صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 40

موضوع: پیامک ها و اشعار تبریک ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
    امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد

    امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد
    با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد

    میلاد شیر دخت علی، شیر داور است
    سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است

    باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
    آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین

    بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین
    کز دامنش ظهور کند دختری چنین

    فخررسول وفاطمه "زِینِ اَب"است این
    امّ الکتاب صبر و رضا، زینب است این

    بَدرُ المنیر و شمس ضُحای علی است این
    بعد از بتول عقده گشای علی است این

    یادآور صدای رسای علی است این
    آیینه تمام نمای علی است این

    گفتار وحی در سخنش آفریده اند
    یا صورتی ز پنج تنش آفریده اند

    این مریم مقدس طاهاست، زینب است
    این یادگار ام ابیهاست، زینب است

    این نورچشم حضرت زهراست، زینب است
    این افتخار عصمت کبراست، زینب است

    در وصف او من آنچه بگویم شکست اوست
    آثار بوسه های علی روی دست اوست

    زینب که لحظه هاست همه یادواره اش
    زینب که سال هاست سراسر هزاره اش

    زینب که دل برد ز پیمبر نظاره اش
    زینب که خلقت است مطیع اشاره اش

    زینب که با صدای علی حرف می زند
    در شهر کوفه جای علی حرف می زند

    این است بانویی که پیام آوری کند
    هنگام خطبه معجزه حیدری کند

    یک عمر بر حسین و حسن مادری کند
    با دست بسته بر اسرا رهبری کند

    باران رحمت است که ریزد ز ابر او
    دین زنده از قیام حسین است و صبر او

    ای در تن مطهر تو جان پنج تن
    ایمان تو حقیقت ایمان پنج تن

    از کودکیت شمع شبستان پنج تن
    چشم تو آبیار گلستان پنج تن

    یادآور تکلم زهرا بیان توست
    اعجاز ذوالفقار علی در زبان توست

    حیدر ثنات گفته که این حیدر من است
    کوثر دعات کرده که این کوثر من است

    خون حسین گفته پیام آور من است
    قرآن دهد شعار که احیاگر من است

    صبر و رضا به مادری ات کرده افتخار
    خون خدا به خواهری ات کرده افتخار

    ایثار و صبر جمله ای از مکتب تواند
    آیات نور گوهر لعل لب تواند

    تو آسمانی و شهدا کوکب تواند
    بالای نیزه محو نماز شب تواند

    بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
    کی مثل تو "رَأیتُ جَمیلا" سروده است

    بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین
    بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین

    بر ذوالفقار نطق تو از حیدرآفرین
    بر خطبة دمشق تو از مادر آفرین

    وقتی شدی به کوفه پیام آور حسین
    لبخند فتح زد به سر نی سر حسین

    از حنجر حسین تو، خنجر شکست خورد
    با خطبه تو خصم ستمگر شکست خورد

    تنهایی و ز، صبر تو لشکر شکست خورد
    طغیان و ظلم تا صف محشر شکست خورد

    تو یک تنه تمام سپاه ولایتی
    حق است اینکه دختر شاه ولایتی

    پیغمبر حسین تویی با خطاب فتح
    نازل به سینه ات شد از اوّل کتاب فتح

    گردیده امّتت سپه بی حساب فتح
    روی تو شد به برقع خون آفتاب فتح

    "میثم" هماره با تو مگر گرم گفتگوست
    کز معجز تو بار مضامین به نخل اوست


    حاج غلامرضا سازگار





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    مدینه امشب ز صفا پر شده
    از می جام مصطفی پر شده

    حال و هوای شهر مستان خوش است
    وقت وصال یار عاشق کش است


    موسم مشتاقی و مستی شده
    باز شب باده پرستی شده

    ساقی آسمانیان می دهد
    به عاشقان جرعه پیاپی دهد


    مستی میخانه ز حد گذشته
    کار ز امداد و مدد گذشته

    مگر عنایتی که ساقی کند
    مدد از آن جرعه باقی کند


    جام الستی اش لبالب کند
    بر لب خود یاد ز زینب کند

    زینب اگر نبود مستی نبود
    عشق نبود و کل هستی نبود

    نه اختران و ماه و آسمانی
    نه کوکب و نه شمس و کهکشانی

    بوده خدا و غیر او دگر هیچ
    نبوده جز او ز کسی خبر هیچ


    به رمز لولاک بگوید خدا
    که خلقتی نبوده بی مصطفی

    گفته نبی که من خود از حسینم
    گرچه خودم باعث عالمینم

    بدون زینبش حسینی نبود
    چو جلوه در کرب و بلا می نمود

    مرا چنین عقیده و مذهب است
    هر دو جهان یکسره از زینب است




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زینب الکبری (س)

    خانه فاطمه آنروز تماشايي بود
    كه فضا جلوه گر از آيت زيبايي بود

    در بهاري كه نسيمش نفس جبريل است
    گل ناز دگري رو به شكوفايي بود

    ولادت باسعادت زینب کبری سلام الله علیها مبارک



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    مدینه امشب ز صفا پر شده
    از می جام مصطفی پر شده

    حال و هوای شهر مستان خوش است
    وقت وصال یار عاشق کش است


    موسم مشتاقی و مستی شده
    باز شب باده پرستی شده

    ساقی آسمانیان می دهد
    به عاشقان جرعه پیاپی دهد


    مستی میخانه ز حد گذشته
    کار ز امداد و مدد گذشته

    مگر عنایتی که ساقی کند
    مدد از آن جرعه باقی کند


    جام الستی اش لبالب کند
    بر لب خود یاد ز زینب کند

    زینب اگر نبود مستی نبود
    عشق نبود و کل هستی نبود

    نه اختران و ماه و آسمانی
    نه کوکب و نه شمس و کهکشانی

    بوده خدا و غیر او دگر هیچ
    نبوده جز او ز کسی خبر هیچ


    به رمز لولاک بگوید خدا
    که خلقتی نبوده بی مصطفی

    گفته نبی که من خود از حسینم
    گرچه خودم باعث عالمینم

    بدون زینبش حسینی نبود
    چو جلوه در کرب و بلا می نمود

    مرا چنین عقیده و مذهب است
    هر دو جهان یکسره از زینب است




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زینب الکبری (س)

    امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
    امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد

    امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد
    با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد


    میلاد زینب کبری(س) الگوی حیا و عفت مبارک باد.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در زمین و آسمان ها خیمه ی شادی به پاست
    مٱذنه تا مٱذنه لبریز عطر ربناست

    ذکر تعجیل قنوت استجابت آمده
    سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست

    زینت گلخانه ی مولا شکوفا گشته و...
    بیت حیدر با شمیم بنت زهرا آشناست

    کهنه زخمی که میان سینه ها مانده هنوز
    با صدور نسخه ی تکمیلی زینب دواست


    معجزه در بین چشمانش تلاطم می کند
    خاک با فیض نگاه دختر زهرا طلاست

    نام زینب پنج نقطه نور ساطع می کند
    یعنی ابن بانو خودش تلفیقی از آل عباست


    در شب میلاد غرق رحمت اخت الحسین
    بانی عیدی ما قطعا خود خون خداست

    بانویی که سفره ی الطاف خود را پهن کرد
    خانه ی دل را برای عشق پاکش رهن کرد

    با وجود او غم و غصه به آخر می رسد
    لطف مادر بیشتر از سوی دختر می رسد

    ماهمه از سایلان فیض عام زینبیم
    رزق ما از سفره ی بانو مکرر می رسد


    دم به دم مشمول لطف دختر زهرا شود
    سایلی که خاضعانه پشت این در می رسد

    زودتر با دست پر از پیش زینب می رود
    محضر او هر کسی با دیده ای تر می رسد


    هیبت والای رفتارش به زهرا رفته است
    واژه واژه از کلامش عطر مادر می رسد

    ذوالفقار خطبه هایش باز قلع و قمع کرد
    تا به میدان می رسد انگار حیدر می رسد


    مطمینم در شلوغی های روز واقعه
    چادر بانو به داد اهل محشر می رسد

    مایه ی آرامش جان و دل بی تاب ماست
    آسمان ها خاک پای خواهر ارباب ماست

    از ازل دستان این سایل دخیل زینب است
    تا ابد محتاج لطف بی بدیل زینب است

    هر کسی که شد حسینی مطمئنا شاکرِ
    نغمه ی انا هدیناه السبیل زینب است

    اولین گلبانوی دامان زهرا و علی
    دومین زهرای این قوم و قبیله زینب است

    هرکسی با نام زیبای کسی مٱنوس شد
    بر لبان ما فقط ذکر اصیل زینب است


    انتظام شعر های دفتر اشعار من
    متشکل از همان فرم شکیل زینب است

    کوثر کوثر کویر عشق را سیراب کرد
    ساغر ما جرعه ای از سلسبیل زینب است


    در میان روضه های جانگداز کربلا
    گریه هایم نذر آقای قتیل زینب است

    هرشب جمعه به یاد روضه های خواهری
    گریه می بارم به یاد لحظه های آخری....


    که برادر جان من افتاده ای از پا چرا؟؟
    مانده ای تنها میان دشتی از غم ها چرا؟؟

    تکیه بر نیزه مزن ای تکیه گاه زینبین
    روی خاک افتاده ای اینگونه بی سقا چرا؟؟


    می روی و خیمه ها می ماند و لشکرکشی...
    بی تو من می مانم و این قوم بی پروا چرا؟!

    بعد از این پنجاه سالی که کنارم بوده ای
    می زنی حرف از جدایی با منِ تنها چرا؟؟


    از سر تلّ با دوچشم خیسِ دریا دیده ام
    بین گودال عطش..از خون تو...دریاچه را

    آنقدر با چشم های نیمه باز خود مگو
    "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟"


    زینت دوش نبی روی زمین جان می دهی
    پاره پاره پیکرت پاشیده در صحرا چرا؟؟

    وای اگر در روزهای پر خطر زینب نبود
    "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"



    شاعر : اسماعیل شبرنگ



    امضاء


  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زینب الکبری (س)

    کار ِما امشب است با زینب
    شبِ میلادِ نورها، زینب

    سِرِّ وَالنجم و وَالضُحی زینب
    آمده محور ِکسا زینب

    ولادت باسعادت زینب کبری سلام الله علیها مبارک



    امضاء


  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت
    یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت

    متولد شده بود آینه حجب و حیا
    دختری که دم او هیبت مولایی داشت

    بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد
    باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت

    مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد
    دختری بود که صد آینه آقایی داشت


    عشق باباست به دختر همه اش کار دل است
    بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت

    یاسمن منتظر آمدن دلبر بود
    علت این بود اگر دیده دریایی داشت


    یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد
    ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد

    آمده آینه حضرت زهرا بشود
    آمده زینت جان و دل بابا بشود


    دختر فاطمه و ام ابیهای علیست
    پس عجب نیست که او زینب کبری بشود

    نام زینب که می آید به خدا جا دارد
    کوه دریا شود و موج زنان پا بشود


    می تواند همه دم با نظر فاطمی اش
    هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود

    شب میلاد قرار دل ارباب حسین
    نامه ام را برسانید که امضا بشود


    اینچنین دختری از فاطمه باید هم که
    آبروی نسب آدم و حوا بشود

    شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است
    هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است

    او که نور پدر حضرت زهرا را داشت
    خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت

    متولد شد و شیرینی این دنیا شد
    آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت


    به دل حیدر کرار جلایی بخشید
    آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت

    از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند
    اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت


    مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید
    دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت

    از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم
    اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت


    بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست
    از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست

    دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست
    دختر فاطمه والله که دریای حیاست


    بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب
    پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست

    زینب آن بانوی با عزت و والایی که
    یکی از پابه رکابان حریمش سقاست

    جگری نیست کسی را که کشد معجر او
    چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست

    آنقدر مثل پدر مست خداوند شده
    که شهادت همه جا در نظر او زیباست


    وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب
    زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست

    از لب خطبه او در و گهر می ریزد
    تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد

    دست او بسته شد و حوصله او سر رفت
    لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت

    گفت لاحول ولا قوه الا بالله
    همه گفتند که مولا به سوی خیبر رفت


    همه گفتند که او تیغ دمش حیدری است
    ذهن ها سوی سخن پروری حیدر رفت

    ذوالفقاری که به لب داشت در آمد ز غلاف
    خطبه آغاز شد و آبروی لشگر رفت


    آنقدر گفت که افتاد یزید از تختش
    آنقدر گفت که اشک همه آنجا سر رفت

    ناگهان در وسط گریه و اشک مردم
    مردی از جای پرید و طرف یک سر رفت

    چشم زینب به سر سوخته یار افتاد
    فکر آن روز که رفته سر بازار افتاد



    شاعر : مهدی نظری



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زینب الکبری (س)

    حاصل پیوستن دریا به دریا زینب است
    چشمهایی که ندید الا جمیلا زینب است

    نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است
    لافتی الاعلی لا عشق الا زینب است

    *میلاد الگوی پرستاران و روز پرستار، مبارک باد*



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    عطر آسمانی فرشتگان در فضا منتشر است.

    آسمان، ستاره باران عشق است.

    شب، لبریز از جرعه‌های ناب مناجات، سرود بی‌قراری را

    در دست افشانی عرش و فرش می‌سراید.

    زمین، سوره آفرینش معرفت و ایمان را

    در روح زمان تلاوت می‌کند

    و تبسم شادمانه ماه، زمین و آسمان را

    آیه آیه نور کرده است.

    نبض ثانیه‌ها بی‌قراری می‌کند

    و ساعت مضطرب زمان

    نفسش به شماره افتاده است.

    صدای هلهله فرشتگان و زمزمه عرشیان

    و ترانه زلال اذان، شهر را پر کرده است

    و شراره اشتیاق در کوچه های مهتابی مدینه زبانه می کشد.

    مدینه، بهار در بهار است

    و لبریز شوق انتظار و غرق تمنای دیدار.

    همه در انتظار تولد خورشید

    و طلوع با شکوه صبح و خنده طلایی آفتابند

    و بی تابانه، لحظه تولد بانوی صبر و عشق را

    به شوق نشسته‌اند.

    فاطمه علیهاالسلام در حالی که در آغوش سحرگاه،

    بر سجاده عشق، ترانه نیایش و حمد می‌سراید،

    عطر حضور خدا را در قنوت نمازش، نفس می‌کشد

    و لحظه‌های چشم انتظاری را

    با طراوت مناجات و اشک، سپری می‌کند.

    لحظه موعود، فرا می‌رسد

    و غنچه قداست علی و زهرا علیهاالسلام

    به شکوفه می‌نشیند.

    دردی خوش که وجود نازنین

    بانوی آب و آفتاب را در برگرفته است،

    با شهد شیرین گریه‌ی هدیه‌ای الهی تسکین می‌یابد

    و فصل سبز زندگی اسوه صبر و نجابت

    در گهواره سبز زمین،

    با بهار خنده‌اش آغاز می‌شود.

    شوقی در رگهای خاک می‌دود

    و خنده‌ای بر لبهای تاریخ شکوفا می‌شود.

    نوری پیچیده در حریر سبز نجابت و عصمت،

    دست به دست آسمانیان، می‌چرخد

    و وقتی پلک می‌گشاید،

    بزم شادمانه ملائک به اوج می‌رسد.

    خانه زهرا و علی علیهما السلام ،

    فانوس باران اشک شادی می‌شود.

    پیامبر خدا شادمان است.

    پیام آور عشق محمدی، در گوش طفل،

    اذان و در قلبش ترانه محبت زمزمه می‌کند.

    پیکی آسمانی، نام او را از عرش می‌آورد

    و او «زینب» می‌شود؛

    نخستین سراینده غزل صبر و بردباری،

    زینت و مونس تنهایی پدر

    و سنگ صبور غربت زهرا،

    همنوا با مظلومیت حسن

    و خطبه خوان رشادت حسین

    و شهامت عباس؛

    همدم لحظه‌های بی‌کسی

    و مرهم زخمهای دلواپسی

    کبوتران پر و بال شکسته کربلا.

    زینب است

    و بانوی همیشه نجیب تاریخ.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi