صفحه 3 از 21 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 208

موضوع: تاریخ انبیاء

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    درباره آن درخت نيز اختلاف نظر فراوان است . برخى آن را خوشه گندم و برخى درخت انگور يا انجير ذكر كرده اند. شيخ طوسى (ره ) در كتاب تبيان آن را درخت كافور نوشته وجمعى هم درخت عناب گفته اند. در بعضى روايات نيز آن را درخت حسد يا شجره علم دانسته اند، واللّه اعلم . (33)

    به هرحال هرچه بود، سبب زوال نعمت هاى بهشتى از آن دو گرديد و آنان را از جاى امن و آسودگى ، به اين جهان پر از بلا و گرفتارى در آورد. شيطان نيز بدين وسيله توانست بزرگ ترين ضربه انتقامى خود را به آدم زده و عداوت خود را با آن دو به ظهور برساند. خداى تعالى نيز در يكى از جاهايى كه داستان آدم را نقل كرده و پس از بيان آن داستان اين هشدار و تذكر را به فرزندان آدم نيز مى دهد:

    يا بنى آدم لا يفتننّكم الشّيطان كما اخرج ابويكم من الجنّة (34)؛

    اى فرزندان آدم !شيطان شما رانفريبد،آن گونه كه پدرو مادر شما رااز بهشت بيرون كرد.
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بارى آدم و حوّا به زمين هبوط كردند و چنان كه طبرى و ديگران گفته اند، آدم (ع ) در كوه سرانديب قرار گرفت و حوّا در جدّه . و سپس حضرت آمدم به دنبال حوّا آمد تا او را در سرزمين مكه ديدار كرد، و زندگى خود را شروع كردند.
    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    توبه آدم و حوّا

    چيزى كه نگذشت كه آدم و حوّا از كرده خود به سختى پشيمان شدند و براى مخالفت دستور پروردگار متعال و محروميت از نعمت هاى بهشتى حسرت ها خوردند، به ويژه هنگامى كه در زمين مسكن گزيده و با مشكلات اين جهان مواجه شدند. خدا مى داند چند سال به منظور توبه و هم چنين در فراق بهشت گريستند و چه تاسف ها خورد تا آن گاه كه خداوند آن دو را مخاطب ساخت و فرمود:مگر من شما را از اين درخت نهى نكرده و به شما نگفتم كه شيطان دشمن آشكارى براى شماست ؟.

    آن دو در جواب به تقصير خود اعتراف كردند و در مقام توبه برآمدند و گفتند:پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر تو ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى ، حتما از زيان كاران خواهيم بود (35).

    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اما كار از كار گذشته و دستور هبوط به زمين صادر شده بود. آدم و حوّا نيز در زمين مسكن گزيده بودند و تاءسف و حسرتاها نتوانست آن ها را به جاى اوّل بازگرداند. ولى خداى تعالى از روى رحمت ، در ديگرى براى وصول به سعادت به روى آن دو گشود و وسيله ديگرى براى جلب توجّه خود به آن ها ياد داد و آن توبه و استغفار به درگاه حق تعالى بود و شايد به گفته بعضى از دانشمندان ، جبران گناه از راه توبه ، جزء همان علومى بود كه خداوند در داستان تعليم اسماء به او ياد داده بود.

    از آن جا كه داستان هاى قرآن جنبه آموزندگى دارد، ظاهرا خداى سبحان مى خواهد ضمن اين قسمت از داستان آدم ابوالبشر اين نكته را هم به فرزندان او ياد دهد كه در هر حال انسان نبايد ماءيوس باشد و هر زمان دچار گناه و نافرمانى حق گرديد، بايد از راه توبه و استغفار به درگاه حق تعالى درصدد جبران آن برآيد و مانند ساير واجبات توبه را برخود واجب بداند، چنان كه علما به وجوب آن فتوا داده اند.

    قرآن كريم در اين جا- با مختصر توضيحى كه ما مى دهيم - اين گونه بيان مى فرمايد:حضرت آدم از پروردگار خود كلماتى را فراگرفت و با ذكر و يادآورى آن ها به درگاه خدا توبه كرد و خدا توبه اش را پذيرفت ... (36) و درباره آن كلمات نيز روايات مختلف است . در بسيارى از روايات شيعه و سنى است كه آن كلمات اين بود:

    لااله الا انت ، سبحانك الهم و بحمدك ، عملت سوءا و ظلمت نفسى فاغفرلى و انت خير الغافرين ، لا ابه الا انت سبحانك اللهم و بحمدك عملت سوءا و ظلمت نفسى فارحمنى ، و انت خير الغافرين ، لااله الا انت سبحانك اللّهم و بحمدك عملت سوءا و ظلمت نفسى فارحمنى و انت خير الراحمين ، لااله الا انت سبحانك الّلهم و بحمدك عملت سوءا و ظلمت نفسى فاغفرلى ، وتب علىّ انّك انت التوّاب الرّحيم (37)

    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در روايات ديگرى كه باز شيعه و سنى روايت كرده اند، آن حضرت خدا را به حق محمد(ص ) (38) يا خمسه طيّبة سوگند داد كه توبه اش را بپذيرد و خداوند هم توبه او را قبول كرد (39) و عنايات خاصه خود را به او ابلاغ فرمود.

    حالا ديگر آدم و حوّا در زمين قرار گرفته ، و به رنج و مشقت افتاده بودند. ايشان تا در بهشت بودند، نه رنج گرسنگى مى بردند و نه احتياجى به تهيّه غذاو فراهم ساختن آب و نان داشتند، و نه براى تهيّه پوشاك و مسكن در زحمت بودند، اما اكنون كه به زمين آمدند بايد همه را تهيّه كرده و براى ادامه زندگى دست به تلاش وكوشش مى زدند. اين كار اوّلا به وسايل و ابزار آن احتياج داشت ، و ثانيا دانشى مى خواست تا راه به دست آوردن خوراك و پوشاك و هم چنين به كارگيزر اين ابزار را بياموزد. خداى سبحان تمام اين وسايل ار براى حضرت آدم آماده كرد و طرز استفاده آن ها و راه تهيّه موادّ خوراكى و پوشاكى و مسكن ، و خلاصه همه راهنمايى هاى لازم در مورد زندگى مادى و رفع نيازمندى هاى جسمى را به وى آموخت و شايد در همان داستان ، اسماء را هم به او تعليم داده بود، اما چون آدم و فرزنداناو نيازمندى هاى ديگرى هم از نظر روحى - و به تعبير بعضى زا محقّقان - از نظر زندگى آسمانى داشتند، لازم بود براى هدايت به راه سعادت و پرهيز از طريق شقاوت معنوى هم راهنمايى شده و راه ورسم آن را نيز بياموزند. خداى رحمان پس از فرمان هبوط آن ها، ضمن يك جمله آن راه را نيز به ايشان ياد داده و چنين مى فرمايد:

    فاما ياتينكم منى هدى فمن تبع هداى فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون (40)؛

    هرگاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى بر آن هاست و نه غم گين شوند.

    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    با اين جمله كوتاه ، گويا خداوند سبحان مى خواهد اين نكته را نيز به آدم متذكر شود كه فقط ياد گرفتن راه و رسم زندگى ظاهرى و رفع احتياجات جسمى ، آرامش و آسودگى خيال بدو نمى دهد، بلكه بايد براى رفع اندوه درونى ، از هدايت خداى تعالى پيروى كند وگرنه با تاءمين همه اين احتياجات و آشنا شدن با تمام قوانين زندگى مادّى اگر درصدد تاءمين نيازهاى روحى و درونى خود برنيايد، باز هم زندگى بر او دشوار مى شود. چنان كه در جاى ديگرى به دنبال هبوط آدم وحوّا، بدان اشاره كرده و مى فرمايد:

    قال اهبطا منها جميعا بعضكم لبعض عدو فامّا ياتينّكم منّى هدى فمن اتبع هداى فلا يضلّ و لايشقى و من اعرض ‍ عن ذكرى فانّ له معيشة ضنكا... (41)؛

    (خداوند) فرمود: هر دو از آن (بهشت ) فرود آييد در حالى كه دشمن يك ديگر خواهيد بود، ولى هرگاه هدايت من به سراغ شما آيد، هركس از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مى شود و نه در رنج خواهد بود. و هركس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) پرفشارى خواهد داشت .

    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2 : فرزندان آدم (ع )

    چنان كه گفته شد، خداى تعالى پس از خلقت آدم ، حوّا را نيز آفريد تا ضمن اين كه آدم را از تنهايى مى رهاند، وسيله اى

    طبيعى براى ازدياد نسل او در زمين فراهم سازد. آن دو به فرمان خداى سبحان با هم ازدواج كرده و داراى فرزند شدند. در تواريخ واحاديث ، تعداد فرزندانى كه آدم از حوّا پيدا كرد مختلف نقل شده است . برخى آن ها را چهل فرزند در پاره اى از روايات صدنفر و برخى بيش از صدها فرزند ذكر كرده اند كه از آن جمله در پسران نام هاى : هابيل ، قابيل (42) و شيث (ياهبة اللّه ) و در دختران نام هاى : عناق ، اقليما، لوزا و... ذكر شده است . (43)

    اختلاف ديگرى كه در اين جا به چشم مى خورد، درباره كيفيت ازدواج فرزندان آدم و چگونگى ازدياد نسل او در زمين است .

    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بيشتر تاريخ نويسان و راويان اهل سنت گفته اند: حوّا در دو نوبت چهار فرزند زاييد. نخست قابيل و خواهرش اقليما و سپس هابيل و خواهرش لوزا به دنيا آمدند - يا بالعكس - و پس از آن كه به حد رشد و بلوغ رسيدند، خداوند سبحان امر فرمود (ياخود آدم به اين فكر افتاد) كه هر يك از دختران را به عقد برادر ديگرى درآورد؛ يعنى اقليما را به عقد هابل درآورد و لوزا را به ازدواج قابيل . به دنبال اين مطلب گفته اند: چون دخترى كه سهم هابيل شده بود زيباتر از همسر قابيل بود، قابيل به اين تقسيم و ازدواج راضى نشد و زبان به اعتراض گشود. سرانجام قرار شد هر كدام جداگانه قربانى اى به درگاه خدا ببرند و قربانى هر كدام كه قبول شد، آن دختر زيبا سهم او شود. (44)

    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ولى روايات شيعه عمومااين مطلب را نادرست خوانده و گفته اند: خداوند براى همسرى هابيل حوريه اى فرستاد و براى قابيل همسرى از جنيان انتخاب كرد و نسل آدم از ان دو پديد آمد، علاوه بر اين در چند حديث همسر شيث را نيز حوريه اى از حوريه هاى بهشت ذكر كرده اند. (45) در برخى از روايات نيز آمده كه همسر هابيل يا شيث از همان زيادى گل آدم و حوّا خلق شد، و موضوع اختلاف قابيل و هابيل را - كه منجر به قتل هابيل گرديد- موضوع وصيت و جانشينى آدم دانسته اند كه بعدا خواهد آمد.

    و اجمال آن چه از ائمه بزرگوارِ ما در اين باره رسيده اين است كه ازدواج برادر و خواهر در همه اديان حرام بوده و آدم ابوالبشر نيز چنين كارى نكرد و همان خدايى كه خود آدم و حوّا را از گِل آفريد، اين قدرت را داشت كه افراد ديگرى را نيز براى همسرى پسران آدم خلق كند يا از عالم ديگرى بفرستد.

    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از جمله حديث هاى كاملى كه در اين باره داريم ، حديثى است كه عياشى در تفسير خود از سليمان بن خالد روايت كرده كه گويد:به امام صادق (ع ) عرض كردم : قربانت گردم مردم مى گويند كه حضرت آدم دختر خود را به پسرش ‍ تزويج كرد؟ حضرت صادق (ع ) فرمود: مردم چنين مى گويند، امّا اى سليمان ! آيا ندانسته اى كه پيغمبر فرمود: اگر من مى دانستم آدم دختر خود را به پسرش تزويج كرده بود، من هم (دخترم ) زينب را به پسرم (قاسم ) مى دادم و از آيين آدم پيروى مى كرد..

    سليمان گويد: گفتم قربانت گردم ! مردم مى گويند سبب اين كه قابيل هابيل را كشت ، آن بود كه به خواهرش رشك برد. امام فرمود:اى سليمان چگونه اين حرف را مى زنى . آيا شرم ندارى كه چنين سخنى را درباره پيغمبر خدا آدم مى گويى ؟

    عرض كردم : پس علت قتل هابيل به دست قابيل چه بود؟ حضرت فرمود:درباره وصيّت بود. آن گاه ادامه داده فرمود:اى سليمان ! خداى تبارك و تعالى به آدم وحى فرمود كه وصيّت و اسم اعظم را به هابيل بسپارد با اين كه قابيل از او بزرگ تر بود. قابيل كه از موضوع مطّلع شد، غضبناك گشت و گفت : من سزاوارتر به وصيت بودم و از اين رو آدم بر طبق فرمان الهى به آن دو دستور داد تا قربانى كنند، و چون به درگاه خداوند قربانى بردند، قربانى هابيل قبول شد، ولى از قابيل پذيرفته نگشت . همين ماجرا سبب شد كه قابيل بر وى رشك برد و او را به قتل برساند.

    عرض كردم : قربانت گردم ! نسل فرزندان آدم از كجا پيدا شد؟ آيا به جز حوّا زنى و به جز آدم مردى بود؟ حضرت فرمود:اى سليمان ! خداى تبارك و تعالى از حوّا قابيل را به آدم داد و پس از وى هابيل به دنيا آمد. هنگامى كه قابيل به حدّ بلوغ و رشد رسيد، زنى از جنّيان براى او فرستاد و به حضرت آدم وحى كرد تا او را به ازدواج قابيل در آورد. آدم نيز اين كار را كرد و قابيل هم راضى و قانع بود تا اين كه نوبت ازدواج هابيل شد و خدا براى او حوريه اى فرستاد و به آدم وحى فرمود كه او را به ازدواج هابيل در آورد. حضرت آدم اين كار را كرد و هنگامى كه قابيل برادرش هابيل را كشت ، آن حوريه حامله بود و پس از گذشتن دوران حمل ، پسرى زاييد و آدن نامش را هبة اللّه و به حضرت آدم وحى شد كه وصيت و اسم اعظم را به او بسپارد.

    امضاء


صفحه 3 از 21 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi