع کننده است ونه هیچ گاه کسی را به راهی راهنمایی می نماید.
    ما در پاسخ این سؤال با توجه به سخنان خاندان وحی، می گوییم: که خداوند مهربان همه انسان ها را به سوی تکامل معنوی وروحی فراخوانده است ودر دعوت عمومی خود به همه کسانی که در این راه قدم بر دارند اجر وپاداش می دهد همان گونه که میزبان، میهمانان خویش را دعوت می کند ودر صورت شرکت در مجلس، از همه آنان پذیرایی می کند. خداوند نیز زمینه پیشرفت وتکامل را در انسان ها ایجاد نموده وبه این گونه، آنان را به سوی تکامل دعوت کرده است چنانکه در قرآن مجید صریحاً فرموده است:
    (وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا)(۱۳۴).
    «هر کس در راه ما کوشش کند، ما حتماً او را به راه های خود هدایت می کنیم».
    این وظیفه انسان ها است که دعوت خدا را پاسخ گویند ودر راه تکامل روحی وپیشرفت معنوی خود، قدم بردارند.
    امضاء


  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بنابر این در انسان ها زمینه پیشرفت وتکامل وجود دارد وآنان از این امکانات بهره مند هستند، ولی آن را بایگانی می کنند واز آن استفاده نمی کنند مانند ثروتمندان کوتاه نظری که به انباشته شدن هر چه بیش تر حساب های پس انداز خود در بانک ها خشنودند وهیچ گاه توفیق استفاده از این ثروت ها را پیدا نمی کنند.
    برای موفقیت باید از زمینه ها وتوانایی های موجود، استفاده وکمبودهای خود را نیز جبران کرد تا به اهداف بزرگ، دست یافت. افراد بسیاری از نظر ذاتی، توانایی وآمادگی زیادی برای رسیدن به تکامل معنوی وروحی دارند، ولی چون کاری به این امور ندارند، هیچ گونه استفاده ای از این گونه توانایی ها نمی برند واز دنیا کوچ می کنند وآن ها را به خاک می سپارند همچون ثروتمندانی که در زمان های گذشته، برای حفظ ثروت خود، آن ها را در دل خاک پنهان می کردند ونه خود ونه فرزندانشان هیچ گونه بهره ای از آن اموال نمی بردند.
    امضاء


  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    برای آن که روشن شود چگونه بعضی از افراد دارای توانایی های روحی بیش تر وقدرت درک بهتر می باشند وچگونه آن را به دست آورده اند، گفتاری از مرحوم شیخ حرّ عاملی که از علمای بزرگ شیعه است می آوریم. ایشان می گوید:
    روشن است که دیدن وشنیدن وامثال این ها، مستقلا با چشم وگوش وامثال این دو نیست; بلکه آن ها وسیله ای هستند برای روح، که روح به وسیله آن ها می بیند ومی شنود و... وچون روح انسان قوی نیست، دیدن وشنیدن او مقید ومحدود به این گونه اسباب مادّی در محدوده خاصّ است.
    از این جهت، فقط مادیات را می بیند واز درک مسائل روحی ناتوان است; ولی اگر روح انسانی تقویت شود وبه وسیله عبادت وانجام واجبات وترک محرّمات، تقرّب به سوی خداوند پیدا نماید، روح او قوی می شود. وقتی روح قوی شد، قدرت استفاده او از مادیات وطبیعیات بیش تر می شود. بنابر این با چشمش اشیایی را می بیند که دیگران نمی بینند وبا گوشش چیزهایی را می شنود که دیگران نمی شنوند و...

    امضاء


  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    این غلبه وقدرت، در افراد، مختلف است همان گونه که تقرّب آنان به خداوند یکسان نیست. هر کس به وسیله عبادات ومجاهدات به خداوند نزدیک تر شود، حالات معنوی وروحی او قوی تر می گردد ودر درک اموری که دیگران قدرت ادراک آن را با چشم وگوش وامثال این دو ندارند، نیرومندتر می شود(۱۳۵).
    با این بیان، روشن شد که چرا افرادی همچون مرحوم شیخ انصاری می توانند به آن نعمت بزرگ دست یابند، ولی افراد دیگر این قدرت وتوانایی را ندارند ودیدگان آنان از دیدن این گونه امور عاجز است. دارا بودن حالت انتظار به معنای کامل آن، درک این گونه امور را برای شما به ارمغان می آورد(۱۳۶).
    دیده باطن چو بینا می شود * * * آنچه پنهان است، پیدا می شود

    امضاء


  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نتیجه

    از مباحث گذشته به خصوص جریاناتی که نقل شد، این گونه نتیجه گرفتیم که در غیبت کبرای ولی عصر (علیه السلام) نیز ارتباط بین آن حضرت وشیعیان به کلّی قطع نشده است ودر مواردی که مصلحت ایجاب کند وخداوند متعال اجازه ورخصت عنایت فرماید، افرادی موفّق به درک سعادت دیدار آن حضرت می شوند.
    لکن باید توجّه داشت که در اثر مصالح وحکمت هایی که در غیبت آن بزرگوار هست، به طور غالب، این تشرّفات به گونه ای است که انسان در آن هنگام، به حضور حضرت توجّه ندارد وبعد با توجّه به شواهد به این موضوع توجّه والتفات پیدا می کند مگر در موارد نادری مانند بعضی از بزرگان وافراد شایسته از شیعیان مخلص وپرهیزکار که نمونه ای از آن را ذکر کردیم. البته این گونه نیست که هرکس ادّعای چنین افتخاری را نمود، پذیرفته شود.
    در خاتمه با ذکر فرازی از دعای زمان غیبت، این گفتار را به پایان می بریم واز خداوند می خواهیم که ما را همیشه مشمول عنایات خاصه ولیش حضرت حجّة بن الحسن العسکری (علیه السلام) بفرماید:
    «اللهمّ عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک، لم أعرف نبیک، اللهمّ عرّفنی نبیک، فإنّک إن لم تعرّفنی نبیک، لم أعرف حجّتک، اللهمّ عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک، ضللت عنی دینی، اللهمّ لاتمتنی میتة جاهلیة ولا تزغ قلبی بعد إذ هدیتنی، اللهمّ فکما هدیتنی بولایة من فرضت طاعته علی من ولاة أمرک بعد رسولک صلواتک علیه وآله حتّی والیت ولاة أمرک أمیر المؤمنین والحسن والحسین وعلیاً ومحمّداً وجعفراً وموسی وعلیاً ومحمّداً وعلیاً والحسن والحجة القائم المهدی صلوات اللّه علیهم أجمعین».
    صبح امید
    ز حجاب جلوه گری نما، که امام ذرّ ونسم تویی
    ز عتاب چهره مکن نهان، که ضیای چشم امم تویی
    تو بیا به محفل عاشقان، که جمال نور قِدَم تویی
    توفروز مُلک وجود من، که سراج قدس حرم تویی
    تویی شمس صبح ازل شها، ز جهان مزیل ظُلَم تویی
    * * *
    شب تار روز حیات من، که ز چشم نور تو شد نهان
    نه به دست عنان قرار من، به فراق تو شه انس وجان
    نه توان برفتن کوی تو، که مکان تو است لامکان
    به هوای شمس جمال تو، همه شب به دیده خون چکان
    نگرم به سوی ستارگان، که نجوم جاه وحشم تویی
    * * *
    تو بیا بیا تو بیا بیا، که تو شمس صبح امید ما
    تو ولی آیه انّما، تو مدیح سوره والضحی
    تو حمید حمد وسواد با، تو بیان سوره انبیا
    تو علیم علم فنا وبقا، تو محیط کرسی وماسوی
    تو قلم بکش به کتاب ها، که مفاد «نون وقلم» تویی
    * * *
    ز حریم مغرب غیب خود، چو شعاع شمس ظهور کن
    ز مشعشعات جمال خود، همه خلق شعله طور کن
    به مفاد آیه والضحی، همه ارض وادی نور کن
    ز ریاض گلشن خسروی، تو شمیم عدل نشور کن
    تو بپوش لبس ملوک را، که سزای تاج وعلم تویی
    * * *
    تو ولی عصر وزمان من، تو امام من تو امان من
    تویی روح قالب بوالبشر، زوجود تو است نشان من
    ز ازل درختِ ولای تو، شده منشعب به جنان من
    ز زمین رسیده به آسمان، نفحات گلشن جان من
    به فدای تو همه جسم وجان، که ولی ذرّ ونسم تویی(۱۳۷)




    امضاء


  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    صبح امید
    ز حجاب جلوه گری نما، که امام ذرّ ونسم تویی
    ز عتاب چهره مکن نهان، که ضیای چشم امم تویی
    تو بیا به محفل عاشقان، که جمال نور قِدَم تویی
    توفروز مُلک وجود من، که سراج قدس حرم تویی
    تویی شمس صبح ازل شها، ز جهان مزیل ظُلَم تویی
    * * *
    شب تار روز حیات من، که ز چشم نور تو شد نهان
    نه به دست عنان قرار من، به فراق تو شه انس وجان
    نه توان برفتن کوی تو، که مکان تو است لامکان
    به هوای شمس جمال تو، همه شب به دیده خون چکان
    نگرم به سوی ستارگان، که نجوم جاه وحشم تویی
    * * *
    تو بیا بیا تو بیا بیا، که تو شمس صبح امید ما
    تو ولی آیه انّما، تو مدیح سوره والضحی
    تو حمید حمد وسواد با، تو بیان سوره انبیا
    تو علیم علم فنا وبقا، تو محیط کرسی وماسوی
    تو قلم بکش به کتاب ها، که مفاد «نون وقلم» تویی
    * * *
    ز حریم مغرب غیب خود، چو شعاع شمس ظهور کن
    ز مشعشعات جمال خود، همه خلق شعله طور کن
    به مفاد آیه والضحی، همه ارض وادی نور کن
    ز ریاض گلشن خسروی، تو شمیم عدل نشور کن
    تو بپوش لبس ملوک را، که سزای تاج وعلم تویی
    * * *
    تو ولی عصر وزمان من، تو امام من تو امان من
    تویی روح قالب بوالبشر، زوجود تو است نشان من
    ز ازل درختِ ولای تو، شده منشعب به جنان من
    ز زمین رسیده به آسمان، نفحات گلشن جان من
    به فدای تو همه جسم وجان، که ولی ذرّ ونسم تویی(۱۳۷)



    پاورقی:
    -----------------
    (۱) کافی، ج ۲، ص ۲۰.
    (۲) همان، ج ۱، ص ۳۷۷.
    (۳) سوره حدید، آیه ۲۵.
    (۴) (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَدینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ) سوره توبه، آیه ۳۳.
    (۵) ینابیع المودة، ص ۴۴۷; الزام الناصب، ج ۱، ص ۱۸۷; غایة المرام، ص ۴۳ ح ۶۹۲.
    (۶) سوره توبه، آیه ۳۳. «او کسی است که پیامبر را با هدایت ودین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
    (۷) فقال: واللّه، ما أنزل تأویلها بعد، قلت: جعلّت فداک، ومتی ینزل؟ قال: حتّی یقوم القائم إن شاء اللّه، فإذا خرج القائم لم یبق کافر ولا مشرک إلاّ کره خروجه، حتّی لوکان کافر أو مشرک فی بطن صخرة لقالت الصّخرة: یا مؤمن، فی بطنی کافر أو مشرک فاقتله، قال فینحیه اللّه فیقتله».; بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۰.
    (۸) بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۸.
    (۹) جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص ۵۲۱، به نقل از مکیال المکارم، ج ۲، ص ۸۰.
    (۱۰) «خداوندا! به وسیله او بلادت را آباد وبندگانت را زنده گردان»; مفاتیح الجنان، دعای عهد.
    (۱۱) سوره طه، آیه ۵۰.
    (۱۲) سوره بقره آیات ۱۲۹ - ۱۵۱ وسوره جمعه آیه ۲.
    (۱۳) سوره سجده، آیه ۲۴.
    (۱۴) تفسیر برهان، ج ۳، ص ۲۸۹.
    (۱۵) سوره احزاب، آیه ۲۱.
    (۱۶) اشاره به آیه شریفه (إنّ اللّه لا یغیر ما بقوم حتّی یغیروا ما بأنفسهم) سوره رعد، آیه ۱۱.
    (۱۷) سوره آل عمران، آیه ۳۱.
    (۱۸) برای اطلاع بیشتر در این زمینه به قرآن وتفاسیر مراجعه شود.
    (۱۹) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
    (۲۰) «وزمین به نور پروردگارش روشن گردد». سوره زمر، آیه ۶۹.
    (۲۱) قال: ربّ الأرض یعنی: إمام الأرض. قلت: فإذا خرج یکون ماذا؟ قال: إذاً یستغنی الناس عن ضوء الشمس ونور القمر ویجتزون بنور الإمام تفسیر برهان، ج ۴، ص ۸۷.
    (۲۲) سوره انشقاق، آیه ۱۹.
    (۲۳) کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶.
    (۲۴) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱، ح ۴.
    (۲۵) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱، ح ۴.
    (۲۶) سوره نساء، آیه ۱۵۷.
    (۲۷) سوره هود، آیه ۳۷.
    (۲۸) کمال الدین، ص ۳۵۲; بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، ح ۹، البته این روایت طولانی است ودر اینجا ترجمه قسمتی از آن را ذکر کردیم.
    (۲۹) عن سعید بن جبیر قال: سمعت سید العابدین علی بن الحسین (علیهما السلام) یقول: «فی القائم منّا سنن من سنن الأنبیا (علیهم السلام) ; سنّة من آدم وسنّة من نوح وسنّة من إبراهیم، وسنّة من موسی وسنّة من عیسی وسنّة من أیوب وسنّة من محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم). فأمّا من آدم ومن نوح فطول العمر، وأمّا من إبراهیم فخفاء الولادة واعتزال الناس، وأما من موسی فالخوف والغیبة، وأمّا من عیسی فاختلاف الناس فیه، وأمّا من أیوب فالفرج بعد البلوی، وأمّا من محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) فالخروج بالسیف». بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷، ح ۴.
    (۳۰) کمال الدین، ص ۱۳۵.
    (۳۱) نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰.
    (۳۲) زیارت آل یاسین.
    (۳۳) سوره شعرا، آیه ۲۱.
    (۳۴) کمال الدین، ص ۳۴۲.
    (۳۵) همان، ص ۳۴۳; بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۱۸.
    (۳۶) سوره آل عمران، آیه ۵۴.
    (۳۷) منتهی الآمال، ص ۲۸۱.
    (۳۸) اصول کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰.
    (۳۹) سوره زمر، آیه ۶۹.
    (۴۰) اشاره به آیه شریفه «لا یتّخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین ومن یفعل ذلک فلیس من اللّه فی شیء إلاّ أن تتّقوا منهم تقیة; مؤمنین با کافرین پیوند دوستی برقرار نکنند... مگر در صورتی که خوف وترس از ناحیه دشمن آنان را تهدید کند. وغالب مفسّرین از این آیه اصل تقیه را استفاده کرده اند» می باشد. سوره آل عمران، آیه ۲۸.
    (۴۱) اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.
    (۴۲) سوره انبیا، آیه ۱۰۵.
    (۴۳) نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.
    (۴۴) شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۵۱.
    (۴۵) درباره صدور این روایات وبحث وبررسی آنها دانشمندان بزرگ شیعه کتاب های زیادی را نوشته اند. در این باره به کتاب ارزشمند «الذریعه، ج ۱۰» مراجعه کنید.
    (۴۶) سوره ص، آیه ۲۶.
    (۴۷) شرح این ماجرا را باید از کتب مفصّلی که در این موضوع نوشته شده جستجو کرد. به کتاب عبقات الانوار، میر حامد حسین هندی (رحمه الله) وبحار الانوار، علاّمه مجلسی (رحمه الله) وسایر کتب مربوطه مراجعه شود.
    (۴۸) نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت ۱۹۰; شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۴۱۶، حکمت ۱۸۵.
    (۴۹) سوره مُلک، آیه ۲.
    (۵۰) کمال الدین، ص ۲۸۸، ح ۸.
    (۵۱) سوره آل عمران، آیه ۱۴۱.
    (۵۲) کمال الدین، ص ۲۸۷، ح ۷.
    (۵۳) اصول کافی، ج ۱، ۳۳۵، ح ۱; کمال الدین، ص ۳۴۶.
    (۵۴) کمال الدین، ص ۳۵۳ و۳۵۴.
    (۵۵) سوره بقره، آیات ۲۴۹ - ۲۵۱.
    (۵۶) کمال الدین، ص ۳۳۷، ح ۱۰.
    (۵۷) «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید وپیامبر واولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید». سوره نسا، آیه ۵۹.
    (۵۸) کمال الدین، ص ۲۵۳، ح ۳.
    (۵۹) در بعضی از نسخه ها «خائف مغمور» ذکر شده است.
    (۶۰) کمال الدین، ص ۲۰۷، ح ۲۲.
    (۶۱) این جمله در توقیع امام زمان (علیه السلام) نیز آمده که حضرت فرموده اند: «إنّی لأمان لأهل الأرض کما أنّ النجوم أمان لأهل السماء». احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۴۵.
    (۶۲) در آیاتی از قرآن کریم، مانند آیه ۵۱ سوره بقره به این مطلب اشاره شده است.
    (۶۳) اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵.
    (۶۴) با توجه به ذیل روایت، «هکذا» اشاره به عبارت منحرفین از خطّ مستقیم ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) است.
    (۶۵) اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
    (۶۶) کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۲۸۵.
    (۶۷) «امروز دین شما را برایتان کامل ونعمت خود را بر شما تمام گردانیدم». سوره مائده آیه ۳.
    (۶۸) (ولو لا دفع اللّهِ الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض ولکنّ اللّه ذوفضل علی العالمین).
    (۶۹) اصول کافی، ج ۲، ص ۴۵۱.
    (۷۰) کمال الدین، ص ۲۰۷.
    (۷۱) سوره اعراف، آیه ۹۶.
    (۷۲) سوره انفال، آیه ۳۳.
    (۷۳) سوره انفال، آیه ۳۳.
    (۷۴) تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۱۵۲.
    (۷۵) این کلام اشاره به آیه ۵۹ سوره نساء دارد.
    (۷۶) نهج البلاغه، جمله نهم از کلمات غریبه.
    (۷۷) روایت جابر از پیامبر اکرم، کمال الدین، ص ۲۵۳ و۴۸۴.
    (۷۸) کمال الدین، ص ۴۸۵.
    (۷۹) احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۹۸.
    (۸۰) کافی، ج ۱، ص ۳۴۰; غیبت نعمانی، ص ۱۷۰، با اندکی اختلاف.
    (۸۱) راویان حدیث عبارتند از: مرحوم کلینی، محمّد بن یحیی، محمّد بن حسین (ابو جعفر زیات)، حسن بن محبوب واسحاق بن عمّار.
    (۸۲) کمال الدین، ص ۳۸۵، ح ۱.
    (۸۳) مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
    (۸۴) برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب هایی مانند: نجم الثاقب، العبقری الحسان، جنة المأوی وبغیة الطالب فیمن رأی الإمام الغائب مراجعه شود.
    (۸۵) سوره کهف، آیه ۱۱.
    (۸۶) سوره یوسف، آیه ۹۰.
    (۸۷) غیبت نعمانی، ص ۱۶۳; بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۴.
    (۸۸) کمال الدین، ص ۳۵۱، ح ۴۶.
    (۸۹) کمال الدین، ص ۴۴۰، ح ۸.
    (۹۰) سوره یوسف، آیات ۸۹ و۹۰.
    (۹۱) چنانکه بعضی از ناآگاهان از اهل سنت - مانند طنطاوی در تفسیرش - نسبت به عقاید حقّه شیعه امامیه پنداشته اند. به نقل از امامت ومهدویت، ص ۴۳۲.
    (۹۲) کمال الدین، ص ۶۴۴.
    (۹۳) این حدیث را بیش از صد نفر از علماء اهل سنّت در کتب معتبره خود نقل کرده اند. به نقل از شبهای پیشاور، ص ۲۲۶.
    (۹۴) کمال الدین، ص ۶۴۷.
    (۹۵) همان، ص ۶۴۵.
    (۹۶) سوره انبیا، آیه ۱۰۵.
    (۹۷) اکمال الدین، ص ۶۴۶ و۶۴۷.
    (۹۸) سوره صف، آیه ۹.
    (۹۹) سوره نور، آیه ۵۵.
    (۱۰۰) به کتاب المحجّة فیما نزل فی القائم (علیه السلام)، ص ۱۴۸ مراجعه شود.
    (۱۰۱) کافی، ج ۱، ص ۳۴۰.
    (۱۰۲) به پاورقی ص ۹۱ همین کتاب مراجعه شود.
    (۱۰۳) غیبت نعمانی، ص ۱۷۲، غیبت طوسی، ص ۱۰۲.
    (۱۰۴) کمال الدین، ص ۳۳۳.
    (۱۰۵) جامع الرواة، ج ۲، ص ۱۲۴.
    (۱۰۶) اکمال الدین، ص ۶۴۸.
    (۱۰۷) جامع الرواة، ج ۱، ص ۱۶۰.
    (۱۰۸) کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.
    (۱۰۹) معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۵۶.
    (۱۱۰) کافی، ج ۱، ص ۳۳۹.
    (۱۱۱) بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۰.
    (۱۱۲) همان، ص ۲۲۴.
    (۱۱۳) سوره یس، آیه ۹.
    (۱۱۴) کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۲.
    (۱۱۵) کمال الدین، ص ۵۱۶، ح ۴۴; غیبت شیخ طوسی، ص ۲۴۳.
    (۱۱۶) نوادر الأخبار، مرحوم فیض، ص ۲۳۳.
    (۱۱۷) کسی که به دروغ، چیزی را به کسی نسبت می دهد.
    (۱۱۸) این استدلال را جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای سید مرتضی مجتهدی از آن بزرگوار نقل کردند.
    (۱۱۹) تنزیه الأنبیاء، ص ۲۳۰; بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۳۲۳.
    (۱۲۰) تنزیه الأنبیاء، ص ۲۳۴.
    (۱۲۱) تلخیص الشافی، ج ۲، ص ۲۲۱.
    (۱۲۲) تلخیص الشافی، ج ۴، ص ۲۲۲.
    (۱۲۳) کلمات المحققین، ص ۵۳۳.
    (۱۲۴) جنّة المأوی مطبوع با بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۳۲۳.
    (۱۲۵) کشف المحجّة، ص ۱۵۳.
    (۱۲۶) الطرائف، ص ۱۸۵.
    (۱۲۷) کفایة الاُصول، ج ۲، بحث اجماع.
    (۱۲۸) فوائد الاُصول، ج ۲، بحث اجماع.
    (۱۲۹) عنایات حضرت مهدی موعود (علیه السلام)، ص ۱۸، در نقل مطالب بزرگان از کتاب مذکور استفاده کردیم.
    (۱۳۰) عنایات حضرت مهدی (علیه السلام)، ص ۵۶، به نقل از قصص العلماء، ص ۳۵۹.
    (۱۳۱) انوار نعمانیه، ج ۲، ص ۳۰۳; عنایات حضرت مهدی (علیه السلام)، ص ۵۹.
    (۱۳۲) عنایات حضرت مهدی (علیه السلام)، ص ۱۰۲.
    (۱۳۳) زندگانی وشخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۶.
    (۱۳۴) سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
    (۱۳۵) فوائد الطوسیه، مرحوم شیخ حرّ عاملی، ص ۸۲.
    (۱۳۶) اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۳.
    (۱۳۷) سوگند به نور شب تاب، ص ۵۵، به نقل از نغمه های پیروزی، ص ۴۰.


    امضاء


صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi