صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 56789
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 83 , از مجموع 83

موضوع: پژوهشی پیرامون تدبردر قرآن

  1. Top | #81

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    829
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    383
    مورد تشکر
    324 در 99
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بر اساس «مشارطه» دوباره «مراقبت»و سپس «محاسبه نفس»و در پی آن «معاتبه نفس»صورت می گیرد تا نفس دائم خود را بدهکار ببیند و در اطاعت به سر برد.
    تأکید شده است:
    «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ، وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ، إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ». (اعراف/ 206، 204) (و هرگاه قرآن خوانده شود پس به آن گوش فرا دهید و ساکت باشید شاید شما مورد رحمت واقع شوید.
    و پروردگارت را در وجودت با حالت ناله و زاری، و خوف و هراس، و بدون آشکار کردن سخن در صبحگاه و بعد از عصر، یاد نما و از بی خبران مباش، زیرا کسانی که نزد پروردگارت بسر می برند بهیچ وجه از عبادتش سرپیچی نکرده و بزرگی نمی ورزند و او را از هر عیب و نقص تنزیه و تقدیس می نمایند و صرفا به او سجده می کنند).
    این دو وقت، از اوقات استجابت دعاست، از این رو شیطان، سعی فراوان در اغفال انسان از این دو وقت دارد؛
    (1) در روایات نیز همچون، آیه شریفه، تأکید شده است مبادا از این اوقات غفلت شود:
    «إذا تغیرت الشّمس فأذکر اللّه عزّ و جلّ و إن کنت مع قوم یشغلونک فقم وادع».
    (2) امام صادق علیه السلام (هر وقت خورشید مغیّر گشت پس خدای عزیز و جلیل را یاد کن و اگر با قومی
    ص: 92


    1- 1. اصول کافی، کتاب الدعاء، ج 2، ص 522، ح 1، 2 و 9.
    2- 2. اصول کافی، کتاب الدعاء، ج 2، ص 522، ح 1، 2 و 9.
    هستی که تو را سرگرم می کنند پس- از میانشان- برخیز و دعا نما).
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #82

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    829
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    383
    مورد تشکر
    324 در 99
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در وقت قبل از طلوع در زمینه نشاط صبحگاهی طبیعت، انسان از فراغت فکری و حداکثر نشاط روحی برخوردار بوده، فرصت می یابد که جهت فعالیت روزانه و سلامتی معاشرتها و ارتباطات، با قرآن و دعا، تغذیه روحی شود.
    وقت قبل از غروب زمان مناسبی است که حاصل کار روزانه، جمع بندی گشته، با معیارها و ضوابط الهی محاسبه شود، شفق و اضطراب طبیعت با حکایتگری گذر عمر و از دست رفتن فرصتها، شور و اضطرابی را بر جان انسان، فرو می ریزد که خود زمینه بسیار مناسبی را برای اندیشناک شدن از سرنوشت خود و تدبر در حقایق دنیا و آخرت، بوجود می آورد:
    «فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَقَ وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ». (انشقاق/ 21، 16) (پس نه، قسم به شفق و به شب و آنچه که جمع کند و به ماه وقتی که جلوه گر شود که بی شک مرحله و حالتی عظیم و هولناک را خواهید رهسپرد، در حالیکه از مرحله ای عظیم گذر نموده اید، پس آنها را چه شده است که ایمان نمی آورند و هرگاه قرآن بر آنان خوانده می شود تواضع و فروتنی نمی نمایند- سجده نمی کنند-).
    وقت مهم دیگر، کمی از دو ثلث آخر شب، خصوصا ثلث آخر می باشد که از ارزشمندترین و مؤثرترین اوقات مناجات و انس و تدبر در قرآن می باشد که در سوره مزّمل بر آن تأکید شده است
    . (1)
    آرامش شب، سکوت مرموز و الهام بخش آن بهمراه خلوت و تنهایی، تمرکز و حضوری را سبب می شود که در اوقات دیگر کمتر بدست می آید؛ آمادگی و نشاط
    ص: 93


    1- 1. در بحث شیوه ترتیل بخش مقدمه نکات مهمی در توضیح آیه خواهد آمد.
    روحی در این وقت نیاز به تمرین و برنامه ریزی دقیق دارد، و مهم تر از آن نیازمند درک و معرفت به شأن ربوبی و درک و احساس فقر و نیاز خود، می باشد
    . (1)
    در آیات بی شماری، بر خصوص این سه وقت، جهت کسب توان روحی تأکید شده است:
    (2) «وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا».
    (انسان/ 26، 25) (نام پروردگارت را صبح زود و بعد از عصر یاد نما و در پاره ای از شب او را سجده کن و او را شبی طولانی تسبیح نما).

    امضاء


  4. Top | #83

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    829
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    383
    مورد تشکر
    324 در 99
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اصل تبدیل در اوقات و جبران در عبادات

    گاه شرایط روحی و وضعیت کاری، چنان است که انسان، امکان بهره وری از اوقات یاد شده را نمی یابد، پس ناگزیر وقتی دیگر ضرورت می یابد تا از دست رفته ها، جبران شود.
    این موضوع، اصلی کلی در زمینه جبران عبادات می باشد مگر آنکه مقیّد به وقتی خاص بوده باشد و جبرانش نفی گردد؛
    (3) این معنی در قرآن و روایات وارد شده است، مثل جبران نماز شب، در روز و در صورت عدم جبران، بوسیله صدقه، تدارک ثواب می شود و جبران نمازهای واجب، روزه در وقت دیگر، حج در سالهای بعد در وقت
    ص: 94


    1- 1. برای آمادگی در این وقت توصیه شده است که در ثلث اوّل شب بعد از صرف شام و نماز عشاء، بلافاصله به استراحت پرداخته شود؛ تا توان قیام در وقت مذکور فراهم گردد؛ سبکی غذای شبانه و استراحت مختصر در نیمروز، در این آمادگی بسیار مؤثر است.
    2- 2. (هود/ 114، اسراء/ 71- 78، طه/ 130، ق/ 40- 39، طور/ 49).
    3- 3. همچون نماز آیات.
    مخصوص و غیره:
    «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرادَ شُکُوراً».
    (فرقان/ 62) (و اوست آنکه شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آن کسی که با سعی و تلاش می خواهد متذکر- حقایق- شود یا اینکه شکر نعمتی را بجای آورد).
    شکر، مناسب روز است و تذکر، مناسبت با شب دارد، در صورت عدم توفیق، بر عکس معمول، عمل خواهد شد.
    «کلّ ما فاتک باللّیل فاقضه بالنّهار، قال اللّه تبارک و تعالی: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ ...» یعنی أن یقضی الرّجل ما فاته باللّیل بالنّهار و ما فاته بالنّهار باللّیل». امام صادق علیه السلام (تفسیر نور الثقلین ذیل آیه شریفه) (هر آنچه که در شب از تو فوت شد پس آن را در روز بجای آور، چرا که خداوند تبارک و تعالی فرمود: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ ...» یعنی که شخص در روز بجای آورد آنچه را که در شب از او فوت شده است و در شب- بجای آورد- آنچه را که در روز از او فوت شده است).
    «من فاته شی ء من اللّیل أن یعمله، أدرکه بالنّهار و من فاته شی ء من النّهار أن یعمله، أدرکه باللّیل». ( «ابن عباس» تفسیر درّالمنثور ذیل آیه شریفه) (هر که را چیزی از شب فوت شود از اینکه آنرا عمل کند، در روز آنرا جبران می نماید؛ و هر که را چیزی از روز فوت شود از اینکه آنرا عمل کند، در شب آنرا جبران می نماید):
    ص: 95
    ص: 96




    بخش پنجم: جایگاهها و زمانهای نامناسب تدبر در قرآن:
    1- عریان بودن در حمام
    قداست و خصوصیت قرآن اقتضای آن دارد که انسان در حالتی سزاوار و در مکانی مناسب به تلاوت و تدبر بپردازد، از این رو در احادیث آمده است که در حمام، در حالت عریان بودن، از خواندن قرآن خودداری شود:
    «عن محمّد بن مسلم قال سألت أبا جعفر علیه السلام : کان أمیر المؤمنین علیه السلام ینهی عن قراءة القرآن فی الحمّام؟
    فقال: لا، إنّما نهی أن یقرأ الرّجل و هو عریان، فأمّا إذا کان علیه إزار فلا بأس».
    (ج 1، آداب حمام، ب 15، ح 1) (محمد بن مسلم: از امام باقر علیه السلام سؤال کردم آیا امیر مؤمنان علیه السلام از خواندن قرآن در حمام نهی می نمود؟
    پس فرمودند: نه، فقط نهی نمود از اینکه شخص قرآن بخواند در حالیکه عریان است امّا، وقتی که بر او لنگی باشد پس اشکالی ندارد).
    «عن أبی بصیر قال: سألته عن القراءة فی الحمّام فقال: إذا کان علیک إزار فاقرء القرآن ان شئت کلّه». (ح 7)
    ص: 97
    (ابی بصیر می گوید از امام، خواندن قرآن در حمام را پرسیدم پس فرمودند هرگاه بر تو لنگی باشد پس همه قرآن را- اگر خواستی- بخوان).
    در احادیثی دیگر، جواز قرائت قرآن در حمام، بنحو مطلق مطرح شده است
    (1) که:
    یا بر احادیث مقید مذکور تطبیق می شوند و یا اینکه کراهت قرائت در حالت عریانی را می رسانند که به معنی ثواب کمتر می باشد و یا اینکه زمانی را نظر دارد که انسان در معرض رؤیت دیگران نبوده، هنگام قرائت به عریان بودنش توجّه ندارد.
    (2)
    2- هنگام قضای حاجت
    در روایتی از امیر مؤمنان علیه السلام از قرائت در محل قضای حاجت نهی گردیده است:
    «سبعة لا یقرؤون القرآن: الرّاکع و السّاجد و فی الکنیف و فی الحمّام و الجنب و النفساء و الحائض». امام صادق از علی علیه السلام (ج 4، ب 47، ح 1) (هفت دسته قرآن نمی خوانند- نباید بخوانند- رکوع و سجده کننده، و در توالت و در حمام و جنب و نفساء و حائض).
    از این مسأله «آیة الکرسی» و آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» استثناء گردیده است:
    «عن عمر بن یزید قال سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عن التّسبیح فی المخرج و قراءة القرآن، قال علیه السلام : لم یرخّص فی الکنیف فی أکثر من آیة الکرسی و یحمد اللّه و آیة الحمد للّه ربّ العالمین». (ج 1، احکام خلوت، ب 7، ح 7) در حدیثی صحیح از امام صادق علیه السلام اجازه بیش از آن داده شده است که کراهت را می رساند و بر معنی ثواب کمتر، حمل می شود:
    ص: 98


    1- 1. (ج 1، آداب حمام، ب 15، ح 2، 3، 4، 5 و 8).
    2- 2. عدم حالت اوّل «هتک» و عدم حالت دوّم «وهن» می باشد که اوّلی اجتماعی و در نظر دیگران است و دوّمی شخصی و از نظر احساس درونی مطرح است.
    «عن عبید اللّه بن علیّ الحلبی عن أبی عبد الله علیه السلام قال: أتقرأ النّفساء و الحائض و الجنب و الرّجل یتغوّط، القرآن؟
    قال علیه السلام : یقرءون ما شاءوا». (ح 8) (حلبی می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم آیا نفساء و حائض و جنب و شخص در حال قضای حاجت، قرآن می خوانند؟
    فرمودند: هر چه بخواهند قرآن می خوانند).
    ذکر خدا و نیز «تسمیه و استعاذه» بر خلاف قرائت قرآن، حتی در محلّ قضای حاجت، نیز مستحب می باشد:
    (1) «مکتوب فی التّوریة التّی لم تغیّر أنّ موسی علیه السلام سأل ربّه فقال: إلهی إنّه یأتی علیّ مجالس أعزّک و أجلّلک أن أذکرک فیها، فقال: یا موسی علیه السلام إنّ ذکری حسن علی کلّ حال». امام باقر علیه السلام (ح 1) (در توراتی که تحریف نشده، مکتوب است که موسی علیه السلام از پروردگارش پرسید:
    خدایا بر من جایگاههایی پیش می آید که تو را عزیزتر و جلیل تر از آن می دانم که در آنها یادت نمایم، پس خدا فرمود: ای موسی علیه السلام یاد من بر هر حالتی زیباست!).
    «لا بأس بذکر اللّه و أنت تبول، فإنّ ذکر اللّه حسن علی کلّ حال فلا تسأم من ذکر اللّه». امام صادق علیه السلام (اشکالی به یاد نمودن خدا نیست در حالیکه ادرار می کنی، چرا که یاد خدا بر هر حالتی زیباست پس از یاد خدا، هرگز خسته و دلتنگ مباش).
    ص: 99


    1- 1. (ج 1، احکام خلوت، ب 5).
    3- هنگام زناشویی
    در وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان، بشدت از قرائت قرآن با حال جنابت، در بستر زناشویی، نهی شده است:
    «یا علیّ من کان جنبا فی الفراش مع أمرأته فلا یقرء القرآن فإنی أخشی أن تنزّل علیهما نار من السّماء فتحرقهما». (ج 1، جنابت، ب 19، ح 3) (ای علی! هر که جنب در رختخواب با همسرش باشد پس نباید قرآن بخواند چرا که من می ترسم که آتشی از آسمان بر آن دو فرود آید، پس آنها را بسوزاند!).
    با توجه به روایات، استفاده می شود: «هر کجا که قرائت قرآن، وهن و یا هتک و بی حرمتی به قرآن تلقّی شود باید از قرائت خودداری نمود؛
    (1) «وهن»، نظر به قصد اهانت نزد عامل دارد و «هتک» نظر به انعکاس عمل در نظر دیگران می باشد، و لو اینکه عامل قصد اهانت نداشته باشد.
    با این توجّه، گاه خستگی مفرط، چنان انسان را فرا می گیرد که اگر دراز کشد، توان قرائت یک جزء قرآن را بدست خواهد آورد و اگر بنشیند، کشش قرائت بیش از آیاتی چند را نخواهد داشت، در این صورت اگر نزد دیگران هتک و بی حرمتی تلقّی نشود، اشکالی نخواهد داشت:
    «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ...». (آل عمران/ 191) (آنانکه خدا را پیوسته در حال قیام و نشسته و بر پهلوهایشان- دراز کشیده- یاد می نمایند).
    ص: 100


    1- 1. بعنوان مثال «در حالت عریان بودن در خانه» چرا که حمام خصوصیّتی ندارد جز آنکه فرض مذکور اغلب در حمّام رخ می دهد.
    عدم توجه به این نکته، تکلّف و محرومیّت از انس بیشتر با قرآن را بدنبال می آورد که: «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ». (حج/ 78)
    ص: 101
    ص: 102
    فصل دوّم کلیدهای (شرایط) تدبر در قرآن
    اشاره
    مقدمه بخش اول: کلیدهای عام تدبر:
    الف- کلیدهای قبل از تدبر:
    1- مسواک زدن 2- طهارت داشتن ب- کلیدهای هنگام تدبر:
    1- استقبال قبله 2- از رو خواندن 3- دعای شروع و ختم 4- پناهندگی به خدا (استعاذه) 5- استمداد و یاری جستن از خدا (تسمیه) بخش دوّم: کلیدهای خاص تدبر:
    مقدمه 1- کلیدهای علمی 2- کلیدهای روحی و عملی
    ص: 103
    ص: 104
    مقدمه
    کلیدهای تدبر در قرآن دو قسم می باشند: «کلیدهای عام، کلیدهای خاص» «کلیدهای عام»، حداقل شرایطی است که برای تدبّر در قرآن مورد نیاز می باشد و همه اقشار از هر صنف و گروه را در بر می گیرد؛ در این سطح که اولین مرتبه تدبّر در قرآن است، تنها شرط ضروری علمی، آگاهی به ترجمه آیات و یا استفاده از ترجمه ای معتبر می باشد.
    آنکه فاقد سواد و یا نابیناست، باید در تلاوت آیات و ترجمه آن، از فردی آگاه به ترجمه و یا قادر به استفاده از ترجمه، کمک گیرد، در غیر این صورت، حداقل مرتبه تدبر، امکان پذیر نخواهد بود.
    باید به این نکته مهم توجه داشت، مخاطب قرآن کسی است که بی واسطه یا با واسطه موثّقی با قرائت آیات و معنی آن آشناست؛ از این رو، آنکه فاقد این شرط اساسی است و صرفا به قرائت آیات بدون فهم آن، اقدام می نماید دستور قرآن، «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»
    (1) را اجرا نکرده، هنوز در مقدمات قرائت بسر می برد؛ چرا که مخاطبین
    ص: 105


    1- 1. «پس آنچه از قرآن میسر است بخوانید». (مزمل/ 20)
    زمان نزول آیات، زبانشان عربی بوده، به مجرّد سماع قرآن پیام آیات را می فهمیدند؛ پس دستور به قرائت قرآن در سوره مزّمل، صرف تلفظ آیات نبوده، فهم معنی را نیز در بر دارد.
    در روایتی از امام حسین علیه السلام ، مراتب فهم و تدبر قرآن، بهمراه نکته فوق، مطرح گشته است:
    « «کتاب اللّه عزّ و جلّ علی أربعة أشیاء علی العبارة و الإشارة و اللّطائف و الحقایق فالعبارة للعوام، و الإشارة للخواصّ، و اللّطائف للأولیاء و الحقائق للأنبیاء». (بحار، چاپ بیروت، ج 89، ص 20) (کتاب خدای عزیز و جلیل بر چهار چیز مستقر گشته است: بر عبارت و اشارت، و لطائف و حقایق، پس عبارت قرآن برای توده مردم و اشارت آن برای خواص، و لطائف آن برای اولیاء خدا و حقایق آن برای انبیای الهی است).
    مقصود از «عبارت» همان حدّ «ترجمه» می باشد که سهم توده های مردمی است، و مقصود از «اشارت قرآن» با توجّه به قید خواصّ، حد «تفسیر» را نظر دارد که در حوزه صلاحیّت متخصصّین قرآن و مجتهدین تفسیر می باشد که به ابزار و «کلیدهای مخصوص» تفسیر قرآن، مجهّز می باشند که در بخش دوّم، شرح آن خواهد آمد.
    مقصود از لطائف قرآن. نکات و برداشتهایی است که از حدّ فهم نوع علمای تفسیر فراتر بوده، شرط «ولایت الهی» را طلب می کند.
    آنانکه دل به خدا سپرده اند و سرپرستی فکر و دل و جوارحشان را خدا بر عهده گرفته است و از حواریّون معصومین علیهم السلام بشمار می روند، به حوزه لطائف قرآن راه یافته از آن بهره مند می گردند، از نمونه این بزرگواران، می توان «سید علی آقا قاضی طباطبایی (استاد تفسیر علّامه طباطبایی)، علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی» را نام برد.
    ص: 106
    مقصود از حقایق قرآن، ذات قدسی و مکنون ملکوتی قرآن می باشد که اتصال و تماس با آن، معصوم علیه السلام را سزد و دست دیگران از آن حوزه «لدی اللّهی» کوتاه می باشد:
    «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ». (واقعه/ 79) (آن- حقیقت قرآن- را جز پاک شدگان، مسّ نمی نمایند- در نمی یابند-).
    تعبیر «مطهّر» بجای «متطهّر»، مقام عصمت را نظر دارد؛ آنانکه، خدا عهده دار تطهیرشان گشته است:
    «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».
    (احزاب/ 33) (جز این نیست که خدا می خواهد اختصاصا از شما اهل بیت، پلیدی را بزداید و بگونه غیر قابل وصفی تطهیرتان نماید).
    تعبیر «یمسّ»، تماس تنگاتنگ را می رساند و ضمیر مفعولی «ه» به «قرآن» یا «کتاب مکنون» برمی گردد که حقیقت قرآن را نظر دارد:
    «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ». (زخرف/ 4) (و بی شک آن- حقیقت قرآن- در حالیکه در مرجع کتاب- سرچشمه کتاب- در پیشگاه ماست، بسیار والایی عمیق و فرزانه می باشد).
    با توجه به مطالب گذشته، شرایط یا کلیدهای تدبر در قرآن را در دو بخش کلی مطالعه می کنیم.
    بخش اوّل: کلیدهای عام تدبر بخش دوّم: کلیدهای خاص تدبر «کلیدهای عام»، توده های مردمی، را نظر دارد.
    «کلیدهای خاص»، مراتب علماء و اولیاء و معصومین را در بر می گیرد.
    ص: 107
    تعبیر «کلیدها» از آیه تدبر (محمد/ 24) استفاده شده است: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها؟» این آیه بخوبی نشان می دهد:
    تدبّر، امری قلبی است نه صرفا ذهنی و علمی؛ عواملی قفل دل بوده، مانع تدبر می گردند؛ این قفلها کلیدهایی دارند که باید آن را تحصیل کرد؛ کلیدهای اساسی تدبر عمدتا قلبی هستند نه ذهنی و علمی!
    ص: 108


    امضاء


صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 56789

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi