جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- روایات در مورد ظهور حضرت مهدی (عج)
- السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
- ••*^^*••عملت را عملِ امام زمان قرار...
- اعتقاد به مهدویت در جهان تسنن
- دلیل دعا برای امام زمان (علیه السلام)
- مدینه فاضله بعد از ظهور
- لطفا برای امام زمان دعاکنید
- •*♥*• اسامي و القاب حضرت مهدي عج الله تعالي...
- فواید دعای فرج و فضیلت خواندن آن در نماز
- ............>>......................عرضه...
مقدمـــــه
الحمدلله رب العالمين، والصلوة والسلام علي رسوله الأمين، الذي ارسله بالهدي و دين الحق و لوكره المشركون، و علي آله الطاهرين و أهل بيته المعصومين المهديين
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[1]
«اگر خدا را ياري كنيد، او نيز شما را ياري نموده، و در سلوك راه حق قدمهاي تان را ثابت و استوار نگه ميدارد.»
ممكن است اين سؤال در ذهن كسي خطور كند كه خداوند تبارك و تعالي بينياز مطلق است و احتياج در مورد ذات مقدس او معقول نيست، پس چگونه چنين درخواستي از بندگان خود نمودهاست؟
گفتني است كه آيات ديگري نيز هست كه خداوند از بندگانش درخواست ميكند، در سورة بقره آية 245 ميفرمايد:
« مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»
«كيست كه به خدا قرضالحسنهاي
دهد تا آن ر براي او چندين برابر كند؟»
و پاسخ اين است كه: خداوند از جهت شدت محبت و علاقهاي كه به اولياءخود دارد، ياري آنها را ياري خود، ظلم به آنها را ظلم به خود، و احسان به آنها را احسان به خود فرض نموده است، و آنها را معيار و ملاك قرار داده تا بندگانش را امتحان كند، پس هركس ادعاي محبت پروردگار را دارد، بايد اولياء او را دوست بدارد، چنانكه در ضمن بسياري از زيارات معصومين ـ عليهم السلام ـ آمده است:
«من أحبكم فقد أحب الله، و من أبغضكم فقد أبغض الله.»
«كسي كه شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته، و هركه با شما دشمني كند خدا را دشمن داشته است.»
لذا اگر كسي بخواهد خدا را ياري كند تا مشمول عنايات پروردگار و امدادهاي غيبي او گردد، بايد اولياء او را ياري كند.
بديهي است كه سر سلسلة اولياء الهي و محبوبترين افراد در درگاه ربوبي، خاتم انبياء حضرت محمد ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ و اهلبيت معصوم آن حضرت هستند، ايشان سرچشمة همة بركات و واسطة همة فيوضات الهي ميباشند، آنچه از طرف پروردگار به بندگانش احسان ميشود به آنهاست.
و در اين زمان ولايت كليه الهيه و خلافت و وصايت نبويه به وجود مبارك حجة ابن الحسن اختصاص دارد، اوست كه واسطة بين خلق وخالق است، اوست كه:
«بيمنه رزق الوري، و بوجده ثبتت الأرض و السماء.»
«به بركت وجود نازنينش، به همة موجودات روزي داده ميشود، و به يمن وجودش زمين و آسمان استوار مانده است.»
وظيفة ما در مقابل اين همه الطاف و عنايات كه از ناحية او به ما رسيده شكرگذاري است، و كمترين مرتبة شكر اين است كه نعمتهاي ولينعمت خود را در راه مخالفت با او به كار نبريم، بلكه به هر نحو ممكن موجبات خوشنودي او را فراهم آوريم، و او را به هرشكل ممكن ياري كنيم، كه اين ياري پروردگار است، و همان است كه خداوند تبارك و تعالي در عوض آن وعدة نصرت به بندگانش داده است.
روشن است كه اداي اين وظيفه از عهدة اين حقير بر وجهي كه سزاوار باشد بر نميآيد، اما به مقتضاي كلام الهي
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»
و نيز مضمون شريف
«مالا يُدركْ كُلَّهُ لا يُتْرِكْ كُلَّهُ»[1] . سورة محمد ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ آيه 7.
لازم دانستم در حد توان خود كوششي نمايم.
و از آنجائي كه زنده كردن امر امام زمان ـ عليه السلام ـ و دعوت و هدايت بندگان بهسوي ولايت ايشان، نصرت و ياري آن حضرت است، و اين منظور باتحرير و نشر فرمايشات اهلبيت ـ عليهم السلام ـ به دست ميآيد، در خاطر قاصر اين عبد ضعيف محمدباقر شريف
«فقيه ايماني»
چنين آمد كه در ضمن چند ورقه راههايي كه به واسطة آنها نصرت آن امام مظلوم تحقق پيدا ميكند را يادآوري كنم، و آن را « لواء الانتصار»
ناميده و با ياري خداوند متعال شروع مينمايم.
ویرایش توسط شكوه انتظار : 09-06-2010 در ساعت 13:18
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
فضيلت ياري اهلبيت ـ عليهم السلام ـ در روايات
دربارة ياري اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ و اهميت و فضيلت آن،
روايات فراواني به ما رسيده است كه به چند نمونه اشاره ميكنيم:
1. كتاب محاسن روايت كرده كه پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ به اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود:
«انما مثلك مثل «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» فانه من قرأها مرّة فكانّما قرأ ثلث القرآن و من قرأ مرّتين فكانّما قرأها ثلثي القرآن، و من قرأها ثلاث مرّات فكانّما قرأ القرآن، فكذلك من أحبّك بقلبه كان له مثل ثواب ثلث أعمال العباد، و من أحبّك بقلبه و نصرك بلسانه كان له مثل ثلثي ثواب أعمال العباد، و من أحبّك بقلبه ونصرك بلسانه و يده كان له مثل ثواب أعمال العباد.»[1]
«همانا مَثَل تو مثَل سورة « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ميباشد، هركس يك مرتبه آن را بخواند، مانند آن است كه يك سوم قرآن را خوانده است، و هركس دو مرتبه بخواند، مانند آن است كه دوسوم قرآن را خواندهاست، و هركس سه مرتبه آن را بخواند، مانند آن است كه تمام قرآن را خوانده باشد.
همچنين هركس محبت تو را در دل داشته باشد، براي او مانند پاداش يك سوم اعمال همة بندگان است، و هركس در دل تو را دوست داشته و به زبانش تو را ياري كند از براي او مانند پاداش دو سوم اعمال بندگان است، و هركس محبت تو را در دل داشته و به زبان و دست تو را ياري كند، از براي او مانند پاداش همة اعمال بندگان است.»
2. تفسير امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ روايت نموده كه در حديث قدسي خداوند عزوجل فرمود:
«كذلك أحبّ الخلق اليّ القوّامون بحقّي، و أفضلهم لديّ و أكرمهم عليّ محمّد ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ سيّد الوري، و أكرمهم و أفضلهم بعده عليّ أخو المصطفي المرتضي، ثمّ من بعده من القوّامين بالقسط من أئمّة الحق، و أفضل الناس بعدهم من أعانهم علي حقّهم، و أحبّ الخلق اليّ بعدهم من أحبّهم و أبغض أعداءهم، و إن لم يمكنه معونتهم.»[2]
«محبوبترين افراد نزد من كساني هستند كه حق مرا بر پا دارند، و افضل و گراميترين آنها نزد من محمد است كه سرور خلايق است و بعد از او افضل وگراميترين آنها نزد من علي مرتضي ـ عليه السلام ـ برادر او است، و بعد از او ديگر امامان برحق هستند كه برپا دارنده قسط ميباشند و بعد از ايشان كساني هستند آنها را در مورد حقشان ياري كنند، و محبوبترين خلق نزد من بعد از اين گروه، كساني هستند كه آنها را دوست دارند و با دشمنان آنها دشمناند، هر چند توان ياري آنها را ندارند.»
3. در «امالي شيخ مفيد» است كه حضرت امام حسن محتبي ـ عليه السلام ـ فرمود:
«من أحبنا بقلبه و نصرنا بيده و لسانه، فهو معنا في الغرفة التي نحن فيها،و من أحبنا بقلبه و نصرنا بلسانه، فهو دون ذلك بدرجة، و من أحبّنا بقلبه و كف بيده و لسانه، فهو فيالجنّة.»[3]
«هركس محبت ما را در دل داشته و با دست و زبانش ما را ياري كند. در غرفههاي بهشتي با ما خواهدبود، و هركس ما را دردل دوست داشته و با زبانش ياري كند، در بهشت يك درجه پائينتر از مقام ما جاي دارد، و هركس ما را در دل دوست داشته و با دست و زبانش به ما ظلم نكند، جايگاه او در بهشت خواهد بود.»
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
4. كتاب «محاسن» از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ
روايت نموده كه آن حضرت فرمود:
«في الجنّة ثلاث درجات، و في النار ثلاث دركات: فأعلي درجات الجنان لمن أحبنا بقلبه و نصرنا بلسانه ويده، و في الدرجة الثانية من احبّنا و نصرنا بلسانه، و في الدرجة الثالثة من أحبنا بقلبه، و في أسفل الدرك من النار من أبغضنا بقلبه و أعان علينا بلسانه و يده، و في الدرك الثانية من أبغضنا بقلبه و أعان علينا بلسانه، و في الدرك الثالثة من أبغضنا بقلبه.»[4]
«در بهشت سه درجه ودر حهنم سه مرتبه است پس اعلي درجات بهشت مخصوص كساني است كه ما رادر دل دوست داشته و با دست و زبانشان ياري كند، و در درجة دوم كساني هستند كه ما را در دل دوست داشته و با زبانشان ياري كنند، و در درجة سوم كساني هستند كه فقط محبت ما را در دل داشته دارند.
در پائينترين مرتبة آتش كساني هستند كه دشمني ما را در دل داشته و با دست و زبان خود بر عليه ما فعاليت كنند، و درمرتبة قبل از آن كساني هستند كه دشمني ما را در دل داشته و زبان خود را بر عليه ما به كار گيرند، و در مرتبة قبل از آن كساني هستند كه دشمني و عداوت ما را در دل داشته باشند.»
5. نيز دركتاب «الئالي» است كه آن حضرت فرمود:
«إنّي شافع يوم القيامة لأربعة و لو جاؤوا بذنوب اهل الدنيا: رحل نصر ذريتي، و رجل بذل ماله لذريتي عند المضيق، و رجل أحب لذريّتي باللسان و بالقلب، و رجل سعي في حوائج ذريتي إذا اطردوا أو شردوا.»[5]
« همانا درروز قيامت براي چهار طائفه شفاعت خواهم كرد، گرچه با گناهان اهل دنيا وارد محشر شوند:
كسي كه ذريّة مرا ياري نمايد.
شخصي كه مالش را به ذرية من در حال تنگدستي آنها بذل و بخشش كند.
شخصي كه با ذرية من با زبان و قلب خود دوستي نمايد.
و كسي كه در برطرف كردن نياز ذرية من در حالت آوارگي و غربت آنها سعي و تلاش نمايد.»
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
6. علامة مجلسي ـ رحمة الله عليه ـ روايت نموده است كه هشام بن حكم به مجلس امام صادق ـ عليه السلام ـ داخل شد، و در مجلس بزرگان اصحاب حاضر بودند، او جواني كم سن و سال بود كه ريش او تازه روئيده بود، آن حضرت، هشام را احترام و تجليل نمود و او را كنار خود و بالاتر از بقيه نشانيد، در حالي كه ديگران از او مسنتر بودند، هنگامي كه حضرت ديدند اين كار بر اصحابشان سنگين آمده، فرمودند:
«هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده.»[6]
«او با قلب وزبان و دستش ياري كنندة ما است. »
7. در كتاب «نهجالبلاغه» است كه حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود:
«نحن شجرة النبوة، و محبط الرسالة، و مختلف الملائكة، و معادن العلم و ينابيع الحكمة، ناصرنا و محبّنا ينتظرالرحمة،و عدوّنا و مبغضنا ينتظر السطوة.»[7]
«ما از شجرة طيبة نبوت وخاندان رسالت، ومحلّ رفت و آمد فرشتگان و معدنهاي علم و چشمههاي حكمت هستيم، كسي كه ما را دوست داشته و ياري كند، هميشه مشمول رحمت الهي است، و كسي كه دشمني ما را در دل دارد هميشه در معرض عذاب شديد الهي است.»
8. كتاب«مشاهد» روايت كرده كه حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ
در كربلا به اصحاب خود فرمودند:
«هركس ما را به جان خود ياري نمايد، درجات عالي بهشت جايگاه او خواهد بود، و جد بزگوارم خبر دادهاند كه: فرزندم حسين ـ عليه السلام ـ در سرزمين كربلا در حاليكه بييار و ياور و تنها و تشنه باشد شهيد ميشود، پس هركس او را ياري كند، همانا مرا و فرزند او قائم ـ عليه السلام ـ را ياري كرده است.»[8]
در اين باب روايات فراوان ديگري به ما رسيده است كه به خاطر اختصار از ذكر آنها خودداري ميشود، و در ضمن فصول كتاب به بعضي از آنها اشاره خواهد شد.
[1] . محاسن: ج 2، ص 251، حديث 473، بحارالانوار، ج 27، ص 94، حديث 54.
[2] . تفسير الامام العسكري ـ عليه السلام ـ ، ص 43، بحارالانوار، ج27، ص96، ضمن حديث 59.
[3] . امالي مفيد، ص 33، حديث 8، بحارالانوار، ج 27، ص 101، حديث 64.
[4] . محاسن، ج 1، ص 25، حديث 472، بحارالانوار، ج27، ص 93، حديث 53.
[5] . لئاليالاخبار، ج4،ص 318.
[6] . بحارالانوار، چ 10، ص 295، حديث 4.
[7] . نهج البلاغة فيض، ضمن خطبة 108.
[8] . فوائدالمشاهده، ص 256.
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
یاری امام زمان
1- پيشه كردن تقوا .
ياري امام زمان ـ عليه السلام ـ در امر دين به چند طريق حاصل ميشود، كه در اينجا به دوازده كيفيت از مهمترين آنها مختصراَ اشاره ميكنيم:
كيفيت اول؛ تقوا است، و بر اين مطلب شواهدبسياري است كه برخي از آنها را ذكر ميكنيم:
اول: اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ كه در ضمن نامهاي به عثمان بن حنيف[1]نوشتهاند:
«ألا و إن لكل مأموم إماماً يقتدي به، و يستضيئ بنور علمه، ألا و إنّ إمامكم قد اكتفي من دنياه بطمريه، و من طُعمه بقُرصيه، ألا و إنكم لا تقدروعلي ذلك، ولكن أعينوني بورع و اجتهاد و عفّه و سداد.»[2]
«آگاه باشيد! همانا از براي هركس امام و پيشوائي است كه در اعمال و رفتار خود از او پيروي ميكند، و به روشنائي نور علم او هدايت مييابد.
آگاه باشيد! امام شما از دنياي خود و از زينتهاي آن به دو جامة كهنه و از خوردنيهايش آن به دو قرص نان قناعت كردهاست.
آگاه باشيد! شما توانائي بر اينگونه رفتار نداريد، ولكن مرا به دوري از محرمات و كوشش در انجام واجبات و به پاكدامني و پيمودن راه صحيح ياري كنيد.»
دوّم: در كتاب «كافي» روايت شده كه حضرت امام محمدباقر ـ عليه السلام ـ فرمود:
«أعينونا بالورع، فإنّه من لقي الله عزوجلّ بالورع كان له عند الله عزّوجلّ فرجاً، إنّ الله عزوجل يقول: «مَن يُطِعَ الله وَ رَسُولَهُ، فَأُولئِكَ مَعَ الّذينَ اَنْعَمَ اَللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَبِيِّن وَالصِّديقِينَ وَ الشُّهَدَاءَ وَ الصّالِحِينَ وَ حُسْنَ اُولَئِكَ رَفيقَا»[3] فمنا النبيّ ومنّا الصّديق والشهداء والصالحون.»[4]
« ما را با دوري از محرمات ياري كنيد، همانا هركس خداوند عزّوجل را با داشتن ورع ملاقات كند خداوند در كار او گشايش ميدهد، به درستي كه خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد:
كسانيكه خدا و رسول او را اطاعت كنند، با كسانيكه در جوار قرب الهي از رحمتهاي او برخوردارند يعني انبياء و صديقين و شهداء و صلحاء همنشين خواهند بود.»
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
[1] . ايشان يكي از كارگزران حضرت در بصره بود.
3. در همان كتاب از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود:
«ان شيعة علي خمص البطون، ذبل الشفاة، و اهل رأفة و علم و حلم، يعرفون بالرهبانية فأعينوا علي ما أنتم عليه بالورع والجتهاد.«[5]
«همانا شيعيان امرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ شكمهايشان خالي و لبهاي آنها خشكيده است[6] و آنان اهل رأفت و علم و بردباري هستند، و به روي گرداندن از اهل دنيا شناخته ميشوند، پس براي ثبات و استواري در امر ولايت، مرا با دوري از محرمات و كوشش در انجام واجبات ياري كنيد.»
چهارم: امام زمان ـ عليه السلام ـ در ضمن توقيع شريف خود فرموده است:
«إنّا غير مهملين لمراعغتكم ولاناسين لذكركم، ولولا ذالك لنزل بكم اللأواء واستطلمكم الأعداء، فاتقوا الله جلّ جلاله و ظاهرونا علي انتياشكم من فتنة قد أنافت عليكم.»[7]
«بدرستيكه ما در رعايت امر شما بيتوجهي ننموده و ياد شما را از خاطر نبردهايم. و اگر اين چنين نبود، هرآينه به بلاي سخت گرفتار ميشديد، و دشمنان، شما را از پي در ميآورند، پس تقوا پيشه كنيد و ما را در نجات خود از فتنهاي كه شما را احاطه كرده ياري كنيد.»
[2] . نهج البلاغه فيض، ص 966، ضمن نامة 45.
[3] . سورة نساء،آيه 69.
[4] . كافي، ج2، ص 78، حديث 12.
[5] . كافي، ج2، ص 233، حديث 10.
[6] . و آن به علت گرسنگي وروزه دار بودن است.
[7] . بحارالانوار، ج 53، ص 175.
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
2- عناوين تقوا، براي ياري امام زمان ـ عليه السلام ـ
منظور از نصرت و ياري كسي؛ همراهي با او در رساندن نفعي به او يا دفع ضرري از او است، و مؤمن در تحصيل تقوا، با چند عنوان امام ـ عليه السلام ـ
را نصرت و ياري مينمايد، كه هركدام نسبت به
وجودمبارك امام ـ عليه السلام ـ نفعي به حساب ميآيد.
عنوان اول
از بزرگترين و مهمترين اموري كه آن حضرت از جانب خداوند تعالي به عهده دارند، هدايت بندگان و راهنمائي آنها به سوي خير و صلاح است.
پس هرگاه انسان يك نفر از بندگان خدا را هدايت و ارشاد كند تا آن كه از اهل خير و درستكاري شود، به همان مقدار كه در هدايت او وسيله شدهست، امام ـ عليه السلام ـ را ياري كردهاست، و در اين امر فرقي نميكند كه انسان ديگري را به درستكاري و تقوا هدايت نمايد، يا خودش را اصلاح نموده و تقوا پيشه كند، زيرا خود او هم يكي از آنهايي است كه اما ـ عليه السلام ـ بايد او را به خوبي و درستكاري هدايت فرمايند.
از طرف ديگر چون تقوا حاصل نميشود، مگر به تحصيل معرفت و علم به دستورات ائمة اطهار ـ عليهم السلام ـ در زمينة اوصاف متقين و ويژگيهاي اهل تقوا است، روشن است كه تحصيل اين معرفت با زنده كردن امر ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و احياء اخبار و احاديث آنها تحقق پيدا مينمايد.
و اين خود از مهمترين اقسام نصرت نسبت به امام ـ عليه السلام ـ است كه سفارش بسياري به آن شده است.
عنوان دوم:
در مقام هدايت، هدايت عملي چندين برابر هدايت گفتاري مؤثر است، بلكه هدايت گفتاري بدون هدايت عملي اثري ندارد، پس هرگاه كسي اهل تقوا شد، آثار ظاهري تقواي او موجب بيداري و يادآوري و هدايت ديگران ميشود.
و بيان خواهد شد كه هدايت مردم از انواع ياري امام ـ عليه السلام ـ در امر دين است، و به اين مطلب در «كافي» در باب «ورع»[1] و باب «علم»[2] تصريح شده است.
عنوان سوم
هرگاه بندة مؤمن به وصف تقوا آراسته گرديد وآثار كمال از او ظاهر شد، امام ـ عليه السلام ـ به وجود او افتخار ميكند و در حقيقت زينت براي امام شده است، و اين همان توصيه امام صادق ـ عليه السلام ـ به دوستان و شيعيانش ميباشد كه فرمود:
«معاشر الشيعه: كونوا لنا زيناً ولا تكونوا علينا شيناً»[3]
«براي ما زينت باشيد، و براي ما ماية ننگ و عار نشويد.»
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
عنوان چهارم
لازمة پيمودن مراتب تقوا، تبعيُت از گفتار و رفتار آن حضرت است و با اين تبعيت و پيروي، تسليم شدن در برابر فرامين آن حضرت و تعظيم شأن او حاصل ميشود، واين امر چون باعث معرفي بيشتر مقام امام ـ عليه السلام ـ ميشود،
نصرت و ياري او محسوب ميشود.
عنوان پنجم
بنده به واسطة دارا شدن صفت تقوا در زمرة اولياء و شيعيان امام ـ عليه السلام ـ قرار ميگيرد، و موجب زياد شدن عدد آنها ميشود، واين نصرتي آشكار است كه باعث مباهات و فخر امام ـ عليه السلام ـ ميگردد. و مؤيد آن؛ حديث نبوي ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ است كه فرمود:
«تناكحوا تناسلوا تكثروا، فإنّي اُباهي بكم الاُمم يوم القيامة ولو بالقسط.»[4]
كه آن حضرت زياد شدن عدد امت را ـ ولو بچة سقط شده ـ موجب افتخار خود در ميان امتهاي ديگرميداند.
عنوان ششم
به مقتضاي اخبار زياد، وجود اهل تقوا در هر مكاني باعث بر طرف شدن بلا و نزول رحمت است، گرچه اهل آنجا مستحق عذاب و بلا باشند.
و اين عنوان نصرت امام ـ عليه السلام ـ در مقام ظهور آثار وجودي آن حضرت است، زيرا همة فيوضات الهي به يُمن وجودامام ـ عليه السلام ـ نازل و مقدر ميشود، و آن فيوضات از طرف آن حضرت در هر مكاني بهخاطر وجود شيعيانش كه اهل تقوا ميباشند، افاضه ميشود، كه اگر تقواي اين گروه نباشد، اعمال زشت و ناپسند ديگران مانع از ظهور آن آثار ميشود، پس افراد پرهيزگار به واسطة تقواي خود، امام ـ عليه السلام ـ را در اقاضه اين فيوضات ياري ميكنند.
عنوان هفتم
تقوا ياري امام ـ عليه السلام ـ در مقام دفع ضرر از منسوبين آن حضرت است، به خاطر آن كه گفتيم كه اگر اهل تقوا در ميان نباشند، بلا و گرفتاري بر ديگران ـ ولو نادانان از دوستان ايشان ـ وارد ميشود.
عنوان هشتم
هرگاه بندة مؤمن بر اثر تقوا به درجة كمال رسيد، خداوند متعال بعضي از كرامات را گاهگاه از اوظاهر ميفرمايد، و هرگاه مردم آن كرامات ار از شيعيان آن حضرت ديدند، موجب كمال و استحكام عقيده و معرفت آنها نسبت به امام ـ عليه السلام ـ ميشود، كه اينان دست پروردة اويند، پس خود او چگونه است؟
عنوان نهم
هرگاه بندة مؤمن تقوا پيشه كرد، اعتماد ديگران را به او جلب ميشود و هنگامي كه خبر ميدهد، مورد اطاعت واقع ميشود، پس تقواي او نسبت به زنده نمودن احاديث و اخبار ائمة معصومين ـ عليهم السلام ـ نصرت و ياري آنان محسوب ميشود.
و همچنين موجب نشر فضائل آنها و تقويت قلوب مردم در معرفت و محبت ائمه ـ عليهم السلام ـ ميگردد، چنانچه در حق بعضي از بزرگان و موثقين از اصحاب اين مضمون وارد شده است كه:
«لولا هؤلاء لاندرست آثارنا.»[5]«اگر اين اصحب نبودند هر آينه آثار ما كهنه و مندرس ميشد.»
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
[1] . كافي، ج2، ص 76.
عنوان دهم
تقواي مؤمن نسبت به شيعيان و دوستان امام ـ عليه السلام ـ در امور آخرتي آنها نيز نصرت و ياري است. زيرا بهعنوان مثال به واسطة اعتماد و وثوق به اهل تقوا، به فيض جماعت آنها در نماز نائل ميشوند.
عنوان يازدهم
تقواي مؤمن نصرت است نسبت به امام ـ عليه السلام ـ در امر دنياي شيعيان و دوستان ايشان، زيرا به واسطة اعتماد به قول آنها در امر نكاح و طلاق و شهادات و امثال آن، امور دنيوي آنها نيز منظم ميگردد.
عنوان دوازدهم
تقواي مؤمن باعث ظهور مراتب كمالات امام ـ عليه السلام ـ در قلب متقي ميگردد. زيرا هرگاه قلب به وسيلة وصف تقوا از رذائل ـ كه اصل و عمدة آنها حبّ دنيا است ـ پاك شد، دل نواراني ميشود، همچون چشمي كه باز شده، دل مؤمن متقي بينا ميشود، و به جلال و جمال امام ـ عليه السلام ـ عارف و بصير ميگردد، و مرتبة نورانيت ايشان در نزد او ظاهر ميشود، و قلب او نسبت به مقام رفيع ايشان خاضع و خاشع ميگردد.
و نه تنها تقواي حقيقي سبب ظهور مراتب كماليه آنها در قلب خود او ميشود، بلكه وسيلة ظهور اين مراتب از براي ديگران نيز ميشود، بهخاطر آنكه در بعضي از اخبار وارد شده است:
«هرگاه قلب به تقوا متصف شد و از فريفتگي و دلباختگي به دنيا نجات پيدا كرد، خداوند بر زبان او كلمات حكمت آميز را جاري ميفرمايد، كه (از شدت حسن كلمات) مورد تعجب شنوندگان، قرار ميگيرد»[6]
پس بندة مؤمن بعد از اين كه به وسيلة نور تقوا در قلب خود نسبت به شئونات و مقامات رفيعه امام ـ عليه السلام ـ بصيرت و بينائي پيدا نمود، و زبان او از چشمة حكمتآميز قلبش سيراب شد و به كلمات حكيمانة ناطق وگويا گرديد، با بيان او حجت و دليل فضيلت و كمال امام ـ عليه السلام ـ بر دوستان آشكار شده و به آن هدايت ميشوند، و بر دشمنان اتمام حجت شده و موجب سرافكندگي آنها ميگردد.
پس به اين عنوان نسبت به ظهور مقام امام ـ عليه السلام ـ در نظر دوستان و دشمنان نصرت حاصل ميشود، و چون شيعيان و دوستان ايشان به سبب آن در صراط مستقيم ثابت ميمانند، و از فتنة پيرويشيطانرجيم محافظت ميشوند، نوعي ياري امام ـ عليه السلام ـ تحقق پيدا ميكند.
عنوان سيزدهم
تقواي مؤمن نسبت به امور مالي، باعث نصرت امام ـ عليه السلام ـ است، زيرا اهل تقوا آنچه از حقوق واجب مالي به آنها تعلق گيرد، در هر موردي كه به رضاي آن حضرت قطع پيدا كنند، انفاق مينمايند.
و از جملة موارد رضايت امام ـ عليه السلام ـ است، جائي است كه زنده كردن امر ايشان شود، كه اين خود نصرت و ياري امام ـ عليه السلام ـ است، همچنين نيم ديگر از خمس را به سادات از شيعيان، و نيز حق زكات را به عوام ايشان انفاق ميكند، همچنين به واسطة اعتماد به او، بسا اين حقوق را نزد او آورند، تا او به اهلش و موردش برساند.
بنابراين؛ ياري امام ـ عليه السلام ـ كرده هم نسبت به شيعياني كه آن حقوق را اداء ميكنند و به فيوضات دنيوي و اخروي آن فائز ميشوند، و هم نسبت به شيعياني كه نيازمندند، و به اين وسيله اصلاح امر آنها ميشود.
عنوان چهاردهم
بر اثر تقوا هيبت الهي در چهرة مؤمن ظاهر ميشود، و باعث ميشود كه دل منافقين و اشرار از او خائف و ترسان شود، و چه بسا به اين وسيله منكرات دفع شده، حدود الهي اقامه گردد، و از شرّ اشرار و فساق جلوگيري شود، و همة اينها نصرت و ياري امام ـ عليه السلام ـ در امر دين است، چنانچه در كيفيت چهارم ان شاءالله تعالي بيان خواهد شد.
عنوان پانزدهم
از جملة شئونات و مقامات امام ـ عليه السلام ـ دعا و شفاعت آن حضرت نسبت به شيعيان و دوستانشان ميباشد، كه به اين وسيله خداوند اعمال آنها را قبول و كاستيهاي آن را بر طرف مينمايد، و گناهان آنها را عفو ميفرمايد، كه اگر شفاعت و دعاي ائمة اطهار ـ عليهم السلام ـ در حق ايشان نباشد، هر آينه در دينا وآخرت در سختيها و نقمات الهي هلاك خواهند شد، و از پاداش اعمال و حسنات محروم شوند، و اين امر در اخبار بسياري بيان شدهاست.[7]
[2] . كافي، ج 1، ص 30.
[3] . امالي شيخ صدوق، 484 ح 17، و به نقل از بحارالانوار، ج 71، ص310، حديث 3.
[4] . جامعالاخبار، ص 272، حديث 5.
[5] . وسائل الشيعه، ج 27، ص 142، حديث 14 با اندكي اختلاف، و في البحار، عن الصادق ـ عليه السلام ـ : «لولا زرارة لاندرست أحاديث ابي» بحار (47، 390).
[6] . بحارالانوار، ج70، ص 313، حديث 16، و ج 78، ص 270، ح 110 با اندكي تفاوت.
[7] . رجوع شود به بحارالانوار، ج 27، ص 198، حديث 62، و ص 308، باب 8، وص 311، باب 9.
جهان در حسرت آيينه مانده ست
گرفتار غمي ديرينه مانده ست
شب سردي ست بي تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟
خادم کریمه اهل بیت (30-07-2011), شهاب منتظر (10-06-2014), صافات (15-04-2012)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)