پاسخ این گفتار نیز با توجه به آنچه بیان داشتیم آشکار است؛ علاوه بر اینکه اگر این سخن درست باشد، تمامی براهینی که برای ابطال تسلسل آورده شده است باطل می شود، چه اینکه همه آن ها متوقّف بر ملاحظه نسبت میان "فرد و مجموع" و "جزء و کل" می باشد. لذا بر اساس سخن فوق هرگز برای ابطال تسلسل نمی توان گفت:
"... پس باید ورای این سلسله ربطها و تعلّقات وجود مستقلّی باشد که
ص: 31
________________________________________
1- . مصباح، محمد تقی، تعلیقة علی نهایة الحکمة، 279.
همگی آن ها..."(1)
و نیز دیگر نمی توان گفت:
"اگر سلسله ای از موجودات را فرض کنیم که هر یک از حلقات آن وابسته و متوقّف بر دیگری باشد... کل این سلسله... و باید ناچار موجودی را در رأس این سلسله فرض کرد که..."(2)
از جهت معنای لغوی نیز کلمات "متناهی" و "نامتناهی" و "محدود" و "غیرمحدود" تنها در مورد موضوعاتی به کار می رود که دارای کشش و امتداد و اجزا باشند.(3)
ص: 32
________________________________________
1- . مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، 2 / 80.
2- . مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، 2 / 80.