.
⭕ ریشه شب چله ، در اسطوره شناسی ایرانیان
🔻 افسانه یلدا و زایش خورشید
🔹در جهان باستان ، دقیقترین نظام گاهشماری را ایرانیان ابداع کرده بودند و در عین حال این تنها تقویم دینی هم بوده که با گردش اختران و ضرب آهنگ های فصلی پیوندی نزدیک و علمی برقرار میکرده است.
شب چله یا شب یلدا ، در ابتدای به اصطلاح انقلاب زمستانه ( شتایی ) فصول واقع شده است.
یعنی شبی است که آخرین روز آذر ماه را به نخستین روز دی ماه متصل می کند.
از این رو ، مفصلِ میان پاییز و زمستان است.
🔹سنت ایرانی چنین می انگاشته که ایزد مهر ، که تجلی آن خورشید است ، در این شب از مادری که کوه یا دریاست ، زاده می شود.
رمزگان نهفته در شب یلدا را تا حدودی می توان با تحلیل نام ماههای ایرانی درک کرد.
در نگاه اول اینطور به نظر می رسد که شب زایش مهر باید در ماه مهر یا شاید در گرمترین و « خورشید زدهترین» هنگامِ سال واقع شده باشد. یعنی قدری نامنتظره است که شب زایش مهر را در تیرهترین لحظه سال و طولانیترین دوران تاریکی و آغاز سردترین ماههای سال در نظر گرفته شود.
اما اگر منطق پشت اسطورههای حاکم بر گاه شماری ایرانی را دریابیم ، این شگفتی از میان میرود.
آذر که نام سومین ماه پاییز است ، عنصر آتش مینویی را نمایندگی می کند و نیز نام ایزد یا فرشتهای بوده که در هر دو سنت زرتشتی و پیشا زرتشتی مقدس و مهم شمرده می شده و آتش مقدس در آتشکدهها را جلوه آن می دانستند.
🔹در مقابل دی که ماه پس از آن است و آغاز زمستان را نشان می دهد ، در هر دو سنت ، پلید و اهریمنی قلمداد می شده است.
دی در اصل همان « دیو » یا « دئِوه »ی هندی باستان است که در ایـران زمین دلالتی منفی و نکوهیده داشته است.
این نام بر سردترین و تیرهترین ماه زمستان نهاده شده و همان است که هخامنشیان آن را « انامک »، یعنی بی نام ، میخواندند.
بنا بر این ، این ماه از همان ابتدا به موجودی پلید منسوب بوده که با لقبِ عمومی « دیو » شناخته می شده و آوردنِ نامش تابو بوده است.
🔹در اوستا تنها یک متن داریم که در آن یک دیو هند و ایـرانی ستوده شده و آن هم رام یشت است.
رام یشت ، به ستایش « وای » اختصاص یافته که در متون ودایی یک دیو است ، ولی در ایـران زمین ، هر دو سویه اهورایی و دیو گونه پیدا کرده است.
بنا بر این با ضریب اطمینان بالایی می توان حدس زد که دی ماه نیز از زمره ماههای یشتی بوده و به وایدیو تعلق داشته است.
به ویژه که این ماه ، سردترین مقطع زمستان و زمانِ وزش سهمگینترین بادها نیز هست.
اگر دیو/ دی را نماد وای و مربوط به سویه اهریمنی سال بدانیم ، آذرِ مقدس را نیز میتوانیم نماد اهورامزدا بگیریم.
آتش مقدس ، در ایـران باستان نماد اهورامزدا و نور دانسته می شده و سرودهای مربوط به ستایش آذرِ اهورمزدا ، در یشتها و یسنههای زرتشتی چندان پرشمار هستند که تا دیر زمانی غیر زرتشتیان ایشان را به آتش پرستی متهم می کردند.
بنا بر این ، تقابلی برقرار می شود میان آذرماه و دیماه ، که یکی نشانه آتش و نور و تقدس است و دیگری نماد تاریکی ، ظلمت ، اهریمن و سرما .
🔹اسطوره ایزد مهر که شب یلدا داستان زایش وی را روایت می کند ، به ایزدی ویژه اشارت می کند که از سویی نماینده عشق و محبت است ، و از سوی دیگر ، عهد و پیمان نگه داشتن و راستگویی را نمایندگی می کند.
مهر واسطه بستن پیمانهاست و نمادش که حلقه است ، در حال حاضر هم در هنگام عقد و ازدواج ، به صورت انگشتری ، رد و بدل می شود.
مهر در ضمن داور میان جنگاوران هم هست و تجلی و نمود اختری ایزد مهر ، خورشید است.
تصور بر این بوده که مهر در چهره خورشیدیاش ، از دل ظلمت زاده می شود.
این ظلمت میتوانسته غاری تیره در اعماق کوهی باشد ، یا ژرفای تاریک اقیانوسی بزرگ ، و این تصویری بوده که از طلوع خورشید در افق دریاها و یا از پشت کوهها ، برساخته شده است.
🔺به این ترتیب ، میتوان دریافت که چرا زمان زایش مهر را در تاریکترین شب سال قرار دادهاند. از سویی این تاریکترین نقطه زمان کرانمند است که به تاریکی ژرفای دریا یا غار کوهستانی شباهتی دارد ، و از سوی دیگر پس از گذر از این نقطه است که طول روز به تدریج بیشتر می شود. یعنی مهر یا خورشید پس از طی شدن شب چله به نوزادی بی رمق می ماند که کم کم میبالد و رشد میکند و بر گرمای خود می افزاید تا آنکه پس از گذر از زمستان در نوروز بالغ می شود و احیای زندگی گیاهی را ممکن میسازد.
با این پشتوانه است که شب میان آذر و دی را ، که به نقطه رویارویی اهورامزد واهریمن شباهت دارد ، با مهر مربوط دانستهاند و آن را یلدا نامیدهاند که واژهای است سریانی به معنای زایش و هم ریشه با کلمه تولد و میلاد .
.